eitaa logo
قرارگاه منتظران
461 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2.8هزار ویدیو
69 فایل
موکب قرارگاه منتظران (جمعی از خادمان صحن حضرت زهرا سلام الله علیها) که هرساله اربعین در نجف اشرف خدمت می‌کنند.😍 شمارا باحال وهوای آن بهشت برین وفعالیت هاو خدماتشان در ایران آشنا می‌کنند. ارتباط با ما جهت شنیدن نظرات شما 😇 @fadaye_hosein
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹 🌹میگن خاصیت آدمهایی که بهشون میگن کریم ،اینه که قبل از اینکه تو خواسته ات رو بیان کنی، خواسته ات رو برآورده میکنن...🌹 🌹 تولدت مبارک 🌹 🌹 کریم بن الکریم 🌹 🌹🍃🌹🍃🌹 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
💐 🖼 سنت عید نوروز اقوام کُرد: جشن نوروز در برخی از روستاهای کردستان در اوایل اسفندماه برگزار می‌شود. برافروختن آتش و هه‌لپرکی کُردی(نوعی رقص محلی)از آداب اصلی گرامیداشت جشن نوروزدر منطقه کردستان محسوب می‌شود ومردم این منطقه با پوشیدن لباس‌های محلی رنگارنگ دراین جشن حضور می‌یابند. کُردها نیز با رویاندن سبزه درظرفی کوچک درخانه به پیشواز نوروز می‎رفته‌اند. در گذشته مرسوم بوده که خانه را چند روز مانده به عید جارو می‌کردند تا پلیدی‌ها و زشتی‌ها را بزدایند و سپس جارو را در کوزه‌ای قدیمی آتش زده و خاکستر ناشی از سوزاندن پلیدی‌ها را با همان کوزه در بیرون از خانه بر زمین می‌کوبیدند. علاوه بر این در میان کُردها مرسوم بوده که پوست برخی از حیوانات ذبح شده همچون گاو و گوسفند را می‌آوردند ودر آن می‌دمیدند، سپس آویزان می‌کردند تا خشک شود و در واقع به شکل بادکنک امروزی درآید که اکثرا درقصابی‌ها آن را برای شب نوروز می‌فروختند. رسم دیگری نیز که در منطقه کردستان وجود داشته است بردن عیدانه برای نوعروس‌ها و دختران نامزدکرده از سوی خانواده دامادبا عنوان(خوانچه)بوده که شامل کله قند،لباس،عطر،آینه،آجیل، میوه، شیرینی و حتی غذا بوده است. علاوه بر این زنان این منطقه در روز آخر سال، تخم مرغ می‌پختند و سپس با پوست پیاز یا رنگ‌های رنگرزی آنها را تزیین می‌کردند، این تخم مرغ‌ها، آجیل، خشکبار، شکلات و شیرینی را درظرفی به عنوان عیدانه برای همسایه خود می‌بردند. 🌷🍃🌷🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
📚 📕 🍃📚🍃 ✍️نویسنده: نرگس مقصودی 📝ناشر:نیستان هنر 🍃📚🍃 📚 معرفی کتاب: کتاب ازدحام بوسه سفرنامه پیاده روی اربعین است. نویسنده در مقدمه کتاب میگوید یکی از فلسفه های سفر شاید تغییر است؛ چه جنس سفرت درونی یا بیرونی باشد. 🍃📚🍃 ✂️برشی از کتاب: بیشتر صندلیهای کافه پر بود از آقایان و خانم های سیاه پوشی که صدای گپ و گفتشان در هم بود اما ازدحام نداشت. گرمای فضا در یک خواب گرم چند دقیقه مشغول به گرفتن عکس یادگاری بودند. دو طرف سالن ترانزیت چند موکب برپا شده بود که برای من سفر اولی حکم همان ایستگاه صلواتی های ماه محرم را داشت بردن دلها به حال و هوای پیاده روی رو خوب بلد بودند؛ پخش مداحی های مناسب توزیع پلاکارد و بیشتر از همه حال و هوای چشمانشان یک جور نقطه صفر مرزی یا موكب شماره صفر بود چای به دست نشستیم، همه سالن پر از کوله پشتیهای نایلون پیچ نشده بود فقط ما بودیم که تسلیم امر کانترومن شده بودیم... 🍃📚🍃📚🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم🌹 در ماه مبارک رمضان متولد شد. در ماه مبارک رمضان طلـبه شـد. در ماه مبارک رمضان عازم جبهه شد. در عملیات رمضان شهید مفقودالجسد شد. در ماه مبارک رمضان پیکر مطهرش بازگشت. 