فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم برات تنگ شده😭❤️
قـنوت🕊️
#قنـوت بهقلم #ماهتابان🪶🐾 #پارت525 - - - - - - - - - - - - - - ‹ 🎈🕊 › اخمهام در هم گره خورده
#قنـوت
بهقلم #ماهتابان🪶🐾
#پارت526
- - - - - - - - - - - - - - ‹ 🎈🕊 ›
کلافه و با لحنی که سعی در کنترلش داره، جواب میده.
- ظلت شحنة المعدات الطبية التي أرادت الذهاب إلى إيران في الجمارك ويمكن إعادتها!
«محمولهی پزشکیای که میخواست بره ایران، توی گمرک مونده و احتمال داره برگشت بخوره!»
سر بالا میارم و خیره به چهرهی کلافهاش میشم.
- كيف؟
«چطور؟»
شروع به توضیح دادن، میکنه.
- إبلاغهم بوجود مخدرات قوية بين الأدوات ولهذا السبب...
« به اونا خبر دادن که بین ابزار مواد مخدر هم هست. برای همین...
تیز نگاهش میکنم.
- از کجا؟ کسی نمیدونست که...
با تقهای که به در میخوره، حرفم قطع میشه و نگاه پر غضبم به اون سمت کشیده میشه.
- ادخل!
«وارد شو!»
- - - - - - - - - ‹ 🎈🕊 ›
هرگونه کپی حتی با نام نویسنده ممنوع هست و صد در صد پیگرد قانونی و الهی داره! 🔥🚫
قـنوت🕊️
✨🌸✨🌸✨🌸 🌸✨🌸✨🌸 ✨🌸✨🌸 🌸✨🌸 ✨🌸 🌸 رمان تـلـخـی جـام #پارت_37 صدای خنده اش عصبی ترم کرد: _تو مغزت ترک
✨🌸✨🌸✨🌸
🌸✨🌸✨🌸
✨🌸✨🌸
🌸✨🌸
✨🌸
🌸
رمان تـلـخـی جـام
#پارت_38
_آخ آخ خانم مودب ! ناراحت شدی؟ ... باشه ... یه قرار بذار
یه کافی شاپی جایی.
_اهل کافی شاپ نیستن.
صدای فریادش بلند شد :
_نکنه قراره با هم یه سفر راهیان نور بریم ؟...
یعنی چی
اهل کافی شاپ نیستن !
نیم تنه ام چرخید سمتش و گفتم :
_توی پارک نزدیک خونمون چطوره ؟
_اهل کافی شاپ نیستن بعد اهل پارک هستن ؟!
_نمیدونم شاید اونم قبول نکنن باید ببینم چی میگن .
کالفه چنگی به موهایش زد و چشمانش را با کنجکاوی
تنگ کرد و گفت :
_ اوه مای گاد ...
یعنی این دوتا آدم فضایی رو باید دید
واقعا !
به قلم : #میم_ی✏️
🌸
✨🌸
🌸✨🌸
✨🌸✨🌸
🌸✨🌸✨🌸
✨🌸✨🌸✨🌸