🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا
🍂🍃سلام عزیز دلم🍂🍃
برای برآورده شدن هر حاجتی این ذکرها را بگویید بر آورده می شود انشاالله
طلبکار: 360 مرتبه یاحی و یا قیوم
ملک و وکالت: 360 مرتبه یا فرج
زیارت بزرک: 360 مرتبه یا ماشاالله
رفع بیکاری: 360 مرتبه یا الله
رفع تهمت: 360 مرتبه یا الله اعلم
انتقال و جابه جایی: 360 مرتبه یا رب
زراعت کاری: 360 مرتبه صلوات
ازدواج جوانان: 360 مرتبه یا رئوف و یا رحیم
قبولی دانشگاه: 360 مرتبه یا جواد الائمه
بچه دار شدن: 360 مرتبه توحید
وسعت رزق: 360 مرتبه اناانزلنا
خانه دار شدن: 360 مرتبه یا کریم
ادای قرض: 360 مرتبه اناانزلنا
مسافرت رفتن: 360 مرتبه فالله خیر حافظا و هو الرحم الراحمین
آشنا شدن با قرآن: 360 مرتبه یا نور و یا قدوس
به راه راست آمدن جوانان: 360 مرتبه ایاک نعبد و ایاک نستعین
کمبود و کم حوصلگی: 360 مرتبه یا محمد،علی،فاطمه،حسن و حسین
رفع اضطراب: 360 مرتبه لاحول و لاقوه الا بالله
بیرون آمدن از خانه: توکلت علی الله
برکت پول و غذا: 360 مرتبه الذی احسن الحسنی
برکت کشاورزی: 360 مرتبه یارب العالمین
گره در کار آقایان: 360 مرتبه یا جواد الائمه
پیدا شدن اشیاء گمشده: 360 مرتبه نور الله ناظر
رفع ناتوانی: 360 مرتبه یا علی مدد
رفع کینه و کدورت: 360 مرتبه بسم الله النور
رفع فقر: 360 مرتبه اناانزلنا
شیرین شدن زندگی: 360 مرتبه یا عزیز زهرا
دفع دعوای خانوادگی: 360 مرتبه یا محمد و یا علی
شفای مریض: 360 مرتبه یا من اسمه دوا و ذکره شفا
رفع وسوسه: 360 مرتبه اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
کارگشایی: 7 مرتبه آیت الکرسی،توحید، مزمل و صلوات
دفع اعتیاد: 360 مرتبه بسم الله الرحمان الرحیم
مریض بد حال: 360 مرتبه یا سریع الرضا
دفع چشم زخم: 360 مرتبه لاحول و لا قوه الا بالله،حمد، وان یکاد و آیت الکرسی
جوانهای عازم سربازی: 360 مرتبه ایاک نعبد وایاک نستعین
دور شدن دشمن: 360 مرتبه واکفنی شر الجن و الانس من اعدائی
آزادی زندانیان: یا باب الحوائج یا موسی ابن جعفر
حصار خانه و زندگی: 360 مرتبه الله،توحید و یس
التماس دعا
اذکار معجزه آسا
دل ارام گیرد با ذکر و یاد خدا
برای پیدا شدن گم شده حتی اگر انسان هم باشد این ذکر را زیاد بگویید:
«أصْبَحْتُ فی أمانِ اللهِ. أمْسَیْتُ فی جِوارِ اللهِ»
درزندگیت موفق نیستی؟ بگو:
وَمَا تَوْفِیقِی إِلاَّ باللّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ سوره هود ایه 88
خوشحال نیستی؟ همیشه بگو:
حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ» سوره ال عمران ایه 173
ازدنیاخسته ای؟ بگو:
َاَللّهم اجْعَل هَمّی الآخِرَة
نمازهایت را به موقع ومداوم نمیخوانی؟ همیشه بگو:
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء
سوره ابراهیم ایه 40
میخواهی ازدواج کنی؟ بگو:
«رَبِّ لا تَذَرْنی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثینَ» سوره انبیا ایه 89
تنهایی؟ همیشه بگو:
وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا سوره اسرا ایه 80
خوشحالی؟ همیشه بگو:
الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ حَمْداً کَثیراً
درکارهایت سختی میبینی؟ بگو:
َ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی سوره طه ایه 25 و 26
دوست داری آرزویت برآورده شود؟همیشه بگو:
اَستَغْفِراللّه و اَتوبُ اِلَیه
تو دلت ازدست کسی ناراحتی؟بگو:
اللّهم اجْعَلنی مِن َالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاس
سوره ال عمران ایه 134
میخواهی دایم قرآن بخونی؟بگو:
اللّهم اجْعَل القُرانَ رَبیعَ قَلبی و نورَ صَدْری
خونه ای دربهشت میخواهی؟ بگو:
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولد وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ
میخواهی غیبت نکنی؟بگو:
اللّهم اجْعَل کِتابی فی عِلیّین وَاحْفِظ لِسانی عَنِ العالَمین
می خواهی خانه ات پر از گنج شود؟ بگو :
سُبحانَ اللّه و بحَمْده و سُبحانَ اللّه العَظیم
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
خشم و غصه با هم وجودم را می سوزاند. به خاطر اين که ترسيده بودم از خودم، و به خاطر اين که رفتارش تا ا
کنارم نشست و دستم را توی دستش گرفت و نگه داشت، ولی حرفی نزد. و من با عذاب خوابم برد. وقتی چشم باز کردم
که مادر صدايم می زد. هوا روشن بود و محمد نبود. با گيجی مادر را نگاه می کردم که می گفت: مادر پاشو، ساعت
.نزديک هفت است. محمد سفارش کرد ساعت هشت و نيم آماده باشی
خودش کجاست؟
.نمی دونم، صبح زود با امير رفتن بيرون. سفارش کرد صدايت بزنم
ناله کنان از جا بلند شدم. آرام آرام ياد ديشب افتادم و باز زهر غم به جانم ريخت. پس هنوز عصبانی است، رفته و پيغام
داده که بيدارم کنند. پريشان و سر در گم فکر کردم شايد آب و حمام بتواند آرامش را به من برگرداند. به مادر که اصرار
.می کرد زودتر بروم و صبحانه بخورم، گفتم: می رم دوش می گيرم بعد می آم پايين
.زير دوش بود که يکدفعه ياد خواب ديشب افتادم و خانم جون
يعنی خوابم تعبير دارد؟ خانم جون از من ناراحت است؟ چرا؟ فکرم از آنچه بود مغشوش تر شد و خسته تر از قبل از
.حمام بيرون آمدم
صدای شاد و شنگول امير از پايين آمد که سر به سر مادر می گذاشت. يعنی محمد هم برگشته بود؟! مغزم کار نمی کرد.
.بلاتکلیف و منتظر، با حوله لب تخت نشستم. صدای امير که آواز خوان از پله ها بالا می آمد، نزديک می شد
!مهناز، مهناز؟
.چقدر شاد و سرحال بود، درست برعکس من
!بله؟
.اگر پرنسس بيدار شدن، تشريف ببرن صبحانه شون را ميل کنن، ساعت هفت و نيم بامداد است
جواب ندادم و فکر کردم پس محمد نيامده. يعنی کجا رفته بود؟ سرم را با دست هايم گرفته بودم و در دنيای فکر و خيال
.های آشفته غوطه می خوردم که صدای مادر از پايين بلند شد...
ادامه دارد.....
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا ❤️🌺
#اگزمای مزمن
درمان
١. ماء الجبن افتیمونی طبق دستور مصرف شود. (دو ماه)
۲. روغن مالی محل های اگزما نیم ساعت قبل از حمام با روغن بنفشه و شستشوی همین محل ها در آخر حمام با سرکه صنعتی (به مدت ۳ ماه)
٣. کاهش جدی مواد سودازا و صفرلزا از قبیل: بادمجان، عدس، فلفل، چای و...( 80شب)
۴. روزی ۲ استکان آب زرشک با کمی عسل یک ساعت بعد از ناهار و شام میل کنید ( ۸۰ روز)
5. ده عدد زالو روی دو پا (یک ماه بعد از رعایت موارد بالا).
6. ده عدد زالو روی دست ها (دوهفته بعد از زالوی روی دو پا)
۷. ده عدد زالو پشت دوگوش انداخته شود. (دوهفته بعد از زالوی روی دو پا) عدد زالو پشت دو گوش انداخته شود. (دوهفته بعد از زالوی روی دستها).
👌توجه مهم:
درمان باید با شرح حال کامل توسط طبیب حاذق طب سنتی اسلامی پذیرد ولی رعایت موارد فوق خوب می باشد.
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
گرگ هر شب به شکار میرفت و بی آنکه چیزی شکار کند باز میگشت!
ﺷﺒﯽ ﮔــــﺮگ را ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎ ﻻﺷﻪی ﯾﮏ ﺁﻫﻮ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ و ﮔﺮﮒﻫﺎﯼ ﮔﻠﻪازدیدن شکار شاد شدند و از گرگ پرسیدند: ﭼﺮﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ؟
ﮔﺮگ ﮔﻔﺖ: شبی در ﺳﯿﺎﻫﯽ بیابان ﭼﺸﻤﺎن آهویی ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ که ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺭﺑﻮد
هر شب به خواست پایم که نه، به تمنای دلم میرفتم تا تماشایش کنم.
امشب محو او بودم که ﺻﺪﺍﯼ ﺳﮕﺎﻥ ﻭﻟﮕﺮﺩ ﺭﺍ شنیدم.
ﺩﻭﯾﺪﻡ و ﭘﺮﯾﺪﻡ ﺯﯾﺮ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺩﺭﯾﺪمش.
آنچنانﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢکه ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ
"سهم دلم"ﻧﺼﯿﺐ "ﺳﮕﺎﻥ ﻭﻟﮕﺮﺩشود..
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#طنزینه_ارسالی_اعضا
اینم خدمت آقایونی که تو خونه تکونی کمک نمیکنن که هیچ ناهارم میخوان😂😂😂😂😂😂😂😂😂
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 داستان واقعی زن غسال.... 🍃🍃🍂🍃
تیر ماه ۱۴۰۲ بود که از فرط آوارگی و فقر غسال شدم یکی از جسدها زن حامله ایی بود که هنوز بچش سقط نشده بود موقع شستن ناگهان از تنش صدایی شنیدم ترسیدم به این اون ور نگاه کردم کسی نبود ولی ترسی تو دلم نشست .ترجیح دادم کمی برم بیرون، کلافه رفتم سالن کیفمو برداشتم برام پیام از فریبا دوستم اومده بود ..سلام امروز از دکتر کارگر وقت گرفتم ساعت ۴ یادت نره
باشه ای فرستم
بی اختیار دستم رفت دور شکمم مهمون ناخواسته امو نوازش کردم شش ماه احساسم بازیچه مرد نامردی شده بود وقتی فهمید باردارم ولم کرد رفت فقط اسم شوهر رو یدک میکشید یه نامرد بود.....پلکی زدم همه احساساتمو از خودم دور کردم برگشتم غسال خونه.
