eitaa logo
مجمع الذاکرین خمین🎤
1.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
374 ویدیو
227 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 👋بامابروزباشید.👌 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
◀️ بـا سوزِ باد زمزمه‌‌ی آه می‌رسد آه از دمی که قافله از راه می‌رسد با اشک و آه، داغِ جهان تازه می‌شود غم می‌‌شود مُسافر و ناگاه می‌رسد ازبس که جانِ کاسته رفته‌است زیرِ خاک از زیرِ خاک ناله‌ی جانکاه می‌رسد افلاک را گرفته اگر ناله، شک نکن این ناله‌ها ادامه‌اش از چاه می‌رسد وقتی که قصه‌ی تو به "سر" می‌رسد، به شام_ هفتاد و چند قصه‌ی کوتاه می‌رسد دیگر به هیچ سلطنتی اعتماد نیست با دستِ بسته لشکرِ یک شاه می‌رسد حالا رسیده اهلِ حرم بر سرِ مزار عشق از ازل به مردُمِ آگاه می‌رسد بیم است تا به لرزه درآیَد تمامِ عـرش از جزر و مدِّ گریه که تا ماه می‌رسد با بوی اربعینِ تو خوش می‌شَود دلم دل میدهم به عشق که دلخواه میرسد | | https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
🏴السلام وعلیک یا اباعبدالله 🏴 ای من شیدایِ دلبری ، دلهای پاک و با مرام در جمعِ مستان نظری ، مدد نمایی یا امام اندوهی سنگین خاطره ، حاکی ز یاران روزگار گدایی محزون شاعره، شاکی به ظالمان کفار زان سوی غزه میرسد، از بوی باروت هر زمان کودکان در خون می غلتند، با جرم صهیون غاصبان گر زیر آوار بی گناه ، یا مرده اند یا زنده اند در راه تو این مردمان ،گشنه ی نان و تشنه اند ذلتنگی هایم را ببین ، هر اربعین با صوفیان از کربلا تا فلسطین ، دستم بگیر با کارِوان آمده ام با شعر غم ، درجستجویت یا حسین شمیم عطرت تا حرم، به سوی کویت یاحسین سلطان وشاه بی سری، بر عاشقانت با وفا شایانی بر سرلشکری ، فرمانده ی شیره خدا چه شورشی موجِ بشر ، آشوب و غوغا میکند باران زِ اشک شیفتگان ،را بُغضِ دل وا میکند کجا شتابان میرود ، محفل شهادت بیکران با ناله های یا حسین ، با بلبلانی روضه خوان با پیرغلامان منزلت ، با این ابهت عزم و جا تا هر مکانی موکب و ،جاده و اسبی محیا ذکر زبان را این چنین ، تا به قیامت در عزا سینه زنان با شوق دین، تا کربلایند جان فدا ای بی کفن با خنجرت ، صد مرحبا یا پهلوان صد سلام بر لشکرت، در قتلگاه شبستان ای جان بقربانِ سرِ، بی پیکرت تابان گرفت جهان شتابان نَوکرت ، بی جان از نورت جان گرفت آموزگار آزاده گی ، از دامِ سختِ هر بِلا آزرده گی درمان گرفت ، ای پناه بی پناه ای دودمانِ مصطفی ، یافته هدایت هادیان ِابنِ امیرالمومنین ، طبیب و درمان عاشقان قیام کردی که ما باشیم ، رهایی زنجیر و ستم دَوام کردی سرت دادی ، فدا کردی اهل حَرم عدالت را به پا کردی ، دینِ خدا با خون امضاء حقانیت جدا کردی ، عبدی نماند بی صدا مدافعانِ حَرَمَت ، با قدرت و جان آماده ایم ایرانِ ما ِسپاه تو ، دل به قرآن سپرده ایم نهایت این مکان ماست، کربُ بلایت یا حسین زمینت آسمان ماست، جان بفدایت یاحسین هرسویِ دنیا میرسد ، جماعت را گرد آمده پیام عاشورا میرسد، ولایت را با سرمده که ین عشق توست ما را کِشد ،بر سرزمینِت شوقِ دل مهدی بیاد نجات دهد، پایانِ غم ازین محفل https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
❁﷽❁ 🖤 💔🖤 ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌┅─‌ یک اربعین ســلام ســـرودم به نام تو تا بشنـــوم جـواب علیــکَ الســلام تو از جـاده های خیــس نجف تا به کربلا دست مرا گرفت دختر شیرین کلام تو باران گریه بود که از عشـق می چکید سرمســـتی عجیبِ مســـافر ز جام تو بر دوش هر کسی علم سرخ یا حسین یعنی گرفته ایم حسین جان ، پیام تو هر قطره خون حنجر تو شد حماسه ساز شـــوری بپا نمـــوده به عــالم ، قیـام تو تا کربلا و عشـــق تو جــاریست در دلــم صبحـــم مزین است و معـــطر به نام تو ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ اللهم ارزقنا فی الدنیا زیارةالحسین علیه السلام🤲 اللهم ارزقنا فی العقبیٰ شفاعةالحسین علیه السلام🤲 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
