#خاطرات_شهدا
🔰هادی #سه_بار برای مبارزه با داعش👹 راهی منطقه #سامراء شد. او با نیروهای حشدالشعبی چه در کارهای فرهنگی چه کارهای نظامی و دفاعی👊 همکاری نزدیکی داشت.
🔰در حومه ی سامرا،ناگهان صدای انفجار💥 مهیبی آمد،عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی و #هادی به آرزویش رسید🕊 خبر رسید که #هادی_ ذوالفقاری مفقود شده و جز لاشه ی دوربین عکاسی اش📸 هیچ چیز دیگری و حتی پیکری⚰ از او به جانمانده است🚫
🔰سه روز از #شهادت هادی گذشته بود. یقین داشتم حتی شده قسمتی از #پیکرهادی پیدا می شود👌 چون او برای خودش قبر آماده کرده بود. همان روزخبر دادند در فرودگاه نظامی🛫 #شهرالمثنی، یک کامیون🚚 آمده که #پیکر_شهدا راآورده
🔰بیشتر این شهدا از #سامرا بودند و در میان آنها یک جنازه وجود دارد که سالم است✅ اما #گمنام! وهیچ مشخصه ای ندارد، فقط در دست راست او دو انگشتر💍 #عقیق است. به یاد هادی افتادم. رفتم و کامیون پیکر شهدا🌷 را دیدم.
🔰خودش بود. اولین شهید🌷 #شیخ_هادی بود که آرام خوابیده بود😭 #صورتش کمی سوخته بود اما کاملاً واضح بود که هادی است.
یاد روزی افتادم که با هم از سامرا به⇜ بغداد بر می گشتیم.
🔰هادی می گفت برای #شهادت باید از خیلی چیزها گذشت. از برخی گناهان🔞 فاصله گرفت
هادی در معرکه #شهیدشد و غسل نداشت❌ خودش قبلاً پرچم سیاهی تهیه کرده بود که خیلی ناگهانی پیکرش🌷 را درمیان آن پرچم پیچیدند و در قبر قرار دادند!
🔰ناخواسته کل قبرش سیاه و وصیت📜 شهید عملی شد. به گفته دوستانش یک #شال «یافاطمة الزهرا(سلام الله علیها)» هم بود که آن را روی #صورتش گذاشتند و به خواست خودش بالای سنگ لحد شهید نوشتند:✍ #یازهرا
🔰اما همه دوستان و آشنایان، بر این باورند که شاید علت این #مفقودیت، ارادت ویژه شهید به حضرت زهرا(سلام الله علیها) بوده✅ چون وقتی پیکر او با این #تأخیر چند روزه پیدا شد، آغاز #ایام_فاطمیه بود. شبی که او به خاک سپرده شد، 🌙شب اول فاطمیه بود.
🔰هادی #وصیت کرده بود پیکرش را در ↵سامرا، ↵کاظمین، ↵کربلا و ↵نجف #طواف دهند. این وصیت بعید بود اجرا شود. چرا که عراقیها شهدای خود را #فقط به یکی از حرمین میبرند و بعد دفن می کنند.
🔰اما در مورد هادی باز هم شرایط تغییر کرد، ابتدا پیکر⚰ او را به سامرا و بعد به کاظمین بردند. سپس در کربلا و #بین_الحرمین پیکر او تشییع شد. بعد هم به #نجف بردند و مراسم اصلی برگزار شد.و درجوار حضرت علی (علیه السلام) درقبرستان #وادی_السلام به خاک سپرده شد🌷
#شهید_هادی_ذوالفقاری
🕊|🌹 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#ریحانه #توبه #ترک_گناه #کمین_شیطان 👇🌸👇🌸👇
.
زمانی که تو، #توبه میکنی که دیگه #گناه نکنی، خب روزای اول همه چی امن و امانه...😇
اما وقتی یه مدت میگذره به شدت احساس خلاء میکنی⚡️
و حوصلت سر میره،
چون اصولا گناه کردن خیلی وقت آدمو میگیره...
اما وقتی نمیخوای گناه کنی خیلی وقت فراغت داری،
این جا دقیقا همون جاییه که شیطان بدجور سوءاستفاده میکنه💥
در واقع شیطان صبر میکنه تا تو #ضعف نشون بدی⚡️
☝️اگه واقعا میخوای نفست رو کنترل کنی و دیگه گناه نکنی، باید برای ثانیههای زندگیت هم برنامه داشته باشی وگرنه قطعا به مشکل برمیخوری⚡️
👈پس خواهشا تا میتونی برای خودت تفریحات سالم پیدا کن...🍃
هیچوقت نباید از روزایی که گناه نمیکنی احساس بد بگیری✋
نزار #کنترل_نگاه یا #رعایت_حجاب و... برات تبدیل به رنج بشه❌ چون این دقیقا همون چیزیه که شیطان میخواد😐
✅از #ترک_گناه لذت ببر😇
کلی #تفریح_سالم پیدا کن؛ دورهمیهای خوب، ورزش، سینما، سفر، مطالعه و...
