eitaa logo
سید محمدجواد موسوی‌فرد
1.1هزار دنبال‌کننده
610 عکس
211 ویدیو
7 فایل
طلبه حوزه علمیه قم، روضه خوان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام شاید اینجا برای اندکی عمیق‌تر شدن در اعتقادات و مسائل اجتماعی مناسب باشد ارتباط با بنده: https://eitaa.com/Mousavifard
مشاهده در ایتا
دانلود
شب قدر چه اتفاقی می‌افتد؟.mp3
1.94M
معارف فلسفی دین اسلام (۱) ◾️ چه اتفاقی می افتد؟ *قسمت اول* ◽️ معنای "قضا و قدر" ◽️ قضای قبل القدر و قضای بعد القدر ◽️ تشبیه زیبای شهید مطهری در نسبت عالم قضا و عالم قدر @elmetawhid
◽️ با "علی" کارها دشوار نیست! 🔸به رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم خبر دادند تعدادی راهزن در کوهی کمین کرده‌اند و در مسیر مشغول جنایت و دزدی‌اند. 🔹رسول اکرم فلانی را صدا کردند و سپاهی به او دادند و فرمودند کت بسته نزد من بیاریدشان! 🔸او رفت ولی چون راهزن‌ها بالای کوه بودند و مشرف بودند با تیراندازی مانع شدند. 🔸برگشت؛ دست از پا درازتر گفت: یا رسول الله! نمی‌شود! 🔹حضرت ختمی مرتبت پرچم را به فلانی دوم دادند، او هم رفت و برگشت و گفت: یا رسول الله! نمی‌شود! 🔸سومی عمروعاص بود، او هم مثل اسلافش! 🔹بار چهارم پرچم را دست یدالله سپرد و آن سه تن را هم در سپاهش ضمیمه فرمود و فرمود همراه "علی" بروید ببینید چگونه می‌شود! 🔸"علی" سپاه را برد پشت کوه، ناحیه‌ای صعب العبور، روزها کمین می‌کردند و شب‌ها حرکت می‌کردند. 🔹عمروعاص نقشه مولا را فهمید، به حسادت در میان جمع گفت: "علی" انسان مغروری است و روش جنگ نمی‌داند باید فرمانده تغییر کند! 🔸"علی" مقتدرانه فرمود هر کس تحمل ندارد همین الان خارج شود و نزد رسول بازگردد. از ترس عتاب رسول دهان‌شان را بستند. 🔹سحر روز سوم بالای سر راهزنان رسیدند، شبیخون زدند، بدون کشته و خون‌ریزی همه را کت بسته آوردند. 🔹همان دم در مدینه در میانه نماز رسول جبرئیل نازل شد و عرضه داشت: حبیبم! این سوره را در نماز تلاوت کن: 🔸وَالعادِیاتِ ضَبحاً (سوگند به اسب‌ها هنگامی که نفس‌هاشان به شماره می‌افتد) فَالمُورِیاتِ قَدحاً (و سوگند به آتشی که هنگام برخورد سم اسبان با سنگ‌ها برمی‌خیزد ) فَالمُغیراتِ صُبحاً ( و سپس سوگند به شبیخون‌زنندگان هنگام صبح) فَاثَرنَ به نَقعاً ( و گرد و غبار برانگیختند ) فَوَسَطنَ بِه جَمعاً (و سپاه دشمن را محاصره کردند) اِنَّ الانسانَ لِرَبِّه لَکَنود (همانا انسان یعنی عمروعاص کنود و حسود است). پ‌ن۱: اسب مولا هم قسم خوردن دارد! پ‌ن۲: این ماجرای جنگ ذات السلاسل است.
شب قدر چه اتفاقی می‌افتد؟(۲).mp3
1.93M
معارف فلسفی دین اسلام (۱) ◾️ چه اتفاقی می افتد؟ *قسمت دوم* ◽️ تقدیر ما در شب قدر بر چه اساسی رقم می‌خورد؟ ◽️ شب قدر چه تاثیری در این تقدیر دارد؟ ◽️ درک شب قدر چیست؟ @elmetawhid
◽️ یک خط روضه ۱. ابوالطفیل می‌گوید: دیدم علی بن ابی طالب را که یتیمان دورش حلقه زده بودند و با انگشت مبارک در دهان آنها عسل می‌گذاشت که هم شیرینی عسل بچشند و هم حلاوت پدری! محفل آن قدر صمیمی و پدرانه بود که شنیدم یکی از اصحابش گفت: کاش ما هم یتیمی بودیم در بر علی! ۲. بعد از آن که مرادی ملعون را گرفتند به حسنش فرمود: حسنم! نمی‌بینی چشمان او از ترس به چه حالتی درآمده؟! با او رفق و مدارا کن و دست و پایش را در غل و زنجیر مکن! داشت به اهل کوفه یاد می‌داد با اسیر و یتیم چگونه برخورد کنند!😭
شب قدر چه اتفاقی می‌افتد؟ (۳).mp3
1.93M
معارف فلسفی دین اسلام (۱) ◾️ چه اتفاقی می افتد؟ *قسمت سوم* ◽️ "قدر و تقدیر" یعنی هیچ اتفاقی در رخدادهای عالم وجود ندارد ◽️ معنای اتفاق ◽️ مثال شهید مطهری برای فهم اتفاقی نبودن امور عالم ◽️هیچ یک از مقدرات اتفاقی نیستند @elmetawhid
◽️ استبداد علمی آنچه در پشت صحنه این انکارهاست از حیث انگیزه‌های نفسانی استبداد رای و از جهت علمی و منطقی خطا در رها نکردن پیش‌فرض‌هاست. وقتی یک پزشک یا روان‌پزشک چنین صحبت‌هایی می‌کند برخی تصور می‌کنند سخنی علمی و منطقی گفته است اما در حقیقت یک خطای منطقی فاحش در اینجا وجود دارد: (دقت کنید!) این عده جزء پیش‌فرض‌هایشان نبودن عالم غیب است و تحت هیچ شرایط تجربی و حتی فلسفی معتقد به عوالم غیب نمی‌شوند، در نتیجه وقتی تجربه‌گرها سخن از اموری می‌کنند که مشاهدتی نیست چون از پیش فرض عالم غیب را منتفی می‌دانند هر تعداد هم که شواهد افزون شود دست از پیش‌فر‌ض‌ها بر نمی‌دارند... مقصود این که تصور نکنید رفته‌اند بررسی کرده‌اند و سپس به این نتیجه رسیده‌اند اینها توهم است. نکته مهم: گزاره‌های تجربی مخالف، پیش‌فرضهای تجربی را نقض می‌کند بر خلاف مبانی فلسفی که با گزاره‌های تجربی هیچ‌گاه نقض نمی‌شوند.
شب قدر چه اتفاقی می افتد؟ (۴).mp3
2.16M
معارف فلسفی دین اسلام (۱) ◾️ چه اتفاقی می افتد؟ *قسمت چهارم* ◽️ آیا مقدر شدن اعمال در شب قدر با اختیار انسان منافات دارد؟ ◽️ مطلب اول: عدم تنافی علم پیشین الهی با اختیار ◽️ مطلب دوم: تقدیر به نحو اقتضا یعنی چه؟ @elmetawhid
◽️آیا فلسطین مساله ماست؟ 🔸 ۱. چه شد که ما کاسه داغ‌تر از آش شدیم و از قدس جوری دفاع می‌کنیم فلسطینی‌تر از فلسطینی‌ها؟ 🔹 پاسخ ساده ایران اینترنشنالی‌اش این است که اول انقلاب کله‌هامان بوی قرمه سبزی می‌داد و داغ بودیم؛ گفتیم یک تک پا برویم فلسطین را هم آزاد کنیم، بعد دیدیم نه! این تو بمیری از اون تو بمیری‌ها نیست! و این شد که تا الآن در رودرواسی‌اش گیر کردیم و تا خونه سینه خیز آمدیم!!! 🔸 ۲. پاسخ بی‌بی‌سی طورش این است که جمهوری اسلامی می‌خواست از اتحادیه‌های عرب عقب نماند و خودش را قاطی ماجرا کند تا مثلا بشود رهبر منطقه، ولی این اعراب بودند که دست جمهوری اسلامی را خواندند و از دایره بیرونش کردند. 🔹 ۳. از این ترّهات بگذریم دلیل اولش دستوری است که در فقه شیعه آمده و آن هم این که در اسلام مرزی بین کشورهای اسلامی وجود ندارد و اگر دشمن غیر مسلمان به یک کشور اسلامی حمله برد بر همه مسلمین "واجب است دفاع کنند". دقت کنید! ماهیت این مساله دفاع است نه چیز دیگر. 🔸 ۴. دلیل دیگری که مساله فلسطین را حساس کرده جلوگیری از بدعتی است که قلدرهای دنیا انجام دادند، وقتی بعد از جنگ جهانی دوم دیدند یهودی‌های مظلوم توسط هیتلر ظالم به چوخ رفتند گفتند برویم یک سرپناه برای اینها پیدا کنیم، و گفتند کجا ببریم‌شان غیر از خانه پدری؟! آوردندشان در اورشلیم یا همان بیت المقدس! واقعا خاک بر سر مسلمانی که ببیند این قلدرها به سادگی با یک بهانه خاک‌ کشور هم‌کیش‌شان را اشغال می‌کند و می‌گوید فعلا که به خانه ما نرسیده! هر وقت رسید به خودمان تکانی می‌دهیم!! اگر جمهوری اسلامی در مساله قدس هیچ چیزی جز محدود کردن صهونیست خبیث در همین جغرافیا نداشته باشد کافی است و بلکه زیاد است.. البته گامهای پیروزی جلوتر از این حرفهاست. 🔹 ۵. دلیل سوم آن است که فلسطین "ژئوپلیتیک" فوق استراتژیک سه قاره است، لولایی است که سه قاره را به هم پیوند داده، تسلط دشمن یهودی بر این منطقه و تسری به نیل تا فرات یعنی گرفتن گلوی مسلمین یک‌جا و یک‌باره! ◽️ چرا غربی‌ها برای داستان اوکراین خودشان را از ۸ قسمت تکه تکه کردند؟ دلشان برای مردم سوخته بود؟ یا برای خاک و نقطه استراتژیکی که گلوی روسیه را با آن می‌فشردند؟ 🔹 چرا استرالیا باید نیروهای نظامی‌اش را (ذیل ناتو) بفرستد در عراق و افغانستان که مثلا تامین امنیت کند؟ چون امنیت این منطقه یعنی امنیت انرژی و امنیت انرژی یعنی امنیت اقتصادش، ذره‌ای مثل استرالیا شعور می‌داشتند نمی‌گفتند فلسطین مساله ما نیست. 🔸 ۶. موضوع دیگر اشارات روایاتی است که نبرد آخرالزمان را به این نقطه پیوند داده است. فلسطین کلید رمز آلود فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است: "امروز همه‌ی دنیای اسلام باید قضیه‌ی فلسطین را قضیه‌ی خود بداند؛ این، کلید رمزآلودی است که درهای فرج را به روی امت اسلامی میگشاید". بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در سومین کنفرانس حمایت از فلسطین (۱۳۸۵/۰۱/۲۵)
بالاخره مردم پای انقلاب هستند یا خیر؟.mp3
2.11M
◽️ بالاخره مردم پای انقلاب هستند یا خیر؟ [به مناسبت ] 🔸خطاهایی که موجب نتیجه‌گیری‌های اشتباه در این زمینه شده: اول- تخصصی بودن موضوع و هزینه بردار بودن آن دوم- مراتب و درجات داشتن رضایت و نارضایتی سوم- تفسیر و تحلیل اشتباه از نق ‌زدن‌ها و اعتراضات چهارم- طیفی که شکل حکومت برای‌شان موضوعیت دارد. @elmetawhid
▫️تحلیل هستی شناختی برخی مسائل تجربه های نزدیک به مرگ *قسمت اول* (تحلیل ماهیت توهم) 🔸۱. رایج ترین اشکال به این تجربه ها استناد توهمی بودن بدانهاست، برچسبی که نسبت دادنش چندان مؤونه و زحمتی ندارد و در واقع بار استدلال را به دوش طرف مقابل گذاشته و درعین حال به مقصود خویش در نفی اعتبار این تجربیات هم رسیده است. بنابراین لازم است تحلیلی نسبت به «ماهیت توهم» داشته باشیم تا بدانیم چه چیز را می توان به توهم متصف کرد و چه چیز را نباید. 🔹۲. توهم ویژگی برخی «ادراکات» ماست، یعنی از میان انبوهی از حالات و صفات نفسانی این «ادراک و علم» است که ممکن است توهم باشد، اهمیت این مسأله بدین جهت است که تأکید کنیم تصمیم درباره توهم بودن یا نبودن یک ادراک به یک پزشک ربطی ندارد و این کار فیلسوفان معرفت شناس است که درباره آن صحبت کنند و معیارها را ارائه کنند. کار پزشک بررسی صحت و سقم بدن است و ادراک هر چند زمینه های بدن مند دارد اما دارای ماهیتی مجرد از بدن است. 🔸۳. می رسیم به سؤال اصلی؛ فیلسوفان از کجا یک ادراک را واقعی و ادراکی دیگر را توهمی می دانند؟ 🔺پیش از آن «توهم» را تعریف کنیم و پیش تر از آن یک اصطلاح را توضیح دهم. 🔹در فلسفه به آنچه مقابل صورت های ادراکی ما قرار می گیرد «برابر ایستا» یا مُطابَق گفته می شود. مثلا صورت ذهنی سی و سه پل که در ذهن شماست یک برابر ایستا دارد و آن هم همان سی و پل واقعی است که در شهر اصفهان است. 🔸۴. توهم یعنی ادراکی که فاعل شناسا گمان می کند برابر ایستای خارجی (مطابَق) دارد در حالی که چنین نیست، مثل شخصی که سراب می بیند و گمان می کند که واقعی است اما چنین نیست. 🔹پس برای تحقق توهم چند چیز نیاز است: اول یک صورت ذهنی، دوم اعتقاد فاعل شناسا به برابر ایستا داشتن صورت ذهنی، سوم برابر ایستا نداشتن صورت ذهنی. 🔺بنابراین سؤال اصلی این است که چگونه می توانم بدانم غیر از من و ادراکات من، چیزی در عالم خارج از ذهن وجود دارد یا خیر؟ 🔸۵. فیلسوفان از دو راه عمده تشخیص می دهند چه چیز توهم نیست: 🔹۵.۱. راه اول را ادراک پیشینی نام نهاده اند ( و به قول ابن سینا ادراک ما قبل الکثرۀ) در این راه از طریق لوازم عقلی و فلسفی جلو می روند. مثلا می گویند لازمه وجود من به عنوان ممکن الوجود یا موجود معلول یا موجود منظم یک علت مستقل (واجب الوجود) است. این راه ربطی به بحث ما ندارد. 🔸۵.۲. راه دوم ادراک پسینی و به قول ابن سینا ادراک ما بعد الکثرۀ است. 🔺ساده اش این است که از طریق مشاهدات تجربی می توانیم بفهمیم که آیا این ادراک توهم است و یا واقعی. مثلا شما از طبقه دهم ساختمان ارتفاعی مشاهده می کنید که هیچ گاه نمی گویید توهم است چون بارها تجربه شده است کسانی از این ارتفاع افتاده اند و سخت در هم شکسته اند. 🔹 ۶. می رسیم به قسمت اصلی بحث: توهمی بودن یا نبودن امر تجربی با تراکم شواهد و تجمیع قرائن ثابت می شود. (قهرمان این بحث شهید صدر است که خلأ آن را در فلسفه اسلامی احساس کرد و با نبوغ خود نظریه پردازی قابل توجهی نمود) 🔺هر مقدار امر تجربی با شواهد بیشتری تأکید شود از احتمال توهمی بودن آن کاسته می شود. 🔺به عبارت دیگر «اعتبار» تجربه های نزدیک به مرگ مثل «اعتبار» تجربه های دیگر است، وقتی «تعداد» این تجربه ها بالا می رود احتمال خطا بودن آنها کاهش می یابد. دقیقا این را می گویم که کمیت مشاهده ها و ملاحظه آثار آنها موثر در نفی توهم است. 🔺البته هیچ گاه احتمال خطا درهیچ امر تجربی به صفر نمی رسد اما می تواند آن قدر کم شود که اصلا مورد اعتنا قرار نگیرد... اما آیا این همه ماجراست؟ خیر، تجربه احتیاج به چیزهای دیگری برای اثبات خودش دارد. ادامه دارد... @elmetawhid
◽️تحلیل هستی شناختی برخی مسائل تجربه های نزدیک به مرگ ▫️*قسمت دوم (اگر مشاهده‌گرها چیزی بر خلاف اعتقادات ما مشاهده کنند) 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔸۱. دانستیم تجربه‌های نزدیک به مرگ مثل سایر تجربیات‌اند و هر مقدار بتوان آزمون پذیری این تجربیات را فزون تر کرد بیشتر می توان بر اعتبارشان افزود. 🔹لکن تجربه وقتی احتمال خطایش کاهش می یابد که مقرون به شواهد و تراکم قرائن گردد، در این تجربیات نیز شواهد صدق و درستی در حال تجمیع اند و همین ها نشان دهنده درستی اکثر این تجربیات‌اند. 🔸از جمله این شواهد درستی اخبار غیبی از حوادثی است که در مکان های دیگر و حتی در زمان های دیگر توسط تجربه گرها اتفاق می افتد. قرینه دیگر این است که در عین مرگ جسد از نظر پزشکی و از کار افتادن مغز و قلب چنین ادراکاتی رخ می دهد. شاهد دیگر یکسانی گزارش های فراوانی است که از نقاط مختلف دنیا جمع شده است، گزارش هایی مثل تونل نور، تفاوت رنگ ها و صداها با رنگ ها و صداهای دنیا، حضور آنی در هر نقطه ای که اراده تعلق بگیرد... 🔹 ۲. اما سؤال مهمی رخ می نماید که نتیجه اش برای ما اهمیت فراوانی دارد؛ آیا برای صحت تجربه صرف مشاهدات و تجمیع قرائن کافی است؟ 🔸پاسخ منفی است، مشاهدات صرف توان معنا بخشی به اکثر مشاهدات ما را ندارند در حالی که ما مشاهدات بی معنایی نداریم و تقریبا همه مشاهدات ما معنادارند. 