eitaa logo
روان شناسی میگنا 📶
2.3هزار دنبال‌کننده
519 عکس
89 ویدیو
11 فایل
اخبار و‌ مطالب روز روان شناسی در ایتا کپی مطالب ممنوع سایت: WWW.MIGNA.ir کانال میگنا در تلگرام https://t.me/mignaChannel
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 آيا طلاق موجب افسردگي می شود؟ میگنا- به گفته یک محقق دانشگاه آريزونا و سرپرست مطالعه اي كه نتايج آن در مجله دانش روانشناسي باليني به چاپ رسيد، وقايع استرس زا در زندگي و به ويژه آنهايي كه به ارتباطات عاطفي انسان مربوط مي شوند، بالاترين ريسك ايجاد پريشاني هاي احساسي از جمله افسردگي باليني را به همراه خواهند داشت. همان طور كه گفته شد و با استناد به مطالعه ديگري از پاب مد، احتمال بروز افسردگي پسا تنها در آن دسته از زوجيني بالا است كه در دوران قبل از و يا حتي طي آن مراحلي از ابتلا به اين بيماري را گزارش داده باشند. تقريبا 60 درصد از شركت كنندگان اين مطالعه كه سابقه افسردگي داشتند و طي اجراي پژوهش از همسر خود جدا شده بودند، در ارزيابي هاي بعدي و پيگري هاي دوره اي پسا طلاق نيز آمار بالايي از ابتلا به انواع شديدتري از اين بيماري را نشان دادند. در مقابل كساني كه طلاق گرفته بودند اما تجربه اي از افسردگي نداشتند، هيچ گونه ريسك افزايش يابنده از اين اختلال روحي را گزارش نکردند. لازم به ذكر است كه فقط 10 درصد از اين افراد در آينده دچار افسردگي شدند. اين تفاوت بزرگ 50 درصدي (60 درصد در برابر 10 درصد)، محققان را به شگفتي وا داشت. بر اساس مقالات منتشر شده توسط انجمن روانشناسي آمريكا، چنين يافته هايي از اهميت بسيار زيادي برخوردار هستند. زيرا در درجه اول نشان مي دهند كه تصور غالب مردم مبني بر ابتلاي قطعي به افسردگي پسا طلاق صحت علمي ندارد و در اكثر موارد بين افرادي كه سابقه اختلالات روحي نداشته اند، شاهد هيچ گونه عارضه شديدي نخواهيم بود. بدين ترتيب هرچند ممكن است جدايي عاطفي و طلاق ريسك تشديد ناسازگاري هاي رفتاري را بالا ببرد، اما به خودي خود عامل ابتلا به افسردگي نخواهد بود. اما چرا سابقه قبلي تا اين اندازه مهم است و طي مطالعات مختلف بارها بر آن تاكيد شده است؟ زيرا افرادي كه پيش تر فازهاي متفاوتي از افسردگي را تجربه كرده اند، در‌ آينده نيز ظرفيت رواني كمتري براي رويارويي با عوارض ناخواسته دوران پس از طلاق خواهند داشت و همين موضوع مي تواند كيفيت زندگي آنها و اطرفيانشان را تحت تاثير قرار دهد. قطعاَ اين افراد نيازمند توجه و حمايت بيشتري از جانب خود خواهند بود و جلسات مشاوره درماني نيز مي تواند در نقش يك عامل ياري رسان اساسي وارد عمل شود. علاوه بر موارد عنوان شده، اخيرا مطالعه اي در مجله بهداشت و رفتار اجتماعي به چاپ رسيده است. طبق نتايج اين تحقيق، افرادي كه از خود جدا شده اند و يا وي را از دست داده اند، 20 درصد بيش از اشخاص متاهل به بيماري هاي مزمن از جمله امراض قلبي- عروقي، ديابت و سرطان مبتلا مي شوند. پژوهشي ديگر از مجله علم روانشناسي نشان مي دهد كه سطح شادماني در افراد با نزديك شدن آنها به زمان مقرر شده براي طلاق كاهش مي يابد. البته در صورتي كه از آگاهي و مهارت كافي برخوردار باشند، مي توانند عوارض روحي - رواني طلاق را به حداقل ميزان ممكن كاهش دهند و ظرف مدت زماني كوتاه به زندگي عادي خود باز گردند. در ادامه نگاهي به چندين مورد از موثرترين روش هاي اثبات شده خواهيم داشت:.....👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49369/preview/