به نام خدا :سلام آقا که الان روبروتونم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســـلام آقا، ســـلام آرام جــان من ســـلام آقا، تویی روح و روان من حسیـــن جانم (۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســلام اقا ، که تو درمون هر دردی ازت ممنـــو نم آقا ، دعـــوتم کردی حسیـــن جانم (۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خــدا رو شــکر دیدم اربعیــنت رو بهشــت کــربلای بـی قــرینــت رو گــره بستـــم دلـم را در حـریم تو نگاهـــم مــونده بر دست کریم تو حسیـــن جانم (۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ دارم میـــرم ولـی دلتنـــگم از الان شـدم از دوری تو بی سر و سامان دوباره از غـــم هجــر تو می بارم دل آشفتـــه رو دست تو میسپارم حسیـــن جانم (۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خداحافـــظ  نمیگــم تا که برگردم کنار قبـر شــش گوشـــه فدا گردم هـــوای اربعیــــن دیگــــری دارم دوباره منتــظر تا وقت دیــدارم حسیـــن جانم (۲) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شاعر: رقیه سعیدی (کیمیا) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
زبانحال حضرت زینب (س) شد اربعین و ز داغـت چو شمــع می‌سوزم سیاه و سرخ و کبود است هر شب و روزم از آن نفس کشم امـروز ، بعـد کــرب و بــلا که درس عشـق تو را بر جهـــان بیــامــوزم ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا اربعین آمد چه‌سان از غم ننالم یا أخا ؟ در عزایت روز و شب آشفته حالم یا أخا بر فراز نیزه چون قرآن تلاوت کرده‌ای صوت تجويدت بپیچد در خیالم یا أخا سر زدم بر چوبهٔ محمل ز داغی جانگزا گَر ازین ماتم ننالم از چه نالم یا أخا ؟ با اسیران و یتیمان حرم در شامِ غم هم‌نوا با آه و افغان و ملالم یا أخا تا که این دل می‌تپد در سینه‌ام؛ با دشمنان در جدالم ، در جدالم ، در جدالم یا أخا پَرده از چهر یزیدِ دون کشیدم تا کنم ظلم او را بر مَلا ، بر خلق عالم یا أخا تا کنم تصویر شرح ماجرایت را به حق می‌شود خامه به کف، قال و مقالم یا أخا می‌کنم مظلومی‌ات را بر همه عالم عیان گر دهد، از لطف حق عمرم مجالم یا أخا تا رقیّه دید رأس‌ات را میان تشت خون گشت پرپر، از غمت این نونهالم یا أخا خواستم آگه نگردد دشمن از داغ دلم مخفی از چشم عدو آهسته نالم یا أخا خواستم تا نزد دشمن، خم نگردد قامتم گرچه از بار مصیبت، چون هلالم یا أخا چون تویی خون خدا و هست خونخواهت خدا مُتّکی بر آن خدای ذوالجلالم یا أخا اربعین‌‌است و چو کوهی استوارم پیش خصم تا بسوزد ، از شکیبِ بی مثالم یا أخا شعر (ساقی) می‌زند آتش به جان عالمی گر دهد شرح غم و درد و ملالم یا أخا سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
آمدم از کوفه و شام بلا بعد چهل روز به کرب و بلا آمده ام خسته و خونین جگر قامتم از داغ تو باشد دو تا آمدم ای سرور لب تشنگان محضرت ای خشک لب نینوا ای شه لب تشنه سلام علیک ای که بریدند سرت از قفا چون که جدا گشت سر از پیکرت عرش سیه پوش شد از این عزا جن و بشر مویه کنان در زمین خیل ملک ناله کنان در سما نوحه گر از ماتم تو جبرئیل اشک فشان سلسله ی انبیا احمد و زهرا و علی و حسن همره زینب به غمت مبتلا خیز ز جا ای شه بی سر حسین جانب ما کن نظری یا اخا ای شه لب تشنه ی عریان بدن بی کفن کشته ی قوم دغا خیز زجا خواهرت از ره رسید خیز زجا از ره مهر و وفا آه که سر در بدنت نیست آه از چه سرت شد به روی نیزه جا پیکر صد چاک تو در خون تپید گوشه ی گودال زدی دست و پا فاطمه با روضه ات از هوش رفت گوشه ی گودال ز سوز و نوا وز نگرانی به دم واپسین بود نگاهت به سوی خیمه ها آه که ده مرکب سنگین بدن همره ده راکب بس بی حیا گشته مزین به چهل نعل نو رد شده از روی تنت بی هوا آه چه گویم که پس از کشتنت رحم نکردند به آل عبا آه چو هنگامه ی غارت رسید سوخت خیام از ستم اشقیا آتشی از نو چو بر افروختند خیمه و خرگاه تو را سوختند شمر سر آورد و سنان با شتاب بر روی نی زد سر از خون خضاب هلهله و رقص و دف و ساز بود گرد سر زاده ی ختمی مآب از پی هفتاد و دو سر روی نی دست ببستند مرا با طناب سلسله بر گردن سجاد شد داد بسی سلسله او را عذاب گفت یکی مژده که آزاد شد تشنه لبان تشنه لبان آب آب آه از آندم که خجالت کشید جرعه ای از آب بنوشد رباب آه که در سینه نمودیم حس درد فراوان و غم بی حساب آه از آندم که بسی ضجر پست زجر بدادی نوه ی بو تراب آه از آن کوفه و ابن زیاد گرچه نمودیم در آن انقلاب آه ز دروازه‌ ی ساعات و شام آه ز هر کوچه ی شام خراب آه از آن مجلس شوم یزید آه ز چشمان بد شیخ و شاب آه از آندم که فقط آستین بود سر و روی زنان را حجاب آه ز تشت زر و از خیزران آه ز ته مانده ی جام شراب آه از آندم که یزید پلید کرد گلی را به کنیزی خطاب گفت به یک زشت رخ سرخ موی گوی نمایی تو که را انتخاب چونکه شنیدم ز یزید این سخن از لب زینب بشنید این عتاب گوش کن ای کافر بی دین پست هرزه ی بی شرم پر از پیچ و تاب هست خداوند نگهدار ما هست تو را هرچه که بینی سراب گفت چه دیدی تو به صحرای طف دادمش اینگونه به سرعت جواب هر چه که دیدم همه زیبایی است امر امامم به شکیبایی است ای که کشیدند به خون پیکرت ای که دهی جان به ره داورت ای که دهی در ره دین خدا اکبر و عباس و علی اصغرت خیز زجا رخ بنما جلوه کن خیز و ببین خواهر خود در برت خیز و ببین قامت بشکسته ام با قد و بالای چنان محشرت خیز زجا زینب خود را ببین خیز و ببین گر نشود باورت بال و پرت بودم و اکنون‌ ببین اینکه چسان ریخته بال و پرت کاش نمی دیدم در قتلگاه خنجر کُندی به روی حنجرت گوشه ی گودال شنیدم که خواند روضه جانسوز تو را مادرت کاش که زینب ز غمت مرده بود دید چو بر نیزه سر انورت قاری قرآن به سر نیزه ها بودی قربان لب اطهرت آمده از شام بلا ، کربلا دلبر من دلبر تو در برت بعد چهل روز در این اربعین آمده ام جان اخا محضرت حال برادر به فدای سرت هرچه کشیده ست ستم خواهرت درد و غم و محنت و رنج و عذاب هرچه کشیده ست فدای سرت گرچه منم در بر تو شرمسار بهر رقیه و غم دخترت آه که جا ماند به ویرانسرا با رخ نیلی گل نیلوفرت جان اخا هیچ سراغش مگیر جا ن من و مادر غم پرورت تحفه برم سوی پیمبر کنون پیرهن غارت شده از پیکرت هم که برم محضر ام البنین این سپر ساقی نام آورت من که به بیداد و ستم تاختم با غم تو سوختم و ساختم https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بالانشین نیزه ها چله دگر سرآمده چله نشین ماتمت جانب پیکر آمده خیز ز جا برادرم سید و میر و سرورم جلوه نما تو در برم خواهر مضطر آمده گر چه خمیده قامتم، همچو علیست صولتم فاتح کوفه و دمشق دختر حیدر آمده طائر پر شکسته ام اسیر دست بسته ام ببین چقدر خسته ام که طاقتم سرآمده رنج بسی کشیده ام زخم زبان شنیده ام ز داغ ها که دیده ام آه جگر بر آمده سرم به چوب محمل وراس تو روی نیزه ها اشارتی ز دل بُوَد که سوی دلبر آمده ترا به جان مادرت مپرس حال دخترت کزین عزا به قلب من داغ مکرر آمده شد اربعین ماتمت در این عزای اعظمت به پای روضه ی غمت دوباره مادر آمده https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مِن أینَ لِیَ الخیر به غیر از حرمت مِن أینَ لِیَ النَّجاة جز کهف غمت آن گونه که شیرینی عمرم شده ای باید بشمارم همه دم مغتنمت در سینه ی من که زنده از ماتم توست مانند غمت، نیست غمی با عظمت ای سوره ی فجر، علت بسط جهان زنده شده عالم از دمِ صبح دمت آن عشق مقدسی که در بزم شهود لطف علوی زده برایم رقمت دیدی که کسی مرا خریدار نبود گفتی که بیا روضه، خودم می خرمت برکت بده با یک نظرت بر قدمم تا اینکه شوم نوکر ثابت قدمت با گریه، تمنای شهادت دارم انداخته بر طمع، مرا هم کرمت وا شد گره های کور از زندگی ام دادم به رقیه هر زمانی قسمت تا میر و علمدار غمت عباس است بالاست همیشه تا قیامت علمت یک عمر ازین روضه بهم ریخته ام در قتلگهت ریخته قاتل بهمت آن گونه تنت پخش به صحرا شده که مانده چه کند عقیله با جسم کمت اصلا به چه رویی جلوی مادر تو بردند لباس از بدن محترمت https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
می‌رود آهسته جابر در دیارِ اربعين می‌کشاند جسمِ خود را در حصارِ اربعين در فراتِ عاشقی، غسلِ زیارت می‌کند تا که پاک و صاف گردد رهسپارِ اربعين جامه‌ای نو را به تن پوشاند از روی ادب چون مشرّف شد به پیشِ شهریارِ اربعين عطرِ خوشبوی ارادت را به خود پاشیده بود تا شود با جسم و جانش سازگارِ اربعين چشمِ سر تاریک امّا چشمِ جانش روشن است در تمامِ عمر بوده دلسپارِ اربعين دستِ جسمش را به دستانِ عطیّه می‌دهد دستِ جانش تا ابد در انحصارِ اربعين با قدم‌هایی که بر بالِ ملائک می‌نهد می‌گذارد جانِ خود را در گذارِ اربعين بر لبش گلبانگِ تکبیر و دعا گُل می‌کند ذکر و یادِ دوست باشد در مدارِ اربعین می‌رسد پیشِ مزارِ بهترین خلقِ خدا می‌شود در اوجِ عزّت خاکسارِ اربعين از فشارِ عشق و ایمان و وفا غش می‌کند جسمِ او ناگاه می‌گردد نثارِ اربعين با کمی آبِ محبّت باز می‌آید به هوش حالتی مخصوص دارد اضطرارِ اربعين عرضه دارد: «یا حسین و یا حسین و یا حسین» پاسخی امّا نیامد از نگارِ اربعين کِی رفیقی دیده بودی پاسخِ یارش نداد؟! این چنین هرگز نباشد رسمِ یارِ اربعين پاسخِ خود را خودِ جابر چنین عنوان نمود: ای که در جانِ تو باشد انتظارِ اربعین «کِی جوابت را دهد یاری که بی سر مانده‌است» با چنین یادآوری شد داغدارِ اربعين السّلام ای شاهِ دین ای میوهٔ قلبِ رسول آیهٔ ایمان و علمِ آشکارِ اربعين السّلام ای سورهٔ اخلاص و تسلیم و عمل جلوهٔ معروف و نورِ یادگارِ اربعين ای که از راهِ شهادت، خیرِ مطلق گشته‌ای خونِ جاویدِ تو باشد اعتبارِ اربعين بعد از آن رو کرد سمتِ قبرهای عاشقان دوستانِ باوفا و پایدارِ اربعين السّلام ای یاورانِ مخلص و پاکِ حسین خوش به احوالِ شما، چون شد دچارِ اربعين هر که او را دوست دارد، یارِ او محسوب کن تا که آن مشتاق باشد در شمارِ اربعين ای خدا در جانِ ما هم مِهرِ مولا زنده است اسمِ ما را هم به صف کن در قطارِ اربعين منتظر می‌مانم ای دریایِ رحمت تا که زود جانِ من را هم بشوید جویبارِ اربعين. https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مرثیه اربعین برخیز برادر شهیدم من زینبم از سفر رسیدم از رنج اسارت آمدم من مشتاق زیارت آمدم من با پیکر خسته ام رسیدم با قلب شکسته ام رسیدم ای تشنه،ذبیح کربلایی برخیز حسین من کجایی؟ هرچند به خون وضو گرفتم پیراهنت از عدو گرفتم با معجر خون نقاب کردم در راه تو انقلاب کردم از شام بلا رسیده ام من دنبال سرت دویده ام من من در غم تو اسیر بودم در سلسله هم امیر بودم تو رفتی و غیرت از جهان رفت آه دل من به اسمان رفت تا پرچم ساقی ات زمین خورد از معجر خواهرت امان رفت تو رفتی و نیزه ها رسیدند از شانه ی کودکان توان رفت با ضربه ی دست های سنگین هوش از سر و گوش دختران رفت جان بود هنوز در وجودت دیدم که سر تو بر سنان رفت انگشتر خون گرفته ات را دیدم که به دست ساربان رفت از داغ تو باغ ارغوانم چل روز شده که قد کمانم از شام یهود آمدم من با روی کبود آمدم من با کوه عذاب می رسم من از بزم شراب می رسم من باز آمده ام به رنگ لاله با قافله ات به جز سه ساله بعد از تو همیشه بی کسم من با چادر پاره می رسم من در کوفه شد آنچه فرض کردم من چادر کهنه قرض کردم بگذار نگویمت ز بازار از کوچه و از نگاه انظار در کوفه به روی باز بودیم بر ناقه ی بی جحاز بودیم در کوفه غریب و آشنا زد شاگرد قدیمی ام مرا زد چل منزل عذاب کشت ما را لالای رباب کشت ما را در پنجه ی قوم پست بودیم همراه سپاه مست بودیم https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
یا حسین غلامت را دریاب نوحه سینه زنی دشتی زمینه یاحسین عمری غلامت بوده ام چون کبوترمن به بامت بوده ام کودکی بودم   به  روضه   آمدم همچو   پروانه به دورت پر زدم مادرم  با گریه شیرم داده است با   غذای   نذریت   پروده است یا حسین گفتم  میان  سینه زن بیمه شد دستان من با این بدن مادرم با شیر خود احساس  داد او  به  دست حضرت عباس داد در جوانی خادمت گشتم حسین کن  قبول از  من تو شاه عالمین خیمه  روضه   بپا   کردم   همی کی شدم  غافل ز  مولایم  دمی پیرهن مشکی به گردن شال بود زندگی  بر  من  بدین  منوال بود خورده  زنجیر  عزا  بر شانه ام من     برای     کربلا   دیوانه ام چایی  بزم   شما   را  خورده ام در میان گریه   نامت    بُرده ام یاحسین بنگر که پیر وخسته ام من   به  الطاف   شما دلبسته ام با  نگاهی  گر   شود   پاکم   نما کربلا   گر    میشود   خاکم   نما من به عشقت میکشم هردم نفس موقعِ  رفتن   به   فریادم    برس یا حسین میترسم از  قبر و  لهد این   بدن   اُفتد   به   زندان ابد میشود   دستم    بگیری  آنزمان جان   زهرا   مادرت  ای  مهربان بیقرارم     بیقرارت      یا حسین جز   تو  اربابی  ندارم  یا حسین بیقرار اصفهانی‌ https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