صدای گریه مرد این زن خوشبخت تو کل حیاط بیمارستان پیچیده بود بهش نگاه کردم زن زیبایی بود گفتم خوشبحالت مردی داشتی اینجوری عاشقت بود....
ماسکمو روی دهانم زدم و توی دستم دستکش کردم. امروز حس عجیبی داشتم از کنار پنجره غسالخانه کفتر سفیدی پر زد و رفت بالای سر میت رسیدم بچهاش هنوز سقط نشده بود و خانوادهاش اجازه ندادن بچه دنیا بیاد آب رو که روی تنش گرفتم کل تنش به لرز افتاد ناگهان صدای نوزادی در کل محوطه غسالخانه پخش شد چشمم که به چشمای سفید زل زدهاش افتاد ..صدای نوزادی تو فضای غسال خونه پیچیده بود ترسیدم و از شوک بزرگی که بهم وارد شده بود سرم گیچ رفت افتادم..... آروم چشامو بستم شاید این توهم تموم شه صدای گریه نوزاد نزدیکتر شد وحشت زده به جسد نگاه کردم باورم نمیشد این جسد خود من بودم .....تنم لرز شدیدی گرفت صدای گریه نوزاد قطع شد کسی نبود ومن تنها تو غسال خونه بودم جسمم رو میز غسال خونه بود و من پریشان داد میزدم کمک میخواستم کسی نبود صدای نوازد دوبار پیچید تو گوشم
رفتم سمت نوزاد یه زنی بغلش کرده بود ولی نوزاد بی قرار گریه میکرد دستمو دراز کردم نوزاد بغلم گرفتم
نوزاد آروم شد و اون خانوم لبخندی زد و گفت مراقب زهرای ما باش امانته....با پاشیده شدن آب رو صورتم چشمامو باز کردم به خانم عزیزی که نگران بالا سرم بود نگاه کردم بی اختیار لب زدم دختره!!!خانوم عزیزی گفت چی؟؟!!
گفتم حالم خوب نیست من میتونم برم لبخندی زد گفت برو
به جنازه خانوم رو میز نگاه کردم دقت نکرده بودم چهره زیبا و نورانی داشت شکم برجسته اش غم بزرگی تو دلم می انداخت
ولی من حس میکردم لبخند به لب داره رفتم نزدیکتر همون خانوم تو عالم رویام بود
از غسال خانه خارج شدم به همسرش نگاه کردم نمیدونم چرا ولی رفتم نزدیک خانومی که کمی آرومتر از بقیه بود پرسیدم اسم میت چی بود ...زن اشکاشو پاک کرد گفت زهرا سادات....
گوشیمو از کیفم درآوردم برای فریبا تایپ کردم کنسل کن نگهش میدارم ...
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
آنچه برای خواندنش دعوت شدید😃👇👇
اینجا کلی حرفهای زنونه داریم🥰🥰🥰
خاطره های قشنگتون😍
سوتی هاتون😃
نامزدی و خواستگاری😍
کلیپ داستان کوتاه و روانشناسی 👌👌
#مشورت با اعضای کانال و #همفکری دوستانتون👍
برام ارسال کنید🥰
دلانه ی سعیده دختری که با دست درازی پسر عموش تو روستا بدنام شد
https://eitaa.com/9539582/11170
روایت واقعی و جذاب باران
https://eitaa.com/Malakeonline/15798
داستان بهمن و سارای
https://eitaa.com/21905992/4214
داستان نصرت مرد ساده لوح
https://eitaa.com/Malakeonline/17771
https://eitaa.com/Malakeonline/17854
https://eitaa.com/Malakeonline/17990
شروع داستان زیبای لاکو
https://eitaa.com/Malakeonline/20108
داستان منو خواهرام
https://eitaa.com/Malakeonline/21623
https://eitaa.com/Malakeonline/21632
https://eitaa.com/Malakeonline/21659
داستان عروس شیطان صفت
https://eitaa.com/Malakeonline/18239
داستان منشی شوهرم ....
https://eitaa.com/Malakeonline/21470
https://eitaa.com/Malakeonline/21477
نگاه خدا
https://eitaa.com/Malakeonline/23900
https://eitaa.com/Malakeonline/23904
داستان ریحانه (دختر۱۷ساله)
https://eitaa.com/Malakeonline/24491
https://eitaa.com/Malakeonline/24499
https://eitaa.com/Malakeonline/24526
داستان زیبای تو را با دیگری دیدم
https://eitaa.com/Malakeonline/30599
شروع داستان زیبای ۶پارتی زری و سرنوشت
https://eitaa.com/Malakeonline/33234
داستان تک پارتی پسر من
https://eitaa.com/Malakeonline/38193
داستان ۴پارتی دختر۲۹ ساله(بازی با احساس یک زن)
https://eitaa.com/Malakeonline/39280
مادربی فکر...
https://eitaa.com/Malakeonline/38934
داستان مادر سنگدل
https://eitaa.com/Malakeonline/49833
داستان طمع
https://eitaa.com/Malakeonline/49003
داستان سودابه
https://eitaa.com/Malakeonline/41454
داستان اعتماد مرگبار
https://eitaa.com/Malakeonline/47253
داستان حق الناس
https://eitaa.com/Malakeonline/49435
سایه شوم زن همسایه
https://eitaa.com/Malakeonline/47525
داستان چوب خدا
https://eitaa.com/Malakeonline/45907
داستان زندگی بر پایه توکل
https://eitaa.com/Malakeonline/43506
داستان زیبای تا آخرین نفس
https://eitaa.com/Malakeonline/44724
دختران بازیگوش
https://eitaa.com/Malakeonline/43866
مرگ در حال تماشای فیلم غیراخلاقی
https://eitaa.com/Malakeonline/42298
داستان زندگی ارسالی اعضا با عنوان چشم سبز https://eitaa.com/Malakeonline/50511
داستان واقعی زن غسال(بنر کانال)
https://eitaa.com/Malakeonline/50264
داستان جذاب آرامش در حال روایت
https://eitaa.com/Malakeonline/44053
شروع روایت زیبای جدایی مهناز و محمد
درحال روایت
https://eitaa.com/Malakeonline/35326
داستان جذاب وفا(در حال روایت)
https://eitaa.com/Malakeonline/37988
دلانه ی بسیار زیبا و واقعی مریم و بهنام
https://eitaa.com/Malakeonline/54976
شوهر شکاک
https://eitaa.com/Malakeonline/56003
داستان زیبای منو داداشم ارسالی اعضا
https://eitaa.com/Malakeonline/55447
داستان ارسالی اعضا به نام اعتیاد
https://eitaa.com/Malakeonline/54906
#یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانال جهت دعوت دوستات به کانالمون👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🌿🌱🍂🌿🍂🌱🌿🍂🌱🌿🍂
May 11
ملکـــــــღــــه
_چی؟ اشاره ای به پله ها کرد و گفت: _منم نمیدونم دستوره که برید پایین. هنوز گیج حرفش بودم که خیلی ر
_عشق یعنی ترش را شیرین کنی عشق یعنی نیش را نوشین کنی.
سکوت.,سکوت شده بود. روحم با جادوی افسونگری از تنم خارج شد آرامش به شهر غارت زده من برگشت. تمنا میزدم برای لحظه ای سکوت. اخرین چیزی که یادم موندءصدای جادویی اش بود:
شکسته های مغزم رو روح می بخشید و ترمیمش می کرد. روحم،روحم در پی ارامشی؛از جسمم در حال فاصله گرفتن بود. صداش اب بود روی تن گر گرفته من..تن زخمی و له شده من. بدن عفونی من!!! صداش رو ناز ریزی داد و با حالت جادویی گفت:
_عشق یعنی ترش را شیرین کنی عشق یعنی نیش را نوشین کنی .
سکوت.,سکوت شده بود. روحم با جادوی افسونگری از تنم خارج شد،آرامش به شهر غارت زده من برگشت. تمنا میزدم برای لحظه ای سکوت. آخرین چیزی که یادم موند صدای جادویی اش بود:
_هر کجا عشق آید و ساکن شود هر چه نا ممکن بود . ممکن شد.
ممکن نبود اما آروم شدم و به خواب رفتم.
**ارامش
هفت سالم بود. وقتی وارد باغ خونه عمو سعید دوست بابا شدیم بی اختیار دست های بابا رو گرفتم و خودم رو پشت قامتش پنهان کردم. این سری دیگه شلوارک صورتی تنم نبود شلوار جین بلند پوشیده بودم و از استرس دست های عرق کرده ام رو به شلوارم میزدم. بابا متوجه ترسم شده بود شاید شش ماه از اون ماجرا گذشته بود اما به محض ورودم زانوی چیم تیر کشیده بود و درد و سوزش دوباره توی سرم شکل گرفت. یه دستور هیستریک وار بود..من تو این باغ شش ماه پیش موقعی که مشغول بازی بودم لگی یا همون سگ نگهبان که از نژاد ژرمن شپرد بود از دست نگهبان خارج شده بود و به دنبال منی که با شلوارک صورتی و بلوز گل گلی دور حوض می چرخیدم افتاد. ترسیده،وحشت زده از دیدن سگی که پارس میکشید و سمت من حمله می کرد.جیغ بلندی کشیدم و به سمت بابا فرار کردم. صدای جیغم تموم باغ عمو سعید رو در بر گرفته بود. و بالاخره زمانی که فکر می کردم دارم نجات پیدا می کنم،سکندری خوردم و با صورت به زمین افتادم. زانوم خراشیده و زخمی شد. خون سرخ رنگی از محفظه های باز شده پوستم بیرون زد و تموم کاسه زانوم رو خون آلود کرد. لگی،درست تو چند قدمی من توسط نگهبان گرفته شد..اما خب من زخمی شده بودم. زانوم تیر می کشید کف دستام پر از سنگریزه بود و خیلی ترسیده بودم. بغض کرده و اشک ريختم. از اون روز به بعد.بعد از این که زخمی شدم سعی میکردم دیگه نزدیک لگی نشم. راهم رو ازش کج می کردم بدون بابا و عمو سعید به ته باغ نمی رفتم. وقتی وارد باغ شدیم؛از ترسم گوشه ای نزدیک مامان نشستم اما همون لحظه چشمم به لگی خورد که دستش رو با دو تا چوب بزرگ باند پیچی کردن یک جوری شدم. جویا شدم و عمو سعید گفت موقع پرش از دیوار دستش شکسته. زخمی بود.اما هنوزم با نگاه درنده ای به من نگاه می کرد. بابا ظرف استخون جوجه ها رو از روی میز برداشت و سمت لگی رفت. چند قدم بیشتر دور نشده بود که برگشت و ازم خواست من هم سمتش برم. می ترسیدم اما گرمی دست های بابا حس قدرت و پناه بهم داد و همراهش رفتم. بابا تکه گوشتی رو سمتش پرت کرد و لگی به آرومی مشغول خوردن شد. لکی خرناسی کشید و دوباره به ظرف غذا نگاه دوخت. این بار بابا تکه استخونی به من داد و ازم خواهش کرد که به لگی بدم. ترسیدم استخون رو توی دستم مشت کردم و با لرز گفتم که نمی تونم. بابا لبخندی بهم زد و گفت: نترس ارامش..اون الان زخمیه. نیاز به محبت داره بابا, اما من فقط ترسیده بودم و به درد استخون زانوم فکر می کردم. لگی با چشمای درنده اما با نیاز به منی که استخوان رو مشت کرده بودم نگاه می کرد..پارس کرد و من باختم خودم رو. با تته پته گفتم:
_اون؛اون خیلی بده بابا...زانوم بخاطر اون درد می کنه. بابا نزدیکم شد سرم رو بوسید و گفت: آرامش ،صفت این سگ.,درندگیه..باید بدره. باید محافظ باشه که اگه این کارا رو نکنه عمو سعید از باغ پرتش می کنه بیرون. اون خصلت اونه..چیزیه که توی وجودشه اما توی تو نامهربونی نیست..تو باید فقط آرامش باشی. تو خودت باش تو اگه زخمتم زدن؛باید کمک کنی..می دونی چرا؟ استخون کمی بین دستام آزاد
شد:
_چرا؟
_چون تو آرامشی بابا..قراره فقط آرامش باشی. تو قراره زخما رو ترمیم کنی نه اینکه زخم بزنی..من دختر کینه ای نمیخوام آرامشی فقط آرامشه باشه؟ ببین آرام اگه بدی دیدی خوبی کردی اونوقته که تو بردی..چون تو اصل خودتو نشون دادی..اصل تو خوب بودنه.
حرف های بابا که تموم شد استخون از دستم رها شد و من قدمی نزدیک لگی شدم و جلوش گذاشتم. این دفعه پارس کردنش من رو وحشت زده نکرد. اون زخمی بود..و من سالم بودم. اون نیاز به کمک داشت و من می تونستم کمک کنم. اون درد داشت و من می تونستم درمان بشم. جگوار معروف.حالا مقابل من چشماش رو بسته با ریتم مشخصی قفسه سینه اش بالا و پایین می شد. زخمی بود حالش بد بود.از درد به خودش می پیچید زوزه کشید تهدیدم کرد اما.
ادامه دارد ...
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍂🍃 کدبانوهای کانالمون🥰 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#تجربه_اعضا
کدبانوگری اعضا
✅ سلام عزیز دلم بانو جانم ببخشید تجربه خشک کردنونگهداری مواد رو من کامل توضیح میدم😍😍😍
منممثل همه خانما انواع سبزی رو خشک میکنم و ساقه نازکشونو جدا میکنم برا دمنوش....🍅گوجه رو هم خشک میکنم مقداری از گوجه خشک رو تو شیشه میریزم و روشو کامل روعنمایع ترجیحا زیتون میریزم برا تزیین غذا و مرغ عالی میشه...🧄سیر رو پوست میکنم میشورم ابش که رفت تو شیشه میریزم و باز روشو کامل روغن میریزم و تو یخجال میذارم اکه زیاد باشه تو ظرفای دردار محکم میذارم تو فریزر .. تا یکسال هممیشه نگهداشت به مرور که مصرف میشه روغنش هم برا سیرداغ و پیاز داغ اش استفاده میشه خیلی هم خوشعطر میشه...🥭الو سیاه رو هم اب که جوش بیاد یه قاشق روغن یه قاشق نمک و کمی زردچوبه میزنم و با سبد آلو رو تو ابجوش میبرم و چند ثانیه بیرون میارم خنک شد تو سبد میدارم و جلو آفتاب خشک میکنم..🍎🍑برا انواع سیب و هلو و شلیل که بخواد خشک کنم کمی شهد شکر و آبلیمو میذارم و بعد برش میوه ها رو تو شهد میزنم و بعد تو ابکش میذارم شهد که رفت میذارم جلو آفتاب تا خشک بشه.