قهرمان 💪 (قسمت چهارم)
#داستان
🖇 لینک قسمت سوم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/9659
به هر زحمتی بود، رامین و اردشیر را بلند کردم و راه افتادم سمت چمنها. 🌿
هم فکرم پیش زهرا و بچهها بود و هم نگران بودم که به نماز نرسم. 🤔
ولی سعی کردم این نگرانی، روی ارتباطم با پسرها اثری نداشته باشد.
اردشیر با خنده، دستش را از توی دستم بیرون کشید و گفت: «باشه حاجی، میام. فقط یه لحظه صبر کن...»
و با موبایلش دو سه تا عکس از حمید و «پهلوون» گرفت. 📸
من در حالی که دست رامین را محکم گرفته بودم که درنرود، رفتم به طرف چمنها.
اردشیر هم همانطور که عکسها را نگاه میکرد و بلند بلند میخندید، دنبالمان میآمد. 😂
«پهلوون» و حمید عمامه و عبا را در دست گرفتند و دویدند دنبال اردشیر. ولی قبل از این که گوشی را از دستش دربیاورند، عکسشان رفته بود توی اینستاگرام!» 😁
🌸 @Negahynov
بالاخره به هر زحمتی بود، بچهها را نشاندم و گفتم: «خب حالا دو کلمه هم حرف خودمونی بزنیم تا شب نشده!»
«پهلوون» آمد تکهای بیندازد. جلویش را گرفتم و گفتم: «دوباره هوس عمامه کردیا!» 😉
توی دلم بسم اللهی گفتم و شروع کردم:
«خُـــــــب حالا چی بگیم؟! آهان، از همون فازِ من و اردشیر شروع کنیم!» 🗣
اردشیر که روی زانوی رامین لم داده بود، گفت: «حاجی، از شوخی گذشته، من همه فکر و ذکرم همین کوروش و تخت جمشید و ایران باستانه. ما چه حرفی داریم با هم بزنیم⁉️
شما میخوای به من چی بگی؟ میخوای بگی کوروش بد بوده؟ چه میدونم کافر بوده؛ مسلمون نبوده؟
میخوای بگی کوروش اَخ بوده؛ الان همه چی گل و بلبله؟ 😏
میخوای بگی اصلاً کوروش وجود نداشته؛ توَهُمه؟!
چی میخوای بگی؟!
بذار ما بریم دنبال زندگی خودمون. موسی به دین خود، عیسی به دین خود!» 😐
عمامه را از دست «پهلوون» گرفتم و گذاشتم روی سر اردشیر. بعد هم گفتم: «تکبیــــــر»!
حمید آمد عکس بگیرد؛ عمامه را برداشتم و گفتم: «حالا وقتمون کمه. باشه طلبتون. یه بار عبا و عمامه براش میپوشونم همهتون ازش عکس بگیرید!» 😉
🌸 @Negahynov
به صورت اردشیر نگاه کردم و گفتم: «از شوخی گذشته، الکی نگفتم که! منم فازم همونه!
بعدشم، مگه کوروش بد بوده؟!»
کسی جوابی نداد.
ادامه دارد...
#کوروش
#قهرمان
#هفتم_آبان
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻
من به نقشه زمان کوروش اعتقاد دارم!
دمش گرم، دقیقاً زد به خال! 👌
#هخامنشیان
#باستان_گرایی
#نه_غزه_نه_لبنان !
#امیرعباس_فخرآور
💠 @ir_bastan
🌸 @Negahynov
✅پروفسور ارفعی : هیچ سندی مبنی بر اینکه مقبره پاسارگاد متعلق به کوروش است نداریم
🔻پروفسور ارفعی تاریخدان و زبان شناس برجسته ایرانی در مورد مقبره منتسب به کوروش می گوید :
هیچ سندی برای آنکه تایید کند که این آرامگاه در پاسارگاد، مقبره کوروش است، در دست نداریم. عدهای براساس شواهد گفتند که این آرامگاه منسوب به کوروش است. حال آنکه پاسخی برای سوالاتی ازجمله اینکه این بنا واقعا آرامگاه است یا خیر! بعد از کوروش ساخته شده یا خیر و دهها سوال دیگر نداریم. این آرامگاه با توصیفی که در کتابهای یونانی آمده، مطابقت ندارد. این بنا نوشتهای مبنی بر تایید آرامگاه کوروش بودن در خود ندارد.
