eitaa logo
قرآن و حديث
120 دنبال‌کننده
12 عکس
0 ویدیو
23 فایل
اين كانال با هدف ارائه ✨مقالات ✨نقد مقالات ✨جستارهاي پژوهشي ✨نكات مورد نياز يك پژوهشگر در زمينه علوم قرآن و حديث راه اندازي شده است. نظرات شما در ارتقاء مطالب کانال موثر است.👇 @nsayathttps://eitaa.com/QuranHadithresearches
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 قرآن و کتاب مقدس(درون مایه های مشترک) این کتاب در قالب دفترهای پنج گانه، به خوبی و به دور از هرگونه حب و بغض به مقایسه بین آموزه های یهودی، مسیحی و اسلام در باب توحید، نبوت، معاد و موضوعات فرعی آنها می پردازد و موارد مشترک و اختلافی آنها را نشان می دهد. از معدود نویسندگان و پژوهشگران غربی است که در نگارش کتاب خود با مسلمانان همدلی نشان داده است. در هنگام مطالعه این کتاب باید به این نکته توجه داشت که نویسنده در دستیابی به منابع مسلمانان از آموزه های فقهی عالمان سنی مذهب و یا حتی فرهنگ عمومی مسلمانان کشوری که در آن زندگی می کرده است(مراکش) بهره برده و ازین جهت در برخی موارد آرا و نظرات مطرح شده از دیدگاه مسلمین با آراء و نظرات متکلمان شیعه متفاوت است. دفتر اول: خدا دفتر دوم: آفرینش دفتر سوم: وحی دفتر چهارم: قرآن و دفتر پنجم به معاد پرداخته است. از فصل بندی کتاب چنین برمی آید که نویسنده مخاطب اصلی کتابش را مسیحیان و یهودیان در نظر گرفته و ازین رو فصل جداگانه ای را به معرفی قرآن و دیدگاههای کلامی مسلمانان اختصاص داده است. ✅مطالعه نقادانه این کتاب می تواند به علاقمندان به پژوهش های تطبیقی در یافتن کمک کند. انتشارات دفتر پژوهش و نشر سهره وردی @Quranhadithresearches
💠 مقاله: دیدگاه ینبل درباره‌‌ی تاریخ‌گذاری اصطلاح «سنت نبوی» در اواخر قرن اول و نقد آن 📖 چکیده: خوتیر ینبل از جمله حدیث‌پژوهان مهم غربی است که مطالعات حدیثی وی منبع ارجاع بسیاری از حدیث‌پژوهان غربی است. او مفهوم سنت نبوی را در اواخر قرن نخست هجری تاریخ‌گذاری می‌نماید، با این استدلال که نقطه‌ی آغازین یکسان انگاری مفهوم سنت با سنت نبوی اواخر قرن نخست هجری است. وی برای اثبات فرضیه خود به وصیت عمر حین مرگ، صدور فتوی توسط صحابه و تابعین بر اساس رأی شخصی و عدم استناد به سنت پیامبر(ص) و حصر مفهوم سنت نبوی در سنت توسط عمر بن عبدالعزیز استناد می‌کند. این در حالی است که با مراجعه به قرآن و منابع اصیل اسلامی نواقص روشی و محتوایی حدیث‌پژوهی ینبل در این زمینه روشن می‌گردد. با توجه به اعتبار سنت نبوی نزد قرآن و فرمان به لزوم تبعیت از سنت نبوی توسط خداوند متعال و همچنین کاربرد وسیع عبارت سنت نبوی از زمان حیات پیامبر(ص)، نظریه ینبل قابل نقد بوده و در نتیجه این عبارت را در ابتدای قرن نخست تاریخ‌گذاری می‌گردد. 📘 مجله: فصلنامه پژوهش دینی – شماره 35، پاییز و زمستان 1396. 🆔 @ostadmaaref
دیدگاه ینبل درباره‌‌ی تاریخ‌گذاری اصطلاح «سنت نبوی» در اواخر قرن اول و نقد آن.pdf
465.1K
دیدگاه ینبل درباره‌‌ی تاریخ‌گذاری اصطلاح «سنت نبوی» در اواخر قرن اول و نقد آن #ینبل #سنت #سنت_نبوی #تاریخ_گذاری #حدیث #عمر_بن_عبدالعزیز 🆔 @ostadmaaref
از روزنوشتهای دکتر امروز مشغول مطالعۀ پایان نامۀ دانشجویی شده ام. دارم اشکالات را در حاشیه برایش می‌نویسم. یک ضعف بزرگش آن است که وقتی می‌خواهد منظوری را برساند، به اندازۀ کافی برایش کلمه ندارد. گرچه پایان نامۀ خوبی نوشته است، از او خواهم خواست قبل از اصلاح نهایی حتماً تعدادی از حکایتهای گلستان سعدی را حفظ کند. به نظرم گنجینۀ لغوی ضعیف موجب آسیب جدی به کار پژوهشی او شده است. مشکل دیگرش که با آن قبلی هم بی‌ربط نیست، عادت نداشتن به دقت و احساس زود فهمیدن چیزهایی است که اگر آدم درست فکر کند، آن قدرها هم قابل فهم نیستند. برای نمونه، در مقدمۀ بحثش نوشته بود: چنان که مشاهده کردیم، نه تنها مفسران به درک مشترکی از مفهوم ... دست نیافته‌اند، که لغویان نیز بر سر معنای واژۀ قلب اختلاف نظر دارند؛ امری که ضرورت مطالعۀ مفهوم ... را دو چندان می‌کند. چون با لحن من آشنایی دارد و می‌دانم ناراحت نمی‌شود در حاشیه به شوخی برایش نوشتم: این عدد 2 را با چه محاسبه‌ای کشف کرده اید؟ اگر الآن من بگویم «نه؛ این طور نیست؛ 75/ 1 چندان می‌کند و دوچندان نمی‌کند» با چه منطقی می‌خواهید مرا متقاعد کنید اشتباه می‌کنم؟! این ادبیات، ادبیات عامیانه است و درخور اهل علم نیست. نوشتار علمی دقیق است. باید عادت کنیم دقیق بنویسیم و دقیق فکر کنیم. نوشتار غیردقیق نشانگر فکر مبهم و غیردقیق است. شفاف کردن ذهن به تمرین بسیار نیاز دارد. سروکار دائم با آدمهای غیردقیق و خواندن نوشتارهای غیرعلمی و عامیانه موجب کاهش دقت می‌شود. بهتر است به جای آن که تحت تأثیر ادبیات روزنامه‌ها و نوشته‌های غیرعلمی و غیردقیقی از این دست قرار گیریم ، سعی کنیم نوشته‌های کسانی را بخوانیم که اهل دقت اند. @quranhadithresearches
