『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍂🌾 🌾 🕊 #قصه_عاشقی_غواصها❣❤️ 🕊 🍃🌴 🕊آیت الله موسوی همدانی مهمان ما بودند.
🍂🌾
🌾
🕊 #قصه_عاشقی_غواصها❣❤️
🕊
🍃🌴
🦋وقتی ما با تن #مجروح، #اسیر شدیم، دستامون رو بستند و از خط اول و دوم و تا نزدیک خط سوم بردنمان. آنجا دیدم یه جمعی از بعثی ها دوری چیزی می رقصندو تیراندازی می کنند. کنارشان هم ۶۰_۷۰ جنازه همین جور ریخته که کشته های خودشان بود.
یکی شان آمدنزدیک و با حرص، پیکر یک #غواص را نشان داد و گفت:" این بچه رفیق های مارو کشته."
🦋اون شهید #مسعودمرادی بود که تعدادی از بعثی هارو کشته بود و خودش مجروح شده بود.
بعثی ها که دیده بودند یه نوجوانه، با سیم گیوتین خفه اش کرده بودند.🦋
دقیقا این پیشانی بند #یازهرا دور گردنش و نقش سیم گیوتین بالاش بود.✨چهره فردی که خفه می شه، سیاه میشه اما خدا شاهده من هنوزم که هنوزه، چهره مسعود از یادم نرفته. بااون لبخندی که رو لبش بود.🦋
❤️❣
یادشهدای #عملیات_کربلای٤ گرامی.🌾🍂
🕊
🌺راوی:آزاده وجانباز
#سیدرضاموسوی
🕊
گلچین های از روایتگریها
🌼 #منبع:
#کتاب_هفتادودومین_غواص
🕊
تنهاکانال معرفی
#شهدای_عملیات_کربلای۴🌾
#نشر_با_ذکر_لینک👇
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍂🌾 🌾 🕊 #قصه_عاشقی_غواصها❣❤️ 🕊 🍃🌴 🦋وقتی ما با تن #مجروح، #اسیر شدیم، دست
#گردان_غواصی جعفرطیار(ع)
سد گتوند قبل از عملیات #کربلای٤
🌱🌾
تنهاکانال معرفی
#شهدای_عملیات_کربلای۴
#نشر_با_ذکر_لینک👇
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍂🌾 🌾 🕊 #قصه_عاشقی_غواصها❣❤️ 🕊 🍃🌴 🦋وقتی ما با تن #مجروح، #اسیر شدیم، دست
🍂🌾
🌾
🕊 #قصه_عاشقی_غواصها❣❤️
🕊
🍃🌴
🌹بچه ها وقتی ناراحت بودند همدیگر را ترک میکردند. هر کسی سعی میکرد خودش را مشغول کند که جلوی دیگری بروز ندهد. بچه ها هم خوب گریه میکردند و هم خوب می خندیدند.🌸 دلشان هم خیلی نازک و خیلی ظرافت داشت. آنها این زیبایی ها را می دیدند ، یعنی جنگ را برای خودشان آتش نمی دیدند. زیبایی می دیدند.✨
موقع جنگیدنشان هم با هیچ کس تعارف نداشتند چون اطیعوا الله و اطیعوا الرسول را مد نظرقرار می دادند.
#پیروی_کردن_از_دین_خدا را درنظر می گرفتند.
برای همین زیبا شهید شدند…✨🌹
🦋
❤️❣
یادشهدای #عملیات_کربلای٤ صلوات🌾🍂
🕊
🌺راوی:آزاده وجانباز
#سیدرضاموسوی
🕊
گلچین هایی از روایتگریها
تنهاکانال معرفی
#شهدای_عملیات_کربلای۴🌾
#نشر_با_ذکر_لینک👇
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍂🌾 🌾 🕊 #قصه_عاشقی_غواصها❣❤️ 🕊 🍃🌴 🌹بچه ها وقتی ناراحت بودند همدیگر را تر
🌺🕊
🕊
🕊 #قصه_عاشقی_غواصها…❣❤️
🕊
🍃🌴
🌷 #جزیره_مجنون
سال ۱۳۶۵
این داستان:
#چشم_انتظاربچه_هایم_بودم…
🌹چشم انتظار بچه هایم بودم..
