eitaa logo
حبیب‌اله بابائی
1.4هزار دنبال‌کننده
505 عکس
78 ویدیو
68 فایل
اسلام تمدنی و تمدن اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
ماجرای پایتون @Habibollah_Babai
1_4222922253.mp3
22.06M
«نظم تمدنی ِ رحمت‌پایه» در «هم‌اندیشی عبودیت و تمدن در سپهر سورة الفاتحه» 📅زمان: چهارشنبه 23 فروردین ماه 1402 🎙حجت الاسلام دکتر حبیب الله بابایی 🎧از رادیو پژوهش بشنوید 🌐http://dte.bz/mNwyG 🗒مجری: پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی https://eitaa.com/isca_seda/6360 ⬅️پژوهشگاه را در فضای مجازی دنبال کنید 🌐 https://takl.ink/Isca.ac.ir/ @Habibollah_Babai
تأملات قرآنی در باب «روابط انسانی» (قسمت نوزدهم: نظمِ اجتماعیِ رحمت‌پایه) (شماره ۱) «رحمت» در قرآن، گاه در مورد خود خدا به کار رفته است (آیاتی همچون التواب الرحیم، رئوف رحیم، غفور رحیم)، گاه در نزول و سرایت رحمت الهی به انسان و جامعه انسانی (در نسبت خدا ـ انسان) استفاده شده است (يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ)، و گاه نیز در بارۀ جامعه انسانی و مناسبات درونی بین انسان‌ها (در نسبت انسان و انسان) استعمال شده است (رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ). اکنون پرسش آن است که امر الهیاتیِ «رحمت» درهرسه لایه، چگونه و چسان در امر اجتماعی انسان و در عرصه‌های زمینی و این جهانی و در صیرورت و صورتبندی تمدن می‌تواند امتداد پیدا بکند؟ احتمالا در سه نقطه بتوان در باره این نقطه‌های تماس بین الهیات و جامعه و روابط بین رحمت الهی و رحمت انسانی تأمل کرد: ۱) اینکه نفسِ «ایمان به جهانی انباشته از رحمت فراگیر الهی» و «ایمان به در دسترس بودن همیشگی رحمت خاصه» و ذکر پیوسته این رحمت موجب مصونیت انسان در برابر شرور و بدی‌ها می‌شود (وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ هر که از یاد خدا (و حکم قرآن) رخ بتابد شیطانی را بر او برانگیزیم تا یار و همنشین دایم وی باشد). ۲) آگاهی و علم به اینکه حیات و بقای جامعه بشری منوط به رحمت الهی است. نفس آگاهی و علم از نسبت بین رحمت الهی و جامعه بشری در صورتبندی عقلانیت رحمت‌پایه اثر خواهد گذاشت. و ۳) امتداد و بسطِ رحمت الهی (الرحمن الرحیم) در انسان و ایجاد رحمت انسانی (رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ) است و احیانا هر میزان نزول رحمت الهی در جامعه انسانی فزونی می‌گیرد رحمت ما بین انسان‌ها بیشتر می‌شود. ادامه دارد. . . @Habibollah_Babai
هدایت شده از بر پا
نگاه درست شیخ حسین 🔹ترمیم دو قطبی های اجتماعی و دردهای کهنه آن فقط به سخن نیست نیاز به رشد نگرشها و تغییر اخلاقمان دارد. شما هم دیده اید، من هم دیده ام کسانی که عادت کرده اند از موضع قدرت حرف بزنند، تهمت بزنند، بترسانند، توهین کنند، چون فکر میکنند طرف حق ایستاده اند. حالا چه کسی و چه زمانی باید یقه این جماعت را بگیرد و بگوید تو هم ظلم میکنی، ظلم به کسی که چون خطاکار است جز خدا کسی را ندارد که این مظلومیتش را پیش او ببرد. 🔹 ظلم های کوچکی که چه بسیار آدمها را از جبهه حق بیرون انداخته و قیامت معلوم میشود چقدر از این جهت همگی مسوولیم. طرف مجرم است چرا به او توهین کنیم؟ چرا بترسانیمش؟ به چه حقی با بی قانونی سراغش برویم، خانواده اش را بترسانیم؟ بله اینها کم است میدانم. ولی آن مقدارش که هست، چه کسی و چه زمانی باید این اخلاق زشت رخنه کرده در برخی را بر ملا کند؟ 