eitaa logo
🌷🌷خادم الزهرا (س)🌷🌷
360 دنبال‌کننده
5هزار عکس
4.1هزار ویدیو
297 فایل
#گروه_جهادی_فاطمیون #کانال_خادم_الزهرا #متن_مولودی_و_مداحی #لبیک_یا_خامنه_ای #جمهوری_اسلامی_ایران 🤍🤍🤍🤍 @servant18 :آدرس مدیر ⬛ @Hosse113 @Heyda122
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ ◾️ ◾️ گهواره خالی قنداقه خونین ریزد ستاره از هر دو عینم با پای دل من ، در کاظمینم امشب به یاد باب المرادم زیارت نور ، آید به یادم ◾️باب الحوائج- موسی ابن جعفر آنجا که دارد زیبا دو گنبد باشد مزار ، دو ماه احمد دل برده از من ، صحن و رواقش کبوتر دل ، در کنج طاقش ◾️باب الحوائج- موسی ابن جعفر ای دل بیا تا ، با هم بگرییم یاری کن ای اشک ، از غم بگرییم اشکم ز دیده،  باشد روانه تیر غمش بر ، قلبم نشانه ◾️باب الحوائج- موسی ابن جعفر امام‌هفتم، مسموم کین شد خزان بهار ، گلزار دین شد داغش شرر زد بر جسم و جانم از کف ربوده ، تاب و توانم ◾️باب الحوائج- موسی ابن جعفر از غصه پر خون، قلب رضا شد مهدیِّ زهرا ، صاحب عزا شد ای داد از این غم،  فریاد ازاین غم نجوا فشاند ، از دیده شبنم ◾️باب الحوائج- موسی ابن جعفر
نوحه امام کاظم علیه السلام پر بسته کنج این قفس دیگر فتادم از نفس خلّصنی یا الله خلّصنی یا الله کنج سیه چال بلا می سوزم از زهر جفا صیدی گرفتارم بی یاور و یارم از دوری اطفال من افسرده گشته حال من غریب و تنهایم دلتنگ زهرایم محزونم و خونین جگر از من ندارد کس خبر آتش به جان هستم بی همزبان هستم دارم به دل درد نهان می سوزم از زخم زبان در کُند و زنجیرم از زندگی سیرم موضوع: علیه السلام سبک:
💠 نماز بسیار ساده شب بیست و سوم ماه رجب 💠 ✨🌹 رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) فرمودند: هر کس در شب بیست و سوم ماه رجب دو رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد، و پنج بار سوره ضُحی؛ در این صورت، خداوند به ازای هر حرف و به ازای هر مرد و زن کافر، درجه‌ای در بهشت به او اعطا می‌کند، و خداوند ثواب هفتاد حج و ثواب کسیکه هفتاد هزار جنازه را تشییع کرده باشد، و ثواب کسی که هزار مریض را عیادت کرده باشد، و ثواب کسی که حاجت هزار مسلمان را برآورده باشد، به وی اعطا می‌کند. 💠 سوره ضحی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَالضُّحَى ﴿١﴾  وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَى ﴿٢﴾  مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَى ﴿٣﴾  وَلَلآخِرَةُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الأولَى ﴿٤﴾  وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى ﴿٥﴾  أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَى ﴿٦﴾  وَوَجَدَکَ ضَالا فَهَدَى ﴿٧﴾  وَوَجَدَکَ عَائِلا فَأَغْنَى ﴿٨﴾  فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلا تَقْهَرْ ﴿٩﴾  وَأَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ ﴿١٠﴾  وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ﴿١١﴾  @majmaozakerine
---------- شب شهادت آقاجانمون موسی بن جعفره همون آقای مظلومی که تمومِ ما ، به باب الحوائج میشناسیمش... اوناییکه بیچارَه ن/حالِشون وخیمه/امشب باید باآقات اینجوری حرف بزنی ای چاره هرکار )یا باب الحوائج( بخدا راست میگم کار دلم شد زار )یا باب الحوائج( چجوری اومدی امشب با کوله بار حاجتم رو بر تو کردم بخدا غصه تو زندگیمون نمیمونه/وقتی آقاموسی بن جعفر یه نگامون بندازه غم از دلم بردار )یا باب الحوائج( امشب آروم وسط گریه هات بگو: آقا/شنیدم دست مبارکتو با قل و زنجیر بسته بودند )برا کنایه فهما میخونم( موالی من - )چشم امید ما به دست بسته توست۲ ) یه جمله همینجا بگم/ یه روز... تو مدینه دست بابات علی رو هم بستن یه روزم کوفه... دستای عمه جانت / این چه رسم بدی بود باب شد آقا ـ چشم امید ما به دست بسته توست وا کن گره از کار یا باب الحوائج قربون غربتت برم یاموسی بن جعفر جرمت چه بوده سالها در کنج زندان دیدی جفا بسیار یا باب الحوائجانقد شکنجه دادن آقای مارو من همینجا یه حرفی دارم ولی قبلش از سیدا اجازه میخام آقا ـ چون مادر خود آرزوی مرگ کردی چرا؟؟ دیدی زبس آزار)یاباب الحوائج(ما زیاد نمیدونیم چیکارکردندبا آقا فقط همینقدر به ما رسیده هر روز روزه بودی و شالق خوردی در موقع افطار یا باب الحوائج زیادوقتونگیرم/همچیکه خبر پیچید/گفتن موسی بن جعفرو میخان آزاد کنن یه ولوله ای شد/ زن ومرد پیرو جوون همه جمع شدن/ همه اومده بودن گل بریزن جلو پای آقا یهو در زندان باز شد /همه افتادن زمین / چی دیدند مگه؟ بر روی تخته پاره ای جسم تو بردند دیدن چارتا غالم زیر یه تخته پاره رو گرفتن بدن الغره نهیفه آب شده ولی انقد بدن سنگین بود عبارو کنار زدن دیدن هنوز قل و زنجیر به دستو پای آقا... گریم برایت زار یا باب الحوائج آی غریب آقا ... درسته غریب کشتنت/تنها بودی/دست بسته بودی نمیشه هر حرفی رو همینجوری بی مقدمه تو روضه بزنم/آقا هرچی بود یاموسی بن جعفر سربسته میگم آقا ... بعد از تو دیگر دخترانت را نبردند در مجلس اغیار یا باب الحوائج بعضیا گرفتن چی میگم/خدا کنه نفهمیده باشی ... قربون اون آقایی که دم آخر نگران کشته شد / بگم یانه؟ تا آخرین دقیقه نگاهش به خیمه بود ناموس دارها نگران کشته شد حسین ------------- نگاهه ابی عبداهلل / میگن که نگران بوده عبایی که رو دوشش بود / تو دستای سنان بوده ------------ آی نوکرا آی گریه کنا ۳ تا بدن ۳ روز رو خاک موند بعدِ سه روز دفن شدند / گفتم و دهنمو بستم یکی آفا موسی بن جعفر سه روز رو بلندی پل بغداد گذاشتند)جثربغداد( دومی میوه دل امام رضا جواداالئمه سه روز باالی پشت بام خانه اما.. اما ... دقت کنی اینا همه بلندی بوده من بمیرم/دلت کجا رفت/یه بدنی رو میشناسم/ته گودالِ قتلگاه/سه روز... مونده روی زمین پیکر تو رها ... السالم علی من دفن اهل قری نذر فرج منتقم ناله بزن حسین ➖➖➖➖➖➖➖➖
4_6008290648715693196.mp3
2.26M
مادر بیا به دیدنم امشب بیا ببین هستم به تاب وتب رسیده جان من دگر بر لب مادر کجایی مادر بیا بهر تماشایم از سلسله تمام اعضایم سائيده گردیده چنان پایم مادر کجایی مانند تو ای لاله پژمردم منم شبیه تو لگد خوردم برات بمیرم مادر ای مادر ببین چه کرده دشمنم مادر خون می چکد از گردنم مادر چیزی نمانده از تنم مادر آه و واویلا هر دم که قاتل دیدنم آمد بر گونه ام سیلی محکم زد آن بد دهن چقدره می زد بد آه و واويلا چون دومی دستاش چه سنگینه به مثل تو چشمام نمی بینه برات بمیرم مادر ای مادر سر تا به پای من پر از درده پلک دو چشم من ورم کرده سندی خدایی خیلی نامرده مادر کجایی مادر منم مانند تو دالم ببین که در کنج سیه چالم ایندم آخر یاد گودالم مادر کجایی مثل حسین دارد نشان پشتم ولی نشد بریده انگشتم برات بمیرم ای حسین جانم
4_6008290648715693208.mp3
4.02M
از غمت/گریه کرده غل و زنجیر گوشه ی/این زندون شدی زمین گیر با طناب/بستن راه نفست رو آه من/از این زندگی شدی سیر پهلوت که تیر می کشه،صدا می زنی( مادر ۳) زبونم لال آقا یه وقت ، نخوری زمین (با سر۳) گوشه ی سیاه چال /شده قتلگاهت چی به سرت آوردن مگه /چی بوده گناهت وای از این غریبی۲ وای من/از بی رحمی زمونه روزه هات/وا می شد با تازیونه رو تنت/جای زنجیر و طنابه حالتوکی غیر از خدا می دونه با دستای توو طناب،صدا می زنی (زینب۳) برا غریبی حسین ،گریه می کنی (هر شب۳) کی مث تو این‌قدر/ ناسزا شنیده باز خدا رو شکر خواهر تو /بزم می ندیده وای از این غریبی
4_6010124303398342975.mp3
1.44M
اگه به تنگ اومده روزگارت ، صدا بزن یا باب الحوائج هر جا میفته گرهی به کارت ، صدا بزن یا باب الحوائج آقا رو قسم بده به حق ، دردونه ش به رضا و اشک دونه دونه ش دست خالی نمیری از خونه ش بیاید امشب کنار بزاریم همه حاجتارو باهم دیگه یکی کنیم دلارو بخواهیم از حق فرج آقارو بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین یکی نبود بگه به این یهودی ، آقای ما رمق به تن نداره اونکه گرفتار تو کند و زنجیر ، ای بی حیا دیگه زدن نداره گفته تاریخ ولی من میخونم ، سربسته انقدر میزد تا میشد خسته روی صورتش یه جای دسته بسوز ای دل اشک فلک شده روونه ای وای شد بدنش پر از نشونه ای وای رو تازیانه رد خونه ای وای بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین چند ساله که دخترش و ندیده ، خیلی دلش گرفته کنج زندان بین مناجات و دعا و گریه ش ،گاهی میگه کجایی ای رضا جان اومد از مدینه آقازاده ش ، تا بغداد یه موقع رسید که دیگه جون داد از سیاچال بلا شد آزاد بمیرم من امام رضا از غم داره میمیره معصومه نیست براش عزا بگیره هنوز تنش میون کند اسیره بحق آقای کاظمین عجل لمنتقم الحسین
4_6012376103212026965.mp3
782.5K
درسته کشتنت جدا شده سر از تنت؟ نه! غارت شده پیرُهنت؟ نه! مرکب اومد رو بدنت؟ نه! درسته کشتنت جلوی خواهرت زدنت نه! آتیش زدن به گلشنت؟ نه! تکّه حصیر شد کفنت؟ نه! شکسته بال و پر! خونه تو دیدی شعله‌ور؟ نه! زدن زنت رو بی خبر؟ نه! بچه‌ تو کُشتن پشت در؟ نه! شکسته بال و پر! کِشیدنت بین گذر؟ نه! یاست شکسته از کمر؟ نه! شبونه رفته به سفر؟ نه! این زمزمه _ شور  کاربردی بوده و برای چند مناسب دیگر نیز قابل استفاده خواهد بود.
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ معجزات و کرامات امام موسی کاظم علیه السلام * اعجاز امام کاظم علیه السلام در خروج از زندان (1) مسیب، زندانبان امام موسی کاظم علیه السلام می‌گوید: سه روز قبل از شهادت امام مرا طلبید و فرمود: " امشب عازم مدینه هستم تا عهد امامت پس از خود را به فرزندم علی واگذار کنم و او را وصی و خلیفه خود نمایم." گفتم:" آیا توقع دارید با وجود این همه مامور و قفل و زنجیر، امکان خروج شما را فراهم کنم؟!" فرمود: " ای مسیب، تو گمان می‌کنی قدرت و توان الهی ما کم است؟ " گفتم:" نه، ای مولای من. " فرمود: " پس چه؟ " گفتم:" دعا کنید ایمانم قوی‌تر شود " امام چنین دعا کرد: " خدایا او را ثابت‌قدم بدار. " سپس فرمود:" من با همان اسم اعظم الهی که آصف بن برخیا ( وزیر حضرت سلیمان علیه السلام ) تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از یمن به فلسطین آورد، خدا را می‌خوانم و به مدینه می‌روم." ناگهان دیدم امام دعایی خواند و ناپدید شد. اندکی بعد بازگشت و با دست خود زنجیرهای زندان را به پای مبارک بست. سپس فرمود: " من پس از سه روز از دنیا می‌روم. " من به گریه افتادم. فرمود: " گریه مکن و بدان که پسرم علی ابن موسی الرضا پس از من، امام توست. "   * امام کاظم علیه السلام و خبر از مرگ زندانبان (2) ابویوسف و محمد بن حسن که دو نفر از اصحاب ابوحنیفه بودند، در زندان سندی بن شاهک به ملاقات امام ابی الحسن موسی بن جعفر علیه السلام رفتند. در بین راه با هم می گفتند: ما چیزی از موسی بن جعفر کم نمی آوریم. یا مساوی او هستیم، یا مشابه او. وقتی به خدمت حضرت رسیدند و مقداری نشستند، یکی از مأمورین زندان وارد شد و گفت: نوبت کاری من تمام شده و از خدمت شما می روم. اگر بیرون زندان کاری دارید بفرمائید، تا مرتبه دیگر که نوبت خدمت من می شود و مجدداً باز خواهم گشت، نتیجه اش را تقدیم کنم.   حضرت فرمودند: کاری ندارم. وقتی آن مرد رفت، حضرت به ابو یوسف رو کرد و فرمود: عجیب است، او امشب می میرد. آن وقت به من میگوید اگر کاری داری بگو انجام دهم. ابویوسف و محمد بن حسن بهتزده پس از خداحافظی از زندان بیرون آمدند، در حالی که به یکدیگر می گفتند: ما آمده بودیم بحث حلال و حرام کنیم. او از امور غیبی خبر داد. زمان مرگ امری است نهانی. از کجا می دانست؟! سپس فردی را مأموریت دادند تا آن مأمور زندان را تا فردا تعقیب کند و آنها را از وضع او مطّلع نماید. آن مرد نیز وی را زیر نظر گرفت و شب را در مسجد محله که نزدیک خانه آن مأمور بود، خوابید. صبحگاهان دید فریاد عزا بلند است و مردم به داخل خانه وی آمد و شد میکنند. پرسید: چه خبر است؟ گفتند: فلانی دیشب از دنیا رفت. این مرد پیش ابو یوسف و محمد بن حسن آمد خبر مرگ آن مأمور را آورد.   مجدداً این دو به ملاقات حضرت آمدند و گفتند: " معلوم شد شما به حلال و حرام دین خدا آگاهید. ولی زمان مرگ او را که از اسرار غیبی الهی است از کجا دانستید؟ حضرت فرمود: از دروازه های علم رسول الله است که به روی حضرت امیرالمؤمنین گشودند و سپس آن علم الهی از هر امام به امام بعدی منتقل شده است. " .  پی نوشت ----------------------------------- 1- بحار الانوار، ج 48، ص 224، ح 26 از عیون. 2- بحار الانوار، ج 48، ص 64 از خرائج. 3- حار الانوار، ج 48، ص 55، از بصائر الدرجات. 4- بحار الانوار، ج 48، ص 47 از قرب الاسناد. منبع : daneshnameh.roshd.ir @manbarmajma