هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
4_5841704453740170715.mp3
15.86M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت سی و نهم:
جابر بن عبدالله انصاری و عطیه ی کوفی...
▪️کانال صباحاً و مساءً👇
@Sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم
کربلا
هر جای کربلا
دارد نشان تربت اعلای کربلا
ما را که خواهشی
در سینه نیست غیر تمنّای کربلا
کور است در جهان
چشمی که نیست محو تماشای کربلا
خاکی بهشتی است
این است رمز و راز معمای کربلا
در راه اربعین
پی بردهام به معجزهی چای کربلا
با وعدهی ظهور
سبز است راه روشن فردای کربلا
گریان که میشویم
در چشم ماست صحنهی زیبای کربلا
گریه به سود ماست.
یک قطره اشک ضامن یومالورود ماست
پای غم توایم
اینغمهمانغماست که بودونبود ماست
این غم که از ازل
در جان ما و باور ما و وجود ماست
با این همه، خوشیم
از ریشهی محبت تو تاروپود ماست
ما اهل سجدهایم
تا خاک کربلای تو مهر سجود ماست
ذکر حسین شد
ذکریکه لحظهی غموشادی سرود ماست
در این مسیر سخت
دریای کربلای تو پایان رود ماست
جز غم عزیز نیست
پای غم تو شادی عالم عزیز نیست
ما اهل گریهایم
گریهکن تو پیش خدا کم عزیز نیست
در چشمهای ما
کوثر کههست چشمهیزمزم عزیز نیست
جانها فدای تو
در امتحانِعشق تو جانهم عزیز نیست
باتو خوشاست عمر
اما بدون لطف تو یکدم عزیز نیست
کل کتابها
اندازهی لهوف و مقرّم عزیز نیست
چون ماهعشق توست
ماهی شبیه ماه محرم عزیز نیست...
آرامشم حسین
ناز تورا به جانودلم میکشم حسین
تنها نه صبح من
خیساست هرشب ازغمتو بالشم حسین
ابرم که بوده است
نام تو بهترین سبب بارشم حسین
طوفان شدهست و من
در زیر پرچم تو در آسایشم حسین
با تو بهشتیام
بیتو اگرچه لایق فرسایشم حسین
علمم خدایی است
وقتی که میشود همهی دانشم حسین
رزق مرا بده
غیر از زیارت است مگر خواهشم حسین؟
تنها نه غم گریست
نام حسین را که نوشتم قلم گریست
اشکی نداشت چشم
آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست
با ارزش است آن
چشمی که پای روضهی تو دمبهدم گریست
در بین روضهها
خوشبخت آنکسی که بهیاد حرم گریست
در راه کربلا
گوشه به گوشه زائر تو هر قدم گریست
شافی محشر است
چشمان ما برای تو با این رقم گریست
حسرت زیاد خورد
هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست
#مجتبی_خرسندی
#کربلا
#محرم
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
40 Arbaeen (1).mp3
19.28M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت چهلم: اربعین...
▪️کانال صباحاً و مساءً👇
@Sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
جامانده...
در آن زمین که پناه تمام عالم بود
فقط برای من روسیاه جا کم بود!؟
#مجتبی_خرسندی
#اربعین
#کربلا
@Mojtaba_khorsandi
4_5913755188715327505.mp3
15.28M
✔️شعرخوانی #مجتبی_خرسندی
در مدح حضرت امیر علیهالسلام و #امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
هیئت #امام_زمان - مشهدمقدس
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از فراخوان شعر
به نام حضرت صاحبسخن
✔️آیا #ویراستار کتاب شعر باید حتما شاعر باشد!؟
در چندماه اخیر مشغول بازبینی کتابی هستم که در آن اشعاری در یکموضوع خاص آیینی گردآوری شده است. در این مدت به نکتههای جالبی برخوردم. مثلا در یکی از شعرهای شاعران، بهمصرعی با ایراد وزنی رسیدمکه ؛
«ماجرای کربلا و کوفه و شام بس نبود!»
از آنجا که شاعر این شعر را میشناختم، میدانستم که شعرش حداقل ایراد وزنی ندارد. بعد از جابجایی کلمات، مصراع اصلی را پیدا کردم (البته که با یک جستوجوی ساده در گوگل هم میشد بهراحتی متن کامل شعر و این مصرع را به دست آورد، ولی من دوست دارم این کار گزینهی آخرم باشد.)
حالا اصل مصراع این بود؛
«ماجرای کربلا و شام و کوفه بس نبود»
از آنجا که گردآورنده محترم کتاب را میشناختم، به ایشان پیام دادم و طرح مسئله کردم. پاسخ ایشان کوتاه ولی شگفتانگیز بود! فرمودند:
«من که کاری به کار شعر ندارم، چون در ادبیات سررشتهای ندارم! فقط میدانم که طبق مطالعات تاریخی بنده، بعد از واقعه کربلا، ابتدا قافلهی اهلبیت به کوفه و سپس به شام رسیده است. ولی شاعر این مسئله را در شعرش برعکس آورده بود. من هم طبق وظیفه اصلاحش کردم!»
#مجتبی_خرسندی
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِ «شاعران» خَیْراً.
کانال #فراخوان_شعر در ایتا؛
@Farakhanesher
هدایت شده از نجویٰ خط
🥀 ﷽
نام حسین را که نوشتم قلم گریست
اول قلم گریست، سپس دفترم گریست
هرچند باعث همهی گریهها غم است
اما همین که داغ تو را دید، غم گریست
#محرم
#شعر (مجتبی خرسندی)
@najva_khat
بسم الله الرحمن الرحیم
نجف
به نام خاک ديار خدا، به نام نجف
به نام حضرت سلطان دين، امام نجف
به نام خاک زمينی که جمع اضداد است
که پادشاه و گدا میشود غلام نجف
دليل خلقت آدم، دليل خلق زمين
به احترام علی بود و احترام نجف
گمان کنم که خدا از ازل به دست خودش
نوشته واژهی «الله» را به بام نجف
رسول خوانده علی را به «کعبهی سیّار»
که مستحب بشود سجده در تمام نجف
بشر کنار، که حتی بعيد نيست اگر
که کعبه هم بزند بوسه بر مقام نجف
به روی عاصی و مومن در حرم باز است
که ردّ هيچکسی نيست در مرام نجف
#
خودش سبوست، ولی مست کربلا شده است
که بوی سيب رسيدهست بر مشام نجف
سلام کرده به سمت نجف تمام زمين
ولی به کرببلا میرسد سلام نجف...
#مجتبی_خرسندی
#شعر_علوی
#مدح_امیرالمومنین
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم نجف به نام خاک ديار خدا، به نام نجف به نام حضرت سلطان دين، امام نجف به نام
67.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
#مدح_امیرالمومنین
بهنام خاک دیار خدا، بهنام نجف
#کربلایی_جواد_مقدم
#مجتبی_خرسندی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_Khorsandi
هدایت شده از فراخوان شعر
﷽
#معرفی_کتاب
«از صریا تا سامرا»
گزیدهی ارادتسرودههای شاعران
به ساحت امام هادی علیهالسلام
به کوشش؛
اباصلت رضوانی - سیدباقر سیدیزاده
کانال #فراخوان_شعر در ایتا؛
@Farakhanesher
هدایت شده از فراخوان شعر
بهنام حضرت صاحبسخن
«از صریا تا سامرا»
یادداشتی کوتاه بر کتاب ارزشمند مجموعه اشعار ارسالی به کنگره سراسری امام هادی علیهالسلام
✍یکی ازموارد مهمی که همواره جزء درخواستهای اصلی شاعران -از جمله راقم این سطور- و مخاطبان رویدادهایادبی از برگزارکنندگان آن است، گردآوری و چاپ اشعار در قالب یک کتاب است. این کار ارزشمند علاوهبر نشاندادن سطح آثار ارسالی به دبیرخانهها و انعکاس بخشی از زحمات دستاندرکاران، فوایدی نیز برای جامعهی ادبی و فرهنگی دارد؛ هم برای شاعرانی که اشعارشان در کتاب چاپشده مایه دلگرمی و امید است و هم برای شاعران تازهکار نشاندهندهی مسیر درست. حال اگر رویداد برگزارشده در موضوعی خاص و کمتر کار شده هم باشد، اهمیت موضوع بیشتر از پیش جلوه خواهد داشت.