معجزه امام رضا ع سفر اربعین کربلای حسینی مومنی  گفتا  که  بودم   در  حرم خدمت    مولا   رضا    شاه   کرم من  خودم  دیدم جوانی با شتاب آمد   و  بنمود    بر  مولا  خطاب داد می زد  گریه میکرد بی حساب دل از این  کرده همی گشته کباب او     همی   گفتا   امام   مهربان اربعین  در   راه  و   عازم   کاروان دوستانم  قصد    رفتن   کرده اند دور  هم  جمع و  تدارک دیده اند دست من خالی و من جا مانده ام کن   کرم   بهر  خدا    وا مانده ام جان   زهرا  مادرت   دستم   بگیر کربلا     مولا    مرا    کرده   اسیر ضجه میزد آن جوان قلبم شکست مهر  او  در  قلبم  من آمد نشست گفتم او را گریه بس کن ای  پسر گوش  کن  تا  که  ترا  گویم خبر خرج   راهت   میدهم گریه مکن هدیه ای    باشد  ترا  مویه مکن شور و شادی آن پسر را شد عیان سجده  شکری نمود  آن   نوجوان گفت‌ و ممنون از شما  کردی  کرم ناامید  بودم  اسیر    درد   و  غم گفتمش این هدیه از مولا رضاست اوبه هردردی جوان مشکل گشاست کربلا   رفتی     مرا     یادی    نما گو  (فلانی)  هم  به  قربان   شما یا    امام   هشتمین    نیکو    نهاد حاجت  ما   کن  روا   جان    جواد ( بیقرارم )  قسمتم      کن     کربلا بعد   از  آن   آیم   به  دیدار   شما بیقرار اصفهانی https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
1_4960787853668778032.mp3
3.12M
زبانحال دختری که پدرش در تعذیه خوانی نقش شمر رو نمایش میدهد 😭😭😭😭😭😭😭 من بابامو دوست ندارم چون بچه ها رو می زنه صدا شو بالا می بره گوشواره شونو می کنه باور نمیکنم بابام دنبال بچه ها دوید میزد توی صورتشون موهاشون و هی می کشید دوست ندارم بابایی رو که میزنه حرفای بد خودم دیدم چه جور بابا بچه سه ساله رو میزد دیدم زنای بی پناه اینو و اونور میدون گاهی بسمت مقتل و گاهی به خیمه ها میرن من بابامو دوست ندارم دیدم بابا آتیش میزد خیمه هارو جلو چشام بس که دویدم پی اون رمق نمونده تو پاهام بسه دیگه چقد میخواد بابا عذابشون بده چه جور میتونه بخوره آب ولی آبشون نده اصلا دیگه دل منم سنگه و بابا نمیخواد فقط خدا کنه دیگه حرف خرابه ها نیاد من بابا مو دوست ندارم باگریه و زاری میگم برو دیگه خیلی بدی آخه چه جور دلت اومد بچه سه ساله رو زدی من و بغل میگیره و با بغض و با ناله میگه ایناهمه ش نمایشه گریه نکن بسه دیگه گریه نکن دختر من آروم بگیر آروم جون اتیش نزن به قلب من باباتوازخودت نرون 💠💠💠۲۸۴💠💠💠 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
ارواحنافداه اشک است همدم دلِ هجران کشیده ها آخر سپید شد به رهِ تو چه دیده ها روزی اشک ما همه در چشم های توست ای ناله دارِ تنگِ غروب و سپیده ها تو ناز کن لیلی خیمه نشینِ عشق نازِ تو می کشند گریبان دریده­ها می­گفت عاشقی که تو را در بغل گرفت مائیم و اشک حسرتی و این شنیده­ها آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر چشم انتظار تو همه قامت خمیده ها ای کاش امشبی که رویِ سویِ کربلا ما را دعا کنی وسط برگزیده ها تا می­شویم لحظه­ای دلتنگ کربلا دل را حرم کنیم به این اشک دیده ها ره وا کنید قافله سالار می رسد زینب برای دیدن دلدار می رسد https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
غزل مصیبت اربعین بعد از چهل غروب رسیدم کنار تو پُر کرده جای تو بغلم را مزار تو چینم بجای شاخهٔ گل دور خاک قبر این چند شاخه دختر نیلی عذار تو با یاد آتش جگرت گریه می کنم شاید که اشک دیده‌ام آید به کار تو قلب من از لباس تنت پاره تر شده آیینه دلم شده این یادگار تو باخطبه های حیدری ام کوفه‌تا به شام نگذاشتم که کم بشود اقتدار تو یک جا نشد که سیر تماشا کنم تورا... از بس که رقص داده سرت نیزه‌دار تو افتاده یک شیارِ عمیقی به صورتم از ضربه های سنگِ عدو در جوار تو وقت گذر زکوچه برده فروش‌ها یادم نمی‌رود به خدا انکسار تو دیدم به کف گرفته زنی سنگ روی بام با کینه‌ای عجیب کشد انتظار تو معلوم شد زخندهٔ رجّاله‌های شهر او شرط بسته با همه روی شکار تو وقت نزول راس تو یادم نمی رود سر وانمو زخم رخ داغدارتو جایی ولی به‌سختی شام بلا نبود تیر نگاه وغیرت زخمیّ یار تو بزم یزید و تشت طلا چوب خیزران بوی شراب و لعل لب مشک بار تو؟!! ما را در آن میان به تماشا گذاشتند خون می چکید از نگه بی قرار تو حالا که گریه کردنمان بی کتک شده خالی است جای شاخه گل نوبهار تو برخیز و فکر موی سپید رباب کن گم کرده او دوباره تن شیر خوار تو https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
آروزی زائران اربعین اربعین ای کاش میلیونها نفر بالباس مشکی و چشمان تر باظهور مهدی صاحب زمان همچونان سیلی خروشان،بی امان راه را سوی مدینه واکنند روبه سوی وادی الزهراکنند لرزه اندازند برجان یهود زیرپاها له کنند آل سعود پرکنند از دسته های سینه زن گنبدالخضراء تاصحن حسن گل دهد باغ و بهار فاطمه تاشود پیدا مزار فاطمه بعداز آن بااقتداری بی نظیر میکند جلوه نگاری بی نظیر میشود درسرزمینها حجاز پرچم جانم حسن دراحتزار انشاالله https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مثنوی اربعین(دشتی) کربلا تعظیم کن ، پیرِ قبیله می رسد کوچه وا کن با ادب ، دارد عقیله می رسد کیست این خانم علمدارِ سپاهِ اربعین شاه بانو، دخترِ آقا امیرالمومنین شرم دارد از تماشایِ جمالش آفتاب شد یکی از گریه کن هایِ کلاسِ او رباب هرنفس هر محملی یک منبرِ روضه شده پینه های دستِ زینب ،آخرِ روضه شده گریه آزاد است هرمنزل چه شوروحالی است روضه خوانها دورِ هم ،جایِ رقیه خالی است زینبِ امروز ، با روزِ دهم، ... تغییر کرد این چهل روزِاسارت، عمه جان راپیر کرد بارها وبارها رأسِ بریده گریه کرد بر گرفتاریِ این ، قامت خمیده گریه کرد سنگ هایِ بی ادب سنگِ صبورش را شکست چشمهایِ کوچه بازاری، غرورش راشکست چشمهایِ کوچه بازاری جسارت می کند هرچه می بینند با لبخند قیمت می کند!!!! هرکس و ناکس کنارِ ناقه، پایش واشده بابنیِ الزّهرا شبیهِ خارجی ها تا شده بچه ها را، با کمربندِ زِرِه ،می زد سنان گیسوانت را به یک شاخه گِرِه می زد سنان نیزه دارت از سرِ شب تا طلوعِ صبح ،مست روی صندوقهای حملِ سر، حرامی می نشست بسکه شد نیزه به نیزه حنجرت پاشیده شد در میانِ پنجه ها مویت بهم تابیده شد بدترین جایِ سفر شد مجلسِ ابن زیاد تا که دادِ او درآید پا به روی سر نهاد هرکجا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد بی صدا ام المصائب صبرکرد وصبرکرد کوچه ها ام المصائب صبرکرد و صبرکرد شام را ام المصائب صبر کرد و صبرکرد حضرت پرده نشین را عاشقی ، آواره کرد مثلِ مادر چادرش را تازیانه پاره کرد برسیاهی های چادر جای پا افتاده است از فشار گریه دیگر از صدا افتاده است درد ِ غیرت بر دل ِ هفت آسمان افتاده است نام زینب بر زبان ِ این و آن افتاده است چادری که روی آن روح الامین حساس بود با وقار فاطمی اش ، کعبهٔ عباس بود بر سر بازار زیر پای ِ مردم گیر کرد کوچه های شام اهل بیت را تحقیر کرد باید از این روضه صدها بار مُردُ زنده شد با چه دستی روز غارت گوشواره کنده شد https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
من اگر اینجا رسیدم میهمان زینبم تا ابد مدیون لطف بیکران زینبنم واجب التعظیم باشد دختر شیر خدا مثل خیل انبیا از خادمان زینبم ناله صوت الحزین او به گوش من رسید با حسین جان گفتن خود همزبان زینبم راه را با اشک چشمم آب و جارو میکنم دست بر سینه غلام آستان زینبم روز محشر در کنار حاج قاسم ها بگو خاک پایش نه غلام دوستان زینبم ذوالفقار خطبه هایش بوی حیدر میدهد واله و سرگشته از فن بیان زینبم در طواف محمل خود هیجده خورشید داشت در چهل منزل به فکر آسمان زینبم راه را واکن ابوفاضل که زینب آمده روضه خوان شوکت و قد کمان زینبم حضرت پرده نشین برگشته از بزم شراب این چهل منزل فقط در فکر جان زینبم درمیان دختران جای رقیه خالی است در عزای روضه خوانِ کاروان زینبم https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
یاصاحب الزمان عجل الله تعالی لک الفرج به شوق وصل شما راهی بیابانم چه می شود سفر اربعین نمی دانم!! تمام راه نجف تا به کربلا با خویش حدیث وصل تو را هر عمود می خوانم نسیم صبح مشایه لطافتی دارد دعای عهدِ دم صبح و چشم گریانم دلم گرفته بهانه کجاست خیمهٔ تو شود شبی که نمایی به خیمه مهمانم گرفته خواب ز چشمم خیال دیدن تو قسم به موی پریشان تو پریشانم دوباره سورهٔ یوسف دوباره آیهٔ وصل چه عاشقانه شده آیه های قرآنم قسم به زینب و پیراهن ِ در آغوشش گرفته داغ جدایی تو گریبانم زبان گرفته عقیله به گیسوان سپید دلم هوای تو را کرده ای حسین جانم تمام راه ، فقط روضه عطش خواندم بیاد تشنگی ات ای ذبیح عطشانم زچنگ گرگ لباس تو پس گرفتم من حسین غیرتی ام ای شهید عریانم کنار پیکر عریان خجالتم دادند نبود چادرم آنجا تورا بپوشانم به رغم اینهمه قرآن که روی نی خواندی چرا قبول نکردند من مسلمانم امانتی تو را جا گذاشتم در شام بیاد دفن رقیه هنوز حیرانم بدون غسل و کفن بین چادری خاکی تنش به خاک سپردم به دست لرزانم https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
علیه‌السلام 🔸احسن‌الاحوال🔸 در هوایت عشق دارد شور و حال تازه‌ای عشق تو داده به من انگار بال تازه‌ای از ستون اول این جاده در صحن توام هر قدم دارد برای من وصال تازه‌ای کربلای تو... شب جمعه... شمیم سیب سرخ... در سرم هر لحظه‌ای دارم خیال تازه‌ای دیدن شش‌گوشه‌ات شد احسن‌الاحوال من تازه اینجا می‌شود آغاز، سال تازه‌ای در کنارت لحظه لحظه عمر معنا می‌شود زندگی با عشق تو یعنی مجال تازه‌ای می‌شود من هم یکی از کشتگان عشق تو...؟ می‌روم از کربلایت با سؤال تازه‌ای! ✍🏻 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوحه شور اربعینی داغِ تو محزون کرده قلب مومنین رو احیا نموده خون تو قرآن و دین رو مثل همیشه باز به امضای رقیه ات دارم می بندم کوله بارِ اربعین رو از دوری تو ، روزم شده شب به جون رقیه ات باز ما رو بطلب با درد فراق ، باز رو به عراق میدم یه سلام آقا از روی ادب السلام ای عشق همیشه محبوبم عاشقانه واست به سینه می کوبم اربعین نزدیکه دوباره آشوبم اربابم دریابم ، اربابم دریابم آقا تو داری بر دلِ عالم احاطه حتّی بهشتم عاشقِ ایوون طلاته وقتی دعامون زیرِ قبّه ات مستجابه عرش خدا روی زمین کرب و بلاته جانم به فدات ، کشتی نجات زنده میشه هر کس که می میره برات وقتی می میرم ، ای کاش که بشه خاکم بکنن آقا تو کرب و بلات با تو تقدیرم بهترین سرانجامه کربلاتو هر کی نبینه ناکامه دیدن شش گوشه تمام رویامه اربابم دریابم ، اربابم دریابم اجرای سبک کربلایی جواد مومن https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پیش مظلوم اربعین حسینی جانم اباعبداللّه                جانم اباعبداللّه جامانده می‌کشد آه              جانم اباعبداللّه بی حسینم بی‌پناه               جانم اباعبداللّه امام رضا بسم‌اللّه                جانم اباعبداللّه با امضایت وا کن راه            جانم اباعبداللّه سیّدتی رقیّه سیّدتی رقیّه کارِ جامانده گریه                   سیّدتی رقیّه گویم لعنِ اُمیّه                    سیّدتی رقیّه ذکرِ اربعینی‌ها                    سیّدتی رقیّه یاحسین یارقیّه                    سیّدتی رقیّه یامولاتی یازینب یامولاتی یازینب جانت آمده بر لب              یامولاتی یازینب در این چهل روز و شب       یامولاتی یازینب دیدی که خیزران خورد     یامولاتی یازینب لعل و لب و کردی تب    یامولاتی یازینب https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه ( واحد ) اربعین حسینی سبک عربی .... کربلا سِیر وُ سلوکِ شهدا کربلا صراطِ مصباحُ‌الهدی کربلا راهِ رسیدن به خدا کربلا ( اللهمّ ارزُقنا /۳/ ) امیری ‌( حسین ‌وَ نعمَ‌الأمیر/۳/) یادش به خیر پایِ پیاده با همین نوکرا قدم قدم پایِ عَلم نجف الی کربلا یادش به خیر روضه‌هایِ موکبایِ بینِ راه به نیّتِ اَلسّلطان علیِ ابنِ موسیَ الرّضا کربلا کار دستِ من داد گناه کربلا رفتم راهو اشتباه کربلا بی تو شدم بی‌پناه کربلا      ( اللهمّ ارزُقنا /۳/ ) امیری    ‌( حسین ‌وَ نعمَ‌الأمیر/۳/) یادش به خیر گرد و خاکی که رویِ شالم نشست با دیدنِ .... گلدسته‌ها بدجوری قلبم شکست یادش به خیر گم می‌شدیم تو اِزدحامِ حرم بغضی که بینِ روضه‌ها راهِ گلومونو بست کربلا ببین دلم آشوبه سینه‌زن وقتی داره می‌کوبه تو حرم به سینه حالش خوبه کربلا     ( اللهمّ ارزُقنا /۳/ ) امیری   ‌( حسین ‌وَ نعمَ‌الأمیر/۳/) https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دودمه جامانده‌های سفر اربعین کربلا ذکرِ ما جامانده‌هایِ اربعینِ کربلا یاعلی موسی الرّضا /۲/ می‌کند امضایِ شاهِ طوس باز این راه را یاعلی موسی الرّضا /۲/ https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم چهارپاره اربعین امام حسین علیه‌السلام یادَش‌به‌خیر دربه‌دری‌هایِ اریعین یادش‌به‌خیر بی‌سر ُو سامانتان شدیم یک سفره پهن بود نجف تا به کربلا یادش‌به‌خیر ما همه مهمانتان شدیم آنقدر لقمه بود همه سیر می‌شدند زوّار لحظِه‌لحظِه نمک‌گیر می‌شدند در این مسیر صحبتی از خستگی نبود پیر ُو جوان به شوقِ حرم شیر می‌شدند شادابی و طراوات و ایثار و بندگی در بینِ این مسیر  شکوهی عجیب داشت آن روزها تمامیِ این راه   روز و شب می‌شد حسینیه همِه‌جا بویِ سیب داشت اِقرار می‌کنم به تو وابسته‌ام فقط اصرار