🔶 پنج فوبیای جدیدِ بشر میگنا- اگر شما هراس خاصی دارید، احتمالاً هنگام مواجهه با موقعیت یا شیء خاص، احساس ترس و وحشت را تجربه خواهید کرد. هراس خاص نوعی اضطراب است که به عنوان ترس شدید یا غیرمنطقی یا بیزاری نسبت به چیزی تعریف می‌شود. این ترس های غیرمنطقی می‌تواند در روابط شخصی، کار و مدرسه اختلال ایجاد کند و مانع از لذت بردن از زندگی شود. همه ما با برخی از رایج‌ترین هراس‌ها آشنایی داریم؛ ترس از ارتفاعات (آکروفوبیا)، ترس از قرار گرفتن در فضاهای محصور و بسته (کلاستروفوبیا) و ترس از فضای باز بدون جایی برای گریختن (آگورافوبیا). در عین حال روانشناسان معتقدند که با تغییر سبک زندگی، همه ما هراس و نگرانی‌های جدیدی را نیز تجربه می‌کنیم. برای مثال موارد زیر به نقل از نشریه "تایمزآوایندیا" برخی از ترس‌های جدیدی هستند که در بین انسان‌های این عصر به طور فزاینده‌ای شایع شده‌ است: ۱) اضطراب زیست محیطی: با توجه به این که ما هر روز بیشتر در مورد تغییرات اقلیمی و تاثیرات آن می‌خوانیم، ترس از عواقب ناشی از تغییرات اقلیمی روز به روز رایج‌تر می‌شود. این نوع هراس بیشتر در نسل جوان مشاهده شده و منجر به ایجاد حملات پانیک (وحشت‌زدگی) از فکر گرمایش کره زمین و به پایان رسیدن منابع طبیعی آن می‌شود. ۲) بی‌گوشی‌هراسی (نوموفوبیا): در عصر امروز که ارتباطات بیش از حد وجود دارد، هراس مشترکی بین افراد شیوع یافته که تا حدی نیز از نظر فرهنگی پذیرفته شده است. امروزه بسیاری از افراد در صورت جا گذاشتن گوشی خود و به همراه نداشتن آن دچار اضطراب و پریشانی می‌شوند و در صورتی که تنها با نگرانی زیاد به تماس‌ها و پیام‌های از دست رفته خود فکر می‌کنید، ممکن است دچار نوموفوبیا باشید که به هراس شدید از نبود تلفن‌های همراه اطلاق می‌شود. ۳) نئوفوبیای غذایی: نئوفوبیای غذایی به هراس از امتحان کردن غذاهای جدید و ناآشنا گفته می‌شود و شیوع روزافزونی میان کودکان خردسال دارد. این هراس موجب بهانه‌گیری‌های مختلف فرد مبتلا نسبت به غذاهای مختلف می‌شود و ممکن است تا جایی پیش رود که فرد حتی غذاهای رایج و معمول را نیز نخورد. ۴) کربوفوبیا: با افزایش رژیم‌های غذایی مختلف و زودگذر و فشار زیاد اجتماعی در مورد پیدا کردن راهی برای تناسب اندام، جریان فکری اشتباهی شروع شده که برخی افراد بر اساس آن تمامی کربوهیدرات‌ها را برای تناسب اندام، مضر می‌دانند و نسبت به خوردن هر گونه کربوهیدرات هراس دارند. ۵) ادیتیوولتافوبیا: ادیتیوولتافوبیا به معنای از رسانه‌های اجتماعی است. در صورتی که بخواهیم این هراس را از نظر روانشناختی بررسی کنیم، باید آن را با عنوان هراس از قضاوت شدن یا تحت نظارت‌های موشکافانه‌های دوستان یا افراد غریبه قرار گرفتن تعریف کرد....👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49375
🔶 تیم های روانشناسی خانواده جان باختگان را دریابند معاون وزیر بهداشت افزود: از نظر بهداشت روان باید قبول کنیم که سوگ مراحلی دارد. اول حالت خشم و انکار وجود دارد و همه افرادی که متاثر هستند باید خود را تخلیه کنند تا به آرامش برسند. مسئولان رده بالای کشور باید به خانواده قربانیان سر بزنند و با آنها همدردی کنند. دکتر علیرضا رئیسی تصریح کرد: باید اجازه دهیم علاوه بر خانواده قربانیان دانشجویان هم دور هم جمع شوند، عزاداری کنند و یاد دانشجویان از دست رفته را گرامی بدارند خیلی مهم است که این اتفاق بیافتد. چهرهای فرهنگی و هیات علمی هم باید در این مراسم شرکت کنند. معاون وزیر بهداشت ادامه داد: بعد از آن هم نیاز است های_روانشناسی و روانپزشکی در کنار خانواده قرار بگیرند و به این افراد کمک کنند. حتی به صورت جداگانه برای خانواده های این افراد مراسم برگزار شود و مردم و جامعه میزیان این خانواده ها باشند بالاخره این افراد جامعه هستند، باید از آنان قدردانی کنیم و بتوانیم تاحدی تلخی این حادثه را کم کنیم گر چه جبران برخی ضربات روحی بسیار سخت است. ...👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49377/preview/
🔶 چرا زوج های بیشتری ترجیح می دهند جدا از هم زندگی کنند؟ ميگنا- پیمایش ها نشان می دهند که سه نوع متفاوت از زوج ها هستند که از هم زندگی می کنند. گروه اول کسانی اند که احساس می کنند برای در کنار هم هنوز «خیلی زود است» یا «آماده نیستند»؛ بیشتر آنها جوانانی هستند که به زیستن در کنار هم به عنوان مرحله بعدی در زندگی شان نگاه می کنند. سپس نوبت به زوج هایی می رسد که واقعا می خواهند در کنار هم زندگی کنند اما برای این کار با موانعی مواجه اند. مثلا نمی توانند از پس هزینه های یک خانه مشترک بربیایند یا یکی از شرکای زندگی در مکانی دیگر شاغل است یا نمی تواند ویزا دریافت کند یا در زندان یا در خانه است. مثلا گاهی اوقات مخالفت خانواده با یکی از طرفین که مذهب متفاوتی دارد بیش از حد تحمل فرد مقابل است. سوم گروه «ترجیحی» هستند که انتخاب می کنند در دراز مدت جدا از هم زندگی کنند. این عده اکثرا سالمندانی هستند که قبلا کرده اند یا تجربه زندگی در کنار شریک زندگی شان را داشته اند. این عده گروهی هستند که ظاهرا به جدا از هم زندگی کردن به عنوان راه جدید و بهتری برای زندگی نگاه می کنند. ترس ها و تهدیدها اما تحقیقات ما براساس یک پیمایش کشوری که با 50 مصاحبه جامع تکمیل شده، به داستان متفاوتی در مورد بسیاری از زوج های «ترجیحی» اشاره دارد. در ذهنیت این عده تشکیل یک «خانواده» مناسب، یعنی در کنار هم زیستن، ازدواج و زندگی در یک خانه خانوادگی همچنان یک ایده آل به شمار می رود اما این قبیل پاسخگویان اغلب از این ایده آل در عمل بیم دارند و در نتیجه زندگی جدا از هم را به عنوان بهترین راه برای مقابله با این ترس ها «انتخاب کرده اند» در حالی که همچنان رابطه خود را حفظ کرده اند. آنها غالبا درروابط مبتنی بر همزیستی پیشین خود از نظر اقتصادی یا عاطفی عمیقا صدمه دیده اند. یا برخی زنان سوء استفاده هایی را تجربه کرده اند. همانطور که زنی به نام میشل توضیح داده: «نمی خواهم همه چیز را در خانه ام از دست بدهم. نمی خواهم به دارایی کسی تبدیل شوم، اصلا و ابدا، و نمی خواهم از کسی که قرار است به من عشق بورزد کتک بخورم.» بنابراین تعجبی ندارد که میشل «یک دیوار آجری بسیار محکم» بین خودش و زندگی فعلی اش ساخته باشد. حفظ این زندگی دور از هم کار این دیوار بوده است. یک پاسخگوی دیگر به نام گراهام بعد از جدایی از همسرش «دوران به شدت پرفشاری» را تجربه کرده، بی آنکه جایی برای زندگی کردن داشته باشد و به معنای واقعی از منابعی یا چیز دیگری برخوردار باشد. پس از نظر او زندگی جدا از هم «یک نوع حفاظت از خود» به شمار می رود. زوج های فعلی آنها نیز ممکن است یک مشکل باشند. وندی با شریکش زندگی کرده اما دریافته که «وقتی او مشروب می خورد به آدم کاملا متفاوتی تبدیل می شود... این مسئله هم از نظر من و هم پسرم کاملا روشن بود.» این افراد به جدا از هم زندگی کردن به عنوان یک راه حل نگاه می کنند. مگی را شیوه زندگی سبز«افراطی» شریک زندگی اش از خود رانده است: مسائلی چون روزها حمام نکردن، توالتی که فلاش تانک آن گهگاه کار می کرد، و نبودن سیستم حرارت مرکزی (که او بنا به دلایل پزشکی به آن احتیاج داشته.) او همچنین احساس کرده که شریک زندگی اش از نظر فکری از موضعی بالا به پایین به او نگاه می کرده. بنابراین زندگی جدا از هم، گذشته از یک ازدواج رسمی «بهترین چیزی بعدی است.» برخی اوقات مردان اصولا فکر زندگی کردن در کنار یک زن را برای خود تهدید کننده می بینند. برای بن «که البته زیاد ادعای متعهد بودن هم ندارد» جدا از ....ادامه👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49378
🔶 نظر رئیس دانشکده روان شناسی دانشگاه علامه طباطبایی در رابطه با سانحه هوایی میگنا- دکتر احمد برجعلی وقوع حوادث غیرعمدی در هر جامعه ای را اجتناب ناپذیر دانست و تصریح کرد: اما تاخیر در اطلاع رسانی درمورد این حوادث، اعتماد اجتماعی را از بین می برد. وی ادامه داد: تاخیر شاید دلایلی داشته باشد اما جامعه را در وضعیت غیر عادی، شوک و پیشگیری ناپذیر قرار می دهد، به گونه ای که پیامدهای روانی - اجتماعی سنگینی برای جامعه به بار می آورد و باعث می شود توهمات، و اطلاعات غلط جایگزین اطلاعات درست شود و گمانه زنی شکل گیرد. رئیس دانشکده روان شناسی علامه طباطبایی، تبعات دریافت این اطلاعات جایگزین را ، غم، بی قراری و التهاب، بدبینی و پیامدهای پساشوک عنوان کرد و گفت: به طور معمول معدود افرادی در شرایط استرس و فشار روانی می توانند خشم خود را کنترل و مدیریت کنند. این عدم مدیریت خشم، رفتارهای ناهنجارگونه، غیرقانونی و را به دنبال دارد تا آنجا که گاه افراد دچار احساس گناه می کنند و سیکل معیوبی را شکل می دهد. یادآور شد: بر همین اساس می گوییم اطلاع رسانی به موقع راهگشا است ولو اینکه تلخ و ناگوار باشد. در واقع اتفاق ممکن است گریزناپذیر باشد اما کنترل خشم باید مدیریت شود و به پهنای باند زندگی افراد فکر و کمک کرد تا استرس تقلیل یابد. وی تاکید کرد: اصولا مسئولیت با پاسخگویی رابطه تنگاتنگی دارند و فرد مسئولیت پذیر باید پاسخگو باشد. این شاخصه هم باید در جامعه تقویت شود زیرا مسئولیت با پاسخگویی در هم تنیده است. پس باید قصور و اهمال کاری را پذیرفت؛ امری که زخم روانی وارد شده به جامعه را درمان می کند و خشمی که به وجود آمده را کاهش می دهد. برجعلی با بیان اینکه نباید بر سر شاخ نشستن و بن بریدن را پیشه گرفت، افزود: البته باید مراقب بود در مواردی خاص همانند حادثه هواپیمای اوکراینی، کینه ها و عقده های گذشته باز نشود و از مرز انصاف نباید خارج شد. باید در نظر گرفت یک نهاد نظامی یا سیاسی هزاران کار مثبت انجام می دهد و امکان یک خطا هم گریزناپذیر است. وی در ادامه تاکید کرد: تنها راهکار فقط عذرخواهی و نیز ارائه توضیح دقیق درباره حادثه است و اینکه فضای عزاداری و برای خانواده ها فراهم شود و دولت برای بزرگواران این حادثه مراسم رسمی، ملی، آبرومندانه و خوب بگیرد. وقتی خانواده های بازماندگان ببینند همه جامعه عزادار شده التیام پیدا می کنند، آرام می شوند و این آرامش را به دیگران منتقل می کنند.....👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49391