🌷 شب عملیات ایوب گفت: «بیا برویم غسل شهادت بکنیم. نمی دانم امشب چه شبی است برای ما!» گفتم: «خیلی دوست داری شهید شوی؟» گفت: «شهادت نصیب همه‌کس نمی شود. من از خدا می خواهم که پیش خدا شهید بشوم نه پیش بندۀ خدا. خیلی باید نیت هایمان را خالص کنیم. نیت شهادت اگر برای خدا نباشد، آن وقت ما پیش مردم شهیدیم و نزد خدا شهید نیستیم. پـس باید حـواسـمان باشـد؛ نیـت و عمـل و رفتــار و گفتارمان فقط برای رضای خدا باشد تا شهید راه خدا محسوب شویم.» بعد یک دیگ کوچک آب برداشت و رفت تا غسل شهادت کند. صلـواتی هدیه کنیم به ارواح مطـهر شهـدا (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَ إِن مِن شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ ولكن لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ (اسراء: (۲۲) {ارض قبه ی بیضا} انسان گمان میکند تنها اوست که هستی را درک مینماید؛ اما در این کائنات تمام موجودات دارای جنس ویژه ای از شعورند همه در حال تسبیح و حمد خداوند هستند و در این بین تنها انس و جن هستند که به طور عادی متوجه این شعور و فهم موجودات نمیشوند از دورترین افقهای هستی تا پایین ترین مراتب این عالم تمام موجودات در منظومه بندگی زیست میکنند؛ زنجیره ای به هم متصل از هستها با آشکالی گوناگون من در میانه تمامی تکونات و تعینات سرزمین حرم مطهر مولی الموحدین على قرار گرفتم از زمان آدم که جسم پدر تمام بنی بشر را در آغوش گرفتم تاکنون شاهد انسانهایی بوده ام که بر پیکره ام زیسته اند. پس از طوفان نوح و پاک شدن سراسر زمین شاهد آرمیدن او در کنار آدم و ادراک وجود پدر دوم بشریت در دامن خویش بودم از زمان نوح تا سالیانی دراز در گمنامی به سر بردم تا عاقبت جسم پاک پدر روحانی خلقت مولى الموحدين على ، حیات بخش مملکت هستی ام شد: شهره آفاق شدم و به برکت وجود این گوهر لایزالی، از سراسر هستی مردمانی از طایفه انس و جن و ملائکه و ارواح مؤمنان نزد من می آیند و با تمام وجودقدم های آنان را بر گرده ام حس کرده ام. بعضی شان متکبرانه روی من راه می روند و بعضی دیگر آن چنان از خویشتن تهی شده اند که گویا از پر کاهی سبک ترند سال های سال، زائرانی دیده ام که هر کدام با کوله باری از خواهش ها به زیارت صاحب ولایت می آیند و با دستانی پُر از این سرزمین به وطن هایشان باز می گردند. در این هزاره اخیر، نظاره گر زندگانی کسانی شدم که تلاش در تقرب به والیان حقیقت و الگوبرداری از آنها را نصب العین خویش قرار داده، روزگارشان را در زمین نجف گذرانده اند. هر کدام عمودهایی از نور و تقوا و درستکاری بودند که وقتی بر پشت من گام می نهادند به وجود خود برای حمل چنین مردمانی افتخار می کردم و پیوسته شوق لحظه انتقال ارواح آنها به ملکوت را داشتم تا جسمشان را همچون مادری مهربان تا ابد در آغوش بگیرم.ستارگانی چون شیخ طوسی، علامه حلی فخر المحققين، مقدس اردبیلی محمد مهدی نراقی ملا احمد نراقی سید مهدی بحر العلوم، شیخ مرتضی انصاری شیخ جعفر شوشتری میرزای شیرازی میرزا حبیب الله رشتی و بسیاری از بزرگان که پس از این در دل من به مرکزیت این خورشید بی همتا پیوستند. سال ها شاهد گفت و گوها غمها شادیها شلوغی ها و خلوت های این حرم بودم. مباحثه طلبه ها، اقامه جماعتها دسته های عزا و جشن ها بوده ام و طعم اشکهای فراق و آه های سوزناک مشتاقان بقیة الله را چشیده ام. اما در قرن سیزدهم و چهاردهم شاهد اولیایی از مریدان ائمه بودم که متراکم شدن آنها در این وسعت و با این حجم از ثقل معنا و بلندای روح در کمتر دوره ای برایم تجربه شده بود. از کوچه پس کوچه های این شهر پرهیزکارانی به سمت من می آمدند که هر کدام برای فتح قله های رضایت مولایشان با یکدیگر در رقابت بودند و آن روزگار عجیب کمتر پیش آمده بود.... ادامه دارد... 🔖قسمت سیزدهم 👈قسمت چهاردهم 📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب روی لینک👈 قسمت اول بزنید. 🍀🍀🍀🍀 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Tahdir joze16.mp3
3.95M
🍀 تلاوت تحدیر () 🍃 💐 هدیه به حضرت صاحب الزمان(عج) ⏲ در ۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید. 🍀🍀🍀🍀 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
☘️اللّٰهُمَّ أَنْتَ الْقائِلُ وَقَوْلُكَ حَقٌّ وَوَعْدُكَ صِدْقٌ: ﴿وَ اسْأَلُوا اللَّهَ‌ مِنْ‌ فَضْلِهِ‌﴾ إِنَّ اللّٰهَ كٰانَ بِكُمْ رَحِيماً ☘️خدایا، تو گفتی و گفتارت بر حق و وعده‌ات درست است [فرمودی]: «از خداوند [با کمک تقوا و کسب حلال] درخواست کنید؛ چون خداوند همواره به همه‌چیز مهربان است» 🌱تو گفته ای و گفته ی تو ثابت است . تو گفته ای از فضل تو بخواهم. تو گفته ای سوال کنیم تا بدهی، با اینکه می توانستی بدون سوال بدهی. تو مسالت ما را میخواهی تا در این مسالت آمادگی پیدا کنیم و با این خواستن با تو پیوند بخوریم و به سوی تو بیاییم. هنگامی که من در مقام طلب نیستم، داده های او مرا زمین می زند. اگر او پس از خواستن می دهد، یکی به خاطر ایجاد آمادگی است و دیگری به خاطر پیوند خوردن با او است. خدای من! تو خودت به خواستن دستور داده ای، پس از آن که مرا به خودت خوانده بودی و بارها دعوت کرده بودی و این از روش های تو نیست که به خواستن دستور بدهی و جلوگیر بخشش ها باشی. در حالیکه تو بخشش هایت را بر این ها که ملک تو هستند بی دریغ ریخته بودی و بارها با محبت و نرمش به سوی آنها بازگشته بودی. @gharagahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 ⚘️ من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود... ⚘️ سر نه چیزست که شایسته پای تو بود... 🌹السلام علیک یا علی بن موسی (ع) 🍃⚘️🍃⚘️🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
41.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پخت و توزیع۲۰۰پرس غذای نذری برای نیازمندان توسط خادمین موکب قرارگاه منتظران همزمان با وفات حضرت ام المومنین خدیجه کبری سلام الله علیها ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 📕 🍃📚🍃 ✍نویسنده:زهرا اسعد بلند دوست 📝ناشر:کتابستان 📚🍃📚🍃 📕 معرفی کتاب: زهرا اسعد بلنددوست پس از خلق رمان عاشقانه❤️ و موفق «چایت را من شیرین می‌کنم»☕️، با همان شخصیت‌های کتاب پیشین که به شکل زیبا و پرعاطفه‌ای معرفی شدند، در نوشتار تازه خود یعنی « » به سراغ حوادث آبان۱۳۹۸ رفته است تا بار دیگر از زبان سارا که حالا نقش همسر شهید مدافع‌حرم را در داستان به دوش می‌کشد، آشوب را روایت کند.دوراهی های این ماجرا خطرناک و مه‌آلود است و جملات آن سرشار از آرایه ها است. 🍃📚🍃📚 ✂️برشی از کتاب: با سری در مرز انفجار، زیر پتو خزیدم. دلم بی خیالی چند هفته قبل را می خواست. صدای پیام تلگرام بلند شد. بی رمق، گوشی را از زیر تخت برداشتم. همان ناشناس بود. بغض سیب شد و در گلویم غلتید. کاش دست از سر زندگیم برمی داشت. مضطرب پیام را گشودم: «اینکه واسه یه منافق زادهٔ مریض سوپ ببری هم رأفت اسلامی محسوب می شه؟!» حالم بد بود، بدتر شد. او می دانست، او باز هم همه چیز را می دانست. اما چطور؟! من که در تمام طول مسیر، شش دانگ حواسم را به اطراف سند زده بودم. صدای ضربان قلبم را به گوش می شنیدم. «تو این چیزها رو از کجا می دونی؟ تعقیبم می کنی؟» پیام آمد: «من خیلی چیزها رو می دونم؛ مثلا معنی ستون پنجم رو خیلی خوب می فهمم یا مثلا خوب می دونم اون توله منافق مأموریتش چیه و چه خوابی واسه حاج اسماعیل دیده.» او چه می خواست بگوید؟! 