eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°⏳| #منبر_مجازے(138) |⌛️° چرا اسلام گوشت خوڪ را #حرام میدانـــد⁉️ اثبات دلایــل علمـــےاین پدیـ⚡️ـده . . . پاتوق [ #منبر_مجازے👳🎙: 👇] 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
°| (199) 😊✋ |° کســی که از عقب افتــاده اگر صبور باشــد و خودش رو از دور نگه دارد چقدر پیــش خداوند عــزیز خواهد بود 😥حضـــرت موسی از بچــگی خونه بزرگ شده بود وقتـــی از اش خبــردار شدن کردن ؛ ســـوی شهر فرار کرد.... 😱بزرگتـــرین آن زمان حضرت موســـی بود.... 😰از دســت فرعون و دار و دسته‌اش به مدین پنـاه آورد هیـــچی نداشت حتی اولـین بارش بود که به شــهر مدین می‌رفـت.... به نظـــر شما چنین کسی می‌تـواند در عرض 24 ساعت اونم با آن وضعــییت کــند...❗️ 😞آنجا نه کس و کاری داشت نه چیـــزی نداشت که بخـــورد حتـی نـداشت و ....غریبـــ و آواره... 😢حضرت موسی رفت تک و تنها یه گوشه نشست دو تا زیبا و نیاز به کمک حضرت موســی داشتند که گوسفـندانشان را آب بدهــد.... 👌حضـــرت موسی هم بـــدون اینکه حتی بهشون یک بکند خییلی به آنها کمک کرد فقط به خاطر و بــدون هیچ منتــی.... 😔بعـــد از رفتن اونا حضرت موسی کرد و فرمود؛ خدایا من بنـــده و تو هستم در به سویم باز کن. 😍 دخــتر شعیب نبی وقتی برگــشت به خانه نزد پدرش از و و و نیرومـندی موسی تعریف کرد حضــرت شعیب هم خیــلی زود دخترش را فرســتاد دنبال حضرت در حالی که آن دخــتر خیلی آرام و در اوج گام برمیداشت...( تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ) 👌و به او گفـــت پدرم دعوتت می‌کند تا مـــزد کردن گوســفندانمان را بهتون بدهد.... ☺️وقتـــی شعیب نبی موسی را دید و شرح حال زندگی ایشان را شنید دریافت که ایــشان خیلی و و رعنایی است و به او پیشنهاد کــرد که یکی از دختــرانش را به نکاحش در بیــاورد... 😔حضرت مـــوسی گفت که من نه دارم نه دارم و نه ... 👌حضرت شـــعیب گفت که من بهت خانه میدهــم و یکی از دخترانم را به عقــدت در می آورم و تا 8 ســال دیگر برایم کار کن (چوپــانی) کن....😍 ☺️ حضرت موسی کسی بود که از دســت فرعون فرار کرده و و و کار در شهری که تا به حال نرفته و بی پــول و بی سرپنــاه.... 😳اصـــلا به فکرش نمیرســید که در عرض 24 ساعــت صاحب خوب و خــانه و کــار شود و حتی بزرگــوارترین مرد آن زمانه پیامبر شـعیب شود... 😍در اوج نا امــیدی بود که خـــداوند زندگیش را عـــ⚡️ــوض کرد.... 😉این داســـتان زیبا در ســـوره قصص آمـــده.... ❤️ و مطمئنا اگر خدا بخـــواهد در کمترین زمان زندگیت را عـــوض خواهد شد... 👋 نا امـــید نباشید فقط کافیـــست مثل موسی و باشید آنوقت خداوند هم با بهتـــرین نعمتها و موقعیـــتها جوابت را خواهـــد داد.... . . . ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
°| (42) 👳🏻 |° {نذرے به مناسبت عید غدیر💚} پخش و توزیع نذری بہ مناسبـت عیدغدیـر، مستحب است. اما ترافیڪ🚕 راهـ بنـدانــ و حق الناس ⛔️ است. . . . ─═┅✫✰💎✰✫┅═─ آنچه درمورد شبهات دینے🙄 و بدعت‌ها و درستے احڪام📿 باید بدانیـــد🙂👇🏻 🍃:🌹| @Heiyat_Majazi
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 2⃣7⃣ علـــے فرمود: این ڪــارها و این رســم ها هیــچ سودے براے مـن و شمـا ندارد، زیرا مـن مانند امیــران نیستم ڪـه از و تڪریـــم ها خشنــود شوم و شایسته ڪـه شما خود را به زحمـت بیندازید. در مــورد آذوقــــه هم حاضــــــر نیستم چیزے از روزے شما را بخـــورم، مگر آن ڪه آن را بگیرید. آن ها گفتند: یا امیـــر المؤمنیــن قبــول است؛ به شرط آن ڪه آن را خود ما تعییـــن ڪنیم. امام فرمودند: خیـــر! در این صــورت شما قیمـــت درستـــے بر آن نخواهید گذاشت. آن ها پرسیدند: چه عیبـــــــے دارد؟! ما مےخواهیــــم آن را به شمـا هدیــه بدهیــم. 🎈🎈🎈@Heiyat_Majazi🎈🎈 مگر هدیـــه دادن است ڪه ما را از آن بــــاز مےدارے؟ امام پاســخ دادند: هدیــــــه دادن نیست، اما هدیــه گرفتن من عنوان امیــــر از شما مردم نیازمند ڪـار شایسته اے نیست. آنـــان گفتند: ما قصــد داریــم با ایــن ڪـار، ڪرامت و توانگـــرے خــود را نیــز امــام گفت: چـه مے گوییـــد ڪه ما از شما توانگرتریــم! در روایتـــے خوانــدم ڪـه مـردے به نام علاء بن زیاد حارثــے به امیــر مومنــان عرض ڪرد: یا علــــــــے! از دست بـرادرم عــــاص گلایـــه دارم. حضــرت فرمـــود: چه ڪـار ڪـرده است؟ گفت: عبایــے پوشیده و از دنیا ڪناره گیرے نموده است. حضرت فرمـــود: از او بخواهیـــد به نــزد مــن آیـد. وقتــے عـــــــاص به خدمـــــت امــام رسید، امــام خطــــاب به او فرمــود: شیطـــــان تو را فریــــب داده است! چــرا به زن و فرزنــدت رحـــم نمےڪنــــے؟ گمان مےڪنـــے خداونـــد دوست ندارد از نعمت هایـــش برخوردار شوے؟! در حالــــے ڪه خداونــد نعمت هایش در روے زمیـــن را براے مؤمنانـــش قرار داده است. عاص گفت: یا اميــر المؤمنیـــن! اگر چنیــن است، چرا خــود از لبــاس هاے و زبــــر و غذاهاے استفاده مےڪنید؟ 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـبع👇 ❣ @chaharrah_majazi رمـان فوق العاده☝️ هرشب ساعت21:00 از این ڪانال👇 📚| @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
°| (87)👳🏻 |° این روزا انقدر رابطہ ها در فضاے مجازے زیاد شده ڪہ حد و مرزها بین زن و مرد ازبین رفتہ☹️ میدونید ڪہ حتے یڪ لایڪ ساده در اینستاگرام اگر خوف بھ گناه افتادن باشھ است.🍃 پس هرنوع ارتباطے بانامحرم حتے بہ صورت لایڪ در اینستاگرام . لطفا دقت ڪنید🙏 ⛔️🙏 😉 🍃 . . . ─═┅✫✰💎✰✫┅═─ این ڪانال دیگه هیچ شبهـه‌اے رو بے پاسخ نذاشته؛ بدو جوــین شو😉👇 🍃:🌹| @Heiyat_Majazi
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 8⃣1⃣1⃣ آن ها را بدون این که باز کند به دست راستش گرفت و چشم به مردم دوخت که در بین آنها چهره های آشنا می دید: بسیار خوشحالم که قبل از فرا رسیدن مرگ و فرو شدن در خاک این توفیق حاصل شد که یک بار دیگر شما مؤمنين عزیز را از نزدیک ملاقات کنم. خدا را به خاطر هر آن چه به ما کرده و هرچه . ☝️☝️☝️☝️☝️☝️@Heiyat_Majazi این سال ها که از شما دور بودم، قلبم با شما بود. همان طور که پدر کار پیانس گفتند، من همه ی جوانی ام را صرف این کلیسا کردم. بیروت اگرچه زادگاه من نبود، اما عمر طولانی خود را در میان این شهر و شما مردمان خوبش گذراندم و خوشحالم که اینک در کنار شما هستم. از شما پوزش می طلبم که متن ام را نوشته ام و برایتان می خوانم. اگر خسته تان کردم، بر من ببخشایید. سپس برگه هایی که توی دستش بود را باز کرد. عینکش را به چشم زد و شروع کرد به خواندن سپاس خدایی را که سخنوران از ستودن او عاجزند و حسابگران از شمارش نعمت هایش ناتوان و تلاشگران از ادای حق او درمانده اند. خدایی که افکار ژرف اندیش، ذات او را درک نمی کنند. اوست بخشنده ی تمام نعمت ها و دفع کننده ی تمام بلاها و گرفتاری ها او را می ستاییم و در برابر مهربانی ها و نعمت های فراگیرش، به او ایمان می آوریم؛ چون مبدأ هستی و آغاز کننده ی خلقت آشکار اوست. از او هدایت می طلبیم؛ چون راهنمای نزدیک اوست. از او یاری می طلبیم که توانا و پیروز است و به او توکل می کنیم؛ چون تنها و کفایت کننده اوست. ای مؤمنین! به دنیا نبندید که آب دنیای ، تیره و گل آلود است. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده👏👇 هرشب ساعت 🕘 از این ڪانال😍👇 📙 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 6⃣2⃣1⃣ ای مردم! خدا هایی برای پند گرفتن از شنیدنی ها و چشم هایی برای کنار زدن ها به شما بخشیده است و هر عضوی از بدن را اجزای متناسب و هماهنگ عطا فرموده است تا در ترکیب ظاهری صورت ها و دوران عمر با هم سازگار باشند، با بدن هایی که منافع خود را تأمین می کند و قلب هایی که را به سراسر بدن با فشار می رساند. از نعمت های شکوهمند خدا برخوردارند و در برابر نعمت‌ها شکر گذارند و از خدادادی بهره مندند. 🎈🎈🎈🎈🎈@Heiyat_Majazi پس سلامتی و صحت بدن های خود را بدانید و بدن هایتان را از مال سیراب نکنید. پس ای مردم خود را قبل از این که مورد سنجش قرار گیرید. پیش از آن که را برسند، حساب خود را برسید و بدانید همانا آن کس که خود را یاری نکند و پند دهنده و هشدار دهنده ی خویش نباشد، دیگری هشدار دهنده و پند دهنده ی او نخواهد بود. کشیش نفس بلندی کشیده عینکش را برداشت و به مردم چشم دوخت. برگه های کاغذ را تا کرد و در جيب قبایش گذاشت. دست هایش را به حالت دعا مقابل سینه اش گرفت و گفت: همه با هم دعا می کنیم. مردم از روی نیمکت هایشان برخاستند و دست ها را مقابل سینه هایشان گرفتند: خدایا از ما در گذر! آنچه از اعمال نیکو که تصمیم گرفتیم و انجامش ندادیم ما را ببخش. خدایا ببخشای آنچه را که با زبان به تو نزدیک شدیم ولی با قلب آن را ترک کردیم. خدایا! ببخشای های اشارت آمیز و بی فایده و خواسته های دل و لغزش های زبان را. خدایا به تو پناه می بریم از آن که در سایه ی بی نیازی تو، تهی دست باشیم یا در پرتوی روشنایی هدایت تو، گردیم یا در پناه قدرت تو بر ما ستم روا دارند. خدایا ما به تو پناه می بریم از آنکه از فرمودنی تو بیرون شویم یا از دین تو خارج گردی با هوای نفسانی پیاپی بر ما فرود آید که از هدایت ارزانی شده از جانب تو سرباز زنیم. خدایا! را با بی نیازی نگهدار و با شخصیت ما را لکه دار مفرما. خدایا! ما را کن. گناهان را ببخشای و توفيق ترک از گناهان را پیش از مرگ نصیبمان فرما. آمین. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منــــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمان فوق العـــاده👏☝️ هرشــــب ساعـــت🕘 از این ڪانال👇 📙 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
°| (109)👳🏻 |° خانواده هاے محترم😃 حواستون بھ بچہ هاتون باشہ لطفا🙄😢 میفرستیدشون ڪلوپ تا با دوستاشون بازے رایانہ اے انجام بدن مراقب باشن شرط بندے نڪنن!😐 شرط بندے ڪہ مثلا فرد بازنده هزینہ‌ے بازے رو بہ صاحب مغازه بپردازه است.😕👌 ⛔️🙏 😉 🍃 . . . ─═┅✫✰💎✰✫┅═─ این ڪانال دیگه هیچ شبهـه‌اے رو بے پاسخ نذاشته؛ بدو جوــین شو😉👇 🍃:🌹| @Heiyat_Majazi
° (ع)☀️📖 [105] ° 🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃 ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 🙂 مشخصات پرواپیشگان و مؤمنان چیست؟ 😎 آنها در دنیا نمود کامل و برتری اند. 🙂 ممکنه یه جوری توصیف کنین که انگار می بینیم؟ 😎 حرف زدنشون درست و به هنجار ، لباسشون ومتناسب هست. نه بَرده لباس هستند و نه بی علاقه به اون. 🙂 چشمها و گوش هاشون چطور؟ 😎 چشمهاشون رو از می پوشانند ولی گوشهاشون رو برای شنیدن دانش مفید باز می کنند و با گوش جان می شنوند. 😎 در زمان و مثل دوران و سرشار از ایمان و آرامش اند. 🤓 میشه یواش تر بگین بنویسم؟ 📚|• .خطبه ۱۸۴ 🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
° (ع)☀️📖 [118] ° 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 ✨بہ نام خـــــداے علے✨ 😕 چرا ما از دنیای بعد از مرگ خبر نداریم؟ 🙂 اگه خبر داشتیم همه دستورات الهی رو که می شنیدیم اطاعت می کردیم. 😕 خب اشکالش چیه؟ 🙂 اشکالش اینه که کم طاقت می شدیم و می ترسیدیم. و از ترس خدا رو عبادت می کردیم. 🙂 هرچند رو به ما هم نشون دادن. اگه کمی دقت کنیم سخن به گوش ما هم رسیده اگه با دقت بشنویم. 🙂 به راه راست هدایتمون کردن البته اگه هدایت شدن رو بپذیریم 😕 واقعا گفتن؟ 🙂 راست می گویم . 😕 چطوری؟ 🙂 مطالب آموز و هشدار دهنده رو آشکارا نشون دادن و از کارهای الهی نهی شدیم. 😕 چه کسی آشکارا ما رو اندرز داده؟ 🙂 بعد از الهی هیچ کس جز دستور خداوند رو ابلاغ نکرده. 😕 اون چیه که از روش جواب سؤالای من رو می دی؟ 🙂 نهج البلاغه . آدرس دقیق👇 📚|• .خطبه ۲۰ مطابق با ترجمه 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
° (ع)☀️📖 [145] ° 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 ✨بہ نام خـــــــداے علے✨ 😒 ببین دنیا خانم من دیگه گول و فریب تو رو نمی خورم. 🙄 اون گول نمیزنه تو خودت خواستی بخوری. 😒 چرا ازش دفاع می کنی؟ 🙂 چون ها رو واسه ت آشکار می کنه. اون با هایی که در جسمت میزاره و با کمتر کردن های تو تر از اونیِ که بخواد بهت دروغ بگه یا مغرورت کنه. 🙂 خیلی وقتا به نصیحتاش بی توجه بودی یا راستگوییش رو هم دونستی. 🙂 اتفاقا اگه اون رو از هاش(شهرهای ) بشناسی و خونه های در هم فرو ریخته می بینی که خیلی هم خوب می کنه و بهت هشدار میده. و مثل یه دوست خوب نگران توئه که نشی. 🙂 اگه کسی اون رو جاودانه ندونه خیلی هم خوبه. کسایی که از در دنیا فراری هستند در آخرت به کمکش سعادت مندن 📚|• . خطبه۲۲۴ مطابق با ترجمه 🍃🌺🍃🌸🍃🌸🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
° (ع)☀️📖 [147] ° 🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 ✨ بہ نام خــــــداے علے✨ 😒 دیروز نامه رو کامل نخوندی فقط آدرس رو خوندی. 😁 خب بزار بخونم. 😁 پسرم تو رو به ترس سفارش می کنم. 😳 چـــــی؟ همه میگن نترس این بابا میگه بترس؟؟؟ از چی؟ 😁 که پیوسته در او باشی و دلت را با زنده کنی و به ریسمان او چنگ زنی. 😁 دلت را با نیکو زنده کن و نفس را با بی اعتنایی به بمیران را نیرومند کن و با نور روشنایی بده 🙂 این جان که اینقدر عزیزِ وقتی قلدر شد چه طوری آروم میشه؟ 😁 با یاد آرام کن و ازش اعتراف بگیر که شدنیه و با بررسی تحولات گذشتگان به او ببخش. و از دگرگونی روزگار و زشتی گردشش او را بترسان 🙂 اوووه همه ش که ترس شد من کم کم می ترسم بقیه ش رو بعدا بخونیم. 📚|• . نامه ۳۱ مطابق با ترجمه 🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
° (ع)☀️📖 [176] ° 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 ✨بہ نام خــــــــداے علے✨ 😳 اینجا کجاست؟ چرا این جوریه؟؟ 🙂 اینجا دنیایِ است چون اینجا همواره تیره و گل آلوده است.منظره هاش دل رو می بره ولی سر انجامش خطرناکه. 🙂 و زیباست. اما دوام ندارند. مثل نوریه که در حال کردنه. سایه ای شدنیِ و ستونی در حال ریزشه. 😳 حالا چطوری به وجود اومده؟ 🙂 اون موقع که دارندگان به آن دل بستن و به اون اطمینان کردن مثل چموش پاهاش رو بلند می کنه و رو به می کوبه. 🙂 دنیایی که طناب رو به گردن می اندازه به سوی و می کشه تا در و یا رو ببینه و به اعمال خودش برسه 😳 دنیای بی خودیه. من که دوستش ندارم 📚|• . خطبه ۸۳ مطابق با ترجمه 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
° (ع)☀️📖 [202] ° 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 😍 چه خوشگله؟؟؟ جووون. 😒 چته بابا؟؟ چشات رو بنداز پایین مگه خودت ناموس نداری؟؟؟ 😒 در مورد این من یه کم می دونم اسمش دنیاست. 😍 اسمشم خوشگله. 😒 ولی فامیلیش . . عشوه گری که هرگز کسی نشده. مثل یه اسبِ چموشِ . 😒 یه و ، و ، یه حیله گر. در حالی بهت پشت می کنه که خودش هستش. 😒 حالتاش لحظه ای و به هر کسی خواسته عزت بده نتیجه ش شدن طرف بوده جدّی ترین کارش شوخی و یه بازیه. 😒 از خونه اش نگم. فقط و ، و و سرمنزل . هایی که داره آدم رو فقط تسلیم مرگ می کنه. 😍 اووووه اوووه. نخواستیم😬😬😬 حالا این اطلاعات رو از کجا آوردی؟؟ 😒 منبعش موثقه خیالت راحت 📚|• . خطبه۱۹۱ مطابق با ترجمه 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
[• 📿 •] . . _:) علاوه بر خودداری از و ، بيائيد يك اي بگيريد كه بر همه است ... !!! حتي بر مريضِ بستري ؛ و آن هم روزه گرفتن از و است ؛ كه در تمام عمر افطار ... !!! ولو يكبار هم كه باشد ممنوع است . 🌿 . . پاتوق نخبگـــان😌👇 [•⏳•] @Heiyat_Majazi
[• (ع)☀️ •] ✨بہ نام خــــــــداے علے✨ ☺️ چه پوست نرمی داره!!!! به نظر تو نرم‌کننده چه مارکی میزنه؟؟ ☹️ مارک چیه ؟؟ این ماره!!! 😳 ماره ؟؟؟ ☹️ بله مارِ . البته از نژاد دنیای 😳 حالا چیکار کنیم باهاش ؟؟ 🙂 هیچی روت و برگردون چون زمان کوتاهی به این صورت هست. 😭 واااااای. وایییی. 🙂 این غصه رو تموم کن تو که به این جدا شدن مطمئنی. ولی از با اون خوگرفتن بترس .چون که زود زهر به کامت می‌ریزه. 😭 چرا؟؟ 🙂 در کُل هر کسی با دنیا انس گرفت و آسودگی احساس کرد ناگهان به وحشت دچار میشه . 📚|• . نامه ۶۸ مطابق با ترجمه . ⛔️ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 [•✍•] @heiyat_majazi