🔴  آیا ممکن است ...؟   ❇️ آیا ممکن است شخصی خوب و سالم باشد ولی به انسان‌ها آسیب برساند؟ 🔸 پاسخ، مثبت است. تنها افراد ضداجتماعی نیستند که دروغ می‌گویند و آسیب ‎‌می‌رسانند. آزمایش میلگرام نشان داد که حتی آدم‌های سالم، تحت تاثیر عواملی همچون به دام افتادن تدریجی، جایگاه و حضور فرد دستور دهنده، اعتبار موسسه و به ویژه تاثیر قدرت و ایدئولوژی مسلط می‌توانند به انسان‌های بی‌گناه، شوک چهارصد و پنجاه ولتی بدهند.   ❇️ آیا ممکن است یک شخص تحصیل کرده، فرد آسیب‌زا را مثبت و ناجی ببیند؟ 🔸 پاسخ، مثبت است. رسانه‌ها می‌توانند با استفاده از روش‌های مختلف نظیر نحوۀ ارایه پیام یا از طریق سوءاستفاده هیجانی که منجر به سندرم استکهلم می‌شود حتی افراد با تحصیلات بالا را در تشخیص درستی انگیزه‌ها و رفتارهای اشخاص و سازمان‌ها گمراه کنند و افراد را  به اطاعت از گروگان‌گیر واداشته یا به آن وابسته کنند.   ❇️ آیا ممکن است ما همچون مومی در دست رسانه‌ها باشیم؟ 🔸 پاسخ، منفیِ مشروط هست. بااینکه، رسانه‌‌ها نافذ و اقناع‌کننده عمل می‌کنند، با وجود این، تفکر انتقادی می‌تواند ما را در مقابل رسانه مقاوم کند و از تلۀ رسانه‌ها رهایی بخشد، در صورتی که بعد از دریافت هر پیام، از خود بپرسیم که این پیام توسط چه منبعی و با چه هدفی ایجاد شده است و به هر میزان که پیام دارای بار هیجانی باشد، لازم است این پرسشگری جدی‌تر انجام شود. ✍️ حمید پورشریفی، 24 دی‌ماه 1398 💟کانال روانشناسی در ایتا👇 @Mignair  
🔶 هیجانات خود را بروز دهید ميگنا- دكتر بهاره ابریشمی تصریح کرد: وقتی از مقابله و برخورد موثر با انواع هیجان صحبت می شود شاید خیلی از فرد یا افراد تصور کنند که مقابله با هیجان یعنی سرکوب کردن و یا اینکه هیچ وقت نباید عصبانی و یا هیچ زمانی نباید شد، در صورتی که این تصور اصلا واقعیت ندارد و از حقیقت به دور است. اين روان درمانگر گفت: ابراز هیجان مضر نیست و نباید آن را سرکوب کرد زیرا در بیشر مواقع و در گذشته نیز شاهد آن بودیم، برخی از این هیجانات کمک حال فرد یا افراد و کننده فجایع در جوامع مختلف بوده و از طرفی ارزش انطباقی و یکسانی برای انسان داشته و خواهد داشت. ابریشمی برای نمونه افزود: اگر زمانی فردی در جایی مشاهده کرد که حقوقش در حال تضییع شدن است چنانچه عصبانی نشود هیچ وقت نمی تواند از خود دفاع و یا واقعیت را بر کرسی بنشاند. یا چنانچه در زمان وقوع خطر، فرد احساس ترس و اضطراب را تجربه نکند چگونه می تواند در موقعیت های عکس العمل مناسب نشان دهد. در نتیجه نیاز است که در کنار عصبانیت سالم، غم سالم و به طور کلی دیگر هیجانات را به طور اصولی و صحیح برای پیشگیری از حوادث بعدی، تجربه کرد. وی با بیان اینکه ابراز نامناسب هیجانات در روابط بین فرد یا افراد تاثیرگذار خواهد بود،‌ گفت: هیجان مثبت یا منفی زمانی دردسر ساز می شود که فرد نتواند به طور صحیح آن را تجربه کند و از طرفی خشم، عصبانیت یا اضطراب خود را به طور نامناسب بروز دهد. «برای نمونه وقتی والدین به عنوان بزرگتر از فرزند یا فرزندان خود عصبانی و خشمگین می شوند و خود را به طور مناسب و صحیح نمی توانند ابراز کنند، این ابراز نامناسب هیجان منفی در روابط این افراد بوجود خواهد آورد و از طرفی کنترل آن را برای دو طرف سخت و عواقب خطرناکی به همراه خواهد داشت.» این روانپزشک گفت: دوست داشتن و ابراز علاقه جزئی از هیجانات و در مقابل نفرت و دشمنی نیز از این قاعده مستثنی نیست و از این رو چنانچه فرد یا افرادی خشم و عصبانیت و یا ابراز علاقه خود را بصور و یا غیرکلامی ابراز کند شاید طرف مقابل و یا مخاطب آن هیچگاه متوجه نشود که چقدر خواهان و یا بدخواه دارد، از این رو برای جلوگیری از قضاوت منفی یا نابجا و ایجاد سالم و مثبت هرچه سریعتر باید تعارضات و فاصله ها را کوتاه و از بین برد....👇 http://www.migna.ir/news/49401
◼ درگذشت دکتر علی‌اصغر کاکو جویباری- روانشناس ميگنا- دکتر علی اصغر کاکو جویباری- روانشناس و رئيس پيشين پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش پس از يك دوره طولاني بيماري سرطان دار فاني را وداع گفت. دكتر محمدحاتمي رئيس سازمان نظام روانشناسي و مشاوره كشور در پيامي در گذشت اين همكار پرتلاش عرصه آموزش و پرورش را به خانواده و بويژه همسر و فرزندان شادروان كاكوجويباري تسليت گفت....👇 http://www.migna.ir/news/49406
🔶 اختلال روانی در کمین افرادی که رژیم غذایی سخت می‌گیرند میگنا- وحید زارع متخصص تغذیه در این زمینه می گوید: نیازهای روحی هر انسان، به محرکهای درونی نیاز دارد تا بتواند در برابر محرک های خارجی مقاومت کند، بد خوراکی و پیروی از رژیم غذایی ناسالم، تضعیف کننده محرک های درونی انسان می شود که او را تا مرز افسردگی و اختلال های روانی می کشاند. وی اضافه می کند: زنان بیش از مردان در معرض اختلال های روانی و افسردگی قرار دارند، نزدیک به ۳۲ درصد جمعیت زنان به دلایل مختلف در معرض اختلالات روحی-روانی و قرار دارند که افسردگی بعد از زایمان، افسردگی قبل از دوران عادت ماهانه یا پس از آن و غیره از علل و عوامل آن است. زارع ادامه می دهد: متاسفانه با این قضیه به صورت جدی برخورد نمی شود این در حالی است که تنها راه مقابله با محرک های بیرونی که سبب آزار و اذیت روحی روانی انسان می شوند، تقویت محرک های درونی است که اگر تقویت شوند می توان با آرامش بیشتر، محرک های بیرونی را به نوعی مدیریت و حل و فصل کرد. این متخصص با بیان این مطلب که منابع بهترین تحریک کننده محرک های درونی انسان ها است، می گوید: در حال حاضر بد غذایی و بد خوراکی در کشور حاکم است و به همین دلیل است که عناصر مورد نیاز داخلی تامین نمی شود و پزشکان را واداشته در کنار تجویز دارو برای بیماری ها، ویتامین ها را هم به نسخه خود افزوده اند؛ چرا که می دانند ریشه های ناشی از درد با مصرف ویتامین ها برطرف می شود. زارع ادامه می دهد: با استفاده از سبزیجات، میوه جات و خشکبار نوعی از ویتامین های غذایی را دریافت می کنیم که بُعد اقتصادی کمتر در آن تاثیر داشته بلکه بیشتر ناآگاهی افراد از مصرف نوع مواد غذایی مورد نیاز باعث حذف آن ها از سبد خانوار شده است؛ ویتامین هایی مانند ویتامین ب۳ که می تواند جلوی را بگیرد. وی ادامه می دهد: بزرگترین مشکل ما این است که مردم به دلیل نبود آموزش، با استانداردها آشنا نمی شوند و روز به روز، بیماری های مختلف افزایش پیدا می کنند. زارع با بیان این که آمارها به ما کمک می کنند که درباره مساله ای دانش افزایی کنیم و راه حل ارائه دهیم، می گوید: دادن آمار بدون بهره گیری از آن فایده ای به حال مردم ندارد......👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49415/preview/
تست‌های روانشناسی که منجر به خودکشی دانش آموزان می‌شود میگنا: جعفر ثمری صفا مدرس آزمون روانی با اشاره به خطر استفاده از شناسی نامعتبر اینترتی توسط دانش آموزان گفت: هیجانات در سنین بلوغ به اوج خود می‌رسد و اثر پذیری دانش آموزان از محیط اطراف خود بالا می‌رود به خاطر همین موضوع، تست‌های نامعتبر روی آن‌ها تأثیرات نامطلوبی بسیاری خواهد گذاشت. به طور مثال یک دانش آموز که درک چندانی از افسردگی ندارد با زدن چند تست نامعتبر متوجه می‌شود که افسرده است و نشانگان افسردگی را درخود دارد. وی ادامه داد: حتی گاهی اوقات تست‌های موجود در فضای مجازی به دانش آموز القا می‌کند که او بسیار است و توانایی درس خواندن ندارد. ثمری صفا با بیان اینکه برخی از آموزان در واکنش به این نوع تست‌ها حتی دست به خودکشی می‌زنند افزود: تست‌های جعلی هوش یکی از تست‌هایی است که دانش آموزان پس از انجام آن و قبول این اشتباه که از بهره هوشی بسیار پایینی برخوردار هستند، اعتماد به نفس نوجوان را هدف قرار می‌دهد و دانش آموز دست به اقدامات جنون آمیزی از جمله می‌زند. وی خاطرنشان کرد: دانش آموزان و والدین آن‌ها برای انجام تست بهتر است به مراکز روانشناسی و مشاوره معتبر مراجعه کنند و تست‌ها زیر نظر روان شناس و روان سنج صورت بپذیرد. وی گفت: تفسیر تست‌ها آسان نیست و برای سنجش یک موضوع باید پارامتر‌های مختلفی اندازه‌گیری شود که این امر نه توسط سایت‌ها و کانال‌های مجازی بلکه باید به دست متخصصان انجام شود. مدرس آزمون‌های روانی گفت: دانش آموزان بیشتر از شخصیتی نیازمند تست‌های درسی هستند.....👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49418/preview/
🔶 چطور مقابله با اخبار منفی در شبکه‌های اجتماعی ممکن است؟ میگنا- دکتر مسعود زمانی با اشاره به اینکه بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و طبیعی باعث ایجاد اضطراب های متعدد در روان شهروندان و ترس آنها از مرگ می شود، گفت: رسانه های متعددی در جهان به این سمت می روند که با القای اضطراب در مخاطبان آنها را جذب کنند، گفت: حس انتظارهایی که در برخی از موسیقی های شروع برنامه های خبری وجود دارد، در بدن به «اضطراب» ترجمه می شود که باعث مشکلات فراوانی در بدن انسان خواهد شد. از جمله این رسانه ها، بی بی سی است که خبر بد را برای همه جای جهان از جمله ایران، اعلام می کند. این رسانه دولتی با ریتم هایی که در موسیقی برنامه های خبری خود استفاده می کنند، بدن مخاطبان را در حالت تلقین پذیری فرو می برند تا مشتریان شان بیشتر شود. مخاطبان بدون اینکه نیاز به بحران های رسانه هایی از این دست داشته باشند، دچار و افسردگی می شوند. اولویت های ما را این رسانه ها تحت تاثیر خود قرار می دهند. اولویت های ما افسردگی از دانستن اخبار بد اقصی نقاط جهان نیست. ما با دیدن این اخبار متوجه نمی شویم کجا داریم زندگی می کنیم، بلکه دچار اضطراب ها و افسردگی می شویم. عضو هیات علمی دانشگاه شیراز در ادامه سخنانش گفت: این داده های خبری در ذهن تبدیل به فاجعه می شود که در آن «من» به خطر می افتد و وقتی با در معرض اخبار قرار گرفتن، دچار افسردگی و اضطراب می شویم، ناگهان ذهن مان بازیچه این اخبار می شود و احساس بحران می کند. در نهایت، شهروندان اعمالی را انجام می دهند که هیچ کمکی به بحران نمی کند. زمانی در ادامه سخنانش گفت: یکی از مکانیزم های فرار از ترس های روانی این است که ذهنتان را زیادی معطوف به چیزی کنید که فکر می کنید در حال رخ دادن در اجتماع است. برخی نمی توانند اتاق خودشان را مرتب کنند یا صبح در ساعاتی که نیاز است از خواب برخیزند، به کسانی فحش می دهند که در تمام عمرشان یک بار هم آنها را ندیده اند. شاید آنها با این سیاستمدار مشکل داشته باشند، ولی مشکل آنها با اتاق شان یا ساعات بیداری و قلب شان خیلی مهمتر و فوری تر است. ما خود را با شنیدن و دیدن اخبار در معرض اضطرابهایی قرار می دهیم که نباید قرار دهیم و دنیای رسانه آنقدر هوشیار است که برای درگیر کردن شما از اضطراب استفاده می کند. او بیان کرد: اقتصاد رسانه می گوید باید تعداد مخاطب را بالا برد تا مردم را تحت تاثیر قرار دهیم، در محاسبه اقتصاد رسانه، خیر و خوبی شهروندان و مخاطبان نقشی ندارد هر چند رسانه ادعای مهربانی برای مخاطبان داشته باشد. شهروندان در مقابل اضطرابهایی که رسانه و شبکه های اجتماعی به آنها وارد می کنند، واکنش خود را در سه مرحله بروز می دهند. مرحله اول این است که در مقابل اخبار، متوقف و مبهوت می مانند. مرحله دوم، با واقعیت سعی می کنند بجنگند و دارای خشم می شوند و در نهایت، مرحله سوم، از رویداد عبور می کنند و سعی می کنند سراغ اخبار رویداد بعدی بروند. این استاد دانشگاه در ادامه سخنانش با بیان اینکه ما فکر می کنیم اگر در معرض اخبار بد قرار بگیریم و گریه کنیم، همدردی کرده ایم. این واکنش، همذات پنداری نیست، این نفوذپذیری عاطفی است، گفت: اولین فاکتور سلامت روان در بحران این است که ما از سه واکنش پیشگفته خارج شوم. وقتی هیجانات در غلیان است، افکار هم تحت تاثیر آن قرار می گیرد و طبیعی است وقتی کسی در معرض رسانه های اجتماعی قرار گیرد، باید تنظیم هیجانی شود، چون هیجانات ما به خاطر غلیان، از حالت طبیعی خارج می شود. وقتی زیادی در درون دچار خشم، ترس یا خودتحقیری که گونه ای هیجان و ترس است، هستیم، نشان دهنده این است که ما دچار بی تنظیمی هیجانات خود شده ایم....... ادامه 👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49420/preview/
🔶 چرا باید افسردگی در نوجوانی را جدی‌تر بگیریم؟ میگنا- بررسی و مطالعات روانپزشکان تأیید می‌کند که یکی از هر هشت نوجوان افسردگی دارد؛ عدم درمان و رسیدگی به افسردگی در این سن می‌تواند جدی برای نوجوان به‌وجود بیاورد. افسردگی در ممکن است با مشکلاتی چون سوءمصرف الکل و مواد مخدر، مشکلات مدرسه و دانشگاه، درگیری و مشکل با خانواده، اقدام به خودکشی و در بدترین حالت، خودکشی همراه باشد.اغلب تشخیص افسردگی در مشکل است و ممکن است با نوسانات خلقی عادی مربوط به دوران بلوغ آن‌ها اشتباه گرفته شود و تا زمانی که اتفاق جدی مانند اقدام به رخ نداده باشد تشخیص آن پنهان بماند. نوجوان مبتلابه افسردگی ممکن است برخی علائم زیر را داشته باشد: - روحیه غمناک یا افسرده - احساس بی‌فایده بودن و ناامیدی - از دست دادن علاقه به چیزهایی که قبلاً از آن لذت می‌برد - انزوا و گوشه‌گیری از دوستان و خانواده - گریستن - ناتوانی در خواب یا زیاد خوابیدن - از دست دادن اشتها یا افزایش اشتها - دردهایی که از بین نمی‌روند حتی با معالجه - تحریک‌پذیری - خستگی با وجود خواب کافی - عدم توانایی تمرکز - افکار خودکشی، صحبت از خودکشی یا اقدام به خودکشی - افت تحصیلی علل افسردگی در نوجوانان 1. افسردگی می تواند ارثی باشد و در نوجوانانی که یکی از والدین و نزدیکانشان افسرده باشد شایع‌تر است. 2. متأسفانه افسردگی در نوجوانانی که در شرایط سخت اجتماعی مجبور به زندگی هستند بیشتر دیده می‌شود مانند زندگی در خانواده فقیر یا خانواده‌ای که در آن یکی از والدین مشکل اعتیاد داشته باشند و ... 3. حوادث آسیب‌زا مانند از دست دادن یکی از دوستان یا والدین، طلاق یا ازدواج مجدد والدین، سوءاستفاده جسمی یا عاطفی هر رویدادی که باعث پریشانی می‌شود یا حتی تغییر در سبک زندگی می‌توانند از عوامل ابتلا به افسردگی در نوجوانان باشد. 4. مشکلات جسمی مانند کم‌کاری تیروئید، سندرم قبل از قاعدگی و تغییر در تعادل هورمون‌های بدن، بیماری‌هایی مانند سرطان، دیابت، آسم، ایدز و ... 5. عوارض جانبی برخی از داروها نیز می‌تواند باعث افسردگی شود. 6. داشتن موضوعاتی که بر عزت‌نفس تأثیر منفی می‌گذارد مانند چاقی، لاغری، کوتاهی یا بلندی قد و ...ادامه مطلب👇👇👇 http://www.migna.ir/news/49427