eitaa logo
[نگاه ِ تو]
372 دنبال‌کننده
539 عکس
59 ویدیو
2 فایل
من، بی نام ِ تو‌ حتی یک لحظه‌ احتمال ندارم. چشمان تو‌ عین الیقین من،‌ قطعیت "نگاه ِ تو‌" دین من است.‌‌‌ [قیصر امین‌پور] ‌ ‌ 🌱 روایت لحظه‌های زندگی 🌱‌ ‌ ‌ هم‌صحبتی: @MoHoKh ‌هم‌صحبتیِ ناشناس: https://daigo.ir/secret/21385300499
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ خدایا ازت ممنونم که تا میاد یادم بره، باز نشونم میدی و یادم میاری تویی که همه‌کاره‌ای! @Negahe_To
‌ ‌ 🍃 ‌خدایا ممنووونم که مسجد رو آفریدی! @Negahe_To
‌ ‌ 🍃 ‌خدایا ممنونم ازت برای لحظه‌های دلهره‌آورِ دنیا. برای لحظه‌هایی که بندِ قلب آدم پاره میشه. برای لحظه‌هایی که جوری آدم مستاصل میشه که با تک‌تک سلول‌های بدنش میفهمه هیچ جایی جز در خونه تو نداره که بره. @Negahe_To
‌ ‌ 🍃 خدایا ممنوووونم که خواب رو آفریدی!‌ ‌ @Negahe_To
‌ ‌ ‌این کوچولوهای خوشگل، بذر یا میوه گیاه لوبیای سحر آمیزه😍 اسم دیگش، گیاهِ اسفناج مالابار رونده قرمز هست. برای این بش میگن لوبیا سحرآمیز که سرعت رشدش خیلی زیاده. به هر چی دستش برسه میگیره میره بالا. بعد یه میوه‌های خیلی ریز سفید صورتی خوشگل میده و همونا کم‌کم سیاه میشن. وقتی سیاه شدن وقت چیدنشونه. باید خشک بشن و بعد کاشته بشن تا کلی گلدون لوبیا سحرآمیز جدید بهتون بدن😇 @Negahe_To
‌ ‌ ‌🎼 خدایا ممنونم که این چند روز، صدای بارون رو صدای پس‌زمینه زندگی‌هامون کردی! @Negahe_To
‌ ‌ 🌱 امروز آمدم که ناامید بشوم... @Negahe_To
‌ ‌🌱 خدایا لطفا به همه آدما، حداقل یه نفر رو با قابلیت فست شارژ (Fast Charge) بده! یکی که وقتی شارژ روحت اومده زیر خط نرمال، با چند دقیقه دیدن یا حرف زدن تلفنی باهاش، زودی فول (Full) شارژ بشی! @Negahe_To
‌ ‌ ‌سر کلاس یه سوال ساده روی تابلو نوشتم و از دانشجوهام پرسیدم جوابش چی میشه. چیزی که دو روز قبل‌ترش، برایشان درس داده بودم و چندبارم تکرار کرده بودم. بلد نبودن. باورم نشد. فکر کردم دارن باهام شوخی می‌کنن که جواب درست رو نمیگن. دوباره پرسیدم. این‌بار با قیافه جدی‌تر. جواب‌ها خیلی پرت بود. واقعا بلد نبودن. وایسادم روبروشون و گفتم تا جواب درست رو نگین ادامه نمیدم. بعدم چاشنی اخطار رو با لحن محکم همراه جمله‌‌م کردم. "یا جواب می‌دین یا همه با هم جریمه می‌شین". ردّ اضطراب رو توی صورت چندتایی‌شون دیدم. از اول ترم همچین حرفایی از من نشنیده بودن. دیگه کلاس ساکت شده بود. هرازگاهی یکی از یه گوشه کلاس با صدای ضعیف شانس خودشو امتحان می‌کرد. از جلوی تابلو رفتم کنار. یکی یکی ردیف صندلی‌ها رو رد کردم تا رسیدم آخر کلاس. حالا پشت سر همه‌شون بودم. قیافه‌‌هاشون رو دیگه نمی‌دیدم اما حسشون رو می‌فهمیدم. بدون اینکه منو ببینن بهشون لبخند زدم. بعد توی دلم قربون صدقه‌شون رفتم و گفتم: "حیف که خیلی دوستتون دارم!" مسیر رفته رو خیلی آروم برگشتم و دوباره وایسادم روبروشون. هنوز داشتن به تابلو نگاه می‌کردن. کم‌کم راهنمایی کردم تا بتونن خودشون به جواب برسن. یکی بالاخره جواب درست رو داد و بقیه هم یه نفس راحت کشیدن. ‌ ‌خدایا می‌دونم که ما رو خیلی دوست داری! می‌دونم اون وقتی هم که ما نمی‌بینیمت تو پشت سرمون وایسادی و نگامون می‌کنی. می‌دونم هرجا که هوا برمون داشته که خودمون تنهایی یه کاری رو انجام دادیم تو سکوت کردی و فقط بهمون لبخند زدی. خدایا ازت خیلی ممنونم که هستی. ازت خیلی ممنونم که انقدر دوستمون داری. ازت خیلی ممنونم که محبت رو توی قلب‌های ما هم گذاشتی. آخه دنیا بدون دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن جای خیلی وحشتناکیه. پ.ن. نوشتن این جمله‌ها مثل حرف زدنِ اون چوپان با خداست! شعرش رو یادتونه که؟ وگرنه ما بنده‌های هیچی کجا و قیاس کردن با خدا کجا... @Negahe_To
‌ ‌ 🍃 و تو خدای زیبایی‌هایی... @Negahe_To
‌ ‌ ✍️ خدایا چه نعمت عجیبی دادی به آدمیزاد که میتونه بخوابه؛ اینکه میتونه با خواب، برای چند ساعت صدای محتویات مغزش رو خاموش کنه و صبح دوباره بازیابی و سرپاش کنه! @Negahe_To