✍این روزها مشغول مطالعهی کتاب بسیار خوب؛ «از صریا تا سامرا» مجموعه اشعار ارسالی به کنگره سراسری شعر امام هادی علیهالسلام بودم. کتابی که بههمت دوتن از دوستان شاعرم؛ اباصلت رضوانی و سیدباقر سیدیزاده گردآوری شده است. گذشته از محتوای بسیار خوب و غنی که بهصورت مفصل در جای خود به آن خواهم پرداخت، نخست باید از زیباییهای ظاهری این مجموعه سخن گفت. کتاب با کیفیتی مطلوب از لحاظ ظاهر، طرح جلد، نوع کاغذ و... توسط انتشارات بیژن یورد خراسان شمالی در بهترین شکل به زیور طبع آراسته شدهاست. به طوریکه خواننده برای در دست گرفتن و مطالعهی آن احساس راحتی دارد. اینها برای شروع صحبت بسیار خوب است، اما موضوع اصلی محتوای کتاب است. محتوایی که باعث شده این کتاب -حداقل در بین کتابهایی از این دست که بنده از نظر گذراندهام و الحمدلله تعدادشان کم نبوده- نمرهی خوبی بگیرد.
✍ اولین موضوعی که در کتاب خوش جلوه کرده، نوع چینش اشعار است که براساس حرف ابتدای نام خانوادگی شاعر صورتپذیرفته و همین امر نیز سبب تنوع در موضوع و قالب اشعار شده است. بهطوریکه تا قبل از ورق زدن و دیدن صفحهی بعد، نمیدانیم شعر بعد در چهقالبیست و چه درونمایهای دارد. مسئلهی بعد -که البته در مقایسه با دیگر کتابها باید به آن اشاره کرد- برتری اشعار سالم از لحاظ سلامت فنی نسبتبه اشعار متوسط و ضعیف است. موضوع حائز اهمیت دیگر نیز، تعداد بالای اشعار شاعران گمنام تر نسبتبه شاعران پیشکسوت و مشهور است. این دو نکته شاید در نگاه اول اهمیت چندانی نداشته باشند، اما اگر اندکی بیشتر دقت کنیم، درمییابیم که موضوع اول نشاندهندهی دقت نظر بالای انتخابکنندگان اشعار و ملاک قرار دادن شعر شاعران برای انتخاب است. به خلاف برخی دیگر از افراد و جریانهای ادبی که متاسفانه به اسم یا عناوین شاعر بیشتر از شعر او توجه دارند. موضوع دوم نیز هنر استفاده از کتاب برای انگیزهبخشی و مطرح کردن شاعران جوان و آیندهدار را در پی دارد. همچنین قرار دادن محل سکونت شاعر در کنار نام او، کار بسیار خوبیست که علاوه بر آشنایی هرچه بیشتر شاعران با یکدیگر، نموداری از گستردگی شرکتکنندگان در کنگره است. همین موضوعات به ظاهر ساده ظرفیت بسیار خوبی برای جذابتر شدن کتاب دارند و از غیرقابلدسترس بودن اشعار حکایت میکنند. معالاسف بنده بارها و بارها در کتابهای بعضی از کنگرهها دیدهام که اشعار صرفا از شاعران مطرح انتخاب شده و اغلب این شعرها نیز درفضای مجازی با جستوجویی ساده قابلدسترسی هستند.
✍مورد دیگر و شاید مهمترین موردی که در کتاب میتوان به آن اشاره داشت، ویراستاری بسیار خوب آن است. کاری که زحمت آن را هم شاعر عزیز آقای سیدیزاده کشیدهاند و انصافاً هم خوب از عهده کار بیرون آمدهاند. زیبایی و چشمنوازی ظاهری اشعار موجود در کتاب به خواننده کمک میکند تا با خیال راحت ذهن خود را روی لذت بردن از موارد فنی و محتوایی موجود در کتاب متمرکز کند. هرچند که اگر بخواهیم مته به خشخاش بگذاریم، قطعا میتوان نکات قابل تاملی را در کتاب -مانند هر کتاب دیگر- پیدا کرد که شاید حتی به سادگی قابل رفع باشند.
✍از جمله این موارد موجود در کتاب، میتوان به ۵مورد کوتاه اشاره کرد؛
۱. عدم بازبینی کتاب توسط کسی که چشم و ذهنش به متن اشعار آشنا نباشد و بتواند خطاهای احتمالی موجود را برطرف کند. البته چون بنده نیز سابقهی کار اجرایی را به لطف خدا داشتهام، انصاف حکم میکند که از خستگیها و زحمتهای فراوان برگزار کنندگان برای اجرای هرچه مطلوب این برنامهها غافل نمانم. اما به هرحال این مورد آنقدر اهمیت دارد که بیان شود و در گوشهی ذهنمان بماند تا انشاءالله بعدا به آن توجه بیشتری بشود. نبود ناظر فنی در مراحل چاپ کتاب باعث شده که به عنوان مثال؛ اولین شعر -البته اشعار از صفحه ۱۴ آغاز میشود- در صفحه ۴۳ نیز تکرار بشود.
هدایت شده از فراخوان شعر
۲. وجود برخی غلطهای املاییوتایپی که در مقایسه با دیگر کتب بسیار ناچیز و طبیعی به حساب میآیند، نیز از جمله مواردیست که میشد از ورود همین مقدار هم جلوگیری کرد. هرچند من سابقه خواندن کتابی از جشنوارهها را دارم که در ۶۰صفحهی اول آن بیش از ۱۰۰غلط املایی و تایپی وجود داشت؛ یعنی بهطور میانگین در هر صفحه ۲مورد، که اینها همه از اهمیت داشتن ویراستاری مناسب و دلسوز و همچنین ناظری نکتهسنج در چاپ کتاب حکایت دارد.
۳. مسئله سوم که بسیار هم حائز اهمیت است و در اکثر کتابهای امروز رعایت نمیشود، یا کمتر رعایت میشود و باعث سردرگمی خواننده برای درستیابی و فهم دقیق اشعار میشود عدم استفاده درست از علائم نگارشی است. بارها برای خود من پیش آمده که بیتی یا مصرعی از شعر، به دلیل نداشتن علائم نگارشی صحیح تا ساعتها ذهنم را درگیر کرده است. در آخر هم مجبور شدهام یکی از قرائتهای خودم را صحیح بدانم و از قرائت اصلی شاعر به دور بمانم.
۴. نیاز به برخی از اصلاحات ساده در متن یا محتوای اشعار که گوشزد کردن بهشاعر برعهدهی ویراستار است. البته ویراستار این اجازه را دارد که در صورت داشتن توانایی لازم، به اصلاح ایرادات جزئی پرداخته و در این مسیر کمکحال شاعر و ناشر کتاب باشد.
۵. آخرین موردی که به آن اشاره میشود، اهمیت مشورت با اهلفن در انتخاب اشعار، مخصوصاً شعر سپید و نیمایی بود. با توجه به علاقهی زیاد و دانش اندک بنده در این موضوع، احساس میکنم ذهنیت کلاسیکسرای هردو انتخابکنندهی اشعار این کتاب، ناگزیر در انتخاب اشعار غیرکلاسیک نیز تاثیر گذار بوده است. همین امر نیاز به دقت بیشتر و مشورت با اهلفن در انتخاب اشعار را بهخوبی نشان میدهد.
✍برای این که سخن به درازا نکشد و از حوصلهی مخاطب خارج نشود، از بقیه موارد مدنظرم صرفنظر کرده و به بیان آخرین ویژگی این نوع کتابها که همانا اهمیت بُعد آموزشی آنهاست، کلامم را به انتها میرسانم. به بیان دیگر شاعر یا مخاطبی که این کتاب را میخواند، خواسته یا ناخواسته دارد با برخی از محورهای ادبی آشنایی اولیه یا تکمیلی و در نهایت تحلیلی پیدا میکند. محورهایی از قبیل؛قالبهای شعری، وزنهای مختلف، کلمات تازه، دیدگاههای متفاوت و... که هرکدام از اینها میتواند برای خوانندگان و مخاطبین کتاب مخصوصا شاعران تازهکار بسیار حائز اهمیت باشد. بهعنوان نمونه یکی از موضوعاتی که در کتاب بهطور نسبی رعایت شده بود و نیاز به دقتنظر بیشتر داشت، بحث «پاورقیها» بود. پاورقیها میتوانند به تنهایی بار آموزشی کتاب را تا حد زیادی افزایش داده و همچنین باعث فهم راحتتر و گستردهتر شدن تعداد مخاطبان کتاب باشند.
✍در پایان به جرأت و با افتخار میتوانم اذعان کنم در بین کتابهایی که تا کنون از کنگرهها به دستم رسیده و موفق به خواندن بسیاری از آنان شدهام، کتاب خوب «از صریا تا سامرا» را الحق کتابی بسیار جامع و خواندنی در موضوع خود یافتم. انشاءالله که موضوع چاپ کتاب در دستور کار دیگر رویدادهای ادبی نیز قرار بگیرد. امیدوارم با فراهم شدن شرایط، این کتاب بهآسانی در اختیار شاعران و علاقهمندان به ادبیات آیینی قرار بگیرد و این دست از کارها ادامهدار باشد، انشاءالله.
🔹با آرزوی سلامتی و توفیق برای برگزارکنندگان و
دستاندرکاران کنگره شعر امامهادی علیهالسلام
#مجتبی_خرسندی
۵ شهریور ماه ۱۴۰۳
کانال #فراخوان_شعر در ایتا؛
@Farakhanesher
.
#تلنگر
امروز رفتهبودم سنگک بگیرم، شاطر بهآقایی که جلوتر از من بود، گفت؛ آقا چندتا نون میخوای؟
طرف گفت؛ دوتا بده که مثما یهعمر تنهایی نکشن!
تو ذهنم گذشت که؛ دمش گرم، عجب جملهای گفت.
چند دقیقه بعد که نون آماده شد، شاطر دوباره گفت؛ داداش مواظب باش، نون داغه، دستاتو نسوزونه.
بنده خدا دوباره یه آهی از ته دل کشید و با یه صدای دورگهی خفن گفت؛ یه عمره روزگار دل مارو سوزونده، دست که چیزی نیست...
باز اومدم تو دلم بهش احسنت بگم، یهو دیدم دستش رفت روی یه سنگ داغ و یه داد بلندی کشید.
همون لحظه گوشیش رو گذاشت روی میز.
ناخودآگاه چشمم افتاد به صفحهی گوشیش که داشت زنگ میخورد و نوشته بود؛ خانومم...!
+ ؛ خلاصه زیاد به شعرها و حرفای شاعرانه و #فاز_سنگین_الکی دقت نکنید. صبح بخیر🌹
#مجتبی_خرسندی
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از دوبیتی
نه دیگر مانده ذوق شعر گفتن
نه حتی شور و شوق شعر گفتن
جهان را اتفاقی تازه باید...
ورای حرف، فوق شعر گفتن
#مجتبی_خرسندی
#دوبیتی #مهدوی
کانال اختصاصی دوبیتی در ایتا؛
https://eitaa.com/do_beiti
به نام حضرت صاحبسخن
روزی
به نظرم شعر درباره اهلبیت علیهمالسلام تعریف خاص خودش را دارد. گاهی با هزار زحمت نمیشود و گاهی کوچکترین کارها خریدار را پیدا میکند. این حرف را امروز دوباره با تمام وجودم درک کردم. وقتی که سرزده وارد کتابفروشی نشر بینالملل قم شدم و در همان قفسههای اول کتاب «سلالهیاطهر» از نشر دلیل ما نظرم را به خود جلب کرد.
کتاب را برداشتم و باز کردم تا طبق عادت معمول تورّقی کنم که در پیشانی صفحهی اول چشمم روی یکبیت شعر ثابت ماند و ذهنم به روزهای دورتر پرواز کرد. هنوز یادم مانده که ۹سال پیش به صورت بداهه سروده شد. بداههای از جنس ابیات آنروزها - که ذکرش بهخیر باد- مینوشتیم و مشق شعر میکردیم و به عنوان تمرین کنار میگذاشتیم. اما ازآن بیتها، بعضیها را فقط ما کنار گذاشتیم و نظر صاحباثر چیز دیگری بود.
یقین دارم #حضرت_علیاکبر_علیهالسلام خواسته بودند تکبیت بهظاهر ساده و در باطن دلربای برادر شاعرم آقا سجاد روانمرد بماند و بعد از این همهسال همچنان از دیدن و خواندنش لذت ببریم؛
بهگمانم که نبی تاب فراق تو نداشت
علیاکبر شد و آمد که کنارت باشد...
امروز تولد رفیق عزیز ماست. رفاقتی که حالا بیش از ۱۰سال از آن میگذرد و به قول آن ضربالمثل روسی دیگر جاودانه شده است. در این ۱۰ سال غیر از برادری و خوبی و از سجاد عزیز ندیدم و جز زحمت برایش نداشتم. باشد که خداوند بهسلامتش دارد و عمر باعزتش بخشد.
خدایا! اگر بناست چیزی ازما بماند کاش همینها باشد و بس. همین بهظاهر کمها و در باطن پذیرفته شدهها.
#مجتبی_خرسندی
#سجاد_روانمرد
@Sajad_Ravanmard
@Mojtaba_khorsandi
بسم الله الرحمن الرحیم
غریب
بر درد دل مردم این شهر طبیب است
آنمرد که در خانهی خود نیز غریب است
از او نشنیدهست و ندیدهست بهجز صدق
دنیای پلیدی که فقط فکر فریب است
ای در پی معنای کرم آمده اینجا
هرخواستهای قبل سوال تو مجیب است
کُشتی که گرفتند خودش را به زمین زد
از کودکیاش در پی شادی رقیب است
تنهاست، که در لشکر طوفانزدهی او
نه عابس و نه حُر و نه جُون و نه حبیب است
پاسخ شده بر آن همه لطف، این همه غربت!
والله! عجیب است، عجیب است، عجیب است!
یکعمر به او طعنه زده جای تشکر!
آن را که از این سفرهی همواره، نصیب است
بر زخم دلش دیدن این صحنه نمک ریخت
بر منبر او قنفذ نامرد خطیب است
از زهر، جگرگوشهی زهرا جگرش سوخت
این رسم زمانهست؛ فراز است و نشیب است
حتی به دل قاتل خود نیز نظر داشت
از بس که رئوف است، کریم است، نجیب است
عمریست که از غربت او داغ دل ما
بیتیست که در ماه صفر نقش کتیبهست؛
«یارب ز سر لطف رسان مرگ حسن را
کز آتش کوچه جگرش غرق لهیب است»
#مجتبی_خرسندی
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi