eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
°| (477) 😊✋ |° 🍃🌺🍃🌸🍃 🌺می پرسن مگه خدا رو دیدیدی؟ جواب دادم آره دیدم! 🌺کی کجا..؟ میگم... اونجایی ڪہ لغزیدم دستمو گرفت اون وقتے ڪہ ڪج رفتم هدایتم ڪرد.. ناخوش بودم سلامتے داد.. تنگدست بودم و رزقم داد.. 🍃🌺🍃🌸🍃 ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
°| (1) 👳🏻 |° |• ♨️•| شبهه امام حسن عسڪـرے تولد امام زمان را از حڪومت بنے عباس پنهــان ڪرده بود و معتقــد بودن ڪه بعــد از شهادت حضــرت هیچ نسلے ادامه پیــدا نمےڪنه |⁉️|ســوال مـردم و حڪومت بنے عباس چطــور از وجود دوازدهمین معصــوم باخبــر شدن و ایشون رو به امامت قبول ڪردن?! |✅| جوابــ بعد از شهادت و انجام امور غسل و ڪفن پیڪر مطهرشون، جعفر بن علے خواستند نماز را اقامه ڪنند ڪه دیدند  حسن بن علی(ع)، ڪفن شدهدر تابوت قرار گرفته است و ڪودڪےجلوے او را گرفت و گفت:‌ اے عمو، من براے نماز خواندن بر پدرم سزاوارترم. جعفر در حالے ڪه چهره‌اش عبوس و زرد شده بود پا پس نهاد و پسر بچه جلو آمده و بر او نماز خواند. (کمال‌الدین ۲/۴۷۵) در روایات آمده، معصوم رو فقط معصوم کفن و دفن مےڪنه😊👆 💚 ⛔️🙏 🍃 ─═┅✫✰💎✰✫┅═─ این ڪانال هیچ شبهـه‌اے رو بے پاسخ نذاشته؛ بدو جوــین شو😉👇 🍃:🌹| @Heiyat_Majazi
° (ع)☀️📖 [150] ° 🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃 ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 🙂 خب! خوش آمدی. 🙂 نامه رو آوردی؟ 😁 بخونیم؟؟؟؟؟ 😁 نوشته: اوّل خواستم به تو و تفسیر آیات رو یاد بدم و اسلام و احکام اون رو . اما ترسیدم که مبادا نظری که مردم رو به کشیده و اونها رو دچار کرده تو رو هم درگیر کنه. 😁 پس تو راهی رو برو که پدران و خاندان صالح تو رفتن. چون همون طور که تو به کارهات توجه داری اونها هم توجه داشتن. 😁 کن که خواسته های تو از روی درک و باشه. نه اینکه حواست به باشه و از دشمنانت کمک بگیری. 😁 قبل از رفتن راه اونا از کمک بخواه و در راه او با شوق کار کن تا پیروز بشی 😁 از هر کاری که تو رو به میندازه دوری کن و وقتی که کردی و دلت روشن شد و حواست جمع شد 😁فکر کن اگه اون چیزی که دوست داری تو راه بهش نمی رسی یعنی فکرت آروم نشد بدون راهی که داری میری درست نیست 📚|• . نامه ۳۱ مطابق با ترجمه 🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
Gholam Hossein Banan - Ey Iran (UpMusic).mp3
2.96M
📻🇮🇷 🇮🇷•| |•🇮🇷 صدای منو از رایو انقلاب فــرڪانس 3.11.97 مگـــاهرتز😉 مےشنوید. یـه روزی ڪه شاید مـن و شما خیلی بچه بودیم یا حتےاصلا نبودیم شـیرمردان و شیرزنانے بودند ڪه با همـه وجودشون جنگیدن، خون دادن اما ڪشور رو ندادن. آدمایے ڪه شـاه رو بیـرون ڪردن؛ مجسمش رو زمـین زدن ❌❌ دربــار شــاه رو نابود ڪردن💪 پرچم اسـلام رو بالا بردن با نـدای الله اڪبر🇮🇷🇮🇷🇮🇷 و خدایے ڪه در ایـن نزدیکےست و حضورش و معجــزاتـش امـید را، نشاط را و انگـــیزه را در ســراسر وجـود زنان و مردان بهمن 1357 زنده ڪرد🇮🇷🇮🇷 یــه روزی اونـا پـرچم ما رو بالا بردن یه روز هم اجیر ڪرده‌های دشمن پــرچم رو آتـیش زدن🇮🇷😔😔 پــرچمے ڪه براش جـوون دادیم، خون دادیم... پـرچمے ڪه دل ســردار رشیــدمونو بـا آتیــش زدنش خــون ڪردن؛ ســرداری ڪه یه دنــیا ازش مےترسن بــا آتیـش زدن پــرچممون گفت : ڪــاش عڪس مـنو آتــیش زده بودید امـا پــرچمے ڪه هــزاران نفــر روی قله های این ڪشور به خاطرش شهید شدن رو آتــیش نمےزدین🇮🇷🇮🇷🇮🇷 مــن یه جــوون دهه هفتـادیم💪 جـــونمو مےدم واسه بالا بـودن ایــن پــرچم🇮🇷🇮🇷 خــط قـــرمز مـا جوونـا پــرچم🇮🇷 ڪشــورمونه مــا رو بـا خودتون در نندارین، دشمـن داخلے و خـارجے چـون قطـعا دودش تو چشــم خـودتون میره🇮🇷🇮🇷🇮🇷 پــرچممـون همـیشه بالاست🇮🇷🇮🇷 چــهل ســاله ڪه ایـن پــرچم تــو تمــام دنـــیا یڪه تــازی مےڪنه🇮🇷 فـرداشب با داستان😎 بـا مــا همــراه باشیـد.🇮🇷 •|💪|• @Heiyat_Majazi 📻🇮🇷
💠🍃 🍃 °•| ( 35)😍💪|°• °•| مـ~ـوضوع:آبــــــــــــــــــــــ💦🌊|°• شبی در خواب دیدم مرگ اختاپوس🐙 را خشکی آب دریا،نهر و اقیانوس را🌊 -عجب خواب وحشت ناڪے دیدے😰😱 نہ بابا من ڪہ خواب ندیدم😅 این یہ شعر هست ولے فڪ ڪنم بہ زودے بہ حقیقت تبدیل بشہ😭 -نـــــــــــــــــــــــہ😱 بلہ متاسفانہ😔 میدونستے میانگین مصرف روزانہ آب هر ڪدوم از ما چقدره؟🤔 -نہ،چقدره؟😢 ۲۲۰ لیتر در روز ودر کلانشهر هایے مثل تهران هم ۳۰۰ لیتر😱 آخہ این آب ها رو چیڪار مےڪنید؟☹️😭 -اختلاس مےکنن🤐؟ اِاِاِ...این حرف هاے زشتو ڪے بهت یاد داده😠 اختلاس نباید بگے زشتہ -پس چے بگم؟😶 بگو بلعیدن😁😋 خب بگذریم...🚶 ما ڪہ اینقدر آب دوست داریم ما ڪہ اینقدر آب مصرف مےڪنیم☺️ پس چرا وقتے توے مترو هستیم از بو هاے متنوع مسموم مےشیم؟😒🚈 پس چرا همہ بیمارے کلیوے دارن؟ آخہ آب رو چےکارش مےڪنید؟☹️ -اجازه من بگم؟🙃🖐 ماها....ماها...آب رو اسراف مےڪنیم راست مےگیااا،آفرین👌 ماها با اسراف ڪردن بہ معضل آب دچار شدیم از مسواڪ زدن گرفتہ تا ماشین شستن🚕 و ظرف شستن🍽 گاهے وقتا با تعمیر نڪردن شیرها و لولہ هاے آب هم باعث میشه ڪہ چندین لیتر آب هدر بره💧 چہ خوبہ ڪہ آب رو مدیرت ڪنیم و جلوگیرے ڪنیم از کبود آب و بہ فڪر نسل هاے آینده باشیم👶👧 [مواظب آب هاتون باشید،امڪان دزدی موجوده😁] تا بعدے بدرود👋 . . . یڪ فنجان‌معنوےجات‌همراه‌انرجے😍👇 [°🍹°] @Heiyat_Majazi
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 8⃣8⃣1⃣ معاویه با شنیدن این حرف، خشمش را فرو خورد و پوزخندی زد و گفت: آه ... حالا تو را خوب شناختمت؛ تو از اصحاب نهروانی، همان منحرف شدگان از دین... درباره ی شما شنیدم که با علی جنگیدید و او ریشه ی شما را خشکاند. 📚📚 @Heiyat_Majazi اما چرا به سراغ من آمدی؟ من که دشمن على بودم و هستم! آیا خلافت را یک جا برای خود می خواستید؟ این بار نوبت برک بود که پوزخند بزند: ما را چه به خلافت؟! ما جمعی هستیم که برای نجات دین قیام کرده ایم. ما سه تن بودیم و پیمان بستیم که تو، علی و عمروعاص را در یک شب معین به قتل برسانیم. من اما موفق به این کار نشدم. امیدوارم که برادرانم علی و عمروعاص را به قتل رسانده باشند. معاویه به مردانی که در اطرافش ایستاده بودند، نگاه کرد؛ گویی آن ها سخنان این مرد حجازی را باور کرده بودند، در چهره هایشان خشم و نفرت چند لحظه پیش نبود. پرسید: چه ادله ای داری تا حرفت را درباره ی به قتل رساندن على باور کنیم؟ بی پاسخ داد: چاره ای ندارید جز این که منتظر باشید تا خبر به قتل رسیدن علی از کوفه به شما برسد. معاویه گفت: گیرم که تو راست گفته باشی و دوستانت على را کشته ، اما این دلیل نمیشود که من از تو بگذرم. وی گفت: من هرگز جان خود را از تو گدایی نخواهم کرد. معاویه گفت: اگر خبر مرگ علی به من برسد، مرا خوشحال خواهد اما تو ای ابله! آیا می دانی چه کسی را به قتل می رسانید؟ با این که علی دشمن من است، اما خوب می دانم که بعد از رسول الله هیچ مردی در صداقت، در عدالت و در جنگ آوری به پای علی نرسیده است. تو که دم از قرآن و اسلام میزنی، آیا می دانی که یکی از ستون های استوار اسلام را قطع می کنید؟ 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده😍☝️ هرشب ساعت 🕘 و هر روز 14:30 از،این ڪانال👇 📚 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت9⃣8⃣1⃣ برک سکوت کرد و حرفی نزد. معاویه ادامه داد: مردانگی و مروت على را من که او بودم دیدم، اما تو که از یاران او بودی ندیدی؟ آن روزها که شما در کوفه قصد داشتید با علی بجنگید، من به همین جمع که اینجا هستند، گفتم: تا وقتی علی یاران چنین ابلهی دارد، پایان کار ما با علی دشوار نخواهد بود. من دستور می دهم تو را تا رسیدن خبری از کوفه در زندان نگه دارند. اگر خبر قتل علی به ما رسید، تو را به جرم همکاری در قتل على گردن خواهم زد و اگر هم ادعای تو دروغ بود یا علی نیز چون من از تیغ شمشیر شما نجات یافته بود، باز تو را به جرم تعرض و حمله به خودم، گردن خواهم زد. 📚📚@Heiyat_Majazi برک سرش را به زیر انداخت. معاویه رو به مردی که کنارش ایستاده بود گفت: این مردک را ببرید! پیکی هم به سوی مصر بفرستید تا ببینیم چه بر سر دوست دیرینه مان، عمروعاص آمده است. عبدالله بن ملجم، در کوفه غریبه نبود. دوستانش او را به زهد و تقوی می شناختند. مردی عابد و دائم الذکر بود. با این که بعد از جنگ نهروان، کوفه را ترک کرده بود، اما از این که به عنوان دشمن علی، به شهری که مقر حکومت علی بود، وارد می شد واهمه ای نداشت. علتش را «مرحب بن قیس» دوستی که عبدالله در منزل او ساکن شده بود، از او پرسید. آن روز عصر، همسر مرحب مشغول تهیه غذای افطار بود. عبدالله و مرحب در اتاقی نشسته بودند. مرحب گفت: من نگران تو هستم عبدالله، به شهری وارد شدی که با ضرب شمشیر یاران علی مجبور به ترک آن شدی. آزادانه در شهر تردد می کنی و از عاقبت کار خود نمی ترسی؟ 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده😍☝️ هرشب ساعت 🕘 و هر روز 14:30 از،این ڪانال👇 📚 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
🚀🇮🇷 🍀•| #چهل_برگ|•🍀 خیلے از مـــاها هنـوز به تـــوان موشڪے ڪه داریم بــاور پــیدا نڪردیم، متاسفــانه!!! برای همــین بعضے وقتا از روی نــاآگــاهے میـگیم😎 آمـــریڪا اگــه بخــواد مےتونه بــا یه موشڪ ایران و نــابود ڪنه😐 امـــا زهےخیال باطــل😌 مـــوشڪ داریم💪 چــــه موشڪے🇮🇷 ســـامانه خــلبان خـــودڪار داره💪🇮🇷 افتــخار مےڪنم💪 ایــرانیم🇮🇷🇮🇷 •|🍀|• @heiyat_majazi 🚀🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°| (10)☎️ |° بهترینـ،شنوندگـان از نگاهـ خداوند مهـربانـ😍👇 ❤️اَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ اَلْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولٰئِكَ اَلَّذِينَ هَدٰاهُمُ اَللّٰهُ وَ أُولٰئِكَ هُمْ أُولُوا اَلْأَلْبٰاب❤️ِ کسانی که سخن ها را می شنوند و از بهترین آن پیروی می کنند ، اینها کسانی هستند که خداوند هدایتشان فرموده و آنها (ایشان) خردمندانند(😃) 📖منبع←قرآن ڪریمـ 🌺سوره عشق←زمر ✨آیہ زیبـا←18 . . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇 |•💚•| @heiyat_majazi
°| (478) 😊✋ |° کوله بار گناهم بر دوشم سنگینے مےکرد...{😓} ندا آمد بر در خانه ام بیا آنقدر بر در بکوب تا در به رویت وا کنم... وقتے بر در خانه اش رسیدم هر چه گشتم در بسته اے ندیدم!!{😲} هرچه بود باز بود... گفتم:خدایا بر کدامین در بکوبم ؟؟؟؟؟ ندا آمد:این را گفتم که بیایے... و گرنه من هیچ وقت درهاے رحمتم را به روے تو نبسته بودم!{😌} کوله{🎒} بارم بر زمین افتاد و پیشانیم بر خاڪ...{😔} . ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
•| (19)👛|• ••در مرحله آخر 🍃شست و شوےلباس در لباسشویے🍃 یڪ لیوان سرڪه داخل ماشین بریزید تا هـــر نوع باڪترےموجــود در لباس و ماشیـــن از بیــن بــرود❗️😎 یہ عالمہ نڪتہ هست؛جانمونے😍👇 •|👒|• @heiyat_majazi
°| #نوستالژے (171) 📺🎈 |° یادتون میاد اول بهمـ🇮🇷ـن ڪه میشد شـروع میڪردیـم ڪـلاس و مدرسه‌مون رو تـزییــ🎉ـن ڪنیـم⁉️ یادش بخیر چقدر زود گذشتـ😍 #هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 °|کلےشادابیجاتِـ ‌باحال‌گونہ از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد‌😎👇 {📻‌} @Heiyat_majazi
°⏳| (479) |⌛️° 🔴قسم دروغ پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:(😇) کسی که قسم می خورد و می داند دروغ می گوید به جنگ با خدا رفته است(😱) 📚سفینه البحار، ج1، ص297 پاتوق [ 👳🎙:👇] 🍃:🌸| @heiyat_majazi
°| (144) 👳🏻 |° |نشستن در مجلس گناه| عرض سلام و خداقوت. ایام فاطمیه تسلیت✋🏻 نوجوونے و جوونےتون نذر حضرت زهرا ان شاالله.. با دلای پاک و شکستتون التماس دعا داریم🙏 فتواجاتے امروزمون دنیای حرف داره.. اینکه پابزاری رو نفس دنیا پسندت اینکه پابزاری رو هرچے که زمین گیرت کرده اینکه عهد ببینی اونم با کے! با صاحب دلتون..با صاحب عصر.. آقا؟! مهدی زهرا(س) من میخوام عهد ببندم پاهام برای خدا قدم برداره پاهام جایی قدم برنداره که اون دنیا شرمنده زهرای مرضیه بشم... پاهام گناه نره و نیاد.. خیلے حرفه ها... که پاهات به مجالس گناه باز نشن.. قدم بردار.. اما برای اون بالاسری.. اکثر مردم حتی تو مجالس گناه مینشینن و به دنبالش عذرهایی برای خود میتراشند.. مثلا اینکه،اگه برم بیرون، ممکنه ناراحتی و اختلاف به دنبال داشته باشه... ناراحتی مهدی فاطمه(س) رو ترجیح میدن به ناراحتی صدتا کس.. غافل شدن.. بدجوری هم شدن.. دلشون تار و تاریک شد.. دیگه نوری نداره.. جدا از همه اینها مرجع تقلیدمونم راجع به ماندن در مجالسی که لهو و لعب درآن وجود دارد رو جایز نمیدونن و میگن جایز نیست.. گوش کردی؟! جایز نییست‌!! اینم منبع حرفام👇🏻 مجمع المسائل، ج2، س18 ⛔️🙏 😉 🍃 . . . ─═┅✫✰💎✰✫┅═─ این ڪانال دیگه هیچ شبهـه‌اے رو بے پاسخ نذاشته؛ بدو جوــین شو😉👇 🍃:🌹| @Heiyat_Majazi
4_5920233094614353514.mp3
4.12M
🎧❄️ ❄️ |° (185)🙏°| ✋•|حـلالم کن عزیـزم 🔥•| تـو آتیش بودے 💔•|دسـتامو بسـتن 😭•| پیش چشـمات 🎤 😓 👇 ❄️ @Heiyat_Majazi 🎧❄️
°| #مغزبانے(921) 😎💪 |° #روز_شمار_انـقلاب🇮🇷🇮🇷 بـه قول بعضـیا به عقب بـرنمےگـردیم😎 ولے استثنـا الان به عقب برگـردیم. امـروز چهارشنـبه 1357/11/4 هشــــت روز تـا ورود تـاریخے امـام راه حـل به میهمــن باقے مـانده است.🛬🛬🛬 امــا درسـت همـین امـروز🗓 ارتــش فــروودگــاه را محاصره ڪـرده است تـا از ورود امـام جـلو جـلو جلـوگیری ڪند.❌❌ #هشتڪ_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 . . . ••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈•• تحلیل‌هاے نابے ڪه هیچ‌جا نخواندید با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 ~° 📡: @Heiyat_Majazi °~ ¯\_______(ツ)_______/¯
°| (479) 😊✋ |° 🍃🌺🍃 🍃🌺برای صدقه دادن تو جیبهامون به دنبال کمترین مبلغ «سکه» میگردیم!😔 🍃🌸اونوقت از خداوند بالاترین درجه نعمتها رو مےخوایم.😳 😱چه ناچیز می بخشیم! وچه بزرگ تمنا میکنیم! 🍃🌸🍃 ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
° (ع)☀️📖 [151] ° 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 🙂 راستش من چند روزی با خودم فکر کردم 😁 چه فکری؟؟؟ 🙂 مگه نمیگیم خدا (ارحم الراحمینِ) پس چرا ما نشانه هاش رو نمی بینیم؟ 😁 اتفاقاً تو همین نامه نشانه هاش هست . بشین بخونم 😁 نوشته : بدان خدایی که به تو اجازه درخواست داده، خواسته تو رو بر عهده گرفته. بهت فرمان داده که ازش بخوای تا بهت عطا کنه. 😁 بین خودش و تو کسی رو قرار نداده تا و فاصله باشه. اگه کنی در رو به روت نبسته. برای گناه تو عجله نداره. 😁 برای بازگشت تو شرایط سنگین قرار نداده. از خودش ت نکرده بلکه بازگشت تو رو و شمرده. 😁 هر گناه تو رو یکی حساب می کنه و هر خوبی تو رو ده تا. هر وقت صدا ش بزنی ،می شنوه و راز دل تو رو میدونه. 🙂 راست میگیا تا الان به اینا فکر نکرده بودم 😁 بسه یا بازم بخونم؟؟؟ 📚|• . نامه ۳۱ مطابق با ترجمه 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
10-MainRailway-temp-Radion.ir.mp3
158.4K
📻🇮🇷 🇮🇷•| |•🇮🇷 گـوش ڪن صدای رسیدن قطـاری به گـوش مےرسد ڪه به چهلـمین ایستگـاه رسیــده است💪 ایستگــاه اول درست جـایے بود ڪه همـه افراد از،پیر و جوان و ڪوچڪ و بزرگ و مسئول دولتے و .... سوار شدند 🇮🇷 دقیـقا بهمـن 1357، بهاری ڪه در عین زمستان بودن زیبـاترین اتفـاقات را با خود همـراه داشت🇮🇷🇮🇷 گـوش ڪن صدای سوت قطـار نـزدیڪ است. ادامــهـ دارد.....🇮🇷🇮🇷 •|💪|• Heiyat_majazi 📻🇮🇷
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت0⃣9⃣1⃣ البته نمی دانم به په قصد و نیتی آمده ای؛ نیّت هرچه باشد در خانه ی من به رویت باز است و خوشحالم که میزبان دوست دیرینه ای چون تو هستم. اما توصیه می کنم از تردد در شهر بپرهیزی. ممکن است یاران علی آسیبی به تو برسانند. 🎬🎬🎬 @Heiyat_Majazi هرچه باشد، تو بیعتت با علی را شکسته ای و بر او خروج نموده ای، دوست ندارم آسیبی به تو برسد عبدالله. عبدالله لب های خشکش را گشود و گفت: در عجبم که تو هنوز علی را نشناخته ای؛ علی با همه ی خصومتی که با او دارم، مردی است که مت به مروت و مردانگی اش اعتراف می کنم. آن روز ها که شاهد بودی ما در کوفه علیه علی شعار می دادیم و مردم را علیه او شورانیدیم، اما او راه مدارا در پیش گرفت و حتی حقوق ما را از بیت المال قطع نکرد. در حالی کهدخلیفه ی پیشین عثمان، هر صدای اعتراضی را در نطفه خفه می کرد: یادت نیست با ابوذر غفاری چه کرد؟ امروز اگر عثمان به جای علی خلیفه بود، من جرأت نمی کردم از ترس مأمورانش از چند فرسخی کوفه عبور کنم. علی خلیفه ای نیست که بر دشمنان خود بشورد مگر در میدان جنگ... پس نگران نباش مرحب، اگر بیم داری که مرا در خانه ی خود سکنی داده ای، حاضرم به جای دیگری بروم و تو و خانواده ات را مشوش نکنم. مرحب سرش را تکان داد و گفت: نه نه! من بیمی از بابت خود ندارم؛ نگران تو بودم. و آن چه درباره ی علی گفتی کاملاً درست است. پدرم که در زمان رسول الله در قید حیات بود، از مدارای پیامبر با کفار و بت پرستان حکایت ها می گفت. پیداست که سیره ی علی در برخورد با مخالفانش، همان سیره ی نبی اکرم است. اما به من بگو عبدالله، تو که علی را چنین توصیف می کنی، چرا از بیعت او خروج کردی؟ گمان نمی کنی در واقعه ی صفین حق با علی بوده است؟ 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده😍☝️ هرشب ساعت 🕘 و هر روز 14:30 از،این ڪانال👇 📚 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت1⃣9⃣1⃣ عبدالله دستی به محاسن بلندش کشید و گفت: اگر حق با علی نبود، من و امثال من هرگز در کنار او به جنگ معاویه نمی رفتیم. اختلاف ما با علی بعد از واقعه ی حکمیت بود؛ علی نباید تن به حکمیت می داد، یا باید پس از آن توبه می کرد که نکرد. مرحب پرسید: فکر نمی کنید تعیین تکلیف از سوی شما برای خلیفه ی مسلمین کمی دور از عقل باشد؟ 🎬🎬🎬 @Heiyat_Majazi و آیا بهتر نبود برای حفظ وحدت بین پیروان علی، سکوت می کردید؟ تا معاویه قدرت نگیرد و این همه در بلاد اسلامی آشوب نکند؟ عبدالله پاسخ داد: نه! ما باید به تکلیف شرعی خود عمل می کردیم که کردیم. عبدالله پرسید: و حالا تکلیفی بر دوش خود احساس نمی کنید؟ در حالی که معاویه یکه تازی هایش را گسترش داده و شام و مصر را اط حدود حکومت علی خارج ساخته است؟ عبدالله احساس کرد اگر بحث او با مرحب ادامه یابد، ممکن است نیت پنهان او فاش شود، لذا پس از لحظه ای سکوت گفت: تکلیف ما به زمان و مصلحت هایمان بستگی دارد. فعلا قصد مبارزه با علی را نداریم. و من به کوفه آمده ام تا مدتی در این جا باشم و اقوام و دوستانم را زیارت کنم. بعد، از پنجره به بیرون نگاه کرد و گفت: وقت اذان مغرب نزدیک است. بهتر است برای رفتن به مسجد مهیا شویم. عبدالله در مسجدی کوچک نماز می خواند که در حاشیه ی شهر کوفه قرار داشت؛ یک مسجد محلی متلعق به قبیله ی بنی تمیم که امام جماعت آن پیرمردی یود که میانه خوبی با علی نداشت. تعداد اندکی به او اقتدا کردند که اغلب همسایگانی بودند که ترجیح می دادند به جای طی مسیر طولانی تا مسجد جامع، نمازشان را در این مسجد بخوانند. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده😍☝️ هرشب ساعت 🕘 و هر روز 14:30 از،این ڪانال👇 📚 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
🚀🇮🇷 🍀•| #چهل_برگ |•🍀 دستــاوردهای موشڪے جمهــوری اسلامے ایران🇮🇷🇮🇷 چے بودیــم‼️ چےشدیم💪🇮🇷 موشڪ شهــاب3💪💪🇮🇷☝️ •|🍀|• @heiyat_majazi 🚀🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°| (11)☎️ |° "وحدٺ" یڪے از ڪارهایست ڪہ خداوند مارا بہ حفظ آنـ دعوٺ ڪرده استـ😊👇 ❤️وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا❤️  و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراكنده نشوید(💪) 📖منبع←قرآن ڪریمـ 🌺سوره عشق←آل عمران ✨آیہ زیبـا←103 . . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇 |•💚•| @heiyat_majazi