eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
34.8هزار دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
11.2هزار ویدیو
278 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 کپی آزاد💐 ارتباط👇 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c کانال عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه ❤️شـ‌هـيـد مـدافـع حـرم❤️ 💚 به روایت برادرشهید💚 🍂 شـوخـے با مـرگ نمیدانم چطور و کی این قدر برای شده بود. وقتی ماجرای بار اولی را که در دمشق به کمین ها خورده بودند تعریف میکرد ، می رفت!😂 آن قدر عادی از درگیری و به شدن حرف می زد که ماهمان قدر عادی از روز مرگی هایمان حرف میزنیم.😐 ماشینشان را بسته بودند به و موقعی که باهم رزم هایش از ماشین پیاده شده بودند، فرمانده شان تیر خورده بود. گفت: «وقتی دیدیم فرمانده مان تیر خوده، چند لحظه گیج بودم ونمی دانستم باید چه کارکنم😟. چیزی برای بستن زخمش نداشتم. داد می زد که لعنتی زیر پیراهنتو در آر» اینها را و 😅 یک بار هم گفت:«روی پل هوایی میرفتیم که دیدیم مشکوکی دارد از رو به رو می آید.آن روز توی ماشینی تردد نمی کرد🚗. سکوتی برقرار بود که اگر مگس پر می زد صدایش را میشنیدی. باید بیست دقیقه می ایستادی و تماشا می کردی تا یک ماشین در حال عبور ببینی👀. با راننده می شدیم سه نفر . راننده دنده عقب گرفت. با سرعت تمام به عقب برگشتیم که یکهو ماشینی که از روبه رو می آمد، شد💣معلوم شد به قصد داشت می آمد.» اینها را جوری میگفت که انگار از حرف نمیزند و مسئله ای عادی را تعریف می کند. 🍂 زحمـت کشـیدم با تـصـادف نـمـیرم که بود،با ماشین خیلی این طرف و آن طرف می رفت.🚙 می توانم بگویم عمرش در تهران توی گذشته بود. مدام هم پشت فرمان زنگ می خورد.📱 همه اش هم تماس های کاری. چندباری به او گفتم پشت فرمان این قدر با تلفن صحبت نکن.😒 ولی نمی شد انگارگاهی که خیلی خسته و بی خواب بود و پشت فرمان در آن حالت می دیدمش،می گفتم بده من کنم.🚙 با این همه، اش خوب بود. همیشه بسته بود و با سرعت کم رانندگی می کرد👌.یکی از هم بعد از می گفت:من بستن کمربند ایمنی را در سوریه از گرفتم.☺️ تا می نشست پشت فرمان ، را می بست.یک بار به او گفتم دیگر چرا می بندی؟اینجا که نیست.گفت:می دانی چقدر .🕊💔 ... @modafeaneharaam
#شهیدی‌که_نحوه_شهادت_خود_را_میدانست💔👇 چندین بار در طول ۱۲سال زندگی مشترکمان، مطلبی را به من یاد آوری می کرد، از بیان این مطلب ناراحت وحتی گریه می کردم،😔 به من #ميگفت: نمی دانم چرا فکر میکنم یابهتر بگم یقین دارم مرگم در ســـــرم است چیزی به سرم میخورد وباعث مرگم می شود 😱،ناراحت میشدم وبهش میگفتم چرا نفوذ بد میزنی عزیزم،❗️ #گفت حاج خانم احساس عجیبی دارم، به وی گفتم چه احساسی ❗️برگشت با آرامش گفت احساس قوی دارم که مرگم درسرم است بعد دو دستش را از روی سکان ماشین برداشت وبه علامت انفجار مانند، گفت یقین دارم سرم منفجر میشود😞 مبهوط شدم بغض گلویم را فـشار میداد گفتم توکه نمی خوای مرا تنها بزاری که گریه امانم را برید و شروع به گریه کردم و با همان حالت گریان گفتم تو خواب میبینی یا رویت میکنی ❓چرا اینقدر با اطمینان از مردنت وشکل مردنت برام میگی، دلمو به درد میاری صدسال زنده باشی برای ساکت شدنم ادامه داد مامان رضا باید حقیقت را پذیرفت😭 روزی همه میرویم ولی ای کاش خدا مرگی باعزت وحرمت نصیبم کنه، ☝️وقتی خبر شهادتش را اعلام کردند خبرهای مختلفی پخش شد بعضی میگفتن سرازبدنش جدا، بعضی میگفتن تیرباران شده.... دیدم صورتش سالم ولی پشت سرش طبق گفته خودش در اثر انفجار متلاشی ومنفجر شده بود😔🌹 شهیدمدافع‌حرم #جبار_عراقی #سالروز_شهادت🕊 @Modafeaneharaam
و شهید 🕊🌺 🍁هر كس تهران كاري داشت به او ميزد. فاميـل و غريـب و همسـايه برايش .☝️ هر كس كه از او كاري ميخواست، انجام مـيداد و بهانه ای نميتوانم و نميشود، نمي آورد.👌 هميشه به من هر مشكلي داري فقط به خودم بگو؛ نمي خواهد بـه كس ديگري بگويي. برايش كه درد دل ميكردم، ميخنديد و آرامـم مـي كـرد.💔 💠 : هر كس یك نیاز مؤمنی را روا سازد، خداوند حاجت های فراوان او را روا سازد كه كمترین آن بهشت باشد. 📚 ، ٩٣/٤/٢ 🕊 @Modafeaneharaam
شهید تاسوعا🌹 شب ها یه بالشت سفت میگذاشت زیرسرش #میگفتم روےزمین کمرت دردمیگیر، بلندشو روی تخت بخواب❗️ #میگفت؛ نه ممکنه برای نمازصبح خواب بمونم نبایدجای خوابم راحت باشه✅ #شهید_پویا_ایزدی🌹 #شهادت_تاسوعای_۹۴ @Modafeaneharaam
و شهید 🕊🌺 🍁هر كس تهران كاري داشت به او ميزد. فاميـل و غريـب و همسـايه برايش . هر كس كه از او كاري ميخواست، انجام مـيداد و بهانه ای نميتوانم و نميشود، نمي آورد. هميشه به من هر مشكلي داري فقط به خودم بگو؛ نمي خواهد بـه كس ديگري بگويي. برايش كه درد دل ميكردم، ميخنديد و آرامـم مـي كـرد. 💠 : هر كس یك نیاز مؤمنی را روا سازد، خداوند حاجت های فراوان او را روا سازد كه كمترین آن بهشت باشد. 📚 ، 93/4/2 @Modafeaneharaam
🌹شهید تاسوعا شب ها یه بالشت سفت میگذاشت زیرسرش روےزمین کمرت دردمیگیر، بلندشو روی تخت بخواب ؛ نه ممکنه برای نمازصبح خواب بمونم نبایدجای خوابم راحت باشه @Modafeaneharaam
🌹شهـــــید بي مزار یازهـــــرا 🌹 علاقه و ارادت بسیاری به امام حسن داشت، یه روز با شهیدعلی و رزمنده ها داشتیم از کوه میومدیم پایین، و مشغول روضه خوندن بودیم که یک دفعه اقا شروع کرد از اقا امام حســـــن خوندن،با یه بغض خاصی میخوند... 🍁علی خیلی امام حسنی بود و بلند :: "جـــــگر پاره ترین فرزند زهرایم خدا میداند، مکش زحمت دگر زینـــب حسن زنده نمی ماند😔💔 چهل سال است میپرسی که در کوچه چه ها دیدی؟؟ اگر پاره جگر گشم بجز از داغ مادر نیست" بعد از این شعر نشست به گریه کردن و گفت حاجی آخر یروز شیعه برات حرم میسازه..... خود اقا حسن ابن علی هم خریدارش شد و همانند مادرشون بی مزار شد... ۹۵ @Modafeaneharaam