فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین شبجمعه سال،
اولین شبجمعه ماه رمضان،
یادِ
شهید راه سیدالشهداء،
#شهید #شبجمعه،
شهید عارف،
شهید مخلص،
شهید موحد،
شهید سرباز،
شهید #حاجقاسم
@Fakhari_ir
هدایت شده از کوثرآنلاین
29.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕ نماهنگ ساخته شده توسط رضا محبی راد از کارکنان روابط عمومی ستاد سازمان
لطفا ضمن ملاحظه، منتشر بفرمایید...
⬅️ با روابط عمومی در جریان باشید...
♦️https://eitaa.com/kowsaronline
إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
درگذشت مرحومه مغفوره حاجیه خانم منصوری مادر بزرگوار شهیدان والامقام «علیرضا و غلامرضا باقری» و والده همکار گرانقدرمان خانم دکتر باقری، مدیرکل محترم دفتر سرمایه انسانی سازمان اقتصادی کوثر موجب تأثر خاطر شد.
این مادر پرهیزگار و صبور، عزیزان برومند خود را در دفاع از کیان میهن اسلامی تقدیم انقلاب کرد و با اعتقاد عمیق به آموزههای متعالی اسلام و در اقتدا به حضرت زینب کبری (س) فراق عزیزانش را بردبارانه تاب آورد و تصویری درخشان در دفتر زرین فرهنگ ایثار و شهادت به یادگار گذاشت.
اینجانب مصیبت وارده را به خانواده محترم این بانوی مؤمنه به ویژه همکار بزرگوارمان تسلیت عرض میکنم و از درگاه خداوند متعال برای ایشان علو درجات و همجواری با اهل بیت و فرزندان شهیدش و برای بازماندگان صبر و تسلی خاطر مسئلت دارم.
ناصر فخاری
۲۶ اسفند ۱۴۰۲
@Fakhari_ir
گزارش پایان سازمان اقتصادی کوثر.pdf
21.19M
📕
یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ
حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
گزارش ۹۱۲، به همت دکتر حامد دزفولی به برخی دستاوردهای سازمان اقتصادی کوثر در دوره خدمت دولت مردمی پرداخته است.
۹۱۲ روز کار و تلاش در سطوح مختلف برای تحقق اهدافی متعالی، حول راهبرد #اقتصاد_رهنما (رفاه، هوشمندسازی، نوآوری، مولدسازی و استعدادیابی) و #خودکفایی کشور عزیزمان در حوزههای فعالیت سازمان خاتمه یافت.
#پایانی_بر_یک_آغاز
فعالیت شرکتها و جریان تولید در سال جدید در ساختاری جدید استمرار خواهد داشت.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
@Fakhari_ir
إِذَا كُنْتَ فِي إِدْبَار، وَالْمَوْتُ فِي إِقْبَال، فَمَا أسْرَعَ الْمُلْتَقَى.
امام علی (علیهالسلام) در این جمله حکمتآمیز در مورد سرعت گذشت عمر و فرارسیدن لحظات مرگ به همگان هشدار مىدهد و مىفرماید:
«در حالى که تو به زندگى پشت مىکنى و مرگ به تو روى مىآورد ملاقات (با یکدیگر) چه سریع خواهد بود.
(نَهجُ البَلاغةِ)
#جُمعةٌ_مُباركةٌ
@Fakhari_ir
امام علی (علیهالسلام) فرمودند:
«مَنْ عَیرَ شَیئاً بُلِی بِهِ»
«کسی که چیزی را مذمت کند به همان چیز گرفتار میشود».
و امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
«مَنْ عَیرَ مُؤْمِناً بِذَنْبٍ لَمْ یمُتْ حَتَّی یرْکبَهُ».
«کسی که مؤمنی را به گناهی سرزنش کند، نمیرد تا آن گناه را انجام دهد».
و نیز پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«انْ امْرءٌ عَیرَک بِشَی ءٍ یعْلَمُهُ فِیک فَلَا تُعَیرْهُ بِشَی ءٍ تَعلَمُهُ فِیهِ یکنْ وَبالُهُ عَلَیهِ وَ اجْرُهُ لَک»
«اگر شخصی تو را سرزنش کرد به چیزی که میدانست در تو هست، تو او را به چیزی که میدانی مذمّت مکن تا گناهِ سرزنش کردن بر او باشد و پاداش نکوهش نکردن بر تو باشد».
پ.ن؛ تکاندهندهترین احادیثی که برخورد کردم همینها هستند.
"خدایا بحق این شب که برترین شبهاست و بحق قرآنات که در این شب نازل فرمودی، و بحق حجتات در زمین و آسمان، توفیق ترک این عیب را در شب قدر ات نصیب ما بفرما که عاقبت بخیری ما در گرو این است. "
@Fakhari_ir
دوش قرص مه روی تو به یادم آمد
طلعت روی نکوی تو به یادم آمد
میگذشت از در مسجد نفسآلوده سگی
گذر خویش به کوی تو به یادم آمد
سائلی دامن خود را به رفویی میدوخت
دامن خویش و رفوی تو به یادم آمد
ذکر خیر تو شد و بال ملک گستردند
بوی اشک آمد و بوی تو به یادم آمد
بخت خود دیدم و کارم گرهی محکم خورد
گرههای سر موی تو به یادم آمد
بسملی بال و پر خویش به خون میآلود
بین گودال وضوی تو به یادم آمد
میبریدند لب تشنه سر از حیوانی
بر سرم خاک، گلوی تو به یادم آمد
آتشی در دل شب جلوه نمایی میکرد
دختر سوخته موی تو به یادم آمد
#لیلة_القدر_خیر_من_الف_شهر
@Fakhari_ir
غزلی بخوان بشود عیان
که امیرِ روزجزا علیست
که حسابِ ما که عقابِ ما
که عذابِ ما همه با علیست
نشد از غم ضُعَفا جدا
و کسی که در پیِ هر گدا
برَوَد شبانه و بی صدا
ببَرَد لباس و غذا علیست
همه رمز و راز جهان بدان
شده در عبای علی نهان
شد اگر کسی یَل و پهلوان
به یقین که از دَمِ یاعلیست
همه دم بگو بِکَ یاعلی
که نفس علی که هوا علی
که دوا علی که شفا علی
که دعای دفعِ بلا علیست
ز علی کسی که جدا شود
و َاگرچه از خُلفا شود
تو بِدان که یک شَبه "لا"شود
بخدا که نونِ "لَنا" علیست
بوَد اولین، بوَد آخرین
شَهِ مسلمین، شَهِ مومنین
برو در صفاتِ خدا ببین
نه علی خدا که خدا علیست
بروَد فراتَر از آن چه که
نرسیده بالِ ملائکه
قَدَری که در دلِ معرکه
درِ قلعه کنده ز جا علیست
چه صلابتی و چه شوکتی
چه شجاعتی و چه هیبتی
به صفاومروه چه حاجتی
به صفا قَسم که صفا علیست
نجف است و ساغَرِ تا لبه...
نجف است و مستی هرشَبّ
نجف است و گیجی عقربه
تب و لرزِ قبله نما علیست
وَ به لطفِ پاکی مادرم
نشدم حرامی و از سَرم
نرود که بنده ی حیدرم
سَنَد شرافتِ ما علیست
@Fakhari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ روز قدس، روزی است که باید سرنوشت ملتهای مستضعف معلوم شود!
📌نقش ما در تحقق این قیام جهانی چیست؟
🔹مخاطب این سخنان امام خمینی ما هم هستیم؟
@Fakhari_ir
ولَنبلونكم بشيءٍ مِنَ الخوفِ والجوعِ، ونقصٍ مِنَ الأَموالِ والأَنفسِ والثمراتِ، وبشّرِ الصابرينَ الذينَ إذا أصابتهم مصيبةٌ قالوا: إنّا للهِ وإنّا إليهِ راجعونَ
درگذشت بانوی مؤمنه و ام الشهید اوتارخانی را به خانواده معزا بویژه همکار بزرگوار جناب دکتر علی اوتارخانی تسلیت و تعزیت عرض میکنم.
رحمةاللهعلیها
@Fakhari_ir
صبر تلخ آمد ولیکن عاقبت میوهی شیرین دهد پرمنفعت
گندمی را زیر خاک انداختند پس ز خاکش خوشهها برساختند
امام علی(ع) میفرماید:
الصَّبر ظفر، العجله خطر
صبر مساوی با پیروزی است و عجله دارای خطر است.
و می فرماید؛
حَلاوَةُ الظَّفَرِ تَمْحُو مَرارَةَ الصَّبْرِ
شيرينى پيروزى، تلخى صبر را مىزدايد.
#تنبیه
@Fakhari_ir
#ذلت و #عزت
پس از عزل رضاخان توسط انگلیس و تبعید وی به جزیره موریس، سفارت انگلیس با واسطه به محمدرضا پهلوی اطلاع داد كه احتمالاً گوش كردن به رادیو برلین و فتوحات و تصرفات ارتش آلمان مانع از انتصاب وی به عنوان شاه ایران خواهد شد.
پس از این پیام، محمدرضا پهلوی دیگر گوش كردن به رادیو برلین را برای همیشه كنار گذاشت و با این اقدام اجازه تصدی سلطنت در ایران را از انگلیس دریافت كرد. پس از این ماجرا بود كه وی از شدت استقلال عمل و دایره اختیاراتی كه روباه پیر برایش در نظر گرفته بود مطلع شد و فهمید حتی توهم تصمیمگیری مستقل میتواند به قیمت پایان تاریخ مصرف وی تمام شود.