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مَن تَعَلََّمَ باباً مِنَ العِلمِ عَمَّن یَثِقُ بِهِ کانَ أفضَلَ مِن أن یُصَلِّيَ ألفَ رَکعَةٍ. هر کس بابی از علم را از متخصص آن بیاموزد، برتر از آن است که هزار رکعت نماز بگزارد.  وسائل الشیعه، ج 27، ص 27 رحلت حضرت رحمه للعالمین محمد مصطفی(ص)، شهادت امام حسن مجتبی(ع) و امام علی ابن موسی الرضا(ع)تسلیت باد. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 @quranhadithresearches
@studiesofshia__نقد_و_بررسی_کتاب.pdf
290.9K
18.نقد و بررسی کتاب "قرآن و کتاب مقدس، درون مایه های مشترک" نوشته دنیز ماسون 🔸 در میان مستشرقان برخی برای کم اعتبار جلوه دادن قرآن ودین اسلام سعی بر آن دارند تا نشان دهند قرآن از عهدین استفاده نموده است. برای پژوهشگران این سؤال مطرح است که چقدر مشابهت میان قرآن و عهدین وجود دارد که چنین ادعایی می‌تواند مطرح شود. کتاب"قرآن و کتاب مقدس؛ درون مایه‌های مشترک" کتابی است که می‌تواند تا حدودی به این سؤال پاسخ دهد. @quranhadithresearches
«پارادایم جمال یوسف در تفسیر قرآن از انگاره تا گفتمان» 🔹کتاب «پارادایم جمال یوسف در تفسیر قرآن» از انگاره تا گفتمان به قلم دکتر دانشیار دانشگاه تهران و به همت بنیاد پژوهش های اسلامی چاپ و منتشر شد. 🔹این کتاب در چهار فصل نگاشته شده که نخستین فصل از آن، به ادبیات پژوهش این اثر اختصاص دارد؛ در فصول دیگر این کتاب، عناوینی چون پارادایم جمال از پایداری تا گفتمان، مستندات روایی پارادایم مشهور و دلیل تفسیری پیرامون موضوع این اثر، آورده شده است. این اثر ریشه در گفتمان نقد در فرهنگ اسلامی دارد و متاثر از در مطالعات جدید است. نویسنده در این اثر با بهره گیری از رهیافت تاریخ انگاره، زمینه ها و علل پایداری و تطورات پارادایم های تفسیری و تاثیر آنها بر ایدئولوژی مفسران را تحلیل کرده است. توضیح مفاهیم، فرضیه ها، بیان اهمیت موضوع، جمال شناسی پیش از اسلام و دوره اسلامی، پیامدهای عرفانی، احادیث شیعه و اهل سنت و دلالت بر آیات برخی از مطالبی است که در فصل های مختلف این کتاب به آن اشاره شده است. 🔹چاپ نخست این اثر با قطع رقعی در 200 شمارگان در سال 1398 توسط بنیاد پژوهش های اسلامی به چاپ رسیده است. https://eitaa.com/QuranHadithresearches @quranhadithresearches
🔹از سلسله خطاهای پژوهشی پژوهشگران به قلم دکتر ♦️آنچه ما در منابع تاریخی می‌خوانیم، بسیاری دیگر از عالمان گذشته نیز خوانده و دیده‌اند. چیزی که سبب می‌شود ما بتوانیم از منابع کهن اطلاعاتی استخراج کنیم که آنها نتوانسته‌اند بیابند، روشهای خاصی است که ما داریم و آنها نداشته‌اند. روخوانی متون تاریخی، معمولا اطلاع زیادتری در اختیار ما قرار نمی‌دهد. اگر بخواهیم کشفی نوآورانه کنیم، یا باید منابعی جدید بیابیم که دیگران بدان دسترس نبرده‌اند، یا شیوه‌ای برای تحلیل و دسته‌بندی و ارزیابی مطالب موجود در همین منابع کنونی بیابیم که اجازه دهد گامی فراتر برداریم. راهی که ما برای دستیابی به اطلاعات عمیق‌تر پیش می‌گیریم، اصطلاحا روش یا متودولوژی ما در مطالعه نامیده می‌شود. این روش ممکن است شیوه‌ای برای گسترش منابع ما باشد ـ همچون کوشش برای دسترسی به نسخه‌های خطی کهنی مرتبط با موضوع که دیگران از آنها بهره نجسته‌اند، یا مثلا، بازسازی کتابی کهن که از میان رفته است. بااینحال، در بیشتر مواقع، روش ما در مطالعه، فنی است که برای تحلیل داده‌های موجود به کار می‌گیریم؛ داده‌هایی که در دسترس همگان هست؛ ولی تا پردازش نشود، نکتۀ خاصی در بارۀ بحث از آنها استخراج نمی‌شود. فرض کنید می‌خواهید مطالعه‌ای در بارۀ جایگاه زنان در فرهنگ صدر اسلام را پی گیرید. کتابخانه رفته‌اید و خود نمی‌دانید باید چه کتابهایی را ببینید. وقتی از کنار قفسه‌ای رد می‌شود، اتفاقی کتابی به شانۀ شما می‌خورد و بر زمین می‌افتد و توجهتان را جلب می‌کند. آن را می‌خوانید و از قضا مطلبی در آن متناسب بحث می‌بینید و بدان ارجاع می‌دهید. به نظر شما، واقعا چه قدر می‌شود به نتیجۀ حاصل از چنین مطالعه‌ای اعتماد کرد؟ آیا ممکن است که فردا، دوباره اتفاقی فرد به کتاب دیگری برخورد و کلا طرز فکرش عوض شود؟ نتایجی در این حد اتفاقی، نشان دهندۀ آنند که ما از روشی مشخص و گامهایی تعریف شده برای نزدیک شدن به مسئله و حلش بهره نجسته‌ایم. به همین ترتیب، فرض کنید صدها کتاب روی میز شماست و در همۀ آنها مطالبی در بارۀ جایگاه زنان در فرهنگ صدر اسلام هست. شما به‌طبع فرصت ندارید همه را بخوانید. پس کاملا اتفاقی کتابهایی را از لابه‌لای دیگر آثار بیرون می‌کشید و می‌خوانید. به نظر شما نتیجۀ چنین تحقیقی قابل اعتماد است؟ مسلما نه. بدین سان، هم گردآوری اطلاعات برای یک مطالعۀ علمی کاری روشمند و ضابطه‌مند باید باشد و هم، تحلیل آن اطلاعات. محقق بعد از آن که توضیح داد مشخصا قرار است ضمن این پژوهش پاسخ چه سؤالی را بیابد، لازم است روش خود را به وضوح تبیین کند. اگر این روش را دیگران قبلا به کار برده‌اند، کافی است با نگارش حجمی در حدود یک پاراگراف و ارجاع به منابعی که این روش را به‌وضوح تبیین کرده‌اند، مبنای کار خود را معین کند. اما اگر دارد از روشی جدید و ابداعی بهره می‌جوید، ممکن است لازم شود حتی حدود یک بخش از بخشهای چهارگانۀ بدنۀ مقالۀ خود را به توضیح روش اختصاص دهد. به هر حال، توضیح روش هرگز نمی‌تواند چیزی در حد و حدود یک جملۀ کلی‌گویانه و سربسته باشد؛ مثل آن که بعضیها می‌نویسند «روش ما دراین مطالعه، کتابخانه‌ای است». این قبیل جملات، هیچ مشکلی را حل نمی‌کنند و عملا اطلاع خاصی به خواننده نمی‌دهند. خلاف آنچه برخی فکر می‌کنند، بیان روش کار سختی نیست. خیلی راحت باید به همین زبان ساده، یکایک مراحلی را که قرار است پشت سر بگذاریم تا جواب سؤال خود را بیابیم، بیان کنیم. باید توضیح دهیم که برای یافتن پاسخ سؤالات خود قرار است سراغ چه منابع و سوژه‌هایی برویم، چرا این منابع و سوژه‌ها را از میان موارد متعدد دیگر انتخاب کرده‌ایم، انتخاب این موارد چه نقاط ضعفی دارد و چرا فکر می‌کنیم به هر حال استفاده از آنها بهتر از کنار گذاشتنشان است، برای غلبه بر آن نقاط ضعف، چه کارهای دیگری می‌کنیم و چگونه راه را بر وقوع اشتباهات می‌بندیم، و خلاصه، هر قدمی را که باید مرحله به مرحله برداریم تا به پاسخ سؤالات اصلی تحقیق برسیم، بیان می‌کنیم. بیان روش اگر قرار است حجمی در حدود یک پاراگراف داشته باشد، باید پاراگراف پایانی طرح مسئلۀ ما را تشکیل دهد. ضمنا، در چکیده نیز باید اشاره‌ای گذرا به روش خود بکنیم. اگر این روش از قبل شناخته شده است، باید صریحا از آن یاد کنیم: «در این مطالعه، فلان موضوع با کاربرد روش تحلیل محتوا روی فلان داده‌ها بررسی خواهد شد». اما اگر از روشی نوآورانه بهره جسته‌ایم، کافی است اشاره کنیم که در این مطالعه، با تکیه بر یک دستاورد روش‌شناختی، از اطلاعات کهن تحلیلی نو بازخواهیم نمود. https://eitaa.com/QuranHadithresearches @quranhadithresearches
✨میلاد با سعادت دردانه نبی اکرم (ص) حجه الله علی الائمه الطاهرین و سیده النساء العالمین بر حضرت بقیه الله الاعظم (عج) و شیعیان و محبینشان مبارک باد. 🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃🌺🍃 🍃🌺🍃🌺🍃 @quranhadithresearches
🔷متن دعای هفتم صحیفه سجادیه و ترجمه آن که رهبر معظم انقلاب در شرایط کنونی توصیه به خواندن آن فرمودند: وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْكَرْبِ : يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ. فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ، لَا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا كَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ، وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ، وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيمَا شَكَوْتُ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ، فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ، يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ. 