eitaa logo
قرارگاه منتظران
471 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
71 فایل
موکب قرارگاه منتظران (جمعی از خادمان صحن حضرت زهرا سلام الله علیها) که هرساله اربعین در نجف اشرف خدمت می‌کنند.😍 شمارا باحال وهوای آن بهشت برین وفعالیت هاو خدماتشان در ایران آشنا می‌کنند. ارتباط با ما جهت شنیدن نظرات شما 😇 @fadaye_hosein
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
41.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پخت و توزیع۲۰۰پرس غذای نذری برای نیازمندان توسط خادمین موکب قرارگاه منتظران همزمان با وفات حضرت ام المومنین خدیجه کبری سلام الله علیها ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 📕 🍃📚🍃 ✍نویسنده:زهرا اسعد بلند دوست 📝ناشر:کتابستان 📚🍃📚🍃 📕 معرفی کتاب: زهرا اسعد بلنددوست پس از خلق رمان عاشقانه❤️ و موفق «چایت را من شیرین می‌کنم»☕️، با همان شخصیت‌های کتاب پیشین که به شکل زیبا و پرعاطفه‌ای معرفی شدند، در نوشتار تازه خود یعنی « » به سراغ حوادث آبان۱۳۹۸ رفته است تا بار دیگر از زبان سارا که حالا نقش همسر شهید مدافع‌حرم را در داستان به دوش می‌کشد، آشوب را روایت کند.دوراهی های این ماجرا خطرناک و مه‌آلود است و جملات آن سرشار از آرایه ها است. 🍃📚🍃📚 ✂️برشی از کتاب: با سری در مرز انفجار، زیر پتو خزیدم. دلم بی خیالی چند هفته قبل را می خواست. صدای پیام تلگرام بلند شد. بی رمق، گوشی را از زیر تخت برداشتم. همان ناشناس بود. بغض سیب شد و در گلویم غلتید. کاش دست از سر زندگیم برمی داشت. مضطرب پیام را گشودم: «اینکه واسه یه منافق زادهٔ مریض سوپ ببری هم رأفت اسلامی محسوب می شه؟!» حالم بد بود، بدتر شد. او می دانست، او باز هم همه چیز را می دانست. اما چطور؟! من که در تمام طول مسیر، شش دانگ حواسم را به اطراف سند زده بودم. صدای ضربان قلبم را به گوش می شنیدم. «تو این چیزها رو از کجا می دونی؟ تعقیبم می کنی؟» پیام آمد: «من خیلی چیزها رو می دونم؛ مثلا معنی ستون پنجم رو خیلی خوب می فهمم یا مثلا خوب می دونم اون توله منافق مأموریتش چیه و چه خوابی واسه حاج اسماعیل دیده.» او چه می خواست بگوید؟! 🍃📚🍃📚🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَ إِن مِن شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ ولكن لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ (اسراء: (۲۲) {ارض قبه ی بیضا} شیخ حسنعلی نخودکی و سید علی و شیخ همدر و سید معمار ،بعد از نماز جماعت در حرم به سمت سکویی رفتن و هر کس از کرامات ملا حسینقلی همدانی خاطره ای میگفت. شیخ محمد بهاری که میراث دار طریقه ی ملا حسینقلی بود بهشان نزدیک شد سید معمار گفت: «جناب شیخ، سلام علیکم، بفرمایید. شیخ محمد در حالی که تسبیحش را در دست میگرداند، با شیرینی تمام گفت: وقت تلف کنم و بنشینم و به کرامات شنیدن عمر بگذارنم؟» شیخ همدر که توقع چنین پاسخی نداشت گفت: «جناب شیخ در روایت هست که عِندَ ذِكْرِ الصَّالِحِينَ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ». شیخ محمد گفت: «عند ذكر الصالحين يا عند ذكر كرامات الصالحين؟ شیخ همدر ساکت شد و به نشانه تأیید و تأمل سری تکان داد. شیخ حسنعلی که بهاری همدانی را میشناخت با احترام به او گفت: جناب شیخ، تشریف بیاورید و چند دقیقه از مرحوم ملا حسینقلی همدانی برایمان بفرمایید. سید علی با تعجب به شیخ محمد نگاه کرد و متوجه شد که شیخ محمد در حال لبخند زدن به اوست. شیخ محمد گفت: با آقا سید علی کاری داشتم.» سید علی که شیخ محمد را نمی شناخت و فقط اسم او را شنیده بود، آهسته از شیخ حسنعلی پرسید: «من ایشان را نمیشناسم ایشان که هستند؟ شیخ حسنعلی به آرامی پاسخ داد: شیخ محمد بهاری همدانی وصی سلوکی ملا حسینقلی همدانی شیخ محمد سرش را بالا آورد و پس از سکوت معناداری، گفت: «خداوند سیدمرتضی کشمیری و امثال او را برای اسلام و مسلمین حفظ کند، اما کرامت حقیقی مردان خدا اموری نیست که اینجا گفته شد؛ کرامت امثال سید مرتضی کشمیری عبودیت و بندگی خدای متعال و رضا به خواست و اراده مقام احدیت است. اموری که در این مجلس گفته شد با همه جذابیتی که دارد نقل و نباتی بیش در راه عبودیت حق تعالی نیست. نباید کرامت اولیای الهی را که بندگی و فنای در اسما و صفات الهی است، به آثار جزئی نفوس آنها تقلیل داد. این امور برای بسیاری از اولیا رخ میدهد و چه بسا که از خود بروز نمی دهند و چه بسا که بروز آن را قاطع طریق می دانند. اما،جناب سید مرتضی ممکن است مأمور باشند و در بروز این قضایا مانعی نداشته باشند. با شناختی که بنده از ایشان دارم مطمئنم از آنجا که بندگی خدای متعال، امری بی پایان است تلاش خود ایشان ارتقا در درجات عبودیت و خاکساری نزد خداوند علی اعلی است. خدای متعال و اولیای او که از علم خویشتن به آنها بهره ای رسانده می دانند که ایشان تا کجا پیش رفته اند. سید معمار گفت: «جناب شيخ بالأخره شما سالیان زیادی با ایشان بوده اید. برایمان از ایشان چیزی بفرمایید. شیخ محمد در حالی که نامه ای کهنه و خاک گرفته را از قبایش در می آورد گفت: زبان من آلگن از بیان اوست؛ لکن از او نامه ای باقیمانده است که من آن را بارها خوانده ام و در وقت قبض دوباره آن را میخوانم. در آن اصولی از التزامات اخلاقی بیان شده که میتواند به انسان در رسیدن به طریق عبودیت بسیار کمک کند. اگر موافق باشید آن را برایتان بخوانم. شیخ همدر، سید علی شیخ حسنعلی و سید معمار جملگی با اشتیاق تمام ازشیخ محمد درخواست کردند که نامه را برای ایشان بخواند،شیخ محمد با دستان لاغر و کشیده اش و با چشمانی که شعله های عشق در آنها زبانه میکشید شروع به خواندن کرد... ادامه دارد... 🔖قسمت چهاردهم 👈قسمت پانزدهم 📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب روی لینک👈 قسمت_اول بزنید. 🍀🍀🍀🍀 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگى كرديم اگر چه با "ابوحمزه" ولى... "روضه" خواندن از "مناجاتِ سحر" بالاتر است. 👇👇👇 ﷽❁ 🌷 🌷 در تابُ تبُ شـورُ شین یادِ لبِ پادشـہِ عالمیـــن ♥️ ♥️ 😭 ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Tahdir joze17.mp3
3.8M
🍀 تلاوت تحدیر () 🍃 💐 هدیه به حضرت صاحب الزمان(عج) ⏲ در ۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید. 🍀🍀🍀🍀 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran