eitaa logo
نردبان فقاهت
5.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
50 ویدیو
93 فایل
رضاحسینی ارتباط با ادمین @Rezahosseini7575 انتشار مطالب حوزوی، دروس خارج فقها، ادبیات، اصول، فقه
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ (49) ✔️ (3) ✔️ درس خارج فقه آیت الله 83/03/17 🔸 مرحوم فیض این روایت را حمل بر متعه نموده است... صاحب حدائق نیز با مرحوم فیض موافق است. صاحب وسائل هم چون این روایت را در باب متعه وارد کرده است، می‌توان استفاده نمود که با این بزرگان هم عقیده است. و ظاهراً عقیده کلینی هم با آنها یکی است چون در جواهر تعبیر می‌کند: «بعضی از ظاهریه از اصحاب ما چنین عقدی را صحیح می‌دانند» که مراد از ظاهریه که در کلام ایشان به چشم می‌خورد همان اخباری‌ها می‌باشد که تعدادشان یکی دو نفر نیست، بلکه جمعی هستند که از جمله آنها ممکن است مرحوم کلینی باشد، مضافاً بر اینکه مرحوم کلینی این روایت را در باب نکاح وارد کرده است که می‌توان استفاده کرد که از نظر وی این عمل زنا نبوده، بلکه تزویج شرعی تلقی شده است. 🔹 مرحوم فیض در کتاب الحدود آن را مفصل و در کتاب النکاح مختصر نقل نموده است. در کتاب الحدود می‌فرماید: «امیرالمؤمنین‌علیه السلام هم «تزویج والله» را فرموده و هم استدلال به آیه اضطرار نموده است منتهی آیه اضطرار را به طور علنی و در مقابل عمر مطرح نموده ولی «تزویج والله» را به اولاد و ائمه بعدی فرموده است نه به عمر خصوصاً. 🔸 بعضی‌ها روایت را حمل بر متعه کرده‌اند که عمر اعتقادی به حلیت آن نداشته است و هر دو کلام حضرت درست است، اما «مسئله اضطرار» برای اینکه عمر روی موازین خودش بپذیرد و قهراً حد آن ساقط شود و اما «مسئله تزویج» چون واقع مطلب عبارت از آن بوده است. 🔹 مرحوم فیض در ادامه می‌فرماید: «إن قلت»: این مباشرت چگونه تزویج می‌باشد، در حالی که خودش اعتراف به زنا می‌کند؟ بعد خودش جواب می‌دهد: «قلت»: میزان برای اینکه عقدی شرعاً صحیح باشد یا نباشد، اعتقاد طرف نیست؛ لذا با این که زن خیال می‌کرده که این نوع مباشرت مصداق برای زناست، زیرا او نیز تابع عمر بوده ولی در عین حال امام‌ (علیه‌السلام) آن را عقد صحیح از نوع متعه دانسته است. 🔸 مؤیّدی هم به عنوان شاهد بر مدعی اقامه شده است و آن اینکه امیرالمؤمنین‌ (علیه‌السلام) از زن سوال نفرمود که آیا شوهر دارد یا خیر؟ پس معلوم می‌شود که این مباشرت را «زنا» تلقی نفرموده است، زیرا در فرض زنا باید مشخص شود که آیا زن شوهر دار است یا بی‌شوهر و در صورت شوهر دار بودن، حکم آن رجم است نه در هر صورت. از عدم سوال حضرت معلوم می‌شود که اصلا از باب زنا نبوده تا نیاز به سؤال باشد. ما این مؤید و نیز اصل معنا را قبول نداریم و به زودی به آن اشاره خواهیم کرد. 🔹 نقدِ مؤيدِ مزبور: مطلبی که به عنوان مؤید مطرح شده بود قابل مناقشه است یعنی اینکه حضرت در مورد شوهردار بودن هیچ سوالی از زن ننمود مؤید مطلب نمی‌تواند باشد، زیرا محتمل است که حضرت آن زن را خارجاً می‌شناخته و از شوهردار بودن یا عدم آن اطلاع داشته و لذا سوال نفرموده است و نیز محتمل است که به علم امامت به این مطلب آگاهی داشته و نیازی به سوال نمودن از خود زن نبوده است، پس عدم سؤالِ حضرت منحصراً به معنای عدم تلقی زنا نمی‌باشد. @Nardebane_feghahat
✳️ (50) ✔️ (4) ✔️ درس خارج فقه آیت الله 83/03/17 🔸 مرحوم مجلسی در مرآة العقول و نیز صاحب جواهر در جواهر روایت را به معنای دیگری غیر از متعه حمل نموده‌اند و آن اینکه منظور حضرت از «تزویج والله» این است که این مباشرت تنزیلاً تزویج است، نه حقیقةً. و جهت اینکه تنزیلاً تزویج است، مسئله اضطراری است که پیش آمده و می‌دانیم که اضطرار مسوّغ و مجوز می‌باشد. بدین معنا که همان خدایی که با عقدِ صحیح اجازه وِقاع داده، در ظرف اضطرار هم وقاع را جایز و در حکم تزویج قرار داده است؛ نه اینکه واقعاً تزویج باشد. 🔹 به نظر ما این معنی معنای صحیح روایت می‌باشد. @Nardebane_feghahat
✳️ (51) ✔️ درس خارج فقه آیت الله 99/09/12 🔸 «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ» دارد که «قَذَفَ رَجُلٌ مَجُوسِیّاً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیه السَّلام» حضرت فرمود: «مَهْ»، «فَقَالَ الرَّجُلُ إِنَّهُ یَنْکِحُ أُمَّهُ وَ أُخْتَهُ فَقَالَ ذَاکَ عِنْدَهُمْ نِکَاحٌ فِی دِینِهِمْ» 🔹 این دین می‌تواند جهانی باشد. جریان «مباهله» که مسیحی‌ها با ناقوس آمدند حضرت آنها را در مسجد راه داد، فرمود فعلاً با همین وضع بیایند به مسجد تا کم‌کم خودشان آشنا بشوند دست بردارند. اینها با همان ابزار ناقوسی در مسجد آمدند. @Nardebane_feghahat
✳️ (52) 🔹 طبق نظرِ شیعه، آیه «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً» در مورد متعه می‌باشد. اما عامّه معتقدند آیه ربطی به متعه ندارد، زیرا اولاً لفظِ «اسْتَمْتَعْتُمْ» أعم است، و ثانیاً بحثِ پرداختِ أجر در آیه «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ» هم آمده و ارتباطی با بحث متعه ندارد. 🔸 از آن‌جا که ما شیعیان در ذیل آیه دلیلِ خاص و روایات متعدده داریم، حکم می‌کنیم که آیه در مورد متعه منقطعه است، وگرنه شاید آیه فی‌نفسه ظهوری در آن نداشته باشد. 🔹 البته ناگفته نماند که عامّه نیر روایاتی دارند مبنی بر این‌که این آیه در مورد نکاح موقّت است. ✍ رضا حسینی @Nardebane_feghahat
✳️ (53) ✔️ (1) 🔹 برخی از فقها در مورد نادرست‌بودنِ نکاح معاطاتی به این ادله استناد کرده‌اند: 1⃣ در روایت آمده: «إنّما يحلّل الکلام ويحرّم الکلام» لذا اصل بر اشتراط لفظ در عقود است، مگر آنکه دلیلی اقامه گردد (الّا ما خرج بالدّلیل) 2⃣ اسوة (عملِ پیغمبر اکرم و ائمه اطهار علیهم‌السلام) 3⃣ سیره متشرّعه: متشرّعه در مورد بیع و تقایل «تَعاطی» می‌نمایند اما در مورد نکاح و طلاق چنین رفتار نمی‌کنند. 4⃣ اجماع بر اشتراطِ لفظ @Nardebane_feghahat
✳️ (54) ✔️ (2) 🔹 في الصيغة: أجمع علماء الإسلام -كما صرّح به غير واحد- على اعتبار أصل الصيغة في عقد النكاح، و أنّ الفروج لا تباح بالإباحة و لا بالمعاطاة، و بذلك يمتاز النكاح عن السّفاح؛ لأنّ فيه التراضي أيضاً غالباً. 📚 كتاب النكاح، الشيخ مرتضى الأنصاري ج1 ص77 @Nardebane_feghahat
✳️ (55) ◾️(3) ✔️ درس خارج فقه آیت الله نوری 90/12/01 🔸 میرزای نائینی(ره) فرمودند که اگر در نکاح لفظِ ایجاب و قبول نباشد، می شود «زنا»، لذا ما نکاح معاطاتی نداریم. 🔹 حضرت امام(ره) و عده‌ای کلامِ ایشان را قبول نکردند و فرمودند این استدلال درست نیست، بلکه در نکاح نیز معاطات ثبوتاً متصوّر است، زیرا در میان عقلاء و اهل عرف، نکاح با زنا فرق دارد و این دو از دو مقوله جدای از هم می‌باشند. در نکاح بخلاف زنا عرفاً مراسماتی وجود دارد و مقدمات و لواحق و آثار و تبعات خاصی مترتّب بر آن می‌شود. البته اگر صیغه در نکاح نباشد، شرعاً صحیح نیست، {اما} معاطات در نکاح ثبوتاً متصوّر است و معقول و معمول می‌باشد و این طور نیست که نکاح معاطاتی «زنا» محسوب شود. @Nardebane_feghahat