🍃📚🍃📚🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَ إِن مِن شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ ولكن لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ (اسراء: (۲۲) {ارض قبه ی بیضا} شیخ حسنعلی نخودکی و سید علی و شیخ همدر و سید معمار ،بعد از نماز جماعت در حرم به سمت سکویی رفتن و هر کس از کرامات ملا حسینقلی همدانی خاطره ای میگفت. شیخ محمد بهاری که میراث دار طریقه ی ملا حسینقلی بود بهشان نزدیک شد سید معمار گفت: «جناب شیخ، سلام علیکم، بفرمایید. شیخ محمد در حالی که تسبیحش را در دست میگرداند، با شیرینی تمام گفت: وقت تلف کنم و بنشینم و به کرامات شنیدن عمر بگذارنم؟» شیخ همدر که توقع چنین پاسخی نداشت گفت: «جناب شیخ در روایت هست که عِندَ ذِكْرِ الصَّالِحِينَ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ». شیخ محمد گفت: «عند ذكر الصالحين يا عند ذكر كرامات الصالحين؟ شیخ همدر ساکت شد و به نشانه تأیید و تأمل سری تکان داد. شیخ حسنعلی که بهاری همدانی را میشناخت با احترام به او گفت: جناب شیخ، تشریف بیاورید و چند دقیقه از مرحوم ملا حسینقلی همدانی برایمان بفرمایید. سید علی با تعجب به شیخ محمد نگاه کرد و متوجه شد که شیخ محمد در حال لبخند زدن به اوست. شیخ محمد گفت: با آقا سید علی کاری داشتم.» سید علی که شیخ محمد را نمی شناخت و فقط اسم او را شنیده بود، آهسته از شیخ حسنعلی پرسید: «من ایشان را نمیشناسم ایشان که هستند؟ شیخ حسنعلی به آرامی پاسخ داد: شیخ محمد بهاری همدانی وصی سلوکی ملا حسینقلی همدانی شیخ محمد سرش را بالا آورد و پس از سکوت معناداری، گفت: «خداوند سیدمرتضی کشمیری و امثال او را برای اسلام و مسلمین حفظ کند، اما کرامت حقیقی مردان خدا اموری نیست که اینجا گفته شد؛ کرامت امثال سید مرتضی کشمیری عبودیت و بندگی خدای متعال و رضا به خواست و اراده مقام احدیت است. اموری که در این مجلس گفته شد با همه جذابیتی که دارد نقل و نباتی بیش در راه عبودیت حق تعالی نیست. نباید کرامت اولیای الهی را که بندگی و فنای در اسما و صفات الهی است، به آثار جزئی نفوس آنها تقلیل داد. این امور برای بسیاری از اولیا رخ میدهد و چه بسا که از خود بروز نمی دهند و چه بسا که بروز آن را قاطع طریق می دانند. اما،جناب سید مرتضی ممکن است مأمور باشند و در بروز این قضایا مانعی نداشته باشند. با شناختی که بنده از ایشان دارم مطمئنم از آنجا که بندگی خدای متعال، امری بی پایان است تلاش خود ایشان ارتقا در درجات عبودیت و خاکساری نزد خداوند علی اعلی است. خدای متعال و اولیای او که از علم خویشتن به آنها بهره ای رسانده می دانند که ایشان تا کجا پیش رفته اند. سید معمار گفت: «جناب شيخ بالأخره شما سالیان زیادی با ایشان بوده اید. برایمان از ایشان چیزی بفرمایید. شیخ محمد در حالی که نامه ای کهنه و خاک گرفته را از قبایش در می آورد گفت: زبان من آلگن از بیان اوست؛ لکن از او نامه ای باقیمانده است که من آن را بارها خوانده ام و در وقت قبض دوباره آن را میخوانم. در آن اصولی از التزامات اخلاقی بیان شده که میتواند به انسان در رسیدن به طریق عبودیت بسیار کمک کند. اگر موافق باشید آن را برایتان بخوانم. شیخ همدر، سید علی شیخ حسنعلی و سید معمار جملگی با اشتیاق تمام ازشیخ محمد درخواست کردند که نامه را برای ایشان بخواند،شیخ محمد با دستان لاغر و کشیده اش و با چشمانی که شعله های عشق در آنها زبانه میکشید شروع به خواندن کرد... ادامه دارد... 🔖قسمت چهاردهم 👈قسمت پانزدهم 📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب روی لینک👈 قسمت_اول بزنید. 🍀🍀🍀🍀 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگى كرديم اگر چه با "ابوحمزه" ولى... "روضه" خواندن از "مناجاتِ سحر" بالاتر است. 👇👇👇 ﷽❁ 🌷 🌷 در تابُ تبُ شـورُ شین یادِ لبِ پادشـہِ عالمیـــن ♥️ ♥️ 😭 ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran