eitaa logo
علوم و معارف حدیث
1هزار دنبال‌کننده
626 عکس
207 ویدیو
214 فایل
امام رضا: رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا. رحمت خدا بر کسی که نام و یاد ما را زنده کند. کانال علوم و معارف حدیث، بستری جهت نشر معارف حدیثی اهل‌بیت علیهم‌السلام است. پاسخگویی ↙️ تبادل ️⬅️ ️ @MaarefHadithi تبلیغ ️↖
مشاهده در ایتا
دانلود
✨(۸) امام باقر علیه السلام: َإِذَا دَعَتْکَ نَفْسُکَ إِلَى کَبِیرَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَارْمِ بِبَصَرِکَ إِلَى السَّمَاءِ فَإِنْ لَمْ تَخَفْ مَنْ فِیهَا فَانْظُرْ إِلَى مَنْ فِی الْأَرْضِ لَعَلَّکَ أَنْ تَسْتَحْیِیَ مِمَّنْ فِیهَا فَإِنْ کُنْتَ لَا مِمَّنْ فِی السَّمَاءِ تَخَافُ وَ لَا مِمَّنْ فِی الْأَرْضِ تَسْتَحِی فَعُدَّ نَفْسَکَ فِی الْبَهَائِم. زمانی که نفس تو به گناه کبیره ای دعوتت کرد، به آسمان نگاه کن! پس اگر از کسی که در آسمان است، نترسیدی، به کسی که در زمین است، نگاه کن! شاید از کسانی که در زمین هستند، شرم کنی. پس اگر کسی هستی که از خدا و مردم حیا نمی کنی، خودت را در شمار چهارپایان به حساب آور. 📗نزهه الناظر و تنبیه الخاطر، ص۱۶۲ @MaarefHadith
منظور از اينكه هر عملي براي خود انسان است به جز روزه كه براي خداست چيست؟ این مفهوم در روایات متعددی ذکر شده است مثلا از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أَجْزِي عَلَيْهِ» (1) همچنین رسول الله صلی الله علیه و آله فرمودند: قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا أَجْزِي بِهِ وَ لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ حِينَ يُفْطِرُ وَ حِينَ يَلْقَى رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ عِنْدَ اللَّهِ أَطْيَبُ مِنْ رِيحِ الْمِسْكِ.(2) ترجمه: خداى تبارك و تعالى فرموده است: روزه براى من است و من پاداش آن را مي دهم، و روزه ‏دار دو شادى دارد، يكى آنگاه كه افطارمي كند، و ديگر آنگاه كه به لقاء پروردگارش عزّ و جلّ نائل مى‏شود، و به آن خدايى كه جان محمّد در قبضه قدرت او است، هر آينه بوى دهان شخص روزه‏دار، نزد خدا از بوى مشك خوشتر است. توضیحات مختلفی برای این حدیث بیان شده است که به برخی از آنها اشاره می شود: 1- برخی علت این اختصاص را به این دلیل می دانند که چون روزه عبادتی است که تمام لذت‌ها و شهوات و لذت های فرج و بطن در آن ترک می‌شود و این امر بزرگی است که سبب شرافت این عبادت شده است.(3) 2- مرحوم مجلسی در مرآة العقول این وجه را نقل می‌کند «أن الاستغناء من الطعام صفة الله تعالى فإنه يطعم و لا يطعم فكأنه يقول: إن الصائم يتقرب بأمر هو صفة من صفاتي» چون انسان در صوم غذا نمی‌خورد پس با این صفت به خدا نزدیک می‌شود.(4) 3- ابن اثیر می‌گوید جمیع عباداتی که بندگان به خدای عزوجل تقرب پیدا می‌کنند در میان مشرکین هم بوده و از تعظیم و رکوع و سجده و دعاء و توسل و قربانی به یک نحوی برای عبادت آلهه‌ی خود استفاده می‌کردند. تن‌ها عبادتی که در بین مشرکین رایج نبوده روزه است. روزه را ادیان آسمانی و خدای تبارک و تعالی آورد. از این جهت خداوند می فرماید الصوم لی (5) 4- برخی از محققان گفته اند که منظور روایت این است که روزه عبادت قابل اهداء به خداوند است. توضیح این عبارت چنین است: با توجه به روایت دوم که فرمودند: «كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَيْرَ الصِّيَامِ هُوَ لِي وَ أَنَا أَجْزِي بِهِ» باید جمله «أَنَا أَجْزِي بِهِ» را به مجهول بخوانیم یعنی «أَنَا اُجْزي بِهِ» بخوانیم در آن صورت معنای روایت چنین می شود «در میان تمام عبادات آنچه قابل اهدای به خداست روزه است». به دلیل این که اگر معلوم خوانده شود معنایش اختصاص به روزه ندارد بلکه مثلا جزای شهید نیز فقط به دست خداوند است. بنابراین اُجزَی به (مجهول) یعنی پاداش و شکر من صوم است. اگر بنده‌ی من بخواهد هدیه‌ای به من بدهد، و شکر نعمتهای من را بجا آورد روزه جزای من است به عبارت دیگر در مقابل این همه نعمت بی شمار که به خداوند داده اگر بخواهیم پاداشی به او بدهیم، فقط روزه است که برای خداوند است.(6) 5- ابو حامد غزّالى نیز در شرح این حدیث، می گوید: روزه، سركوبى دشمن خداست؛ چون ابزار شیطان ملعون، شهوت‏ها هستند و شهوات با خوردن و آشامیدن، نیرو مى‏یابند؛ از این رو، پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرموده است: «إنَّ الشَّیطانَ لَیَجرى مِنِ ابنِ آدَمَ مَجرَى الدَّمِ؛ فَضَیِّقوا مَجارِیَهُ بِالجوعِ» شیطان، همچون خون، در وجود آدمى جارى مى‏شود، پس گذرگاه‏هاى او را با گرسنگى، تنگ كنید. از آن جا كه به خصوصِ روزه، سركوبى شیطان و بستن و تنگ ساختن گذرگاه‏هاى اوست، شایسته است كه ویژه خدا گردد؛ زیرا سركوبى دشمن خدا، یارى نمودن خداست، و یارى‏رسانىِ خداوند به بنده‏اش، در پىِ یارى كردن بنده به خداست. خداوند فرموده است: «إِن تَنصُرُواْ اللهَ یَنصُرْكُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ» اگر خدا را یارى كنید، خدا یارى‏تان مى‏كند و گام‏هایتان را استوار مى‏سازد . پس شروع تلاش، از بنده است و پاداش دادن به هدایت، از خدا . (7) پی نوشت ها: 1- الكافي، جلد‏4، صفحه 63. 2- من لا يحضره الفقيه، جلد ‏2، صفحه 75. 3- الشهيد الأول، القواعد و الفوائد‌، جلد ،2 صفحه 37. 4- مرآة العقول، جلد ‏16، صفحه 200. 5- النهاية جلد ‏1، صفحه 270. 6- فاضل لنکرانی، http://fazellankarani.com/persian/news/20464/ 7- إحياء علوم الدين، جلد 3، صفحه. 34 @MaarefHadith
، اصطلاحى است كه بيانگر نوعى نگرش در شيوه دريافت، انتقال و نقد حديث است. در دو سده چهارم و پنجم، دو نوع نگرش به حديث و تعامل با آن، وجود داشته است: 1- نگرشى كه بيشتر به متن حديث، اهمّيت میداد و از نقد عقلى احاديث، كمتر استفاده میكرد كه به «مدرسه حديثى قم»، مشهور شد؛ 2- نگرش ديگر، براى عنصر عقل در ارزيابى احاديث، اهمّيت ويژه اى قائل بود كه به «مدرسه حديثى بغداد»، مشهور شد. @MaarefHadith
 عن الامام الصادق عليه السلام: يا أبا بَصيرٍ ، طُوبى لِشِيعَةِ قائمِنا المُنتَظِرِينَ لِظُهورِهِ في غَيبَتِهِ ، وَالمُطيعينَ لَهُ في ظُهورِهِ ، اُولئكَ أولِياءُ اللّهِ الَّذينَ لا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ. امام صادق عليه السلام : اى ابوبصير! خوشا به حال پيروان قائم ما كه در زمان غيبت او منتظر ظهورش هستند و در زمان ظهورش فرمانبردار اويند.آنان، دوستان خدايند كه نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى شوند. 📗کمال الدین، ص۳۵۷ @MaarefHadith
(۹) عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: مَا فِي الْمِيزَانِ شَيْ‏ءٌ أَثْقَلَ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّ الرَّجُلَ لَتُوضَعُ أَعْمَالُهُ فِي الْمِيزَانِ فَتَمِيلُ بِهِ فَيُخْرِجُ الصَّلَاةَ عَلَيْهِ فَيَضَعُهَا فِي مِيزَانِهِ فَيَرْجَحُ بِهِ. در ترازوی سنجش اعمال چیزی سنگین تر از صلوات بر محمّد و آل محمّد نیست، کسانی هستند که اعمالشان را در ترازوی سنجش عمل می گذارند، سبک و ناچیز است سپس صلوات بر آن حضرت را بیرون آورده و بر آن می نهند سنگینی می کند و برتری می یابد 📙 الكافي: ج 2، ص494 @MaarefHadith
در أسناد روایات کتاب الکافی مرحوم کلینی گاه به این عبارت بر میخوریم، (عِدَةُ مِن أصحابِنا عَن....) منظور از این عِدَةُ مِن أصحابِنا مشایخ حدیثی کلینی می‌باشد. که به ۲ دسته معلوم و مجهول تقسیم می‌شوند. عده های معلوم خود به ۴ دسته تقسیم می‌شوند که در نمودار فوق به آنها اشاره شده است. @MaarefHadith
یکی از کتاب هایی که با هدف تصحیح کتاب «مفاتیح الجنان» نوشته شده، کتاب «صحیح الدعوات» است. نویسنده این کتاب «الشّيخ ياسر عودة» از روحانی های شیعه لبنانی است. ایشان نظرات خاصی دارد و با بحث های به ظاهر اصلاح طلبانه و آزاد اندیش، به نقد و رد برخی از مسائل فقهی و اعتقادی شیعه می پردازد و ظاهرا همین ویژگی او باعث شده است که حتی وهابی ها در شبکه های خود برخی از قطعه های مختلف سخنرانی های ایشان را بازتاب دهند و با آن به مذهب شیعه حمله کنند. کتاب «صحیح الدعوات» تقریبا همانند کتاب «مفاتیح الجنان» گردآوری شده است؛ «یاسر عوده» خود را شاگرد مرحوم «سید محمدحسین فضل‌الله» می داند و اعتقاد دارد که در کتاب «مفاتیح الجنان» برخی موارد بی سند و کفر آمیز وجود دارد و به همین جهت به اعتقاد خود، در کتاب «صحیح الدعوات» آن موارد را حذف کرده و ادعیه و زیارت نامه هایی را آورده است که سند صحیح دارند و کفر آمیز نیز نیستند. وی در مقدمه کتاب چنین می گوید: أيها الأحبة، لمّا رأينا كَثرة كتب الأدعية والزيارات وما تحويه من الغَثّ والسّمين من أدعية نسجها خيال مؤلّفها، أو لم تثبت بسند مُعتبر عن الأئمة الطاهرين (ع) أو زاد على فقرات الأدعية والزيارات المتصوّفةُ والحشويّون، وفي بعضها فقرات تخدش التوحيد وتخالف أصول العقيدة، کما فی دعاء الفرج من قولهم: یا محمد یا علی انصرانی فانکما ناصران، و اکفیانی فانکما کافیان، الی غیرها من ادعیه و زیارات تخالف فی بعض فقراتها القران صراحع، کما فی فقرات الزیاره الجامعه من القول: وایاب الخلق الیکم، و حسابهم علیکم. والله تعالی یقول فی سوره الغاشیه: «إِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ* ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ» .... @MaarefHadith
◾️ السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَئِمَّةَ الْهُدىٰ ◾️ السَّلامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ التَّقْوىٰ ◾️ السَّلامُ عَلَيْكُمْ آلَ رَسُولِ اللّٰهِ ◾️ وأَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمُهْتَدُونَ، وَأَنَّ طاعَتَكُمْ مَفْرُوضَةٌ ____________________________ کاش اینجا داشت تکه سایه بانی لااقل کاش میدادند بر گریه زمانی لااقل کاشکی می شد بریزی آب بر قبر حسن کاش اینجا داشت شب ها روضه خوانی لااقل ____________________________ هشتم شوال، سالروز تخریب بارگاه ملکوتی ائمه بقیع توسط وهابیت،‌ روز مظلومیت اهل بیت علیهم السلام و روز حزن شیعیان تسلیت باد. @MaarefHadith
🔸پایگاه تخصصی فقه حکومتی به مناسبت رحلت رهبر کبیر انقلاب اسلامی، برگزار می کند: «مکتب امام خمینی (ره)؛ مکتب تمدن ساز» 🔹با حضور:🔻 ▪️حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه ▪️حجت الاسلام و المسلمین محمد خواجوی ▪️حجت الاسلام و المسلمین احسان مرادی ◽️دبیر علمی: حجت الاسلام محمد حائری شیرازی 🔹زمان: سه شنبه، 13 خرداد، ساعت 16 🕓 🔹مکان: 45 متری شهید صدوقی، خیابان بهشت، بعد از شهرداری، خبرگزاری رسا 🔹این نشست به صورت زنده در لینک زیر قابل مشاهده است: ▶️ aparat.com/rasa_news @MaarefHadith
حديث در گذر زمان و در طى مسير طولانى‌‏اش براى رسيدن به مخاطبان امروز، از دستكارى‌‏هاى درست و نادرست مصون نمانده‌‏است. گاه، تقطيع و اختصار آن، بخش‏هايى اثرگذار از متن را به ما نرسانده و گاه، نقل معناهايى نه‌‏چندان دقيق، در كنار ناتوانى از بازگردانى كامل زبان شفاهى به زبان نوشتارى، ما را از قرينه‌‏هايى مؤثّر، محروم‏ كرده‌‏است. گاهى نيز افزوده‌‏هاى شارحان و كاتبان و اشتباهات و كم دقتى‌‏هاى ناسخان، آسيب‏هاى درج، سقط، قلب و تصحيف را پديدآورده‏است و در مواردى هرچند اندك، چنان اضطراب و نابسامانى‌‏هايى در حديث به‏‌وجودآورده‏اند كه آن را از اعتبار ساقط كرده‌‏اند. بنابراین شایسته است قبل از انتساب یک روایت به معصوم و عمل به آن، آسیب های محتمل درباره متون حدیثی مورد بررسی قرار بگیرد. @MaarefHadith
معرفی دو کتاب متفاوت، از علمای شیعه با زبان ساده؛ 1-کتاب «اَتَتَل تُوتِه تَتَل» 2-کتاب «کلثوم ننه» چه بسا از اسم این دو کتاب چنین بر آید که آن ها در حوزۀ کودک و یا نوجوان باشد. جالب است که نویسنده کتاب «اَتَتَل تُوتِه تَتَل»، عالم و محدث بزرگ شیعه، ملامحسن فیض کاشانی است و کتاب «کلثوم ننه» اثر، جمال الدّین محمد بن حسین بن جمال الدّین محمد خوانساری معروف به آقا جمال خوانساری است. موضوع کتاب «اَتَتَل تُوتِه تَتَل»، علم شناخت معانی الفاظ و حقیقت معنا است؛ فیض کاشانی، سعی کرده با زبانی ساده و با بهره‌گیری از شعر و ادبیات عامیانه، مفاهیم علمی و تخصصی مهم را به مخاطب منتقل کند. دو بیت ابتدایی این کتاب چنین است: اَتَتَل تُوتِه تَتَل پَنجه شیرمالِ شِکر هفتاد میخ آهنی ژِلژِل پای احمَدَک موضوع کتاب «کلثوم ننه» یا «عقائدالنّساء» احکام و عقائد است. مرحوم آقا جمال خوانساری سعی کرده به زبان طنز، پس از بیان عقاید خرافی، به بیان احکام وعقاید صحیح بپردازد. ظاهرا این کتاب به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و ترکی آذربایجانی نیز ترجمه شده‌است. دو نکته در مورد این کتاب به ذهن می رسد: الف) مطالعه کتاب «کلثوم ننه» باعث می شود که با برخی از آداب و رسوم مردم ایران در عصر صفوی آشنا شویم. ب) آموختن از بزرگان دین که با مردم به لسان قوم حرف بزنیم؛ مخصوصا در تبلیغ دین به اندازه فهم مردم و زبان آن ها سخن بگوییم و بنویسیم همچنان که در روایت آمده است که «مَا كَلَّمَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْعِبَادَ بِكُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ وَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِنَّا مَعَاشِرَ اَلْأَنْبِيَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ اَلنَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ». هيچ‌گاه رسول الله صلی الله علیه و آله با مردم از عُمق عَقل خويش سخن نگفت، بلكه مي‌فرمود: ما گروه پیامبران، مأموريم كه با مردم باندازۀ خرد و دانش ایشان سخن گوئيم. شاید نکته دوم همان فاجعه ای است که سبب شده مردم از منبرها و نوشته های علمی فاصله بگیرند و در بسیاری از مواقع از باب احترام پای منبری بنشینند و قلنبه سلنبه (یا همان قلمبه سلمبه) گویی را حمل بر علم بسیار بدانند. البته اگر مرحوم آقا جمال کتاب «کلثوم ننه» را در قالب مقاله برای مجلات علمی امروزی می فرستاد با ادبیات زننده برخی از ارزیابان محترمی مواجه می شد که محصور در ادبیات خشک دانشگاهی و قوانین هر روز متغییر غربی گیر کرده اند. رهبر معظم انقلاب حفظه الله تعالی در رابطه با کتاب «کلثوم ننه» فرمودند: «مسئله ديگر، مبارزه‌ با خرافات است. در کنار ترويج و تبليغ معارف اصيل دينى و اسلام ناب، بايد با خرافات مبارزه کرد. کسانى دارند روزبه‌روز خرافات جديدى را وارد جامعه‌ ما مى‌کنند. مبارزه با خرافات را بايد جدى بگيريد. اين روش علماى ما بوده. مرحوم آقا جمال خوانسارى، عالم معروف، مُحشىّ شرح لمعه، سيصد سال پيش براى اينکه خرافات را برملا کند، کتابى به نام «کلثوم ننه» را نوشت، که الان هست.... ايشان با زبان طنز، معروف‌ترين خرافات زمان خودش را به زبان فتواى فقهاى زنان درآورده و مى‌گويد زنان پنج فقيه بزرگ دارند! يکى‌اش، کلثوم ننه است! يکى، دده بزم‌آراست! يکى، بى‌بى‌شاه زينب است! يکى، فلان است. آن وقت از قول اينها مثلا در باب محرم و نامحرم، در باب طهارت و نجاست و در باب انواع و اقسام چيزها، مطالبى را نقل مى‌کند. يعنى عالم دينى به اين چيزها مى‌پردازد. ما خيال مى‌کنيم اگر با يک مطلبى که مورد عقيده‌ مردم است و خرافى و خلاف واقع است، مقاومت کرديم، بر خلاف شئون روحانى عمل کرده‌ايم؛ نه، شأن روحانى اين است. @MaarefHadith
(۱۰) امام جواد عليه السلام اِعْلَمْ أَنَّكَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَيْنِ اَللَّهِ فَانْظُرْ كَيْفَ تَكُونُ بدان که تو لحظه ای از نگاه خدا خارج نیستی پس ببین چگونه هستی؟ 📗 تحف العقول ص 455 @MaarefHadith
✅تاثیر دانش صرف در فهم احادیث یکی از علومی که در فهم احادیث به ما کمک می‌کند، دانش "صرف" است. به عنوان مثال؛ براى درست خواندن و نيز درست فهميدن اين حديث «إذا بِعتَ فَكِل»[1]، نيازمند دانش صرف هستيم. زيرا دو كلمه «بعت» و «فكل» بر پايه قواعد عربى تغيير يافته‌‏اند. «بِعْتَ» فعل ماضى مخاطب و ريشه آن «ب. ى. ع» به معناى فروختن است و كلمه «فكل» از حرف «فاء» و فعل امر «كِل» پديد آمده است. فعل امر «كِل» از ريشه «ك. ى. ل» به معناى پيمانه كردن است در اين حديث نيازمند دانستن دانش "نحو" نيز هستيم تا بدانيم آمدن «إذا» جمله را به زمان حال و آينده مى‌‏برد و آن را شرطى مى‌‏كند. در نتيجه معناى حديث چنين است: اگر چيزى را مى‌‏خواهى بفروشى، آن را پيمانه [و معيّن‏] كن. 📗[1]صحيح البخارى، ج 3، ص 21. @MaarefHadith
در منابع شیعه و اهل سنت، روایاتی مبنی بر نهی از روستا نشینی وجود دارد این احادیث، ساکنین روستا را افرادی جاهل و غافل از حدود و احکام الهی دانسته و از سکونت در روستا نهی می کنند برخی از این روایات به صورت مشترک در منابع شیعه و سنی بیان گردید و بعضی از آنها نیز فقط در منابع شیعه یا سنی ذکر شده است. مثلا از حضرت علی علیه‌السلام نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله توصیه بر ترک روستا نشینی کرده است: يا عَلِيُّ، لا تَسكُنِ الرُّستاقَ فَإِنَّ شُيوخَهُم جَهَلَةٌ و شُبّانَهُم عَرَمَةٌ و نِسوانَهُم كَشَفَةٌ و َالعالِمَ بَينَهُم كَالجيفَةِ بَينَ الكِلابِ؛ اى على! در روستا سكونت مكن، زيرا كه پيران روستا نادانند و جوانانش شرور و زنانش بى‌حجاب و عالِم در ميان آنها چونان لاشه مردارى است در ميان سگان. مقاله ذیل به بررسی روایات در این زمینه پرداخته است: @MaarefHadith
کتاب حدیثی ارزشمند مجموعه ای از احادیث نورانی پیامبر اکرم (ص) می‌باشد که توسط أبی محمد جعفر بن احمد بن علی قمی تأليف یافته است. مولف در این کتاب به نقل قریب به 580 روایت از پیامبر اکرم پرداخته است. از ویژگی هایی این کتاب می توان به موارد زیر اشاره کرد. 1- کتاب حدیثی مختصر. 2- تمامی روایات از پیامبر اکرم نقل شده است. 3- احادیث طبق حروف معجم باب بندی شده، یعنی ابتدا روایاتی را بیان کرده که با حرف (الف) آغاز می شوند و پس از آن روایاتی که با حرف (باء) و به این صورت تا پایان حروف معجم که حرف (یاء) است. 4- حدیث های ذکر شده در این کتاب اغلب کوتاه و مشتمل بر موضوعات متفاوتی می باشند. 5- در بین احادیث کتاب تنها حدیث اول از هر باب دارای سند بوده و در ما بقی روایات سند طبق انگیزه مولف حذف شده است. مولف در مقدمه این کتاب می نویسد: فقد سألتنی –أدام الله عزک- أن أجمع لک طرفا مما سمعت منی فی مجلس المذاکره من الفاظ رسول الله صلی الله علیه وآله، علی حروف المعجم فأجبتک علی ملتمسک تقربا الی الله تعالی و الی نبیه صلی الله علیه و آله، و جعلته مختصرا و حذفت أسانیدها إلا اسنادا لأول کل باب منه لیکون أقرب الی الفهم. @MaarefHadith
(11) الإمام الكاظم عليه السلا م: رَجُلٌ مِن أهلِ قُمَّ يَدعُو النّاسَ إلَى الحَقِّ ، يَجتَمِعُ مَعَهُ قَومٌ كَزُبَرِ الحَديدِ ، لا تُزِلُّهُمُ الرِّياحُ العَواصِفُ ، ولا يَمِلّونَ مِنَ الحَربِ ولا يَجبُنونَ ، وعَلَى اللّهِ يَتَوَكَّلونَ ، وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ . امام كاظم عليه السلام: مردى از اهالى قم، مردم را به سوى حقّ فرا مى خواند و عده اى برگردش جمع مى شوند كه چونان قطعات آهن، سخت و استوارند، بادهاى توفنده، آنان را از جاى نمى جنباند و از جنگ، خسته نمى شوند و از آن، نمى هراسند، به خدا توكّل دارند و عاقبت، از آنِ پرهيزگاران است. 📗بحار الأنوار : ج 60 ص 216 @MaarefHadith
درباره تفاوت بین علم‌رجال و علم‌تراجم گفته شده؛ چنانچه بحث از تاریخ و زندگی رجال دینی، از این جهت که در سند حدیث واقع شده‌اند باشد، و بحث از صفات دخیل در قبول و ردّ حدیث باشد (مثل راستگویی و دروغگویی)، این بحث، مربوط به است و غایت آن، قبول و ردّ خبر اوست. و چنانچه بحث درباره رجل دینی، از آن جهت باشد که وی در زندگی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، دارای اثر وجودی و منزلت اجتماعی است و بحث فراتر از صفات دخیل در قبول و ردّ خبر باشد،این بحث داخل در خواهدبود و اثرش نیز آشنایی با شخصیّتهای دینی و الگوپذیری از آنها می‌باشد. @MaarefHadith