اینطوری هم خوش خوراکتره هم سیاه نمیشه نفخش رو هم میگیره ...میوه هایی که جلو افتاب خشک میشن حاوی ویتامین دی هم هستن ....🍊🍐🍎🍇یه روش دیگه برا نگهداری میوه تابستون استفاده میکنم اینکه شهد ابلیمو و شکر غلیظ درست میکنم و میوه مثل هلو انجیر الو زردآلو انگور...رو تو شهد میزنم و میذارم شهد اضافی بره بعد تو ظرف دردار تو فریزر میذارم..برا شب یلدا ..البته چون جاگیر هستن از هر میوه به تعداد افراد خانواده بر میدارم ....🍋الان که فصل ابلیمو گیریه وقتی ابلیمو رو صاف کردم تفاله شو جدا کردم تخمه هاشو درمیارم بقیه تفاله رو مثل گوشت چرخ کرده فریز میکنم برا خورش سبزی و دمنوشهایی مثل گل گاوزبان استفاده میکنم عطر تازه بودن لیمو رو داره برا چربی خون و کلسترول و کبد چرب عالیه میشه یه قاشق از تفاله لیمو رو با سالاد نوش جان کرد😍😍😍
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍂🍃 تجربیات زندگی مشترک اعضا... 🍃🍃🍂🍃
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#خودسازی
سلام مهربونا..من ۲۴ سالمه و ۴ ساله ک ازدواج کردم😊..من قبل ازدواج خیلی مطالب روانشناسیو زناشوییو اینچیزا میخوندم و فک میکردم ک استادم دیگ😂..ولی وقتی مزدوج شدم خیلی اشتباه میکردمو ادم حساسی بودم.وقتی با شوهرم قهر میکردم فک میکردم دنیا ب اخر رسیده و افسرده و غمگین وکم غذا میشدم حتی دوس نداشتم کاری انجام بدم😬🙄...یا یبار شوهرم پتومونو موقع قهر جدا کرد...انقد ناراحت شدم و گفتم چرا اینکارو کردیییی..اونم انگار خوشحال شده بود ک من حساس شدم😂😬 چنبار دیگم اینکارو انجام داد...🙄یا مثلا میخواستیم بریم خونه مادرم یا مادرشوهرم...خیلی با لباسای راحتی میرفتم ...میگفتم خودمونی هستیمو تو ماشینم ولش کن....🤤اینا نمونهای اشتباهمه ک گفتم بعد مدتهای مدیدی ب خودم اومدمو درستش کردم دیگ وقتی ک قهر میکردیم عین خیالم نبود حرف میزدیم ولی سنگین تا میکردیم و منم ماسک جوانسازی میزاشتم و کلا ب خودم میرسیدم جلوش😂 دیگ برام مهم نبود ک پتومون جداس....بعدش میگفتم خیلی راحت بودماتفاقا 😁..الانم وقتی میریم بیرون خیلی شیکو ترتمیز و مرتب...ن اینکه ارایش غلیظا..ن ..مرتبو اراسته و تو دل برو میرم....وقتی من بخودم میرسم نا خوداگاه ب دیگرانم اینو میفهمونم ک با ارزشم😊😅 همیشه وقتی میرم بیرون ی چیز کوچیکم شده برای خودم میخرم...الویت زندگیم خودمم تو هرچیز در حدی ک میشه بهترینو میخوام...و شوهرمم خداروشکر اینو میدونه...بنظرم ازوقتی ک ب خودم و روحیاتم توجه میکنم حال زندگیمونم خوبه....💓بنظرم ما خانوما بیایم یکم کمتر حساس باشیم...اگ قهر کردیم فرصتی باشه برای اینک ب یاد مجردیا برای خودمون دخترانگی کنیم..ی دلتنگی براشون ب وجود بیاد..چرا ما باید همش ب فکر همسرداری باشیم...یمدت بیخیال زندگی کنیم...هرجور ک دوس داریم شادو سرحال ب خودمون جایزه بدیم...باور کنین انقد ک روحیتون خوب میشه همسرامونم متوجه میشن .وقتی ک همش ما ادم ناراحت و نگران زندگی باشیم..دیگ ارزشی نداریم...همیشه ادمایی جذابن ک دست نیافتین...و ب خودشون اهمیت میدن....و عمیقا شادن....امیدوارم ک حرفام براتون ارامش بخش باشه.
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
توی گرفتاریهات این چهار تا ذکرو بگو
دستور خود قرآنه و اجابتش حتمیه😍🤲🏻
بفرست به همه اونایی که دوستشون داری
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
🏮جملات کوتاه و بسیار زیبا :
❤️یادت باشه تا خودت نخواي هيـچ کس نميتونه زندگيتو خراب کنه❕
❤️یادت باشه که آرامش رو بايد تو وجود خودت پيدا کني❕
❤️یادت باشه خدا هميشه مواظبته❕
❤️يادت باشه هميشه ته قلبت يه جايي براي بخشيدن آدما بگذاري ....
❤️منتظر هيچ دستي در هيچ جاي اين دنيا نباش ...اشکهايت را با دستهاي خودت پاک کن ؛ همه رهگذرند❕
❤️زبان استخواني ندارد اما آنقدر قوي هست که بتواند قلبي را بشکند
مراقب حرفهايمان باشيم .
❤️گاهي در حذف شدن کسي از زندگيتان حکمتي نهفته است .اينقدر اصرار به برگشتنش نکنيد❕
❤️آدما مثل عکس هستن،زيادي که بزرگشون کني کيفيتشون مياد پايين❕
❤️زندگي کوتاه نيست ، مشکل اينجاست که ما زندگي را ديرشروع ميکنيم❕
❤️دردهايت را دورت نچين که ديوارشوند ، زيرپايت بچين که پله شوند…
❤️هيچوقت نگران فردايت نباش ، خداي ديروز و امروزت ، فرداهم هست…
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
#ایده_معنوی_اعضا
#تلنگر_تقوا
ســلــامــ.خــســته نـبــاشــیــد انــشــاالــلــه ایــن پیام رو بــزاریــد کانال تــا از ثــوابــش هم مــن هم شــمــا بــهره مــنـد شــویــم
بــراے ایــن ڪــه نــمــاز صــبــحــمــون قــضــا نــشــه ایــه اخــر ســوره ڪــهف رو مــیــخــونــیــم ونــیــت مــیــڪــنــیــم ڪــه چــه ســاعــتــے مــیــخــواهیــم بــیــدار شــیــم بــرا نــمــاز صــبــح شــڪ نــڪــنــیــد ڪــه بــرا نــمــاز بــیــدار مــیــشــیــد.من وقــتــے مــیــخــوابــم بــا خــودم مــیــگــم بــه نــیــت اخــر ایــه از ســوره ڪــهف مــے خــوام ســاعــت ۵ بــیــدار شــم حــتــمــا راس ســاعــت بــیــدار مــیــشــمــ
لــطــف ڪــنــیــد تــو ڪــانــال خــوبــتــون بــزاریــد 🌹🌹
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
ملکـــــــღــــه
عمودی لیمویی رنگ جلوی تابش مستقیم خورشید رو گرفته بود رفت و خواست پرده رو باز بکنه که با شنیدن صدا
از توی یخچال پاکت کوچک شیر و جعبه ی شیرینی رو بیرون آورد و بعد بقیه ی وسایل هایی رو که توی دستش
بود رو روی زمین گذاشت و در یخچال رو بست و به طرف سعید که توی هال پشت اُپن ایستاده بود و به کار
کردنش نگاه می کرد رفت. پاکت شیر و جعبه ی شیرینی رو روی سنگ اُپن گذاشت و با مهربانی گفت:
- فعالً با این ها یه مقدار خودت رو سیر کن تا من زودتر برای ناهار یه چیزی درست کنم.
سعید که از اون همه توجه و حساسیت او نسبت به خودش لذت می برد در حالی که با عشق به او خیره شده بود
گفت:
- خیلی ممنون، ولی نمی خواد برای درست کردن ناهار خودت رو تو زحمت بندازی، قراره مامان اینا ساعت دو
برسن، می رم از بیرون غذا می گیرم.
او دوباره به آشپزخونه برگشت و مشغول تمام کردن کار نیمه تمامش شد و گفت:
- هر جور که خودت صلاح می دونی.
سعید در حین خوردن شیرینی گفت:
- وفا؟
بدون این که به طرفش برگرده جوابشو داد و سعید گفت:
- اونا رو بذار باشه بعداً جمع و جورشون می کنی، پاشو برو از تو اتاقت لباس و وسایل و هر چیزی رو که ممکنه تو
این دو سه روز لازم داشته باشی رو بردار تا مامان اینا نیومدن بیارشون این جا.
مطیعانه بلند شد و گفت:
- باشه.
سعید دوباره به او که داشت از در بیرون می رفت گفت:
- وفا، اومدنی در اتاقت رو قفل کن و کلیدش رو هم بردار.
- چشم.
روح انگیز مادر سعید اون قدر از دیدن پسرش خوشحال شده بود که مدام قربون صدقه اش می رفت و باهاش حرف
می زد. روژان ساکت و آروم روی صندلی عقب نشسته بود و از پشت شیشه دودی اتومبیل به تهران و جمعیت و
شلوغیش نگاه می کرد. از وقتی که سعید رو دیده بود و متوجه سردی و بی توجهیش به خودش شده بود. احساس
می کرد که غرورش شکسته و دلش می خواست گریه کنه. اون توی رویاها و دل خودش فکر می کرد که سعید
خیلی گرم تحویلش می گیره و بهش محبت می کنه، ولی حاالا که رفتار سرد او رو دیده بود همه ی ذوق و شوقش از
بین رفته بود و با سرمایی که از کولر ماشین به صورتش می خورد احساس می کرد که همه ی تنش یخ زده و
سردش شده بود. سعید که حتی نیم نگاهی هم به روژان نمی کرد و در واقع حضورش رو احساس نمی کرد جلوی
رستوران سر خیابونشون نگه داشت و به مادرش گفت:
- شما چند لحظه تو ماشین منتظر باشین تا من غذا بگیرم و زود برگردم.
و با گفتن این حرف از ماشین پیاده شد. روح انگیز که متوجه رفتار بد پسرش و دلگیری روژان شده بود بعد از رفتن
پسرش به عقب و سمت روژان برگشت و با مهربانی گفت:
ادامه دارد....
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام عزیزم وقتت بخیر درباره چالش اسم تو گوشی من بیشتر مخاطبام با جون سیو کردم همشونم با زبان انگلیسی سیو کردم بعد هر بار که گوشی من یا داداشم زنگ میخوره مامانم میگه چرا فارسی نمینویسید آدم متوجه بشه کیه زنگ میزنه که نبودید جواب بده من و داداشم اسم مامانم تو گوشیامون فارسی برج مراقبت🫀سیو کردیم 😁😁 و یه سوال داشتم از دوستای گلم درباره پاک کردن #تتو ابرو تجربه هاشون بگن چه با لیزر چه #ریمو
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری ❓
سلام یاس جان من یک زن ۳۷ ساله هستم و ۳ فرزند دختر دارم. زندگی خوب و ارامی داشتیم تا هفته پیش که مادر شوهرم فوت کردن شوهرم خیلی تو این یک هفته شکسته شد و خیلی غصه خورد و هنوزم داغونه منم یکسره بهش دلداری میدم و ازش میخوام که اروم باشه
چند روز پیش تو گوشی شوهرم دنبال پیامای تسلیت بودم که دیدم پارسال موقعی که یک هفته از زایمان سومم گذشته بوده شوهرم میخواسته یک زن رو صیغه کنه البته طبق این پیامایی که من دیدم خوشبختانه موفق نشده و پولی هم بابت صیغه و مهریه ازش گرفتن هنوز بهش ندادن .یک لحظه دنیا جلوی چشمم تیره و تار شد چون من به شوهرم اندازه چشمام اعتماد داشتم انقدر گریه کردم و خودمو زدم ولی هنوز بهش هیچی نگفتم نمیدونم باید چکار کنم چون شوهرم هم خیلی حالش خرابه ولی منم اگه بهش نگم دیوونه میشم
اگه میشه راهنمایی کنید چون اصلا نتونستم به هیچکی در این رابطه صحبت کنم دختر بزرگم که ۱۷ سالشه وقتی دید حالم خیلی بده ازم خواست بهش بگم و فهمید اونم چند روز خیلی داغون شد میخواست یک کاری بکنی که من نذاشتم گفتم الان موقعش نیست بابات خیلی داغونه خدایی نکرده یک بلایی سرش میاد
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
سلام یاس جون و بقیه دوستان مجازی گل داستان مادر سنگ دل. اشکم در اومد😭 واقعا. مادر نیست از شمر یزید بدتر هستند. این دختر بی گناه چه سرنوشت تلخی داره این از بی عرضه پدر ش هستش وقتی می بینه. این همه دختر هاش اذیت می شوند حسابی زنش کتک می زد یا می انداخت بیرون. عمو دختر همین طور. وقتی می بینه پسرش نیست. باید حواسش به نوه عروسش باشه. خدا نصیب کسی نکنه این طور مادر و مادر شوهر ها 😔آدم بمیره بهتر است این زندگیه😭
❌❌❌دوستان عزیزم راجع به داستان مادر سنگدل خیلی عکس العمل داشتیم خیلیا انتقاد کردن و گفتن مگه میشه همچین چیزی و این داستان دروغ
در جواب این دوستان باید عرض کنم این داستان مربوط به ۵۰ سال پیش
شماهایی که انتقاد میکنید و باور نمیکنید از مادراتون بپرسید که ۵۰ سال پیش در روستاها چه خبر بوده و مادرشوهراشون چه رفتاری داشتن حالا تنها فرق این داستان اینه که شخصیت اول داستان از مادر هم شانس نیاورده اصلا از اسم داستان و روایت هم معلوم هستش
در هر حال خوشحالم و ازتون ممنونم که اینقدر همراهی میکنید ممنون که هستید🌺
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
1_3962916961.mp3
12.03M
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#ارسالی_اعضا 🌺❤️
#سرکتاب
سلام یاس جان خوبی الحمدلله
یاس خانم من ازموقعی که شما تو اینا کانال رو زدین تا الان عضو کانالتون هستم
واستفاده کردم ،
وازشما خواهر عزیزم بخاطره کانال تشکر میکنم
ولی ازشما خواهش میکنم برا عزیزانی که همه اش دنبال سر کتاب و غیره هستن این کلیب رو بذارید گوش بده
ممنونم🌷🌷
این ویس برای سرکتاب باز کردنه !!!!!
بعید میدونم تا حالا شنیده باشید من که شوکه شدم چون تصور نمیکردم اینطوری باشه شما هم حتماً به اشتراک بزارید تا بقیه هم استفاده کنند و همگی از بلا دور باشیم ان شاءالله..
هر روز با گلاب و اسپند خونه هاتونو خوشبو و ضد عفونی کنید🌸
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#تقاضای_همفکری❓
دختر من بیماری لثه داره توی ۷ سالگی و۹سالگی عمل کرد یه توده یاغده اس ک باد میکنه دکترا گفتن ضایع استخونیه .عمل کرد ولی فایده نداشت باز باد کرد از۱۱ سالگی انواع طب سنتیا بردم خوب نشده باکلی دارو درمان الان ۱۴ سالشه تا الان فقط با زالو کنترل شد بیشتر باد نکنه ولی الان که طب سنتی جواب کرده زالو نمیندازن بردم دکتر گفت باید یه قسمت لثه و دندان ورداشته بشه کلا واقعا موندم باید چی کارکنم. دیگه به بن بست خوردم وضعیت مالی جالبی ام نداریم مستاجریم .میخواستم لطف کنین بزارین کانال ایا کسی میتونه راهنمایی کنه .خواهش میکنم لطف کنید .ممنون 🌹
#همفکری
#حرف_دل
#تقاضای_همفکری
منتظر نظرات زیبا شما عزیزان هستیم.😍😊
در این #دورهمی_بزرگ_همراه_ما_باشید
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌼🍃
دوستان جدیدم خوش اومدین به جمع دوستانه ما❤️تقدیم به همه دوستان همراهم
♥️ℒℴνℯ♥️
"زنی" که میتواند با استکان
چای تازه دمش
"حال همه را خوب کند"..
"زنی" که میتواند "با خدا"
گپ بزند و قهوه بنوشد...
"زنی" که میتواند قصههای
"سرزمین مادریاش" را
برای "کودکانش لالایی کند"...
"زنی" که میتواند با
"صدای بلند بخندد"...
"زنی" که میتواند بدون توجه
به حرفای پشت سرش
برای "زندگیاش بجنگد"...
تو "قهرمان زندگی"
خودت هستی "بانو"!
تا تو نخواهی "هیچ کس"
"نمیتواند شکستت دهد"....
" تقدیم به زنان سرزمینم "
🍃🍃🍃🌼🍃
*
یاس هستم حرفاتو بهم بگو🥰
@Yass_malake
لینک کانالمون جهت دعوت دوستات👇
https://eitaa.com/joinchat/2415788177C265e771d88