eitaa logo
قرارگاه منتظران
455 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
70 فایل
موکب قرارگاه منتظران (جمعی از خادمان صحن حضرت زهرا سلام الله علیها) که هرساله اربعین در نجف اشرف خدمت می‌کنند.😍 شمارا باحال وهوای آن بهشت برین وفعالیت هاو خدماتشان در ایران آشنا می‌کنند. ارتباط با ما جهت شنیدن نظرات شما 😇 @fadaye_hosein
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؟ با ما همراه باشید با یه غذای لذیذ و خوشمزه و آسون😋 امام رضا عليه السلام: افطارى دادن تو به برادر روزه‏ دارت، فضيلتش بيشتر از روزه داشتن توست فِطرُكَ أخاكَ الصّائِمَ أفضَلُ مِن صيامِكَ الكافی ج 4 ص 68 ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐 🌹 رمضان به خاطر نام شما شد؛ 🌹 رمضان الکریم امام حسن جانم... 🕊💚 💐ولادت با سعادت کریم اهل بیت،حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد...🌹 ‌ 🌹🍃🌹🍃🌹 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 📕 🍃📚 ✍️نویسنده:محمد علی جعفری 📝نشر:روایت فتح 🍃📚 📙معرفی کتــــاب: کتاب «عمار حلب» به‌قلم محمدعلی جعفری، قرار است ما را با شخصیت ناب یک شهید مدافع حرم به‌نام محمدحسین محمدخانی آشنا کند. 🍃📚 ✂️ برشــــــــــی از کتـــــــاب: دفعۀ اول که پا گذاشتم توی هیئت، یکی‌یکی من را چپاندند تنگ بغلشان و ماچ‌بارانم کردند و حسابی تحویلم گرفتند. که چی؟! بیا بالای مجلس بنشین. ما را بردند جلو و کلی خوش‌آمد گفتند. خیلی جالب بود برایم. آدم‌هایی که می‌دیدم، خیلی جذاب بودند. به من می‌گفتند که ما تو را از خودمان می‌دانیم. من را به اسم کوچک صدا می‌زدند. می‌گفتم: بابا اینجا کجاست دیگه؟! چه‌جای باحالی! محمدحسین هم آمد و من را سفت چسباند توی بغلش. به‌قاعدۀ خودم فکر می‌کردم اهل بگیروببند باشد، از این بسیجی‌هایی که گیر می‌دهند به همه‌چیز. خیلی لوطی و عشقی پرسید: «بچه کجایی؟» گفتم: «جوادیه، تهران‌پارس. خودش بچۀ مینی‌سیتی بود. جفتمان بچۀ شرق تهران بودیم. گفت: «بچه‌محل هم که هستیم.» می‌گفت: «اینجا هیئت دانشجوییه و خودمون اینجا رو می‌گردونیم. محمدحسین و رفقایش آخر هیئت می‌ماندند و با بچه‌ها قاطی می‌شدند. می‌آمدند کفش‌ها را واکس می‌زدند. کار کوچکی بود، ولی به‌چشم من خیلی بزرگ می‌آمد. دغدغه داشتند ما با چه برمی‌گردیم. وسیله داریم یا نه. اینکه کسی پیاده از هیئت برنگردد، برایشان مهم بود. ممدحسین می‌گفت: «این‌ها ماشین ندارن، تک‌تک برسونیدشون». 🍃🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرْفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّم»(توبه : ١٠٩) {جوهره تعبد} سید علی خوب می دانست که نشست و برخاست با سید مرتضی کشمیری از آن نشست و برخاست هایی نبود که تنها کلماتی بین اهل مجلس ردو بدل شود؛ بلکه او از مصادیق افرادی بود که حضرت عیسی فرموده بود: مَنْ يُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ رُؤْيَتُهُ وَ يَزِيدُ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَ يُرَغْبُكُمْ فِي الْآخِرَةِ عَمَلُه... {با کسانی نشست و برخاست کنید که دیدنشان شما را به یاد خدا بیندازد و کلام آنها بر علم شما بیفزاید و عملشان شما را به آخرت ترغیب کند ؛کافی، ج ۱، ص ۳۹} نفس سید مرتضی آن چنان مؤثر بود که سید علی مجالس او را غنیمت می دانست و از وسعت عظیم علم سید مرتضی در بیان احادیث و تفسیر آنها و درک ظرایف قرآن کریم بهره ها می برد. سید علی از آن دسته انسانهایی بود که فهمیده بود خدای متعال در هر دوره ای از زندگی انسان رزقی را نصیب او خواهد کرد. ممکن است این رزق معنوی بزرگ ترین و مهم ترین چیزی نباشد که در عالم وجود دارد اما اگر کسی از خداوند خواسته باشد. که سرنوشتش به آن مقصود حقیقی و وصال آن عنقای گریزان منتهی شود باید یقین میکرد که ادای حق هر مرتبه ای مهمترین قدم برای وصول به بزرگترین چیزی است که در این عالم وجود دارد. سید علی تا آنجا که توان داشت، می کوشید در این مسیر از هر کسی که میتواند بیشترین استفاده را بکند و در محضر او رانم بزند و آن عطش باطنی و درد هجران خویش را التیامی بخشد. او به دنبال این نبود که بزرگترین استادهای زمانه خویش را بیابد بلکه دست توسل به ساخت مولی الموحدین دراز می کرد و از ایشان می خواست که او را از هر راهی که مقام ولایت مصلحت میداند به سرمنزل مقصود برساند.او بسیاری از سالکان الی الله را دیده بود که بزرگ ترین استادها را داشتند،اما چون مهم، در مسیر بودن و ملتزم بودن به جویندگی و بندگی درطریق حقیقت بود. زیرا خداوند سالکی را به درگاه فنا راه میدهد که مؤدب و ملبس به لباس توکل و واگذاری تمام امور به حقیقت هستی باشد؛از اینجا بود که سید علی با آنکه شیفت کلمات مولوی و ابن عربی بود به احترام کلام استادش،در تمام سالیانی که خدمت او بود به سراغ این کتابها نرفت و تمام تلاشش را کرد تا به کلام استادش پایبند باشد و این مرحله از خودسازی را نیز به درستی به پایان برساند. مهم گذر کردن به سلامت از منزلگاههایی بود که خداوند برایش در نظر گرفته بود. او میدانست اگر به چیزی که میداند عمل کند،خداوند راه های حقیقت را بیش از پیش به سوی او خواهد گشود. سید علی بزرگ نشد مگر با عمل به دانسته هایش و دستوراتی که مطابق شریعت می یافت.او هر دستوری را که بر اساس شریعت بود با جان و دل میپذیرفت و بدون کوتاهی به آن اهتمام می ورزید.سید علی علاقه ای عجیب به شعر و ادبیات داشت و شعرهای پرشماری از حفظ بود.اما طریقه سید مرتضی کشمیری و همراهی با او و ادای حق استادی باعث شده بود که مدتی شعر و ادبیات را کناربگذارد همین بود که او را به بزرگ مردی در طول تاریخ تبدیل کرد که نظیرش به ندرت در میان شاگردان مکتب اهل بیت دیده شده بود راهی که از سالیان پیش و در محضر پدر آموخته بود، کم کم به سمت شکوفایی میرفت.آن چیزی که جوهره وجودی او را از بسیاری متفاوت می کرد.استقامت کم نظیرش در طلب بود.او خود را وقف این راه کرده و کمر همت بسته بود که معشوق را در آغوش کشدو تا به خواسته اش نرسید، دست از این راه برنداشت.خواسته او بی اراده شدن و رها شدن از قیود انسانی و پرواز در آسمان جبروت و لاهوت و لقای معشوقی بود که تا خبری از خویشتن در سرزمین وجود انسان باشد. نقاب از چهره خویش کنار نخواهدزد.سیدعلی چهل سال به دنبال نابود کردن خویش در آن سرزمین شگفت انگیز به گریه و لابه و اشک و التماس کردن از صاحبان ولایت گذراند تابه چیزی رسید که درخور مقام انسان است.اما راه او همچنان ادامه داشت،سیدمرتضی اسطوره ای بود شبیه اجداد طاهرینش که بعد کثرت ذکر در او غلبه داشت.سید علی باید دریای اول و التزام به کلام استاد و ذکر و توجه و استقامت در طریق را در کنار سید مرتضی می آموخت تا راه اقیانوس های فوقانی به روی او گشوده شود.او تشنه ورود به حقیقت اذکار و هم نشینی با اسمای الهی بود؛ اما چه میتوانست انجام دهد؟ راه را باید آن گونه می رفت که مولایش برای او ترسیم کرده بود.او باید بار و توشه ای از محضر سید مرتضی بر می داشت تا در سرزمین ها و آسمانهای بعدی از نتیجه این التزامات و استقامت ها بهره می برد... ادامه دارد... 🔖قسمت دوازدهم 👈قسمت سیزدهم 📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب روی لینک👈 قسمت_اول بزنید. 🍀🍀🍀🍀 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Tahdir joze15.mp3
4.15M
🍀 تلاوت تحدیر () 🍃 💐 هدیه به حضرت صاحب الزمان(عج) ⏲ در ۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید. 🍀🍀🍀🍀 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
☘️بَلْ لِثِقَتِى بِكَرَمِكَ، وَسُكُونِى إِلىٰ صِدْقِ وَعْدِكَ، وَلَجَإِى إِلَى الْإِيمانِ بِتَوْحِيدِكَ وَيَقِينِى بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّى أَنْ لا رَبَّ لِى غَيْرُكَ ☘️بلکه بر سخاوت تو توکل می کنم و بر صدق وعده ات آرام می گیرم و به یگانگی تو و یقین به شناخت تو متوسل می شوم که پروردگاری جز تو ندارم. 🌱خدایا! اگر آمده ام به خاطر اطمینانی است که به وعده ی صادق تو دارم و به خاطر تکیه ای است که به ایمان و اعتقاد به تنهایی و‌‌ یکتایی تو دارم و به خاطر این است که میدانم که تو به تنهایی و بی کسی من واقفی، گرچه من خود نمیدانم، تو می دانی که من را جز تو ای پروردگار آسمان ها، آشنایی نیست. تو می دانی که من را جز تو ، پروردگاری نیست… @gharagahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌸 چشمه ی محبت تو جاری تو قلب منه... 🌸 دم و بازدم نفسم فریاد حسن(ع)، حسن(ع)... 🌹السلام علیک یا امام المعزین،یا حسن بن علی علیه السلام🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹 🌹میگن خاصیت آدمهایی که بهشون میگن کریم ،اینه که قبل از اینکه تو خواسته ات رو بیان کنی، خواسته ات رو برآورده میکنن...🌹 🌹 تولدت مبارک 🌹 🌹 کریم بن الکریم 🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
💐 🖼 سنت عید نوروز اقوام کُرد: جشن نوروز در برخی از روستاهای کردستان در اوایل اسفندماه برگزار می‌شود. برافروختن آتش و هه‌لپرکی کُردی(نوعی رقص محلی)از آداب اصلی گرامیداشت جشن نوروزدر منطقه کردستان محسوب می‌شود ومردم این منطقه با پوشیدن لباس‌های محلی رنگارنگ دراین جشن حضور می‌یابند. کُردها نیز با رویاندن سبزه درظرفی کوچک درخانه به پیشواز نوروز می‎رفته‌اند. در گذشته مرسوم بوده که خانه را چند روز مانده به عید جارو می‌کردند تا پلیدی‌ها و زشتی‌ها را بزدایند و سپس جارو را در کوزه‌ای قدیمی آتش زده و خاکستر ناشی از سوزاندن پلیدی‌ها را با همان کوزه در بیرون از خانه بر زمین می‌کوبیدند. علاوه بر این در میان کُردها مرسوم بوده که پوست برخی از حیوانات ذبح شده همچون گاو و گوسفند را می‌آوردند ودر آن می‌دمیدند، سپس آویزان می‌کردند تا خشک شود و در واقع به شکل بادکنک امروزی درآید که اکثرا درقصابی‌ها آن را برای شب نوروز می‌فروختند. رسم دیگری نیز که در منطقه کردستان وجود داشته است بردن عیدانه برای نوعروس‌ها و دختران نامزدکرده از سوی خانواده دامادبا عنوان(خوانچه)بوده که شامل کله قند،لباس،عطر،آینه،آجیل، میوه، شیرینی و حتی غذا بوده است. علاوه بر این زنان این منطقه در روز آخر سال، تخم مرغ می‌پختند و سپس با پوست پیاز یا رنگ‌های رنگرزی آنها را تزیین می‌کردند، این تخم مرغ‌ها، آجیل، خشکبار، شکلات و شیرینی را درظرفی به عنوان عیدانه برای همسایه خود می‌بردند. 🌷🍃🌷🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
📚 📕 🍃📚🍃 ✍️نویسنده: نرگس مقصودی 📝ناشر:نیستان هنر 🍃📚🍃 📚 معرفی کتاب: کتاب ازدحام بوسه سفرنامه پیاده روی اربعین است. نویسنده در مقدمه کتاب میگوید یکی از فلسفه های سفر شاید تغییر است؛ چه جنس سفرت درونی یا بیرونی باشد. 🍃📚🍃 ✂️برشی از کتاب: بیشتر صندلیهای کافه پر بود از آقایان و خانم های سیاه پوشی که صدای گپ و گفتشان در هم بود اما ازدحام نداشت. گرمای فضا در یک خواب گرم چند دقیقه مشغول به گرفتن عکس یادگاری بودند. دو طرف سالن ترانزیت چند موکب برپا شده بود که برای من سفر اولی حکم همان ایستگاه صلواتی های ماه محرم را داشت بردن دلها به حال و هوای پیاده روی رو خوب بلد بودند؛ پخش مداحی های مناسب توزیع پلاکارد و بیشتر از همه حال و هوای چشمانشان یک جور نقطه صفر مرزی یا موكب شماره صفر بود چای به دست نشستیم، همه سالن پر از کوله پشتیهای نایلون پیچ نشده بود فقط ما بودیم که تسلیم امر کانترومن شده بودیم... 🍃📚🍃📚🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم🌹 در ماه مبارک رمضان متولد شد. در ماه مبارک رمضان طلـبه شـد. در ماه مبارک رمضان عازم جبهه شد. در عملیات رمضان شهید مفقودالجسد شد. در ماه مبارک رمضان پیکر مطهرش بازگشت. 🌷 شب عملیات ایوب گفت: «بیا برویم غسل شهادت بکنیم. نمی دانم امشب چه شبی است برای ما!» گفتم: «خیلی دوست داری شهید شوی؟» گفت: «شهادت نصیب همه‌کس نمی شود. من از خدا می خواهم که پیش خدا شهید بشوم نه پیش بندۀ خدا. خیلی باید نیت هایمان را خالص کنیم. نیت شهادت اگر برای خدا نباشد، آن وقت ما پیش مردم شهیدیم و نزد خدا شهید نیستیم. پـس باید حـواسـمان باشـد؛ نیـت و عمـل و رفتــار و گفتارمان فقط برای رضای خدا باشد تا شهید راه خدا محسوب شویم.» بعد یک دیگ کوچک آب برداشت و رفت تا غسل شهادت کند. صلـواتی هدیه کنیم به ارواح مطـهر شهـدا (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا