eitaa logo
🌺حدیثِ شیعه🌺
19.8هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
299 ویدیو
13 فایل
امام باقر ع حديث ما دلها را زنده میكند 🌟اینجا سعی داریم آیات قرآن واحاديث معصومین رو به شکل مخاطب‌پسندی تقدیم نگاه‌تون کنیم 🔰تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/377619026Ccc49ad674f @DastanShia@TaghvimShia1 @PorsemanShia راه ارتباطی👇 B2n.ir/w15631
مشاهده در ایتا
دانلود
. 💠 در سرزمین منا مردمی که به حج رفته بودند، در سرزمین منا جمع بودند. امام صادق عليه‌السلام و گروهی از یاران، لحظه‌ای در نقطه‌ای نشسته از انگوری که در جلوشان بود، می‌خوردند. سائلی پیدا شد و کمک خواست. امام مقداری انگور برداشت و خواست به‌ سائل بدهد. سائل قبول نکرد و گفت: به من پول بدهید. امام فرمود: خیر است، پولی ندارم. سائل مأیوس شد و رفت. سائل بعد از چند قدم که رفت پشیمان شد و گفت: پس همان انگور را بدهید. امام فرمود: خیر است و آن انگور را هم به او نداد. طولی نکشید سائل دیگری پیدا شد و کمک خواست ... . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه ادامه داستان و داستان‌ هایی از زندگانـی مـعـصـومـیـن علیهم‌السلام کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
. 🔘 چه کسی برای حسینم گریه می‌کند؟ هنگامی که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، شهادت حسین علیه‌السلام و سایر مصیبت‌های او را به دختر خود، خبر داد؛ فاطمه سلام‌الله‌علیها سخت گریه نمود و عرض کرد: این گرفتاری چه زمانی رخ می‌دهد؟ پيامبر فرمود: زمانی که من و تو و علی در دنیا نباشیم. آن گاه گریه فاطمه شدیدتر شد. عرض کرد: چه کسی بر حسینم گریه می‌کند، و به عزاداری او قیام می‌نماید؟ پیامبر فرمود: فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بیتم، و مردان بر مردان گریه می‌کنند و در هر سال، عزاداری او را تجدید می‌کنند. روز قیامت که فرا رسد تو برای زنان شفاعت می‌کنی و من برای مردان، و هر که بر گرفتاری حسین گریه کند، دست او را می‌گیریم و داخل بهشت می‌کنیم. فاطمه! تمام دیده‌ها روز قیامت گریان است، مگر چشمی که بر مصیبت حسین گریه کند! آن چشم به خاطر رسیدن به نعمت‌های بهشت خندان است! . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه داستان‌ هایی از زندگانی مـعـصومـین (ع) کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
. 💠 اشکی بر سیدالشهدا (ع) سید علی حسینی که از اصحاب امام رضا علیه‌السلام است می‌گوید: من همسایه امام علی بن موسی الرضا (ع) بودم. چون روز عاشورا می‌شد از میان برادران دینی ما یک نفر مقتل امام حسین علیه السلام را می‌خواند و به این روایت رسید که حضرت باقر علیه السلام فرمود: هر کس از دیده‌های او ولو به قدر بال پشه‌ای اشک بیرون بیاید، خداوند گناهانش را می‌آمرزد، اگر چه مانند کف دریاها باشد. در آن مجلس شخص نادانی که ادعای علم می‌کرد، حضور داشت و بر آن بود که این حدیث نباید صحیح باشد؛ چگونه گریستن به آن اندکی بر حضرت حسین (ع) این قدر ثواب می‌تواند داشته باشد؟ با ایشان مباحثه بسیار کردیم و در آخر هم از گمراهی خود برنگشت و برخاست و رفت. آن شب گذشت. چون روز شد، نزد ما آمد و از گفته هایش معذرت خواست، اظهار ندامت کرد و گفت: شب گذشته در خواب دیدم قیامت برپا شده است و پل صراط ... . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه ادامه داستان و داستان‌ هایی از زندگانـی مـعـصـومـیـن علیهم‌السلام کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
