eitaa logo
جبهه جهاد با جنگ سایبر دشمن
54 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
12 فایل
سلام به کانال خودتون خوش آمدید. کپی مطالب کانال فقط با ذکر صلوات و به نیت سلامتی و فرج مولامون صاحب الزمان مجاز میباشد. https://eitaa.com/joinchat/2944204991C61509ee85a جبهه جهاد با جنگ سایبر دشمن 👆🏻👆🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃 ֢ ֢ ֢ ֢ . √ زن و شوهر با هم دعوا میکنن؛ مرده زنگ میزنه به مادرش میگه: مامان من میخوام زنمو تنبیه کنم😒 چند روزی میام خونتون . . .☺️ مامانش میگه: نه پسرم زنت به یه تنبیه بزرگتر نیاز داره! من چند روز میام خونتون😂😂😂 𓈒 1098 𓈒 تجربه مشابهی داری بفرست😉👇 ورودبدون‌همسرجان‌ممنوع ✨🌹 @❤️..
شهید محمد سهرابی نام پدر: حسن تاریخ تولد: 1344 محل تولد: رهنان شغل: محصل یگان اعزام کننده: بسیج تاریخ شهادت: 61/8/11 محل شهادت: عین خوش زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان زندگینامه: محمد سهرابی در سال 1344 در شهر رهنانِ اصفهان به دنیا امد. او تحصیلات خود را در شهر رهنان ادامه داد و همزمان با ادامه ی تحصیل در حین انقلاب اسلامی در تظاهرات شرکت می کرد و شب ها به پاسداری می پرداخت. بعد از شروع جنگ تحمیلی با حضور در بسیج آمادگی خود را جهت پاسداری از اسلام اعلام نمود و سرانجام راهی جبهه های نبرد شد و در تاریخ 61/8/11 در منطقه ی عین خوش در عملیات محرم به درجه ی رفیع شهادت نایل گردید. جلوه هایی از شهید: از خصوصیات اخلاقی شهید سهرابی این بود که احکام اسلام را به طور احسن انجام می داد. به افراد خانواده ی خود تأکید می کرد که نماز و عبادات را به خوبی انجام دهند. او هیچ وقت لباس نو نمی پوشید و می گفت می خواهم معمولی باشد. منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan
پیام شهید: سخنی با خانواده ام و امت شهید پرور دارم که همیشه پشتیبان ولا یت فقیه باشید. با منافقان کوردل سخت در ستیز باشید تا نتوانند به این انقلاب ضربه ای وارد کنند. دعاها را از یاد نبرید چون پیروزی ما در دعاهای شماست و نباید دعاها را از دست بدهیم. خانواده ام: خدا می خواهد شما را آزمایش کند که الان در معرض آزمایش قرار گرفته اید کاری کنید که در این آزمایش سربلند باشید. برای من گریه نکنید که منافقان کوردل شاد می شوند. گلبرگ های خاطره: محمد پسر مؤمن و نماز خوان و روزه گیر و خوش اخلاق بود. او با مردم به نیکی برخورد می کرد، خوشرفتار و خوش اخلاق بود و به مردم فقیر و بیچاره کمک می کرد. روزی فرد تنگدستی احتیاج به پول پیدا کرد، او مقداری پول که حاصل کارش در تعطیلات تابستان بود را به آن فقیر داد و گره از کار او بازگشود. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan
هدایت شده از جبهه جهاد با جنگ سایبر دشمن
با سلام. امشب شب جمعه هست و یادی کنیم از شهدا با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد ألّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلى‌مُحَمَّدٍوآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم✨
پیام شهید: در این لحظات آخر نکاتی را توضیح می دهم: رفتنم به جبهه فقط برای رضای خدا بوده و بس. خدایا در این واپسین لحظات آنقدر خالصم کن که این احساس یعنی شهادت را درک کنم و از تمام معصیت ها و گناهان به دور و سبکبال و عاشق به سویت پرواز کنم که شهادت در راهت چه زیباست. برادرارن عزیز، آیا تا کنون به فکر گرسنگان آفریقا و بقیه مستضعفان جهان بوده اید؟ آیا فکر کرده اید که در لبنان چه می گذرد؟ شما ای جوانان، نکند که در رختخواب ذلت بمیرید که حسین (ع) در میدان جنگ شهید شد. خواهرم حجابت را و برادرم نگاهت را حفظ کن. رفتن به نماز جماعات و جمعه و خواندن دعای کمیل و دعای توسل و ندبه را از یاد نبرید و در تمام لحظات امام را فراموش نکرده و همیشه دعاگوی این فرزند حسین (ع) باشید. امیدوارم آن هایی که در خط امام هستند قاطعانه تر این راه را ادامه دهند که همان راه شهیدان است. گلبرگ های خاطره: قبل از عملیات محرم داخل چادر مستقر بودیم. تعداد زیادی از بچه های رهنان دور هم جمع شده بودند و با هم شوخی و صحبت می کردند. از جمله ی آن ها شهید بهزاد کیانی بود. ایشان از باب مزاح می گفت: این همه قبل از عملیات گریه و زاری کرده و به خدا التماس می کنیم که شهید شویم اما در حین عملیات زیر آن آتش سنگین خانه ی موش را هزار تومان می خریم تا از گزند تیر و ترکش در امان بمانیم. این شهید عزیز در همان عملیات شربت شهادت نوشید. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehna
شهید بهزاد کیانی نام پدر: صفر تاریخ تولد: 1341 محل تولد: اصفهان شغل: محصل یگان اعزام کننده: بسیج تاریخ شهادت: 61/8/11 محل شهادت: عین خوش زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان زندگینامه: بهزاد کیانی در سال 1341 در شهر اصفهان به دنیا آمد. در بسیج به طور شبانه روزی به پاسداری از ارزشهای انقلاب می پرداخت. بعد از دو ماه به جبهه رفت و بار سوم از ناحیه ی پا مجروح شد. همیشه کلامش این بود که دعا کنید من شهید شوم، تا اینکه بعد از یک سال نبرد در جبهه در عملیات محرم شهید شد. به گفته امام عزیز از سربازانی بود که در سال 1342 در گهواره آرمیده بود. وی از دوران کودکی روح بزرگی داشت و آثار بزرگ منشی و از خود گذشتگی در چهره اش نمایان بود، همیشه در کارها موفق و گویی در جست و جوی گمشده ای بود. جلوه هایی از شهید: اشک می ریزیم برای کسانی که با آن ها بودیم، با آن ها در صف نماز جماعت می ایستادیم، با آن ها غذا می خوردیم و با آن ها به گردش می رفتیم. دینم اسلام است، به خاطر استواری دینم یعنی اسلام عزیز پای به جبهه های نبر حق علیه باطل گذاشتم. برادرانم امیدوارم آن هایی که در خط امام و انقلاب هستند قاطعانه راه خود را ادامه دهند که همان راه شهیدان است. منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼به نام خداوند بخشنده مهربـان 🌸به نام او که رحمان و رحیم است 🌼به احسـان عـادت و خُلقِ کـرم است 🌸سلام صبح زیـباتون بـخیـر 🌼دلتون سرشار از عشق و صفا و صمیمیت 🌸روزت غرق در عطر گل‌ها ✨🌹
شهید محمد رضا نیکبخت (خلیلی) نام پدر: باقر تاریخ تولد: 1332 محل تولد: رهنان شغل: بستنی فروش یگان اعزام کننده: بسیج تاریخ شهادت: 61/4/23 محل شهادت: شلمچه زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان زندگینامه: در سال 1332 در خانواده ای کاملاً متدین، مذهبی و کشاورز به دنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه ی مودّت رهنان با موفقیت به پایان رسانید. او جوانی زرنگ و چابک بود. در اوج اختناق رژیم شاهنشاهی که کسی جرأت سخن گفتن نداشت جلسات سخنرانی به راه می انداخت و روحانی دعوت می نمود. او در قضیه ی منزل آیت الله خادمی که اوج درگیری ها بود حضور فعال داشت و ترس برای او معنا و مفهوم نداشت. با شروع نهضت همه جا پیشتاز بود به طوری که از طرف ساواک دستگیر و دو ماه زندانی شد. با پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ های کردستان به طرف پاوه حرکت کرد و مدتی در آن جا بود. با پایان مأموریتش به رهنان بازگشت و دوباره خود را برای جبهه آماده نمود و به جبهه رفت و و در عملیات طریق القدس، بستان، فتح المبین و بیت المقدس حضور داشت. در عملیات بیت المقدس همچون حضرت عباس (ع) سقای رزمندگان گردید و با تانک آب در زیر آتش دشمن آب به لبان تشنه ی رزمندگان می رسانید. با شروع عملیات رمضان مستقیماً وارد گردان خط شکن شد و تا کنون از او خبری نیست. منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan
جلوه هایی از شهید: او مظهر گذشت و فداکاری و کمک به هم نوع بود و با ظلم مبارزه می کرد. توصیه ی همیشگی او به دوستان انس با خدا بود. وسیله ی ارتباط با معبود را دعا و نیایش می دانست و از طرفداران پر و پا قرص دعا کمیل تکیه ی ملک در زمان قبل از انقلاب بود. ماه رمضان دعای ابوحمزه را دنبال می کرد. همیشه اطراف او را دوستان با محبت و صفا گرفته بود و او مثل شمع به پای جذب و هدایت آن ها می سوخت. همه ی جوانان و ورزشکاران و اهل محل او را نقطه ی اتکا و حمایت از خود می دانستند. از چیزی به جز خدا نمی ترسید و به همین دلیل می شود گفت محور انقلاب و حرکت نهضت در محل و شکننده ی کابوس ترس و سرعت بخش جوش و خروش مردم بود. به همین دلیل یاد و خاطرات او هیچ گاه از ذهن مردم شهر محو نخواهد شد. گلبرگ های خاطره: در شبی از شب ها مأموران پس از تعقیب و مراقبت طولانی رو به روی درب مغازه ی او ظاهر شدند. او بلافاصله مأمورین را به عقب زد و از دیوار رو به روی مغازه بالا رفت و روی پشت بام قرار گرفت. پس از چندین ساعت، تلاش مأمورین بی نتیجه ماند. وقتی از او سؤال کردند کجا خودت را مخفی نمودی؟ در جواب گفت: چادر یکی از زن ها را گرفتم و کنار خیابان ایستادم و تلاش بیهوده ی مأموران را تماشا کردم. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan