eitaa logo
کلینیک روانشناسی مجازی پارسا
92 دنبال‌کننده
156 عکس
40 ویدیو
0 فایل
روانشناس روح را شفا می‌دهد و انسان را به انسانیت راستینش متمایل می‌کند... با شماییم برای زندگی بهتر...❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 📌مادر به اندازه کافی خوب ▫️مادر می بایست نوزاد را "در آغوش بگیرد" و بغل کند. اصطلاح در آغوش گرفتن و "نگه داشتن" در دو سطح استفاده می شود. اول آغوش جسمی که مادر نوزاد را به شکل عادی در آغوش میگیرد، که باعث احساس امنیت کودک می شود. دوم آغوش روانی که می شود از آن "نگهداری در ذهن یا آغوش ذهنی" یاد کرد. ▫️مادر با افکار و خاطراتی که نسبت به نوزادش دارد، او را به لحاظ روانی در آغوش می کشد و جایی را در ذهن خود برای نوزادش می سازد. ▫️دوم رسیدگی مادر است. به نوعی تعامل لحظه به لحظه ایست که میان مادر و نوزادش شکل میگیرد. ▫️سومین وظیفه مادر ارائه موضوع هست. مادر سعی می کند که وجود دنیای بیرونی را خاطر نشان کند و نوزاد را با چیزهایی غیر از خودش آشنا کند. ▫️مادری که می تواند در آغوش بگیرد، رسیدگی کند و موضوعی ارائه دهد دنیایی بسیار امن ، بسیار راحت و در عین حال بسیار تحریک کننده برای نوزادش خلق می کند. ❇️در نتیجه باعث ایجاد دلبستگی ایمن در کودک خود میشود.
‍📌هراس معکوس ▫️هراس معکوس؛ مبادرت به عملی است که بیش از هر چیز موجب ترس میشود. لذا اگر شخصی از بلندی بترسد ممکن است برای اثبات عکس آن به سقوط آزاد بپردازد. ▫️خیلی از مردانی که از رابطه جنسی وحشت دارند، مخصوصاً خود را با حالت تکانشی درگیر چنین رابطه ای می‌کنند، صرفاً به علت ترس از "مرد نبودن" است. این مسئله‌ بویژه در مورد مردانی صحت دارد که تمایلات همجنس گرایانه مخفی دارند. ▫️آنان برای اینکه به دنیا ثابت کنند که چنین میلی در آنان وجود ندارد می‌کوشند با هر دختری که قرار ملاقات دارند رابطه جنسی برقرار کنند. مدام با زنان راجع به مسائل جنسی حرف بزنند، افراد همجنس گرا را مورد تمسخر قرار دهند. ▫️با مردان دیگر دعوا و کتک کاری می‌کنند و یا ممکن است ازدواج کنند و فرزندان زیادی داشته باشند و هرچه اولاد پسر داشته باشند راضی تر هستند و این شیوه ای است که بوسیله آن مرد بودن خود را به اثبات می‌رسانند. اکثر خشم های روان رنجور هراس معکوس است، خشم واکنشی نسبت به ترس است. ▫️مادری که بچه اش را به دلیل پریدن جلوی یک اتوموبیل در حال حرکت کتک می‌زند، به دلیل وحشت از تصادف خشمگین می‌شود. خشم، بطور کلی انکار ترس است. ▫️پسری پنج ساله با دو پله ها را بالا می رود تا پدرش را پیدا کند. بابا، بابا کجایی؟! او این جمله را با صدای بلند تکرار میکند و به اتاق خواب پدرش می‌رسد. در را باز می‌کند و می‌بیند پدر در حالکیه چمدان هایش را بسته است میگوید: برای مدتی به سفر می‌روم و تو با مادرت تنها خواهی ماند. ▫️این فکر برای پسر پنج ساله که ممکن است دیگر پدرش را نبیند وحشت آور است. از آنجایی که موقعیتی برای بروز آن ترس وجود ندارد و کسی نیست به او کمک کند احساسش را درک نماید ترس پوشیده می‌ماند. ▫️بعدها برای رهایی از تنش مبهم و آزار دهنده ای که بر اثر ترسِ مدفونش تولید شده، او ممکن است موقعیت های ترسناکی خلق کند، مثلا؛ به گاوبازی روی آورد و یا در مسابقات اتوموبیل رانی شرکت جوید. ▫️فعالیت‌هایی که آن ترس مخفی را به نوعی توجیه کند. سرانجام او چیزی یافته که ترسش را به آن سنجاق کند. او ممکن است بگوید که در این موقعیت ها دچار ترس میشود، این موقعیت ها جایگزین هایی هستند برای ترس واقعی او که همان بازنگشتن پدر است. ▫️جامعه هم به ما کمک می‌کند رفتاری حاکی از هراس معکوس داشته باشیم. همه روزه به ما گوشزد می‌شود چگونه بر ترس خود فائق آئیم، چگونه سرخوردگی را از خود دور کنیم، چگونه از شر کاستی های خود رها شویم. ▫️تنها کاری که باید بکنیم حذف احساسات واقعی مان است. اما همین احساسات هستند که زندگی ما را میسازند. عمل ضد ترس چیزی است که ترس را زنده نگه میدارد. انکار ترس یعنی اجبار در مبارزه سمبلیک با آن برای یک عمر. ادم ترسو حداقل به ترس خود واقف است که این خود قدمی در جهت سلامت میباشد.