﷽
وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ
مَوَدَّةً وَرَحْمَةً» (روم /۲)
{رخشنده سادات}
قوری را از روی کتری برداشتم و چایی را داخل استکانهای کمرباریک عراقی ریختم و گفتم: سید علی جانم من زندگی ام را دوست دارم تو را دوست دارم بچه هایم را دوست دارم و از همه مهم تر
امیرالمؤمنین را دوست دارم. همیشه یاد حرف تو هستم که اگر کمک کنم که تو درس بخوانی و به
امور معنوی ات برسی من در آنها شریکم چه چیز بهتر از این؟ سید علی که با چشمان سیاهش نگاهم میکرد و لبخندی بر لب داشت، پس از اینکه ساکت شدم سرش را پایین انداخت دوباره سربرآورد و گفتم چیزی شده که به من نگفته ای؟»
سید علی سرش را بالا آورد و گفت: «دلم خیلی برایت می سوزد.
گفتم نمیخواهد دلت برای من بسوزد. دل سوختن ندارم چرا باید دلت بسوزد؟ من هم مثل تمام زنهای طلبه های دیگر که از کشورهای دیگر بارشان را بسته اند و در نجف زندگی می کنند. سرش را کمی تکان داد و دیدم که اشک زلالی در چشمانش حلقه زد فهمیدم چه میخواهد بگوید سر
رقیه را بوسید و گفت تو خیلی فرق داری
باخیلی ها!
گفتم:چه فرقی دارم؟
تو خانواده ات ثروتمند بودند چندین ده به نام تو بود و چندین خواستگار از من بهتر داشتی و حالا من تو را برداشته ام و آورده ام در این شهر غریب و این گوشه صبح و شب مشغول بچه داری و پخت و پز هستی؛ آن هم در آلونکی که به اندازه یک اتاقخانه ات در تبریز نمی شود.
چایی را از داخل سینی مسی برداشتم و دستش دادم و گفتم: من با کسی فرقی ندارم تازه تو من را به خانه پدری ام آورده ای و به خاطر تو توفیق هم جواری با امیرالمؤمنین را روزی ام شده است اگر هزار مرد دیگر هم خواستگار من بوده باشند لحظه ای به زندگی با غیر تو فکر نکرده ام.
سید علی که معلوم بود خجالت زده شده، گفت: «اما رخشنده!»
دیگر رخشنده ندارد.
از حالتش فهمیدم باید به کلامش گوش کنم برای همین گفتم
بگو عزیزم میشنوم.
- ببین من میدانم که این حرف ممکن است تو را ناراحت کند، اما من می گویم
تا پیش مولا حجت را تمام کرده باشم ...!
میخواستم بگویم من باید نجف بمانم اما تو مجبور نیستی نجف بمانی و اگر می خواهی می توانی به تبریز برگردی!
انگار چیزی در دلم فروریخت توقع چنین حرفی را نداشتم و در حالی که اشک دور چشمم حلقه زده بود گفتم چرا این حرف را می زنی؟
سید علی که دلش مثل آب روان لطیف بود و تحمل گریه من را نداشت، گفت:
عزیز کم نمیخواستم ناراحتت کنم هر وقت به خانه می آیم از اینکه تو چراغ این خانه هستی با این همه صفا و مهر و محبت تمام دل و جانم زنده می شود. اشک های روی صورتم را با دست پاک کردم و گفتم: «پس چرا این طور میگویی؟
دستی به صورتم کشید و گفت: «تو بعد از خدا و امیرالمؤمنین تمام داروندار من در این شهری فقط میخواستم این را گفته باشم تا امیرالمؤمنین ببیند و بداند که من تو را مجبور نکرده ام نمی خواهم حتی اگر کمی در هوای تبریز هستی!
و نداری و فقر من ذره ای هم برایت مشکل است به زحمت بیفتی، خدا خودش می داند این را گفتم که تکلیف شرعی ام را انجام داده باشم، وگرنه دلم از گفتن این حرف سراسر غم و غصه است.لبخندی اشک آلود زدم و گفتم «سید علی!چایی ات را بخور، من عاشق زندگی با تو و بودن در کنار امیرالمؤمنین هستم،
نفس راحتی کشید و با محبتی که در چشمانش موج می زد، گفت:
می دانستم؛
خدا تو را برای من نگه دارد.
- شرطی دارد.
چه شرطی؟
خندیدم و گفتم: «ماندنم شرطی دارد.»
خنده اش گرفته بود و گفت: «اهل معامله ام، بگو.»
باید برای میرزا باقرآقا برادرم نامه ای بنویسی و بگویی مال و اموالم را در تبریز
بفروشد تا هم به حج برویم و اگر هم شد با مابقی آن اوضاع زندگی مان را سامان دهیم. نگاه معناداری کرد. من هم که فهمیده بودم پیروز شده ام، چایی ام را لاجرعه سر کشیدم سید علی همان طور که نگاهم میکرد با خنده گفت: «آخر کار خودت را کردی؟
- شرطم این است.
چه کار می توانم بکنم؟ قبول است.
پس می نویسی؟
- می نویسم، ان شاء الله .
همان طور که لبخند پرمهری بر لب سید علی بود گفت: «شرط دیگری نداری؟
شرط دیگرم این است که عشق من را مشروط نکن بگذار کنارت زندگی ام را بکنم.
ادامه دارد...
🔖قسمت یازدهم
👈قسمت دوازدهم
📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب #کهکشان_نیستی روی لینک👈 قسمت_اول بزنید.
🍀🍀🍀🍀
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
.
این غم زیاده که اشک میریزم واسه تو بی اراده 🖤
#فلسطین_مظلوم
#بیمارستان_شفا
.
🩸 رسیده دگر بر لب غزه، جان
کو حقوق بشر؟
کو حقوق زنان؟
😭 الجزیره به نقل از افراد داخل بیمارستان شفا گزارش داد نیروهای ارتش رژیم صهیونیستی در غزه وارد بیمارستان شفا شده و پس از تجاوز دسته جمعی به زنان پناهنده حاضر در بیمارستان آنها را به قتل رساندند......
🩸 روایت دردناک یک خبرنگار از جنایت صهیونیستها در بیمارستان شفا
😭 شوهرِ زنِ مورد تجاوز ارتش صهیونیستی در بیمارستان الشفا:
سربازان به او دستور دادند لباسهایش را درآورد و شروع به کتک زدن کردند، سپس او به آنها گفت: «من پنج ماهه باردار هستم، مرا نزنید» اما متأسفانه به کتک زدن او ادامه دادند. بعد از ساعتها، همه زنها را به جز زن باردار و فرزندانش بیرون آوردند، جلوی چشم شوهر، اقوام و فرزندانش بردند و به آنها تجاوز کردند. آنها به مردان دستور دادند که چشمان خود را نبندند وگرنه به آنها شلیک میکنند.
#غزه #بیمارستان_شفا #فلسطین
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
قرارگاه منتظران
🩸 رسیده دگر بر لب غزه، جان کو حقوق بشر؟ کو حقوق زنان؟ 😭 الجزیره به نقل از افراد داخل بیمارستان شفا
شاید خیلی ها به من خورده بگیرند برای گذاشتن این پیام ‼️
شاید خیلی ها از پیام هایی که صریح و ناراحت کننده است اذیت شوند😔
اما آاااااااااای مسلمانان فریاد ❗
اگر حتی پیام غزه را منتشر نکنیم چون دردمان می آید پس
کجا و چگونه مظلومیت برادران و خواهران مسلمانمان را جار بزنیم😭
چگونه بیزاری بجوییم از یزیدیان زمان 👊
اگر از عاشورا امروز میدانیم
اگر از یزید و آلش بیزاری میجوییم
اگر بر سر میزنیم و یا لیتنا انا معک سر میدهیم
چون زینب کبری پیام مظلومیت حسین را در هر کوی و بر زن فریاد زد
آی مسلمان ها
دنیا فقط سکوت شما را میخواهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
#سحر_چهاردهم
ما در این ماه مبارک به هوای نجفیم
دلمان وقت مناجات دم ایوان است...
#حیدر
#مناجات_خوانی
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
Tahdir joze14.mp3
3.84M
🍀 تلاوت تحدیر (#تندخوانی)
🍃 #جزء_۱۴ #قرآن_کریم
💐 هدیه به حضرت صاحب الزمان(عج)
⏲ در ۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید.
