هدایت شده از
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴خود شاه داره بابت بیقانونیهای حکومتش معذرتخواهی میکنه
❌ بعد برانداز محترم چهارتا عکس از عکس زن چادری در کنار زن بیحجاب میزاره میگه چتون بود انقلاب کردین!
یجوری از محمدرضا شاه دفاع میکنن که خودش نمیتونست🤦♂️
@Asman7tom
هدایت شده از بېسېم چې
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط اونجا که میگه من با مذکر بیرون میرم🤦♂
خب الحمدالله که دوست مذکر هم گویا مشکلی نداره و هر کس حرفی بزنه، حسوده یا داره شما رو قضاوت میکنه و...
شرم کنید!!
🔸«به هیچ کس مربوط نیست» بله درسته! به کسی مربوط نیست که این دوستان چجوری میخوان زندگی کنن ولی وقتی این سبک از زندگی رو بیاری جلوی دوربین و نشون بدی و ترویجش کنی، به ما مربوطه! تا جایی به ما مربوط نیست که زندگی شخصی و خصوصیتون باشه ولی وقتی زندگی شخصیتون رو عمومی کردی و به معرض نمایش عموم گذاشتی، به ما مربوطه و اتفاقاً حقالناسه!! شما روی نگاه و سبکزندگی ما داری اثر میذاری و هرزگیهای خودتون رو به اسم مذهبی بودن، به خورد نوجوونا میدی!!
🔸آدما تغییر میکنن و انتخاباشون هم تغییر میکنه، به ما ربطی نداره!!
میخوای چپ کنی، میخوای عوض بشی، میخوای دوسپسر داشته باشی، داشته باش! به ما ربطی نداره!
ولی حق نداری این مسئله رو جار بزنی و نشون همه بدی و قبحزدایی کنی و بگی که این کارا هیچ اشکالی نداره!!
『حـَلـٓیڣؖ❥』
فقط اونجا که میگه من با مذکر بیرون میرم🤦♂ خب الحمدالله که دوست مذکر هم گویا مشکلی نداره و هر کس حرف
😐🌿
بچه ها ... این کلیپ رو حتما ببینید...
من اهل تهمت و قضاوت بیجا نیستم..
ولی واقعا یعنی چی؟؟؟
با این فیلم و حرف هاشون دارن همه چادری ها رو خراب میکنن.....
با جنس مذکر میری بیرون؟؟؟؟؟؟؟
خواهر من بگو دوست پسر...
بگو گناه... بگو حروم....
صد رحمت به اون بی حجابی که لااقل خطش معلومه...
کجایی تو؟؟؟
فک کنم همینجوری پیش بره چت کردن با پسرا رو هم میگید امر به معروف/:
به کجا داره میره جامعه ما؟؟؟؟
فضای مجازی کجاستی!!!!!
اینه ؟؟ این بود زحمت های حاج قاسم...
حاج قاسم شهید بشه که شما بیایید توی ارامش راست راست با چادر هر کاری دوست داری بکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حاج قاسم غیرت گذاشت رفت تو میدون جنگ ... که تو با جنس مذکرت بری بیرون؟؟؟؟؟
ای تف تو اون غیرتتون ...
من واقعا براتون متاسفم...
خواهر من اون چادری که تو میپوشی حرمت داره!!!!
به خاطر این چادر حضرت فاطمه سیلی خورد*)؛:.....
به خاطر این چادر میدونی چقدر شهید دادیم؟؟؟؟؟؟؟
لکم دینکم ولی الدین):
#فرمانده
#شهدا_شرمنده_ایم
#تباه
#اهم
#رومخ
هدایت شده از بېسېم چې
15.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه سم دیگه رو ببینیم!!🤦♂️
بعضیا میگن آقا اینا رو شما نشر نده بیشتر دیده میشن!
عزیزم! اینا خیلی وقته دیده شدن دیگه! ما تذکر دادیم و کامنتای ما رو پاک و ما رو بلاک میکنن!! اینا رو میزارم که مصداقی و عینی با مفهوم تبرج آشنا بشید!! تا مثال نبینید، مفهوم انتراعی تبرج جا نمیافته براتون!!