. 🔘 سیاهی لشکر من مرد نابینایی را که در شهادت امام حسین علیه السلام شرکت کرده بود، دیدم. پرسیدم چرا نابینا شده ای؟ در جواب گفت: روز عاشورا من با ده نفر در سپاه عمر سعد حاضر بودم ولی نه تیری پرتاب کردم و نه شمشیری زدم و نه نیزه ای انداختم، پس از شهادت حسین (ع) به منزل خود برگشتم، نماز عشاء را خواندم و به خواب رفتم، در عالم خواب، شخصی نزد من آمد و گفت: پیامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله تو را خواسته؛ دعوتش را اجابت کن. گفتم: مرا با پیامبر خدا چه کار؟ او گریبانم را گرفت و کشان کشان خدمت آن حضرت برد، ناگاه پیامبر خدا را دیدم که در بیابانی نشسته و آستین بالا زده و حربه‌‌ای در دست دارد، فرشته‌ای در کنارش و شمشیری از آتش در دست او است ... . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه ادامه داستان و داستان‌ هایی از زندگانـی مـعـصـومـیـن علیهم‌السلام کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
. 🖤 حضرت مهدی (عج) و گریه بر امام حسین (ع) سلطانی به همراه درباریان خود به شکار می‌رفت. در شکارگاه از همراهیانش دور افتاد و به سختی فوق العاده‌ای افتاد و بسیار گرسنه شد. خیمه‌ای را دید و وارد آن جا شد. در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید. آنان در گوشه خیمه بز شیرده‌ای داشتند، و از راه مصرف شیر این بز، زندگی خود را می‌گذراندند. وقتی سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولی برای پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریده و کباب کردند؛ زیرا چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد، از ایشان جدا شد و خود را به درباریان رسانید و جریان را برای اطرافیان نقل کرد. در نهایت از ایشان سؤال کرد: اگر بخواهم پاداش مهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی باید انجام بدهم؟ یکی از حاضران گفت: به او صد گوسفند بدهید. و دیگری که از وزیران بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید. یکی دیگر گفت: ... . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه ادامه داستان و داستان‌ هایی از زندگانـی مـعـصـومـیـن علیهم‌السلام کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
. 🌱 گنجشک فریادگر سلیمان جعفری که از نسل حضرت أبیطالب عليه السلام است، می‌گوید: در میان باغ در خدمت امام رضا علیه السلام بودم که ناگاه گنجشکی آمد با حال اضطراب جلوی آن حضرت نشست و مرتب داد می‌زد و فریاد می‌کشید. حضرت به من فرمود: فلانی می‌دانی این گنجشک چه می‌گوید؟ گفتم: خیر! فرمود: می‌گوید ماری در خانه می‌خواهد جوجه‌های مرا بخورد. سپس فرمود: این عصا را بردار و حرکت کن و در فلان خانه مار را بکش! سلیمان می‌گوید: من عصا را برداشتم و وارد آن خانه شدم دیدم ماری به سوی جوجه‌ها در حرکت است او را کشته و به خدمت امام برگشتم. . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه داستان‌ هایی از زندگانی مـعـصومـین (ع) کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
