eitaa logo
نردبان فقاهت
4.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
43 ویدیو
89 فایل
رضاحسینی ارتباط با ادمین @Rezahosseini7575 انتشار مطالب حوزوی، دروس خارج فقها، ادبیات، اصول، فقه
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ (47) ✔️ (1) 1⃣ «عن علی، عن عمّه، عن أبی عبد اللّٰه(علیه‌السلام) قال: جاءت امرأة إلی عمر فقالت: إنی زنیتُ فطهّرنی، فأمر بها أن ترجم، فأخبر بذلک أمیر المؤمنین (علیه‌السلام) فقال: کیف زنیتَ؟ قالت: مررتُ بالبادیة فأصابنی عطش شدید فاستسقیت أعرابیاً فأبی أن یسقینی إلا أن أمکنه من نفسی، فلما أجهدنی العطش و خفت علی نفسی سقانی فأمکنته من نفسی، فقال أمیر المؤمنین(علیه‌السلام): تزویج و رب الکعبة» 2⃣ «محمد بن عمرو بن سعید عن بعض أصحابنا قال: أتت امرأة إلی عمر، فقالت یا أمیر المؤمنین! إنی فجرت، فأقم فی حد اللّٰه فأمر برجمها و کان علی(علیه‌السلام) حاضراً. قال: فقال له: سلها کیف فجرت؟ قالت: کنت فی فلاة من الأرض- أصابنی عطش شدید فرفعت لی خیمة فأتیتها فأصبت فیها رجلا أعرابیاً فسألته الماء فأبی أن یسقینی إلا أن أمکنه من نفسی فولیت منه هاربة و اشتد بی العطش حتی غارت عینای و ذهب لسانی فلما بلغ منی أتیته فسقانی و وقع علی فقال له علی (ع) هذه التی قال اللّٰه تعالی -فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بٰاغٍ وَ لٰا عٰادٍ- هذه غیر باغیة و لا عادیة إلیه فخلی سبیلها فقال عمر: لو لا علی لهلک عمر» @Nardebane_feghahat
✳️ (48) ✔️ (2) ✔️ درس خارج فقه آیت الله 83/03/17 🔸 مورد روایت این است: که زنی نزد عمر آمده، اظهار می‌دارد: من زنا کرده‌ام! عمر نیز فوراً دستور رجم وی را صادر می‌کند، امیرالمؤمنین‌ (علیه السلام) که آنجا حضور داشتند اجرای حکم را مانع شده و از زن می‌خواهند که ماجرا را تعریف نماید، زن چنین می‌گوید: «در بیابانی گرم و سوزان عطش بر من غلبه کرد، از دور خیمه‌ای دیدم، به آنجا رفتم، مردی را آنجا یافتم و از او آب طلبیدم، او عوض آب از من تمکین خواست» تا اینجا در هر دو نقل مشترک است. 🔹 ادامه جریان در یک نقل چنین است: «من هم تمکین کردم. در این هنگام امیرالمؤمنین‌علیه السلام می‌فرمایند: «هذا تزویج والله» ولی در نقل دیگر زن می‌گوید: «من فرار کردم تا اینکه بر اثر عطش، ضعف بر من غلبه کرد به حدی که مُشرف بر موت شدم، در این حال مجبور به تمکین گشتم، حضرت می‌فرمایند آیه اضطرار یعنی «غیر باغ ولاعاد» به این زن مصونیت می‌بخشد، در این هنگام عمر می‌گوید: «لولا علی لهلک عمر» 🔸 با مقایسه این دو نقل به خوبی روشن می‌شود که در نقل اول، این مباشرت، تزویج قلمداد شده ولی در نقل دوم هر چند زنا به حساب آمده ولی به جهت اضطرار «حد» از آن ساقط گشته است. @Nardebane_feghahat
✳️ (49) ✔️ (3) ✔️ درس خارج فقه آیت الله 83/03/17 🔸 مرحوم فیض این روایت را حمل بر متعه نموده است... صاحب حدائق نیز با مرحوم فیض موافق است. صاحب وسائل هم چون این روایت را در باب متعه وارد کرده است، می‌توان استفاده نمود که با این بزرگان هم عقیده است. و ظاهراً عقیده کلینی هم با آنها یکی است چون در جواهر تعبیر می‌کند: «بعضی از ظاهریه از اصحاب ما چنین عقدی را صحیح می‌دانند» که مراد از ظاهریه که در کلام ایشان به چشم می‌خورد همان اخباری‌ها می‌باشد که تعدادشان یکی دو نفر نیست، بلکه جمعی هستند که از جمله آنها ممکن است مرحوم کلینی باشد، مضافاً بر اینکه مرحوم کلینی این روایت را در باب نکاح وارد کرده است که می‌توان استفاده کرد که از نظر وی این عمل زنا نبوده، بلکه تزویج شرعی تلقی شده است. 🔹 مرحوم فیض در کتاب الحدود آن را مفصل و در کتاب النکاح مختصر نقل نموده است. در کتاب الحدود می‌فرماید: «امیرالمؤمنین‌علیه السلام هم «تزویج والله» را فرموده و هم استدلال به آیه اضطرار نموده است منتهی آیه اضطرار را به طور علنی و در مقابل عمر مطرح نموده ولی «تزویج والله» را به اولاد و ائمه بعدی فرموده است نه به عمر خصوصاً. 🔸 بعضی‌ها روایت را حمل بر متعه کرده‌اند که عمر اعتقادی به حلیت آن نداشته است و هر دو کلام حضرت درست است، اما «مسئله اضطرار» برای اینکه عمر روی موازین خودش بپذیرد و قهراً حد آن ساقط شود و اما «مسئله تزویج» چون واقع مطلب عبارت از آن بوده است. 🔹 مرحوم فیض در ادامه می‌فرماید: «إن قلت»: این مباشرت چگونه تزویج می‌باشد، در حالی که خودش اعتراف به زنا می‌کند؟ بعد خودش جواب می‌دهد: «قلت»: میزان برای اینکه عقدی شرعاً صحیح باشد یا نباشد، اعتقاد طرف نیست؛ لذا با این که زن خیال می‌کرده که این نوع مباشرت مصداق برای زناست، زیرا او نیز تابع عمر بوده ولی در عین حال امام‌ (علیه‌السلام) آن را عقد صحیح از نوع متعه دانسته است. 🔸 مؤیّدی هم به عنوان شاهد بر مدعی اقامه شده است و آن اینکه امیرالمؤمنین‌ (علیه‌السلام) از زن سوال نفرمود که آیا شوهر دارد یا خیر؟ پس معلوم می‌شود که این مباشرت را «زنا» تلقی نفرموده است، زیرا در فرض زنا باید مشخص شود که آیا زن شوهر دار است یا بی‌شوهر و در صورت شوهر دار بودن، حکم آن رجم است نه در هر صورت. از عدم سوال حضرت معلوم می‌شود که اصلا از باب زنا نبوده تا نیاز به سؤال باشد. ما این مؤید و نیز اصل معنا را قبول نداریم و به زودی به آن اشاره خواهیم کرد. 🔹 نقدِ مؤيدِ مزبور: مطلبی که به عنوان مؤید مطرح شده بود قابل مناقشه است یعنی اینکه حضرت در مورد شوهردار بودن هیچ سوالی از زن ننمود مؤید مطلب نمی‌تواند باشد، زیرا محتمل است که حضرت آن زن را خارجاً می‌شناخته و از شوهردار بودن یا عدم آن اطلاع داشته و لذا سوال نفرموده است و نیز محتمل است که به علم امامت به این مطلب آگاهی داشته و نیازی به سوال نمودن از خود زن نبوده است، پس عدم سؤالِ حضرت منحصراً به معنای عدم تلقی زنا نمی‌باشد. @Nardebane_feghahat
✳️ (50) ✔️ (4) ✔️ درس خارج فقه آیت الله 83/03/17 🔸 مرحوم مجلسی در مرآة العقول و نیز صاحب جواهر در جواهر روایت را به معنای دیگری غیر از متعه حمل نموده‌اند و آن اینکه منظور حضرت از «تزویج والله» این است که این مباشرت تنزیلاً تزویج است، نه حقیقةً. و جهت اینکه تنزیلاً تزویج است، مسئله اضطراری است که پیش آمده و می‌دانیم که اضطرار مسوّغ و مجوز می‌باشد. بدین معنا که همان خدایی که با عقدِ صحیح اجازه وِقاع داده، در ظرف اضطرار هم وقاع را جایز و در حکم تزویج قرار داده است؛ نه اینکه واقعاً تزویج باشد. 🔹 به نظر ما این معنی معنای صحیح روایت می‌باشد. @Nardebane_feghahat