eitaa logo
پژوهش های اصولی
297 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
736 ویدیو
119 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حسینیه امام خمینی
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 امشب | روضه حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام در حضور رهبر انقلاب دومین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) در حسینیه امام خمینی. ۹۹/۶/۶ ۱۴۴۲ علیه‌السلام 🚩 صفحه ویژه مراسم‌های حسینیه امام خمینی 💻 @hoseinie_emamkhomeini
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۵۷) #فصل_هفتم (حماسه اشک ۲) #قعله‌ی_علم من بیرجند را از این جهت انتخاب کر
(خون دلی که لعل شد ۵۸) (حماسه اشک ۳) من در بیرجند دوستانی داشتم که طی دو سفر قبلی با آنها آشنا شده بودم. روز سوم محرم به بیرجند رسیدم. البته برای کسی که بخواهد در یک منطقه منبر برود، روز سوم محرم دیر است. سخنران باید اندکی پیش از محرم بیاید تا برایش مجلس مهیا کنند. در عین حال دوستان برای من فرصت منبر رفتن در چند مسجد را فراهم کردند. روز هفتم محرم فرا رسید؛ و این همان روز موعودی بود که امام خمینی توصیه کرده بود سخنرانها افشاگری علیه رژیم شاه را آغاز کنند. روز هفتم مصادف با جمعه بود. کار را به گونه ای ترتیب دادم که به مجلس بزرگی در «مسجد مصلی» دعوت شوم. تا نزدیک مغرب فرصت شروع سخنرانی فراهم نشد، زیرا مقرر بود سخنران دیگری پیش از من به منبر برود. این سخنران به شکل غیر معمولی سخنانش را طول داد. من نگران بودم که این فرصت گرانبها از دست برود. اما او بیست دقیقه پیش از نماز مغرب وعظ خود را خاتمه داد و من منبر رفتم. در این اجتماع انبوه، تمام آنچه را که در سینه داشتم، بیرون ریختم و همه چیز را گفتم. سخن را با بیان نقشه ی بیگانگان برای جدایی دین از زندگی آغاز کردم و با شرح توطئه ی رژیم شاه علیه اسلام و مسلمین و علمای دین، ادامه دادم؛ بعد هم با توصیف ماجرای مدرسه فیضیه، آن را به پایان رساندم. حوادث روز دوم فروردین را که شرح دادم، مردم به گریه افتادند و شور عظیمی بر مجلس حاکم شد. سپس طبق معمول همیشگی، منبر را با ذکر مصیبت حسین بن علی(علیه السلام) پایان دادم. اما گریستن مردم بر امام حسین، از گریه ی آنها بر ذکر مصیبت فیضیه بیشتر نبود! 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
💠 راوي مي‌گويد: وقتي بنا بود قافله آقا سيدالشهدا (علیه السلام) از مدينه به سمت مکه حرکت کند، شترهايي را دیدم که اثاث و مشک آب رويشان است و شترهايي که محمل رويشان است. منتظر بودم ببينم چه کساني از بني‌هاشم همراه قافله می شوند. ديدم در کمال عفت و بزرگي، خانمي سياه‌پوش قدم از خانه بيرون گذاشت. آقاي جواني، سي و چندساله ساعدش را گرفته، اين خانم دستش را روي ساعد آقا گذاشته است. براي سوار شدن به نزديک محمل آمدند. اين آقا زانويشان را خم کردند تا آن خانم سوار شود. پرسيدم ايشان کیست؟ گفتند: زينب بنت علي (علیه السلام). گفتم: آن آقا که بود؟ گفتند: آقا قمر بني هاشم. مانند پروانه دور خاندان آقا سيدالشهدا مي‌چرخيد. اين بود که وقتي اسرا را خواستند از کربلا حرکت دهند. بي‌بي همه را سوار کرد، رو به علقمه کرد، الوداع برادرم عباس «انت الذي اخرجتني من منزلي» برادرم برخيز خواهرت مي‌خواهد سوار محمل شود. @nasery_ir ‌ ‌ 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
🚩 زیارت امام حسین تا اربعین ▪️در ایام سوگواری سیدالشهداء (ع)، مخصوصا از روز عاشورا تا روز اربعین، این چهل روز را بخوانید. ▪️با خواندن فقرات زیارت، توجه به اهداف آن شخصی که او را زیارت می‌‏کنید؛ پیدا کنید؛ ببنید هدف او چه بود؟ برای چه به شهادت رسید؟روشش برای رسیدن به آن هدف چه بود؟ برای اینکه وقتی رابطه عاطفی شما برقرار می‌‏شود؛ اهداف او هم بشود اهدف شما. آرمان‌های او هم بشود آرمان‌های شما؛ رفتار او هم در زندگی شما تجلی پیدا بکند؛ شما شیعه و پیرو او باشید و پا جای پای او بگذارید. ۷۸/۰۳/۱۵ 🏴 @mesbahyazdi_ir
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۵۸) #فصل_هفتم (حماسه اشک ۳) #گریه‌ی_‌سیاسی من در بیرجند دوستانی داشتم که
(خون دلی که لعل شد ۵۹) (حماسه اشک ۴) (بخش اول) تا روز تاسوعا که دستگیر شدم، این قبیل سخنرانی ها را ادامه دادم. مرا به پاسگاه پلیس بردند، واین نخستین تجربه ی من از دستگاه تحقیقات پلیسی بود. تا پیش از آن روز، من درون پاسگاه پلیس را ندیده بودم. مرا نزد افسر جوانی با درجه ی ستوانی بردند. او با لحنی تند و رگ ها گردن برآمده، به سرزنش و توبیخ من پرداخت. با آرامش به او پاسخ دادم: تو کاری بیش از اعدام من نمیتوانی انجام دهی. صلاحیت اعدام مرا هم نداری. آنچه در قدرت و اختیارات توست، کمتر از اعدام کردن است؛ پس هرکاری میخواهی، بکن؛ من آماده ام؛ زیرا وقتی از خانه بیرون آمدم، خود را برای مرگ آماده کردم؛ لذا خودت را خسته نکن! آن افسر، انتظار چنین پاسخی را نداشت؛ لذا متعجب و بهت زده شد. خشم و خروشش فرونشست، لحن خود را تغییر داد و چند بار تکرار کرد: من به شما چه بگویم؟ بعد مدتی خاموش ماند و سپس گفت: شما پدر و مادر و همسر دارید؟ گفتم: پدرو مادر دارم، اما متاهل نیستم. باتحیر حرفش را تکرار کرد: من با شما چه بکنم؟ به او گفتم: من مامورم و شما هم مامورید؛ بنابراین شما وظیفه خودت را انجام بده من هم به وظیفه خود عمل میکنم. تا ظهر عاشورا در پاسگاه پلیس ماندم. نمیدانستم که بیرون از بازداشتگاه چه میگذرد. بعدا مطلع شدم که اوضاع در سراسر ایران آبستن حوادث بزرگی است. چنان که بعدا آیت الله تهامی _که شخصیت برجسته ای در میان علمای بیرجند و فقیه و ادیب و خطیب و شجاع بود_ برایم تعریف کرد، در همان بیرجند نیز هنگام دستگیری من اوضاع انفجار آمیز بوده. آقای تهامی به من گفت: مردم آماده شده بودند برای آزادکردن شما از بازداشتگاه، پاسگاه پلیس رامحاصره کنند و با پلیس درگیر شوند. هیئتهای عزاداری نیز برای این امر به من مراجعه میکردند. ظاهرا مقامات هم متوجه این مطلب شده بودند و ترسیده بودند آن قیامتهای خروشان مردمی در که تهران و دیگر شهرهای ایران اتفاق افتاده، در بیرجند هم اتفاق بیوفتد؛ برای همین، در شورای تامین شهر، جلسه فوق العاده تشکیل داده بودند. این شورا صلاحیت صدور حکم تبعید را داشت؛ لذا حکمی مبنی بر تبعید من به مشهد(شهر خودم!) صادر کرد. ظاهرا مقامات خواسته بودند پیش از تبعید من، خشم مردم را فروبنشانند؛ لذا مرا آزاد کردند و با من شرط کردند منبر نروم. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#اصول_فقه ۸۹ #مقاصد_شریعت ۷ #مثال ۳ 🖋 نمونه هایی از نصوص بیان گر مقاصد شریعت: ✅ سوره مبارکه حدی
۹۰ ۸ ۴ 🖋 نمونه هایی از نصوص بیان گر مقاصد شریعت: ✅ سوره مبارکه نحل، آیه شریفه 44: ... و أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ. ... ﻭ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ [ ﻫﻢ ] ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺗﻮ ﻧﺎﺯﻝ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩم ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ [ ﻫﺪﺍﻳﺘﺸﺎﻥ ] ﺑﻪ ﺳﻮﻳﺸﺎﻥ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﻴﺎﻥ ﻛﻨﻲ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻳﻨﻜﻪ [ ﺩﺭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻱ ﺗﻮ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ] ﺑﻴﻨﺪﻳﺸﻨﺪ. 🔆 بر اساس این آیه شریفه، هدف از نزول قرآن کریم، تعقل و تفکر می باشد. بنابراین، تعقل و تفکر، یکی از مقاصد شریعت است. ✨ نتیجه آن است که تمام احکام شرعی اعم از عبادات و معاملات و سیاسات، باید با این مقصد، هم سو و سازگار باشند. ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
علیه السلام 🔻اگر با همه مثل خانواده‌ات مهربان باشی زندگی‌ات آسوده‌تر می‌شود! 🔸در میان راه‌هایی که برای رسیدن به آسودگی هست؛ یکی از شاه‌راه‌ها و راه‌های باعظمت «محبت» است. با محبت نه‌تنها راحتی‌ها افزایش می‌یابد، بلکه سختی‌ها هم بهتر تحمل می‌شود. 🔸امام سجاد(علیه السلام) به زُهْری فرمود: چرا مردم را مثل خانواده‌ات تلقی نمی‌کنی؟ یعنی بزرگ‌ترها را مانند پدر و مادرِ خود بدانی، کوچک‌ترها را جای فرزند خودت بگذاری و همسالان را برادر خود بشماری. وقتی آنها را خانواده خودت بدانی به کدام‌یک از آنها دوست داری ظلم کنی؟! کدام‌شان را دوست داری نفرین کنی؟! آبروی کدام‌یک را حاضری ببری؟! 🔸بعد می‌فرماید: «وَ إِنْ عَرَضَ لَكَ إِبْلِيسُ...» وقتی ابلیس به تو القاء کرد که «بهتر از مسلمان دیگری هستی!» اگر او سنش بیشتر است، بگو ایمان و عمل صالح او بیشتر است، اگر سنش کمتر است، بگو گناه من بیشتر است و اگر هم‌سن توست، بگو من به گناه خود یقین و به گناه او شک دارم؛ پس او بهتر از من است! اگر مردم به تو احترام گذاشتند، بگو «از خوبی آنهاست» اگر با تو نامهربانی کردند، بگو «به‌خاطر بدیِ من است» 🔸اگر با همه مثل خانواده‌ات مهربان باشی، زندگی‌ات آسوده‌تر می‌شود، دشمنانت کم و دوستانت زیاد می‌شوند؛ از خوبی‌شان خوشحال می‌شوی و از بدی‌شان ناراحت نمی‌شوی. @Panahian_ir 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۵۹) #فصل_هفتم (حماسه اشک ۴) #اولین_تجربه‌ی_بازداشت (بخش اول) تا روز تاسوع
(خون دلی که لعل شد ۶۰) (حماسه اشک ۵) (بخش دوم) مردم بیرجند به من به چشم همدلی و محبت مینگریستند، و من خوشحال بودم که میدیدم مردم این شهر_علی رغم ترس از قدرت علم_ با مبلغان اسلام یک همچین همبستگی عاطفی دارند. طی روزهایی که در بیرجند بودم_بین دستگیری تا تبعید (دهم تا پانزدهم محرم)_ اوضاع ایران با بک جنبش انفجار آمیز علیه قدرت حاکمه، آشفته و هیجانی بود. در تهران مجالس روضه امام حسین(علیه السلام) به مجالس نوحه خوانی های انقلابی تبدیل شد و طاغوت را به وحشت انداخت. روز عاشورا، امام سخنرانی تاریخی خود را که آغازی بر پایان کار رژیم شاه بود، در قم ایراد کرد و دو سیزدهم خرداد سال۱۳۴۲ ایشان دستگیر شد. در همان روزها، یک بازپرس نظامی با درجه سرهنگی از مشهد به بیرجند آمد و خواست مرا ببیند. و من تا به امروز نمیدانم او چه ماموریتی در آن سفر داشت. او به من گفت: شمارا به مشهد خواهیم فرستاد، اما اوضاع آنجا ناآرام است و تعداد بسیاری دستگیر شده اند؛ به نحوی که زندان های مشهد دیگر جا ندارد. او میکوشید با تصویرکردن اوضاع ناآرام مشهد، در دل من وحشت ایجاد کند؛ لذا به من گفت: بهتر است چند روزی در بیرجند بمانید تا اوضاع آرام شود! به نظر میرسید ماموریت این سرهنگ، تنها همین بود که این عبارت را به من ابلاغ کند. اما چرا برای ابلاغ این حرف به من، فردی را از مشهد فرستادند؟ حال آنکه میشد مطلب را یکی از نظامیان بیرجند هم ابلاغ کند. بعد هم چرا فردی با درجه سرهنگی؟ ظاهرا تشویش و اضطراب دستگاه های رژیم به حد اعلی رسیده بود و در مورد هر چیزی هزار گونه فکر و خیال میکردند. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
پژوهش های اصولی
🚩 زیارت امام حسین تا اربعین ▪️در ایام سوگواری سیدالشهداء (ع)، مخصوصا از روز عاشورا تا روز اربعین، ا
🔴ختم بسیار راهگشای آیت‌الله حق‌شناس برای رفع بلای کرونا و بازشدن راه زیارت امام حسین(علیه السلام) تا اربعین ✅ چله عاشورا را اگر مانعی باشد می توان 20 روزه بجا آورد 🔸 آیت‌الله میرزا عبدالکریم حق‌شناس، یکی از سالکان و عارفان الهی است که توجه به توصیه‌های اخلاقی و عرفانی ایشان نیز می‌تواند در مقاطع مختلف زندگی برای ما راهگشا باشد یکی از این دستورالعمل‌ها در خصوص نحوه دعا کردن است که درباره قرائت زیارت عاشورا توصیه‌هایی ذکر شده است. 🔸 آیت‌الله حق‌شناس بر این باور بود که با این چله زیارت عاشورای امام حسین (ع) می‌توان به حاجت‌های بسیار بزرگ و نشدنی دست یافت. 💠 دستور قرائت چله زیارت عاشورا از حضرت آیت الله حق شناس به نقل از آیت الله جاودان: 1- صد مرتبه (( الله اکبر )) 2- یک مرتبه سلام آخر زیارت عاشورا ( السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح ...) 3- یک مرتبه لعن آخر زیارت عاشورا ( اللهم العن اول ظالم ... ) 4- قرائت زیارت عاشورا از اول تا اول (( اللهم العن اول ظالم ... )) 5- دو رکعت نماز هدیه بمحضر حضرت سیدالشهدا علیه السلام 6- صد مرتبه (( الله اکبر )) 7- قرائت زیارت عاشورا از اول تا انتها همراه با صد لعن و صد سلام 8- دو رکعت نماز زیارت حضرت اباعبدالله علیه السلام ❗️نکات مهمی که باید رعایت شود: 1- این دستور تا چهل روز و بدون فاصله شدن بین روزها انجام شود. 2- در این ۴۰ روز شما نباید هیچ گناهی انجام دهید،گوش و چشم و زبانتان باید پاک باشد،غیبت نکنید،غیبت نشنوید،با کسی بد رفتاری نکنید. 3- صدقه دادن هرروز بعد از اتمام آن برای سلامتی امام زمان علیه السلام 4- زمان انجام آن در بین طلوع و غروب آفتاب باشد. 5- در بین قرائت زیارت با کسی صحبت نکند(جز ضرورت) 6- کسی جز اعضای خانه از انجام این عمل مطلع نشوند. 7- احتیاطا بجای عبارت (( و هذا یومٌ فرحَت )) عبارت (( و یوم قتل الحسین یومٌ فرحَت )) و بجای عبارت (( إن هذا یوم ٌ تبرّکت )) عبارت (( إن یومَ قتل الحسین یومٌ تبرّکت )) قرائت شود. 8- بانوان در ايام خاص , خواندن زيارت عاشورا را به شخص ديگري واگذار نمايند که نائب باید موارد ذکر شده را رعایت کند و یا 20 روز بجا آورند 💠 چله عاشورا را اگر مانعی باشد می توان 20 روزه بجا آورد و به جا آوردن چله عاشورا برای چند حاجت نیز مانعی ندارد. ‼️برای اینکه چله ان شالله اثرکند نباید حقی بر گردن شما باشد مخصوصا حق الناس،حق الناس را به طور کامل ادا کنید حق الله را تا انجا که توانتان هست انجام بدهید مراقبه در طول چله بسیار مهم است 🆔 @ArbaeenIR
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۶۰) #فصل_هفتم (حماسه اشک ۵) #اولین_تجربه‌ی_بازداشت (بخش دوم) مردم بیرجند
(خون دلی که لعل شد ۶۱) (حماسه اشک ۶) (بخش اول) روز پانزدهم محرم مرا تحت الحفظ به همراه سه مامور پلیس به مشهد فرستادند. فاصله ی بیرجند تا مشهد ۵۴۰کیلومتر است. اتوموبیل جیپ نظامی که مارا میبرد، این فاصله را با سرعت زیاد و بدون توقف طی کرد. فقط جلوی یک قهوه خانه ی سر راه برای خوردن غذا توقف کوتاهی کرد. در مسیر، از چند شهر، از جمله قائن و گناباد و تربت حیدریه هم عبور کردیم. ماموران پلیس محافظ، حالت ترس و هراس داشتند. وقتی به مشهد رسیدیم، مرا به یکی از مراکز پلیس تحویل دادند، که شب سختی را در آنجا گذراندم. گشتی های پلیس با اسب خیابانها و کوچه هارا میگشتند. در شب، حیاط پاسگاه پر از پلیس های کشیک شد که برای استراحت در آنجا خوابیدند. چون برای من جای خواب پیدا نشد، لذا مرا به اتاق تنگ و کوچکی بردند. صبح هم مرا به ساختمان ساواک تحویل دادند و از آنجا به زندان اردوگاه مشهد فرستادند. در آن زندان تعدادی زندانی حضور داشتند که بیشترشان یا جوانانی بودند که در تظاهرات شرکت داشته یا بیانیه پخش کرده بودند، و یا از سخنرانها و طلاب حوزه و دانشجویان دانشگاه بودند. از بین آنها شخصیتهایی را به یاد دارم که بعد ها وارد عرصه ی مبارزه سیاسی و جنبشی شدند؛ از جمله پرویز پویان، که در اواخر دهه۴۰ از رهبران جنبش مسلحانه ی چپ شد و در یک عملیات مسلحانه به قتل رسید. و نیز آقای فاکر که هم اکنون عضو مجلس شورای اسلامی است . وقتی در زندان وارد اتاقی شدم که با سلولهایی که بعدها در آنها حبس شدم، شباهتی نداشت، در نخستین ساعات احساس غربت و تنهایی کردم. نمیدانستم زندانیان در اتاقهای مجاور چه کسانی هستند و یا چندنفرند. با آنکه این افراد در مجاورت من بودند، اما احساس میکردم که من کاملا از آنها دورم. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
هدایت شده از KHAMENEI.IR
13990611_40482_1281k.mp3
11.5M
🎙 بشنوید | صوت کامل سخنرانی امروز رهبر انقلاب در اجلاس سالیانه رؤسا و مدیران آموزش و پرورش. ۹۹/۶/۱۱ 💻 @khamenei_ir
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۶۱) #فصل_هفتم (حماسه اشک ۶) #زندان_پادگان (بخش اول) روز پانزدهم محرم مرا
(خون دلی که لعل شد ۶۲) (حماسه اشک ۷) (بخش دوم) اندکی بعد صدایی از اتاق مجاور شنیدم که بیت شعری میخواند. هم صدا نوعی آهنگ داشت، و هم شعر معنای خاصی داشت که به دل آرامش میداد و برای مقابله با آن وضع، به انسان عزم و اراده میبخشید. بیت از مثنوی مولوی بود: عار ناید شیر را از سلسله/ نیست مارا از قضای حق گله صاحب صدا را شناختم؛ یکی از خطبای مشهور مشهد بود. فهمیدم او هم به زندان افتاده است. شناختن همسایه زندانی ام، و شنیدن شعری که خواند، در من احساس آرامش به وجود آورد و تنهایی و غربت را از دلم دور ساخت. این ساختمان، جزو زندان اردوگاه نظامی‌ _که نظامیان در آن زندانی میشوند_ نبود؛ بلکه حتی در اصل، زندان هم نبود؛ در واقع انباری ای بود که به دنبال اوضاع انفجار آمیز کشور، آن را به زندان تبدیل کرده بودند. اوضاع آشفته آن روزها رژیم را واداشته بود تا زندانها و بازداشتگاه های فوری فراهم سازد. از همین رو، اتاقها به هیچ وجه قابل سکونت نبود. اتاقی که ابتدا مرا در نگه داشتند، خیلی نمناک بود؛ به حدی که روی زمین اتاق، آب جمع شده بود؛ لذا چند ساعت بعد مرا به اتاق دیگری منتقل کردند. هر روز صبح برای بیگاری بیرون می آمدیم. از جمله این بیگاری ها، کندن علفهای هرز حیاط اردوگاه بود. حیاط پر از گیاهان طبیعی و خود رو بود و من هنگام کندن آنها زمزمه میکردم: مرا به کار گُل داشتند، نه همچو استاد فارس به کار گِل! مارا وادار میکردند مسیرها و گذرگاه های داخل اردوگاه را صاف و هموار کنیم. من پس از پیروزی انقلاب، از همین اردوگاه دیدن کردم و در سخنرانی ای که آنجا داشتم، به نظامیان گفتم: من در صاف کردن و هموار کردن بیشتر مسیرهای این اردوگاه شرکت داشته ام! 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945