فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدمای ساده رو دوست دارم
همونایی که بدی بلد نیستن
همونایی که به جای پوزخند لبخند میزنن
همونایی که بوی خوب امنیت میدن
میتونی چشم بسته بهشون اعتماد کنی
امروز اطراف ما چقدر از این آدما باقی مونده؟!
با اینا چیکار کردیم که انقدر کمیاب شدن؟!
کاش باهاشون یجوری باشیم که از ساده بودنشون پشیمون نشن
چقدر آدم خوب و ساده بوده که
با بدی دیگران بد شدن ...
با خیانت دیگران با نامردی دیگران
این دنیا به آدمای ساده نیاز داره
این آدما رو نگه داریم
دنیا به قشنگی نیاز داره❤️🌺
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در همدردی با آدمها
گاهی باید واژه ها را رها کرد
و به سکوت متوسل شد
به نگاه کردن
به شنیدن
باید آغوش باز کرد و غرق در دریای غمش شد
گاهی فشردن دستانش ،از تمام واژه ها
بهتر به اعماق قلب پر رنجش نفوذ میکند
و به گمانم همین کافیست
اینکه تو با تمام وجودت درکش کنی
مگر آدم جز درک شدن چه میخواهد؟
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
پرسیدند
انسانیـت چیسـت
عالمی گفت:
تواضع در وقت رفعت!
عفو هـنگام قدرت!
سخاوت
هنگام تنگدستی!
و بخشـش بدون منت...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
هیچوقت کسی رو "قضاوت" نکن!
"سرنوشت" انقدر دنبالت میکنه
تا تو یه کوچه "بن بست" گیرت میندازه
تو همون "شرایط" قرار بده...🍂🥀
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_رقیه
#سر_خور
#پارت_چهل_چهار
من رقیه هستم دختر دهه ی شصتی و یکی یه دونه یکی از روستاهای کشورمون
برگردیم به سرگذشت.آینه روی زمین رو نتونستم بردارم چون واقعا از نگاه کردن بهش وحشت داشتم….بابا خودش اینه رو برداشت و سرجاش گذاشت.یه حسی بهم میگفت که امشب قراره کمال بمیره یعنی یکی اونو بکشه،بیدار موندم و چشم به در دوختم تا یکی بیاد و خبر فوت کمال رو بده،.بابا از من بیشتر کنجکاو بود و اصلا توی رختخواب هم نرفت و نشست به فکر کردن…۱-۲ساعت بعد بابا بلند شد و یه چایی برای خودش ریخت و همونجوری تلخ سر کشید و بعد به من گفت:اروم و قرار ندارم.میرم یه خبر بگیرم.رقیه اگه این بار هم به اون جوون اتفاقی بیقته مقصر خودمو میدونم و دیگه هیچ وقت اجازه نمیدم خواستگاری از این در بیاد داخل،من که دیگه دختر جوون و فهمیده ایی شده بودم سرمو انداختم پایین و گفتم:حق با شماست بابا،.بنظر من بعداز فوت احمد دیگه نباید به خواستگارا اجازه میدادیم بیاند،چند نفر الکی و بی دلیل فوت شدند.هنوز هم معلوم نیست من چمه،برام دعا نوشتند یا جن زده شدم؟؟سید محسن هم نتونست کاری کنه…….
ادامه در پارت بعدی 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توکل یعنی:
اجازه بدهی خداوند خودش
تصمیم بگیرد !
تو فقط دعا کن و پیشاپیش شاد
باش و ایمان داشته باش که خداوند...
دعایت را بــزودی مستجاب میکند!!
چون خداوند...
به اندازه آرزویت ، که به اندازه
امیـــــــد و اطمینان توست،
که میبخشد...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
انسان مانند درياست
هر چه عمیق تر باشد آرامتر است
انسان بزرگ بر خود سخت می گیرد
و انسان کوچک بر دیگران
انسان قوی از خودش محافظت میکند
و انسان قویتر از دیگران
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
مهم نیست
چقدر عقب باشی،
مهم اینه ڪه
با چه قدرت و انگیزه ای
میخوای شروع ڪنی!!
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
همیشه فردایی نیست
تا زندگی فرصت دیگری
برای جبران این غفلتها به ما دهد،
کسانی را که دوست داری
همیـشه کنارخود داشته باش ؛
و بگو چقدر به آنها علاقه و نیاز داری،
مراقبشان باش!
🕴گارسیا مارکز
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_رقیه
#سر_خور
#پارت_چهل_پنج
من رقیه هستم دختر دهه ی شصتی و یکی یه دونه یکی از روستاهای کشورمون
بابا گفت:این حرف رو نزن…سید محسن به من یواشکی گفت که نه دعایی هستی و نه جنی بلکه تو همزاد داری..الان یک سال هم هست که همه چی درست شده بود.مامان اومد و گفت:همزاد ممکنه داشته باشه چون اگه یادت باشه رقیه دوقلو بود که موقع زایمان یه قلش مرده به دنیا اومد.ولی رقیه میگه یه زن میبینه،،اگه همزاد داشت باید یه دختر بچه میدید نه یه زن بزرگسال،با تعجب به مامان گفتم:مگه من دوقلو بودم؟چرا تا به حال نگفتی؟مامان گفت:اره دخترم دوقلو بودی،خودم از روی عمد نگفتم که بهش فکر نکنی و ناراحت نشی.اما من خیلی مواظبت بودم هیچ جای سنگین نبردمت و حتی آبجوش جایی نریختم.نمیدونم چرا اینطوری شد و باید غصه خوردنتو ببینم؟مامان رو به بابا ادامه داد:کاش اینموضوع دوقلو بودن رو هم به اقاسید میگفتیم.حرفهای مامان منو میترسوند اما پیش خودم گفتم:همش الکیه چه ربطی داره…این همه دوقلو یه قلوشون مرده ،پس چرا اتفاقی نیفتاده؟؟
ادامه در پارت بعدی 👇
.
محبت مکملی دارد
به نام احترام
محبت و احترام در کنار هم
معجونیست که هر کدام
اثر دیگری را
ضمانت خواهد کرد...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدیو_کلیپ
#حس_خوب
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
زندگــی
برای یك عاقل رویاست،
برای یك احمق
بازی است،
برای ثروتمند کمدی
و برای یک فقیر
تراژدی است!
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🌸سلام صبح آدینه تون بخیر🌸
🌸روزتون گلباران
🌷شادی هاتون بی پایان
🌸دلتون پُر از امیـد
🌷لبتون خنـدون
🌸قلبتون مهـربون
🌷زندگیتون عاشقانه
🌸زیبایی و شـادی
🌷نصیب تک تک لحظه هاتون
🌸جـمعه تـون پُـر از شـادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
نیایش صبحگاهی 🌸🍃
🌸یارب
❣در این روز زیبا
💗عشق را به تمام
❣خانه ها ببخش
💗محبت زیاد
❣مهربانی فراوان و
💗خیر و برکت عظیم را
❣در زندگی ما جاری کن
🌸خدایا
❣دلهای مارا پاک کن از
💗هر چه نا زیباست
❣و مردم کشورم را از تمام
💗ناملایمات و بیماری ها حفظ بفرما
آمیـن🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چای که سرد میشه 🌸🍃
روش آب جوش میریزن گرم میشه…
درسته ، گرم میشه اما کمرنگ میشه…!!
رابطه های ما با دیگران هم همینه…
میشه دوباره زندش کرد
اما مثل اول نمیشه، نه نمیشه ...
نه رنگش، نه طعمش
مواظب رابطه ها باشید….🌸🍃
تا لازم نشه روش آب جوش بریزید…
زندگیتون پر از رابطه های غلی…
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صادق باش هنگامی که فقیری...
ساده باش وقتی که ثروتمندی؛
مودب باش وقتی که قدرتمندی؛
سکوت کن هنگامی که عصبانی هستی؛
الماس از تراش؛
و انسان از تلاش می درخشد!💎
دکتر_انوشه
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_رقیه
#سر_خور
#پارت_چهل_شش
من رقیه هستم دختر دهه ی شصتی و یکی یه دونه یکی از روستاهای کشورمون
اصلا با دوقلو و همزاد و غیره کاری نداشتم و بهش فکر هم نمیکردم فقط اینو میدونستم و حسم بهم میگفت که صددرصد جون کمال در خطره..بعداز اذان صبح بابا رفت بیرون تا خبری از کمال بیاره..مامان مشغول دعا خوندن بود و من هم منتظر بابا،چشمم به در بود که بابا اومد…از جام پریدم و گفتم:چی شد بابا؟؟کمال سالمه؟بابا نفسی تازه کرد و گفت:فکر کنم خداروشکر اتفاقی نیفتاد چون خبری نبود.از مامان و بابا خوشحالتر شدم و دیگه خجالت هم نکشیدم و خوشحالیمو بروز دادم و گفتم:خداروشکر که اتفاقی نیفتاده به هر حال پسر یه خانواده است.مامان و بابا هم حرفمو تایید کردند و بابا گفت:فردا همه باهم میریم پیش سید محسن…از پیشنهادش استقبال کردیم و مشغول اماده کردن صبحونه شدیم.هوا که روشن تر شد بعداز جمع و جور کردن خونه چشمهای من گرم خواب شد.مامان و بابا گفتند:خب تو بخواب ما میریم سرزمین،بعداز اینکه من خوابیدم اونا رفتند….
