eitaa logo
👥 پُرسمان شیعه ⁉️
146 دنبال‌کننده
16 عکس
2 ویدیو
0 فایل
🍃 ﷽ 🍃 📋 هدف ما بیان شبهات و پاسخگویی به آنها و به پرسش‌های شـما در مسائل دینی أعم از اعتقادی، اخلاقی و ... می‌باشد. ⚠️ نشر مطالب با ذکر لینک مجاز است❗ 💢 کانال اصلی‌مون: @Hadis_Shia راه ارتباطی با ما 👇 B2n.ir/w15631
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ نظم جهان هستى از نگاه به جهان هستى چگونه پى به وجود خدا می‌بریم؟ . . . ⭕ پاسخ: با یک نگاه ساده به جهانى که در آن زندگى مى کنیم به این حقیقت مى رسیم که جهان هستى درهم و برهم نیست، بلکه تمام پدیده ها بر خط سیر معینى در حرکتند و دستگاه هاى جهان همچون لشکر انبوهى هستند که به واحدهاى منظم تقسیم شده و به سوى مقصد معینى در حرکتند. نکات ذیل مى تواند هر ابهامى را در این زمینه برطرف سازد: ١. براى پدید آمدن و باقى ماندن هر موجود زنده‌اى باید یک سلسله قوانین و شرائط خاص دست به دست هم بدهند مثلا براى پدید آمدن یک درخت: زمین، آب و هواى مناسب و حرارت معین لازم است که دانه را بکاریم و خوب تغذیه و تنفس کند، سبز شود و رشد نماید. در غیر این شرائط رشد آن ممکن نیست، انتخاب این شرائط و فراهم کردن این مقدمات نیاز به عقل و علم و دانش دارد. ۲. هر موجودى اثرى مخصوص به خود دارد، آب و آتش هر کدام اثرى مخصوص به خود دارند که از آنها جدا نمى شود و همواره از قانون ثابتى پیروى مى کنند. ۳. تمام اعضاى موجودات زنده با یکدیگر همکارى دارند، به عنوان نمونه همین بدن انسان که خود عالمى است، در وقت عمل تمام اعضایش خود آگاه و ناخودآگاه با هماهنگى خاصّى کار مى کنند، مثلا اگر خطرى پیش آید همگى براى دفاع بسیج مى شوند، این ارتباط و همکارى نزدیک، نشانه دیگرى از نظم در جهان هستى است. ۴. یک نگاه به صحنه جهان آشکار مى سازد که نه تنها اعضا و پیکر یک موجود زنده بلکه تمام موجودات مختلف جهان نیز هماهنگى مخصوصى با هم دارند، مثلا براى پرورش موجودات زنده آفتاب مى تابد، ابر مى بارد، نسیم مى وزد و زمین و منابع زمینى نیز کمک مى کنند، این‌ها نشانه وجود یک نظام معیّن در عالم هستى است. این حقیقت در برابر وجدان همه کس ظاهر است که نظم در هر دستگاهى باشد حکایت از «عقل و فکر و نقشه و هدف» مى کند. زیرا انسان هر کجا نظم و حساب و قوانین ثابتى دید مى داند که در کنار آن مبدأ علم و قدرتى را باید جستجو کند و در این درک وجدانى خود نیاز چندانى به استدلال نمى بیند. او مى داند هرگز یک آدم نابینا و بى سواد نمى تواند با ماشین تایپ یک انشاءِ خوب، یا یک مقاله اجتماعى و انتقادى بنویسد و هرگز یک کودک دوساله نمى تواند با گردش دادن نامنظم قلم روى کاغذ، تابلوى زیبا و پرارزشى به وجود آورد؛ بلکه اگر ما یک انشاء خوب یا مقاله با ارزشى را دیدیم مى دانیم آدم با سواد و با عقل و هوشى آن را به وجود آورده و یا اگر در یکى از موزه‌ها تابلوى بسیار زیبا و جالبى را مشاهده کردیم شک نخواهیم کرد که دست نقّاش هنرمند و چیره دستى در ایجاد آن به کار رفته؛ اگر چه هرگز آن نویسنده و نقّاش هنرمند را ندیده باشیم. بنابراین هرجا دستگاه منظمى است در کنار آن هم عقل و هوشى وجود دارد و هر قدر آن دستگاه بزرگ تر، دقیق تر و جالب تر باشد علم و عقلى که آن را ایجاد کرده است به همان نسبت بزرگ تر خواهد بود. قرآن مجید مى فرماید: «سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِى الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلى کُلِّ شَىْءٍ شَهِیدٌ» (فصلّت، ۵۳) (ما نشانه هاى خود را در نظام آفرینش، در سراسر جهان در درون وجود خود انسان ها به آنها نشان مى دهیم تا بدانند او بر حق است، آیا براى اثبات وجود او همین کافى نیست که او عالم به اسرار همه چیز است). 🌻 📕 پنجاه درس اصول عقائد برای جوانان، ص۴١ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ «تشکیک» در «اعتقادات» آیا «تشکیک» و ایجاد «شبهه» در مسائل اعتقادی صحیح است؟ . . . ⭕ پاسخ: مسلما آنچه در ابتدا به نظر مى رسد این است که «شک در دین» بد بوده و نشانه سیاهى قلب است؛ زیرا هدف این است که انسان به یقین برسد؛ آری ایمان بایستى توأم با یقین باشد ولى شک و شبهه در جایى که دالان و معبر خوبى براى رسیدن به ایمان و یقین باشد پسندیده است. ایمان چیزى است که انسان باید به آن دسترسى پیدا کند، اما این ایمان از همان ابتدا در انسان وجود ندارد؛ زیرا تا شک نکند به یقین نمى رسد. قرآن مى خواهد در اعتقادات وراثتى انسان شک ایجاد کند تا او را به یقین برساند لذا مى فرماید: «اَوَ لَوْ کَانَ آبَاؤُهُم لَایَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لَایَهْتَدُونَ» (آیا بایستی آنها تابع پدران باشند در صورتى که آنها بى عقل و نادان بودند) (بقره، ۱۷۰) شهید مطهرى در این مورد مى فرماید: «...اگر این تشکیکات وارد جامعه نشود خطر است. اگر وارد نشود کم کم مردم آن حالت دینى شان رو به تحجر، و نه تحجر که رو به عفونت مى رود، درست مثل آب کاملاً صافى که آن را در حوض قرار مى دهیم و اگر مدتى بماند مى گندد. اگر در مردم یک حالت آرامشى باشد و بر معتقدات دین و مذهبى تازیانه شک نخورد در آن صورت عوام پیشتاز آن معتقدات مى شوند. وقتى عوام پیشتاز بشوند دائم از خودشان چیزى مى سازند...» البته واضح است که برخى شک ها نوعى بیمارى است؛ مانند وسوسه، شک کثیرالشک در نماز، وضو و سایر عبادات و طهارت و نجاست. این گونه شک ها و شبهه ها نوعى بیمارى و مرض است و باید آنها را درمان کرد و الاّ باعث ایجاد انحراف در اعتقادات می شود. آری در هر کاری زیاد شک کردن نوعى بیمارى است. 🌻 📕 موعود شناسی و پاسخ به شبهات، ص۱۳ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ حقیقت خواب حقیقت خواب در روایات اسلامى چگونه بیان شده است؟ . . . ⭕ پاسخ: خواب در اسلام، به عنوان حرکت روح به سوى عالم ارواح شمرده شده، و بیدارى، بازگشت روح به بدن، و نوعى حیات مجدد است. در حدیثى از امیرمؤمنان علىر(علیه السلام) مى خوانیم که به یارانش چنین تعلیم مى داد: «لایَنَامُ الْمُسْلِمُ إِلَّا عَلَى طَهُور، فَإِنْ لَمْ یَجِدِ الْمَاءَ فَلْیَتَیَمَّمْ بِالصَّعِیدِ، فَإِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ تُرْفَعُ إِلَى اللَّهِ تَبارَکَ وَ تَعالى فَیَقْبَلُها، وَ یُبَارِکُ عَلَیْهَا، فَإِنْ کَانَ أَجَلُهَا قَدْ حَضَرَ جَعَلَهَا فِی کُنُوزِ رَحْمَتِهِ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ أَجَلُهَا قَدْ حَضَرَ بَعَثَ بِهَا مَعَ أُمَنَائِهِ مِنَ مَلَائِکَتِهِ، فَیَرُدونُّهَا فِی جَسَدِهِ»؛ (مسلمان باید با طهارت و وضو به بستر برود، هر گاه آب نیابد، تیمم کند، زیرا روح مؤمن به سوى خداوند متعال بالا مى رود، او را مى پذیرد، و به او برکت مى دهد، هر گاه پایان عمرش فرا رسیده باشد، او را در گنج‌هاى رحمتش قرار مى دهد، و اگر فرا نرسیده باشد، او را با امنائش از فرشتگان به جسدش باز مى گرداند). در حدیث دیگرى از امام باقر (علیه السلام) چنین مى خوانیم: «اِذا قُمْتَ بِالْلَّیْلِ مِنْ مَنامِکَ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی رَدَّ عَلَىَّ رُوحِی لِأَحْمَدَهُ وَ أَعْبُدَهُ»؛ (هنگامى که در شب از خواب برمى خیزى، بگو حمد خدائى را که روح مرا به من بازگرداند، تا او را حمد و سپاس گویم و عبادت کنم). و حدیث در این زمینه بسیار است. 🌻 📕 تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۵۰۵ ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ راه شیعه شدن اهل سنت اهل سنت باید چه عقیده‌ای را بپذیرند تا شیعه شوند؟ . . . ⭕ پاسخ: تفاوت اصلی شیعه با سایر مذاهب اسلامی در نوع نگاه و اعتقاد شیعه به مسأله امامت و ولایت اهل بیت پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه است. در این‌جا به پاره‌ای از اعتقادات شیعه در مسأله امامت اشاره می‌کنیم: ✨ ۱. اعتقادات شیعه در باب امامت ۱.۱. عصمت امامان شیعه، دوازده امام علیهم‌السلام را که در احادیث پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه به اسامی آنان تصریح شده است از هر گونه خطا، نسیان و گناه معصوم می‌داند. ۱.۲. شئونات پیامبر غیر از وحی شیعه برای امام معصوم علیه‌السلام، تمام شوؤن پیامبراکرم صلوات‌الله‌علیه به جز مسأله وحی را قائل است. ۱.۳. مرجع دینی شیعه امام معصوم علیه‌السلام را مرجع دینی (مبین و حافظ دین و مفسر آیات قرآن ) می‌داند. ۱.۴. ولایت تکوینی شیعه، امام معصوم علیه‌السلام را دارای ولایت تکوینی و قدرت تصرف در پدیده‌های عالم می‌داند. ۱.۵. مرجع سیاسی و اجتماعی و قضائی شیعه امام معصوم علیه‌السلام را مرجع سیاسی و برترین رهبر در مسائل اجتماعی و دارای شأن قضاوت می‌داند و اطاعت کامل از او را بر خود واجب می‌شمارد. ۱.۶. اعلمیت شیعه امام معصوم علیه‌السلام را در مسائل علمی صرف، عالم‌ترین افراد می‌داند. اما متأسفانه سایر مذاهب اسلامی و از جمله مالکی یا حنفی چنین اعتقادی ندارند و نسبت به اهل بیت و امامان معصوم ما تنها به محبت و اعتقاد به وثاقت آنان اکتفا کرده‌اند. ۱.۷. لزوم تبعیت کامل از امام و اهل بیت از ویژگی‌های تشیع، اطاعت و پیروی کامل از امام علی علیه‌السلام و اهل بیت علیهم‌السلام است که از نظر اسلام بسیار اهمیت دارد و در روایات متعددی که اهل تسنن نیز نقل کرده‌اند، معیار و شرط خداوند در پذیرش اعمال مردم، پذیرش ولایت حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیه‌السلام عنوان شده است! ۱.