٣. 💠 محک امتحان ثعلبه انصاری خدمت پيامبر (ص) آمد و گفت: ای رسول گرامی! از خداوند بخواه ثروتی به من عطا نماید. حضرت فرمود: ای ثعلبه! قانع باش! مال کمی که شکر آن را بجا آوری، بهتر است از ثروت زیاد که نتوانی شکر آن را به جای آوری. ثعلبه رفت. چند روز بعد آمد و تقاضای خود را تکرار کرد. این دفعه رسول خدا (ص) به او فرمود: ای ثعلبه! مگر من الگو و سرمشق تو نیستم؟ نمی‌خواهی همانند پیامبر خدا باشی؟ سوگند به خدا! اگر بخواهم کوه‌های زمین برایم طلا و نقره شده و با من سیر کنند، می‌توانم ولی به طوری که می‌بینی من به آنچه خداوند مقدر کرده راضی هستم. ثعلبه رفت و بار دیگر آمد و گفت: یا رسول الله! دعا کن! خداوند ثروتی به من بدهد، حق خدا و فقرا و نزدیکان و همه را خواهم داد. حضرت دید ثعلبه دست بردار نیست فرمود: خدایا! به ثعلبه ثروتی مرحمت فرما! بعد از دعای پيامبر (ص) ثعلبه گوسفندی خرید، گوسفند به سرعت رو به افزایش گذاشت تا جایی که شهر مدینه بر او تنگ شد. دیگر نتوانست در شهر بماند و به کنار مدینه رفت. ثعلبه قبلا تمام نمازهایش را در مسجد پشت سر پيامبر (ص) می‌خواند، اما رفته رفته گوسفندانش آن قدر زیاد شدند که نتوانست در نماز جماعت شرکت کند و از فضیلت نماز جماعت پیغمبر (ص) محروم ماند. فقط روزهای جمعه به مدینه می‌آمد و نماز جمعه را پشت سر حضرت می‌خواند. تدریجا گرفتاری دنیا زیادتر شد و روز به روز بر ثروت او افزوده می‌گشت، به طوری که نتوانست در کنار مدینه نیز بماند. ناگزیر به بیابان دور دست مدینه رفت و فرصت نماز جمعه را هم از دست داد و به طور کلی رابطه اش با مدینه بریده شد. پيامبر خدا (ص) کسی را فرستاد زکات اموال ثعلبه را بگیرد. مأمور فرمان پیامبر (ص) را به ثعلبه ابلاغ کرد و از او خواست زکات اموالش را بپردازد. ثعلبه زکات اموالش را نداد و گفت: این، همان جزیه یا شبیه جزیه است که از یهود و نصارا می‌گیرند. مگر ما کافر هستیم؟ مأمور برگشت و جریان ثعلبه را به عرض پیامبر (ص) رساند. رسول خدا (ص) فرمود: وای بر ثعلبه! وای بر ثعلبه! فورا آیه‌ای نازل شد: {بعضی از آنها با خدا پیمان بسته بودند که: «اگر خداوند ما را از فضل خود روزی دهد، قطعاً صدقه خواهیم داد؛ و از صالحان (و شاکران) خواهیم بود!». امّا هنگامی که خدا از فضل خود به آنها بخشید، بخل ورزیدند و سرپیچی کردند و روی برتافتند!} (توبه،٧۵-٧۶) 📚 بحار الأنوار، ج٢٢، ص۴٠ 💢 @Hadis_Shia 💢
. 📿 تسبیح حضرت زهرا (س) علی علیه السلام می‌فرماید: بعضی از پادشاهان عجم برده‌هایی را برای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله هدیه فرستادند، و من به فاطمه سلام الله علیها گفتم: نزد رسول خدا برو، و از او خدمتکاری درخواست کن (که در خانه به تو کمک کند). فاطمه سلام الله علیها نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله رفت و از او درخواست نمود. پيامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: فاطمه جان! چیزی را به تو عطا می‌کنم که بهتر از خدمتکار است و هم چنین بهتر از دنیا و هر آنچه در آن است، می‌باشد: بعد از هر نماز سی و چهار بار الله اکبر بگو، و سی و سه بار الحمدالله، و سی و سه بار سبحان الله. سپس آن را به لا إله إلّا الله، ختم کن و این کار برای تو بهتر از آنچه می‌خواهی و نیز از دنیا و هر آنچه در آن است. پس از آن حضرت زهرا سلام اللَّه عليها این تسبیح را بعد از هر نماز می‌گفت و منسوب به او گردید. . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه داستان‌ هایی از زندگانی مـعـصومـین (ع) کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
. ✨ این قسمت از آیات ٢ و ٣ سوره طلاق: «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لایحْتَسِبُ»، درباره عوف بن مالک الاشجعى آمده که مردى فقیر و بى‌چیز بود و پسرى داشت که مشرکین او را اسیر کرده بودند. عوف نزد رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله آمد و از درد اندرونى خویش به خاطر اسارت فرزند و فقر و بى‌چیزى مى‌نالید. پیامبر او را تسکین داد و در عین حال فرمود: امشب در خانه ما هیچ برگ و توشه‌اى جز یک مد طعام یافت نمى‌شود. سپس فرمود: اى عوف، صبر کن و پرهیزکار باش و زیاد کلمه «لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلّا باِللَّهِ» را بر زبان جارى ساز. عوف به خانه خویش برگشت و به اهل خویش گفت: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ما را به تقوى و صبر امر فرموده و نیز فرمود: به گفتار «لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» زیاد بپردازیم. اهل وى گفتند: نیکو مداوائى و بهترین مرهمى است که پیامبر به ما داده است. آنان به دستور رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله عمل کردند. چندى نگذشت که پسر عوف با گله‌اى از گوسفندان و قطارى از شتران بازگشت و به پدرش گفت: کسى که مرا اسیر نموده بود، او را غافلگیر کردم و در حال غفلت او گوسفندان و شتران او را به غنیمت آوردم. عوف نزد پیامبر رفت و سؤال کرد که آیا این گوسفندان بر او حلال است یا نه؟ پیامبر فرمود: بلى بر شما حلال است سپس این آیات نازل گردید. 📚 تفسیر روض الجنان، ذیل آیات شریفه 💢 @Hadis_Shia 💢
. 🔥 آتش عظیم دوزخ امام سجاد علیه السلام در حال سجده نماز بود، آتش سوزی سختی در خانه رخ داد، حاضران فریاد زدند: ای فرزند پیامبر (النار، النار) آتش آتش! حضرت سرش را از سجده بر نداشت تا اینکه آتش خاموش گردید. پس از آنکه سر از سجده برداشت، عرض کردند: چرا از آتش سوزی وحشت نکردی؟ در پاسخ فرمود: آتش عظیم دوزخ مرا از این آتش سوزی غافل ساخت. . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه داستان‌ هایی از زندگانی مـعـصومـین (ع) کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
. 👥 جنیان در محضر ائمه (ع) سعد اسکافی می‌گوید: حضور امام باقر علیه السلام رفته بودم، چون اجازه ورود خواستم، امام فرمود: عجله نکن! گروهی از برادران شما پیش من هستند، سخنی دارند. من در بیرون منزل ماندم طولی نکشید، عده‌ای بیرون آمدند با قیافه مخصوص، شبیه یکدیگر، گو اینکه از یک پدر و مادرند، لباس ویژه‌ای به تن دارند، به من سلام کردند و من جواب سلام را دادم. پس از آن وارد محضر امام شدم، گفتم: فدایت شوم! اینها که از حضورتان بیرون آمدند، نشناختم، چه کسانی بودند؟ فرمود: اینها برادران دینی شما از طایفه جنیان هستند. گفتم: أجنه‌ها نیز به حضور شما می‌آیند؟ فرمود: آری، آنان نیز می‌آیند همانند شما از مسائل حلال و حرام می‌پرسند. . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه داستان‌ هایی از زندگانی مـعـصومـین (ع) کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
. ✨ شفای عطوه زیدی مذهب سیّد باقی بن عطوه علوی حسنی حکایت کرده است: که پدرم عطوه، زیدی مذهب بود. او را مرضی بود که اطبّا از علاجش عاجز بودند و او، از ما پسران که شیعه بودیم، آزرده بود و منکر مذهب امامیه بود. وی مکرّر می‌گفت: من تصدیق شما را نمی‌کنم و به مذهب شما داخل نمی‌شوم تا صاحب شما مهدی علیه السلام نیاید و مرا از این مرض نجات ندهد. اتّفاقاً شبی در وقت نماز خواندن، ما همه یک جا جمع بودیم که فریاد پدر را شنیدیم که می‌گوید: بشتابید! چون به تندی به نزدش رفتیم، گفت: بدوید و صاحب خود را دریابید که همین لحظه، از پیش من بیرون رفت. ما هر چند دویدیم، کسی را ندیدیم و برگشته و پرسیدیم: چه بود؟ گفت: شخصی به نزد من آمد و گفت: «یاعطوه!» من گفتم: تو کیستی؟ گفت: «من، صاحب پسران تو، آمده‌ام که تو را شفا دهم.» و بعد از آن، دست دراز کرده و بر موضع درد من دست مالید. من چون بر خود نگاه کردم، اثری از آن بیماری ندیدم. گویند وی مدّت‌های مدید زنده بود و با قوّت و توانایی، زندگانی کرد. 📚 نجم الثاقب، حکایت نهم 💢 @Hadis_Shia 💢
. ✨ در سرزمین وادی السلام روزی امیر المؤمنین علی علیه السلام از کوفه حرکت کرد و به سرزمین نجف آمد و از آن هم گذشت. قنبر گفت: یا امیر المؤمنین! اجازه می‌دهی عبایم را زیر شما پهن کنم؟ حضرت فرمود: نه، اینجا محلی است که خاکهای مؤمنان در آن قرار دارد و پهن کردن عبا مزاحمتی برای آنهاست. اصبغ می‌گوید؛ عرض کردم: یا امیر المؤمنین! خاک مؤمنان را دانستم چیست، ولی مزاحمت آنها چگونه است؟ فرمود: ای اصبغ! اگر پرده از مقابل چشمانت برداشته شود، ارواح مؤمنان را می‌بینید که در اینجا حلقه حلقه دور هم نشسته‌اند و یکدیگر را ملاقات می‌کنند و با هم مشغول صحبت هستند، اینجا جایگاه ارواح مؤمنان است و ارواح کافران در برهوت قرار گرفته اند! . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه داستان‌ هایی از زندگانی مـعـصومـین (ع) کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
. ✨ کودکی در مکتب وحی امام حسن علیه السلام در هفت سالگی در مجلس رسول خدا صلی الله علیه و آله شرکت می‌کرد، آیات قرآنی را می‌شنید و حفظ می‌کرد. وقتی محضر مادرش می‌آمد آنچه را که حفظ کرده بود بیان می‌نمود. امیر المؤمنین علیه السلام به منزل که می‌آمد، فاطمه علیه السلام آیه تازه ای از قرآن را برای علی علیه السلام می‌خواند. امیر المؤمنین می‌فرمود: فاطمه جان! این آیه را از کجا یاد گرفته‌ای تو که در مجلس پیامبر صلی الله علیه و آله نبودی؟ می فرمود: پسرت حسن در مجلس بابایش یاد می‌گیرد و برایم می‌گوید. روزی علی علیه السلام در گوشه منزل پنهان شد امام حسن علیه السلام مانند روزهای گذشته محضر مادرش فاطمه آمد، تا آنچه را که از آیات قرآنی شنیده بیان کند. زبانش به لکنت افتاد، نتوانست سخن بگوید، فاطمه علیه السلام از این پیشامد تعجب کرد! امام حسن علیه السلام عرض کرد: مادر جان! تعجب نکن! حتما شخص بزرگواری سخنانم را می‌شنود، گوش دادن او مرا از سخن گفتن بازداشته است. ناگاه علی علیه السلام بیرون آمد و فرزند عزیزش حسن را بغل گرفت و بوسید. . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه داستان‌ هایی از زندگانی مـعـصومـین (ع) کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
. 🌴 زائر امام حسین (ع) علی بن محمد می‌گوید: ماهی یک مرتبه از کوفه به زیارت قبر امام حسین علیه السلام می‌رفتم، چون پیر شدم و جسمم ناتوان شد، نتوانستم به زیارت امام بروم. یک بار پای پیاده به راه افتادم، پس از چند روز به زیارت قبر مطهر امام مشرف شدم و سلام کردم و دو رکعت نماز زیارت خواندم و خوابیدم. در عالم رؤیا دیدم امام حسین علیه السلام از قبر بیرون آمد و فرمود: ای علی! چرا در حق من جفا کردی؟ در صورتی که تو به من مهربان بودی؟ عرض کردم: سرورم! جسمم ضعیف شده و پاهایم توان راه رفتن ندارد و احساس می‌کنم عمرم به پایان رسیده است و اکنون که آمده‌ام چند روز در راه بودم و با سختی بسیار به زیارتت مشرف شدم، دوست دارم روایتی را که نقل کرده اند از خود شما بشنوم. حضرت فرمود: بگو کدام است؟ عرض کردم: روایت کرده‌اند؛ که فرموده‌اید: هر کس در حال حیاتش مرا زیارت کند، من او را پس از وفاتش زیارت خواهم کرد؟ امام علیه السلام فرمود: بلی من گفته‌ام. (افزون بر این) هرگاه ببینم زوار من گرفتار آتش جهنم است، او را از آتش جهنم بیرون می‌آورم. . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه داستان‌ هایی از زندگانی مـعـصومـین (ع) کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
. ✨ حسين (ع) زیور آسمان‌ها و زمین امام حسين عليه‌السلام فرموده است: بر رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله وارد شدم، اُبىّ بن كعب هم آنجا بود. رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله فرمود: خوش آمدى اى أبا عبد اللّه! اى زيور آسمان‌ها و زمين. اُبىّ به ايشان عرض كرد: اى رسول خدا! چگونه ممكن است كسى جز شما زيور آسمان‌ها و زمين باشد؟ پيامبر به او فرمود: اُبىّ، سوگند به آنكه مرا به حق به پيامبرى برانگيخت، حسين بن على (عليهما السّلام) در آسمان بزرگتر و با عظمت تر از زمين است؛ زيرا در سمت راست عرش نوشته شده است: او چراغ هدايت و كشتى نجات است. 📚 کمال الدین، ص٢۶۵، ح١١ 💢 @Hadis_Shia 💢
. 💎 انسان تکامل یافته روزی سلمان دیگی بر روی آتش گذاشته غذا می‌پخت. أباذر وارد شد و در کنار سلمان نشست و مشغول صحبت شدند، ناگاه دیگی که سلمان بر روی پایه اجاق نهاده بود، سرنگون شد ولی قطره‌ای از آنچه در دیگ بود نریخت. سلمان آن را برداشت و به جای خود گذاشت. طولی نکشید برای بار دوم دیگ سرنگون شد و چیزی از آن نریخت. بار دیگر سلمان آن را سر جایش گذاشت. اباذر پس از دیدن این قضیه سراسیمه از نزد سلمان خارج شد در حالی که غرق در اندیشه بود، محضر امیرمؤمنان علیه السلام رسید. حضرت فرمود: أباذر چرا وحشت زده هستی؟ أباذر ماجرای سلمان را به عرض رسانید. حضرت فرمود: ای أباذر اگر سلمان اطلاع دهد آنچه را می‌داند، خواهی گفت: رحم الله قاتل سلمان: خدا قاتل سلمان را بیامرزد. سلمان باب الله است در روی زمین، هرکس شناخت به حال او داشته باشد مؤمن است و هرکس منکر فضایل سلمان شود او کافر است و فرمود: سلمان از اهل بیت ماست. . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه داستان‌ هایی از زندگانی مـعـصومـین (ع) کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
٢. ✨ شأن نزول این قسمت از آیه «وَلا یغْتَبْ بَعْضُکمْ بَعْضاً» درباره دو مردى نازل شده که از فرط گرسنگى از سلمان فارسى خواسته بودند که نزد رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله برود و از براى آن‌ها طعامى بیاورد. سلمان نزد پیامبر آمد، پیامبر او را نزد اسامة بن زید که خزانه‌دار رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله بود، فرستاد. سلمان نزدیک اسامة آمد. اسامة گفت: با کمال تأسف چیزى در خزانه موجود ندارد تا به او بدهد. سلمان مأیوسانه مراجعت کرد آنان از سلمان و اسامه به بدى یاد کردند و گفتند: اسامة مردى بخیل است و از سلمان هم بدگوئى نمودند تا این که نزد رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله آمدند. پیامبر فرمود: شما را چه خبر شده که من رنگ گوشت را در دهن‌هاى شما مى‌بینم. آن‌ها گفتند: یا رسول الله، امروز دسترسى به گوشت پیدا نکردیم و گوشت نیافتیم تا بخوریم. پیامبر فرمود: پس چرا امروز با گوشت سلمان و اسامه تغذیه نمودید (کنایه از این که چرا در غیاب آن‌ها از آنان به غیبت کردن پرداختید). 📙 تفاسیر مجمع البیان و کشف الاسرار، ذیل آیه شریفه 💢 @Hadis_Shia 💢
١۵. 6️⃣ تغییر نامهٔ عمل در اثر غیبت 🔸 پيامبر خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله روز قيامت فردى را مى‌آورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى‌دارند و كارنامه‌اش را به او مى‌دهند، اما حسنات خود را در آن نمى‌بيند. عرض مى‌كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى‌بينم! به او گفته مى‌شود: پروردگار تو نه خطا مى‌كند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد ديگرى را مى‌آورند و كارنامه‌اش را به او مى‌دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى‌كند. عرض مى‌كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را به جا نياورده‌ام! گفته مى‌شود: فلانى از تو غيبت كرد و من حسنات او را به تو دادم. 🔹 📚 جامع الأخبار، ص۴١٢، ح١١۴۴ 💢 @Hadis_Shia 💢
🌱 🤲 دعای امام زمان (عج) درباره دو برادر علی بن حسین بابویه با دختر عموی خود، ازدواج کرد ولی از او صاحب فرزند نشد. نامه‌ای به حسین بن روح (سومین نائب امام زمان (عج) نوشت که از امام زمان تقاضا کند تا درباره او دعا نماید خداوند فرزندان فقیه به او عنایت کند. از ناحیه مقدسه امام پاسخ آمد که از همسر فعلی خود فرزندی نخواهی داشت، ولی به زودی کنیز دیلمی را خواهید گرفت و از او صاحب دو فرزند فقیه خواهی شد. پس از ازدواج با کنیز دیلمی صاحب دو فرزند به نامهای محمد و حسین شد. محمد (معروف به شیخ صدوق) و حسین هر دو فقیه ماهر در حفظ احادیث اهلبیت بودند. هنگامی که آن دو برادر (محمد و حسین) حدیث می‌گفتند، مردم از قوه حافظه آنها تعجب می‌کردند و به آنها می‌گفتند: این مقام ویژه را شما به برکت دعای امام زمان یافته‌اید. ✨ 📚 بحار الأنوار، ج۵١، ص ۳۲۵-۳۲۴ 💢 @Hadis_Shia 💢
. ❣️دوستی امیرالمؤمنین (ع) عبد الله بن عباس، عموزاده و صحابه علی (علیه السلام) نقل می‌کند: سلمان فارسی را در خواب دیدم و از او پرسیدم: تو سلمان هستی؟ گفت: آری. - تو مگر آزادهٔ رسول خدا نیستی؟ - چرا من همانم. در این وقت دیدم بر سر او تاجی از یاقوت است و لباس‌های زیبا و زیورها بر تن دارد. به او گفتم: ای سلمان! این مقام و منزلت نیکویی است که خداوند به تو عنایت کرده؟ گفت: آری. به او گفتم: در بهشت پس از ایمان به خدا و پیامبر او، چه چیز را برتر از چیزهای دیگر دیدی؟ در جواب گفت: لیس فی الجنة بعد الایمان بالله و رسوله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شیء أفضل من حب علی بن أبیطالب (علیه السلام) فی و الاقتداء به: در بهشت پس از ایمان به خدا و پیامبر او (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برترین چیزها دوستی علی بن أبیطالب و پیروی از او است و برتر از آن چیزی نیست. . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه داستان‌ هایی از زندگانی مـعـصومـین (ع) کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
. 🌿 اهمیت سبزی در سفره احمد بن ابی هارون می‌گوید: خدمت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) شرفیاب شدم. حضرت دستور داد غذا بیاورند، سفره گسترده شد و غذا آوردند ولی در سفره، سبزی تازه نبود. حضرت غذا میل نکرد، به خادم خود فرمود: مگر نمی‌دانی هرگاه در سفره سبزی نباشد من غذا نمی‌خورم، برو سبزی بیاور. خادم رفت سبزی آورد. آنگاه حضرت غذا میل نمود و من نیز خوردم. 📔 بحار الأنوار: ج۶۶، ص١٩٩ . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه داستان‌ هایی از زندگانی مـعـصومـین (ع) کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
. 🌷 پاداش اطعام سدیر یکی از ارادتمندان امام باقر علیه‌السلام بود می‌گوید: امام باقر علیه‌السلام به من فرمود: ای سدیر! آیا هر روز یک برده آزاد می‌کنی؟ گفتم: نه. - در هر ماه چطور؟ - خیر. - آیا در هر سال یک برده آزاد می‌کنی؟ - نه. فرمود: سبحان الله! آیا دست یکی از شیعیان ما را نمی‌گیری تابه خانه‌ات ببری و به او غذا بدهی تا سیر گردد، سوگند به خدا اگر این کار را انجام دهی، برای تو بهتر از آزاد کردن برده‌ای است که از فرزندان اسماعیل پیامبر باشد. 📔 بحار الأنوار: ج٧۴، ص٣٠٢ . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه داستان‌ هایی از زندگانی مـعـصومـین (ع) کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
. 🌱 احترام به کودک روزی رسول گرامی صلى‌الله‌عليه‌وآله نماز جماعت می‌گذارد، امام حسین علیه‌السلام نزدیک ایشان بود. هرگاه پيغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به سجده می‌رفت، حسین علیه‌السلام بر پشت حضرت می‌نشست و هنگامی که حضرت سر از سجده بر می‌داشت، او را می‌گرفت و پهلوی خود می‌گذاشت. چند بار این کار تکرار شد و بدین گونه نمازش را به پایان رسانید. یک نفر یهودی که ناظر بر این جریان بود عرض کرد: شما با کودکان طوری رفتار می‌کنید که ما هرگز با کودکان چنین رفتار نکرده‌ایم! پیغمبر فرمود: شما هم اگر به خدا و پیغمبر او ایمان داشتید، نسبت به کودکان رحم و مدارا می‌نمودید. یهودی به واسطه رفتار پسندیده پیغمبر گرامی مسلمان شد. 📔 بحار الأنوار، ج۴٣، ص٢٩۶ . . . در صورت تـمایل می‌تـوانید برای مطالعه داستان‌ هایی از زندگانی مـعـصومـین (ع) کـانـال "داسـتـان شـیـعـه" را دنبال و همراهی نمائید.👇 🔰 @ DastanShia .
. ✨ این قسمت از آیات ٢ و ٣ سوره طلاق: «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لایحْتَسِبُ»، درباره عوف بن مالک الاشجعى آمده که مردى فقیر و بى‌چیز بود و پسرى داشت که مشرکین او را اسیر کرده بودند. عوف نزد رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله آمد و از درد اندرونى خویش به خاطر اسارت فرزند و فقر و بى‌چیزى مى‌نالید. پیامبر او را تسکین داد و در عین حال فرمود: امشب در خانه ما هیچ برگ و توشه‌اى جز یک مد طعام یافت نمى‌شود. سپس فرمود: اى عوف، صبر کن و پرهیزکار باش و زیاد کلمه «لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلّا باِللَّهِ» را بر زبان جارى ساز. عوف به خانه خویش برگشت و به اهل خویش گفت: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله ما را به تقوى و صبر امر فرموده و نیز فرمود: به گفتار «لاحَوْلَ وَ لاقُوَّةَ إلّا بِاللّهِ» زیاد بپردازیم. اهل وى گفتند: نیکو مداوائى و بهترین مرهمى است که پیامبر به ما داده است. آنان به دستور رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌و‌آله عمل کردند. چندى نگذشت که پسر عوف با گله‌اى از گوسفندان و قطارى از شتران بازگشت و به پدرش گفت: کسى که مرا اسیر نموده بود، او را غافلگیر کردم و در حال غفلت او گوسفندان و شتران او را به غنیمت آوردم. عوف نزد پیامبر رفت و سؤال کرد که آیا این گوسفندان بر او حلال است یا نه؟ پیامبر فرمود: بلى بر شما حلال است سپس این آیات نازل گردید. 🌻 📚 تفسیر روض الجنان، ذیل آیات شریفه 💢 @Hadis_Shia 💢