امام علی علیه السلام إِذَا أَمْكَنَتِ اَلْفُرْصَةُ فَانْتَهِزْهَا فَإِنَّ إِضَاعَةَ اَلْفُرْصَةِ غُصَّة اگر فرصتی برایت پیش آمد، به سرعت از آن بهره بگیر؛ چرا که از دست دادن فرصت ها اندوه، در پی خواهد داشت. 📗غررالحکم، حدیث 4124 @MaarefHadith
مباحث مربوط به حدیث و سنّت، با گذشت زمان به دانش های گوناگونی منتهی و منشعب شد. صبحی صالح در این باره می نویسد: _ لقد کانت المباحث المتعلقة بعلم الحدیث، انواعا مختلفة فی نشأتها الاولی وکانت علی کثرتها مستقلة فی موضوعها وغایتها ومنهجها، حتی إذا شاع التدوین وکثر التصنیف اتّجه کلّ عالم الی ناحیة فکثرت العلوم المتعلّقة[1] _ مباحث مربوط به دانش حدیث، در مرحله اوّل شکل گیری، انواع گوناگونی داشته و در عین کثرت مباحث، در موضوع و نتیجه و روش از همدیگر جدابودند. با زیادشدن تدوین و تصنیف حدیث، هر عالمی به بخشی از مباحث حدیث روی آورد و درنتیجه، علوم مربوط به حدیث فراوان شد. _ وی، سپس از میان علوم مربوط به حدیث، شش علم را برمی شمارد. آن شش علم عبارتند از: 1 علم جرح و تعدیل، 2 علم رجال الحدیث، 3 علم مختلف الحدیث، 4 علم علل الحدیث، 5 علم غریب الحدیث، 6 علم ناسخ الحدیث ومنسوخه. _برخی نیز علوم مربوط به حدیث را چنین گفتند علوم مربوط به حدیث، عبارت اند از: 1 درایه (درایت)، 2 روایت، 3 فقه الحدیث، 4 رجال، 5 تراجم، 6 مشیخه شناسی، 7 فهرست شناسی. 📗[1]علوم الحدیث ومصطلحه، صبحی صالح، دارالعلم للملایین، ص180 @MaarefHadith
(۱۲) رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: يَخرُجُ ناسٌ مِن المَشرِقِ فَيُوَطِّئونَ للمَهدِيِّ سُلْطانَهُ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مردمى از مشرق قيام مى كنند و زمينه حاكميت مهدى را فراهم مى آورند. 📗كنز العمّال: ج 14 ص 263 ح 38657 @MaarefHadith
واژه شناسی در فهم آیات قرآن و احادیث معصومان علیهم السلام بسیار مهم است. به همین جهت، در حوزه های علمیه قدیم، طلاب در بدو ورود، «نصاب الصبیان» می خواندند و با لغت آشنا می شدند همچنین برای این که با لغت به صورت تخصصی آشنا شوند، «معلقات سبع» با شرح «زوزنی» و مقامات حریری را می خواندند. ابن رشد اندلسی -فقیه و فیلسوف- علل اختلاف نظر فقیهان را بر شش وجه می شمارد که یکی از آن ها، همین برداشت از واژگان است. به عنوان مثال حدیث «الْحَسُودُ لَا يَسُودُ» را این گونه ترجمه می کنند: «حسود سودی نمی برد» حال آن که با دقت در واژگان این حدیث، یعنی کلمه «لَا يَسُودُ» متوجه می شویم که «یسود» از واژه «سود» نیست چون «سود» فارسی می باشد بلکه از واژه «سؤدد» به معنای بزرگی و آقایی است. بنابراین معنای صحیح حدیث چنین است: حسود، بزرگ و آقا نمی شود. مثال دیگر: الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ. برخی واژه «عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ» را به معنای عمل به ارکان دین معنای کرده اند، حال آن که منظور«عمل با اعضا و جوارح» است. برگرفته از کتاب «در آینه فقه-تاثیر ادبیات عربی و دانش کلام بر فقه-» محمد حسن ربانی @MaarefHadith