eitaa logo
[نگاه ِ تو]
370 دنبال‌کننده
547 عکس
59 ویدیو
2 فایل
من، بی نام ِ تو‌ حتی یک لحظه‌ احتمال ندارم. چشمان تو‌ عین الیقین من،‌ قطعیت "نگاه ِ تو‌" دین من است.‌‌‌ [قیصر امین‌پور] ‌ ‌ 🌱 روایت لحظه‌های زندگی 🌱‌ ‌ ‌ هم‌صحبتی: @MoHoKh ‌هم‌صحبتیِ ناشناس: https://daigo.ir/secret/21385300499
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ ‌📚 ویرانه‌های تاریخی را نگه می‌داریم، حراست‌شان می‌کنیم و پاسبان می‌گذاریم و بلیت می‌فروشیم و به تماشای‌شان می‌رویم؛ اما ویرانه‌های انسانی ردی ندارند. @Negahe_To
‌ ‌ ‌📚 آنچه درون آدم می‌گذرد بسیار سریع‌تر از گردش ایام است. از حال بد به حال خوش در یک لحظه اتفاق می‌افتد و خواستن و نخواستن چیزها درون آدمیزاد بی‌نظم جدال می‌کنند. @Negahe_To
‌ ‌ ‌📚 وقتی کسی نیست که بشنود گفتن هم کار سختی است و وقتی کسی می‌شنودت چرا نباید گفت؟ @Negahe_To
‌ ‌ ‌📚 در جوانی، فضایی هستیم؛ بی‌پول، بی‌کار، بی‌هدف، سرگردان. هیچ چیزِ تثبیت شده‌ای در زندگی نداریم و نمی‌دانیم چه چیزی خوشحال‌مان می‌کند. بیشتر از همیشه احتیاج به تایید جماعت داریم. به جماعت نیاز داریم تا احساس درست بودن کنیم و بدتر اینکه دائم توی گوش‌مان می‌خوانند: "وقت نداری... دنیا تنگه... بجنب!" مثل اینکه به جراح‌ای وسط عمل قلب بگویند: "بجنب، وقت نیست!" و او دو تا کوک سرسری بزند و بیمار را بفرستد خانه. @Negahe_To
‌ ‌ ‌📚 جوانی زیباست؛ زیباست که همه فکر می‌کنند کوتاه است. زیبایی است که گذرا به نظر می‌رسد. زیبایی است که آدم حسرتش را می‌خورد. @Negahe_To
‌ ‌ ‌📚 شاید مهم‌ترین چیزی که نشان می‌دهد کِی جوانی‌مان تمام شده همین متر باشد که به ناراستی‌های جهان عادت کنیم و آزار نبینیم. اگر قرار باشد مرزی بسازم برای جوانی و میان‌سالی، آنجاست که دیگر از صندلی بلند نمی‌شوی تا گلدان روی میز را جابه‌جا کنی، چون فکر می‌کنی جای درستش فقط چند سانتی‌متر آن طرف‌تر است. @Negahe_To
‌ ‌ 📚 پیدا کردن آدمی که از رابطه دیگری زخمی نباشد کار سختی است. آدم‌ها زخم‌هاشان را می‌کَنَند و تازه می‌کنند. حتی اگر سال‌‌های زیادی از آن زخم گذشته باشد؛ حتی اگر هم آمده باشد، باز جای زخم باقی است. @Negahe_To
‌ ‌ ‌📚 همسرم یکی دو باری تشر زد که با آدم‌ها سخت حرف نزنم. می‌گوید: "هر چقدر فارسیت جذابه انگلیسیت حوصله آدم رو سر می‌بره." من که تا حالا انگلیسی شما را نشنیده‌ام اما با خواندن اولین کتاب از شما، به ذهنم رسید همسرتان احتمالا کمی اغراق کرده که گفته فارسی حرف زدن شما جذاب است آقای طلوعی. به نظرم آن تشر که "با آدم‌ها سخت حرف نزن" بسیار بجا و درست بوده است! سالها ریاضی خواندن، من را با سختی و سخت‌خوانی عادت داده است. برای همین است که از خواندنِ کتاب‌های سخت، فراری نیستم. اما به نظرم قسمت‌هایی از سخت‌خوان بودن کتاب ویرانه‌های من، حتما قابلیت تغییر دارد. هرچند که مفهومِ سخت را به زبان ساده بیان کردن، اصلا کار ساده‌ای نیست اما حتما ممکن است. آخرین فصل کتاب با عنوان "در بارانداز" قلم بسیار روان‌تری نسبت به بقیه فصل‌ها دارد. فصل‌های "ضمیر ظالم" و "دروازه بی‌دروازه" را خیلی دوست داشتم و نمی‌توانستم راحت از جملاتش عبور کنم. طرح جلد کتاب هم بسیار زیباست. آنقدر که دلت می‌خواهد آن نوار سفید که عنوان را نوشته، از روی جلد بکَنی و دقیقه‌های طولانی زل بزنی به مدادهای نصفه نیمه با آن تراشه‌های جذاب. کتاب را همین امشب تمام کردم. معمولا قبل از خواندن اثری از یک نویسنده درباره‌اش سرچ نمی‌کنم. می‌خواهم با ذهنی خالی بروم سراغ اولین کتابی که از او می‌خوانم. بعد از تمام کردن کتاب، سری به گوگل زدم. قسمت هیجان‌انگیز اطلاعات گوگل این بود که دقیقا امروز، یعنی ۲۱ اردی‌بهشت، سال‌روز تولد محمد طلوعی است. تولدت مبارک آقای نویسندهِ پیچیده! @Negahe_To