⭕️کار شیطان اینه که گناه و بدی رو قشنگ جلوه میده و خوبی رو بهت سخت و رنجآور نشون میده😒
💯شیطان یک لحظه هم بیکار نیست و برامون کلی برنامه داره😟
✅پس؛
ما هم نباید بیکار بشینیم و نباید اجازه بدیم شیطان برامون تصمیم بگیره⛔️
💠ترک گناه رو برای خودت شیرین کن تا از این مسیر لذت ببری✨
📖منبع: «راز کنترل شهوت»، جلد۲، ص۵۸
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🌸🍃 🍃 #رمان #دختر_شینا ❤️ #قسمت_سی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• ﷽ 💠پنجشنبه
🌸🍃
🍃
#رمان
#دختر_شینا ❤️
#قسمت_سیویکم
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
﷽
حالا دو تا دختر داشتم و کلی کار. خدا زن داداشم رو حفظ کنه خیلی کمک کارم بود، یا اون خونه ما بود یا من میرفتم خونه اونا🌺
اما پنجشنبه ها حسابش جدا بود😌
شب زود می خوابیدم که صبح زود بیدار بشم و کل خونه رو تمیز کنم و آماده بشم تا صمد بیاد👏
اینجوری روزا رو میگذروندم تا عید رسید و دید و بازدید ها هم تمام شد!
یه روز صبح صمد بلند شد گفت میخواد بره😑
بهانه آوردم گفتم نه! گفت اصرار نکن مجبورم برم👌
بازم گفتم نه😒
یه دفعه گفت: تو هم بیا باهم بریم🙄
تعجب کردم و گفتم: شب خونه کی بریم؟! مگه جایی داری؟
گفت: آره یه خونه کوچیک گرفتم برای خودم☺️
بیا ببین خوشت میاد؟
گفتم برای همیشه؟!😢
خندید و با خونسردی گفت: آره، اینجوری برای منم بهتره روز به روز کارم سخت تر و اومد و رفتم مشکل تر میشه، بیا جمع کنیم و بریم همدان😍🌺
گفتم: من نمیتونم طاقت بیارم دلم تنگ میشه؟!
اخماش تو هم رفت و گفت: خیلی زرنگی پس دل من تنگ نمیشه؟😐
اونقد گفت و گفت تا راضی شدم، یه دفعه دیدم شوخی شوخی راهی همدان شدم😃😄
گفتم فقط تا آخر عید اگه طاقت نیاوردم بر می گردیم.
تا این جمله رو شنید سریع رفتم و وسایل رو جمع کرد و ریخت پشت ژیان☺️😍🌺
بمنم گفت ان شاءالله که طاقت میاری😉
برای خدافظی رفتیم خونه حاج آقام! موقع رفتن خدیجه از شیرین جون جدا نمی شد و با اون صدای شیرینش میگفت: شینا شینا😭😭
سوار ماشین شدیم و رفتیم سمت همدان👋
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
هر شب در ڪانال☺️👇🏻
📚http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e📚
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🔰ارادت خاصی به 🌷شهید حاجحسین #خرازی داشت. کنارقبرشهید چند دقیقهای نشستیم. همان جا که نشسته بود گفت: #زهرا این قطعه #آرامگاه_من است، بعد از شهادتم🕊 مرا اینجا به خاک میسپارند.
🔰نمیدانستم در برابر حرف #ابوالفضل چه بگویم. سکوت همراه بغض😢 را تقدیم نگاهـش کردم. هـر بـار کـه به #مـامـوریت میرفت، موقع خداحافظی👋 موبایل📱، شارژر موبـایل یـا یـکی از وسـایل دمدسـتی و #ضروریاش را جا میگذاشت تا به بهانه آن بازگردد☺️و خداحافظی کند.
🔰اما #دفعه_آخر که میخواست به سوریه برود حال و هوای بسیار عجیبی داشت. همه وسایلش را جمع کردم💼 موقع #خداحافظی بوی عطر عجیبی😌 داشت. گفتم: #ابوالفضل چه عطری زدی که اینقدر خوشبو است⁉️
گفت: «من عطر نزدهام🚫»
🔰برایم خیلی جالب بود با اینکه #عطری به خودش نزده ⚡️اما این بوی خوش از کجا بود. آن روز با #پدرومادرش به ترمینال رفت. مادرشان مـیگفتند: وقتی ابوالفضل سوارماشین شد🚎بوی #عطرعجیبی میداد
🔰چند مرتبه خواستم به #پسرم بگویم چه بـوی عـطر خـوبی مـیدهی امـا نشد🚫 و پدرشان هم میگفتند: آن روز ابوالفضل عطر همرزمان #شهید🌷 را میداد و بوی عطرش بوی تابوت شهدا⚰ بود.
