eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
960 دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
اِلهـي قـَدْ سـَتَرْتَ عَلـَيَّ ذُنُوبـاً فـِي الدُّنْيــا گناهانـۍ را در دنـيا بر مَن پوشانـدۍ وَاَ نَا اَحْـوَجُ اِلـي سَتْـرِها عَلَـيَّ مِـنْكَ فـي الاُْخْري، ڪه بَـر پوشـاندن آن در آخـرت محـتاج‏ تــرم اِذْ لــَمْ تُظْهِـرْها لاَِحَـد مِـنْ عِبادِكَ الـصّالِحينَ گناهـم را در دنـيا براۍ هيـچ يڪ از بندگان شايسته ‏ات آشـكار نڪردۍ فَلاتَفْضَحـْني يـَوْمَ الْقِـيمَةِ عَلـي رُؤُسِ الاَْشـْهادِ پـس مَـرا در قـيامت در بـرابـر ديـدگان مَـردم رسـوا مڪن
. یه بزرگی میگفت: شهدا وقت گناه کردن نداشتن. باتمام وجودم توی شبهای آخرشعبان میگم، کاش من هم مثل شهدا، وقت گناه کردن نداشتم…😭 خدایا گناهانم منو بیچاره کردن. تو رو به حضرت مهدی مولود این ماه و به امام حسین صاحب دلها، قسمت میدم، گناهانم رو ببخش و فرصت گناه و وقت گناه رو ازم بگیر... الهی آمین✨
اَللّهمَّ اجْعَلْنا...مِمَّنْ دَاءْبُهُمُ‌‌الاِْرْتِياحُ اِلَيْك !... مرا از کسانی قرار دِه... که شیوه‌شان آرام گرفتن به درگاهِ توست... ‌ !‌ 🙏نگرانم از اینکه تو مرا به حالِ خودم رها کنی... رهایی که نداشتن (تُ) در پیرامون زندگانیم... 🙏عشق یعنی کمال معبود فردوس در نڱاه روشنایی گرمایت... 🙏دوست یعنی تنها دوستدارش تو باشي... . ! 🙏بیادم آور که تو جاودانه تکیه گاه منی، نه جاودانه رهایی من...
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#سینه_زنی ویژه شهادت راوی دشت کربلا حضرت #امام_باقر علیه السلام به نفسِ کربلایی حسین طاهری …❀ @Karb
. مارو با محرم امتحان نکن😭 از سفره‌ی کریم، مرا منعِ نان نکن با روضه‌ی حسین، مرا امتحان نکن من با حسین سرخوشم و غرقِ در حیات یک‌لحظه بی‌حسین، بمانم... گمان نکن سویش که آمدم، به من آموخت عاشقی در پیشِ یار، فکرِ زمان و مکان نکن تنها حسین رمزِ نجات است در جهان من را گدای مرحمتِ این و آن نکن وقتی بهشت، تکه‌ای از شهرِ کربلاست در این حریم، صحبتِ حور و جنان نکن ** ای نانجیب! تیغِ خودت را غلاف کن خنجر به حلقِ تشنه‌ی این میهمان نکن …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
┄┄❁﷽❁┅┄ 🕊🕊🌾🌾---------°° از منان خواستارم که مارا در ما قرار دهد واز اهل بیتش جدا نسازد.... و در همه جا و همه وقت به فریادم رسد که طاقت را ندارم... ! من این راه را برای تــو انتخاب کردم. تابتوانم به خود برسم وبه هر راحی رفتم... ✨✨✨✨✨ دیدم که راه دور و کم. پس فقط کوتاهترین راه را یافـتم و ادامه دادم ودر این راه همه چیز را زیر پا گذاشتم وبه همه کردم وتنهــا رو به درگاه تو آوردم... 🕊🕊🕊🕊🌾🌾🌾🌾🌾 [[نامش و یادش گــــرامــی]] 🕊🕊🌸🌸🌸🌾🌾 🕊🕊🌸🌸🌸🌾🌾 شیرمرد از رزمندگان سلحشور از فرماندهان حماسه ساز استان در دوران دفاع مقدس فرمانده دسته خط شکن عج در عاشواریی ۴ :دی ماه۱۳۶۵۴ 🌾🕊 ٤👇 @Karbala_1365
💢رفته بودیم برا شناسایی ۸. وسط که مدشد و ازمسیرمستقیم منحرف شدیم ورفتیم سمت دوعراقی که میکردن.ماه بالا بود هوا هم صاف. گفتم حسین یه دعاکن! 💢دستشو از آب درآورد سمت و گفت:خدا یه بفرست! همان لحظه ابرسیاهی ماه را پوشاند. از کنار ها رد شدیم رفتیم تو نیزار. گفتم:هنوز باورت نکردم؟ گفت: ابررا ببر! ابر کنار رفت و همه جا روشن شد! به او گفتم یک حرف بهت میزنم به من نه نگو؛ گفتم برادرم را برایت بگیرم؟ قبول کرد. رفتیم همه حرفها را هم زدیم اما برای او یک شرط گذاشتند؛ گفتند اگر از سپاه بیرون بیاید دخترم را به او میدهم. 💢امیر گفت: من از نمی توانم بیرون بیایم همین لباس کفن من است! عملیات ۴ بود. لباس به تن داشت؛ تعداد زیادی نارنجک هم به خودش کرده بود. گفتم چه خبره؛ چرا اینقد نارنجک؟ گفت:بچه ها سختشونه با زیاد تو آب حرکت کنن. براشون میبرم اون سمت که دستشون خالی نباشه... ۱۳۶۵/۱۰/۴در عملیات ۴ شهید شد و سال #۷۲ بود که جنازه اش برگشت. (امیر)_مهدی زاده🌷 🌷 (س)🏴 @Karbala_1365🥀 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
گاهی مثلاً هزار صلوات بفرست بگو که خدایا این را شب اول قبر به من برگردان. در آن لحظه‌ای که از من سؤال می‌کنی، سؤالی که من جواب ندارم. از گناهانی سؤال می‌کنی که من جواب ندارم. برای آن هزار استغفار می‌کنم آن لحظه به من برگردان. بگو خدایا اگر سؤال از گناهانی از من بکنی که با آن سؤال من کردم. خدایا برای آن لحظه چون آنجا «الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَل‏» اینجا دیگر امکان ذکر و امکان استغفار نیست.
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#شهید_علیرضا_فرهادی 🌾در سال 1340 در خانواده ای #مذهبی در یکی از روستاهای استان #مرکزی به د نیا آمد
🌻در تیر ماه 1361 پس از گذراندن امتحانات نهائی خود جهت به جبهه به بسیج مراجعه می کند که با مخالفت مواجهه می شود به او می گویند شما سه ماه دیگر سربازی و نمی توانی شوی و در پاسخ به مسئولین می گوید سه ماه فرصت زیادی است می ترسم جنگ تمام بشود و من نتوانم دینم رابه انقلاب و رهبرم ادا کنم .با مراجعه مکرر ایشان به بسیج آنان با اعزام ایشان موافقت می نمایند ، وقتی که خبر این جریان را شنید گویی همه جهان را یکباره به اوداده اند و قرار شد روز 21/4/1361 جهت اعزام به مراجعه نمایند.. 🔻روزی که قرار شد به اعزام شوند همراه او به بسیج رفتیم بعد از گذشت مدتی برادر حاتمی ( ایشان نیز در به خیل پیوست ) اعلام نمودند که اعزام به بعد از اقامه نماز ظهر و عصر موکول شد . به همراه شهید به آمدیم بسیار ناراحت بود نمی دانم در ذهنش چه می گذشت که مدام این جمله را تکرار می کرد چرا اعزام ما به تاخیر افتاد .بعد از ظهر اعزام انجام شد آنان را ابتدا به و سپس به جنوب اعزام می کنند ... ♦️همزمان با اعزام ایشان برادر دیگرش به نام محمد در گیلانغرب بودند و حدود 40 روز بود که از ایشان خبری نداشتند دارای روحیه بسیار قوی بود و هیچ وقت و هیچ لحظه اززندگی لبخند از لبانش رخت بر نمی بست تمامی دوستانش از اعزام شان به جنوب از روحیه بالا و شوخی های آن یاد می کنند 🍃💠💠💠 👇👇👇👇👇
💢رفته بودیم برا شناسایی ۸. وسط که مدشد و ازمسیرمستقیم منحرف شدیم ورفتیم سمت دوعراقی که میکردن.ماه بالا بود هوا هم صاف. گفتم حسین یه دعاکن! 💢دستشو از آب درآورد سمت و گفت:خدا یه بفرست! همان لحظه ابرسیاهی ماه را پوشاند. از کنار ها رد شدیم رفتیم تو نیزار. گفتم:هنوز باورت نکردم؟ گفت: ابررا ببر! ابر کنار رفت و همه جا روشن شد! به او گفتم یک حرف بهت میزنم به من نه نگو؛ گفتم برادرم را برایت بگیرم؟ قبول کرد. رفتیم همه حرفها را هم زدیم اما برای او یک شرط گذاشتند؛ گفتند اگر از سپاه بیرون بیاید دخترم را به او میدهم. 💢امیر گفت: من از نمی توانم بیرون بیایم همین لباس کفن من است! عملیات ۴ بود. لباس به تن داشت؛ تعداد زیادی نارنجک هم به خودش کرده بود. گفتم چه خبره؛ چرا اینقد نارنجک؟ گفت:بچه ها سختشونه با زیاد تو آب حرکت کنن. براشون میبرم اون سمت که دستشون خالی نباشه... ۱۳۶۵/۱۰/۴در عملیات ۴ شهید شد و سال #۷۲ بود که جنازه اش برگشت. (امیر)_مهدی زاده🌷 ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#حاج‌حسین‌یکتا: بچه‌ها بگردید یه #رفیق_خدایی پیدا کنید؛ یه دوست پیدا کنید که وسط میدون مینِ گناه،
: مشکل اینه که ما دیگه نداریم... ⇜که ما دیگه خدایا خسته شدیم! ⇜ما میخوایم! ⇜از خسته شدیم ⇜از خسته شدیم. اصلا از بی مرام که مارو هل میدن تو گناه خسته شدیم. از کوفتی خسته شدیم. ما میخوایم... به خدا بگیم!! ما خسته شدیم،از بس که ما رو زده زمین.سر زانوهامون زخم شده. ما یه خنک نسیمـ🍃 تورو میخوایم. بچه ها برای این چیزا کنی.... ❤️ ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
💢رفته بودیم برا شناسایی ۸. وسط که مدشد و ازمسیرمستقیم منحرف شدیم ورفتیم سمت دوعراقی که میکردن.ماه بالا بود هوا هم صاف. گفتم حسین یه دعاکن! 💢دستشو از آب درآورد سمت و گفت:خدا یه بفرست! همان لحظه ابرسیاهی ماه را پوشاند. از کنار ها رد شدیم رفتیم تو نیزار. گفتم:هنوز باورت نکردم؟ گفت: ابررا ببر! ابر کنار رفت و همه جا روشن شد! به او گفتم یک حرف بهت میزنم به من نه نگو؛ گفتم برادرم را برایت بگیرم؟ قبول کرد. رفتیم همه حرفها را هم زدیم اما برای او یک شرط گذاشتند؛ گفتند اگر از سپاه بیرون بیاید دخترم را به او میدهم. 💢امیر گفت: من از نمی توانم بیرون بیایم همین لباس کفن من است! عملیات ۴ بود. لباس به تن داشت؛ تعداد زیادی نارنجک هم به خودش کرده بود. گفتم چه خبره؛ چرا اینقد نارنجک؟ گفت:بچه ها سختشونه با زیاد تو آب حرکت کنن. براشون میبرم اون سمت که دستشون خالی نباشه... ۱۳۶۵/۱۰/۴در عملیات ۴ شهید شد و سال #۷۲ بود که جنازه اش برگشت. (امیر)_مهدی زاده🌷 🌷 ⊰❀⊱ ۴ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
تَضَرُّعًا وَ خُفْيَةً..... درگوشۍ ؛ ضررڪن ما را بخر مۍارزد ؛ «هنرما نوڪری ♥️ است.»