ادامه در پارت بعدی 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمیشه خودت خار باشی
و انتظار داشته باشی
همه برات گل باشن
و مثل گل باهات رفتار کنن
اول باید تو گل بشی
تا گل ببینی ، گل بشنوی
و دنیات گلستون بشه
پس روی خودت و رشدِ خودت کار کن رفیق☺️
روز و روزگارتون شااااد و قشنگ
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
دلم کمی مادربزرگ میخواهد
با لباس گل گلی🌸
و دستهای مهربانِ حنا زده
و لبخندی که خلاصهی
تمام خوشبختیهای جهان است...🍃
دلم کمی عشق میخواهد
میشود یک فنجان چای مهمانم کنی؟☕️
#دلبرانه
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
انسان خوب كسى نيست
جز آموزگارى براى انسان بد.
انسان بد كسى نيست جز
چالشى براى انسان خوب.
اگر اين را درك نكنيد،
به حتم راه را گم مى كنيد؛
اگر چه بسيار باهوش باشيد.
اين رازِ بزرگ است.
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شراره های نور خواهد درخشید ...
غم، کوله بارش را خواهد بست ...
زخمها بهبود مییابند ...
در دستان بهار سبز خواهیم شد ...
کافیست، باورکنیم فصل رویش دوباره را ...
آرامش محض 😍🌼
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_رقیه
#سر_خور
#پارت_چهل_هفت
من رقیه هستم دختر دهه ی شصتی و یکی یه دونه یکی از روستاهای کشورمون
توی خواب عمیقی بودم و خواب خیلی قشنگی میدیدم.توی خواب دیدم که بچه دار شدم و خیلی خوشحالم..گرم خواب بودم که با نوازش موهام اروم اروم چشمهامو باز کردم و همون خانم رو بالای سرم دیدم……با دیدنش شوکه شدم و کل بدنم از حرکت ایستاد.انگار یخ زده باشم.تمام رگهای بدنش از زیر پوست مشخص بود.تا دید که نگاهش میکنم بهم لبخند زد.با تعجب دیدم هزار تا دندون داره و از پشت اون دندونهای وحشتناک بهم لبخند میزنه..موهاش بقدری بلند بود که روی زمین ریخته شده بود.چشمهاش سفیدی نداشت و کلا سیاه بود.از ترس نمیتونستم تکون بخورم.اونم گردنشو خم کرده بود توی صورت و خیره بهم نگاه میکرد..اون لحظه نفس کشیدن یادم رفته بود و قلبم داشت از کار میفتاد انگار جونم داشت از بدنم خارج میشد.یهو صدای در اتاق اومد و اون مثل سایه رفت بالا و به سقف چسبید.مامان بود که در رو باز کرد..خیره به اون خانم روی سقف بودم و حتی پلک هم نمیتونستم بزنم.مامان خوشحال و خندون اومد کنارم نشست و گفت:خانواده ی کمال جواب خواستند و بابات هم جوابش مثبت بود..
ادامه در پارت بعدی 👇
.
پل های پشت سرت را خراب نکن !
متعجب خواهی شد اگر بدانی بارها ناچار خواهی بود از همان رودخانه عبور کنی!
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5
.
از حکیمی پرسیدند مردم در چه حالت شناخته میشوند؟
پاسخ داد:
۱-اقوام در هنگامِ غربت
۲-مرد در بیماریِ همسرش
۳-دوست در هنگامِ سختی
۴-زن در هنگامِ فقرِ شوهرش
۵-مؤمن در بلا و امتحانِ الهی
۶-فرزندان در پیریِ پدر و مادر
۷-برادر و خواهر در تقسیمِ ارث
.
داستانهای_آموزنده
داستانهای_آموزنده
https://eitaa.com/danayi5