می‌کنم که مَرانی مرا حسین دنبال می‌کنم همِه‌جا روضه‌هایِ سر گودال و نیزه  تشتِ طلا  زیرِ پا  حسین یک اربعین به پایِ سرَت ناله زد حرم یک اربعین چه‌ها به سرِ خواهر آمده یک جمله روضه مرثیه‌یِ خواهرِ شماست از شام زینبِ تو چنان مادر آمده قامت‌کمان و نیلی و پهلو شکسته‌ام مویِ سرم سپید ولی رویِ من سیاه از آن امانتی که سپردی به من نپرس آمد خرابه سر  شده ویرانه  قتلگاه خنجر سراغِ پشتِ سرت رفت خوب شد جان کَندی و ندیده دو چشمت طناب را شکرِ خدا نبود علمدار چون زدند دائم به تشتِ رأسِ تو جام شراب را پایِ سرِ بریده به هم جام داده‌اند پایِ سرِ تو حرفِ خرید و فروش بود لرزید کودکی که به من تکیه داده بود وقتی اشاره کرد به او مَردی از یهود پیشِ نگاهِ قافله  خندید حرمله پیشِ رباب قاتلِ طفلت صله گرفت وقتی که زَجر وارد بزمِ یزید شد دستی به صورتَش گلِ این قافله گرفت ای سر بریده زائرِ تو قدخمیده است جایِ لگد به چادرِ من مانده غیرتی با ساقِ نیزه پایِ سرِ نیزه دشمنت پهلویِ ندبه‌خوانِ تو سوزانده غیرتی https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
علیهاالسلام 🔹از آن ساعت...🔹 از آن ساعت که خود را ناگزیر از تو جدا کردم تو بر نی بودی و دیدی چه‌ها دیدم، چه‌ها کردم گمان بر ماندن و قبر تو را دیدن نمی‌بردم ولی فیض زیارت را تمنّا از خدا کردم به یادم مانده آن روزی که می‌جستم تو را اما تنت پیدا به زیر سنگ و تیر و نیزه‌ها کردم تو را ای آشنایِ دل اگر نشناختم آن روز مرا اکنون تو نشناسی، وفا بین تا کجا کردم تن چاک تو را چون جان گرفتم در برم اما برای حفظ اطفالت، تو را آخر رها کردم به‌سان شمع، آبم کرد بانگ آب‌آب تو اگرچه تشنه بودم چشمه‌های چشم وا کردم میان خیمه‌های سوخته همچون دلم آن شب نماز خود نشسته خواندم و بر تو دعا کردم.. ولی هرگز ندادم عجز را ره در حریم دل سخنرانی میان دشمنان چون مرتضی کردم 📝 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مولاجان😢 اربعین است جهان یکسره غوغاست بیا شعله ی عشق خدا بر دل مولاست بیا به صبوری گذرانم شب هجران تو را روشنی فصل شکوفایی فرداست بیا جاده از منزلت هر قدمِ زائرِ تو جایگاهش بخدا عرش معلاست بیا شیشه ی عمر زمین می شکند بی نفست دم عیسایی تو بر همه احیاست بیا ماهی اشک مرا رقص کنان صید کنی ای که هر قطره ی تو اینهمه دریاست بیا گرچه قسمت نشده زائر دلدار شویم دل دیوانه ی دیوانه مهیاست بیا بعد صد سال بمیریم؛؛ بخود می‌بالیم که کسی مثل تو ارباب دل ماست بیا https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهل غروب جهان خون گریست در غم رویت چهل غروب، عطش سوخت، شرمسار گلویت چهل غروب مرا مویه بود و موی پریشان پناه می‌برم از شام هجر بر شب مویت چهل غروب نفس حبس شد، طلوع نیامد چهل غروب دویده‌ست جان خسته به سویت چهل غروب جهان خطبه‌خوان مرثیه‌ات شد چهل هزار غروب و طلوع، مرثیه‌گویت کجاست خانه‌ات ای بی‌کفن شقایق صحرا که ریگ ریگ بیابان معطرند به بویت به اربعین تو با جان خسته آمده این دل بگو که بشنود از شرح رازهای مگویت به اربعین تو مهمان شدند خیل ملائک قدم نهاده در این ره هزار عارف و سالک :: به‌جز نگاه تو شیرین نمی‌کند غم ما را قبول کن کمی از ذکر و نوحه و دم ما را نشان ز خون تو دارد نشان ز سبزی گامت کشیده راه سپیدت سه رنگ پرچم ما را... خدا نگیرد از این قوم، عشق آل عبا را که سیل غم نشکسته‌ست عزم محکم ما را کنار موکب دلدادگان راه زلالت علم به دست ببین غیرت مجسم ما را رسیده‌ایم به پابوستان به پای پیاده قبول کن غم ما را قبول کن کم ما را هزار بادیه سهل است در پی تو دویدن خوشا نگاه زلالت، خوشا به چشمه رسیدن :: نفس‌نفس، همۀ راه را به گریه دویدم به جز نگاه زلالت به چشمه‌ای نرسیدم چه زخم‌ها که به جامانده بر جهانِ پس از تو پس از غروب غریبانه‌ات چه‌ها که ندیدم چهل غروب پس از تو هزار درد نهان را میان بغض فرو خفته‌ام به دوش کشیدم هزار ساله منم، داغ قلب لاله منم من زمانه رشتۀ دل را برید و من نبریدم عطش نمی‌رود از خاطر مکدر دریا صدای العطش از طفل آب کم نشنیدم تمام عمر در این داغ جانگداز شکستم خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم زلال خندۀ خورشید و وسع آینه‌داران منم که ران ملخ می‌برم به مُلک سلیمان https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9