۸. انتصاب الهی امام شیعه، امامت را امری الهی و همه امامان معصوم علیهم‌السلام را منصوب از طرف پروردگار متعال می‌داند. ✨ ۲. تولی و تبری شرط ایمان حضرت رسول اکرم صلوات‌الله‌علیه فرموده‌اند: «... النظر الی وجه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب عبادة و ذکره عبادة ولایقبل الله ایمان عبد الا بولایته والبرائة من اعدائه؛ ... نگاه کردن به چهره امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، عبادت و یاد او عبادت است و ایمان کسی جز با دوستی با او و بیزاری جستن از دشمنان او پذیرفته نمی‌شود». و نیز علمای اهل سنت نقل کرده‌اند که: «پیامبر اکرم صلوات‌الله‌علیه فرمودند: یا علی! اگر کسی به اندازه عمر (حضرت) نوح خدا را عبادت کند و به اندازه کوه احد، طلا داشته باشد و در راه خدا انفاق نماید و به اندازه‌ای عمرش طولانی باشد که بتواند هزار بار پیاده به حج برود، آن‌گاه در (مکه) بین صفا و مروه مظلومانه کشته شود، ولی، ولایت تو را – ای علی! – نداشته باشد، بوی بهشت به مشام او نخواهد رسید و هرگز وارد بهشت نخواهد شد». آن‌چه از این روایت برداشت می‌شود آن است که: اصلاً، شرط پذیرش ایمان (چه رسد به اعمال عبادی!) داشتن ولایت و برائت است. ✨ ۳. مراد از ولی در آیه قرآن اما اینکه منظور از ولایت علی علیه‌السلام چیست، باید از موارد استعمال آن در آیات قرآن مجید که در شأن حضرت علی علیه‌السلام آمده، روشن شود، قرآن می‌فرماید: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ؛ سرپرست و ولیّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آن‌ها که ایمان آورده‌اند همان‌ها که نماز را برپا می‌دارند، و در حال رکوع ، زکات می‌دهند.» (مائده، ۵۵) شک نیست که کلمه" ولی" در آیه فوق، به معنی دوست و یا ناصر و یاور نیست زیرا ولایت به معنی دوستی و یاری کردن مخصوص کسانی نیست که نماز می‌خوانند و در حال رکوع زکات می‌دهند، بلکه یک حکم عمومی است که همه مسلمانان را در بر می‌گیرد، همه مسلمین باید یکدیگر را دوست بدارند و یاری کنند حتی آن‌هایی که زکات بر آن‌ها واجب نیست و اصولا چیزی ندارند که زکات بدهند، تا چه رسد به این‌که بخواهند در حال رکوع زکاتی بپردازند، آن‌ها هم باید دوست و یار و یاور یکدیگر باشند. از این‌جا روشن می‌شود که منظور از"ولی" در آیه فوق، ولایت به معنی سرپرستی و تصرف و رهبری مادی و معنوی است، بخصوص این‌که این ولایت در ردیف ولایت پیامبر صلوات‌الله‌علیه و ولایت خدا قرار گرفته و هر سه، با یک جمله ادا شده است.‌ 🔻
🔺 ۴. نزول آیه ولایت در شأن حضرت علی در بسیاری از کتب اسلامی و منابع اهل تسنن، روایات متعددی دائر بر این‌که آیه فوق در شأن علی علیه‌السلام نازل شده نقل گردیده که در بعضی از آن‌ها اشاره به مساله بخشیدن انگشتر در حال رکوع نیز شده و در بعضی نشده و تنها به نزول آیه درباره علی علیه‌السلام قناعت گردیده است. ✨ ۵. نتیجه نگرش شیعی در مسئله امامت اگر کسی با نگاه شیعه به مسأله امامت و رهبری بنگرد و اعتقادش به امامت و رهبری، اعتقاد شیعه باشد مسیر زندگی او دگرگون خواهد شد و مسائل و سؤالات و مشکلات دینی را از هر کسی نمی‌گیرد و زمام اختیار خود را در مسائل سیاسی به دست هر کسی نمی‌دهد و همیشه مطیع و پیرو امام معصوم علیه‌السلام خواهد بود. ✨ ۶. وجه افتراق تشیع با دیگر فرق اسلامی اگر چه پیروان همه مذاهب اسلامی نسبت به حضرت علی علیه‌السلام و فرزندان آن حضرت (امامان معصوم) ارادت، محبت و مودت دارند اما ولایت به معنی کامل و دقیقی که مورد نظر قرآن و پیامبر صلوات‌الله‌علیه است تنها در مذهب تشیع جعفری اثنی عشری موجود است و هر مسلمانی وظیفه دارد نزدیک‌ترین مکتب به قرآن و سنت پیامبر صلوات‌الله‌علیه را انتخاب کند، و اگر اهل سنت هم همین عقیده را بپذیرند یعنی به همان گونه که قرآن و احادیث فرموده‌اند ولایت و مرجعیت همه جانبه ائمه اطهار را چه مرجعیت علمی و چه مرجعیت سیاسی و دینی و... قبول نمایند تنها شکاف عمیقی که بین امت اسلامی به وجود آمده است از میان می‌رود. چه این که اگر در تاریخ می‌خوانیم که گروهی از مسلمین قدری شده و گروهی تفویضی، همه به خاطر دوری از ائمه اطهار بوده است والاچنین عقاید باطلی در بین مسلمین رواج نمی‌یافت و مسلمین چنین دچار تشتت و انحرافی نمی‌شدند. ✨ ۷. نتیجه بنابراین اگر برادران اهل سنت، عقاید و نظرات شیعه را درباره امامت بپذیرند و به آن‌ها اعتقاد و عمل داشته باشند آنان نیز شیعه خواهند بود و بدیهی است که آنان باید ببیند اهل بیت علیهم‌السلام چه دستوراتی را برای زندگی بیان کردند و از نظر شرعی باید چه دستور فقهی را مبنای عمل خود قرار دهند. 📕 http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1387 ⁉️ @PorsemanShia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱 ⁉️ دعوت اسلام به «انزوا طلبی»؟! «انزوا طلبی» و عزلتی که در آیات و روایات به آن سفارش شده و بر آن تأکید شده، به چه معناست؟ . . . ⭕ پاسخ: در برابر آیات و روایاتی که مردم را به اجتماع تشویق کرده و از تفرقه از اجتماع مسلمین باز می دارد، روایاتى در منابع حدیث آمده است که نشان مى دهد انزواطلبى مطلوب است، از جمله: ۱. پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) در حدیثى مى فرمایند: «اَلْعُزْلَةُ عِبادَةٌ»؛ (گوشه گیرى عبادت است). ۲. امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حدیث دیگرى می فرمایند: «مَنْ اِنْفَرَدَ عَنِ النّاسِ اَنَسَ بِاللّهِ سُبْحانَهُ»؛ (کسى که از مردم جدا شود، با خدا انس مى گیرد). ۳. آن حضرت در حدیث دیگرى می فرماید: «فِى اعْتِزالِ اَبْناءِ الدُّنْیا جَماعُ الصَّلاحِ»؛ (در جدایى از مردم دنیا، مجموعه مصلحت ها است). ۴ـ همچنین آن حضرت در حدیث دیگرى می فرماید: «فِى الانْفِرادِ لِعِبادَةِ اللّهِ کُنُوزُ الارْباحِ»؛ (در جدایى از مردم براى عبادت پروردگار، گنج هاى پر منفعتی نهفته است). ۵ـ امام کاظم (علیه السلام) در حدیثى به «هشام بن حکم» می فرمایند: «اَلصَّبْرُ عَلَى الْوَحْدَةِ عَلامَةٌ عَلى قُوَّةِ الْعَقْلِ فَمَنْ عَقَلَ عَنِ اللّهِ اِعْتَزَلَ عَنِ الدُّنْیا وَ الرّاغِبِیْنَ فِیْها وَ رَغِبَ فى ما عِنْدَاللّهِ...»؛ (صبر بر تنهایى دلیل قوت عقل است، کسى که عقل الهى داشته باشد، از اهل دنیا و دنیاپرستان، دورى مى گزیند و به آنچه در نزد خداست رغبت مى ورزد). این احادیث گواهى مى دهند که انزوا و دورى از مردم، نشانه عقل و دانش و سبب حضور قلب در عبادت و رسیدن به انواع فوائد است. ۶ـ در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «اِنْ قَدَرْتَ اَنْ لا تَخْرُجَ مِنْ بَیْتِکَ فَافْعَلْ، فَاِنَّ عَلیْکَ فى خُرُوجِکَ اَلاّ تَغْتابَ وَ لاتَکذِبَ وَ لا تَحْسُدَ وَ لا تُرائِىَ وَ لا تَتَصَنَّعَ وَ لا تُداهِنَ»؛ (اگر بتوانى که از خانه‌ات بیرون نروى چنین کن، زیرا اگر بخواهی بیرون بروی، نباید غیبت کنی، و دروغ بگویی و حسد بورزى و ریا کنى و تصنع و مداهنه کنی). ۷ـ امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) مى فرمود: «سَلامَةُ الدِّینِ فِى اعْتِزالِ النّاسِ»؛ (سلامت دین در گوشه گیرى از مردم است). ۸ـ در حدیث آخر، از امام على (علیه السلام) می فرمایند: «مَنْ اِعْتَزَلَ النّاسَ سَلِمَ مِنْ شَرِّهِمْ»؛ (کسى که از مردم کناره گیرى کند، از شرّ آنها در امان خواهد بود). گاه طرفداران مسأله عُزلت و گوشه گیرى که در میان صوفیه و مرتاضان، هواخواهان بسیارى داشتند، به بعضى از آیات قرآن نیز توسل مى جستند: از جمله آیه ۱۶ سوره کهف که مى فرماید: «وَ اِذِ اعْتَزَلْتمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدوُنَ اِلاّ اللّهَ فَأْوُوْا اِلَى الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَة وَ یُهَیَّىءْ لَکُمْ مِنْ اَمْرِکُمْ مِرْفَقا»؛ (هنگامى که از آنان و آنچه جز خدا مى پرستند، کناره گیرى کردید، به غار پناه برید که پروردگارتان رحمتش را بر شما مى گستراند، و در برابر این امر [وحشتى که از کفّار دارید] آرامشى براى شما فراهم مى سازد). همچنین به سخن حضرت ابراهیم (علیه السلام) که در سوره مریم آیه ۴۸ و ۴۹ آمده است تمسک مى جویند، آنجا که مى گوید: «وَ اَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دوُنِ اللّهِ وَ اَدْعُوا رَبِّى عَسى اَلاّ اَکُونَ بِدُعاءِ رَبّى شَقِیّاً * فَلَمّا اعْتَزَلَهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ وَهَبْنا لَهُ اِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ کُلاًّ جَعَلْنا نَبِیّاً»؛ (و از شما و آنچه غیر خدا مى خوانید کناره مى کنم و پروردگار را مى خوانم و امیدوارم در خواندن پروردگارم بى پاسخ نمانم. هنگامى که از آنان و آنچه غیر خدا مى پرستید، کناره گیرى کرد، ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم، و هر یک را پیامبرى [بزرگ] قرار دادیم). در هر دو آیه، عُزلت و کناره گیرى از جامعه وسیله جلب رحمت پروردگار و مواهب الهى شمرده شده است و این نشان مى دهد که عزلت و گوشه گیرى امر ناپسند و نکوهیده‌اى نیست. 🔺
🔻 با دقت در متون آیات و روایات به خوبى ثابت مى شود که مسأله عزلت و گوشه گیرى در یک سلسله شرایط خاص اجتماعى، و به صورت استثنایى توصیه شده است. در مورد اصحاب کهف مى دانیم که آنها در یک جامعه کافر و بى بند و بار گرفتار شده بودند و به جرم ایمانشان به خدا، تحت تعقیب بودند، و چاره اى جز فرار از شهر و دیار و پناه بردن به کوه و غار نداشتند. در مورد حضرت ابراهیم (علیه السلام) نیز چنین بود، او نهایت تلاش و کوشش خود را در طریق مبارزه با بت پرستى تا پاى جان انجام داد، ولى هنگامى که مؤثر واقع نشد و جانش در خطر بود، مأمور به مهاجرت و عزلت شد. بدیهى است این شرایط براى هر کس در هر زمان حاصل شود، چاره‌اى جز هجرت و عزلت نیست، اما این اصل یک اصل اساسى محسوب نمى شود بلکه یک استثناء مربوط به شرایط خاص است. در روایات نیز قرائن براى این جمع فراوان است. در آنجا که امام صادق (علیه السلام) گوشه گیرى را براى خود انتخاب مى کند، دلیل آن را فساد زمان و تغییر اخوان و عدم امکان همکارى با مردم آن عصر مى شمرد. در حدیثى که از امیر المؤمنین على (علیه السلام) نقل کردیم سلامت دین را در عزلت مى داند که مربوط به جایى است که معاشرت با مردم به راستى دین انسان را به خطر بیفکند. گاه بعضى از افراد شرایط خاصى دارند، و بسیار آسیب پذیر و ضعیف در برابر مظاهر فسادند، ممکن است به این گونه افراد توصیه شود، کمتر در اجتماعات ظاهر شوند. آنها شبیه افراد بسیار ضعیف المزاجى هستند که اگر در اجتماعات حاضر شوند به زودى مزاج آنها انواع بیمارى ها را به خود جذب مى کند، ممکن است طبیب به چنین شخصى دستور دهد کمتر در اجتماع ظاهر شود. امروز معمول است هنگامى که هوا بیش از حد آلوده مى شود، به افراد ضعیف مانند کودکان و پیران و بیماران قلبى و تنفّسى توصیه مى شود در خانه بمانند. بدیهى است هیچ یک از اینها یک اصل کلى نیست، بلکه مربوط به شرایط خاص اجتماعى، یا شرایط خاص فرد است. بنابراین نباید آن را به همگان و در هر زمان و مکان توصیه کرد. حال اگر امام صادق (علیه السلام) به یکى از یارانش مى فرماید: «اگر مى توانى از خانه‌ات بیرون نروى چنین کن، چرا که از غیبت، دروغ، حسد، ریا، ظاهرسازى و مداهنه نجات خواهى یافت»، حتماً یا شرایط جامعه در آن زمان چنین ایجاب مى کرده و یا آن فرد، انسان آسیب پذیر و ضعیفى بوده است. این نکته را نیز نمى توان نادیده گرفت که انسان‌هاى اجتماعى نیز براى انس به پروردگار ساعت یا ساعاتى را از روز باید به خویشتن بپردازند، مخصوصاً در ساعات آخر شب، تنها باشند و با خدا اُنس گیرند و راز و نیاز کنند، و از این فراتر، سالکان راه خدا و عاشقان پروردگار و عارفان پاکباخته در همان ساعاتى که در میان جمعند، با خدا هستند، و جز او را نمى بینند، و به غیر او انس نمى گیرند، و همه را براى او مى خواهند. گاه نیز مى شود که جدایى و قهر کردن از مردمى که راه فساد را لجوجانه مى پیمایند، یکى از طرق مبارزه منفى با مفاسد است، چرا که این امر سبب مى شود که آنها تکان بخورند و به خویش آیند. در حالات جمعى از علما دیده مى شود که وقتى مردم در فساد اصرار مى ورزیدند آنها را ترک کرده و به صورت قهر از میان آنها بیرون مى رفتند، و چیزى نمى گذشت که مردم احساس سرشکستگى و کمبود مى نمودند، و به سراغ آن عالم رفته او را به میان خود باز گردانده و اعمال خویش را اصلاح مى نمودند. همه اینها استثنائاتى است که در برابر اصل کلى اجتماعى بودن انسان قابل قبول است. 🌻 📕 اخلاق در قرآن‏، ج۳، ص۴۵۷ ⁉️ @PorsemanShia