مجمع الفائدة و البرهان | تأمّلات فقهی
💠 آیا جریان #اصالة_الاطلاق متوقف بر #مقدمات_حکمت است؟ 0⃣ روشن است که اگر اسم جنس بدون قید در کلام ذ
⬅️ 💠 آیا جریان #اصالة_الاطلاق متوقف بر #مقدمات_حکمت است؟
🔹 آیةالله #تبریزی (قده)
🔻
و قداختار شيخنا الاستاذ (قده) في دورته الاصولية الثانية مسلكا متوسطا بين المسلكين [المشهورین قبل السلطان و بعده] فاختار وضع اسم الجنس المجرد عن القيد المتصل على اللابشرط القسمي. فلوقال المولى «اعتق رقبة» و لميُرد منه مطلق الرقبة فيكون مجازاً، و وُضع اسمُ الجنس المقترنُ بالقرينة على عدم ارادة الاطلاق على الماهية المهملة. و لكنه عدل عن ذلك في دورته الاصولية الثالثة فاختار وضعه للماهية المهملة مطلقاً كما يبدو من كتابه.
📖 ابحاث اصولیة۴: ۷۰۲.
3️⃣ آنچه از این کلمات به دست میآید سه راه برای ارجاع #اصالة_الإطلاق به #اصالة_الحقیقة است:
▪️۱) اگرچه اسماء اجناس برای #ماهیت_مهمله (که جامع میان مطلق #لابشرط و مقید #بشرط_شیئ است) وضع شدهاند اما وقتی #اسم_جنس در کلام ذکر شود و قیدی برایش آوردهنشود قهراً و تکویناً #ماهیت_مطلقه (لابشرط) در ذهن نقش میبندد زیرا تصور مهمله به تنهایی ممکن نیست و باید در ضمن مطلقه یا مقیده تصور شود و چون سببی برای تصور مقیده در کلام وجود ندارد قهراً مطلقه به ذهن میآید.
مثلاً #ماهیت انسان اگر به تنهایی ذکر شود انسان مطلق به ذهن متبادر میگردد و اگر همراه با وصفِ «مسلمان» بیاید ماهیت مقیدهی انسانِ مسلمان به ذهن مخاطب خطور میکند.
بنابراین همینکه اسم جنس در معنای موضوعله خود به کار رود باعث #دلالت قهریِ لفظ برای ماهیت مطلقه خواهدبود. لذا دیگر احتیاجی به اجرای #مقدمات_حکمت برای اثبات عدم اراده قیود زائد بر ماهیت نداریم، بلکه به صِرف استعمال اسم جنس در معنای خود که با اصالة الحقیقة احراز میشود، اراده اطلاق و عدم التقیید ثابت خواهد شد.
این بیان از ذیل عبارت «درر» استفاده میشود. #شهید_صدر مناقشهای در این بیان دارد (بحوث۳: ۴۱۴ – ۴۱۵) که ممکن است تمام باشد.
▪️۲) اسم جنس دو وضع دارد: یکی در حالت تجرد از قرائن اهمال و تقیید و دیگری در حالت اقتران به قرائن.
در حالت اول موضوعٌله آن مطلق است و در حالت دوم مهمل یا مقیَّد (به حسب موارد).
این تقریر از نقل قول بالا از آیةالله #تبریزی استفاده میشود. شبیه آن در بحوث (۳: ۴۱۵ – ۴۱۶) نقل و نقده شدهاست.
▪️۳) اسم جنس اساساً برای ماهیت مهمله وضع نشده بلکه برای #طبیعت که عبارت است از ماهیت مطلقه (لابشرط) وضع گردیدهاست. لازمهی این مطلب آن است که وقتی حکمی به اسم جنس اسناد داده میشود طبیعت لابشرط تمام المسند إلیه باشد؛ زیرا در غیر این صورت یا اسناد مذکور در کلام «الی غیر ما هو له» خواهدبود (#مجاز_در_اسناد) یا اسم جنس در مقیَّد استعمال گردیده (#مجاز_در_کلمه) و هر دوی این احتمالات خلاف اصالة الحقیقة هستند.
این تقریب صریح کلمات #ایروانی و ظاهر صدر عبارت «درر» است. چنانکه ممکن است مقصود آیةالله #روحانی از عبارت فوقالذکر نیز باشد. هرچند احتمال میرود مطلبی شبیه با آنچه از آیةالله سیدسعید #حکیم (قده) نقل خواهدشد مقصود ایشان باشد.
4️⃣ در هرحال تقریب اخیر صحیح بهنظر میرسد، زیرا حتی اگر در بحث اعتبارات ماهیت بپذیریم که ماهیت مهمله یا محضه یا لابشرط مقسمی داریم و از اشکالاتی که در بحثهای منطقی/فلسفی بر آن اعتبارات گرفتهشده صرف نظر نماییم، به یقین میتوان گفت تصور ماهیت با چنان لحاظهایی دور از تصورات عرفی است و بسیار بعید مینماید که واضع آنها را هنگام وضع در ذهن آوردهباشد. بهعلاوه مستعملین که غالباً اهل عرف ساذج هستند نیز تصور ماهیت با کیفیتهای مذکور قطعاً برایشان مشکل است.
⬅️
#اصول_فقه
#برهان
✒️📚 @Faede_v_Borhan
مجمع الفائدة و البرهان | تأمّلات فقهی
⬅️ 💠 آیا جریان #اصالة_الاطلاق متوقف بر #مقدمات_حکمت است؟ 🔹 آیةالله #تبریزی (قده) 🔻 و قداختار شيخنا
⬅️5️⃣ از اینها گذشته، دلیل تمامی برای وضع اسم جنس بهازای ماهیت مهمله یا محضه وجود ندارد. عمدتاً تنها دو وجه برای تأیید نظریه مشهور ذکر میشود:
🌀نخست- جواز استعمال اسم جنس و اراده اهمال یا تقیید بدون عنایت و احساس خلاف ظاهر؛
💡جواب: اگر مقصود استعمال اسم جنس در معنای مهمل یا مقیَّد است قطعاً این استعمال خالی از عنایت نیست، حال یا عنایت مجاز یا عنایت مخالفت با مقدمات حکمت. اما اگر مقصود استعمال اسم جنس است در جایی که مراد جدی از آن مهمل یا مقید باشد، اینجا قطعاً عنایتی در کار نیست، حتی چنانچه اسم جنس را موضوع برای ماهیت مطلقه بدانیم، زیرا مجاز مربوط به مرحله مراد استعمالی است.
🌀دوم- اگر معنای اسم جنس ماهیت مطلقه باشد، در موارد تقیید (مانند: انسانِ فقیه) تهافت لازم میآید زیرا اطلاق و تقیید تقابل دارند (تضاد یا تناقض یا عدم و ملکه)؛
💡جواب: اگر مقصود از تهافت، تهافت در لحاظ است، باید گفت که وقتی تهافت لازم میآید که بخواهیم یک تصور و لحاظ را با دو کیفیت اطلاقی و تقییدی انجام دهیم. اما اگر دو لحاظ داشته باشیم یکی به نحو اطلاقی و دیگری تقییدی، تهافتی لازم نمیآید.
در موارد اسم جنسِ موصوف نیز، قضیه از همین قرار است. ما (متکلم و سامع) از خلال لفظ انسان، انسان مطلق و لابشرط را ملاحظه و تصور میکنیم و از خلال هیئت وصفیه و وصف، تقیُّد آن ماهیت مطلقه به وصف «فقیه» را.
اما اگر مقصود از تهافت، تناقض در معنای کلام است، پاسخ روشن است. «انسان فقیه» مانندِ «انسانِ حِمار» نیست تا تناقضی در کار باشد، زیرا معنای اطلاق عدم لحاظ قیود و شروط در ماهیت است و لذا حتی قیدِ «عدم القید» نیز در آن ملحوظ نمیباشد. از همین رو گفتهاند: «اللابشرط یجتمع مع الف شرط». اساساً اگر چنین نباشد، وجود طبیعت در خارج که همراه با تشخصات فردی است، نامعقول خواهدبود.