🔷ترجمه: نيايش آن حضرت در كارهاي مهم: اي آنكه گرهِ كارهاي فرو بسته به سر انگشت تو گشوده مي‌شود، و اي آن كه سختيِ دشواري‌ها با تو آسان مي‌گردد، و اي آن كه راه گريز به سوي رهايي و آسودگي را از تو بايد خواست. سختي‌ها به قدرت تو به نرمي گرايند و به لطف تو اسباب كارها فراهم آيند. فرمانِ الاهي به نيروي تو به انجام رسد، و چيزها، به اراده‌ي تو موجود شوند، و خواستِ تو را، بي آن كه بگويي، فرمان برند، و از آنچه خواستِ تو نيست، بي آن كه بگويي، رو بگردانند. تويي آن كه در كارهاي مهم بخوانندش، و در ناگواري‌ها بدو پناه برند. هيچ بلايي از ما برنگردد مگر تو آن بلا را بگرداني، و هيچ اندوهي بر طرف نشود مگر تو آن را از دل براني. اي پروردگار من، اينك بلايي بر سرم فرود آمده كه سنگيني‌اش مرا به زانو درآورده است، و به دردي گرفتار آمده‌ام كه با آن مدارا نتوانم كرد. اين همه را تو به نيروي خويش بر من وارد آورده‌اي و به سوي من روان كرده‌اي. آنچه تو بر من وارد آورده‌اي، هيچ كس باز نَبَرد، و آنچه تو به سوي من روان كرده‌اي، هيچ كس برنگرداند. دري را كه تو بسته باشي. كَس نگشايد، و دري را كه تو گشوده باشي، كَس نتواند بست. آن كار را كه تو دشوار كني، هيچ كس آسان نكند، و آن كس را كه تو خوار گرداني، كسي مدد نرساند. پس بر محمد و خاندانش درود فرست. اي پروردگار من، به احسانِ خويش دَرِ آسايش به روي من بگشا، و به نيروي خود، سختيِ اندوهم را درهم شكن، و در آنچه زبان شكايت بدان گشوده‌ام، به نيكي بنگر، و مرا در آنچه از تو خواسته‌ام، شيرينيِ استجابت بچشان، و از پيشِ خود، رحمت و گشايشي دلخواه به من ده، و راه بيرون شدن از اين گرفتاري را پيش پايم نِه. و مرا به سبب گرفتاري، از انجام دادنِ واجبات و پيروي آيين خود بازمدار. اي پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بي‌طاقتم، و جانم از آن اندوه كه نصيب من گرديده، آكنده است؛ و اين در حالي است كه تنها تو مي‌تواني آن اندوه را از ميان برداري و آنچه را بدان گرفتار آمده‌ام دور كني. پس با من چنين كن، اگر چه شايسته‌ي آن نباشم، اي صاحب عرش عظیم. @quranhadithresearches
۸۰ 🔹یک دسته از خطاهای پرتکرار در مقالات پژوهشی نتیجۀ ضعف مؤلفان در طراحی پژوهش است. از این پس می‌خواهیم چندی نیز این قبیل خطاها را مرور کنیم. از جملۀ این خطاها یکی «ضعف در مطالعۀ اولیه و ناآگاهی از بستر و زمینۀ بحث» است که اکنون در این فرسته می‌خواهیم درباره‌اش بیش‌تر توضیح دهیم. مروری بر اشکالات بسیاری از تازه‌کارانْ پرده از یک دلیل مهم برمی‌دارد: آنها برای طراحی پژوهش وقت چندانی نگذاشته‌اند و در حالی تصمیم به تهیۀ مقاله در بارۀ موضوع کرده‌اند که مطالعات اولیۀ کافی نداشته‌اند. نه در بارۀ زمینۀ بحث خود زیاد کتاب و مقاله خوانده‌اند؛ نه در انتخاب موضوع زیاد با افراد صاحب صلاحیت مشورت کرده‌اند؛ نه منابع مختلف مرتبط با بحث را شناخته‌اند و برای آن که بتوانند همۀ منابع را در زمینه‌ای ببینند، به‌درستی موضوع خود را تحدید کرده‌اند. از جمله، بسیاری از دانشجویان، فرق میان انتخاب موضوع و انتخاب زمینۀ مطالعه را نمی‌دانند. وقتی پیش من می‌آیند و می‌گویند موضوعی برای مطالعه انتخاب کرده‌ایم، تازه متوجه می‌شوم که منظورشان این است که علاقه‌مندند در این «زمینه» مطالعه کنند. آنها به دلیل ضعف مطالعات، بسیاری از مواقع واقعاً نمی‌دانند که در آن زمینۀ خاص، چه قدر کار مطالعاتی صورت گرفته است. بعد، وقتی به آنها تذکر می‌دهیم که در این زمینه مطالعات گسترده‌ای صورت گرفته است و باید با آنها آشنا شوید، خیلی راحت از من تقاضا می‌کنند «یک موضوع دیگر» ـ و البته، منظورشان یک زمینۀ دیگر است ـ به آنها معرفی کنم! می‌خواهند این طوری از گیر بار مطالعه در آن زمینه خود را خلاص کنند؛ و البته خبر ندارند که در هر زمینۀ‌ دیگری پژوهش کنند و به کشفی برسند، راهی جز شناخت دقیق زمینۀ بحث و آشنایی با آثار مرتبط با موضوع ندارند. @quranhadithresearches