🔰مـوقـع خـداحافظی #نگاه_آخرش به گونهای بود که احساس کردم ازمن، مهدی پسرمان وهمه آنچه متعلق به ما دوتاست دل کنده💕 است. گفتم: #ابوالفضل چرا اینگونه خداحافظی میکنی⁉️ #نگاهت، نگاه دل کندن است
🔰شروع کرد دل مرا به دست آوردن و مثل همیشه #شوخی کرد. گفت: چطور نگاه کنم که #تو احساس نکنی حالت #دل_کندن است؟!
امـا هیچ کـدام از ایـن رفـتارهایش پاسخگوی بغض و اشکهای من😭 نبود.
🔰وقتی میخواست از در خانه🚪 برود به من گفت: همراه من به #فرودگاه نیا❌ و #رفت. برعکس همیشه پشت سرش رانگاه نکرد. چند دقیقه⌚️ از رفتنش گذشت. منتظربودم مثل #همیشه برگردد و به بهانه بردن وسایلش دوباره خداحافظی کند.# انتظارم به سر رسید.
🔰زنگ زدم📞 و گفتم این بار وسیلهای جا نگذاشتهای که به #بهانهاش برگردی و من و مهدی را ببینی. گفت: نه #عجله_دارم، همه وسایلم را برداشتم. ۱۳روز بعد از اینکه رفته بود، شنبه صبح بود تلفن زنگ زد☎️، ابوالفضل از #سوریه بود. شروع کردم بیقراری کردن و حرف از #دلتنگی زدن.
🔰گفت: #زهـراجـان نـاراحـت نـباش، احـتمال بسیار زیاد شرایطی پیش میآید که ما را دوشنبه🗓 برمیگردانند. شاید تاآنروز #نتوانم با شما صحبت کنم، اگر کاری داری بگو تا انجام بدهم،یا #حرف_نگفتهای هست برایم بزن😢
🔰تـرس هـمه وجودم را گرفت😰 حرف
هایش بوی #حلالیت و خداحافظی👋 میداد. دوشنبه۲۴آذر ماه همان روزی که گفته بود قرار است برگردد، #برگشت؛ معراج شهدای تهران🌷، سهشنبه اصفهان و چهارشنبه پیکر مطهر ابوالفضل کنارقبر #شهیدخرازی آرام گرفت.
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان
#راوی_همسر_شهید
🕊|🌹 @masjed_gram
#ریحانه
#پرسش_پاسخ
#عفافظاهر_عفافباطن
آیا ممکنه کسی ادعا کنه که درون #عفیفی داره ولی در ظاهر به علت جو اجتماع یا عادت غلط، ظاهرش غیرعفیفه ⁉️
کسی که ظاهر #غیرعفیف داره باعث بیعفتی افراد جامعهش و همنوعانش میشه و خود این یه کار غیرعفیفانه است .
💕 کسی که در درون عفیف باشه در دراز مدت رو ظاهرشم تأثیر میذاره . همونطور که برعکسشم میشه ... یعنی در ظاهر عفیف و با #حیا باشه ولی در خلوت اینطور نباشه ... اگه اهل غفلت نباشه به تدریج باطنش هم اصلاح میشه .
درسنامه عفاف. فرید محمدی مقدم. ص۳۵۲
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
komeil-maysamtammar.mp3
8.31M
🎤 باصدای : #میثمالتمار
#دعای_کمیل
❣️اللهم عـجل لوليڪ الفـرج❣️
🌻مهدی جانم،آقای من، هر کجا امشب دعای کمیل بنا کردید یاد ما هم باش😔
•🎙• @masjed_gram
#تلنگر
💐 سبک زندگی 💐
🍂 شیرین باش 🍂
🌐💠⚜⚜💠🌐
🌸⇦کنار چای تلخ همیشه یا قند است یا شکر به همین خاطر هم هست که گوارا می شود .
🌺⇦یادت باشد بعضی ها مثل چای اند؛یعنی تلخ اند. پس با آنها شَکر باش یعنی شیرین حرف بزن، شیرین رفتار کن؛ به قول سعدی شیرین حرکات باش.