نکته بعد: اینا خودشون پیجشون عمومیه و ابایی از دیدهشدن کلیپاشون ندارن!!
هدایت شده از لبخند ِ ڪوچك :)!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
ولایت اعتبار ما شهادت افتخار ما
『حـَلـٓیڣؖ❥』
یه سم دیگه رو ببینیم!!🤦♂️ بعضیا میگن آقا اینا رو شما نشر نده بیشتر دیده میشن! عزیزم! اینا خیلی وقت
فقط میتونم بگم خدا شفا بده به حق ۱۴ معصوم 💔
#سرباز_مهدی_عج
#شرمنده_شهدا
『حـَلـٓیڣؖ❥』
فقط میتونم بگم خدا شفا بده به حق ۱۴ معصوم 💔 #سرباز_مهدی_عج #شرمنده_شهدا
کاش میشد باهاشون رفیق بشم!!!
#فرمانده
‹ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ.. ›
هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند. آیا کسی از شما دوست دارد کھ گوشت برادرِ مُردھ
خود را بخورد ؟!⚔🥩 ↵ حجرات/١٢
هدایت شده از بېسېم چې
هرگاهمایلبهگناهبودۍاین
سهنکتهرافراموشمکن "
خدامیبیند ؛ ملائکمۍنویسد ؛ درهرحال
مرگمۍآید .
-
حاجحسینیکتا
🌳🌳🌳🌳🌳🌳
🌳🌳🌳🌳🌳
🌳🌳🌳🌳
🌳🌳🌳
🌳🌳
🌳
رمان✨امنیتی ✨
#در_قلب_خطر_به_دنبال_امنیت
#پارت_صد_شانزدهم
#زهرا
چشمام رو که باز کردم نرگس رو دیدم .
تکون که خوردم درد بدی تو تنم پیچید .
نرگس متوجه شد که به هوش اومدم و گفت
نرگس:خوبی عزیزم !؟
زهرا:آره.....آب
نرگس:باشه ، الان
بعد با یه لیوان آب به سمتم اومد و گفت
نرگس:میتونی بلند شی !؟
زهرا :اره
به زور بلند شدم و نشستم ، دستم کاملا باند پیچی شده بود .
ای رو خوردم که برام تخت رو به حالت نشسته در آورد و گفت
نرگس: کسی فعلا نمیاد بیمارستان چون هویتت لو رفته ، من هم تا چند وقت پیشتم و نمیرم سر کار ، باید مواظب باشیم .
سرم رو تکون دادم که گفت
نرگس:برات اتاق خصوصی گرفتم که راحت باشی ، ۲ تا هم تخت داره تا با هم باشیم 😊
زهرا:ممنون
کمی با هم حرف زدیم که پرستار داخل شد و گفت
پرستار:سلام عزیزم ، خوشحالم به هوش اومدی ، درد نداری !؟
زهرا:سلام ، دارم ولی قابل تحمله !
پرستار:اگه دردت بیشتر شد بهم بگو تا برات خواب آور تزریق کنم 😘
زهرا:چشم ، ممنون
بعد رفت بیرون و منم دوباره شروع کردم حرف زدن با نرگس
#داوود
بعد از شنیدن خبر زخمی شدن زهرا خانم خیلی ناراحت شدم .
خودم میدونستم چمه ،،،،، ولی کاشکی این اتفاق نمیفتاد !!!
اصلا حوصله کار نداشتم ، رفتم خونه.
بازم مثل همیشه نداشتن خواهر و برادر شده بود عقده روی دلم .
دوش گرفتم و خودم رو روی تختم پرت کردم .
مامان اومد داخل گفت
مامان:سلام پسر ، اومدی !؟
داوود:سلام مامان ، اره فدات شم
مامان:سرت رو خشک کن سرما نخوری(:
داوود:چشم
بعد رفت بیرون .
تلفن رو برداشتم و زنگ زدم به رسول .
رسول:سلام آقا داوود ، چطوری گل پسر؟
داوود:سلام شاه داماد ، ممنون تو چطوری ؟
رسول:ممنون ، چه خبر
داوود:سلامتی ، کجایی !؟
رسول: با نیما و نرجس اومدیم سر خاک ریحانه خانم .
داوود: خوب ، خوش باش ، کار نداری؟
رسول:نه داداش ، خدا حافظ ✨
قط کردم .
رسول همیشه جای برادرم بود .
از وقتی عقد کرده دیگه زیاد باهم نیستیم ):
البته خوب حق هم داره ، تا کی میخواهد پای من بسوزه !؟
۵ روز بعد
....................................................
پ.ن: ..........✨
ادامه دارد...🖇🌻
آنچه خواهید خواند:
بله ؟؟؟
من مقداد سپهری هستم 😄
✨با ما همراه باشید ✨
نویسنده:آ.م
estori_kade- Yekio Daram Haamim.mp3
7.76M
همون آهنگ شادی که نرجس گوش میداد✨
#سرباز_مهدی_عج
Youna - Kado (128).mp3
3.59M
اینم آهنگ غمگینه که نرجس گوش میداد✨
#سرباز_مهدی_عج
اجازه ندھ کسی پیشت بیاید و خوشحالتر نرود. تجسم زندھ محبت خداوند باش.
محبت در چهرهات، چشمانت و در
لبخندت باشد !🚌🌱
#دخترانههاےآرام•🙂🌿°
دوتا خط وجود دارند
که اگه دوطرف یک عدد قرار بگیرند
اون عدد رو مثبت میکنن•••🙂
حتی اگه منفی باشه...
اون دوتا خط
اسمش قدر مطلقه ((:
••|چادر من| ••
قدر مطلق من است 😊
چه خوب باشم چه بد...!!
از من انسان خوبی میسازد :)))✌️❤️
چه خوب است این قدر مطلق من••✨
#مثل_الماس💎
#قدرمطلق_من :))💛
#خط_شکن
『حـَلـٓیڣؖ❥』
یه سم دیگه رو ببینیم!!🤦♂️ بعضیا میگن آقا اینا رو شما نشر نده بیشتر دیده میشن! عزیزم! اینا خیلی وقت
رفته بودم تو پیج یکی از این چادر نما ها یه نفر زیر پست طرف کامنت گذاشته بود که چقدر خوبه که مذهبیامونم مثل بقیه عکس از خودشون میزارن😑در جواب بهش گفتم چی خوبه؟ اینکه از خودشون عکس میزارن تا یه سری ادم قربون صدقشون برن یا اینکه اشک امام زمانشون رو درمیارن؟ چیش خوبه؟
واقعا چیش خوبه؟ 🤦🏻♀
اینکه مجازی رو کردن حرمسرا؟
یه سری ادمم ازشون حمایت میکنن و براشون کامنت افرین و باریکلا به حجابت و غیره رو میزارن؟
اره افرین به حجابش ولی حجاب واقعی نه حجابی که برای جذب فالوره نه به حجابی که هرچی پسره قربون صدقش بره؛ حجاب درست اون حجابیه که وقتی یه پسر میبینه سرشو بندازه پایین به حرمت حجابت (:
اره فرق بین چادر و چادر نما خیلی زیاده
یه خواهشی دارم از همه (:
اگر طرف حقید که بسم الله اگر نه دوست دارید ظهور عقب بیوفته که هیچ
ولی خواهش میکنم این پیجا رو فالو نکنید(:
♥️•↷↭-----------------
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِحسین
#ولایتاعـتبارمـاشهادتافـتخارمـا
هدایت شده از دین بین
بارانیام
بیشتر از همیشه
دلم میخواهد که حس بودنت را در آغوش بگیرم
تنها که نیستم....
خیالت همچنان به من وفادار مانده آقا جان
مرا،زندگیم را،لحظاتم را،دلتنگیم را...رها نمیکند!
انگار من بی وفا شده ام....💔😔
اشک هایی که مرا همراهی میکنند در نوشتههایم هم این را فهمیدند
در زیر این باران؛
به همین شبی که تورا انتظار می کشد....
به این دقایقی که التماس وار تو را ندا میدهد....
به نگاهت قسم
دعایم کن....
من گدای لحظه های ندبه ی فردایم
بیتاب #عهدهای گسسته ی هرروزم
#اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج💚
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@eshgsahbzaman
┗━━━♥️═🍃━━━┛
دوستان یه چیزی میخواستم بگم ، رسول با نرجس عقد کرده 😍.
داوود هم قرار نبوده که با نرگس باشه😐
زهرا هم همونی بود که داخل کویت بود.
الان برگشته ایران
(مربوط به رمان در قلب خطر به دنبال امنیت) برای دیدن شخصیت زهرا روی #شخصیت بزنید
👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
#سرباز_مهدی_عج
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_دویست_و_پنجاه_و_نه #رسول جمع کردن وسایل رو خواستم شروع کنم
به نام خدا
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_دویست_و_شصت
#رسول
خسته برگشتم خونه....
ذهنم خیلی در گیر بود...
درگیر حرف هایی که زدم..
درگیر عملیات فردا...
درگیر نگرانی های رها....
اون شب خیلی سعی کردم بخوابم...
اما خوابم نمیبرد...
فکر .. دست از سرم برنمیداشت...
..................................................
نماز صبح رو که خوندیم...
تک زدم به داوود...
قرار شد با ماشین بیاد دنبالم بریم اداره...
وقت خداحافظی رسیده بود...
اولین نفر رفتم سراغ نازگل...
شاید دور شدن چند روزه از اون از همه سخت تر بود😁✨
$ 🍂😂 من که دارم میرم عمو... ولی این بابات رو نصیحت کن... کار نیست این بابات میکنه که!..😁🖤
¤ رسول مراقب خودت و داوود باش...
$ داوود رو که قول نمیدم ولی خودم رو چشم😂!!
رفتم بغل علی...
$ زن داداش حلال کنین😊✨
° ایشالا به سلامتی برگردید..
• رسول جان.. مادر مراقب بچه مردم باشی ها
$ بچه مردم کیه مامان؟؟😂
• رسول .. مسخره بازی در نیاری اونجا با اسلحه شوخی کنی .. تیری در بره.. بخوره تو سر و صورت داوود ها!!! خیلی خطرناکه
$ قربونت برم که فک میکنی من بچه ۵ سالم😂😘...حلال کن مامان...
• خیلی خوب.. لوس نشو هاا
$ بابا🤗
☆ به سلامت آقا رسول ... زود برگردی .. نوبت دامادی شما...
$ 😯رها کو؟؟؟
° تو اتاقش... الان میاد...
٪ سلام..
$ علیک سلام .. ساعت خواب😅
٪ رسول داری میری؟؟
$ ن دارم میام... الان میرسم پیشت😃
٪ 🙃ایشالا به سلامتی برگردید....
من منتظرتون میمونم...
منتظر تو و داوود ...
باید قول بدین برگردین...
ساک من دست رها بود...
آورد بالا بهم داد...
چادرش رو .. با خجالت تمام بوسیدم...
کنار هم وایستاده بودن....
د کندن خیلی سخت بود....
¤ رسول .. بیا عکس بگیریم..
$ علی ... ساعت ۵ صبح.... هوا هنوز تاریک... همه خوابن تو میخوای عکس بندازی😅
¤ حالا تو چی کار داری....
یه عکس زورکی هم در حالت خواب آلودگی انداختیم😅😂
داوود اومد...
محمد هم باهاش بود😳
$ سلام آقا... شما کجا .. اینجا کجا؟؟
€ علیک سلام... اومدم از سردار خداحافظی کنم...
☆ محمد جان ... جون تو و این ها!!!!!
€ چشم ... حلال کنین دیگه... معلوم نیست کی برمیگرده .. کی ن... رها خانم .. علی آقا... زهرا خانم... خانم حسینی... سردار... همگی .. حلال کنید..
☆ خدا پشت و پناهتون محمد جان...
😕 جو سنگین وناراحت کننده بود...
رها هم زد زیر گریه و رفت داخل...
نگاه کردم به همه....
& رها... چیشد...
€ داوود دیره...
° نگران نباش... خوب میشه... برید به سلامت...
سوار ماشین شدیم....
بچه ها همه آماده بودن...
سوار ون شدیم و به سمت مرز حرکت کردیم....
خیلی خوابم گرفته بود .. بچه ها هم فاز شوخی برداشته بودن😅
چشمام رو بستم شاید بتونم بخوابم....
『حـَلـٓیڣؖ❥』
به نام خدا #رمان_پرواز_تا_امنیت #پارت_دویست_و_شصت #رسول خسته برگشتم خونه.... ذهنم خیلی در گیر بود.
به نام خدا
#رمان_پرواز_تا_امنیت
#پارت_دویست_و_شصت_یک
#داوود
رسول داشت توی یه دفتر مینوشت...
& چی مینویسی تو؟؟؟؟
¥ 😂راز های عاشقی...
$ ن بابا😅.. هر اتفاقی برام بیوفته.. هر کاری که بکنم... تمام مکالمات رو تمام و کمال توی این دفتر مینویسم😁
÷ سفرنامه😂
$ عا آه.. بیا... فقط بچه ها .. من چند روزه درست و حسابی نخوابیدم... یکم اروم باشید بخوابم....
😈😅همین جمله کافی بود تا تمام بلاهایی که رسول این چند وقت سر هممون در آورده بود رو تلافی کنیم...
اول که شروع کردیم با صدای بلند حرف زدن...
¥ میگمممم حیف شد خانم محرابیاااان نیومدن...
÷ ارهههه.. اینجوورییی جوو عاشقانه میشدددد😲😂
¥ آخ آخ... داوود... چه حیف شد..... عروسیت افتاد عقب.. واگرنه یه شام افتاده بودیم😕🤣
& دو عدد گشنه 😅😁
÷ سعید به نظرت کی شهرزاد رئوف رو دستگیر میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟
¥ معلومه دیگه .. رسول مگه ن؟؟؟؟؟
محکم زد پس گردن رسول بیچاره..
$ هان .. ها.؟؟😴
¥ کجایی رسول؟؟؟؟؟
÷ 😂 در فکر سفر آخرت...
واقعا رسول از خستگی همونجور نشسته خوابش برده بود.....
سعید لیوان آب رو خالی کرد رو صورت بیچاره😂
$ آههه... 😕سعید.. بابا .. آه..
وقتی سعید بهم گفت که چرا این چند روز انقدر محمد منو میفرستاد خونه ...
خیلی شرمنده رسول شدم...
باورم نمیشد به خاطر من همچین کاری کرده باشه....
شهرزاد رئوف میخواست بره ترکیه ...
هر لحظه به مرز نزدیک تر میشد....
قطعا تنها نبود......
8 ساعت کامل توی راه بودیم....
بالاخره رسیدیم...
محمد محل اسکان رو نشونمون داد...
وقت زیادی برای استراحت نداشتیم...
من و رسول و فرشید توی یه اتاق بودیم...
امکانت چندانی نداشت...
اما بد هم نبود.....
پ.ن بریم عملیات؟؟😍😁
✨✨✨بدونین از پارت بعد✨✨✨
داوود ... اینو پیش خودت نگه دار....
از عمار .. به پرنده ها..... فعلا عقب..
برو دنبالش....
دستاتو بزار رو سرت....
کوه به کوه نمیرسه ولی آدم به آدم میرسه...
پشت سرت!!!!!...
صدایی که همه رو مبهوت کرد....
افزایش یهوییِ ساعت مطالعه بخاطر عادت نداشتن، فقط کمی دوام میآورید؛ پس هر
روز میزان کمی بھ ساعت مطالعه خود
بیافزایید !👩🏻🏫✨
#خط_شکن