چنان که پیش‌تر گفتیم، ضعف در مطالعۀ اولیه و ناآگاهی از بستر و زمینۀ بحث از مشکلات مکرر در مقالات پژوهشی است. محقق در حالی باید مقاله‌اش را تنظیم کند که سوار بر منابع باشد و از همۀ جزئیات مرتبط با کارش آگاه؛ نه وقتی که هنوز خودش ابهامات جدی دارد و منابع را کامل و دقیق نکاویده است. محققان جدی در هر زمینه که می‌خواهند پژوهش کنند، قبل از انتخاب موضوع پژوهش خود سعی می‌کنند به‌خوبی جوانب مختلف بحث در آن زمینه را بدانند. این کار مستلزم تأملات بسیار، مطالعات گسترده و مشورت با صاحبان تخصص‌های مختلف است. از میان این فعالیت‌ها اکنون فقط می‌خواهیم قدری دربارۀ مطالعات مرتبط با چنین کاری سخن گوییم. فرض کنیم به تحقیق در زمینۀ «قناعت» علاقه‌مندیم. قبل از هر کار، باید سراغ دائرة المعارفها برویم و چند مقاله در بارۀ قناعت بخوانیم. نیز، بکوشیم در بارۀ قناعت، مقالات مختلفی را پراکنده بخوانیم. به این کار مطالعۀ اولیه می‌گویند. با خواندن این مقالات، اول از همه باید سعی کنیم دریابیم که بحث در بارۀ قناعت، به چه حوزه‌های مختلفی از معارف بشری مربوط است. مثلا ممکن است ما در ذهن خود قناعت را همچون فضیلتی اخلاقی تصور کرده باشیم و از اول بنایمان بر این باشد که در بارۀ ارزش اخلاقی آن بحث کنیم. با خواندن مقالات دائرة المعارفی انتظار می‌رود متوجه شویم که قناعت، رفتاری اقتصادی هم هست و پیامدهای اقتصادی خاصی دارد که ممکن است مثبت یا منفی ارزیابی شوند و محققان مختلفی در بارۀ این آثار، مقالاتی نوشته‌اند. به همین ترتیب، مثلا متوجه می‌شویم که در برخی فرقه‌های مسیحیت پروتستان، قناعت نه یک آموزۀ فرعی اخلاقی، که یکی از اصول بنیادین مذهب است.... وقتی توانستیم ربط موضوع بحث خود با حوزه‌های مختلف را دریابیم، آن موقع تازه ذهن ما فرصت خواهد کرد که در بارۀ مسئله بازاندیشی کند و به ابهاماتی دچار شود؛ ابهاماتی که باید با مطالعۀ بیشتر جواب آنها را دریافت. باید با مطالعۀ‌ دائرةالمعارف‌ها و دیگر منابع، درکی واضح از شبکۀ معنایی قناعت پیدا کنیم و ارتباط آن با دیگر مفاهیم اجتماعی،‌فرهنگی، دینی،‌اقتصادی،‌اخلاقی، فلسفی، و جز آن‌ها را بازشناسیم. در بسیاری از مواقع لازم است وقتی به ارتباط قناعت با مفهوم دیگری پی بردیم، قدری دربارۀ آن مفهوم نیز مطالعه کنیم و مقالاتی دائرةالمعارفی و... دربارۀ آن هم بخوانیم. بدون وسعت دیدی که با چنین مطالعه‌ای حاصل می‌شود، ما هرگز نخواهیم توانست حرف نوی دربارۀ موضوع مطالعۀ‌ خود بزنیم. برفرض هم که کشفی بکنیم، نخواهیم توانست آن را طوری ارائه دهیم که برآورندۀ نیاز پژوهشگران در زمینه‌های مختلف باشد؛ چون کوششی برای شناخت نیازها و تطبیق بخشیدن کار خود با آن‌ها نکرده‌ایم. @quranhadithresearches
کوتاهترین دعا برای بلندترین آرزو 🌺🍃اللهم عجل لولیک الفرج 🍃🌺 @quranhadithresearches
🔹در نوشتۀ پیشینم دربارۀ خطاهای مکرر، بر این تأکید کردم که باید با مطالعۀ منابعی همچون دائرةالمعارف‌ها در همان مرحلۀ‌ طراحی پژوهش برای شناخت مفاهیم و موضوعات مرتبط با بحث تلاش کرد. اکنون می‌خواهم برای دفاع از این معنا مثال‌هایی از مطالعات خود بیاورم. به خاطر دارم زمانی که قرار بود مقالۀ «برادری» را برای دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بنویسم (حدود سال 1380ش)، استاد آقای دکتر پاکتچی به من توصیه کردند مقالۀ دائرةالمعارف بریتانیکا دربارۀ «فراترنیته» (برادری، یکی از شعارهای مهم انقلاب کبیر فرانسه) را هم بخوانم. من آن موقع بسیار تازه‌کار بودم. بااین‌حال، این توصیه سبب شد ذهن من با ابعاد سیاسی انگارۀ‌ برادری نیز درگیر شود. زمانی که می‌خواستم دربارۀ کوه رضوی و جایگاه نمادین آن در فرهنگ اسلامی مطالعه کنم، چندین مقاله را در دائرةالمعارف‌های دین‌شناسی مختلف دربارۀ جایگاه کوه‌ها در ادیان مختلف خواندم. مثلاً، مقالۀ «کوه» در دائرةالمعارف دین و اخلاق ویراستۀ میرچا الیاده. فکر می‌کنم این قبیل مطالعات ذهن مرا برای تحلیل ابعاد مختلف مسئله آماده‌تر کرد. شاید اگر این مطالعات نبود، من به این تحلیل نمی‌رسیدم که باور به حضور قائم (ع) در کوه رضوی به سبب آن است که کوه رضوی را نقطۀ اتصال زمین و آسمان می‌دانسته‌اند. من از آن پس همواره از این شیوه استفاده کرده‌ام و در همان مراحل آغازین مطالعه در یک زمینه،‌ وقتی را نیز برای توسعۀ مطالعات میان‌رشته‌ای و اطلاعات عمومی و دائرةالمعارفی در آن زمینه صرف می‌کنم. فکر می‌کنم انجام این کار برای داشتن تصوری واضح از موضوع، زمینۀ بحث، دغدغه‌ها و نیازهای دانشمندان در آن زمینه و محصولی که ما در رشتۀ‌ خودمان می‌توانیم برای پاسخ‌گویی به آن دغدغه‌ها و نیازها ارائه کنیم ضروری است. @quranhadithresearches