خورشید روی جزیره پهن شده بود که ۴_۵ قایق دیگر از جلو برگشتند. همه پر از شهید و مجروح و بیشترشان از بچه های تخریب و #گردان_حضرت_علی_اکبر(ع) بودند.
پرسیدم:چه خبر؟
کسی حال و حوصله جواب دادن نداشت.
قایق ها راهشان را گرفتند و به سمت اسکله رفتند. این همه شهید و مجروح نشان می داد هر قایقی که از جلو به عقب آمده، بیشتر شهید و مجروح آورده و هنوز رزم در #پدغربی ادامه دارد.🌹
🌾از کنار آب و پد فاصله گرفتم تا به سنگر تدارکات بروم و آبی بخورم. به فاصله ده متر ، سیمای پیرمرد هفتادساله تدارکات ، #باباحسنی و معاون دوم #گردان_حضرت_علی_اکبر ، #محمدتکلو در قاب چشمانم نشست. تکلو جوان ۲۲ ساله ای بود که مثل من چشم انتظار آمدن بچه های گردانش در #پیچ۹۰ مانده بود. هنوز یکی دو گام به طرف آنها برنداشته بودیم که تیر مستقیم تانک دشمن، درست خورد توی شکم سنگر تدارکات و همه چیز در یک آن، مثل گردباد به هم پیچید. باصدای انفجار، من و #حاج_حسین_بختیاری روی زمین نشستیم و نگاه کردیم به آسمان که دست وپای #شهدا به هر طرف پرتاب نی شدند. باباحسنی و تکلو و سه نفر دیگر قطعه قطعه شده بودند و تکه های بدنشان جگرتشنه ام را می سوزاند.❣🌹
🍂قید آب را زدم. چندنفری آن طرف تر آمدند و داشتیم پیکرهای پاره پاره شهدا را جمع میکردیم که چندقایق دیگر با چندنفر از مجروحان و چند #غواص به ظاهر سرپا ، اما به غایت خسته ، رسیدند. وسط آنها ، #علی_چیت_سازیان هم افتاده بود.✨🌹🦋
🌺راوی:فرمانده گردان غواصی جعفرطیار(ع)
#جانباز_حاج_کریم_مطهری
📚منبع: #کتاب_هفتادو_دومین_غواص
#نشر_با_ذکر_لینک👇
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌺🕊 🕊 🕊 #قصه_عاشقی_غواصها…❣❤️ 🕊 🍃🌴 🌷 #جزیره_مجنون سال ۱۳۶۵ این داستان: #
🌺🕊
🕊
🕊 #قصه_عاشقی_غواصها…❣❤️
🕊
🍃🌴
🌷 #اروند_عملیات_کربلای٤
#نقطه_رهایی
سال ١٣٦٥
این داستان:
#هفتادو_دو_نفر
🕊
🌹تعداد #غواصها زیباشده بود. #هفتادو_دو_نفر...🕊✨
لحظه عملیات فرا رسید و افتادیم به آب وقتی وارد آب شدیم #قدرت_الله_نجفی(نجفیان) فین از پایش در رفت.
قدرت الله یک طلبه فوق العاده معنوی و عجیبی بود.✨ به هر کس از بچه ها التماس کرد که فینش را به او بدهد و تو برگرد ، کسی قبول نکرد و در آخر فرمانده به او گفت که خودت برگرد عقب.
برگشت اما تمام وجودش با #غواصها با دلی شکسته به آب زد...💔
وقتی هم که برگشت عقب از کنار آب تکان نخورد، بخاطر اینکه خجالت می کشید که برگردد. چون احساس میکرد از این جمع جامانده بود. دلش با ما بود. آنقدر ماند که وقتی بمباران شده بود همانجا لب آب به شهادت رسید. و چه کسی میدانست نجفی همان طلبه ای که ایمان و ایثار در وجودش موج میزد، بشود اولین شهید گردان غواصیمان؟!😔
خب شدیم ٧١ نفر...💔🥀🕊
یادشهدای #عملیات_کربلای۴ صلوات
🕊
🌺راوی:آزاده و جانباز
#سیدرضاموسوی
🕊
گلچین هایی از روایتگریها
تنهاکانال معرفی
#شهدای_عملیات_کربلای۴
#نشر_با_ذکر_لینک👇
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