🍀🍀🍀🍀
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام های آسمانی
جزء چهاردهم قرآن کریم
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شرم بر ما که زندهایم هنوز
🔹اخیرا خبر ناگواری منتشر شد که رژیم صهیونیستی به زنان پناهندهی بیمارستان شفا، بی حرمتی و آنان را به قتل رسانده است. عجب است بر ما مسلمانان که چرا هنوز زندهایم از این غم جانکاه! اگر بمیریم رواست.
🇯🇴🇯🇴🇯🇴🇯🇴🇯🇴🇯🇴🇯🇴🇯🇴🇯🇴
خادمین موکب قرارگاه منتظران بدینوسیله برای بار دیگر با بیزاری جستن از رژیم منفور و جعلی اسرائیل و آمریکای جنایت کار و محکوم کردن این رفتار شنیع و دور از انسانیت !!
از مردم جهان خصوصاً مسلمانان در خواست دارند، شدیداً مخالفت خود را به هر عنوانی که میتوانند اعلام کرده و صدای مظلومان غزه را به گوش جهانیان برسانند
و از مولا و صاحبمان عاجزانه درخواست ظهور و انتقام خونهای به ناحق ریخته شده ی تاریخ را داریم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#موکب_قرارگاه_منتظران
#فلسطین_مظلوم
#غزه_ی_تنها
☘️مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقاقٍ لِاسْتِماعِكَ مِنِّى، وَلَا اسْتِيجابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّى
☘️خواندنت را دستآویز خویش کردم بیآنکه مستحق شنیدن خواهشم و سزاوار گذشت از من باشی
🌱من سزاوار نیستم که از من بشنوی؛ که من گوش به فرمان دیگران بوده ام و برای دیگران سوخته ام؛ دیگرانی که اگر صداشان می زدم جوابم نمی دادند و حتی نگاهم نمی کردند؛ که آنها منافع خود را می خواستند و باغ خود را آب می دادند.
او بود که در تمام هستی جلوه کرد تا او را ببینیم و ما را ضربه زد تا به سوی او بیاییم و از غیر او جدا شویم.
او ما را به خویش خوانده که او را بخوانیم…
#دعای_ابوحمزه_ثمالی
#بشنو_از_نی
#عین_صاد
#ماه_رمضان
@gharagahemontazeran
#اطلاعیه_مهم_فوری
توجه. توجه.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
ضمن عرض سلام و ادب و احترام و قبولی طاعات و عبادات شما خوبان روزگار
به اطلاع می رسانیم ،یکی از خادمین عزیزما، بسیار دردمند شدند و آبروی چندین و چندساله ی خانوادگیشون به خطر افتاده و نیاز فوری به حداقل ۱۵۰ میلیون تومان وام دارند
عاجزانه تقاضا دارم اگر برایتان مقدور هست ،به عشق امام حسن علیه السلام و مادر بی نشانشان کم نگذاریدو به این بزرگوار کمک کنید و مطمئن باشید که از دستان با کفایت خودشون ان شاالله دوصد چندان برایتان جبران خواهد شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امروز_افطار_چی_درست_کنم؟
با ما همراه باشید با یه غذای لذیذ و خوشمزه و آسون😋
امام رضا عليه السلام:
افطارى دادن تو به برادر روزه دارت، فضيلتش بيشتر از روزه داشتن توست
فِطرُكَ أخاكَ الصّائِمَ أفضَلُ مِن صيامِكَ
الكافی ج 4 ص 68
#افطاری
#ماه_رمضان
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
44.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فضائل سوره حجر
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐
🌹 رمضان به خاطر نام شما شد؛
🌹 رمضان الکریم امام حسن جانم... 🕊💚
💐ولادت با سعادت کریم اهل بیت،حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد...🌹
#کریم_اهل_بیت
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
🌹🍃🌹🍃🌹
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
📚#معرفی_کتاب_خوب
📕#عمار_حلب
🍃📚
✍️نویسنده:محمد علی جعفری
📝نشر:روایت فتح
🍃📚
📙معرفی کتــــاب:
کتاب «عمار حلب» بهقلم محمدعلی جعفری، قرار است ما را با شخصیت ناب یک شهید مدافع حرم بهنام محمدحسین محمدخانی آشنا کند.
🍃📚
✂️ برشــــــــــی از کتـــــــاب:
دفعۀ اول که پا گذاشتم توی هیئت، یکییکی من را چپاندند تنگ بغلشان و ماچبارانم کردند و حسابی تحویلم گرفتند. که چی؟! بیا بالای مجلس بنشین. ما را بردند جلو و کلی خوشآمد گفتند. خیلی جالب بود برایم. آدمهایی که میدیدم، خیلی جذاب بودند. به من میگفتند که ما تو را از خودمان میدانیم. من را به اسم کوچک صدا میزدند. میگفتم: بابا اینجا کجاست دیگه؟! چهجای باحالی!
محمدحسین هم آمد و من را سفت چسباند توی بغلش. بهقاعدۀ خودم فکر میکردم اهل بگیروببند باشد، از این بسیجیهایی که گیر میدهند به همهچیز. خیلی لوطی و عشقی پرسید: «بچه کجایی؟» گفتم: «جوادیه، تهرانپارس.
خودش بچۀ مینیسیتی بود. جفتمان بچۀ شرق تهران بودیم. گفت: «بچهمحل هم که هستیم.» میگفت: «اینجا هیئت دانشجوییه و خودمون اینجا رو میگردونیم.
محمدحسین و رفقایش آخر هیئت میماندند و با بچهها قاطی میشدند. میآمدند کفشها را واکس میزدند. کار کوچکی بود، ولی بهچشم من خیلی بزرگ میآمد. دغدغه داشتند ما با چه برمیگردیم. وسیله داریم یا نه. اینکه کسی پیاده از هیئت برنگردد، برایشان مهم بود. ممدحسین میگفت: «اینها ماشین ندارن، تکتک برسونیدشون».
🍃🍃
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#محمد_علی_جعفری
#کتاب_خوب
#رمضان
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
﷽
«أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى شَفَا جُرْفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّم»(توبه : ١٠٩)
{جوهره تعبد}
سید علی خوب می دانست که نشست و برخاست با سید مرتضی کشمیری از آن نشست و برخاست هایی نبود که تنها کلماتی بین اهل مجلس ردو بدل شود؛ بلکه او از مصادیق افرادی بود که حضرت عیسی فرموده بود: مَنْ يُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ رُؤْيَتُهُ وَ يَزِيدُ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَ يُرَغْبُكُمْ فِي الْآخِرَةِ عَمَلُه...
{با کسانی نشست و برخاست کنید که دیدنشان شما را به یاد خدا بیندازد و کلام آنها بر علم شما بیفزاید و عملشان شما را به آخرت ترغیب کند ؛کافی، ج ۱، ص ۳۹}
نفس سید مرتضی آن چنان مؤثر بود که سید علی مجالس او را غنیمت می دانست و از وسعت عظیم علم سید مرتضی در بیان احادیث و تفسیر آنها و درک ظرایف قرآن کریم بهره ها می برد.
سید علی از آن دسته انسانهایی بود که فهمیده بود خدای متعال در هر دوره ای از زندگی انسان رزقی را نصیب او خواهد کرد. ممکن است این رزق معنوی بزرگ ترین و مهم ترین چیزی نباشد که در عالم وجود دارد اما اگر کسی از خداوند خواسته باشد. که سرنوشتش به آن مقصود حقیقی و وصال آن عنقای گریزان منتهی شود باید یقین میکرد که ادای حق هر مرتبه ای مهمترین قدم برای وصول به بزرگترین چیزی است که در این عالم وجود دارد. سید علی تا آنجا که توان داشت، می کوشید در این مسیر از هر کسی که میتواند بیشترین استفاده را بکند و در محضر او رانم بزند و آن عطش باطنی و درد هجران خویش را التیامی بخشد. او به دنبال این نبود که بزرگترین استادهای زمانه خویش را بیابد بلکه دست توسل به ساخت مولی الموحدین دراز می کرد و از ایشان می خواست که او را از هر راهی که مقام ولایت مصلحت میداند به سرمنزل مقصود برساند.او بسیاری از سالکان الی الله را دیده بود که بزرگ ترین استادها را داشتند،اما چون مهم، در مسیر بودن و ملتزم بودن به جویندگی و بندگی درطریق حقیقت بود. زیرا خداوند سالکی را به درگاه فنا راه میدهد که مؤدب و ملبس به لباس توکل و واگذاری تمام امور به حقیقت هستی باشد؛از اینجا بود که سید علی با آنکه شیفت کلمات مولوی و ابن عربی بود به احترام کلام استادش،در تمام سالیانی که خدمت او بود به سراغ این کتابها نرفت و تمام تلاشش را کرد تا به کلام استادش پایبند باشد و این مرحله از خودسازی را نیز به درستی به پایان برساند.