قرآن و حديث
19. احقاف نمونه ای از افزایش وضوح در روند تاریخی تفسیر #احمد_پاکتچی #تفسیر #احقاف @quranhadithre
🌀 مقاله: احقاف نمونه‌ای از افزایش وضوح در روند تاریخی تفسیر 🔹واژه ها و یا نامهای ذکر شده در قرآن کریم، می توانند در دوره های مختلف تاریخی، در مقام تعیین مرجع از وضوح بیشتر یا کمتری برخوردار باشند. 🔹 به عنوان مبنایی کلی در رویارویی با متون، انتظار بدوی آن است که برخی از واژه ها یا نامهای یاد شده در قرآن کریم که در صدر اسلام دارای مرجعی واضح بوده اند، به تدریج با دور شدن از آن عصر، با ابهام در مرجع یابی مواجه شده باشند. 🔹 هیچ دور نیست که صحابه و تابعین درباره ی تعیین معنای یک واژه یا مسمای یک نام آگاه بوده باشند، اما به تدریج با دور شدن از عصر آغازین، با از دست رفتن بافت پیرامتنی از وضوح درباره ی واژه ی احقاف روی داده باشد. 🔹 نزد نخستین مفسران، درباره ی احقاف دیدگاه ها، دور از وضوح و پر اختلاف است، در حالی که در سده های بعدی بر وضوح این نام افزوده شده و از احساس ابهام درباره ی مرجع آن کاسته شده است. بر این پایه، مطالعه ی احقاف، می تواند زمینه ی دستیابی به شاخص مناسبی برای مطالعه ی چنین رخدادی در روند تاریخی تفسیر باشد. منبع: مطالعات تاریخی قرآن و حدیث؛ تابستان و پاییز 1386 - شماره ی 40 ISC (21 صفحه - از 8 تا 28) @quranhadithresearches
«بنیان‌های کاربست روایات طبی» 🔸 کتاب «بنیان‌های کاربست روایات طبی» در قالب پژوهش‌ها و مطالعات پشتیبان از سوی دبیرخانه ی کمیسیون توسعه ی پژوهش و آموزش عالی قرآنی در نظام سلامت و در پاسخ به نیاز جامعه به تبیین چگونگی استفاده ی روشمند و علمی از احادیث و روایات در حوزه ی پزشکی منتشر شد. 🔹 این کتاب شامل هفت مقاله از برجسته‌ترین اساتید حوزه ی مطالعاتی «اسلام و سلامت» است که طی سال‌های گذشته در کارگاه‌های علمی، پژوهشی برگزار شده، توسط دبیرخانه ی کمیسیون توسعه ی پژوهش و آموزش عالی قرآنی در نظام سلامت، به ایراد سخن پرداخته‌اند. 🔹 برخی از عناوین مقالات این کتاب شامل «درنگی بر روش‌شناسی متن‌پژوهی با تکیه بر آثار حوزه ی اسلام و سلامت» اثر دکتر ، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، «گام‌های ضروری در شکل‌گیری عنوان طب اسلامی» اثر دکتر، عضو هیأت علمی دانشگاه قرآن و حدیث، «محتوا و استناد در روایات طبی» اثر دکتر سید ، عضو هیأت علمی دانشگاه قرآن و حدیث و «منبع‌شناسی مطالعات اسلام و سلامت» اثر است. 🔹 کتاب «بنیان‌های کاربست روایات طبی» در دورانی که علی‌رغم تمامی پیشرفت‌های علمی و تأکیدات مجامع علمی حوزوی و دانشگاهی بر لزوم بهره‌برداری روشمند از آموزه‌های دینی در بخش سلامت، هنوز هم کسانی وجود دارند که به ترویج یا بهره‌گیری بی‌ضابطه از این آموزه‌ها مبادرت می‌کنند و موجب به خطر افتادن سلامتی و خدشه به اعتقادات مردم می‌شوند، با زبانی شیوا و گویا در پاسخ به نیاز ضروری جامعه به تبیین نحوه ی استفاده ی روشمند و علمی از احادیث و روایات در حوزه ی پزشکی و تأکید بر دوری از نگاه سطحی و غیرعلمی به روایات طبی و نسخه‌پیچی‌های نادرست از آموزه‌های اسلامی، تألیف و منتشر شده است. 🔹 در این کتاب تلاش شده است تا پیش‌نیازهای ضروری برای پژوهشگران جهت ورود به عرصه ی تحقیق و مطالعه در این حوزه مدنظر قرار گیرد. این کتاب، گام نخست از برنامه‌های مدون دبیرخانه ی کمیسیون توسعه ی پژوهش و آموزش عالی قرآنی در نظام سلامت است که در چارچوب تکمیل نقشه جامع مطالعات سلامت و دین با رویکرد بین رشته‌ای، تدوین شده و در آن به مبانی و بنیان‌های ضروری ورود به مطالعات اسلام و سلامت پرداخته شده است. 🔹 این اثر به کوشش محمد باعزم و با همکاری حمیدرضا تمدن، مهدی صالحی و حسام‌الدین علامه در ۲۲۶ صفحه تألیف و توسط انتشارات جهاد دانشگاهی به بازار نشر عرضه شده است. 🔹 گفتنی است، بنابر اعلام دبیرخانه کمیسیون توسعه ی پژوهش و آموزش عالی قرآنی در نظام سلامت، دومین سری از برنامه‌های آموزش مدون این دبیرخانه که به روش‌شناسی مطالعات اسلام و سلامت اختصاص دارد، طی سال جاری در قالب کارگاه‌های علمی و پژوهشی و با حضور اساتید برجسته ی این حوزه ی مطالعاتی برگزار خواهد شد و دستاوردهای آن در قالب سری دوم از این مجلدات، در دسترس علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت. 💠 برای مطالعه ی بیشتر بر روی لینک زیر کلیک نمایید: ➡️ www.mefda.ir/news/146342 ➡️ www.iqna.ir/fa/news/3891272 @quranhadithresearches
آغاز دعوت ابراهیم (ع) در قرآن و مقایسه آن با منابع یهودی - مسیحی.pdf
602.5K
20. آغاز دعوت ابراهیم (علیه السلام) در قرآن و مقایسه ی آن با منابع یهودی - مسیحی ع @quranhadithresearches
قرآن و حديث
20. آغاز دعوت ابراهیم (علیه السلام) در قرآن و مقایسه ی آن با منابع یهودی - مسیحی #احمد_پاکتچی #اب
🔸آغاز دعوت ابراهیم (علیه السلام) در قرآن و مقایسه ی آن با منابع یهودی - مسیحی 🔹در بازتابی که از شخصیت حضرت ابراهیم خلیل (علیه السلام)، به عنوان شخصیتی محوری در منابع ادیان ابراهیمی دیده می شود، دوره ی زندگی ابراهیم (علیه السلام) در موطن پدری بسیار بیش از دوره زندگیش در شام مورد توجه قرآن و منابع اسلامی بوده است و این در حالی است که در منابع یهودی و مسیحی تنها در متون محدودی پرداخت به آن دیده می شود. 🔹از آنجا که قصص مربوط به آغاز دعوت ابراهیم (علیه السلام) در منابع هر سه دین، به صورت پراکنده و گسیخته نقل شده اند، در مقاله ی حاضر این قصص نخست به صورت قطعات داستانی مطالعه شده اند، بدون آن که روند روایت شناختی در آن ها لحاظ گردد و سپس این قطعات مورد به مورد در قصص قرآنی صورت بندی شده اند تا ترکیب داستانی در روند هر قصه ی قرآنی به دست آید. 🔹این صورت بندی بر اساس مؤلفه های مشترک بر آمده از قطعات پیش مطالعه شده، تنظیم شده و در مقام مقایسه امکان می دهد که بتوان صورت بندی های کلان از داستان ها را به دست آورد. 🔹به موازات قرآن کوشش مشابهی نیز با همین گام ها در راستای دستیابی به صورت بندی های کلان در منابع یهودی – مسیحی انجام شده است تا زمینه ساز یک مطالعه ی مقایسه ای باشد. 🔹در مقایسه ی نهایی به دست می آید روندهای داستانی با محوریت رویارویی ابراهیم (علیه السلام) با قوم خود و تحمل مصائبی از جانب ایشان که با نجات او خاتمه پذیرد، بن مایه ی مشترک میان بیشتر قصص اسلامی و یهودی – مسیحی است. 🔹طیف کوچک تری از قصص چالش های ابراهیم (علیه السلام) در فضای خانه پدری است که این طیف در قصص قرآنی بر محور تبیین وجه استغفار ابراهیم برای پدر است، در حالی که در قصص یهودی – مسیحی، بیشتر به دنبال تبیین آن است که هاران برادر ابراهیم چگونه کشته شده است. 🔹در طیف اخیر داستانی قرآنی استغفار ابراهیم (علیه السلام) برای پدرش، درسی آموزنده درباره ی نحوه ی رفتار با والدین گمراه و نیز درسی شامل تر درباره ی نحوه ی رفتار پیامبران با دشمنا ن دین است و به کلی از روند و مقاصد داستان هایی با صورت بندی اول تمایز یافته است. تمایزی که در صورت بندی اول ناظر به ستیزی بی امان با اصل کفر، و در صورت بندی دوم ناظر به نوعی نرمش در رویارویی با مبتلایان به کفر است. 🔹در حالی که این صورت بندی دو وجهی در پرداخت های قرآن کریم به وضوح دیده می شود. چنان که مشاهده شد، در متون یهودی به نفع صورت بندی اول با رویکرد ستیز، قطبی شده است. منبع: مجله‌ی مطالعات تاریخی قرآن و حدیث؛ پاییز و زمستان 1388 - شماره ی 46. @quranhadithresearches
10.1515_islam-2023-0008.pdf
421.6K
۲۱. «بازخوانی روایات دال بر اختلال‌افکنی پیامبر (ص) در تجارت مکی» نشریه اسلام، سال ۱۰۰، شماره ۱، ۲۰۲۳. Roohi, Ehsan (2023), "Muḥammad’s Disruptive Measures Against the Meccan Trade: A Historiographical Reassessment" Der Islam, vol. 100, no. 1, pp. 40-80. @QuranHadithresearches
قرآن و حديث
۲۱. #مقاله #احسان_روحی «بازخوانی روایات دال بر اختلال‌افکنی پیامبر (ص) در تجارت مکی» نشریه اسلام،
💠 گزارشی از مقاله: «بازخوانی روایات دال بر اختلال‌افکنی پیامبر (ص) در تجارت مکی» [بخش ۱ از ۲] 🔹 بنا بر نقل‌های سیره و مغازی، یکی از اقدامات پیامبر (ص) در جهت تقابل نظامی (سیاسی و اقتصادی) با قریش در سالهای ابتدایی اقامت ایشان در مدینه، تعرض به کاروان‌های تجاری مکیان بوده است. عمده این حملات در سه سال اول مهاجرت به مدینه صورت پذیرفت، لیکن موارد محدودی از این تعرضات در سال‌های بعد نیز گزارش شده است. گروهی از محققین غربی به پیشگامی فرد دانر (Fred Donner) استاد شهیر دانشگاه شیکاگوی آمریکا، روایات مذکور را مبنایی برای طرح‌ریزی فرضیه‌ای قرار دادند که به تبین علت کامیابی پیامبر (ص) در اشاعه دین اسلام