6️⃣ تکمیل
آیةالله سید محمدسعید #حکیم (قده) نظریهی ثالثی در باب #مقدمات_حکمت دارند که اگرچه با قولی که تقویت شد متفاوت است، اما در نتیجه باز هم ما را از تمسک به ظهور حالی متکلم و #اصالة_البیان بی نیاز میسازد و از اینرو در خور توجه است:
🔻
لايبعد عدم ابتناء التمسک بالإطلاق على المقدمة المذكورة [أي کون المتکلم في مقام البیان] بل هو مبتن على أن الإهمال كالتقييد خلاف الأصل لا يحمل عليه المطلق عُرفاً إلا بدليل؛ فإنَّ ما تقدم من صحة إرادة المهملة من الإطلاق و إن كان تاماً، إلا أن مُصحِّحَه لما كان هو الرجوعُ لطريقة أهل اللسان و سيرة أهل المحاورة، فاللازم النظر في كيفية سيرتهم. و حيث تقدم أن بناءهم على التمسك بالإطلاق و حمله على العموم لظهوره فيه (ما لميحتفّ بما يقتضي صدوره لبيان أصل التشريع من دون نظر لخصوصياته أو في مقام البيان من خصوص بعض الجهات) تَعيَّن متابعتهم في ذلک من دون حاجة إلى دعوى ابتنائه على إحراز كونه في مقام البيان من جميع الجهات و بيان تمام المراد ثم النظر في وجه إحراز ذلک و التشبث له بما لاينهض به.
📖المحکم۲: ۶۲-۶۳.
⏹
#اصول_فقه
#برهان
✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 شما را چه به بیزاری؟!
🔆جعفر بن محمد الحضرمي عن حمید بن شعیب عن جابر [بن یزید الجعفي] قال: سمعته [اباعبدالله الصادق علیهالسلام] يقول:
دخل على أبي قوم فقال لهم:
«ما لكم و للبراءة بعضُكم من بعض؟ إنما أخذتم أخذَ الخوارج، ضيقوا على أنفسهم حتى برئ بعضهم من بعض. إن أمرنا أوسع مما بين السماء و الأرض.
و إذا أبغضتَ الرجل فقد برئتَ منه».
📜جابر جعفی گوید که از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: گروهی بر پدرم وارد شدند. به آنها فرمود:
«شما را چه بر بیزاریجستن از یکدیگر؟ این دقیقاً همان روش خوارج است که بر خود سخت گرفتند تا جایی که از هم بیزاری جستند. ولایت ما گستردهتر از فاصلهی میان آسمان و زمین است.
و اگر به کسی نفرت ورزیدی [گوییکه] از او بیزاری جستهای [و این دو فرقی ندارند]».
📖 الأصول الستةعشر (ط دارالحدیث): ۲۲۹.
▫️
📷 خاطرهای از جناب حجةالاسلام و المسلمین شیخ نزار آلسنبل القطیفی (دامتافاضاته)
#روحانی
#حدیث
#نصایح
#تراجم
#فائده
✒️📚 @Faede_v_Borhan
تاریخگذاری نسبی آثار شیخ طوسی 2 - آیة الله سید محمدجواد شبیری زنجانی.mp3
29.38M
💠 تاریخگذاری نسبی آثار #شیخ_طوسی (۲)
🎙 استاد سید محمدجواد #شبیری_زنجانی (دامتبرکاته)
📅 پنجشنبه ۲۹ دی ۱۴۰۱
📍بنیاد محقق طباطبائی
🗂 صوت و خلاصهی مکتوب جلسهی اول
#فائده
✒️📚 @Faede_v_Borhan
مجمع الفائدة و البرهان | تأمّلات فقهی
💠 تاریخگذاری نسبی آثار #شیخ_طوسی (۲) 🎙 استاد سید محمدجواد #شبیری_زنجانی (دامتبرکاته) 📅 پنجشنبه
💠 سرفصلهای بیان شده در جلسهی تاریخگذاری نسبی آثار #شیخ_طوسی (ره)
🔻جلسه دوم - قسمت اول
💡 دو نکتهی تکمیلی در باب مباحث جلسهی گذشته:
1️⃣ علاوه بر قرائن ایجابی که در نشست قبل بیان شد، بعضی قرائن سلبی نیز در تاریخگذاری مؤثراند؛مانند اسم نبردن از برخی کتب و وقائع که عادةً باید نام برده میشد. مثال: در مباحث غیبت امامعصر (عج) در کتاب اقتصاد شیخ، هیچ ارجاعی به کتاب «الغیبة»ی وی وجودندارد و در عوض ارجاعات متعددی به تلخیص الشافی هست، حال آنکه قاعدةً باید به الغیبة ارجاع میداد.
🌀 چالش اول: لازماست پیشزمینه داشتهباشیم تا بدانیم چه اموری بهاقتضای عادت و طبع باید ذکر میشد و نشدهاست.
🌀 چالش دوم: تعیین مصادیقش مشکل است؛ مثلاً برخی برای اثبات تقدم کلّ عده بر ذریعه، به عدم وجود ارجاع عده به ذریعه استدلال کردهاند، در حالیکه اتفاقاً یادداشتها و رسائلی از سیدمرتضی که مبنای ذریعه بوده مرجع عده نیز بودهاست و به همین دلیل به خودِ ذریعه ارجاع ندادهاست. بهعلاوه، دلایلی داریم که تألیف عده پس از وفات مرتضی تمام شده و لذا استدلال مذکور ناصحیح است.
2️⃣ چالش خاص درباره ارجاعات موجود در آثار شیخ:
مرحوم شیخ گاه با نامهای مختلف از یک کتابِ خود یاد میکند.
اتحاد مسمّای این نامها گاه کاملاً روشن است، مانند «کتاب التفسیر» که نام دیگر «التبیان» است و مانند «الکتاب الکبیر» که مقصود از آن «تهذیب الأحکام» است. اما بعضاً تنها بهاتکای قرائنی اتحاد مسمای برخی اسماء قابل اثبات است؛
مانند کتابهای «الإمامة»، «الإستیفاء» و «تلخیص الشافی» که اتان کلبرگ در کتاب «کتابخانه ابن طاووس: ۳۱۶» با قرائنی نشان میدهد اولی و دومی یکی است و ما نیز بهدلایلی معتقدیم هردو همان «تلخیصالشافی» هستند.
مثال دیگر: در «التبیان۱: ۵۵» به «کتاب الأصول» ارجاع میدهد و بهدلیل انصراف «اصول» در آن دوره به «اصول دین» و «علم #کلام» (نه #اصول_فقه) حدس میزنیم مراد کتاب «تمهیدالأصول» باشد؛ بهخصوص که موارد ارجاع نیز همگی مباحث کلامی است. البته جای کار بیشتری در این نقطه وجود دارد.
💡 تطبیق قواعد عام تاریخگذاری بر برخی آثار شیخ:
1️⃣ تحیات (پس از تشخیص اصیل بودن آنها که در جلسهی قبل راهکارهایش بیان شد):
▫️بیش از پانصد مورد در اوایل تهذیب با تعبیر «ایده الله» به شیخ مفید تحیت فرستادهاست ⬅️ تهذیب در زمان حیات مفید تألیف میشده.
▫️در «الفهرست» ذیل ترجمه سید مرتضی تحیت دال بر حیات وی دارد ⬅️ الفهرست پیش از وفات مرتضی تألیف شده.
▫️در چهار موضعِ «العُدة» برای مرتضی فرموده «ادام الله علوه» که اصیل است و در موارد فراوانی نیز با عبارت «رحمهالله» تحیت فرستاده (مثلاً در صص ۴۵۰ و ۵۲۸ برای مفید و مرتضی «رحمهما الله» آورده ⬅️ شروع تألیف «العدة» پیش از وفات مرتضی بوده و اتمامش پس از وفات وی.
▫️در جایی از عده نوشته: «اختاره المرتضی رحمهالله أخیراً» که اشعار دارد به اینکه در اواخر عمر چنان فرمود.
⏪
#شبیری_زنجانی
#حواشی
#فائده
✒️📚 @Faede_v_Borhan
مجمع الفائدة و البرهان | تأمّلات فقهی
💠 سرفصلهای بیان شده در جلسهی تاریخگذاری نسبی آثار #شیخ_طوسی (ره) 🔻جلسه دوم - قسمت اول 💡 دو نکته
💠 سرفصلهای بیان شده در جلسهی تاریخگذاری نسبی آثار #شیخ_طوسی (ره)
🔻جلسه دوم - قسمت دوم
2️⃣ ارجاعات متعاکس:
▫️میان «المفصح و تلخیص الشافی» و «تلخیص الشافی و العدة» ارجاعات متعاکس فراوانی هست که دالّ بر تألیف موازی آنهاست.
▫️در «المبسوط» فراوان به «الخلاف» ارجاع داده شده ولی در «الخلاف» فقط یک ارجاع به «المبسوط» هست ⬅️ «الخلاف» مقدم بر «المبسوط» است و آن یک مورد ارجاع نتیجهی اضافات بعدی است. (نک. جلسه گذشته)
▫️همچنین در «الفهرست» تنها یک ارجاع به «الرجال» وجوددارد که آن هم کالصریح در تقدم تألیف فهرست بر رجال میباشد: «نذکرهم فی کتاب الرجال ان شاء الله». اما در «الرجال» یکی از منابع اساسی کتاب «الفهرست» است به خصوص در باب «من لم یرو عنهم علیهم السلام» که بیش از صد مدخل از فهرست اخذشده (نک. مقالهی رجال شیخ طوسی در دانشنامهی جهاناسلام ) ⬅️ «الفهرست» مقدم بر «الرجال» است.
◀️استطراد: در رجالِ شیخ برخی روات هم در باب «من لم یرو عنهم» ذکر شدهاند و هم در ابواب اصحاب ائمه. از ثمرات تعیین ترتیب میان «الفهرست» و «الرجال» آن است که منشأ این اشتباه روشن میشود: مرحوم شیخ اسامی ۹۵درصد این روات را از «الفهرست» اخذنموده و چون آنجا نام امامِ مصحوبِ راوی، مذکور نبوده در باب «من لم یرو عنهم» ثبت کردهاست. سپس با دیدن روایات آنها در ابواب اصحاب نیز ثبت فرموده. ⏸
▫️در «الخلاف» فقط یکجا به «کتاب التفسیر» (= تفسیر التبیان) ارجاع دادهشده درحالیکه به دلایل دیگری میدانیم تبیان آخرین اثر شیخ است. بهعلاوه، ارجاعات «التبیان» به «الخلاف» بسیار بیشتر است. ⬅️ ارجاع «الخلاف» به «التبیان» حاصل اضافات بعدی است (مانند ارجاع «الخلاف» به «المبسوط»).
3️⃣ تاریخگذاری آثار شیخ طوسی با مراجعه به فهرست آثارش در کتاب «الفهرست»
چنانکه در جلسهی پیش، بیانشد برخی بزرگان ترتیب ذکری آثار شیخ در کتاب «الفهرست» را مطابق ترتیب زمانی آنها دانستهاند. در مقالهای سه دلیل برای این مطلب ذکر شده:
🔸الف. تاریخ تالیف تعدادی از کتب شیخ مشخص است و با ترتیب فهرست میسازد.
🔹ب. ترتیب زمانی بهدستآمده از ارجاعات با ترتیب ذکری فهرست سازگار است.
🔸ج. اگر ترتیب ذکری، تابعِ ترتیب زمانی نباشد باید نکات دیگری در کار باشد در حالیکه چنین نیست. مثلاً انتظارمیرفت بعد از کتاب«مصباح المتهجد» از «مختصر المصباح» یادنماید که با یکدیگر ارتباط وثیقی دارند اما میبینیم که میان آن دو از کتابهای «انس الوحید» و «الإقتصاد» یادنموده که از لحاظ موضوعی بیارتباطاند.
❗️امّا این دلایل ناکافی هستند، چون:
▪️۱. ممکن است عواملی متعددی از جمله ترتیب زمانی دخالت در ترتیب ذکری داشتهباشند و دلیلی نداریم که یا «فقط» ترتیب زمانی ملحوظبوده یا «اصلاً» ترتیب زمانی لحاظ نشدهاست.
🔅مثلاً بهدلایلی میدانیم که «النهایة» پیش از «الإستبصار» تألیف گردیده (منجمله تصریحِ ابنادریس) اما در فهرست، پس از تهذیب ابتدا استبصار یادشده و سپس «النهایة». وجهش روشن است: ارتباط موضوعی وثیق میان دو کتاب روایی باعثشده ذهن مرحوم شیخ پس از یادکرد تهذیب، به استبصار منتقلشده و آن را ثبتنماید.
🔅مثالدیگر: میدانیم «العدة» و «تلخیص الشافی» و «المفصح» بههمین ترتیب تألیف شدهاند درحالیکه مرحوم شیخ آنها را دقیقاً به عکس در فهرست ثبت فرمودهاست.
🔅مثال سوم: خودِ فهرست را پس از «الرجال» ثبت کرده حال آنکه گفتیم «الفهرست» مقدم است.
▪️۲. ممکن است ترتیب زمانی فیالجمله ملاحظه شدهباشد اما چون در مراحلی و بهطور گروهگروه کتابهای پس از «الفهرست» را ثبت کردهاست (و نه تکتک)، ترتیب زمانی میان دستههای کتب صحیح باشد، نه میان تکتک آنها.
🔅برای نمونه: ممکن است «مصباح» و «انس الوحید» و «اقتصاد» را در مرحلهای و «مختصر المصباح» را در مرحلهی دیگر اضافه کردهباشد.
🔆شاهد: تعداد آثار علامه در مخطوطات مختلف «الخلاصة» مختلفاند و این نشان میدهد در مراحلی کتب خود را اضافه میکردهاست.
⏹
#شبیری_زنجانی
#حواشی
#فائده
✒️📚 @Faede_v_Borhan
استاد شب زنده دار ● آیا علم اصول متورم شده - موسسه دین و تمدن.mp3
478.4K
💠 تورم علم #اصول و حاج شیخ مرتضی #حائری_یزدی (طابثراه)
🎙 استاد شبزندهدار دامعزه
🔗 برگرفته از کانال دین و تمدن
#اصول_فقه
#حواشی
#فائده
✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 مؤمن شماره ۱ و ۲!
«بعد از وفات مرحوم [آیةاللهالعظمی] آقای حجّت، از زیر تشکچهی ایشان یک دفترچهی کوچک جیبی کشف شد که اسمها و مبالغی در آن ثبت شدهبود که بهدست خودشان به آنها کمک میرساندند. نامها به صورت مختصر و اشارهوار بود، و تاریخ و مبالغ هم به حساب سیاق.
در بین نامها، دو نام تحت عنوانِ: مؤمن شماره ۱ و ۲ بود که با تطبیق زمان، متوجّه شدیم که مربوط به بعد از استقرار مرحوم آقای #بروجردی و تنگدستیِ دو تن از اَعلام بود.
بعدها از اهل منزلِ آقای #حجت شنیدیم که: آقا شب دیروقت، از دمِ در عبا به سر کشیده و بیرون میرفت و نهی میکرد که کسی او را همراهی کند. داخلهی منزلِ همان دو بزرگوار هم میگفتند: دقّ الباب میشد. وقتی در را باز میکردیم، پاکتی از لای در به زمین میافتاد و شخص عبابهسری را میدیدیم که دارد دور میشود.»
🔗 کانال چراغ مطالعه بهنقل از سیدحسین موسوی زنجانی (نوادهی دختری مرحوم آقای حجت)
📷 مجلس درس آیتاللهالعظمی حجت (قدسسره) در ایوان حرم مطهر #حضرت_معصومه سلاماللهعلیها
#تاریخ_علما
#حواشی
#فائده
✒️📚 @Faede_v_Borhan
59.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنایت حضرت ولیعصر (ارواحنافداه) به طلاب
📹 خاطرهای بسیار جالب از جناب آقای اصغر خدادادی، خادم مدرسهی مبارکهی #فیضیه
#حواشی
#فائده
✒️📚 @Faede_v_Borhan
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر
بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار
آن کیست بدینحال و که بودهاست و که باشد؟
جز شیر خداوند جهان، حیدر کرّار
این دینِ هدی را به مَثل دایرهای دان
پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار
علم همه عالم به علی داد پیمبر
چون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار
📖 دیوان کسایی
🌺🌸 اسعد الله لکم الأیام 🌸🌺
✒️📚 @Faede_v_Borhan
گر شمیمی ز سر طُرّهی جانان خیزد
تا قیامت ز صبا، رایحهی جان خیزد
والهام من که چو ازخواب، تو بیدار شوی
زچه رو، از سرِ چشمانِ تو مژگان خیزد؟
علیِ عالیِ اعلی که ز بیم نهلش
روح از کالبد عالم امکان خیزد
گر به خاری کند از #قاعدهی_لطف، نظر
از بُنِ خار، دو صد روضهی رضوان خیزد
گر زَنَد دست به دامان ولایش، فرعون
از لحد با دو کفِ موسیِ عمران خیزد
داورا! دادگرا! جانب «جدّا» نظری
کز پی مدح تو چون بحر، به طوفان خیزد
✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 عدم معذوریت منکر حدود الله
در بحث #انکار_ضروریات در فقه، این مسأله مطرح شدهاست که اگر شخصی از روی شبهه یکی از #ضروریات را انکار نماید آیا معذور خواهد بود یا همچنان محکوم به #کفر و آثار آن است؟ گویا مشهور متأخران و معاصران (بهجز نقلی که از مرحوم آیةاللهالعظمی #صافی قدسسره شنیدهام) نظریهی اول (=معذوریت) را پذیرفتهاند که وجه آن نیز روشن بوده و ظاهراً مقتضای قواعد همان است.
اما این احتمال وجود دارد که نظریهی دوم بر خلاف قواعد اولیه و بهاستناد دستهای از روایات خاص، تقویت گردد.
یک فقره از نامهی بلند حضرت #صادق صلواتاللهعلیه به #مفضل_بن_عمر ایبسا در آن بحث راهگشا باشد؛ فلیتأمل.
🔻
علي بن إبراهيم عن القاسم بن الربيع الوراق عن محمد بن سنان عن صباح المدائني عن المفضل أنه كتب إلى أبيعبدالله عليه السلام فجاءه هذا الجواب:
... و لكني أخبرك أن الله حَدَّها بحدودها لئلايتعدى حدوده أحدٌ. و لو كان الأمر كما ذكروا لَعُذر الناسُ بجهلهم ما لميصرفوا[خل: يعرفوا] حَدَّ ما حُدّ لهم و لكان المقصر و المتعدي حدودَالله معذوراً.
و لكن جعلها حدوداً محدودة لايتعداها إلا مشركٌ كافر، ثم قال: «تلك حدود الله فلاتعتدوها و من يتعد حدود الله فأولئك هم الظالمون».
فأخبرك حقائقَ إن الله تبارك و تعالى اختار الإسلام لنفسه ديناً و رضي من خلقه فلميقبل من أحد إلا به... الحدیث.
📖 بصائر کبری۱: ۵۲۶
#فقه
#برهان
✒️📚 @Faede_v_Borhan