eitaa logo
پژوهش های اصولی
282 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
701 ویدیو
118 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
❓پرسش: اگر حاجت خیلی مهمی داریم چه کنیم؟ ✅ پاسخ: اول اینکه بزرگ‌تر از خدا کسی را نمی‌شناسم؛ دوم حضرت معصومه (س)؛ از ایشان بخواهید. هرکس، هرجا، هروقت، هرجور می‌تواند [در خانه ایشان] گدایی کند. ۹۹/۹/۱۱ 💠 @mesbahyazdi_ir
ما تـلاش می‌کنیـم برای امام حسیـن علیه‌السلام گریه کنیم تا بار گناهانـمان سبـک شـود و بتوانیـم قدم‌های بعدی را بـرای موحـد شدن برداریم . همۀ ما می‌توانیم ، اگر زحمت بکشیم به درجاتی از توحیـد خواهیم رسـید. www.javedan.ir
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد 93) #فصل_هشتم(قلعه سرخ 28) #زندانی_های_مشهور طی روزهایی که در زندان بودم،
(خون دلی که لعل شد 94) (قلعه سرخ 29) بعد از نماز ظهر یکی از روزها در راهروی زندان نشسته بودم و به تنهایی نهار میخوردم. یادم هست ناهار آن روز آبگوشت بود. ناگهان ماموری مرا صدا زد و گفت: شما را در دفتر میخواهند. من عبایم را روی دوش انداختم و به دفتر افسر زندان رفتم. وقتی مرا دید، گفت: شما آزاد هستی؛ وسایل خود را جمع کن و برو بیرون. با دلی لبریز از خوشحالی به سلول برگشتم. این خوشحالی با قدری تاسف هم توام بود؛ تاسف جدایی از برادرانی که در پی آن معاشرت دلپذیر شبانه روزی زندان، خیلی با آنها انس گرفته بودم. درحال جمع و جور کردن وسایلم بودم که دیدم ماموری در داخل زندان با صدای بلند گفت فلانی آزاد شد. همه ی زندانیان از سلولهایشان بیرون ریختند و مرا در جمع آوری وسایل مانند پتو و غیره -که برخی خویشان تهرانی به زندان آورده بودند و البته اندک هم بود- کمک کردند. مامور؛ آن وسایل را برداشت و بیرون برد. بعد برادران عرب جمع شدند و به شیوه ی عربها «هوسه» کردند، و تکرار میکردند:« یا سید جدک ویّانا». چند روز بعد، روز ملاقات هفتگی با زندانیان فرارسید –البته من خودم در مدتی که در زندان بودم، ملاقاتی نداشتم؛ چون ممنوع الملاقات بودم- شیرینی خریدم و به زندان رفتم و با برادران دیدار کردم و شیرینی را میانشان توزیع کردم. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🌺 دلت آرام می‌شود 🔸️دعا خواندن براى فرج (عج)، فرج ما است: إِنْتِظارُ الْفَرَجِ مِنَ الْفَرَجِ. منتظر فرج امام زمان (عج) بودن، فرج‌ها و گشایش‌هایى را براى انسان‌ها به ارمغان مى‌آورد؛ ایمانشان محفوظ مى‌ماند؛ دلشان آرام مى‌شود؛ وجود مقدّس امام زمان (عج) را حس مى‌کنند؛ با حضرت ارتباطى برقرار مى‌کنند، و به تدریج یقین مى‌یابند روزى فرا خواهد رسید که حکومت عدل در جهان برقرار مى‌شود. 🔸️دعا کردن براى فرج حضرت، براى این است که خودمان از او بهره بگیریم؛ امّا هیچ‌گاه به بهانه این که حضرت به دعا و صدقه ما نیازى ندارد، نباید آن گرامى را فراموش کنیم. کتاب آفتاب ولایت، ص٤٥ 💻 @mesbahyazdi_ir
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد 94) #فصل_هشتم(قلعه سرخ 29) #آقا_سید_جدت_با_ما_است بعد از نماز ظهر یکی از
(خون دلی که لعل شد 95) (قلعه سرخ 30) وقتی از زندان خارج شدم، شنیدم برخی روحانیون جوان که در بازداشتگاه های مختلف زندانی بودند، چند روز پیش از من آزاد شده اند و ساواک آنها را برای ملاقات با امام خمینی، به محل اقامت اجباری ایشان در منطقه قیطریه ی تهران برده است. ساواک میخواست بدین وسیله مقداری از خشم و این روحانیون را کاهش دهد. شور و شوق دلم را فراگرفت و گفتم من هم توکل به خدا کنم و به محل اقامت امام بروم؛ شاید به من هم اجازه ورود بدهند. آدرس را بدست آوردم و به قیطریه رفتم. قیطریه در آن زمان منقطه ای خالی از ساختمان بود و تک و توک خانه هایی در آن دیده میشد. البته درحال حاضر مسکونی و پرجمعیت شده است. من به خانه ی امام نزدیک شدم. نگهبانان تمام اطراف خانه را گرفته بودند. به یکی از آنها گفتم: من تازه از زندان آمده ام و میخواهم مانند سایر زندانیان با آقا ملاقات کنم. آنها با یکدیگر اختلاف نظر پیدا کردند. برخی گفتند: این مرد، مردی ساده است که سختی راه را تحمل کرده و به اینجا آمده؛ پس به او اجازه دهیم. برخی دیگر هم مخالفت کردند. بالاخره توافق کردند که به من اجازه دهند فقط برای چند دقیقه وارد شوم. در زدم. حاج آقا مصطفی _فرزند امام_ در را باز کرد و از دیدن من دچار شگفتی شد. از من پرسید: کی آزاد شدید؟ گفتم: دو روز پیش. وارد یکی از اتاقها شدم و آقا را دربرابر خود یافتم. احساساتی که در دلم محبوس مانده بود، غلیان کرد. عواطفم در برابر امام سر ریز شد. برای آقا وضع امت و دوستان را در غیاب ایشان بیان کردم و اظهار داشتم که موسم رمضان امسال بدون بازده به هدر رفت؛ و لذا باید از هم اکنون برای موسم محرم برنامه ریزی کنیم. چند دقیقه بعد، از منزل ایشان خارج شدم. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
الفائق۸.mp3
30.07M
2 🖋دلیل 2: اشتمال عقلاء نسبت به «شارع بما هو عاقل». 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
دومین نشست شبکه نوآوری‌های فقهی صراط موضوع: نظریه عدم حجیت اطمینان ارائه: فاضل مكرم حجةالاسلام و المسلمین روحبخش تقریر نظریه استاد معظم آیةالله حاج شیخ محمدتقی شهیدی‌پور دامت افاضاته زمان: یکشنبه ۱۶ آذر، ساعت ۱۲:۴۵ مکان: مدرسه امام کاظم علیه السلام ثبت نام با ارسال پیامک : ۰۹۱۰۲۸۲۸۵۲۷ 🍃🌺🍂🍃🌺🍂 شبکه نوآوری‌های فقهی صراط @alserat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جلسه عصرانه علمی ۳۲📚 ارائه مطلب🎤 موضوع: تفاوت های علت و حکمت و جایگاه آن در استنباط حکم شرعی با ارایه: حجت‌الاسلام والمسلمین مرتضی فیاض زمان: دوشنبه ۱۷ آذرماه ۹۹ 📆 ۱۲:۴۵ الی ۱۴:۱۵⏰ مکان: قم، مدرسه تخصصی فقه امام کاظم علیه السلام، ساختمان امام جواد علیه السلام طبقه سوم، سالن سلمان فارسی @asranehelmi
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد 95) #فصل_هشتم(قلعه سرخ 30) #دیدار_با_امام_پس_از_زندان وقتی از زندان خارج ش
(خون دلی که لعل شد 96) (کاخ سفید 1) در آغاز سال 1346 مجددا بازداشت شدم و به زندان افتادم. این سومین زندان من بود. آن سال برای اسلام گرایان ایران یکی از سالهای دردآور بود، چون رژیم در آن سال بر روحانیون خیلی سخت گرفت. چند روز پیش از بازداشتم، حاج آقا حسن قمی که از علمای بزرگ آن روز مشهد بود و امروز هم بحمدلله در قید حیات است، بازداشت و به زابل تبعید شده بود. در همین سال بود که «شکست ژوئن» و فاجعه ی جنگ شش روزه رخ داد و دل مومنان را جرحه دار کرد. آنچه در ایران دلهای مارا بیشتر جریحه دار میکرد، دستگاه تبلیغاتی کینه توز و شماتتگر رژیم بود که مرتبا از آنچه بر سر عموم اعراب -و بویژه عبدالناصر- آمده بود، اظهار خوشحالی میکرد. نوشته های«امیرانی» در مجله ی «خواندنی ها» را فراموش نمیکنم. من در بازداشتگاه مقالات این مرد کینه توز را میخواندم. لحن شماتت آمیز و ابراز شادمانی صریح او از شکست فاجعه باری که رخ داده بود، به گونه ای بود که دل‌ همه اسلام خواهان و عموم مردم مسلمان ایران را به درد می آورد. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
الفائق۹.mp3
30.93M
3 🖋دلیل 3: موافقت «شارع بما هو عاقل» با سیره عقلائیه. @Hoseinmehrali
💠 فراغت برای تحصیل علم 🔆رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی): ✅ توصیه‌ی من این است: «طلّابی که مشغول به سطوح هستند، تا قبل از آنکه از سطح خارج شوند، به هیچ کار دیگر غیر از درس نپردازند.» 📚 بیانات در تاریخ ۱۴ مهر ۷۹ 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد 96) #فصل_نهم (کاخ سفید 1) #شکست_مضاعف در آغاز سال 1346 مجددا بازداشت شدم و
(خون دلی که لعل شد 97) (کاخ سفید 2) (بخش اول) به عنوان پیش زمینه؛ باید یاد آور شوم که سال1343 از قم به مشهد برگشتم و در همان سال ازدواج کردم. پس از بازگشت به مشهد، سلسله فعالیتهای فکری و سیاسی تازه ای آغاز کردم. من در مشهد با عناصر جنبشی و انقلابی و شخصیتهای مخالف رژیم، و همچنین با طلاب جوان و دانشجویان، تماسهای مداوم و گسترده ای داشتم. جلساتی نیز برای تامل و بررسی، برنامه ریزی، تدریس و تبلیغ داشتم؛ که از جمله آنها تشکیل جلساتی برای تدریس معارف اسلامی مرتبط با نهضت اسلامی، برای گروهی از جوانان بود. همچنین از جمله ی این فعالیتهای انقلابی، تاسیس یک موسسه چاپ و انتشارات باهمکاری شاعر فقید «غلامرضا قدسی» و شهید«تدین» و یک شخص خراسانی دیگر بود. نام این موسسه را هم «سپیده» گذاشتیم و از طریق آن به انتشار برخی کتب اسلامی حاوی مضامین انقلابی پرداختم. بعد کتاب آینده در قلمرو اسلام تالیف سید قطب را ترجمه کردم و در چاپخانه ی معروف «خراسان» مشغول چاپ آن شدیم. نزدیک بود چاپ کتاب به پایان برسد که با خانواده و بستگان از مشهد به یک سفر گردشی رفتیم. این سفر در فروردین 1345 صورت گرفت و فرزندم مصطفی در آن زمان چهل روزه بود. به تهران رفتیم، سپس به قم و از آنجا به اصفهان رفتیم. بعد در برگشت به مشهد، دوباره تهران آمدیم. در یکی از مسافرخانه های تهران بودیم که خبر حمله ی ساواک به «چاپخانه ی خراسان» و مصادره ی همه ی نخسه های ترجمه ی کتاب و دستگیری مدیر «موسسه ی سپیده» رسید. به من گفتند: ساواک به دنبال شما است تا شما را دستگیر کند. مدتی بعد خبر دستگیری یکی دیگر از اعضای موسسه نیز رسید. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
هدایت شده از پندهای سعادت
🔰 وبینار تخصصی ابعاد فقهی قانون اساسی 🔸توسط حضرت آیت‌الله محمدمهدی شب‌زنده‌داردام ظله 🔻 موضوعاتی که مورد بررسی قرار می‌گیرد؛ 🔹 مبانی مشروعیت قانون اساسی 🔹 نسبت قانون اساسی با ولی فقیه 🔹 امکان بازنگری در قانون اساسی 📆 زمان: دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ از ساعت ۱۲:۳۰ 💠 لینک شرکت در نشست : 🌐 Masathe4.lms2.hozehkh.com/ws/qanoonasasi 🌐 https://rubika.ir/Feghahat_ir 🆔 @meftaah_com 🔗 @pand_saadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد 97) #فصل_نهم (کاخ سفید 2) #کتاب_هدفمند(بخش اول) به عنوان پیش زمینه؛ باید ی
(خون دلی که لعل شد 98) (کاخ سفید 3) (بخش دوم) یقین کردم که ساواک در اتخاذ موضعی سخت نسبت به کتاب و مترجم آن جدی است. موضوع را با همسرم و مادرش که همراه ما بود، مطرح کردم. پیشنهاد کردم همه به مشهد برگردند و مرا در جریان اوضاع آنجا قرار دهند، و به من اطلاع دهند که آیا ماندن من در تهران به مصلحت است یا بازگشتم به مشهد؟ و خودم به تنهایی در اتاق مسافرخانه ماندم. چند روز بعد، یکی از برادران پنجاه نسخه از ترجمه کتاب را برایم آورد. معلوم شد برادران احساس خطر کرده و پیش از حمله ساواک، صد نسخه از کتاب را حفظ کرده اند. از چاپ کتاب خیلی خوشحال شدم، زیرا نخستین اثر من بود که چاپ میشد. چاپ خوبی هم شده بود و طرح روی جلد زیبایی داشت. نسخه هایی از آن را میان دوستان توزیع کردم، بقیه را هم نزد یکی از بستگانم به امانت گذاشتم و به او گفتم که اینها کتابهای ممنوعه و خطرناکی است. چند روز بعد، یکی از دوستان مرا به مسجدی دعوت کرد که سنگ بنای آن را گذاشته بودند، ولی هنوز ساخته نشده بود. دست اندرکاران این مسجد خواسته بودند از زمین آن در ایام محرم استفاده کنند؛ لذا دور ان را با ورق آهنی محصور کرده بودند، روی آن چادر زده بودند و برای نماز و مراسم آماده کرده بودند. دعوت را پذیرفتم. در آنجا در دهه ی اول محرم امامت جماعت را برعهده داشتم و پس از نماز منبر میرفتم؛ سپس یک سخنران برای دهه دوم، و سخنران دیگری برای دهه سوم محرم دعوت کردم. این همان مسجدی است که اکنون در«خیابان نصرت» در نزدیکی دانشگاه تهران قرار داد و پس از ساخته شدن، به «مسجد امیرالمومنین(علیه السلام)» معروف شده است. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
الفائق۱۱.mp3
36.94M
۴ و ۵. 🖋دلیل ۴: امر شارع به تبعیت از سیره عقلائیه یا جعل حجیت برای آن یا حواله مردم به حکم عقل جمعی در برخی نصوص. دلیل ۵: ادله امر به معروف و نهی از منکر. @Hoseinmehrali
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد 98) #فصل_نهم (کاخ سفید 3) #کتاب_هدفمند(بخش دوم) یقین کردم که ساواک در اتخا
(خون دلی که لعل شد 99) (کاخ سفید 4) (بخش اول) یک روز در خیابانی نزدیک دانشگاه تهران پیاده میرفتم که، ناگهان با آقای هاشمی رفسنجانی روبرو شدم. دیدم آقای هاشمی با تعجب و شگفتی به من نگاه میکند! به من گفت: شما چطور به این شکل در خیابان راه میروید و خود را مخفی نمیکنید؟! گفتم: برای چه مخفی شوم؟ من امام جماعت هستم و منبر میروم. گفت: شما تحت پیگرد هستید. گروه یازده نفره لو رفته است. آقای آذری قمی دستگیر شده و ماهم تحت تعقیب هستیم. گفت سوار اتوبوس بوده و وقتی مرا دیده، پیاده شده تا مرا از جریان مطلع کند. گفتم: بسیار خب، حالا چه باید بکنیم؟ گفت: امروز ما برای مشورت درباره ی اینکه چه کاری باید بکنیم، با برخی اعضای گروه جلسه داریم. محل قرار در«خیابان ایران» بود که یکی از خیابانهای مرکزی تهران است؛ زیرا هیچ یک از اعضای گروه در تهران خانه نداشتند و ما نمیخواستیم هیچ یک از دوستان را به دردسر بیندازیم. در خیابان ایران به هم رسیدیم. چهار نفر بودیم: من و آقای هاشمی و آقای ابراهیم امینی و آقای قدوسی. چند روز پیش ساواک آقای قدوسی را احضار کرده و درباره ی مسائل مربوط به گروه یازده نفری ما از او بازجویی کرده بود. برای ما مهم بود که بدانیم در بازجویی چه صحبتهایی شده، تا از میزان لورفتگی گروه در نزد ساواک آگاه شویم. موضوع اصلی جلسه ی ما همین بود. سرگردان مانده بودیم کجا را برای نشستن و مشورت در این امر خطیر انتخاب کنیم. توافق کردیم به مطب دکتر واعظی بریم که پزشکی متدین و اهل نجف آباد(همشهری آقای امینی) بود. مطب او هم نزدیک محل قرار ما بود. گفتیم در اتاق انتظار می نشینیم و درباره ی موضوع شور و مشورت میکنیم؛ چون نشستن در اتاق انتظار پزشک، امری عادی است و جلب توجه نمیکند. بدبختانه مطب خالی از مراجعین بود و نمیشد در اتاق انتظار بنشینیم؛ چون وقتی بیماری در مطب نیست، انتظار معنا ندارد. بنابراین از مطب بیرون آمدیم. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🔰لوح | پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت آیت‌الله یزدی؛ شخصیتی جامع و اثرگذار در همه دورانهای انقلاب 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: سوابق انقلابی و مبارزات دوران طاغوت در کنار حضور پیوسته و همیشگی در همه‌ی دورانهای انقلاب و اشتغال به مسئولیتهای بزرگ در اداره‌ی کشور همچون ریاست قوه‌ی قضاییه و عضویت در شورای نگهبان و مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، و در کنار فعالیت علمی و فقهی، شخصیتی جامع و اثرگذار از این عالم جلیل پدید آورده بود. 💻 ۹۹/۹/۱۹ | @Khamenei_ir
پژوهش های اصولی
#کتاب1(خون دلی که لعل شد 99) #فصل_نهم (کاخ سفید 4) #تو_تحت_تعقیبی (بخش اول) یک روز در خیابانی نزدیک
(خون دلی که لعل شد 100) (کاخ سفید 5) (بخش دوم) بی مناسبت نیست جریانی را که دوازده سال بعد از آن، مرتبط با جلسه ی ما در اتاق انتظار مطب دکتر واعظی پیش آمد، نقل کنم: چند روزی پس از پیروزی انقلاب، شبی در منزل دکتر واعظی بودیم. آقای محمد منتظری هم آنجا بود. منزل و مطب دکتر در یک ساختمان و در کنار هم است. به دکتر گفتم: من قبلا این ساختمان را دیده ام، اما به این نویی نبود؛ ظاهرا شما آن را مرمت کرده اید و برخی قسمت هارا بازسازی کرده اید. من در سال 1345 یعنی بیش از دوازده سال پیش، وارد این ساختمان شدم. بعد جریان ورودمان به مطب او و بیرون آمدنمان از آن با سرگردانی و نومیدی را برایش نقل کردم. حالتی برای دکتر پیش آمد که من انتظارش را نداشتم. خیلی ناراحت شد، به گریه افتاد و خود را نفرین کرد که چرا مطب او نتوانسته بود مارا پناه دهد. و بنا کرد به سرزنش کردن خود. تلاش کردم اورا آرام کنم. از گفته ی خودم پشیمان شدم. البته من قصدی جز این نداشتم که خاطره ای را در رابطه با ساختمانی که در آن نشسته بودیم، بیان کنم. *** برگردیم به ادامه قضیه؛ از مطب بیرون آمدیم و یکی از ما پیشنهاد کرد به خانه ی دکتر باهنر که نزدیک خیابان ایران بود، پناه ببریم. به آنجا رفتیم و دیدیم همسرش بیرون رفته و او در خانه تنهاست. از او خواهش کردیم از خانه خارج شود و مارا تنها بگذارد. با کمال میل قبول کرد، جای چای را به ما نشان داد و خودش بیرون رفت. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 وقتی یه گاو بره بالا، پایین آوردنش هم سخته. ما باید تلاش کنیم گاو نره بالا، اگر گاو رفت بالا دیگه اینجوری میشه. 😅😅 اگرچه گاو و الاغ یکی نیستن، ولی بد نیست داستان و الاغش رو بخونید😅: یک روز ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت . ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت کرد. ملا نمی دانست که … خر از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید. هر کاری کرد الاغ از پله پایین نیآمد. ملا الاغ را رها کرد و به خانه آمد که استراحت کند. در همین موقع دید الاغ دارد روی پشت بام بالا و پایین می پرد. وقتی که دوباره به پشت بام رفت، می خواست الاغ را آرام کند که دید الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود. برگشت. بعد از مدتی متوجه شد که سقف اتاق خراب شده و پاهای الاغ از سقف چوبی آویزان شده، و سرانجام الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد! ملا نصر الدین با خود گفت لعنت بر من که نمی دانستم اگر خر به جایگاه رفیع و بالایی برسد هم آنجا را خراب می کند و هم خودش را از بین می برد. خلاصه فرقی بین خر و گاو نیست و در مثل مناقشه نیست 😅😅 ✅ http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
الفائق۱۲.mp3
31.31M
7 ✅ دلیل ۷: وجوب ارشاد جاهل ✅ دلیل ۸: وجوب تبلیغ شریعت. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945