🔹 در جلسه ای که قرار بود در حضور رهبری برگزار شود قبل از حضور ایشان دیدم یکی از مسوولین انتظامات بیت، جلوی همه جمعیت با بی ادبی و بی احترامی با مداح جلسه سخن گفت و او را جلوی همه جمعیت خرد کرد. از این خطا ها کم ندیده ایم و ندیده اید در بخشهای مختلف. راهش این است که نگاهمان رشد پیدا کند و اخلاقمان را رشد دهیم. همه مان. همه مان به فکر خودمان باشیم. بسیاری از آدمهای دل زده دلیل دل خوریشان اخلاق امثال من بوده در تعاملاتمان. پناه بر خدا. خدا رحمت کند سردار شهید قدس را میگفت دفاع از حرم، دفاع از حرمت قلب این مردم است که از کعبه بیشتر احترام دارد. 🔹مثل آب خوردن آدمها را بیرون جبهه انقلاب قرار میدهیم. منافق مینامیم. سالها قبل در مباحثاتی چقدر تلاش کردم به عده ای بفهمانم حق ندارند به کسی مثل مرحوم هاشمی تهمت نفاق بزنند ولو هزار جور نقد به افکار و رفتارش داشته باشیم، به فلان مسوول و سیاستمدار علنا تهمت نفاق و در جبهه دشمن بودن نزنند. 🔹عادت کرده ایم این و آن را از قطار انقلاب پیاده کنیم و غیر خودی بنامیم. خدای متعال در قرآن بین «ضعیف الایمان» و «منافق» فرق میگذارد. جریان ضعیف الایمانها در درون جبهه حقند و در تعامل با کل بدنه جبهه حق، پیامبر ص با دیگران( که فاصله ایمانیشان با او قابل تصور نیست) پر از مهر و محبت و صمیمیت بود، ما چه مان شده؟ 🔹آیا نمیشود مثل سردار شهید هم جلودار بود و پیشران و هم کرامت آدمها را در مرزهای جبهه حق حفظ کرد و به آنها احترام گذاشت؟ به جای گیر دادن به شیخ حسین، مقابل او شاگردی کنیم، وعظ بشنویم، ما باید تغییر کنیم. باید رشد کنیم. انقلاب البته تقریری تنزیهی و سختگیرانه دارد شاید به آن معنا انقلابی فقط پیامبر اکرم ص باشد و معصومینش، اما انقلاب تقریری تشبیهی و گسترده هم دارد که خیلی ها را شامل میشود، حتی به تعبیر امام روح الله، اکثر مردم دنیا بهشتی اند، ولو در بالاترین مراتب بهشت نباشند، اکثر خطاکاران عالم حتی اهل علمشان ، جاهل قاصرند. بیایید توبه کنیم از این همه تنگ نظریهایمان، تهمت زنی هایمان، حرمت شکنی هایمان که زیر پوست قداست و حرف حق پنهانش کرده ایم. این ها به معنای ندیدن قله ها و رشد یافته ها و کنار گذاشتن حرف حق و یا امر به معروف و نهی از منکر نیست. شب قدر باید هویت رحمه الله الواسعه بودن را در جان ما بنشاند. 🔹از یکی از همرزمان شهید مظلوم قدس که آزاده هم بود شنیدم، حاجی از او خواسته بود رزمنده ای را که در دوران اسارت او را لو داده بود و با دشمن همکاری کرده بود ببخشد. وقتی رفیقش تعجب میکند که چرا؟ به او میگوید اگر یکی از تهران تا اهواز میآمد برای جنگ و پشیمان میشد و بر میگشت باید خادمش میبودیم تا چه رسد به این رفیق خطاکارت. 🔹شیخ حسین خوب گفت. درست گفت. مثل همیشه به جا گفت. سایه اش مستدام. ما باید فکری به حال خود کنیم .... @ali_mahdiyan
تأملات قرآنی در باب «روابط انسانی» (قسمت بیستم: گسترش رحمت الهی به حیات انسانی) (شماره ۲) یک سلسله آیات قرآنی، در نسبت و عُلقۀ «رحمت خداوندی» و «انسان» است. در بارۀ «سُنّت رحمت» یادداشت بعدی را خواهم نوشت. در این قسمت صرفا به این نکته می‌پردازم که رحمت خداوند به زندگی انسان (فردی یا اجتماعی) تسرّی و توسعه پیدا می‌کند. در این باره یک دسته آیات، آیه‌های « فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ» است که وضعیت‌های «فقدان رحمت» را بر می‌شمارد که اگر رحمت الهی نبود، ضلالت پیش می‌آمد (لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ)، اگر رحمت الهی نبود ، خسارت پیش می‌آمد، (فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ) و اگر رحمت الهی نبود ، تبعیت از شیطان رخ می‌داد (وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ). یک دسته از آیات هم آیات «علم و رحمت»، «کتاب و رحمت»، و «هدایت و رحمت» است، مثل آیۀ (ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً) یا آیۀ (فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ). و یک سلسله آیات هم هستند که معطوف به دعا برای کسب رحمت از خداوند است، مانند آیات (رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً)، (وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا). این دسته آیات نشان می‌دهد که فضل و رحمت الهی به گونه‌های مختلف و در فرایندهای گوناگون با فرد و جامعه انسانی پیوند برقرار می‌کند و رحمت الهی به سطح زندگی فردی و اجتماعی انسان گسترش پیدا می‌کند. «سنت رحمت» را در یادداشت بعدی اشاره خواهم کرد. @Habibollah_Babai
تأملات قرآنی در باب «روابط انسانی» (قسمت بیست‌ویکم: سنّتِ رحمت) سنّت «رحمت» و قاعده‌مندی آن را می‌توان دست کم در عناوین و پرسش‌های پنج‌گانه ذیل جستجو کرد: الف) اینکه اگر رحمت الهی باشد چه رخ می‌دهد (آثار تکوینی رحمت الهی در انسان و جامعه)؟ ب) اینکه اگر رحمت الهی نباشد چه رخ می‌دهد (خلاءهای حاصل از فقدان رحمت در حیات فردی و اجتماعی انسان)؟ ج) اینکه رحمت عامه الهی و رحمت خاصه الهی شامل چه کسانی می‌شود و چه کسانی از آن محروم می‌مانند؟ د) فرایند و مکانیسم کسب رحمت خداوندی چیست و از چه مسیری می‌توان به رحمت خدا دست پیدا کرد؟ و بالاخره هـ) اینکه «یأس از رحمت الهی» کِی و چسان و برای چه کسانی بوجود می‌آید؟ برای پرسش اول می‌توان آیاتی همچون فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا (اعراف 72) وَمَنْ تَقِ السَّيِّئَاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ (غافر 9) را در نظر گرفت. برای پرسش دوم می‌توان آیه‌هایی مانند إِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ (هود 47) وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ (زخرف 36) را محل تأمل قرار داد. برای پرسش سوم آیاتی مانند هُدًى وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ (اعراف 154) إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ (اعراف 56) مطالعه کرد. برای پرسش چهارم می‌توان آیاتی از قبیل لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (نمل 46)، فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا (نساء 175) را منظور کرد. و برای پرسش آخر نیز آیات مربوط به «قنوط» و «یأس» همچون قَالَ وَمَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ (حجر 56) را محل تأمل وتدبر قرار داد. @Habibollah_Babai
تأملات قرآنی در باب «روابط انسانی» (قسمت بیست‌ودوم: رحمت در مناسبات انسانی) عنصر «رحمت» در مناسبات اجتماعی انسان‌ها در قرآن در نسبت پیامبر با مومنین و در نسبت مومنان با یکدیگر به کار رفته است. در نسبت پیامبر با مومنان دو آیۀ ذیل حائز اهمیت است: وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ (و از ايشان كسانى هستند كه پيامبر را آزار مى‌دهند و مى‌گويند: «او زودباور است.» بگو: «گوش خوبى براى شماست، به خدا ايمان دارد و [سخن‌] مؤمنان را باور مى‌كند، و براى كسانى از شما كه ايمان آورده‌اند رحمتى است.» سوره توبه /61). همین طور آیۀ 159 از سورۀ آل عمران که می‌فرماید: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْر (پس به [بركت‌] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُرمِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مى‌شدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، و در كار[ها] با آنان مشورت كن). از نمونه آیاتی هم که در مورد عنصر رحمت در نسبت مومنان با یکدیگر بکار رفته می‌توان به دو آیۀ از سورۀ بلد (ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ. أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ. سپس از کسانی باشد که ایمان آورده و یکدیگر را به شکیبایی و رحمت توصیه می‌کنند! آنها «اصحاب الیمین» اند (که نامه اعمالشان را به دست راستشان می‌دهند) و آیۀ 29 از سورۀ فتح (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند.) اشاره کرد. در این باره، تواصی همدیگر (در خانواده، در مسجد، در مدرسه و ...) به رحمت‌ورزی به یتمیان و مساکین، به ضعیفان و کودکان، به معلولان و بیماران، به زنان و دختران، و بلکه به همه همنوعان می‌تواند در نهادینه کردن «فرهنگ رحمت» در جامعه موثر باشد و جامعه را از نزاع و خشونت دور نموده و بلکه به سمت عدالت اجتماعی سوق بدهد (ضرورت توجه به نقش رحمت در صورتبندی عدالت در جامعه). @Habibollah_Babai
تأملات قرآنی در باب «روابط انسانی» (قسمت بیست‌وسوم: «رحمت» عامل پیوند تمدنی) «رحمت الهی» (که وسعت کل شیء) و در امتداد آن «رحمت انسانی» می‌تواند یکی از عوامل و شاید تنها عامل پیوند بین انسان و انسان و بین «خود» و «دیگری» باشد. این پیوند الهیاتی در مناسبات انسانی و روابط اجتماعی و در ارتباط «خود» با «دیگری» ممکن است در یک قلمرو عمومی و انسانی رخ دهد که در آن «رحمت عامه» عاملی برای پیوند انسان و انسان و صورتبندی نوعی از اخلاق جهانی و گونه‌ای از «اخوت انسانی» («الانسان اخ الانسان احب او کره» انسان برادر انسان است چه خوش داشته باشد و چه ناخوش) باشد، و یا اینکه ممکن است این پیوند در یک قلمرو خصوصی و ایمانی اتفاق بیافتد که در آن علاوه بر رحمت عامه، «رحمت خاصه»ی انسانی عاملی در پیوند عمیق بین برادران ایمانی و خواهران ایمانی (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ) باشد. برای اینکه بتوان رحمت عامه در سطح جهانی را فعال ساخت و برای اینکه بتوان رحمت خاصه را در جوامع دینی و ایمانی ایجاد کرد، علاوه بر فعال‌سازی عنصر رحمت در ساختارها و نهادها و قوانین، باید به سمت تربیت‌های رحمت‌پایه و پرورش عاملیت رحمت‌بنیان در دنیای امروز رفت. در آموزش‌ رحمت و پرورش‌های رحمت‌پایه افق‌های جدیدی در اندیشه سیاسی و نظریات اجتماعی، و چشم‌انداز تازه‌ای در همزیستی انسانی و احیانا در «تعارف بین تمدن‌ها» ظاهر خواهد شد. @Habibollah_Babai
قابل توجه دانشجویان علاقمند رشتهٔ «غرب‌شناسی انتقادی» (در مقطع دکتری) در دفترچه امسال @Habibollah_Babai
قابل توجه دانشجویان علاقمند رشتهٔ «مطالعات نظری تمدن» (در مقطع دکتری) در دفترچه امسال @Habibollah_Babai
تأملات قرآنی در باب «روابط انسانی» (قسمت پایانی: مَثَل‌های شبکه‌ای در قرآن ) آنچه در این سلسله ارائه شد، صرفا در آمدی بود برای تأمل در روابط انسانی و احتمالا طرح موضوعات جدید و کشف راهی دیگر برای حل معضلات مناسبات انسانی. دسته‌های مختلفی از آیات قرآنی در موضوعات مختلفی مانند «ولایت»، «عدالت»، «محبت»، «گفتگو»، و دسته‌های دیگری از آیات قرآنی در شیوه‌های بیانی مختلف مثل آیات «بعض‌بعض» باقی مانده است که برای کشف یک سیستم ارتباطی بین انسان و انسان در جوامع انسانی باید آنها را به دقت بررسی کرده و بر اساس یک روش‌ چندبعدی احیانا بتوان به