🥋 #داستان ذن
🧑🦲 تانزان و اكيدو
دو راهب #ذن در خيابان گل آلودی در شهر قدم می زدند كه به دختری با جامه ابريشمين برخوردند. او به خاطر گل و لای می ترسيد از خيابان بگذرد.
تانزان گفت: بيا دختر و او را از خيابان گذراند.
دو #راهب تا شب سخن نگفتند؛
سرانجام در دير، اكيدو نتوانست بی تفاوت بماند و گفت: راهبان نمی بايست به دختران نزدیک شوند. چرا چنين كردی؟
تانزان گفت:
دوست عزيز، من آن دختر را همانجا در شهر رها كردم. اين تو هستی كه او را با خود تا اينجا آورده ای!
#ذهن_آزاد 🤔
👊 @HrazmiVpahlvani 💪
کانال هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🇮🇷
🏹🥊⚔👊🤺🥋
⛩ (هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می کند و در آن زیبایی بزرگی نهفته است.)