96.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
📽ببینید | کلیپ تصویری
✔️شعرخوانی #مجتبی_خرسندی در مدح و رثای
#امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
اختتامیه چهارمین کنگره ملی شعر «حدیث حسن»
کرج _ امامزاده حسن علیهالسلام
@Hadisehosn
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
4_5837187634203463678.mp3
13.55M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت سی و ششم:
خطبهی امام سجاد(ع) در مسجد شام (3)
▪️کانال صباحاً و مساءً👇
@Sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
37 Khoroje Karevan Az Sham.mp3
16M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت سی و هفتم:
خروج کاروان آل الله از شام...
▪️کانال صباحاً و مساءً👇
@Sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرجای #کربلا
دارد نشان تربت اعلای کربلا...
#سید_رضا_نریمانی
#مجتبی_خرسندی
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_Khorsandi
هدایت شده از شهرزاد داستان📚📚
#چالش_هفته
#داستان_اسم
نوشته مجتبی خرسندی
❄❄❄❄❄❄❄⛄⛄⛄⛄⛄⛄⛄⛄
خدا رحمت کند پیرزن دوستداشتنی را.
نمیدانم چندمینبار بود که میپرسیدم، اما بدون این که ذرهای گَرد اخم را در صورت گِرد و زیبایش بنشاند، لبخندی زد و گفت؛
بعد از داشتن دوتا دختر، دوست داشتم مادر پسربچهبودن را هم تجربه کنم. وقتی "خانمنور" مژدهی پسر بودنش را داد، سجدهی شکر بهجا آوردم که خدا علاوه بر نعمت، برکت را هم نصیب خانهمان کرده است.
اسمش را "مجتبی" گذاشتم. میخواستم برگزیده باشد و غلام امام حسن مجتبی علیهالسلام.
شبی که به دنیا آمد ماه کامل از پنجرهی شبستان مهمانم شده بود. انگار همهچیز زودتر از آنچه که باید پیش میرفت.
مجتبی هر روز انگار به اندازهی چند روز بزرگتر میشد. زودتر از موعد به راه افتاد. زودتر از موعد زبان باز کرد. و زودتر از آنکه فکرش را میکردم شیرینزبانیهایش را به رخ دلم کشید.
اشکولبخند همزمان باهم مهمان چهرهی پیرزن شدند.
ادامه داد؛ حسابی دوستش داشتم و دوستم داشت. تا "مشولی" (پدر بزرگم مرحوم مشهدی ولیالله) به حساب مرد خانه بودن اخمی میکرد یا غری میزد، فوری سگرمههایش توی هم میرفت و شروع به تهدید میکرد که؛
اگه ننهمُ اذیت کنی میبرمش قم خونه دایی حاجآشیخ.
@shahrzade_dastan
هدایت شده از شهرزاد داستان📚📚
پیرزن نگاهش را به آسمان دوخت، آهی کشید و ادامه داد؛ خلاصه هدیهای بود که خودش داد و خودش هم گرفت. شکر راضیام به رضایش.
دستهایش را پایین میآورد و به سر و صورتم میکشد؛ تا قبل از تو حریف نشدم نام دیگر بچهها و نوههایم را مجتبی بگذارم، اما وقتی تو به دنیا آمدی از پدر و مادرت خواستم که روی دل مرا زمین نیندازند و نام تو را مجتبی بگذارند.
هرچه خاک اوست عمر بابرکت تو باشد.
#داستان_اسم
@shahrzade_dastan
هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
38 Bazgasht.mp3
18.39M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت سی و هشتم:
بازگشت به کربلا...
▪️کانال صباحاً و مساءً👇
@Sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
4_5841704453740170715.mp3
15.86M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت سی و نهم:
جابر بن عبدالله انصاری و عطیه ی کوفی...
▪️کانال صباحاً و مساءً👇
@Sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
هدایت شده از مجتبی خرسندی
بسم الله الرحمن الرحیم
کربلا
هر جای کربلا
دارد نشان تربت اعلای کربلا
ما را که خواهشی
در سینه نیست غیر تمنّای کربلا
کور است در جهان
چشمی که نیست محو تماشای کربلا
خاکی بهشتی است
این است رمز و راز معمای کربلا
در راه اربعین
پی بردهام به معجزهی چای کربلا
با وعدهی ظهور
سبز است راه روشن فردای کربلا
گریان که میشویم
در چشم ماست صحنهی زیبای کربلا
گریه به سود ماست.
یک قطره اشک ضامن یومالورود ماست
پای غم توایم
اینغمهمانغماست که بودونبود ماست
این غم که از ازل
در جان ما و باور ما و وجود ماست
با این همه، خوشیم
از ریشهی محبت تو تاروپود ماست
ما اهل سجدهایم
تا خاک کربلای تو مهر سجود ماست
ذکر حسین شد
ذکریکه لحظهی غموشادی سرود ماست
در این مسیر سخت
دریای کربلای تو پایان رود ماست
جز غم عزیز نیست
پای غم تو شادی عالم عزیز نیست
ما اهل گریهایم
گریهکن تو پیش خدا کم عزیز نیست
در چشمهای ما
کوثر کههست چشمهیزمزم عزیز نیست
جانها فدای تو
در امتحانِعشق تو جانهم عزیز نیست
باتو خوشاست عمر
اما بدون لطف تو یکدم عزیز نیست
کل کتابها
اندازهی لهوف و مقرّم عزیز نیست
چون ماهعشق توست
ماهی شبیه ماه محرم عزیز نیست...
آرامشم حسین
ناز تورا به جانودلم میکشم حسین
تنها نه صبح من
خیساست هرشب ازغمتو بالشم حسین
ابرم که بوده است
نام تو بهترین سبب بارشم حسین
طوفان شدهست و من
در زیر پرچم تو در آسایشم حسین
با تو بهشتیام
بیتو اگرچه لایق فرسایشم حسین
علمم خدایی است
وقتی که میشود همهی دانشم حسین
رزق مرا بده
غیر از زیارت است مگر خواهشم حسین؟
تنها نه غم گریست
نام حسین را که نوشتم قلم گریست
اشکی نداشت چشم
آن را به حق فاطمه دادم قسم، گریست
با ارزش است آن
چشمی که پای روضهی تو دمبهدم گریست
در بین روضهها
خوشبخت آنکسی که بهیاد حرم گریست
در راه کربلا
گوشه به گوشه زائر تو هر قدم گریست
شافی محشر است
چشمان ما برای تو با این رقم گریست
حسرت زیاد خورد
هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست
#مجتبی_خرسندی
#کربلا
#محرم
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از مجموعه صوتی صباحاً و مساءً
40 Arbaeen (1).mp3
19.28M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت چهلم: اربعین...
▪️کانال صباحاً و مساءً👇
@Sabahan_masaa
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
جامانده...
در آن زمین که پناه تمام عالم بود
فقط برای من روسیاه جا کم بود!؟
#مجتبی_خرسندی
#اربعین
#کربلا
@Mojtaba_khorsandi
4_5913755188715327505.mp3
15.28M
✔️شعرخوانی #مجتبی_خرسندی
در مدح حضرت امیر علیهالسلام و #امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
هیئت #امام_زمان - مشهدمقدس
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi
هدایت شده از فراخوان شعر
به نام حضرت صاحبسخن
✔️آیا #ویراستار کتاب شعر باید حتما شاعر باشد!؟
در چندماه اخیر مشغول بازبینی کتابی هستم که در آن اشعاری در یکموضوع خاص آیینی گردآوری شده است. در این مدت به نکتههای جالبی برخوردم. مثلا در یکی از شعرهای شاعران، بهمصرعی با ایراد وزنی رسیدمکه ؛
«ماجرای کربلا و کوفه و شام بس نبود!»
از آنجا که شاعر این شعر را میشناختم، میدانستم که شعرش حداقل ایراد وزنی ندارد. بعد از جابجایی کلمات، مصراع اصلی را پیدا کردم (البته که با یک جستوجوی ساده در گوگل هم میشد بهراحتی متن کامل شعر و این مصرع را به دست آورد، ولی من دوست دارم این کار گزینهی آخرم باشد.)
حالا اصل مصراع این بود؛
«ماجرای کربلا و شام و کوفه بس نبود»
از آنجا که گردآورنده محترم کتاب را میشناختم، به ایشان پیام دادم و طرح مسئله کردم. پاسخ ایشان کوتاه ولی شگفتانگیز بود! فرمودند:
«من که کاری به کار شعر ندارم، چون در ادبیات سررشتهای ندارم! فقط میدانم که طبق مطالعات تاریخی بنده، بعد از واقعه کربلا، ابتدا قافلهی اهلبیت به کوفه و سپس به شام رسیده است. ولی شاعر این مسئله را در شعرش برعکس آورده بود. من هم طبق وظیفه اصلاحش کردم!»
#مجتبی_خرسندی
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِ «شاعران» خَیْراً.
کانال #فراخوان_شعر در ایتا؛
@Farakhanesher
هدایت شده از نجویٰ خط
🥀 ﷽
نام حسین را که نوشتم قلم گریست
اول قلم گریست، سپس دفترم گریست
هرچند باعث همهی گریهها غم است
اما همین که داغ تو را دید، غم گریست
#محرم
#شعر (مجتبی خرسندی)
@najva_khat
بسم الله الرحمن الرحیم
نجف
به نام خاک ديار خدا، به نام نجف
به نام حضرت سلطان دين، امام نجف
به نام خاک زمينی که جمع اضداد است
که پادشاه و گدا میشود غلام نجف
دليل خلقت آدم، دليل خلق زمين
به احترام علی بود و احترام نجف
گمان کنم که خدا از ازل به دست خودش
نوشته واژهی «الله» را به بام نجف
رسول خوانده علی را به «کعبهی سیّار»
که مستحب بشود سجده در تمام نجف
بشر کنار، که حتی بعيد نيست اگر
که کعبه هم بزند بوسه بر مقام نجف
به روی عاصی و مومن در حرم باز است
که ردّ هيچکسی نيست در مرام نجف
#
خودش سبوست، ولی مست کربلا شده است
که بوی سيب رسيدهست بر مشام نجف
سلام کرده به سمت نجف تمام زمين
ولی به کرببلا میرسد سلام نجف...
#مجتبی_خرسندی
#شعر_علوی
#مدح_امیرالمومنین
📝گروه ادبی یاقوت سرخ
@Yaqoote_sorkh
@Mojtaba_khorsandi