✳️ (56) ◾️ (1) ✔️ آیت الله سیستانی(مدظله العالی): 🔸 الأحوط ان يكون الإيجاب في النكاح الدائم بلفظ «النكاح» أو «التزويج»، و إن كان لا يبعد جواز إنشائه بلفظ «المتعة» أيضاً إذا اقترن بما يدل على إرادة الدوام. 📚 منهاج الصالحين، السيستاني، السيد علي ج3 ص16 @Nardebane_feghahat
✳️ (58) ◾️ (3) عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) کَیْفَ‌ أَقُولُ‌ لَهَا إِذَا خَلَوْتُ بِهَا قَالَ تَقُولُ أَتَزَوَّجُکِ مُتْعَةً عَلَی کِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ(ص) لَا وَارِثَةً وَ لَا مَوْرُوثَةً کَذَا وَ کَذَا یَوْماً وَ إِنْ شِئْتَ کَذَا وَ کَذَا سَنَةً بِکَذَا وَ کَذَا دِرْهَماً وَ تُسَمِّی مِنَ الْأَجْرِ مَا تَرَاضَیْتُمَا عَلَیْهِ قَلِیلًا کَانَ أَمْ کَثِیراً فَإِذَا قَالَتْ نَعَمْ فَقَدْ رَضِیَتْ فَهِیَ امْرَأَتُکَ وَ أَنْتَ أَوْلَی النَّاسِ بِهَا قُلْتُ فَإِنِّی أَسْتَحْیِی أَنْ أَذْکُرَ شَرْطَ الْأَیَّامِ قَالَ هُوَ أَضَرُّ عَلَیْکَ قُلْتُ: وَ کَیْفَ؟ قَالَ: إِنَّکَ إِنْ لَمْ تَشْتَرِطْ کَانَ تَزْوِیجَ مُقَامٍ وَ لَزِمَتْکَ النَّفَقَةُ فِی الْعِدَّةِ وَ کَانَتْ وَارِثَةً وَ لَمْ تَقْدِرْ عَلَی أَنْ تُطَلِّقَهَا إِلَّا طَلَاقَ السُّنَّةِ. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‌5 ص455 @Nardebane_feghahat
✳️ (59) ✔️ (1) 🔸 محلِّ بحث است که آیا حتماً باید صیغه نکاح به عربی خوانده شود یا می‌توان به فارسی یا زبان دیگری نیز خواند؟ سه قول در این زمینه مطرح است: 1⃣ قول مشهور: عدم جواز به غیر عربی 2⃣ برخی: جواز به غير عربی مرحوم حکیم (صاحب مستمسک) و جماعتی از فقها قائل به این نظر هستند. این بزرگواران به اطلاق ادلّه تمسک کرده‌اند. (البته طبیعی است که الإحتیاط حسنٌ علی کل حال ما لم ینته إلی الوسوسة) 3⃣ برخی قائل به تفصیل هستند و معتقدند اگر به زبان خودشان خوانده شود، جایز است (مثلا اگر فارس‌ها فارسی بخوانند) اما اگر به زبان سوّمی (غیر عربی و غیر منطقه خودشان) بخوانند، جایز نیست زیرا خرقِ اجماع مرکّب است. @Nardebane_feghahat
✳️ (60) ✔️ (2) 🔹 و اعلم أنه لا بدّ في كل عقد لازم و لو من أحد الطرفين من وقوعه باللفظ الصحيح الشرعي العربي، فلا يقع بغيره، إلا إذا لم يعلم المتعاقدان أو أحدهما ذلك، و يشق تعلمه عادة. 📚 رسائل المحقق الكركي، المحقق الثاني (المحقق الكركي) ج1 ص177 @Nardebane_feghahat
✳️ (61) ✔️ (1) 🔸 صاحب عروه می‌فرماید: (مسألة ٦): إذا لحن في الصيغة، فان كان مغيّراً للمعنى لم يكف. وإن لم يكن مغيّراً فلا بأس به إذا كان في المتعلقات. وإن كان في نفس اللفظين ـ كأن يقول: «جوّزتك» بدل «زوّجتك» ـ فالأحوط عدم الاكتفاء به. وكذا اللحن في الاعراب. 🔹 اما مرحوم سید محسن حکیم(قدس الله نفسه) درباره گفتنِ «جوّزتك» به جایِ «زوّجتك» می‌نویسد: «لكنّ الظاهر أنه ليس من المستنكر عرفاً، فيشمله إطلاق النفوذ» 📚 مستمسك العروة الوثقى، الحكيم، السيد محسن ج14 ص378 @Nardebane_feghahat