eitaa logo
فلسفه ذهن
959 دنبال‌کننده
140 عکس
69 ویدیو
21 فایل
محتوای تخصصی در حوزه #فلسفه_ذهن و فلسفه #علوم_شناختی توسط: مهدی همازاده ابیانه @MHomazadeh عضو هیات علمی موسسه حکمت و فلسفه ایران با همکاری هیئت تحریریه
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 از فیلسوفان مهم در بحث () جان لاک است. او در کتاب جستاری در فهم انسانی (1961, Book II, Ch. 27)، فصل «در باب این‌همانی و تفاوت» این موضوع را مطرح کرده است. اهمیت مطالب جان لاک درباره این‌همانی شخصی و تأثیر او بر مباحث پس از خود به اندازه‌ای است که برخی نویسندگان ادعا کرده‌اند «در موضوع این‌همانی شخصی، همه نوشته‌های پس از لاک تنها پاورقی‌هایی بر اوست» (Noonan, p.24). 💠 در تلاش برای یافتن ملاکی برای این‌همانی شخصی بین فرد و جوهر تمایز قایل می‌شود و بر این باور است که در مسئله این‌همانی شخصی، سؤال «این است که چه چیزی شخص این‌همان ایجاد می‌کند، نه این که آیا جوهر واحدی وجود دارد که همواره در همین شخص می‌اندیشد یا خیر». 💠 وی بر اساس این تمایز، عامل این‌همانی در شخص را می‌داند: «ما برای یافتن این که این‌همانی شخصی از چه چیزی تشکیل می‌شود، باید بررسی کنیم که شخص بر چه چیزی دلالت می‌کند؛ من فکر می‌کنم، شخص بر یک موجود هوشمند و اندیشنده دلالت می‌کند که عقل و تفکر دارد و می‌تواند خودش را خودش بداند، یعنی یک چیز اندیشنده در زمان‌ها و مکان‌های متفاوت؛ و این بوسیله انجام می‌شود که از اندیشیدن جدایی‌ناپذیر است، و به نظر من ذاتیِ آن است: برای هر شخصی محال است که ادراک بکند بدون آن که ادراک بکند که ادراک می‌کند.» (Essay II, xxvii. 9) 💠 آگاهی شخص از خود تا هر جا امتداد پیدا کند، شخص او و در نتیجه این‌همانی شخصی او امتداد می‌یابد. طبق بیان جان لاک «تا جایی که این آگاهی بتواند به سمت عقب به هر رفتار یا اندیشه‌ای در گذشته بسط پیدا کند، تا آنجا این‌همانی آن شخص امتداد می‌یابد». با توجه به عبارات ذکر شده، ملاک برای این‌همانی شخصی به جان لاک نسبت داده شده است. در تعابیر خود لاک ذکری از حافظه به میان نیامده است و بنظر می‌رسد که تأمل در این عبارات سبب نسبت دادن ملاک حافظه به او بوده باشد. 💠 توماس رید معتقد بود که تنها راه فهم مقصود لاک این است که آگاهی در بیان او به معنای حافظه باشد: «آقای لاک باور ما به رفتارهای گذشته خود را به آگاهی نسبت می‌دهد، بدین نحو که گویا انسان می‌تواند از کارهایی که بیست سال پیش انجام داده است آگاه باشد. فهم معنای این محال است مگر آن که آگاهی به معنای حافظه باشد، تنها قوه‌ای که با آن ما شناخت بی‌واسطه از رفتارهای گذشته خود پیدا می‌کنیم.» (Reid, p. 277) 📚منابع: - Locke, J. (1894), An Essay Concerning Human Understanding, ed. Alexander Campbell Fraser, Clarendon Press. - Noonan, Harold W. (2003), Personal Identity, Taylor & Francis. - Reid, Thomas (2002), Essays on the intellectual powers of man, edited by Derek R. Brookes; Edinburgh University Press. 🖋️احمد لهراسبی @PhilMind
♦️از جمله استدلال‌ها در برابر ملاک حافظه برای این‌همانی شخصی (و هر ملاک روانی دیگر)، آزمایش فکری‌ای است که برنارد ویلیامز مطرح کرده است. هدف از این آزمایش فکری نشان دادن ناکافی بودن ملاک روانی برای و در نتیجه اثبات لازم بودن ملاک بدنی برای آنست. ♦️در این آزمایش فکری چنین فرض می‌شود که یک فرد خاص - مثلاً چارلز - یک روز صبح به صورتی کاملاً دگرگون شده از خواب بیدار می‌شود: شخصیت او کاملاً تغییر کرده و مهارت‌ها، معلومات و خاطرات او نیز کاملاً متفاوت با مهارت‌ها، معلومات و خاطراتی است که پیش از دگرگونی داشت. همچنین فرض کنید که شخصیت جدید او تا آنجا که قابل تشخیص است، دقیقاً شبیه یک شخصیت تاریخی - مثلاً گای فاوکس - است؛ یعنی خصایص شخصیتی، مهارت‌ها و دانش او دقیقاً شبیه خصایص شخصیتی، مهارت‌ها و دانشی باشد که دربارۀ فاوکس می‌دانیم و آن ادعاهای راجع به خاطرات او که قابل راستی‌آزمایی است «بر الگوی زندگی فاوکس مطابق با معلومات مورخان منطبق است»، و بقیۀ خاطرات او که قابل راستی‌آزمایی نیستند «معقول بوده، توضیحاتی دربارۀ واقعیت‌های توضیح داده نشده فراهم می‌آورند و غیره». ♦️در چنین وضعیتی ادعا شده است که ما بدون تردید وسوسه می‌شویم چارلز را با فاوکس یکی بدانیم و بگوییم که فاوکس به نوعی در بدن چارلز دوباره به زندگی برگشته است. استدلال این طور ادامه پیدا می‌کند که ولی خوب است به دلیل ذیل در برابر این وسوسه مقاومت کنیم: اگر دگرگونی وصف شده می‌تواند در چارلز واقع شود، در این صورت دقیقاً تغییری مشابه منطقاً می‌تواند در برادرش رابرت رخ دهد. و در این احتمال، اگر ما بتوانیم چارلز را با فاوکس یکی بدانیم، همچنین می‌توانیم رابرت را با فاوکس یکی بدانیم. ولی این یکی دانستن‌های متکثر به نتایج زشتی می‌انجامد، از جمله این که باید بتوان به درستی گفت که رابرت و چارلز یک شخص‌اند و امکان پذیر است که یک شخص در یک زمان در دو مکان باشد. این ملاحظه روشن می‌کند که هنگامی که فقط چارلز دستخوش تغییر یادشده است نیز یکی دانستن چارلز و فاوکس کاملاً «بی‌معنا» است. ♦️به هر حال اگر در مورد تکرار، شباهت در شخصیت، مهارت‌ها، دانش و خاطرات، این‌همانی افراد نمایش دهندۀ این مشخصه‌ها را نتیجه نمی‌دهند، چرا باید هنگامی که رابرت عادی می‌ماند و فقط چارلز دگرگون می‌شود چنین نتیجه‌ای بدهند؟ به زبان ساده و خلاصه ادعای این استدلال آن است که چون بر اساس ملاک روانی احکام این‌همانی نقض می‌شوند، ملاک روانی ناکافی و در نتیجه نادرست است. 🖋️ احمد لهراسبی @PhilMind
📚 📒کتاب «ما نفسیم یا بدن؟» نوشته ریچارد سوئین‌برن با ترجمه دکتر مهدی ذاکری و توسط انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و در ۲۳۳ صفحه بچاپ رسید. 📗سوئین‌برن بعنوان یکی از چهره‌های معاصر، در این کتاب سعی در ارائه استدلال‌های فلسفی جدیدی به سود جوهر نفس مجرد دارد که توسط برخی یافته‌های علوم اعصاب معاصر پشتیبانی شود. 📕نویسنده پس از بیان برخی مقدمات در فصل اول، فصل دوم را به « و دوگانه‌انگاری ویژگی‌ها» اختصاص داده. مترجم در پیوست سودمندی در انتهای این فصل، دیدگاه سینوی و صدرائی در این موضوع را نیز اضافه کرده است. 📘فصل سوم به نظریات درباره پرداخته و فصل چهارم با عنوان «استدلال دکارت برای نفس»، شکل گرفته است. مترجم در این‌جا نیز چند پیوست درباره استدلال به سود در از طریق اینهمانی شخصی، و نیز برتری استدلال تصورپذیری بر استدلال دکارتی و ... افزوده است. 📙فصل پنجم به علم و اطلاع درونی ما از خودمان می‌پردازد و فصل ششم به تعامل نفس و بدن. در این‌جا پیوست مترجم در نقد دفاع سوئین‌برن از استدلال به سود جوهری قابل توجه است. فصل آخر (هفتم) به این پرسش اختصاص دارد که آیا علم می‌تواند نفس را تبیین کند؟ @PhilMind