eitaa logo
انرژی مثبت😍
5.1هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
4.2هزار ویدیو
5 فایل
به نام خدا تبلیغات نه ازنظرمارد میشود ونه تاییدمیشود😍 تعرف تبلیغات قیمت مناسب 👎 https://eitaa.com/joinchat/866648400C9a1ea12469 ایدی👎 @massomeostadi لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/438763812C2474888f1e
مشاهده در ایتا
دانلود
اسمم مهساست متولد61 هستم درفصل بهاربعداز4 تاپسربه دنیاآمدم. همون موقع بابام داداشم امدن حال روزاوناهم تعریفی نداشت توبغل بابام گریه میکردم میگفتم دیدی دخترت چه جوری بدبخت شد...داداشام دستم روگرفت سوارماشینش کرد تحمل این همه فشارروحی روانی رونداشتم..یه لحظه شوک بهم واردشد..دیدم نمیتونم گریه کنم..زبونم بندامدبوداشکام نمیومد فقط نگاه میکردم..بابام باداداشم من روبردن خونه ی داداش کوچیکم زیربغلم روگرفته بودن که بتونم راه برم..مامانم برای کاری رفته بودتهران وخبرنداشت..زنداداشم بهش زنگزدگفت چه اتفاقی افتاده مامانم سریع بلیط گرفته بودکه برگرده..به من چندتاقرص دادن به زورارام بخش خوابیدم..‌نمیدونم چندساعت خوابیده بودم که باصدای همهمه بیدارشدم..دیدم مامانم باخاله هام امدن همین که من رودیدن شروع کردن به گریه وزاری کردن..جنازه مجیدرودیرتحویل دادن..قراربودفرداش دفنش کنن..اون روزم من باارام بخش گذروندم خیلی حالم بدبودطوری که روزمراسم خانواده ام گفتن بهتره برای مراسم مهسارونبریم طاقت نمیاره... ادامه در پارت بعدی 👇 😍😊 @Energyplus_ir
. ‌حرف مردم مثل موج دریاست... مقابلش بایستی خستت میکنه! و اگر همراهیش کنی غرقت میکنه! قرار نیست همه آدمهاشما را درک کنند، آنها حق دارند نظر بدهند و شما حق دارید نادیده بگیرید.. 😍😊 @Energyplus_ir
. روزهای خوب به تو شادي ميدهند روزهای بد به تو تجربه ! و بدترين روزها به تو درس میدهند .. پس هرگز هيچ روز از زندگيت را سرزنش نكن ! 😍😊 @Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌. ✨ هیچ آغازی، زیباتر از سلام نیست، روزتون قشنگ😍 ✨صبح زیبای پاییزیتون بخیر
اسمم مهساست متولد61 هستم درفصل بهاربعداز4 تاپسربه دنیاآمدم. وقتی شنیدم چه تصمیمی گرفتن انقدرخودم روزدم سروصداکردم که مجبورشدن من روباخودشون بردن..سرمزارمجیدمنتظربودیم که بیارنش ومن هنوزخانواده ی مجیدروندیده بودم یعنی انقدرشلوغ بودکه کسی رونمیتونستی پیداکنی..وقتی چشمم خوردبه امبولانس سریع دویدم سمتش میخواستم برای اخرین بارعشقم‌روببینم..اماداداشم بزرگم که حواسش به من بودجلوم روگرفت نذاشت برم..ولی انقدرالتماسش کردم جیغ زدم که موقع تدفین گذاشتن برای باراخرببیمش..برای همیشه ازش خداحافظی کنم..عمرزندگی مشترک من ومجیدخیلی کوتاه بودمن کلا7ماه کنارش زندگی کردم وخیلی زودآشیونه ی عشقمون ویران شد..تو این چندروزمن اصلا مادر مجید و برادرهاش روندیده بودم یعنی انقدرحالم بدبودکه به زوراطرافیان راه میرفتم..مهمونم خیلی زیادداشتیم وهردوخانواده درگیربودن..شرایط روحی وروانی خوبی نداشتم وانقدرجیغ زده بودم که گلوم زخم شده بودگاهی که اب دهنم روقورت میدادم مزه ی خون روتودهنم احساس میکردم... ادامه در پارت بعدی 👇 😍😊 @Energyplus_ir
