eitaa logo
نسیم ادب
281 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
289 ویدیو
1 فایل
گلستانی از شعر و ادب و حکمت برای ساختن لحظاتی زیبا تفرجی برای روح و خلوتی برای آرامش پرسه ای در کوچه پس کوچه های ادب و هنر و حکمت و اندرز ارتباط با ادمین: @bigharar9
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 نیامـدم کـه بخواهم کنـارِ مـن باشی میـانِ اینهمـه بیگانـه یـارِ مـن باشی دلم گرفته تر از بغضِ مهربانِ شماست مبـاد آن کـه شمـا غمگسارِ من باشی تو ای ستارهٔ وحشی که کهکشان زادی مخـواه روی زمیـن بـر مدارِ من باشی من از اهالی عشقم، نـه از حوالیِ  جبر خطاست اینکه تو در اختیارِ من باشی ولی، نـه! من که در اینجا دچارِ پاییزم چگونـه از تـو نخواهم بهـارِ من باشی تو میتوانی از آن چشمهای خورشیدی دریچه ای به شبِ سردو تارِ من باشی همیشه کـوه بمان تا همیشه نامِ تورا صـدا  کنم کـه مگر اعتبـارِ مـن باشی . 🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 من فکر می ‌کنم آن چه موجب رنجش آدم ‌ها از یکدیگر می‌شود، این است که: غالبا ما آدم‌ ها توقع داریم طرف مقابلمان، به تمام وقایع دنیا از زاویه ‌ی دید ما نگاه کند! در صورتی که درون هر آدمی، دنیای متفاوتی وجود دارد که با پذیرش این تفاوت‌ها، روابط شکل مناسب ‌تری خواهند داشت ...! 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 همچو نور، از چشمم، رفتی و نمی آیی بی تو دیدهٔ جان را، بسته ام ز بینایی تا زمن شدی غافل، سرزدم به هر محفل بی تو عاقبت کارم، می کشد به رسوایی از دورنگی ی ِ یاران، وزفریب عیاران دیدم و چه ها دیدم، یک به یک تماشایی آ‏فتاب را دیدم، هفت رنگ و فهمیدم اینکه نیست بی رنگی، زیر چرخ مینایی حال من اگر خواهی، لاله دارد آگاهی زان که جان او سوزد، همچو من ز تنهایی گر دعا کنم شاید، خواهم اینکه افزاید درتو آن جفا کیشی، در من این شکیبایی دانم اینکه از دوری، خسته ای ّ و رنجوری سینه کرده ام بستر، تا بر آن بیاسایی دمبدم لب سیمین، پرسد از خیالت این: ـ بینم آن که بازآیی، بینم آن که بازآیی؟ 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 قيلَ لِلصـادِقِ عليه السلام: عَلى ماذا بَنَيْتَ أَمْرَكَ؟ فَقالَ عليه السلام: عَلى أَرْبَعَةَ أَشْياءَ: عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلى لايَعْـمَلُهُ غَيرى فَاجْتَهَدْتُ وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ مُطَّلِعٌ عَلىَّ فَاسْتَحْيَيْتُ وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزقى لايَاكُلُهُ غَيرى فَا طْمَانَنْتُ وَ عَلِمْتُ أَنَّ اخِرَ أَمْرى الْمَوتُ فَاسْتَعْدَدتُ به امام صادق عليه السلام گفتند: كار خود را به چه اساسى استوار ساخته اى؟ فرمود: بر چهار بنيان: [اول] دانستم كه عمل مرا كسى ديگر انجام نمى دهد پس تلاش نمودم [دوم] دانستم كه خداى بر من آگاه است پس حيا كردم. [سوم] دانستم كه روزى مرا ديگرى نمى خورد پس آرام گرفتم [چهارم] دانستم كه پايان كار من مرگ است پس براى آن آماده شدم. ◾️ جلد78 صفحه228 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 شبی پرسیدم از دلبر چه فن در عاشقی خوشتر؟ فشاند آن زلف چون عنبر به رخ یعنی پریشانی... 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 عاشقی درد است و درمان نیز هم مشکل است این عشق و آسان نیز هم جان فدا باید به این دل دادگی دل که دادی می رود جان نیز هم دامن از خار تعلق باز چین باز گردی گل به دامان نیز هم در نمازم قبله گاهی پشت و روست کافر عشقم، مسلمان نیز هم عشق گفت از کفر و دین خواهی کدام گفتمش این خواهم و آن نیز هم گر غرامت پای گیرت شد بکوش دست می یابی به تاوان نیز هم بی سرو سامان شوی در پای عشق تا سرت بخشند و سامان نیز هم با همه بی خانمانی ای عجب خلق می خوانم به مهمان نیز هم خرمن افروزند و جان آدمی ارزن انگارند و ارزان نیز هم کشت و کشتاری که شیطان می کند کشته در چشم من انسان نیز هم ساقی ما چون می اندر خمره پخت می دهد جامی به خامان نیز هم داستان عشق گفتم بی زبان باز گویندش به دستان نیز هم شهریارا شب چراغی یافتی چشم و دلها کن چراغان نیز هم 🔸 🔻این شعر استقبالی است از غزل معروف حافظ: دردم از یار است درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم شهریار شعر ایران در این غزل حتی یک مصرع از یک بیت هم به زیبایی ابیات این غزل حافظ نگفته اند. ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 مردم بیگانه را خاطر نگه دارند خلق دوستانِ ما بیازردند یار خویش را 🔺 🔻 ✳️ این بیت معمولاً درد دل همه‌ی ماهاست وقتی توقع دیگه ای از دوستامون داریم ولی محقق نمیشه. ✳️ برداشت آزاد و خودمونی از شعر: معمولاً مردم هوای غریبه ها رو هم دارند اون وقت دوستان ما رو باش، که نه فقط هوامونو ندارند که آزارمون هم می دن. 🔸خاطر: فکر و اندیشه 🔹خاطر نگه داشتن: مراقبت کردن، مراعات نمودن 🔸بیگانه: غریبه، نا آشنا، غیر, مقابل خودی، غیر خودی 🔹خلق: آفرینش ،اینجا منظور نوع مردم است ⏲ وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن 🔻چند آرایه‌ی ادبی: 🔹تضاد بین بیگانه و خویش 🔸تناسب بین دوستان، یار و خویش همچنین بین مردم و خلق 🔹ایهام در معنی خویش 🔸ایهام: استفاده از یک واژه یا یک جمله در بیش از یک معنا مثل خویش در بیت بالا: دوستان ما بیازردند یار خود را دوستان ما بیازردند یار آشنا را سه مورد بالا مهمترین آرایه های ادبی این بیت هستند البته آرایه های دیگری هم هست که چون توجه بیشتر می طلبد از بازگو کردن آنها معذوریم. تهیه: به پیشنهاد یکی از اعضای خوب کانال ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 شاید خوشبختی همین باشد که با خودت نگویی کاش جای دیگری بودم کار دیگری داشتم یک آدم دیگری بودم... 🔴 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖
بهترین شیوه زندگی آن نیست که نقشه هایی بزرگ برای فردا بکشی، آن است که وقتی آفتاب غروب می کند، لذت یک روز آرام را چشیده باشی
! 🟠 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 الإمامُ الصّادقُ عليه السلام ـ لَمّا سَألَهُ شِهابُ بنُ عبدِ رَبِّهِ عنِ التَّوَسُّعِ على الإخوانِ في السَّفَرِ ـ : لا تَفعَلْ يا شِهابُ ، إن بَسَطتَ و بَسَطُوا أجحَفتَ بِهِم ، و إن هُم أمسَكُوا أذلَلتَهُم ، فاصحَبْ نُظَراءَكَ ، اِصحَبْ نُظَراءَكَ . امام صادق عليه السلام در پاسخ به شهاب بن عبد ربّه درباره بخشش به برادران در مسافرت فرمود : اى شهاب ! اين كار را مكن ؛ زيرا اگر تو گشاده دستى كنى و آنها نيز [از روى ناچارى ]گشاده دستى كنند ، به آنان اجحاف كرده باشى و اگر خود دارى كنند، آنان را خوار و خجلت زده كرده باشى ؛ پس با افراد هم سطح خودت همسفر شو، با هم سطح خود همسفر شو . 🔻 ج۵ ص ۳۱۴ ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 هرچه می‌خواهمت از ياد برَم ممكن نيست من تو را دوسـت نمی‌دارم                            اگر بگذاری  🔹 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 لا أستطيع أن أقول لك: "أحبك"... لكني أستطيع كتابة الكلمة بشفتي فوق جبينك، بصمت وأنت نائم.. لتلتقطها أصابع أحلامك!... ‌┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄ نمی‌توانم به تو بگویم: "دوستت دارم"... اما می‌توانم وقتی به خواب رفته‌ای در سکوت با لب‌هایم روی پیشانی‌ات بنویسمش تا انگشتان رویاهایت آن را بردارند... 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖
شـانـه‌ات را مثـل یک دیوار میخواهد دلم
از نـگاهت جـامِ مِی، بسیار میخواهد دلم

تن به تن، آغوش‌درآغوش‌ و لب‌ بر رویِ لب
بوسه‌هایی مست‌ و با تکرار میخواهد دلم

دستِ یاری‌بخش‌و گرمایِ‌ حضورت‌ را‌ به جان
مثل شخصی مانده در آوار میخواهد دلم

غرق عشقت، شب‌به‌شب در دفتر شعرِ خیال
واژه‌ی چشمِ تو و خودکار میخواهد دلم

از نگاهت، بوسه‌ات، از چشم‌هایت، از لبت
نغمه‌ی سنتور و چنگ و تار میخواهد دلم

تند بادم، بیقرار و مست هر سو می‌وزم
خواستگاهی مثل شالیزار می‌خواهد دلم
🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 . من همان انڪَـــور ِ بد مستم ڪه بوے ِ موے تو... در مشام ِ این شبِــ وحشی شرابم ڪرده استــ.... 🔻 ᪣✿࿐༅࿇ ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 با هرچه عشق نام تو را می توان نوشت با هر چه رود راه تو را می توان سرود بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را با دست های روشن تو می توان گشود... 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 از پنجره ی رو به خیابان اتاقت آنقدر که من خاطره دارم تو نداری! 🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 🍂وقتی کسی بغلتون می‌کنه، بذارید اول خودش ازتون جدا بشه. 🍂 بدون درخواست، در مورد روابط و مسائل مالی به دیگران راهنمایی ندهید. 🍂اگر دو نفر از دوستانتون باهم رابطه‌ی عاشقانه دارند، توی مشکلاتشون، شما واسطه قرار نگیرید. 🍂با آدما طوری رفتار کنید که می‌خواهید باهاتون رفتار بشه. 🍂بدونید که یه رابطه موفق دو قسمت داره؛ اولی پیدا کردن آدم درست و دومی، آدم درست بودن.🍂🌼 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖
جا برای منِ گنجشک زیاد است ولی
به درختان خیابان تو عادت دارم
🔺 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 عاشق آن نیست که هر لحظه زند لاف محبت مرد آن است که لب بندد و بازو بگشاید 🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 مگو با هیچ کس راز دلت را ... زود می میرد گل سرخی که مُشتش را، برای خلق وا کرده! 🔺 پی نوشت: شاعر در این بیت با تمثیل زیبایی از طبیعت «شکفته شدن گل و سپس پژمردن آن» سعی در اقناع اندیشه ی مخاطب برای افشا نکردن راز نموده است. اما اینطور با یک استدلال عرفی ما را از افشای راز خود برای دیگران منع کرده است: مگو با محرمان خویش هم راز دل خود را که دارد مَحرَم راز من و تو محرمِ دیگر ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 زندگی زیباست به شرط آنکه قواعدش را بدانی دانستن قواعد آن کمتر از چند ثانیه طول نمی کشد و آنها را همین جا خواهم نوشت. اما انسانِ تجربه گرا که بقول رحمة الله علیه: بی بند پند نمی آموزد*، برای درک و فهم آنها نیاز به سال ها زمان دارد و تازه بعد از آن نیاز به این دارد که از آنها غافل نشود و این امر تقریباً از محالات است. چرا که اصولاً انسان از غفلت لذت می برد. اما تعبیر قواعد زندگی هم تعبیر درستی نیست چون قواعد کلمه ی عربی است و لزوماً باید بیشتر از دو قاعده باشد تا قواعد گفته شود و حال آنکه زندگی دو قاعده بیشتر ندارد و آن استفاده از عقل و عشق در جای مناسب خودش: با عقل برنامه ریزی کردن و با عشق عمل کردن غیر از این، زندگی همین می شود که الان می بینیم و از آن ناراضی هستیم. *بی بند نگیرد آدمی پند 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 لرد اریک: بانو اَتِفلِد! تا حالا همچین صورتی رو به عمرم ندیدم ولی حالا حتی وقتی چشمام رو می بندم بازهم می بینمش. فصل۲قسمت۷ ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 امروز چنانی ای پری روی کز ماه به حُسن می‌بری گوی می‌آیی و در پی تو عُشّاق دیوانه شده دوان به هر سوی نرخ گل و گلشکر شکسته زان چهره خوب و لعل دلجوی 🔺 🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 حتماً نباید مصرعی در دفتری باشد یا دسته مویی بسته زیر روسری باشد حتماً نباید روی انگشت زنی خاموش جای سفید حلقهٔ انگشتری باشد شاید شبی هم در کنار تختخوابی گرم زانو زده غرق تفکر مادری باشد یا نه، پس از برچیدن اسباب صبحانه ساکت، کنار میز خلوت همسری باشد شاید نگاهی خیره بر قالیچه‌ای... شاید وقتی صدایش می‌کنی گوش کری باشد حتماً نباید مرغ عشق مرده‌ای در باغ یا بسته روی صبح فروردین دری باشد گاهی دری باز است، گاهی عین پرواز است گاهی غم امکان دارد اسم دختری باشد! گاهی شبیه آنچه تا امروز دیدی نیست غم می‌تواند شکل‌های دیگری باشد غم می‌تواند شکل شش ساعت غزل خواندن در یک مسافرخانهٔ بی‌مشتری باشد حتی کنار چشمه‌ای در جنگلی تاریک غم می‌تواند جادوی افسونگری باشد مثل انار قصه سربسته است... شاید هم در سینه‌اش وقتی که بشکافی، پری باشد! 🔻 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛
📖 من دردِ تو را ز دستْ آسان ندهم دل برنکنم ز دوست، تا جان ندهم از دوست به یادگار، دردی دارم کآن درد به صدهزار درمان ندهم. 🔸 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀   @NasimeAdab ┗━━━🍂🍃━━━┛