🔹مثلا آنچه تحت عنوان جاذبه زمین می شناسیم صرف یک مشاهده نیست، مشاهده ما سقوط اجسام است اما علت سقوط را نیز به مشاهده ضمیمه کرده ایم و در نتیجه می گوییم سقوط اشیاء به سمت زمین برای ما معنا دارند، حال اگر اجسام در فضا معلق بمانند برای ما بی معنا و معما گونه اند؛چرا اجسام سقوط نمی کنند؟ 🔸 ۳. چه چیزی به مشاهده ها معنا می دهد؟ پیش دانسته ها و مبانی عقلی. در جای خود ثابت شده است که اگر حضور مبانی عقلی- فلسفی را از مشاهدات صرف حذف کنیم هیچ تفاوتی میان علم و جادو باقی نخواهد ماند. بر این اساس اگر کسی در مشاهدات خود چیزی خلاف عقل یا اموری که با عقل اثبات شده را ببیند مشاهده او اعتباری ندارد. 🔹مثلا کسی مشاهده کند در آن عالم هیچ فرقی بین مومن و کافر نیست، یا این که مشاهده کند اشخاصی که به کفر و ظلم مشهورند مقامات عالیه داشته اند، و یا مشاهده کند شیطان نیز مانند خداوند مُلک و پادشاهی در آن عالم دارد. اما چرا چنین مشاهدات نادرستی ممکن است رخ دهد؟ ان شاء الله در نوبت بعد...
◽️تحلیل هستی شناختی تجربه نزدیک به مرگ *قسمت سوم* ماهیت تجربه‌های نزدیک به مرگ ۱. تا بدین جا به این جمع بندی رسیدیم: ◊ منطق قبول کردن تجربیات نزدیک به مرگ مانند منطق پذیرش تجربه های حسی است، ◊ کثرت شواهد و تراکم قرائن باعث می شود احتمال توهمی بودن ادراک تجربی کاهش یابد، ◊ اما ادراکات تجربی ضرورتا احتیاج به مبانی عقلی- فلسفی دارد و بدون آنها معنا دهی به مشاهدات تجربی صورت نمی گیرد، ◊ تجربه های نزدیک به مرگ دارای هر دو مؤلفه‌اند، یعنی هم شواهد صدق فراوانی دارند و هم مبانی عقلی که بر اساس آنها می توان تجربه ها را فی الجمله صادق دانست وجود دارد. ۲. سؤال دیگری که رخ می‌نماید این است که آیا تجربه نزدیک به مرگ با تجربه‌های حسی از یک سنخ اند؟ مسلما خیر، تفاوت در چیست؟ تجربه حسی از ابزارهای حسی بهره می برد اما تجربه نزدیک به مرگ ماهیت «کشف و شهود» یا حس درونی را دارد. یک آموزه مورد اتفاق میان فیلسوفان و عارفان مسلمان وجود دارد و آن این است که روح انسان هر اندازه مشغول توجه به بدن و نیازهای بدنی باشد از عالم قدس و ملکوت بیشتر فاصله گرفته است و تحت هر شرایطی روح توجه به بدن را کمتر کند بیشتر می تواند در عالم قدس به پرواز آید. ۳. مثال ۱. هنگام خواب ضعیف ترین حالت آن را تجربه کرده ایم، هنگام خواب ورودی های حواس پنج گانه (خصوصا سمعی و بصری) تا حد زیادی کاهش می یابد، خورد و خوراک و نیازهای جنسی نیز کمتر مورد توجه است، این است که انسان این امکان را می یابد که در عالم قدس و ملکوت طیران کند. اما موانع زیادی را خودمان در طول روز فراهم می کنیم که رؤیای ما صادق نمی شود. مثال ۲.حالت دیگر ریاضت‌های عرفانی است که سبب ارتباط تقریبا اختیاری با عالم ملکوت می‌گردد، مشاهده عالم ملکوت برای عرفا به دلیل همین خصوصیت (کاستن توجه به امور بدنی و نیازهای آن طی یک برنامه عملی) رخ می دهد. ۳. حال در مورد تجربه نزدیک به مرگ نیز کشف و شهود عالم برزخ به این جهت رخ می دهد که روح برای لحظاتی توجه خود به بدن را کاملا قطع می کند، این سبب می گردد به اندازه عوامل مختلفی روح در عالم قدس حضور پیدا کند. در همین تجربه های نزدیک به مرگ نیز همه تجربه کننده ها در یک سطح، جدایی روح از بدن را تجربه نکرده اند؛ اشخاصی که کاملا از لحاظ پزشکی مرده به حساب می آیند و اشخاصی که در کما به سر می برند یکسان و برابر نیستند. هم چنین ممکن است اشخاصی به دلیل استعداد ذاتی و اولیه و بدون هیچ زمینه ای برای مرگ، روحشان به صورت غیر اختیاری برای لحظاتی از بدن جدا شده و دوباره بازگردد، به این حالت اگر اختیاری باشد خلع بدن گفته می شود. اما این مکاشفات همیشه کشف امور واقعی نیست، یعنی ممکن است امور غیر واقعی نیز در این کشفیات رخ دهد. در نوبت بعد به این می پردازیم که آیا می شود به همه تجربه های نزدیک به مرگ اعتماد کرد؟ @elmetawhid
▫️«رؤیت ماه» یا «تولد ماه»؟ آیا قانون گذار دین (همان شارع مقدس به اصطلاح ما طلبه ها) حق ندارد دستور شرعی اش را منوط به امری با معیارهای خودش کند؟ منظورم به طور مشخص این است که شارع مقدس (یعنی خداوند) دستور روزه و افطار را مشروط به «رؤیت ماه» کند نه «وجود و تولد ماه». اهل سنت بر اساس فقه خودشان ابتدای ماه را «تولد ماه» می دانند ولی شیعه «تولد ماه» را کافی نمی داند. در واقع تحقق بخش حکم شرعی مشروط به ادراک ما شده است نه وجود واقعی ماه. این هم مشخص است که ماه قمری هر دو سه ماه یک بار این نقصان ها را جبران می کند و به همین وسیله ابتدا و انتهای ماه قمری در کشورهای مختلف، تفاوتش در حد یکی دو ماه بیشتر نخواهد بود.
▫️تحلیل معرفت شناختی تجربه های نزدیک به مرگ *قسمت چهارم* مدلول این تجربه ها 🔺1. تجربه نزدیک به مرگ به چه چیزی دلالت دارد؟ به تعبیر ساده تر چه چیزی را اثبات می کند؟ این سؤال را هم یک مومن خداباور و هم یک ملحد می تواند بپرسد و نحوه دلالت تجربه های نزدیک به مرگ برای هر یک می تواند متفاوت باشد. 2. تعبیر دیگر این سؤال این است که آنچه تجربه گران، درک کرده اند غیر از وجود عالم غیر مادی، دارای محتوا و مفاد است و خبرهایی از عالم غیب آورده اند که قابل توجه اند، آیا تجربه نزدیک به مرگ دلالت بر صحت تمام این گزارش ها دارد؟ 👈پاسخ را در ضمن نکاتی بررسی می کنیم: 🔸نکته اول- تجربه نزدیک به مرگ دلالتی مثل برهان نظم دارد، هر چند برهان نظم هیچ گاه احتمال خلاف را به صفر نمی رساند اما تجمیع شواهد و قرائن منجر به این می شود که به قول فیلسوفان دین کفه باور به خدا سنگین تر شود و البته ادله وجود خداوند بسیار دقیق تر و قوی تر از برهان نظم اند اما برهان نظم خاصیت «در فکر فرو بردن» برای خواص و «تقویت ایمان» برای عامه را در پی دارد. 🔰بر این اساس تجربه نزدیک به مرگ نیز از جمله شواهدی است که وجود عالم غیب و «به حساب» بودن کارهای انسان در دنیا را می تواند تقویت کند هر چند برهان یقینی منطقی را نتواند سامان دهد. 🔹نکته دوم- خبرها و گزارش هایی که تجربه گران می کنند بر دو قسم است: 👈اول آنچه صرفا گزارش از شهود و کشف ایشان است و هیچ تفسیری اضافه نمی شود، 👈دوم تفاسیری که از مشاهداتشان ارائه می کنند بین این دو نوع خبر حتما» باید فرق گذاشت. 🔺به مثال زیر دقت کنید: یکی از اساتید فلسفه حوزه علمیه تعریف می کرد ابتدای انقلاب یکی از عرفای اهل سنت نقشبندی در کردستان ادعا کرده بود من در مکاشفه ام رسول خدا صلی الله علیه و آله و خلیفه اول را مشاهده کرده ام و هیچ کس دیگری همراه ایشان نبود. ایشان به قصد توضیح بیشتر از قم به کردستان سفر می کند، با آن شخص به گفتگو می نشیند: - شما چه چیز مشاهده کردید؟ - مشاهده کردم که رسول خدا نشسته بودند و کسی که به ایشان اقتدا کرده بود جناب ابوبکر بود. - آیا رسول خدا به شما فرمودند ایشان ابوبکر است؟ - خیر - آیا خود آن شخص گفت من ابوبکرم؟ - خیر - آیا روی پیشانی اش نوشته بود من ابوبکرم؟ - خیر - پس از کجا متوجه شدید؟ - خب! این شخص مسنّ بود و بین اصحاب رسول خدا هیچ کس مثل جناب ابی بکر مسن نبوده است!! 👈پر واضح است که این شخص مشاهده خالص را تعریف نکرده است بلکه علاوه بر مشاهده تفسیرهای ذهنی خویش را نیز افزوده است. 🔰 بر همین اساس بایست با ملاحظات دقیق آنچه اشخاص مشاهده کردند با تفسیرهای ذهنی شان تفکیک شود و آقای موزون تا حدی هنگام پرسش تلاش می کردند این اتفاق بیفتد. 🔹نکته سوم- مشاهدات تجربه گران بسیار ناقص است و هیچ استثنائی هم ندارد. این گزاره جزء مطالب رایج در عرفان اسلامی است که از آن به این صورت یاد می شود که تنها کسی که عالم ملکوت را به صورت تامّ و تمام مشاهده کرده و سپس بر اساس آن فرموده چه چیزی واجب و چه چیزی حرام است رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله است. بقیه تجربه ها بدون استثنا مقدار بسیار اندکی از عالم ملکوت را نشان می دهد و نباید سبب غرور تجربه گر شود که من همه عالم ملکوت را دیدم و مثلا] آن چنان هم که گفته می شود عبادات در نجات انسان مؤثر است نیست. 👈اولا آنچه تو مشاهده کرده ای بخش بسیار اندک عالم ملکوت بوده است و به صورت خیلی واضح تر باید بگویم در عالم برزخ تمام زندگی دنیا را انسان زندگی می کند لکن با حقیقت اعمالش، یعنی اگر در دنیا اهل نیکوکاری و عبادت بوده است در عالم برزخ با حقیقت مجسم شده این اعمال برزخ را طی می کند، و در نتیجه ممکن است لحظات ابتدایی ورود در برزخ جذاب و دلربا باشد اما ادامه آن معلوم نیست چنین باشد. 👈ثانیا همه آنچه در برزخ رخ می دهد در مقابل قیامت کبری شیء قابل ذکری نیست، نباید با غرور، حضور چند دقیقه ای در برزخ را شناخت تمام عوالم ملکوت از جمله عالم قیامت اعلام کرد. 🔸نکته چهارم- هر آنچه که تجربه گران مشاهده کرده اند اگر موافق اعتقادات است تاییدی بر آنهاست و اگر موافق نیست باید ملاحظه کرد که آیا اولا این مشاهدات در عالم برزخ رخ داده یا صرفا مشاهده دنیایی آنها بوده، ثانیا آیا تفسیر آنهاست یا مشاهده خالص ایشان. @elmetawhid
◽️ گزاره‌های مبهم ۱. گاهی بحث کردن‌ها دچار فرسودگی می‌شوند نه از این  جهت که جار و جنجال به پاست یا این که مغلطه عمده‌ای در کار باشد بلکه یک حرف صحیح اما مبهم و بدون آدرس ارائه می‌شود که ارزیابی را دچار مشکل می‌کند. "گزاره‌های مبهم" آدرس غلط و کذب نیستند تا بگوییم اشتباه نکن! مغالطه قابل توجهی هم ندارند تا دنبال صورت و ماده استدلال باشیم بلکه اشکال‌شان در این است که می‌گویند "چه" ولی نمی‌توانند بگویند "چگونه"! ۲. وقتی یک ناهنجاری، مردمی شود دیگر نمی‌توان به سادگی آن را ریشه‌کن کرد، مثلا گاهی داعش حمله می‌کند و شما دفاع می‌کنید و ریشه‌شان را هم می‌کنید، اما اگر همین ناامنی توسط مردم یک کشور ایجاد شود کار حاکمیت را سخت می‌کند. مثلا: دوست طلبه‌ای سالها پیش در کلاس بنده بود که در انگلستان بزرگ شده بود، از جمله چیزهایی که می‌گفت این بود که لندن شهر بسیار ناامنی است و در محله شیعیان که امن‌ترین محله است نمی‌توان بیشتر از ساعت ۲۲ بیرون از خانه ماند. چرا پلیس انگلیس نمی‌تواند چنین ناهنجاری فاحشی را از بین ببرد؟ چون یک گروه اراذل و اوباش نیستند که ناامنی ایجاد می‌کنند بلکه متاسفانه بخشی از خود مردم‌اند. در ایران خودمان در بعضی استان‌ها مقابله با قاچاق مواد مخدر مشکل است چون امرار معاش برخی از مردم از همین طریق است. ۳. "جلوی قاچاق را بگیرید" به جای این که ارز ترجیحی را حذف کنید از جمله گزاره‌های مبهم است که آدرس روشنی نمی‌دهد چگونه می‌شود جلوی قاچاقی را گرفت که مع الاسف منبع درآمد برخی از مردم ما شده که مرزنشین‌اند؟ آن بیچاره‌ها هم البته گناهی ندارند؛ طریق دیگری به راحتی برای گذران زندگی جلوی رو ندارند نه این که این کار یک انتخاب باشد.
◽️کلاس درس سیاسی "جومونگ" (به بهانه بازپخش ده باره سریال جومونگ از تلوزیون!) 🔸۱.سریال جومونگ هر چند جذابیت داستانی و گاه ابرقهرمانی دارد اما به نظر می آید این سریال یک کلاس درس سیاست آموزی است، طور ورود و خروج و سیر داستان چنین می‌نماید که سیاست را که دانش «تصدی و حفظ قدرت» و مولفه های تاثیر گذار در این موضوع دانسته اند در این سریال مجسم شده است. 🔺ای کاش خیلی از کسانی که تصورات نه چندان عمیقی از سیاست دارند دقت بیشتری در تصویرسازی این سریال از «مولفه های قدرت» می کردند، احتمالا کلاس درس جومونگ موجب عمق بخشیدن به اندیشه های سیاسی گردد. 👈 مثلا کسی که تصور می‌کند رفاه مملکت به یک امضا وابسته است و سران مملکت از بدجنسی از بد ذاتی این حکم را امضا نمی‌کنند را باید کجای دلمان بگذاریم، یاد طنزی افتادم که می‌گفت برخی تصور می‌کنند گرانی و ارزانی یک دکمه در هیات دولت دارد که اگر بخواهند به سادگی می‌توانند همه چیز را ارزان کنند. 🔹۲. سریال جومونگ به خوبی می‌تواند مخاطب عام را از سطح تحلیل‌های کوچه بازاری به یک عمق نسبی برساند، در این سریال: اولا مشکلات عدیده‌ای که در راه رسیدن به اهداف بزرگ وجود دارد به خوبی به تصویر کشیده شده است، چنین نیست که برای رسیدن به این اهداف همه چیز فراهم باشد و فقط با زدن یک دکمه بتوان به مطلوب رسید. 🔸 از این مهم‌تر‌ تفاوت انگیزه‌ها در رسیدن به اهداف متعالی و به قول خودشان هدف والاست.(تعارض یاران جومونگ با قبیله سوسانو) تفاوت انگیزه‌ها هر چند در ابتدا موجب اتحاد است اما در ادامه سبب نزاع‌های داخلی می‌گردد. (کتاب‌های طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن اثر رهبر انقلاب و امیر کبیر قهرمان مبارزه با استعمار نوشته هاشمی رفسنجانی تفاوت‌ جدی د عمیق دو نگاه در انقلاب را نشان می‌دهد). 🔹 ۳. یکی دیگر از نکات مهم سیاست‌ورزی و سیاست فهمی در سریال، تاثیر گذاری عناصر مختلف بر سیاست‌های کشور است: - پادشاهی که در دوران‌های سلامتی، بیماری و کودتا انحائی از تاثیر را داراست، - وزرائی که البته همه در یک سطح نیستد و تاثیر گذاری‌های مثبت و منفی مختلفی دارند، - شاهزاده‌هایی که اگر بتوانند کودتا می‌کنند، - زنان حرمسرا که از طریق فرزندانشان در حاکمیت تاثیر گذارند، -رؤسای قبائل که اتحاد و عدم اتحادشان و نیز انگیزه های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی آنها در حکومت موثر است، -ابر قدرت هایی که طمع ورزی و دخالت های بیجای آنها همیشه مانع رشد کوچک تر ها شده و اجازه نفس راحت کشیدن نمی دهند. 👈مخلص کلام این که چنین نیست هر آنچه حاکم جامعه اراده کند به سادگی در جامعه پیاده گردد و هیچ مانعی منع و تحریف و تغییر ایجاد نکند. این سریال نکات درس آموز دیگری در فهم روابط سیاسی دارد که شاید وقتی دیگر به آن پرداختیم.
◽️ جدال احسن هر چند دعوت به وسیله حکمت و موعظه حسنه کار عملیاتی امام صادق علیه السلام بود اما بدون تردید بخش زیادی از عمر علمی حضرت امام صادق علیه السلام مناظراتی است که ایشان با ادیان و مذاهب مختلف داشتند. ۱) مناظرات امام صادق علیه السلام اختصاص به هیچ موضوعی نداشت، گاه با ملحدین و زندیق های مشهور و غیر مشهور آن زمان به گفتگوهای جدی فلسفی و کلامی می پرداختند، گاهی با مخالفین و اهل سنت و حتی گاهی با پزشک هندی که اعتقادی به خداوند نداشت بحثی ترکیب یافته از اعتقادات، پزشکی، انسان شناسی و معرفت شناسی طرح می کنند. ۲) امام شاگردان متعددی برای مناظرات تخصصی تربیت فرموده بودند، هشام بن سالم را برای مباحث توحیدی، هشام بن الحکم در مسائل امامت و نبوت، زراره را در فقه، دیگری در حدیث و همین طور. شخصی از شام در موسم حج نزد امام علیه السلام آمد و گفت می خواهم با شاگردانت مناظره کنم. امام اجازه دادند و مناظره کرد. آخرین نفر هشام بن حکم بود، چنان مغلوب شد که خودش در میانه بحث متوجه تناقض مذهبش شد. سپس به دست امام علیه السلام شیعه شد. ۳) با ابن ابی العوجاء که شخصی مشهور در زندیق بودن و کفر بود چند جلسه مناظره کردند، ابن ابی العوجاء وسط بحث می گفت: هیبت شما اجازه نمی دهد درست صحبت کنم، امام علیه السلام طور سخن گفتن را تغییر دادند تا راحت باشد. یکی از نفس گیر ترین سؤال های امام از او این بود: - بگو بدانم تو مخلوقی یا مخلوق نیستی؟ (کنایه از این که خدایی هست یا نیست؟) - مخلوق نیستم! - پس بگو اگر مخلوق بودی چه ویژگی هایی داشتی (که اکنون آن ویژگی ها را در خود تطبیق نمی کنی؟) به تعبیر خودمان «هنگ» کرد، نمی دانست چه پاسخ دهد، بلند شد و ایستاد. امام ادامه دادند: اگر در تمام عالم یک مخلوق باشد و تو بخواهی آن را تشخیص بدهی چگونه برایت ممکن است در حالی که نمی دانی مخلوق چه ویژگی ای دارد؟ ۴) همین ابن ابی العوجاء وقتی پرخاشگری مفضل بن عمر شاگرد امام صادق علیه السلام هنگام مباحثات را دید گفت: تو چگونه شیعه ای هستی؟! جعفر بن محمد (علیهما السلام) وقتی با ما به گفتگو می نشیند آن قدر آرام و ساکت گوش می دهد که می گوییم سخن ما را پذیرفته است، ولی وقتی شروع به نقادی می کند می بینیم بنیاد سخنانمان بر هواست.
◽️ جشن یا استغاثه؟ والله می‌دانستم جلوی "سلام فرمانده" را همین اخباری مسلک‌های خشک مغز و هیاتی‌های سکولار قرار می‌دهند، گفتم چیزی نگویم پیش‌داوری نکرده باشم.. اما شد همین که شد! می‌گویند غناست!! جشن گرفتن در شب شهادت رئیس مذهب است!! امام عصر علیه السلام فرمانده نیست!! نام سید علی را چرا کنار نام امام عصر علیه السلام می‌آورید؟! مردم آبادان عزادارند! یا للعجب! نه می‌دانند غنا چیست و نه از سیاست و دین و ولایت فقیه چیزی خبر دارند. خودشان اسمش را گذاشته‌اند جشن و بعد حمله می‌کنند. ما گفتیم استغاثه به امام عصر علیه السلام است ولی با زبان کودکان  که "بیا یارت میشم"...
◽️روان‌کاوی مخالفت‌ها با سلام فرمانده این نوشته به آن دسته‌ای از هم‌وطنان که نظری متفاوت درباره زمان اجرای این سرود دارند ناظر نیست، مقصودم آنهایی هستند که می‌دانند "سلام فرمانده‌"ای ها نه بی توجه به عزای عزیز زهرا هستند و نه در همدلی و همبستگی با مردم آبادان کمتر از دیگران‌اند اما در عین حال موقعیتی مناسب را برای تفرقه افکنی دیده‌اند. آنچه در روان‌کاوی مخالفت با اجرای این سرود به نظر می‌رسد این است که این جماعت همیشه و همواره تبلیغ می‌کنند که عموم مردم طرف حکومت نیستند و در نتیجه قوانین سختگیرانه حکومت مثل حجاب و منع شرب خمر و امثال آن مشروعیتی ندارد. در "ناخودآگاه"شان احساس می‌کنند این اتحاد خلاف حرفی است که شبانه روز تبلیغ و ترویج می‌کنند، طبیعتا بهانه‌های واهی و مضحک را وسیله تخریب اتحاد گرفته‌اند‌. مخلص کلام اینکه مشروعیت قانون جمهوری اسلامی به طرفداری اکثریت است، در حالی که این عده همواره گفته‌اند جمهوری اسلامی طرفداری بین مردم ندارد و بالنتیجه وقایعی مثل تشییع جنازه حاج قاسم و حججی شهید و پویش (حقیقتا پویش) سلام فرمانده را که نشان‌دهنده این اتحاد و همدلی است را بر نمی‌تابند.
◽️ فقط ما می‌فهمیم! 👈برای جمهوری اسلامی بهتر نبود اتحاد به وجود آمده مردم در تشییع جنازه حاج قاسم را با ساقط کردن هواپیمای اوکراینی از بین نبرد؟ منطق بعضی‌ها: جمهوری اسلامی این قدر شعور نداشت که شلیک به یک هواپیمای خارجی تمام آن شکوه و هیبت را از بین می‌برد. 👈 برای جمهوری اسلامی بهتر نبود عبدالباقی را دستگیر کند و عمده تقصیرات را متوجه او کند و خودش جا خالی دهد؟ باز هم همان منطق سست می‌گوید جمهوری اسلامی این همه هزینه می‌دهد و فشارها را تحمل می‌کند که یک شخص معلوم الحال فرار کند!! چرا فکر می‌کنند همه احمق هستند و فقط خودشان می‌فهمند؟! برخی هم می‌گویند فیلمش را گرفته‌ایم در دبی! آخر این شخص فراری که همه عالم و آدم دنبالش هستند صاف می‌آید توی خیابان که فیلمش را بگیری؟!! عبدالباقی گنده‌تر بود یا حسین فریدون یا مهدی هاشمی که بابایش یک موقع همه کاره مملکت بود؟!! احمدی نژاد و حسن روحانی و دیگرانی بودند که هی تهدید کردند اگر فلان بشود همه چیز را می‌گوییم و ... عبدالباقی چه چیز داشت که بگوید و فراری‌اش دادند که نگوید؟ که فلانی رشوه گرفته؟ خب فلانی را هم گرفته‌اند یا خواهند گرفت. که فلان کله گنده نظام با من هم‌دست بوده؟ خب دیوار حاشا بلند است، به سادگی می‌توان انکار کرد و یک لیوان آب هم روش...
◽️ کنترل ذهن در مسیر تقرب به نمره😄 (توصیه های به طلاب، دانشجویان و دانش آموزان برای شب های امتحان) ۱. امتحان های حافظه محور خیال ندارند که جای خودشان را به نسل جدیدی از آزمون ها مثل «ارائه»، «آزمون های کتاب باز» و «آزمون مهارت محور» دهند و این هم احتمالا به سبب همان کهنگی و پیری میانگین سنی مسئولان کشور است که حوصله دردسر جدید را ندارند اما امیدورایم این دولت تکانی به این وضع فسیل شده بدهد. ۲. با این حال چنین نیست که امتحان های حافظه محور مضر باشند بلکه فواید قابل توجهی هم دارند لکن در مقایسه با انواع جدیدی از آزمون، رتبه های پایین جدول را به خود اختصاص می دهند، آزمون حافظه محور سبب تسلط و جمع بندی مناسب از مباحثی می شود که به تدریج و خرد خرد در طول سال فرا گرفته شده است. دانش آموزان، دانشجویان و طلاب اگر شب های امتحانی خوبی بگذرانند خود احساس می کنند که بعد از امتحانات چند پله تسلط پیدا کرده اند. ۳. امتحان حافظه محور را می توان با بازدهی بیشتر ارائه کرد اگر این موارد رعایت گردد: ۳.۱. تلاش شود در ایام امتحانات هر گونه فعالیت غیر امتحانی به حداقل برسد، والدین بدون آن که فشار روانی به دانش آموز خود آورند و طلاب و دانشجویان بدون ایجاد اضطراب بیهوده در این دو سه هفته کارهای غیر درسی مثل تفریحات شبانه، میهمانی، مشاهده مدام فیلم و سریال و امثال آن بکاهند. کمترین ضرر این مشغولیت های متنوع «کاهش قدرت تمرکز» و به تبع «کاهش کارایی حافظه» است. ۳.۲. فضای مجازی ذهن آدمی را می پراکند، ذهن پراکنده توان تحلیل، یادسپاری و ارائه را ندارد. خودتان فضای مجازی را به کمترین میزان ممکن برسانید. ۳.۳. روش های یادسپاری متنوعی کشف شده است که با یک الی دو ساعت وقت گذاشتن می توانید آنها را فرابگیرید، اما این روش که گفته می شود را شیخ بهائی برای حفظ تمرکز در نماز گفته و مشکلی هم ندارد: در یک اتاق ساکت، خاموش و بدون نور، شمعی روشن کرده و به مدت یک دقیقه به آن خیره شوید، سپس چشم ها را بسته و تلاش کنید نیمی از این زمان (۳۰ثانیه) تصویر شمع را در ذهن نگاه دارید. این کار را دو بار در هفته و هر بار در حدود ۶ الی ۷ بار انجام دهید. (بیشتر از این مقدار موجب سردرد شدید می شود). ۳.۴. انجام عبادات به تقویت حافظه و عدم پراکندگی ذهن کمک قابل توجهی می کند، نمازهای اول وقت به جماعت، انجام نماز قضا و نیز گفتن اذکاری مثل صلوات و «لا حول و لا قوۀ الا بالله» ان شاء الله موجب موفقیت خواهد شد. ۳.۵. هر متن آموزشی را سه بار بخوانید: در نوبت اول تلاش کنید تمام چاله چوله های مطلب را صاف کنید، هم زمان به صورت نموداری در کاغذهای جداگانه خلاصه مطلب را پیاده سازی کنید.(احتمالا حدود ۱۳ الی ۱۴ ساعت از شما زمان خواهد گرفت) در نوبت دوم یک بار دیگر از ابتدا تا انتها را به حافظه بسپرید، از تکنیک های به یاد سپاری استفاده کنید. (متوسط زمان این نوبت حدود ۵ الی ۶ ساعت است). نوبت سوم که کمتر از یک ساعت طول می کشد دوباره تمام مطالب را از ابتدا تا انتها مرور کنید. ۴. در میانه امتحانات یک یا دو تفریح خوب و آرام بخش داشته باشید، مثل استخر شنا، فوتبال، زیارت حرم مطهر یا هر چیزی که حلال و متین بوده و سبب تقویت انگیزه می گردد.