‌‏ بزرگترین حماقتِ انسان در زندگی، لبخند زدن به کسی است که ارزش نگاه کردن هم ندارد! 🕴 ساموئل بکت ورود 👇 😍😊 @Energyplus_ir
زندگی مانند دوچرخه است باید برای حفظ تعادل زندگی همیشه در حرکت باشی. 🕴 هاروکی موراکامی ورود 👇 😍😊 @Energyplus_ir
سه چیز برای شاد بودن حیاتی است! کاری برای انجام دادن کسی برای دوست داشتن و امید به فردای بهتر ورود 👇 😍😊 @Energyplus_ir
ذهن مثل چتر نجاته ؛ اگه باز نباشه نمیتونه کار کنه ورود 👇 😍😊 @Energyplus_ir
اسمم مهساست متولد61 هستم درفصل بهاربعداز4 تاپسربه دنیاآمدم. بعدازمراسم خاکسپاری وقتی سوارماشین بابام شدم دیگه چیزی نفهمیدم افت فشار شدید پیداکرده بودم ازحال رفتم..نزدیک غروب بودکه چشمام روبازکردم دیدم برام سرم وصل کردن..مادرم گفت مهساجان شب بایدبریم خونه ی مادرمجیدپاشو..خلاصه با کمک مادرم اماده شدم راهی خونه ی مادرشوهرم شدیم..سرتاسرمحله روسیاه پوش کرده بودن وجمعیت زیادی بالباس مشکی جلوی خونشون وایساده بود..کنترل اشکام رونداشتم دخترخاله ام زیربغلم روگرفته بودکمکم کردرفتم تو..مادر مجید بالای خونه نشسته بودمیگفت امشب بابای مجیدخوشحاله مهمون داره پسرش رفته پیشش..با شنیدن این حرفها بدترمنقلب شدم باصدای بلندشروع کردم گریه کردن که جمعیت متوجه حضورمن شدن..اونا هم زدن زیرگریه..رفتم سمت مادرمجیدکه بغلش کنم باهاش همدردی کنم..اما خودش روعقب کشیددستاش روگذاشت دوطرف بازوهام تکونم میداددادمیزدخدالعنتت کنه توباعث مرگ مجیدی شدی پسرم روچکارکردی توکشتیش..تو اگر واردزندگیش نمیشدی مجیدالان زنده بود پسرنازنیم روازم گرفتی.. ادامه در پارت بعدی 👇 😍😊 @Energyplus_ir
ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻨﺪﺭ ﻣﻘﺼﺪ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺪ، ﻫﯿﭻ ﺑﺎﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﯽ ﻧﻤﯽ ﻭﺯﺩ... در ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻭﻝ ﻫﺪﻓﺖ ﺭﺍ ﻣﺸﺨﺺ ﮐﻦ! ورود 👇 😍😊 @Energyplus_ir
هدف نخست ما در زندگی کمک به دیگران است و اگر نمی توانید به مردم کمک کنید حداقل علت درد مردم نباشید... 🕴 دالایی لاما ورود 👇 😍😊 @Energyplus_ir
یادمون باشه در املای زندگى همیشه براى «محبــّت» تشدید بگذاریم... تا از دوستیمان حتى نیم نمره هم ڪم نشود.... ورود 👇 😍😊 @Energyplus_ir
همه دوست دارند الماس باشند، ولی عده‌ی کمی آرزو می‌کنند که یک الماس، تراش خورده باشند. ورود 👇 😍😊 @Energyplus_ir
اسمم مهساست متولد61 هستم درفصل بهاربعداز4 تاپسربه دنیاآمدم. مادر مجید گفت پسرنازنیم روازم گرفتی ازرفتارش انقدرشوکه شده بودم که نمیدونستم چی بایدبهش بگم یاچکارکنم.. خودش میدونست من مجیدروخیلی دوستداشتم پس این حرفهاچی بودکه میزد همه یه جوری نگاه هم میکردن..خواهرزن داداشم که باماامده بود..سریع امدکمکم بلندم کرد..به مادرشوهرم گفت چکارش داری...مگه پسرت رومهساکشته مریض بودقسمتش این بودگناه این طفلک چیه،،خلاصه مادرمجیدمن روتوجمع سکه ی یه پول کردطوری که دوستداشتم زمین دهن بازکنه برم توش..غم وبدبختی خودم کم بودحالابایدحرفهامادرمجیدروهم تحمل میکردم..دلم برای مادرم میسوخت که میدیدولی بخاطرابروش هیچی نمیگفت..برعکس مادرمجیدمادربزرگش من روخیلی دوستداشت وقتی رفتارمادرشوهرم رو دید امد سمت بغلم کرد..گفت توبوی مجیدرومیدی من خیلی دوستدارم میدونم مجیدکنارت خوشبخت بود..اون چندساعتی که اونجابودیم من دیگه طرف مادرمجیدم نرفتم ومثل غریبه هایه گوشه نشسته بودم به حال خودم زارمیزدم... ادامه در پارت بعدی 👇 😍😊 @Energyplus_ir
* همیشه یادمان باشد در ارتفاعی معین، دیگر هیچ ابری وجود ندارد. اگر آسمان زندگی‌مان ابری‌ست، به این دلیل است که هنوز آن‌قدر بالا نرفته‌ایم 😍😊 @Energyplus_ir
تعريف‌ها و انتقادهايى كه از تو می‌شود را ، هر دو را بپذير. براى رشد يک گل هم خورشيد لازم است و هم باران ورود 👇 😍😊 @Energyplus_ir
* راز آرامش درون در غبطه نخوردن به مال دیگران است. این را بدان که آنچه حق توست، هر طور شده خود را به تو خواهد رساند. 😍😊 @Energyplus_ir
* گاهی لذت‌‌های زندگی آنقدر به ما نزدیڪ هستند ڪه می‌توانیم به‌راحتی سرشار از خوشبختی شویم. اما غرق در حواشی می‌شویم 😍😊 @Energyplus_ir
اسمم مهساست متولد61 هستم درفصل بهاربعداز4 تاپسربه دنیاآمدم. مجیدمردراحت شدامامن تازه اول بدبختیام بود...اخرشب که برگشتیم خونه یکی ازخاله هام برای بابام تعریف کردکه مادرمجیدچه رفتاری داشته..وقتی بابام فهمیدگفت:چه برخوردی داشته چه حرفهای زده،،گفت دیگه حق نداریدتوهیچ مجلسوشون شرکت کنیداونالیاقت احترام ندارن...تاالان هرکاری دلشون خواسته کردن دیگه شورش دراوردن...یه جورای به بابام حق میدادم این چندروزسنگ تمام گذاشته بود.حتی پدرم دوتاگوسفندجلوی جنازه مجیدقربونی کردیکیش روداده بود به خانواده ی مجیدگفت مهمون دارید..ببریدازمهموناتون پذیرایی کنیدولی اوناهیچی جلوی چشمشون نبود..من که مثل یه مرده متحرک بودم..شب سوم مجیدبودکه داداشش زنگ زدگفت..چرانیومدیدمادرم بهش گفت بخاطررفتارمادرت مانمیایم پدرمهسااجازه نمیده..امابرادرمجیدگفت اگرنیایدخودم میام دنبالتون وانقدراصرارکردازطرف مادرش عذرخواهی کردکه مجبورشدیم بخاطرابروداری،،مردم هم شده بریم ...وقتی رفتیم مادرمجیدچپ چپ نگاهم میکرد اصلاتحویلم نمیگرفت..همه میدونستن مادرمجیدمقصره ویه جورای طرف دارمن بودن... ادامه در پارت بعدی 👇 😍😊 @Energyplus_ir
* ﻭﻗﺖ، ﭘﻮﻝ ﻧﯿﺴﺖ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻤﺎﺳﺖ.... ﺯﻣﺎﻥ، ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺍﺳﺖ، ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻭ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﺬﺍﺭﯼ..... دریاب....... 😍😊 @Energyplus_ir
. 📚داستانک مرد جوان فقیر و گرسنه ای دلتنگ و افسرده روی پلی نشسته بود و گروهی از ماهی‌گیران را تماشا می کرد، در حالیکه به سبد پر از ماهی کنار آنها چشم دوخته بود. با خود گفت: کاش من هم یک عالمه از این ماهی ها داشتم. آن وقت آن ها را می فروختم و لباس و غذا می خریدم. یکی از ماهی‌گیران پاسخ داد: اگر لطفی به من بکنی هر قدر ماهی بخواهی به تو می دهم. -:این قلاب را نگه دار تا من به شهر بروم و به کارم برسم. مرد جوان با خوشحالی این پیشنهاد را پذیرفت. در حالیکه قلاب مرد را نگه داشته بود، ماهی ها مرتب طعمه را گاز می زدند و یکی پس از دیگری به دام می افتادند. طولی نکشید که مرد از این کار خوشش آمد و خندان شد. مرد مسن تر وقتی برگشت، گفت: همه ی ماهی ها را بردار و برو اما می خواهم نصیحتی به تو بکنم. دفعه بعد که محتاج بودی وقت خود را با خیال‌بافی تلف نکن. قلاب خودت را بنداز تا زندگی ات تغییر کند، زیرا هرگز آرزوی ماهی داشتن تور ما را پر از ماهی نمیکند 😍😊 @Energyplus_ir
اسمم مهساست متولد61 هستم درفصل بهاربعداز4 تاپسربه دنیاآمدم. همه ولی به من میگفتن مادرداغ جوان دیده ازش ناراحت نشودست خودش نیست..من یه گوشه ساکت نشسته بودم باکسی حرفی نمیزدم..چند روزی بودغذای درست حسابی نخورده بودم میل به هیچی نداشتم وقتی سفره شام روپهن کردن تاغذاروگذاشتن جلوم بوش که بهم خوردنمیدونم چرا حالت تهوع بهم دست دادیدفعه سرفه کردم دویدم سمت دستشویی بالااوردم..خودمم نفهمیدم چراحالم بدشدوقتی ازدستشویی امدم بیرون دیدم همه یه جوری نگام میکنن یه عده ام پچ پچ میکردن..امدم کناردخترداییم نشستم که اروم گفت مهسانکنه حامله ای..باتعجب گفتم نه باباحامله نیستم..گفت پس چرا تابوی غذا بهت خوردبالااوردی..مهسا خریت نکن اگرحامله ای حتمابروبندازش بااین قوم شوهراون مادرشوهرچه جوری میخوای بچه ی بی پدربزرگ کنی..ته دلم اشوب شد..پیش خودم گفتم نکنه واقعاحامله باشم چه خاکی توسرم کنم..سوم وهفتم مجیدتموم شدمن هنوز دوبه شک بودم ادامه در پارت بعدی 👇 😍😊 @Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
* *زندگی کردن آنگونه که دوست دارید خودخواهی نیست، خودخواهی آن است که از دیگران بخواهید آن گونه که شما دوست دارید زندگی کنند. 😍😊 @Energyplus_ir
. آموخته‌ام آن چیزی که اکثر انسان‌ها شکست و بدشانسی می‌نامند مشیت خداوند برای نشان دادن مسیری بهتر است...💫 😍😊 @Energyplus_ir
. دوتا چيز شخصيتت رو تعريف ميكنه؛ صبرت وقتی چيزی نداری! و رفتارت وقتی همه چيز داری!✨ 😍😊 @Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. همیشه اونی که : کوتاه میاد لال نیست شاید داره جون میکنه که چیزی رو حفظ کنه به نام حرمت 😍😊 @Energyplus_ir