لینک مطلب:
📚https://b2n.ir/539520
#کوروش
#پاسارگاد
✅ @Anti_Archaism
🌸 @Negahynov
قهرمان 💪 (قسمت پنجم)
#داستان
🖇 لینک قسمت چهارم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/9662
دوباره پرسیدم: «استاد اردشیر! بگو ببینم شما میگی کوروش بد بوده؟» 🤔
اردشیر جواب داد: «نه بابا، بیچاره کوروش! مگه از کوروش بهتر هم پیدا میشه؟!» 👌
گفتم: «بالاخره تکلیفتو مشخص کن. الان داشتی میگفتی بد بوده؛ کافر بوده...
حالا بوده یا نه❓»
اردشیر که دید بحث دارد جدی میشود، صاف نشست و گفت: «نه حاجی! من گفتم شما میگید بد بوده؛
وگرنه، من که میگم از کوروش پاکتر توی دنیا نیست. این وصلههای کافر و نمیدونم چی چی هم بهش نمیچسبه!» ❌
گفتم: «پس یعنی کافر نبوده.»
رامین گفت: «البته مسلمون هم نبوده!»
گفتم: «بعله! اون موقع که اصلاً اسلام نبوده... ولی خیلی ممنون که در نقش ننهی عروس، دو تا کلمه فرمودید!» 😉
🌸 @Negahynov
حمید و اردشیر و «پهلوون» خندیدند. رامین هم چیز کمرنگی روی لبهایش آمد که هنوز درست مشخص نبود لبخند است یا پوزخند!
دستم را روی زانویش فشار دادم که اگر ناراحت شده، دلجویی کرده باشم.
بعد دوباره به اردشیر نگاه کردم و گفتم: «پس میگی کوروش توَهُم هم نبوده؛ درسته؟
حالا اگه راست میگی، بگو ببینم چه جوری بوده؟!» 🤔
اردشیر با رگ گردنی که برای کوروش متورم شده بود، گفت: «معلومه توَهُم نبوده حاجی‼️
کوروش بزرگ، یه پادشاه عادل و مقتدر و باشعور بوده.
نه اهل خیانت بوده؛ نه دروغ.
بین مردم ایران و حتی مردم دنیا یه محبوبیت فوقالعادهای داشته. ❤️
نصف دنیا رو کرده بوده مال ایران؛ بدون اینکه خون از دماغ یه نفر بیاد!»
این جای صحبت، صدای حمید درآمد که: «اردشیر، بابا یه ذره ترمز بگیر!»
«پهلوون» هم گفت: «داداش، صنعتی تنها جواب نمیداد؟ رفتی سراغ مخلوط صنعتی و سنتی؟!» 😵
رامین همچنان سرش توی گوشی بود و فقط داشت پوزخند نصفه و نیمهای میزد.
گفتم: «آقای رامین خان! شما افتخار نمیدید نظری، فرمایشی، تأییدی، تکذیبی، چیزی بفرمایید؟!» 🙄
🌸 @Negahynov
نه سرش را بالا آورد و نه جوابی داد. روی همان حالت پوزخند، قفل شده بود!
خیلی جدی به بقیه بچهها گفتم: «میگم کسی تخم کبوتر نداره؟!»
حمید با تعجب گفت: «میخواید چی کار کنید؟ بخورید؟!» 😳
«پهلوون» گفت: «حاجی تخم کفتر به کجات میرسه؟! بذار برم به همین ساندویچی جلوی پارک بگم چارتا تخم مرغ برات بزنه!» 🍳
جلوی خندهام را گرفتم و گفتم: «نه بابا! تخم کبوتر میخوام که بدم به رامین؛ بلکه زبون باز کنه!» 😉
رامین خندید و سرش را بالا آورد.
ادامه دارد...
#کوروش
#قهرمان
#هفتم_آبان
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
🔻مجمع فعالان فرق ادیان اقوام و مذاهب (مفام) با همکاری انجمن ایرانی تاریخ برگزار می کند:
🖥 وبینار "مسئله کورش در تاریخ معاصر"
✅ با حضور استاد دکتر علی محمد طرفداری (استاد و پژوهشگر تاریخ)
⏰ زمان: چهارشنبه ۷ آبان ساعت ۱۸:۳۰
(لطفا ١۵ دقیقه قبل از شروع و برای تست و آمادگی حضور بهم رسانید)
🔘شرکت در این وبینار #رایگان می باشد.
💌 لینک شرکت در وبینار:
https://online.lmskaran.com/ch/headquarters
#باستانگرایی
#مفام
#انجمن_ایرانی_تاریخ
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سواد_رسانهای
🔺چند راهکار ساده برای شناسایی و شکست شایعات و اخبار جعلی
👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
📡 @GhararGahShayeat
🌸 @Negahynov
🔻
دیولافوآ باستان شناس فرانسوی (قاچاقچی عتیقه و مأمور دولت فرانسه) در سال 1886 با پُتک، آثار باستانی ایران را نابود کرد. 🔨
📚 مشاهده سند و اسکن از متن کتاب: w57.ir/22
💥 این وسط، رفتار روشنفکران عاریایی جالبتر از هر چیزی است: حاضر نیستند به دزدان فرانسوی اعتراض کنند! میگویند شعار #مرگ خوب نیست! خب چطور علیه #اسلام شعار مرگ میفرستی؟!
💠 @ir_bastan
🌸 @Negahynov
قهرمان 💪 (قسمت ششم)
#داستان
🖇 لینک قسمت پنجم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/9670
رامین خندید و سرش را بالا آورد.
گفت: «ببین حاجی، معلومه که بعضی از این چیزایی که درباره کوروش میگن، لافه!...»
اردشیر پرید وسط حرفش و گفت: «دست شما درد نکنه!» 😠
رامین بدون توجه به حرف اردشیر، ادامه داد: «آخه مگه میشه چند تا کشور رو با دست و جیغ و هورا بگیری؟!... «خون از دماغ کسی نیومده» که حرف مفته. ولی بالاخره کوروش هرچی بوده، صد شرف داشته به...» 😶
حرفش را خورد و مکثی کرد.
گفتم: «تخم کبوتر بدم خدمتتون؟! 😁
راحت باش. حرفتو تموم کن.»
🌸 @Negahynov
گفت: «حاجی ناراحت نشیا؛ ولی واقعاً صد شرف داشته به امثال شماها با این دزدیا و اختلاسا و گرونی و بگیر و ببند و... 😐
حالا خود شما رو نمیگما! شما خودت شایدم بد نباشی. کلی گفتم.»
وقتی که مطمئن شدم حرفش تمام شده، گفتم: «رامین جان، داداش اون تخم کبوترو تِخ کن! نخواستیم شما صحبت کنی! 😶
با بولدوزر از روی آدم رد میشی؛ بعد میگی حالا شایدم خیلی بد نباشی؟!» 🤦🏻♂️
رامین خندید و چیزی نگفت.
🌸 @Negahynov
به اردشیر گفتم: «اینا رو ولشون کن. من طرف تو هستم. به موقعش دارم براشون!... حالا بقیهشو بگو.»
اردشیر دوباره انرژی گرفت. ولی ترجیح داد صحبتش را ادامه ندهد. فقط گفت: «به قول شاعر، در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.» ☝️
آسمان را نگاه کردم. چیزی به غروب نمانده بود.
گفتم: «خب حالا نوبت منه...
ببینید به نظر من، این کوروشی که اردشیر میگه، خیلی خوب و باحاله.
فکر میکنم هر آدم عاقلی به این کوروش احترام میذاره.» 👌
«پهلوون» گفت: «حاجی اینا رو جدی میگی یا ما رو فیلم کردی؟!» 🤔
گفتم: «ببین پهلوون، این کوروشی که اردشیر میگه، برای من مثل رستم میمونه. یه قهرمان دوست داشتی و قابل احترام.» 💪
اردشیر که حسابی خوشش آمده بود، گفت: «بابا دمت گرم حاجی‼️
ببخشید ما اولش فکر کردیم شما یه جور دیگه هستی!»
🌸 @Negahynov
گفتم: «حالا کجاشو دیدی! یه عالمه حرف درمورد این قهرمان دارم که باید براتون بگم... ولی الان دیگه وقتم تموم شده. باید برای نماز، زود خودمو برسونم مسجد. 🏃🏻♂️🏃🏻♂️
موافقید فردا ساعت چهار و نیم همین جا همدیگه رو ببینیم؟
میخوام یه چیزایی درباره قهرمانمون براتون بگم که کیف کنید!» 😎
ادامه دارد...
#کوروش
#قهرمان
#هفتم_آبان
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
🚨پیام رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان فرانسه در پی اقدام توهینآمیز رئیسجمهور فرانسه درباره پیامبر اعظم(ص)
🔻اظهارات امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه در تأیید کاریکاتور توهینآمیز به پیامبر اسلام صلواتاللهعلیهوآله، باعث خشم مسلمانان در سرتاسر جهان شده است. به همین علت حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان فرانسوی پیامی کوتاه صادر کردند. متن این پیام که به زبان فرانسوی در شبکههای اجتماعی منتشر شد، به شرح زیر است:
🏳بسمه تعالی
🔰جوانان فرانسه !
🔹️از رئیس جمهور خود بپرسید: چرا از اهانت به پیامبر خدا حمایت میکند و آن را آزادی بیان میشمارد؟ آیا معنی آزادی بیان این است: دشنام و اهانت، آن هم به چهرههای درخشان و مقدس؟ آیا این کار احمقانه، توهین به شعور ملتی نیست که او را به ریاست خود انتخاب کرده است؟
🔹️سوال بعدی این است که چرا تردید در هولوکاست جرم است؟ و اگر کسی چیزی در اینباره نوشت باید به زندان برود، اما اهانت به پیامبر آزاد است؟
سیدعلی خامنهای
۷ آبان ۱۳۹۹
#من_محمد_را_دوست_دارم
#مقام_معظم_رهبری
#پیامبر_رحمت
💠 @Khamenei_ir
🌸 @Negahynov
قهرمان 💪 (قسمت هفتم)
#داستان
🖇 لینک قسمت ششم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/9674
با کمی مِن و مِن و اما و اگر، بالاخره تصویب کردند که فردا ساعت ۴:۴۵ دور هم جمع شویم.
عبا و عمامه را پوشیدم؛ با تکتک بچهها دست دادم و خیلی سریع به سمت ماشین حرکت کردم. 🚀🚀
حُسنا سرش را گذاشته بود روی پای زهرا و خوابش برده بود. رضا هم مشغول بازی گل یا پوچ با مادرش بود.
سوار شدم و با سرعت به طرف مسجد رفتیم.
🌸 @Negahynov
آخر شب بعد از خوابیدن خانواده، سعی کردم فکرم را منسجم کنم و از بین صدها مطلبی که میشد با رفقای جدیدمان مطرح کرد، مواردی را در ذهنم گلچین و اولویتبندی کنم. 📚
چند مورد را توی گوشیام یادداشت کردم. بعد، سر به سجده گذاشتم و از خدا خواستم که در حرفهایم اثر قرار دهد. 😇
🌸 @Negahynov
شنبه، ساعت ۴:۳۵ عصر به پارک رسیدم و به محل گعده دیروزمان رفتم.
اردشیر قبل از من آمده بود و اشتیاق زیادی به شروع صحبت داشت. 😍
مشغول خوش و بش با اردشیر بودم که حمید و «پهلوون» هم رسیدند.
کمی با بچهها گفتیم و خندیدیم تا ساعت ۴:۴۵ شد. ولی هنوز خبری از رامین نبود. 🙄
ساعتم را نگاه کردم. اردشیر گفت: حاجی شروع کنیم. شاید رامین نیاد.
گفتم: «بهش نمیاد پسر بدقولی باشه... زنگ بزن بگو منتظرش هستیم.» 📲
- «... الو رامین... زود باش دیگه؛ شب شد! ... آره بابا، حاجی اومده. حمید و ساسان هم هستن. ... ده دقیقه؟! خیلی زیاده. زودتر بیا! ... خیلِ خُب! خدافظ»
با شنیدن حرفهای رامین، تازه فهمیدم اسم پسری که من از دیروز نام مستعار «پهلوون» را رویش گذاشتهام، ساسان است. ✅
نگاهش کردم و گفتم: «میگم پهلوون، حالا ما شما رو آقا ساسان صدا کنیم یا همون پهلوون خوبه؟»
گفت: «هر طور خودت حال میکنی حاجی!» 🙄
دستم را زدم روی شانهاش و گفتم: «راستی عمامه بدم خدمتتون؟» 😁
اردشیر زد زیر خنده و گفت: «حاجی اگه بدونی از دیروز تا الان عکسشون چند تا لایک خورده!» 😂
ادامه دارد...
#کوروش
#قهرمان
#هفتم_آبان
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تاملی در مورد ۷ آبان موسوم به روز #جعلی کوروش
🔹 چگونه عدهای خاص یک مُشت دروغ و تحریف تاریخی را در سر برخی از مردم سادهلوح فرو میکنند!
#هفتم_آبان
#کوروش
💠 @BisimchiMedia
🌸 @Negahynov
قهرمان 💪 (قسمت هشتم)
#داستان
🖇 لینک قسمت هفتم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/9682
دو سه دقیقه قبل از ساعتی که رامین قرار بود برسد، بلند شدم و عبایم را درآوردم؛ تا کردم و گذاشتم کنارم. عمامه را هم گذاشتم روی عبا.
رامین ساعت ۴:۵۶ رسید. به محض این که سلام و علیکی کردیم و نشست، اردشیر جلوی حرفهای حاشیهای را گرفت و گفت: «خب دیگه شروع کنیم. دیره!» ⏱
گفتم: «خُــــب، بسم الله... میخوام چند تا از کارهای قهرمانمون رو براتون بگم...
فقط یه چیزی: تا زمانی که حرفای ما به آخر نرسیده، راضی نیستم چیزی از این صحبتا رو برای کسی بگید! بذارید تموم بشه؛ بعدش دیگه آزاد! 😉
برگردیم سر حرف خودمون:
میدونستید قهرمان ما از غرب ایران، تا کجاها پیش رفته؟»
🌸 @Negahynov
اردشیر جواب داد: «تا بابِل که الان توی عراقه، جلو رفته بوده. اونم بدون جنگ و خونریزی!» 😎
ساسان (یا همان «پهلوون» خودمان) گفت: «داداش، قضیه صنعتی و سنتیِ دیروز نشهها...» 😏
خندیدم و گفتم: «تا بابِل؟ نه بابا! خِـــــــیلی فراتر از این حرفا! تا دریای مدیترانه که قشنگ خودش و سپاهش، هم آبی، هم خاکی، جلو رفته بودن!» 😎
چشمان اردشیر برق زد و گفت: «جدی میگی حاجی؟!» 😍
مُشتم را به نشانه قدرت و پیروزی بالا آوردم و گفتم: «یه همچین پیشرَویای رو از جهتهای دیگه کشور هم داشته... خلاصهش کنم: توی خلیج فارس، کشورای قدرتمند زمان، رفت و آمد داشتن. ولی اگر یه ذره پاشونو از گلیم خودشون درازتر میکردن، یه ضربِ شَست جمع و جور و تر و تمیز نشونشون میداد که حساب کار بیاد دستشون. ☝️
خیلی وقتا توی این ضرب شستها، واقعاً خون هم از دماغ کسی نمیاومد!»
🌸 @Negahynov
رامین سرش را از روی گوشی بالا آورده بود و داشت با تعجب به حرفهایم گوش میداد.
ساسان گفت: «حاجی شما هم؟!...» 😶
خندیدم و گفتم: «نهخیر پهلوون! نه صنعتی، نه سنتی! 😁
ببین بعضی وقتا میشه جلوی دشمن، یه جوری قدرتنمایی کرد که حساب کار بیاد دستش و اصلاً فکر درگیری و زد و خورد رو از سرش بیرون کنه.
شما فرض کن یه نفر داره از اون طرف خیابون برات شاخ و شونه میکشه. فقط اگه بلند شی وایسی و یه چرخی بزنی، این هیبت و هیکل ورزشکاری رو که ببینه، میفهمه که جای این شوخیا اینجا نیست! 💪
درست میگم؟»
ساسان با لبخند رضایتی که سعی میکرد خیلی پررنگ نباشد و به هیبت پهلوانیاش آسیب نزند (!)، گفت: «آره خب. حرف حساب میزنی!» 😎
معلوم بود از مثالم خیلی خوشش آمده و مسأله قشنگ برایش جا افتاده!» 😁
ادامه دارد...
#کوروش
#قهرمان
#هفتم_آبان
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 تصاویر دیدهنشده از مقر منافقین در آلبانی
گزارش تلویزیون انگلیس از زندگی غیرطبیعی فعالان مجازی مریم رجوی با زیرنویس فارسی
آنها میگویند حتی حق بچهدارشدن را ندارند و کارشان این است که با اکانتهای فیک علیه ایران در شبکههای اجتماعی فعالیت کنند.
#تیرانا
#منافقین
#شبهه
🆘 @Roshangari_ir
🌸 @Negahynov
قهرمان 💪 (قسمت نهم)
#داستان
🖇 لینک قسمت هشتم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/9684
گفتم: «حالا اگر یه وقتی طرف، زیادی کلهش داغ باشه و بخواد بیاد دعوا چی؟»
ساسان گفت: «هیچی، بذار بیاد تا سوسکش کنیم!» 💪
دستم را گذاشتم روی زانوی رامین و گفتم: «پس اگر اومد جلو و خون از دماغش اومد، که مشکلی نیست⁉️»
رامین گفت: «من که همون دیروز گفتم؛ توی جنگ نُقل و نبات تقسیم نمیکنن که!»
اردشیر گفت: «دیگه اگر یکی خودش دوست داشت جنگ رو شروع کنه، کوروش که تقصیری نداشته. باید مینشسته تا بیان دست و پای خودش و مردمشو ببندن؟! 😕
خب معلومه که نه. این قدر غیرت داشته که جلوی دشمن رو بگیره. اینجا دیگه اگر خون از دماغ دشمن هم اومده باشه، به درَک! خون که هیچی، جونشم اگر از دماغش دربیاد، اشکالی نداره!» ✅
🌸 @Negahynov
خندیدم و گفتم: «به افتخارش...» 👏👏
ساسان هم با من شروع کرد به دست زدن.
مکثی کردم وادامه دادم: «این در مورد دشمن بود. ولی مردم، قضیهشون فرق میکنه. قهرمان ما وقتی به مناطق مختلف میرفت، طرفِ جنگ و درگیریهاش مردم نبودن. ☝️
خیلی جاها اصلاً به درخواست همون مردم میرفت و افرادی رو که به اون سرزمینها تجاوز کرده بودن، عقب میزد. بنا بر این، در مورد مردم، خیالتون راحت باشه که خون از دماغ کسی نیومده!» 👌
حمید با تردید پرسید: «حاجی، جدی دارید کوروشو میگید؟!» 🤔
پسر باهوشی بود... خندیدم و جوابی ندادم. 🙂
اردشیر که سکوت من را دید، به جایم جواب داد: پس چی؟! ماجرای بابِل همین بوده دیگه. کوروش رفت اونجا؛ یهودیهایی رو که اسیر بُختُالنصر شده بودن، نجات داد.» 👏👏
گفتم: «ببین من فقط یهودیها رو نمیگما! مردم همهی این مناطقی که حرفشون رو زدیم، قهرمان ما رو دوست داشتن و حتی خودشونو مدیون اون میدونستن. ❤️
جالبتر، اینکه: مردمِ نقاط خیـــــــلی دورتر هم که ما اونجا حضور فیزیکی نداشتیم، خیلیهاشون همین حس رو داشتن.
و اصلاً قهرمان ما رو قهرمان خودشون هم میدونستن.» 💐
🌸 @Negahynov
حمید گفت: «خیلی جالبه. من تا حالا این جوری نشنیده بودم! توی کدوم کتاب، اینا رو نوشته؟» 🙄
گفتم: «عجله نکن! همه رو میگم. 😉
حالا یه سؤال: به نظرتون اشکالی نداشته که قهرمان ما وقت و انرژیش رو میذاشته برای بیرون مرزهای کشور⁉️»
ادامه دارد...
#کوروش
#قهرمان
#هفتم_آبان
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
قهرمان 💪 (قسمت دهم)
#داستان
🖇 لینک قسمت نهم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/9686
«حالا یه سؤال: به نظرتون اشکالی نداشته که قهرمان ما وقت و انرژیش رو میذاشته برای بیرون مرزهای کشور⁉️»
اردشیر بدون معطلی گفت: «معلومه که اشکالی نداشته. کوروش یه انسان بوده! انسانیت به خرج داده؛ اون وقت شما میگی اشکال داشته یا نداشته؟!» 😐
گفتم: «قاتی نکن اردشیر خان! مثل این که من طرف تو هستما❗️
بچهها بقیهتون هم نظر بدید.»
رامین کمی فکر کرد و گفت: «اونا که باهاشون میجنگید، دقیقاً کی بودن؟ چه جوری بودن؟» 🤔
گفتم: «همین قدر بهت بگم که اونا هم نمیذاشتن خون از دماغ مردم بیاد!... چون کلاً برای طرف، دماغی باقی نمیذاشتن... یعنی اصلاً سَری باقی نمیذاشتن که دماغی بمونه و حالا بخواد ازش خون بیاد!» 😰
رامین گفت: «خب یه دفعه بگید زامبی بودن دیگه!» 👹
لبخند کمرنگی زد و ادامه داد: «به نظر من که اگر واقعاً اونا اینجوری بودن، کار کوروش هیچ اشکالی نداشته.»
🌸 @Negahynov
حمید در تأیید صحبتهای رامین گفت: «حاجی این، به قول رامین، زامبیا رو اگر ول میکردن، حتماً یه روزی که کشورای اطراف رو کامل میگرفتن، سراغ ایران هم میاومدن. 👹
مطمئنم با این روحیهای که داشتن، وقتی به مرز ایران میرسیدن، متوقف نمیشدن و میاومدن داخل...»
ساسان پرید وسط حرف حمید و گفت: «متوقف نمیشدن رو خوب اومدیا! 😜
حاجی این حمید، حرف زدنش از همهمون بهتره. میخوای امشب به جای شما بِره نماز؟... میتونه ها!»
دستم را زیر چانهام گذاشتم و گفتم: «آره بَدَم نمیگی! فقط...»
ساسان پرسید: «فقط چی حاجی؟» 🙄
گفتم: «هیچی، همون صصصصصصصالحححححححینشو درست کنه، حَلّه!» 😁
هر چهارتایشان زدند زیر خنده. 😂😂
🌸 @Negahynov
نگاهی به بوفه پارک انداختم و گفتم: «بچهها، من برم یه چیزی از بوفه بگیرم که بخوریم خستگیمون دربِره.» 😋
ساسان نیمخیز شد و گفت: «نه حاجی، شما بشین؛ من میرم...»
دستم را روی شانهاش گذاشتم و بلند شدم. گفتم: «حالا دیگه اول من گفتم. اگه راست میگی، دفعه دیگه شما پیشقدم شو.» 😉
عبا و عمامه را از روی چمنها برداشتم و با حوصله پوشیدم. نیمنگاهی هم به رامین داشتم.
رامین طبق معمول، سرش توی گوشی بود. ولی گاهی هم زیرزیرکی، نگاهی به من میانداخت. 🙄
🌸 @Negahynov
گفتم: «راستی بچهها شما چی میخورید؟»
حمید گفت: «بستنی» 😋
ساسان گفت: «نه بابا! یخ میکنیم! من چایی میخورم.»
اردشیر گفت: «بابا شما چهقدر قانع هستید!... حاجی حالا که دارید زحمت میکشید، من چلوکباب برگ میخوام!» 😎
ادامه دارد...
#کوروش
#قهرمان
#هفتم_آبان
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
✍️ باران گرفت و سقف مدائن نشست كرد
دندانههاى كنگره قصد شكست كرد🌷
نورى به صحن معبد زردشتیان رسید
كآتشكده ز نابى آن نور مست كرد
بالا بلند آمد و هر ارتفاع را
در زیر پا نهاده و پایین و پست كرد🌷
در هر دلى نشست و به شكلى ظهور داشت
این گونه بود كآینه را خود پرست كرد
وقتى سؤال كردم از او خود اشارهاى
در پاسخم به پرسش روز الست كرد🌷
حُسنش به غایت است و ظهورش قیامت است
زیباترین هر آنچه كه زیباتر است كرد
فیض مقدسى و تعجب نمیكنم
این چیزها كه هست، نگاه تو هست كرد🌷
#پیامبر_اکرم (ص)
#من_محمد_را_دوست_دارم
🌸 @Negahynov
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣️✨ میلاد با سعادت ✨❣️
🌸✨ رسول خدا✨🌸
❣️✨ ختم مرسلین✨❣️
🌸✨ حضرت محمد(ص)✨🌸
❣️✨ و امام صادق(ع) ✨❣️
🌸✨ بر همه شما ✨🌸
❣️✨ مبارك باد✨❣️
#لبیک_یا_رسول_الله
#من_محمد_را_دوست_دارم
💠 @sallavat
🌸 @Negahynov
قهرمان 💪 (قسمت یازدهم)
#داستان
🖇 لینک قسمت دهم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/9694
گفتم: «آخ گفتی! فقط حیف که اون فعلاً شرایطش نیست! حالا بستنی و چایی خودمونو میگیرم؛ چلوکباب شما باشه برای وقتی که پولدار شدم!» 😉
سرش را خاراند و گفت: «نخواستیم حاجی! همون آبنبات چوبی بگیری بسه!» 😐
چند ثانیه منتظر ماندم که رامین هم چیزی بگوید. بعد گفتم: «خب، رامین هم که هرچی بخواد، با گوشیش دانلود میکنه میخوره!» 😉
🌸 @Negahynov
از بوفه، سه تا بستنی و دو تا چای گرفتم و برگشتم.
سینی پلاستیکی بوفه را روی زمین گذاشتم و گفتم: «خب، بفرمایید». 🍦☕️
ساسان گفت: «قربون دستت حاجی» و یکی از چایها را برداشت.
حمید و اردشیر تشکر کردند و بستنی برداشتند.
من هم شروع کردم به درآوردن و تا کردن عبایم.
رامین بدون هیچ حرفی، لیوان پلاستیکی چای را برداشت و گذاشت کنار خودش.
عبا و عمامه را گذاشتم روی چمنها و نشستم.
یک بستنی توی سینی باقی مانده بود که سهم خودم بود. 😋
بستنی را برداشتم و گفتم: «خب کجا بودیم؟!»
🌸 @Negahynov
حمید گفت: «حضور ایران بیرون مرزها» 👌
گفتم: «آفرین! حالا به نظرتون ایران یه همچین قدرتی رو از کجا آورده بود؟»
حمید در سکوت و متفکرانه، داشت نگاهم میکرد. 🤔
اردشیر کمی فکر کرد و گفت: «راستش در این مورد، چیزی رو نشنیدم. ولی حتماً تجهیزات نظامی خیلی قویای داشته.»
گفتم: «حالا اگر این طور باشه، این تجهیزات رو از کجا آورده بود❓»
ساسان گفت: «خب حتماً ساختن دیگه! از مغازه که نخریده بودن❗️»
رامین گفت: «شایدم توی جنگها غنیمت گرفتن.»
🌸 @Negahynov
گفتم: «حالا بذارید من براتون بگم:
معلومه که این قدرت، از اول نبوده.
نه تنها ما این قدرت و تجهیزات رو نداشتیم، بلکه اگر هم میخواستیم، کسی به ما نمیداد. ❌
خب قهرمان ما که بیکار نمینشست... به قول آقا اردشیر، غیرتش اجازه نمیداد که کاری انجام نده. بنا بر این، یه کاری کرد کارستان. 👌
نبوغ و استعداد خودش و نیروهاش رو به کار گرفت و در عرض چند سال، شد یکی از برترین قدرتهای نظامی دنیا. 💪
خودشون تحقیق کردن؛ خودشون اختراع کردن؛ خودشون هم ساختن... بدون این که زیر بار منت کسی بِرَن.»
ساسان کمی از چایش را هورت کشید و گفت: «بابا دَمشون گرم! همین درسته.» 👌
اردشیر گفت: «حاجی، شما تا حالا کجا بودی؟!
من فکر میکردم خودم آخرِ کوروشپرستی هستم...»
ساسان گفت: «حالا فهمیدی باید جلوی حاجی لُنگ بندازی!»
اردشیر گفت: «آره واقعاً» 😅
ادامه دارد...
#کوروش
#قهرمان
#هفتم_آبان
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⭕️ طرحی جالب از واکنش امروز رهبر انقلاب به پیروزی ترامپ یا بایدن در انتخابات آمریکا
#آمریکا
#مقام_معظم_رهبری
💠 @Radar_enghelab
🌸 @Negahynov