eitaa logo
نگاهی نو
2.2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
847 ویدیو
23 فایل
✍️ کنکاشی نو در ایران باستان 👈 اینجا از ایران و اسلام می‌گوییم آن گونه که بود... آن گونه که هست... 🇮🇷 صادقانه و بدون تعصب 🌺🌺 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282 ارتباط با ما: @coment_negahynov
مشاهده در ایتا
دانلود
قوانین ناعادلانه‌ای که احکام زرتشتی برای زنان مقرر کرده بود😢 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
نحوه زرتشتی شدن ایرانیان 🤔 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوروش بزرگ نصف عمرش را بیرون از مرزها مشغول فتوحات بود😐 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊 همای رحمت 🕊 (قسمت هجدهم) 📎لینک قسمت هفدهم: 🌸 https://eitaa.com/Negahynov/8570 بعد از آب گرم و خرما، منتظر جوجه و کباب بودم. ظرف سبزی توی سفره چیده شد بعد نان و فلاسک چای. گفتم الان است که کباب بیاورند... 😋 اما دیدم بشقاب‌های کوچکی از آن سر سفره در حال چیده شدن است. دقت که کردم، پنیر بود! تعجب کردم. یعنی افطاری پنیر و سبزی؟! 😳 حاج آقا که دید متعجب نگاه می‌کنم، لبخندی زد و گفت: چیه حمید آقا؟ -الان افطار می‌خورید؛ شام هم همین‌جا می‌خورید یا هر کسی میره خونه خودش؟ حاج آقا لبخندی زد و گفت: این هم افطاره، هم شام. -یعنی همش همینه؟ حاج آقا: آره، بفرمایید بضاعت ما همین اندازه بود. ان شاءالله بعدا تشریف بیار منزل از خجالتت در بیام... البته اون جا تقریباً وضع همینه! 😅 🌸 @Negahynov مشغول خوردن شدم و از اینکه دوباره این‌قدر زود قضاوت کردم، ناراحت بودم... صدای حاج آقا من را به خودم آورد که گفت: آقا حمید چیزی شده؟ چرا تو فکری؟ -نه چیزی نیست. باید برم خونه مادرم نگران میشه. چند لقمه ای خوردم و سریع بلند شدم. 🚶🏻‍♂️ حاج آقا: حمید جان اگر زحمتی نیست فردا هم میای؟ -بله حاج آقا ان شاءالله بتونم میام. تا سر کوچه من را همراهی کرد. عجب آدم مهربان و با شخصیتی اصلا فکرش را هم نمیکردم❗️ چه فکرهایی در مورد این آقا و آن خانه داشتم! به خانه رسیدم. توی قفل در کلید انداختم و وارد خانه شدم. مادرم و سمیرا داشتند افطار می خوردند. نگاهی کردم که ببینم افطاری خانه ما چیه؟ مرغ و سیب‌زمینی سرخ شده، داشتیم. 🍗🍟 🌸 @Negahynov پیش خودم خجالت کشیدم. آن بنده‌های خدا که داشتند از صبح زحمت می کشیدند و با آن همه مواد غذایی کنار دستشان، افطارشان نان و پنیر بود! بعد، من این همه آه و ناله می‌کردم که: وای ما بدبختیم ما بیچاره‌ایم ما نون نداریم بخوریم. اما... 🤔 ته دلم گفتم خدایا شکرت. اما من‌که اصلا از اسلام دین و مذهب و خدا و همه دلگیر بودم. نمی‌دانم امشب چه شد توی اآ خانه که من را این‌قدر عوض کرد! هنوز طعم نماز، آن حس و حال و گفتگو با خدا... چقدر لذت بخش بود. انگار خدا برایم آغوش باز کرده و من را در پناه خودش گرفته بود. 😇 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
علت تمایل زنان زرتشتی به ازدواج با مردان مسلمان 🦋 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
📣 ابراهیم پورداود از ابهام در زمان و مکان زندگی زرتشت می‌گوید! 🗺 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
خط، ارمغان دیوها! 👹✏️ (بخش اول) 🌸 @Negahynov زرتشتیان طبق اسطوره‌های باستانی خود، خط و نوشتن را اهریمنی و متعلق به دیوان می‌دانستند و از این‌رو، قرن‌ها از نوشتن کتاب مقدس خود، «اوستا» خودداری کردند.[۱] 🚫📝 ✍️ حکیم ابوالقاسم فردوسی این باور زرتشتیان را به شکل نسبتاً مفصلی در شاهنامه منعکس کرده است. بر اساس روایت فردوسی، تهمورس (طهمورث، تهمورث) برای اولین بار، نوشتن را از دیوان آموخت. 📖 نام تهمورس در «رام یَشت»ِ اوستا به عنوان یکی از پادشاهان سلسله پیشدادی مطرح شده است که از ایزد «اَندروای» توفیق پیروزی بر همه دیوان، مردمان ناصالح، جادُوان و پریان را درخواست می‌کند. اندَروای نیز درخواست او را برآورده می‌کند.[۲] 🌸 @Negahynov فردوسی داستان نبرد تهمورس با دیوان را این گونه سروده است: چو دیوان بدیدند کردار او کشیدند گردن ز گفتار او شدند انجمن دیو بسیار مر که پردخته مانند ازو تاج و فر چو طهمورث آگه شد از کارشان برآشفت و بشکست بازارشان به فر جهاندار بستش میان به گردن برآورد گرز گران همه نره دیوان و افسونگران برفتند جادو سپاهی گران دمنده سیه دیوشان پیشرو همی به آسمان برکشیدند غو جهاندار طهمورث بافرین بیامد کمربستهٔ جنگ و کین یکایک بیاراست با دیو چنگ نبد جنگشان را فراوان درنگ ازیشان دو بهره به افسون ببست دگرشان به گرز گران کرد پست کشیدندشان خسته و بسته خوار به جان خواستند آن زمان زینهار که ما را مکش تا یکی نو هنر بیاموزی از ما کت آید به بر کی نامور دادشان زینهار بدان تا نهانی کنند آشکار چو آزاد گشتند از بند او بجستند ناچار پیوند او نبشتن به خسرو بیاموختند دلش را به دانش برافروختند نبشتن یکی نه که نزدیک سی چه رومی چه تازی و چه پارسی چه سغدی چه چینی و چه پهلوی ز هر گونه‌ای کان همی بشنوی[۳] 🌸 @Negahynov 📚 پ ن: [۱] مری بویس، زردشتیان، باورها و آداب دینی آنها، ترجمه عسکر بهرامی، انتشارات ققنوس، ۱۳۸۱، ص ۷۷ [۲] اوستا، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، تهران: انتشارات مروارید، چاپ شانزدهم، ۱۳۹۱، ج ۱، ص ۴۴۹ [۳] شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی (بر اساس نسخه معتبر مسکو)، قم: انتشارات سعید نوید، ۱۳۸۸، ص ۳۵ ادامه دارد... ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعال زرتشتی مخالفت ایران با اسرائیل را از افتخارات تمدنی ایران می‌داند🤔 #ایران #اسرائیل ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
محرومیت زنان زرتشتی به سبب احکام دشوار در این آیین😔 ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
خط، ارمغان دیوها! 👹✏️ (بخش دوم) 🖇 لینک بخش اول: 🌸 https://eitaa.com/Negahynov/8590 ✍️ ماجرای تهمورس و دیوان را خانم میترا مهرآبادی در قالب نثر پارسی چنین بازنویسی کرده است: چون دیوان، کردار او را بدیدند، سر از گفتار او برتافتند و بسیاری از ایشان انجمن بکردند تا او را از میان بردارند. چون تهمورس از کار ایشان آگه شد، برآشفت و به فرّ پروردگار گیهاندار، کمر را ببست و گرز گران برداشت. 😡 از آنسوی نیز نرّه دیوان و افسونگران و جادوگران سپاهی با دیو سیاه که پیشاپیش ایشان روان بود، به جنگ تهمورس شدند و فریاد ایشان به هوا خاست. جنگ در گرفت و تهمورس بزودی توانست دو گروه از ایشان را به افسون بند کند و دیگران را نیز به گرز گران نابود بساخت. و بدین سان تهمورس بر گروه دیوان پیروز گشت و دیوان را دربند، به خواری و زاری بکشیدند. 👿 دیوان که چنین دیدند، به جان خود زینهار خواستند و تهمورس را گفتند: ما را مکُش تا تو را هنری نو بیاموزیم که به کارَت آید. تهمورس ایشان را آزاد ساخت و آن ديوان، نوشتنِ نزدیک به سی زبان چون رومی و پارسی و سُغدی و چینی و پهلوی را به تهمورس بیآموختند و دلش را به فروغ دانش روشن ساختند.[۴] 📝 🌸 @Negahynov 📚 پ ن: [۴] میترا مهرآبادی، شاهنامه کامل فردوسی به نثر پارسی سره، تهران: نشر روزگار، چاپ اول، ۱۳۷۹، ج ۱، ص ۶۶-۶۷ ┅┅❅❈❅┅┅ لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇 🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282