نظام روابط انسانی درقرآن دست پیدا کرد. در این میان برخی از آیه‌های «مَثَل» در قرآن هستند که می‌توان آنها را به گونه‌ای «مَثَل‌های شبکه‌ای» در نظر گرفت، مانند: 1. آیه‌های «نور» مثل (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ ۖ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ) 2. آیه‌های «آب» مثل (أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا ۚ وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ ۚ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً ۖ وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ ۚ كَذَٰلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ) 3. آیه‌های «درخت» مانند (أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ) تفصیل هریک از این آیات و سپس مقایسه آنها با یکدیگر و آنگاه استخراج یک نظام ارتباطی از آنها، و بعد تطبیق آن به روابط انسانی و مناسبات اجتماعی امروز، از جمله ضرورت‌هایی است که باید در فرصتی دیگر بدان پرداخت. @Habibollah_Babai
برگزاری نشست علمی ذیل همایش «الهیات خدمت» پنل سوم از مراقبت و امداد معنوی موضوع: «روش تجربه نگاری امداد معنوی» ◀️سخنران: دکتر علیرضا مؤمن مدیر گروه تجربه نگاری پژوهشکده باقرالعلوم (ع) ◀️دبیر نشست: دکتر سیدروح‌الله موسوی‌زاده ☑️روز: پنج‌شنبه 🗓تاریخ: 21 اردیبهشت 1402 🕧ساعت: 8 الی 10 🌐 لینک حضور در جلسه dte.bz/ethicsconf @Habibollah_Babai
کتاب «طلبه تمدن‌گرا» منتشر شد. 🔹 طلبۀ تمدن‌گرا در هویت طلبگی‌اش برخوردار از بینش و نگرش کلان است، از اسلام و قرآن فهم اجتماعی و جهانی دارد، رخدادهای بزرگ جهانی و رخدادهای تمدنی در جهان امروز را رصد کرده و آن را از منظر دین و جهان‌بینی دینی تفسیر و تبیین می‌کند، در تبلیغ گفتمان دینی و اخلاقی خود به یک زمان و مکان خاص بسنده نمی‌کند و آنگاه درمرحله اقدام و کنش‌گری هم در مقیاس یک تمدن عمل می‌نماید و در مقیاس یک تمدن نیزموج‌سازی نموده و دست به تغییرات بزرگ می‌زند... 📇این کتاب در 168 صفحه به قیمت 75000 تومان در بهار 1402 به چاپ رسیده است. @Habibollah_Babai
«لحظه آدمیّه» د آرش حیدری استاد جامعه شناس با پدیدارشناسی اجتماعی بدن، خود و انسان ایرانی را در «لحظه اسپینوزایی» می بینند، ما خود را در چه لحظه‌ای میبینیم؟ به نظر من، از منظر آیت شناسانه و جامعه شناسی ایتمانی، ما در «لحظه آدمی» هستیم و باید باشیم. يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ به وقت شکاف نفس و بدن «لحظه اسپینوزایی»، لحظه مروق و شرود و تولد انسان مارق و شارد است. «لحظه آدمي»، لحظه انابه و تقوی و تولد انسان منيب و شاهد است. وظیفه ما تبیین و تذکر «لحظه آدمی» انسان ایرانی است ✍️ علی اصغر اسلامی تنها @hamshenasi @Habibollah_Babai
هدایت شده از درنگ
⚓️🚢🇮🇷 دریانوردی، تمدن و ایران 1️⃣ از 2️⃣ 📣دریانوردی و حضور فعال در عرصه تجارت و تعاملات دریایی و حتی فعالیت‌های نظامی دریانوردانه، در تمدن نوین غربی هم یک ضلع پررنگ است؛ آن‌چنان که سهمی عمیق و فراوان در تاریخ استعمار این تمدن دارد. اکنون نیز عرصه دریایی جهانی همچنان متأثر از تلاش امریکای روبه‌افول برای حفظ اقتدار خویش در عرصه دریاهاست و قدرت‌های رقیب نیز گردن‌فرازی دریایی و اقیانوسی را جدی گرفته‌اند. اما این‌ها همگی در عرصه‌ای است که حمل‌ونقل ۹۰ درصد کل تجارت جهانی در آن رخ می‌دهد. 🟩ایران اسلامی چندی است آهسته و پیوسته با درک راهبردی از اهمیت تجارت دریایی و سهم برجسته آن در اقتدار اقتصادی و امنیتی کشورها، حضور خویش را در آب‌های بین‌المللی افزایش داده است. حضور ایرانیان در آن‌سوی آب‌های فراسرزمینی و بردن آثار فرهنگی و تمدنی ایران و اسلام به کشورهای شرق آسیا با مباشرت ملوانان و تجار اهل جنوب ایران ازجمله اهالی شیراز، جزیی از تاریخ قطعی پیش‌رفت تمدن اسلامی است که آثار آن در کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا اکنون هم قابل اشاره است. بدین‌ترتیب درعمل شاهد بازگشت ایران به عرصه ویژه‌ای از حضور تمدنی هستیم که هم در پیشینه تاریخ تمدن ایرانی-اسلامی دارای عقبه است و هم در دنیای مدرن و پسامدرن امری جدی و شناخته‌شده است. ✅سفر دوردنیای ناوگروه ۸۶ ارتش جمهوری اسلامی ایران را باید با چنین زمینه‌ای فهم نمود. 🟦نکته ویژه و برجسته‌ای که در گزارش‌های فرمانده نیروی دریایی ارتش -که خودِ فرماندهی او، جلوه‌ای از همگرایی امت اسلامی در ایران ماست- از سفر دوردنیای ناوگروه ۸۶ ارتش در این ایام شنیده شد، تعاملات فعال فرهنگی در این سفر بود؛ 🟧این ناوگروه درواقع سفیر فرهنگی ما بود؛ سفارتی که نه در کنش‌های تصنعی، بلکه در خود رفتارهای عادی سربازان و افسران وطن‌مان جلوه‌گری نموده بود؛ 🔸راهنماهای شیلیایی ویژه هدایت کشتی در سواحل این کشور که ۲۴ ساعت با ناوگروه همراه می‌شوند، از نوع رفتار مؤدبانه و متدینانه و تؤام با احترام سربازان و افسران و مواجهه کریمانه ایشان در پذیرش شیوه‌نامه‌های جاری این کشور در مواجهه با عبور کشتی‌ها، تعجب می‌کنند و به‌خلاف انتظارات برساختی رسانه‌ای بوق‌های استکبار، ایرانیان را نه قومی متخاصم و با رفتاری مهاجم، که قومی اهل تعامل و رفق و لینت و از همه مهم‌تر سرشار از ادب می‌یابند. برای فهم این امر باید به خاطر آورد که دریانوردی طولانی‌مدت و بریدن از آشنایان و اقوام و تحمل سختی‌های یک سفر چندین ماهه و گاه بیش از یک‌سال، نوع دریانوردان در جهان را به رفتارهای لاابالی‌گرایانه می‌کشاند که در اوقات استراحت در کشتی‌ها و در حین بارگیری در بنادر و سواحل مختلف، خود را در قامت حضورشان در فراموش‌خانه‌هایی چون میخانه‌ و مراکز لهو و لعب و فساد آشکار می‌سازد. به لحاظ رویه‌ها نیز رفتارهای خشن و بدون ظرافت و تحمل، کمترین سطح بازتاب این فشارهاست اما دریانوردی ایرانی آن‌چنان که در آینه چشمان شیلیایی‌ها در سفر این ناوگروه منعکس می‌شود به‌کلی به خلاف این فضاهاست. با اینکه گزارش فرمانده ارتش جزییات زیادی از این انعکاس را حکایت نمی‌کرد اما روح کلی آن تعجب نسبت به ادب و متانت و آرامش و ظرافت و دینداری تمامی نیروهای حاضر در این ناوگروه بود. 🔹در برزیل برنامه‌ریزی دقیق ناوگروه برای پهلوگیری در بنادر این کشور دقیقاً در سال‌روز امضای معاهده آغاز تعاملات سیاسی و تجاری ایران-برزیل تعجب‌ها را برمی‌انگیزد،و اقامه نماز جماعت در عرصه کشتی جلوه‎‌‌ای ویژه از دینداری پیش چشم برزیلی‌ها می‌آفریند. @abbas_heidaripour
هدایت شده از درنگ
2️⃣ از 2️⃣ 🔸در کیپ‌تاون افریقای جنوبی که همین جلوه دیانت و تقید به اقامه نماز به صورت جماعت در عرشه کشتی قبل از هر کار دیگر، اقلیت شیعیان این شهر را به خود جذب می‌کند و ارتباط فعال بین ایرانیان مسافر و شیعیان مستقر را برقرار می‌کند و ایرانیان را به مسجد شیعیان می‌کشاند، اما این همه ماجرا نیست بلکه؛ 🔹در روی دیگر سکه، مهارت ایرانیان در عبور از موج‌های کوه‌وار(Mountain Waves) طوفان‌های مهیب حین عبور ناوگروه از اقیانوس برای متخصصان افریقای جنوبی به خاطر دشواری فراوانش تا سرحد باورناپذیری جلو می‌رود، اما شواهد انکارناپذیر، چاره‌ای جز سرفرودآوردن و احترام به این مهارت برایشان باقی نمی‌گذارد؛ - اذعان و بلکه تعجب و تحسین متخصصان افریقای جنوبی و حتی برزیلی‌ها نسبت به برنامه‌ریزی دقیق و مهارت فوق‌العاده ایرانیان برای دریانوردی در شرائط و مسیرهای دشوار، بیش از اینکه یک امر فنی باشد، یک پدیده فرهنگی است؛ درک این معنا که ایرانیان در دریانوردی نوین بسیار ماهر و دقیق‌اند و مطاوعه احساس‌مند نسبت بدان یک معنای فرهنگی است و نتایجی جدی در حوزه ارتباط بینافرهنگی و نفوذ فرهنگی دارد. 🔸اینکه فلان کشور منطقه خواهان پهلوگیری ناوگروه در مسیر بازگشت یا بهمان کشور منطقه خواهان حضور در مراسم استقبال بازگشت یا کشور ثالث به‌وضوح و درصمیمت تمام خطاب به فرماندهان نیروی دریایی ما بدون ایفای نقش برجسته یا فراوان در این مأموریت به‌صرف قدری همدلی خود را شریک در این مأموریت می‌داند؛ همگی و همگی نشان از نفوذیافتن بُعد فرهنگی رویکردهای تمدنی ایران در عرصه دریانوردی نوین دارد؛ و اینجا همان‌جایی است که مزیت نسبی ایران در کنش‌های تمدنی‌‌اش در آن نهفته است؛ روح فرهنگ ایرانی کنش تمدنی ایرانی را متمایز و در جهان مادی و دنیازده به اصطلاح متمدن، درخششی آشکار خواهد بخشید. این مزیت نسبی را مغتنم بدانیم و شاکرش باشیم. @abbas_heidaripour
1_4969514864.pdf
1.96M
👆👆 تک‌صدایی، چندصدایی، و مسئلهٔ «ترجمه» @Habibollah_Babai
Hope_and_Despair_in_Islamic_Civilizatio.pdf
209.3K
درآمدی بر «یأس» و «امید» در فراز و فرود تمدن اسلامی (رویکرد الهیاتی و تاریخی) @Habibollah_Babai
سومین نشست علمی تخصصی آینده علوم انسانی با مشارکت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مجمع عالی علوم انسانی اسلامی برگزار می شود. با حضور اساتید ارجمند 1. حجت الاسلام و المسلمین دکتر نجف لکزایی، آینده تحول علوم انسانی و علوم انسانی اسلامی 2. حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسین الهی نژاد، جایگاه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در آینده علوم انسانی اسلامی 3. حجت الاسلام و المسلمین دکتر غلامرضا بهروزی لک، چشم انداز مرجعیت علمی قرآن کریم در علوم انسانی اسلامی 4. حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیب الله بابایی، آینده مطالعات تمدنی 5. حجت الاسلام و المسلمین دکتر مسعود آذربایجانی، آینده روانشناسی اسلامی در ایران و جهان زمان: چهار شنبه 31 خرداد 1402 ساعت 8/30 - 11/30 مکان: پردیسان انتهای بلوار دانشگاه ،دانشگاه باقر العلوم علیه السلام ،پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، تالار شهید سلیمانی لینک ورود به جلسه http://dte.bz/mahdaviyat @Habibollah_Babai
هدایت شده از احمد فربهی
فرهنگ «توبیخ‌پذیری» برای نهادینه‌کردن فرهنگ نهی از منکر، باید فرهنگ «عتاب‌پذیری» را در جامعه نهادینه کنیم یعنی وقتی فردی دیگری را در مقابل اشتباهش مورد عتاب و توبیخ قرار می‌دهد، نه تنها برایش قابل پذیرش باشد بلکه آن‌را نشانه‌ی «خیرخواهی خدا در حق خودش» بدانند. پس مدارس و سایر مراکز فرهنگ‌ساز، باید «عتاب‌پذیری» را نهادینه و فرهنگ‌سازی کنند. به‌گونه‌ای که وقتی کسی دیگری را عتاب و توبیخ کرد فرد توبیخ شده با خوشحالی به فرد توبیخ‌کننده بگوید: «ممنونم!، لطف کردید!» از امام هادی علیه‌السلام چنین نقل شده‌است؛ «قَالَ علیه‌السلام لِبَعْضِ مَوَالِيهِ عَاتِبْ فُلَاناً وَ قُلْ لَهُ إِنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً إِذَا عُوتِبَ قَبِلَ» https://eitaa.com/farbehi
دقیقه‌ای انتقادی بر گسترش بی‌قاعدۀ ایده‌های حکمرانی و سیاستگذاری در کشور به مناسبت سالروز هفتم تیر ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان «حکمرانی» و «سیاستگذاری» یادداشتی از دکتر محمدرضا قائمی‌نیک [قسمت اول] 1) با طرح ایدۀ حکمرانی در کشور، در حدود حداقل ده سال گذشته اغلب پژوهشگاه‌ها، متفکرین، دانشگاه‌ها، نویسندگان، اندیشکده‌ها و نظایر آنها که در قلمروهای کلان کشور از اقتصاد و سیاست تا فرهنگ و جامعه و آموزش و پرورش و شهرسازی و نظایر آنها فعال بوده‌اند، یا بخشی از فعالیت خود را به «حکمرانی» اختصاص داده‌اند یا ایدۀ اصلی خود را به «حکمرانی» تغییر داده‌اند. ماحصل این تغییر رویکرد، ایجاد مفاهیم جدیدی نظیر حکمرانیِ اقتصادی، حکمرانی اخلاقی، حکمرانی فرهنگی، حکمرانی فضای مجازی و انواع متعدد دیگری از حکمرانی‌ها است. گاهی در کنار مفهوم حکمرانی، از مفهوم «سیاستگذاری» یا «خط‌‌ومشی گذاری» نیز یاد می‌شود. 2) با این‌حال در مراجعه به منابع اصیل و مهم ناظر به مفهوم حکمرانی یا سیاستگذاری، به شدت شاهد فقر منابع و مفاهیم پایه هستیم. در بعضی از موارد، هنوز تفاوت مفاهیم مشابه، همچون تمایز «سیاست» (politics) و «سیاستگذاری» (policy making) یا حکومت و حکمرانی مشخص نیست و گویا تنها به جهتِ مُد و رسم رایج، به‌جای سیاست و حکومت، از سیاستگذاری و حکمرانی بهره می‌برند. در بعضی موارد که آگاهی بیشتری حاصل شده، سیاستگذاری و حکمرانی را رابطۀ متقابل مردم و حکومت می‌دانند و در بعضی موارد، با دقت بیشتری، سیاستگذاری و حکمرانی را ناظر به تفاوت میان تصدی‌گری و تنظیم‌گری تعریف می‌کنند. 3) فارغ از اینکه چقدر این مفاهیم به دقت به کار می‌روند، آنچه خسران جبران‌ناپذیری از این مواجهۀ بی‌بنیاد با این مفاهیم برای سنت و تاریخ و وضعیتِ فعلی ما فراهم می‌آورد، بی‌توجهی به نقش هویت و تاریخ اجتماعی گذشتۀ ما در سیاستگذاری و حکمرانی است. در جهان غرب، رشته‌های دانشگاهی یا مفاهیم و نظریه‌های حکمرانی و سیاستگذاری، از خلال تحولات چند سده‌های جهان مدرن سربرآورده‌اند. در یک روایت متقن‌تر و قدر مشترک‌تر از نظریات ناظر به سیاستگذاری و حکمرانی، با تسامح متناسب با این یادداشت، می‌توان به‌روشنی دریافت که تکوین این رشته‌ها و مفاهیم و نظریه‌ها، از خلال تحولات علوم اجتماعی در غرب، مخصوصاً در نیم سدۀ گذشته سربرآورده‌اند. این تحولات خود متوقف بر تعریف حوزۀ گستردۀ مطالعات اجتماعی و تاریخی است و مفهوم تنظیم‌گری یا خط‌ومشی‌گذاری زمانی معنا می‌یابد که سیاستگذار یا حکمران، اطلاع و فهم دقیقی از میدان مورد نظرش داشته باشد. به‌تعبیر دیگر، موضوع تنظیم‌گری، از خلالِ مطالعات اجتماعی و هویتی بدست می‌آید و تنظیم‌گری در خلاء رخ نمی‌دهد. 4) با این‌حال افزون بر اهمیت و جایگاه مطالعات تاریخی و اجتماعی در سیاستگذاری و حکمرانی، سنخیتِ میان سطح مطالعات اجتماعی-تاریخی و ایدۀ حکمرانی نیز ضروری است. فی‌المثل اگر مطالعات تاریخی-اجتماعی در سطح مطالعات کمّی و آماری باشد، سیاستگذار یا حکمران تنها قادر به خط‌ومشی‌گذاری یا تنظیم‌گری در سطح کمّی پدیده‌های اجتماعی و تاریخی است و مجوزِ ورود در عرصه‌های مابعدالطبیعی یا کیفی را ندارد. این نداشتنِ مجوز، امری طبیعی و ناظر به قاعدۀ سنخیت میان علم و عالم و معلوم و دست‌یابی به یک کلیت منسجم است. به این معنا هر خط‌ومشی‌گذاری یا تنظیم‌گری متناسب با یک نظریه صورت می‌گیرد که مطالعات اجتماعی و تاریخی متقضی آن، با همان نظریه صورت‌بندی شده است. ادامه 👇👇 @Habibollah_Babai