مهم گذر کردن به سلامت از منزلگاههایی بود که خداوند برایش در نظر گرفته
بود. او میدانست اگر به چیزی که میداند عمل کند،خداوند راه های حقیقت را بیش از پیش به سوی او خواهد گشود. سید علی بزرگ نشد مگر با عمل به
دانسته هایش و دستوراتی که مطابق شریعت می یافت.او هر دستوری را که بر اساس شریعت بود با جان و دل میپذیرفت و بدون کوتاهی به آن اهتمام می ورزید.سید علی علاقه ای عجیب به شعر و ادبیات داشت و شعرهای پرشماری از حفظ بود.اما طریقه سید مرتضی کشمیری و همراهی با او و ادای حق استادی باعث شده بود که مدتی شعر و ادبیات را کناربگذارد همین بود که او را به بزرگ مردی در طول تاریخ تبدیل کرد که نظیرش به ندرت در میان شاگردان مکتب اهل بیت دیده شده بود راهی که از سالیان پیش و در محضر پدر آموخته بود، کم کم به سمت شکوفایی میرفت.آن چیزی که جوهره وجودی او را از بسیاری متفاوت می کرد.استقامت کم نظیرش در طلب بود.او خود را وقف این راه کرده و کمر همت بسته بود که معشوق را در آغوش کشدو تا به خواسته اش نرسید، دست از این راه برنداشت.خواسته او بی اراده شدن و رها شدن از قیود انسانی و پرواز در آسمان جبروت و لاهوت و لقای معشوقی بود که تا خبری از خویشتن در سرزمین وجود انسان باشد. نقاب از چهره خویش کنار نخواهدزد.سیدعلی چهل سال به دنبال نابود کردن خویش در آن سرزمین شگفت انگیز به گریه و لابه و اشک و التماس کردن از صاحبان ولایت گذراند تابه چیزی رسید که درخور مقام انسان است.اما راه او همچنان ادامه داشت،سیدمرتضی اسطوره ای بود شبیه اجداد طاهرینش که بعد کثرت ذکر در او غلبه داشت.سید علی باید دریای اول و التزام به کلام استاد و ذکر و توجه و استقامت در طریق را در کنار سید مرتضی می آموخت تا راه اقیانوس های فوقانی به روی او گشوده شود.او تشنه ورود به حقیقت اذکار و هم نشینی با اسمای الهی بود؛ اما چه میتوانست انجام دهد؟ راه را باید آن گونه می رفت که مولایش برای
او ترسیم کرده بود.او باید بار و توشه ای از محضر سید مرتضی بر می داشت تا در سرزمین ها و آسمانهای بعدی از نتیجه این التزامات و استقامت ها بهره می برد...
ادامه دارد...
🔖قسمت دوازدهم
👈قسمت سیزدهم
📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب #کهکشان_نیستی روی لینک👈 قسمت_اول بزنید.
🍀🍀🍀🍀
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این خبر را برسانیدبه عشاق #حـسـن
نـیمـہ ی ماه خـدا ،جلوه ی رب می آید
#مناجات_خوانی
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
Tahdir joze15.mp3
4.15M
🍀 تلاوت تحدیر (#تندخوانی)
🍃 #جزء_۱۵ #قرآن_کریم
💐 هدیه به حضرت صاحب الزمان(عج)
⏲ در ۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید.
🍀🍀🍀🍀
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام های آسمانی
جزء پانزدهم قرآن کریم
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran