eitaa logo
جایی...
44 دنبال‌کننده
560 عکس
81 ویدیو
13 فایل
بسم الله... ‌ جایی برای اشتراک‌گذاری سیاهه‌ها، ثبت‌ها و علایقم... ‌ ‌ مشغول با فرهنگ و هنر ‌ ‌ «و وای بر آن کس که در صحرای محشر سر از خاک بر دارد و نشانه‌ای از معرکۀ جهاد در بدن نداشته باشد...» ‌ ‌ میثم بال‌ْزَده @Misooooo
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جایی...
4_430088082172150499.mp3
10.98M
رازِ دِلْ • اثری از استاد مجید انتظامی • از آلبوم موسیقی متن فیلم سینمایی «آژانس شیشه‌ای» ساختهٔ ابراهیم حاتمی‌کیا @Jaieebaraye...
بعد از پنج ماه، بالاخره آرام گرفتی إلی اللقاء سید...
قصد کرده‌ام به نیابت از سید عزیز، سفر اولی غیر برخورداری را به زیارت حضرت سیدالشهدا بفرستم. گفتم اینجا بگویم شاید کسی خواست کمک کند. قیامت که بی‌کس و کاریم دست‌مان را بگیرند ان‌شاءالله... 5894631537524530 علیرضا عبدالعلی سربندی (کانال تلگرامی داستان ادبیات/ علی‌رضا سربندی https://t.me/tslhs_57/914)
هدایت شده از سیمافکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این داغ تسلایی ندارد سیمافکر؛ ویدئو رسانه فرهنگ و سیاست @simafekr_com
4_5915867741394311701.mp3
3.41M
رزقِ شبِ اول ماه مبارک رمضان؛ فرازی از دعای ابوحمزهٔ ثمالی با صدای الهیِ شهید سید حسن نصرالله... لطفِ جوادخان نجفی التماس دعا جایی...
ـــــــــــــــــــــــ ▪️و گفت: «نماز و روزه بزرگ است لکن کبر و حسد از دل بیرون کردن بزرگ‌تر است که دل جای نظرِ خداوند است.»  ذکر شیخ ابوالحسن خرقانی رَحمةُ اللّه عَلیه تذکرة‌الاولیاء عطّار نیشابوری به مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی [از کانال تلگرامی استاد شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani]
هدایت شده از ماهنامۀ سوره
34.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌«إن تنصروا الله ینصرکم» ‌ بخشی از سخنرانی شهید سید حسن نصرالله در سلسله جلسات «السیر و السلوك في خط الإمام الخمینی»، منتشرشده در شمارهٔ «۱۵و۱۶» ماهنامهٔ سوره، مهر و آبان ۱۴۰۳ ‌ انتشار به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان ‌ 🆔 @Sourehmagazine
[دربارهٔ اسکار انیمیشن کوتاه و عوامل ایرانی‌اش] حکایت، حکایت حضور تیم‌های باشگاهی ایرانی در مسابقات بین‌المللی است. هر بار به فراخور عده‌ای پیدا می‌شوند که مصممند در کلهٔ آدم فرو کنند که دیگر قرمز و آبی مهم نیست و این تیم نمایندهٔ ایران است. چرا؟ و بر چه اساس؟ چرا طرف‌دار قرمز یا آبی «باید» قانع شود و بپذیرد که رقیب ازلی و ابدی تیم مورد علاقه‌اش، حالا نمایندهٔ ایران است و باید از آن طرف‌داری کند؟ که چه بشود؟ مثل این است که فکر کنیم طرف‌داران لیورپول و منچستر در جام باشگاه‌های اروپا به هم می‌گویند این‌جا دیگر تیم نمایندهٔ انگلیس است، بیایید اختلافات قدیمی را کنار بگذاریم و برای نمایندهٔ کشورمان دعا کنیم. بعد هم که هر کدام قهرمان شدند، دیگری از خوش‌حالی به خیابان می‌رود!! معلوم است که این‌طور نیست! اصلاً که گفته «هر حضور بین‌المللی‌ای، یک حضور ملّی است»؟ این میل به ملّی کردن و حس جمعی ایجاد کردن از هر چیز کوچک و بزرگی از کجا می‌آید؟ حکایت، حالا همین حکایت است در حضور آثار هنری تولید شده توسط «عوامل ایرانی» در عرصه‌های خارج از کشور؛ فستیوال کن و ونیز و جایزهٔ اسکار و کذالک. «باید» همه شیرفهم شوند که این یک حضور «ملّی» است و باید فراتر از ایدئولوژی‌ها و باورها، از موفقیت‌شان لذت ببریم و احساس شعف و بهروزی کنیم. سایت‌ها و روزنامه‌ها از «یک افتخار دیگر برای سینمای ایران» می‌گویند و سیاست‌مداران این «موفقیت بزرگ»(؟!) را به «ملت شریف ایران» تبریک می‌گویند! چرا؟ یک نفر دیگر رفته و با هر باوری، پوستش کنده شده و فیلمش را ساخته و حالا جایزه گرفته و‌ دلار و یورو‌اش را به جیب زده، به ما «ملت شریف ایران» چه ربطی دارد؟ ما را سننه؟! جدای از آن‌که نفس فستیوال و سیمرغ و نخل و شیر و اسکار، به منِ عامیِ عادیِ از همه جا بی‌خبر چه ربطی دارد و چرا «باید» در زندگی‌ام انقدر مهم باشد (در حقیقت چه چیز یک «شیء» مطلا یا شیشه‌ای را تبدیل به یک «ارزش» کرده؟)، چه کسی گفته این فستیوال‌ها‌ و جایزه‌های سینمایی، یک عرصهٔ بین‌المللیِ «ملّی» هستند؟ یک‌ جایزهٔ تخصصیِ(!) سینمایی چه دخلی به کشور و ملت دارد؟ پرچم ایران بالا می‌رود یا سرود ملّی پخش می‌شود؟ یا پایین نام اصغر فرهادی و حسین ملایمی نوشته می‌شود «ایسلامیک ریپابلیک آف ایران»؟ اصلاً می‌دانستید در قوانین اسکار برای معرفی فیلم منتخب یک کشور به آن جایزه، آن است که آن شخص/نهاد معرفی‌کننده، باید غیردولتی و غیرسیاسی و بی‌نسبت با ساختار سیاسی آن کشور باشد؟ می‌دانستید کَن و ونیز و سزار و اسکار، متعلق به نهادهایی خصوصی و غیردولتی هستند و - مثلاً!!! - سیاسی نیستند؟! خب پس این جایزه چه ربطی به من و کشورم دارد و من چرا باید برایش خوش‌حال شوم؟ این البته غیر از این است که سازندهٔ اثری با تهیه‌کنندگی «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»، بی‌حجاب به روی سِن می‌رود و هر چه دروغ و پرت‌وپلا به ذهن مریضش خطور می‌کند، علیه کشورم می‌گوید(راستی یک ذهن مریض می‌تواند خالقِ زیبایی باشد؟). این البته غیر از این است که اثر مذکور، اثری ضد پدر و ضد جنگ و در نتیجه ضد ایران است. این البته غیر از این است که سازنده روی سِن نه می‌تواند جلوی خوش‌حالیِ کودکانه‌اش را بگیرد (انگار اتفاق مهمی افتاده که انقدر خوش‌حال و دست‌پاچه است!) و نه می‌تواند از روی متنی که پیش‌تر نوشته شده، درست و بی‌لکنت و با لهجهٔ مناسب بخواند و دست از «مِعِدي‌بازی» (قبلاً گفته‌ام معنای مِعِدي چیست دیگر؟!) بردارد و آبروی من ایرانی را بیش از این جلوی آن جماعت چشم‌رنگی نبرد! نه! چیزی که می‌گویم چیزی غیر از این‌ها و پیش از این‌هاست.
اگر بنا بر این باشد که به صرف آن‌که یک نفر، چون در ایران «متولد» شده و از قضا فارسی هم بلد است حرف بزند، در هر جای این جهان، به موفقیت شخصی‌ای دست پیدا کند، من و‌ مای ایرانی باید خوش‌حال شویم و در پوست خود نگنجیم و سجدهٔ شکر به جای آوریم از این موهبت الهی و فارغ از هر باوری به این دست‌آورد بزرگ افتخار کنیم؛ لابد باید از حضورهای موفق بهمن قبادی و محمد رسول‌اف و علی عباسی هم خوش‌حال باشیم و دل‌مان برای جوایز و افتخارات گلشیفته و زر ابراهیمی و شهره آغداشلو غنج برود و بی‌خیال همهٔ چالش‌ها و مشکلات و باورهایمان، از افتخارات کیمیا علیزاده و سعید ملایی تحت پرچم بی‌وطنان و مغولستان در پوست خودمان نگنجیم. راستی آن سلطنت‌طلبان و مجاهدین خلقی هم ایرانی‌اند، بیایید فارغ از هر اصل و اساسی، صرفاً بر اساس این نقطهٔ مشترک(؟!) برای موفقیت‌شان دعا کنیم. راستی شائول موفاز، موشه کاتساو و مردخای زر هم متولد تهران و یزد و مشهد بودند و تقدیر الهی آن‌ها را روانهٔ اسرائیل کرد و رئیس‌جمهور و وزیر دفاع و عضو کنست شدند بنده‌های خدا! مهم آن تولدشان است که ایرانی است، به آنان هم باید افتخار کنیم. حضرت عباسی رئیس‌جمهور شدن یک ایرانی در یک کشور(؟!!) دیگر، افتخارش بیش از جایزهٔ اسکار نیست؟! خوش‌حالیِ مردم برزیل از انتخاب فیلم‌شان به عنوان بهترین فیلم خارجی زبان را دیدید؟ آدم شرمش می‌شد! چه چیزی باعث شده فکر کنیم اساساً اسکار چیز مهمی است؟ آخر اسکار خودش چیست که کله‌پاچه‌اش چه باشد؟ چرا باید برنده شدن یک نفر دیگر، آن هم در اسکارِ «آرگو» و «مونلایت» و «اوپنهایمر»، برای من افتخار باشد؟ پرسپولیس قهرمان جهان هم شود من کهیر می‌زنم، «نمایندهٔ ایران است» دیگر چه صیغه‌ایست؟ هنوز آن‌قدر بدبخت نشده‌ایم که مجبور باشیم برای دل‌خوش‌ کردن‌مان، لیست افتخارات ملّی با همچین چیزهای پیش‌ پا افتاده و بی‌ارزشی ببندیم. شأن ملت و ملیّت را حفظ کنیم و هر رطب و یابسی را به ریشش نبندیم. راستی؛ قیمت بلیط رفت‌وبرگشت و اقامت در لس‌آنجلس چقدر است؟ دلم به حال این افتخارآفرینان ایرانی که با مشقت در این دیار فلک‌زدهٔ نفرین‌شده بیست دقیقه انیمیشن ساختند می‌سوزد. باید برای این بلیط و هتل پول زیادی داده باشند، آن هم با این قیمت دلار!! جایی...
ـــــــــــــــــــــــ ▪️و گفت: هرگز متکبّر بوی معرفت نشنود. گفتند: نشان متکبّر چیست؟ گفت: آن‌که در هژده هزار عالَم نَفْسی بیند خبیث‌تر و پلید‌تر از نَفْسِ خویش. ذکر بایزید بسطامی رَحمةُ اللّه عَلیه تذکرة‌الاولیاء عطّار نیشابوری به مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی [از کانال تلگرامی استاد شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani]
ما، این‌جا، چه می‌کنیم؟!
هدایت شده از سیمافکر
9.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فارسی؛ بنیاد ایران محمدرضا شفیعی کدکنی 💡سیمافکر؛ ویدئورسانه فرهنگ و سیاست ایران @simafekr_com