👇☺️حالا نظر خدا رو ببینیم :
🌺🌼🌺🌼🌺🌼
🌴 سوره فصلت آیه 34 🌴
🕋 وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ
📢 ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻴﻜﻰ ﻭ ﺑﺪﻯ ﻳﻜﺴﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ
😇 ﺑﺪﻯ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻧﻴﻜﻰ ﺩﻓﻊ ﻛﻦ،
👨❤️👨 ﻧﺎﮔﺎﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﻛﺲ ﻛﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﺗﻮ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺷﻤﻨﻰ ﺍﺳﺖ، ﮔﻮﻳﻰ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﮔﺮم ﻭ ﺻﻤﻴﻤﻰ ﺍﺳﺖ!
🌐💠⚜⚜💠🌐
🌷⇦پس دوستان؛ سفارش خدا را فراموش نکنید و یک بار هم شده امتحانش کنین و تاثیرش رو ببينيد .
👇👇👇👇
🕋 ادفَع بِالَتی هِیَ اَحسَنُ
💐⇦بدی های دیگران را با خوبی های خود دفع کن، یعنی اگر دیگران تلخ بودند؛ شیرین باش .
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعــــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🌸🍃 🍃 #رمان #دختر_شینا ❤️ #قسمت_سیویکم •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• ﷽ حالا دو تا
🌸🍃
🍃
#رمان
#دختر_شینا ❤️
#قسمت_سیودو
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
﷽
💠 همدان خیلی با قایش فرق می کرد، برام همه چی و همه جا غریب بود، این سفر یه خوبی داشت اونم دیدن هر روز صمد بود☺️👌
✨ صمد کارش سخت بود، اوایل انقلاب بود، اوج خرابکاری منافقین و تروریست ها بود، صمد با فعالیت گروهک ها مبارزه می کرد، کار خطرناکی بود😢😱
📌آمدن ما به همدان یه فایده دیگه ای هم داشت😌 حالا دوست و آشنا و فامیل می دونستن جایی واسه اقامت دارن، با این حساب اغلب روزا مهمون داشتیم🙄
🔷یه ماه بعد داداش صمد هم اومد پیشمون تا درس بخونه!
یه روز صمد برای ناهار نیومد خونه، عصر در خونه رو زدن تیمور داداش صمد رفت باز کرد، برادرش ستار بود، داشت با تیمور حرف میزد!
کمی بعد تیمور اومد و لباس پوشید و گفت میریم دفتر بخریم. تعجب کردم گفتم: صمد که همین دیروز برات کلی دفتر و کتاب خرید؟🙄😳
تیمور عجله داشت واسه رفتن، گفت الان بر میگردم.
دلم شور افتاد، فکر کردم یعنی اتفاقی واسه صمد افتاده؟😱😢
زود به خودم دلداری دادم!
غروب دوباره در زدن این بار پدر شوهرم بود😐😢
تا در رو باز کردم گفتم چی شده اتفاقی افتاده؟!
پدر شوهرم با اوقاتی تلخ اومد نشست تو اتاق، هر چی اصرار کردم که بگه چی شده راستش رو نگفت.
دلهره ای افتاده بود به جونم که نگو.
توی فکر و خیال خودم بودم که دوباره در زدن، در رو باز کردم دیدم کل فامیل با مینی بوس اومدن همونجا وا رفتم😢😔
دیگه مطمئن شدم اتفاقی افتاده😱😱
همه میگفتن صمد پیغام داده بیایم بهتون سر بزنیم!!
کسی چیزی نمی گفت.😭😭😭
باید باور می کردم، ولی باور نکردم😔
می دونستم دارن دروغ میگن.اگه راست بود پس چرا صمد تا این وقت شب نیومده؟😰
تیمور و برادرش کجا رفتن؟ چرا بر نگشتن؟
این همه مهمون چطور یه دفعه هوای ما رو کردن؟😨😧🙁
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
هر شب در ڪانال☺️👇🏻
📚http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e📚
1_22898120.mp3
1.22M
#دعــاے_عهـــد
🎤 محسن فرهمند
📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را
💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم
قرائت دعای فرج به نیت تعجیل در #ظهور_مولا (عج )هر روز صبح
[🍃\•⛅️] @masjed_gram
🕊🌹🕊
✨بوے عطر #یاس دارد جمعہ ها
❣وعده دیدار دارد #جمعہها
✨جمعہ ها دل یاد دلبر مے ڪند
❣نغمہ #یابنالحسن سر مے ڪند
✨أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج✨
••🌼•• @masjed_gram
1_40695492.mp3
3.5M
💠 #مناجات_با_امام_زمان
✋ السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه
🔹بی تو هرجا می روم احساس غربت می کنم،
🔸راه بر جایی ندارم هرچه همت می کنم
🎤 #سید_رضا_نریمانی
@masjed_gram
─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃زیارٺ حضرٺ ولی عصر (؏ـج) در روز #جمعہ
🔻چند دقیقہ وقتتون رو نمیگیره ...
⚠️برای امام زمان وقت بذاریم ...😔
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
[🌼] @masjed_gram