ارتشبد فردوست در خاطراتش دراین باره چنین می نویسد: «دو هفته آخر سلطنت رضاخان، من درگیر مسائلی بودم كه به تعیین سرنوشت بعدی حكومت پهلوی پیوند قطعی داشت. نزدیكی من به ولیعهد و دوستی منحصربه فرد او با من عاملی بود كه سبب شد تا در این مقطع حساس نقش رابط او را با مقامات اطلاعاتی انگلستان عهدهدار شوم. در این روزها من تنها یار محرم و صمیمی محمدرضا بودم.
"ارنست پرون" یكی دوماه قبل از شهریور 20، تحت این عنوان كه میخواهم خانوادهام را ببینم، ایران را ترك كرد و سپس پس از تحكیم حكومت محمدرضا و سلطنت او بازگشت. این سفر او جمعاً 5ـ6 ماه طول كشید.... بعدازظهر یكی از روزهای نهم یا دهم شهریور ولیعهد (محمدرضا) به من گفت: «همین امروز به سفارت انگلیس مراجعه كن. در آنجا فردی است به نام "ترات" كه رئیس اطلاعات انگلیس در ایران و نفر دوم سفارت است. او در جریان است و درباره وضع من با او صحبت كن»
محمدرضا اصرار داشت كه همین امروز این كار را انجام دهم. نمیدانم نام "ترات" و تماس با او را چه كسی به محمدرضا توصیه كرده بود، شاید فروغی، شاید قوام شیرازی و شاید كس دیگر؟! من به سفارت انگلیس تلفن كردم و گفتم با مستر ترات كار دارم. تلفنچی به او اطلاع داد. خودم را معرفی كردم و گفتم كه از طرف ولیعهد پیغامی دارم. از این موضوع استقبال كرد و گفت: «همین امشب دقیقا رأس ساعت 8 به قلهك بیا در آنجا در مقابل در سفارت جنگل كوچكی است در آنجا منتظر من باشد.» سپس مشخصات خود را به من داد كه قدش 180 سانت است باریك اندام است و حدود 45ـ50 ساله و گفت كه همانجا قدم بزنم و او كه مرا قبلا ندیده بود می تواند مرا بشناسد!
من چند دقیقه قبل از موعد مقرر رسیدم. ولی به قسمت موعود نرفتم و كمی بالاتر قدم زدم و رأس ساعت 8 به محل قرار رفتم. دیدم كه از جنگل خبری نیست و تنها یك زمین است كه تعدادی درخت در آنجا كاشته شده و حدود 2000 متر مساحت دارد. دقیقا رأس ساعت 8 فردی از در سفارت خارج شد و آن سمت خیابان به طرف من آمد. دیدم كه مشخصات او با مستر ترات تطبیق میكند. به هم كه رسیدیم به فارسی سلیس گفت: «اسمتان چیست؟» گفتم: فردوست! گفت: خوب من هم ترات! و دست داد. بلافاصله پرسید كه موضوع چیست؟ گفتم كه ولیعهد مرا فرستاده و نام شما را به من داده تا با شما تماس بگیرم و بپرسم كه وضع او چه خواهد شد و تكلیفش چیست؟ ترات مقداری صحبت كرد و گفت كه محمدرضا طرفدار شدید آلمانها است و ما از درون كاخ اطلاعات دقیق و مدارك مستند داریم كه او دائماً به رادیوهایی كه در ارتباط با جنگ است به زبانهای انگلیسی، فارسی و فرانسه گوش میدهد و نقشهای دارد كه خود تو پیشرفت آلمان در جبههها را برایش سنجاق میكنی!
من گفتم كه من صرفاً پیامآور و پیامبر هستم و مطالبیكه فرمودید را به محمدرضا منعكس میكنم! ترات گفت: «به هر حال من آماده هستم كه هر لحظه حتی هر شب در همین ساعت و در همین محل با شما ملاقات كنم. شما هم هیچ نگران وقت نباش كه مبادا مزاحم باشی چنین چیزی مطرح نیست و هر لحظه كاری داشتی تلفن كن!»
من به سعدآباد برگشتم و جریان را به محمدرضا گفتم. او شدیداً جا خورد و تعجب كرد كه از كجا میداند كه من به رادیو گوش میدهم و یا نقشه دارم و غیره! من گفتم: خوب اگر اینها را ندانند پس فایدهشان چیست؟ محمدرضا گفت: حتماً كار این پیشخدمتها است! گفتم: حالا كار هركه است شما به این كاری نداشته باشد، برداشت شما از اصل مسئله چیست؟ محمدرضا گفت: فردا اول وقت با ترات تماس بگیر و با او قرار ملاقات بگذار و بگو كه همان شب با محمدرضا صحبت كردم و گفت كه نقشه را از بین می برم و رادیو هم دیگر گوش نمی كنم مگر رادیوهایی كه خودشان اجازه دهند آنها را بشنوم.
پ.ن؛ سلام و درود خدا بر حضرات روحالله و سیدعلی که ارادهشان خواب را از مستکبران عالم ربوده است.
#اسرائیل_تنبیه_خواهد_شد
@Fakhari_ir