می‌پردازد. اسلام به عنوان آیین اقلیتی ضعیف و ستمدیده در مکه، در مدتی کوتاه به جنبشی عظیم مبدل گردید که بخش وسیعی از جهان دوران باستان متاخر (Late Antiquity) را مورد تاثیر قرار داد و همین امر دانر (و پیروان او) را بر آن داشت تا آنچه اختلال‌افکنی پیامبر (ص) در تجارت قریش میخوانند را علت اصلی موفقیت‌های راهبردی پیامبر (ص) قلمداد کنند. توضیح این که تعرضات مسلمین به کاروان‌های مکه، شهری که فاقد منابع و زیرساخت‌های لازم برای کشاورزی و دامداری بوده و حیات آن به تجارت وابسته بود، شریان حیاتی‌ای که قریش برای زنده ماندن بدان نیازمند بود را قطع کرده و بدین سان مکیان در نهایت امر تصمیم به پیوستن به جنبش پیامبر گرفتند و اسلام آوردند. تحقیق حاضر به بررسی جوانب مختلف این نظریه پرداخته و با بهره‌گیری از روش‌های نوین نقادی سیره، از جمله صحت‌سنجی سیره در پرتو آیات قرآن و نیز استفاده از روش نقد فرم (Form Criticism)، روایات حمله به کاروان‌های تجاری را در بوته نقد قرار داده است. در این راستا حملات مذکور در سه بازه زمانی قبل از جنگ بدر، جنگ بدر و بعد از جنگ بدر ارزیابی شده‌اند. نوشتار حاضر بر بخش مربوط به جنگ بدر متمرکز است و علاقه‌مندان می‌توانند برای آگاهی از بخشهای دیگر به متن مقاله مراجعه نمایند. در خصوص مقطع زمانی قبل و بعد از بدر، تنها به ذکر یک نکته مهم بسنده می‌شود: تعداد حملاتی که به کاروان‌های مکیان در متقدم‌ترین منابع سیره نبوی (یعنی آثار ابن اسحق، معمر بن راشد و موسی بن عقبه) نقل شده تنها سه مورد (مشتمل بر جنگ بدر) بوده است؛ اما این حملات در مغازی واقدی (م. ۲۰۷ هـ.ق.) که با فاصله زمانی قریب به نیم قرن بعد از نخستین کتب سیره نگاشته شده، به یازده مورد افزایش یافته است. این مقاله شواهدی را در جهت توضیح «رشدِ نمایی» تعداد این حملات ارائه کرده که مهم‌ترین آنها اقتضائات سیاسی-نظامی دستگاه خلافت عباسی (خاصه مبارزه با بیزانس در مرزهای امپراطوری اسلامی) است که مستلزم هرچه تهاجمی و نیرومندتر نشان دادن اسلام آغازین بوده تا از این رهگذر برای تشجیع و تهییج مبارزان در ثغور (مرزها) با بیزانس بهره‌برداری گردد. 🔹 اما در خصوص جنگ بدر، این مقاله به مقایسه آیاتی که در شان این واقعه نازل شده با روایت سیره و مغازی پرداخته و نشان داده که دو روایت مذکور تناقض‌های آشکار و مانعةالجمعی با یکدیگر دارند. روایت سیره تصریح دارد که پیامبر (ص) به همراه گروهی از مسلمین برای تعرض به کاروان ابوسفیان از مدینه خارج شدند. این قرائت از داستان بدر تاکید دارد که مسلمین ابتدائا آگاه نبودند که جنگی تمام عیار در راه است و تنها بعد از آنکه مکیان برای مجازات مسلمین و پیش گیری از تعرضات آتی آنان عازم بدر شدند، مسلمین دریافتند که می‌بایست با لشکری عظیم مواجهه نمایند. پیام اصلی که این داستان در پی انتقال آن به مخاطب می‌باشد آن است که گروهی از مسلمین که از همراهی با پیامبر (ص) در بدر بازماندند ( که به المتخلفون عن البدر موسومند) سزاوار هیچ عتاب و سرزنشی نیستند، چرا که پیامبر (ص) مدینه را تنها به قصد تعرض به کاروان ترک کرده بودند و نه برای جنگی سرنوشت‌ساز. نقل‌های سیره از صحابیان مختلفی همچون اسید بن حضیر و کعب بن مالک نام می برد که از پیامبر (ص) به خاطر تخلف از جنگ بدر پوزش طلبیده و اظهار کردند که اگر می‌دانستند جنگی در کار است ایشان را یاری می‌کردند و پیامبر نیز اعتذار ایشان را پذیرفتند. [مطالعه ادامه در بخش ۲] @QuranHadithresearches
💠 گزارشی از مقاله: «بازخوانی روایات دال بر اختلال‌افکنی پیامبر (ص) در تجارت مکی» [بخش ۲ از ۲ - ادامه از بخش اول] 🔹 اما این ترسیم از جنگ بدر، در تضاد آشکار با آیات قرآن است. بنا بر آیات متعددی که در مقاله بدان استناد شده، مسلمین از همان زمانی که در مدینه بودند به وقوع جنگی تمام‌عیار آگاهی داشته و به همین دلیل عده کثیری از آنان از همراهی با پیامبر (ص) اجتناب نمودند، چرا که از دید بسیاری از صحابه که از هیمنهٔ قریش بیمناک بودند، نبرد با قریش فرجامی جز زوال و نابودی در پی نداشت. این عده از صحابه به صراحت در آیات قران مورد عتاب قرار گرفته‌اند. داستان سیره اما برای تبرئه این متخلفون (که افراد سرشناسی از جمله عثمان و طلحه در میانشان بودند) جنگ بدر را به شکل حمله به کاروان روایت نموده تا با اصل عدالت صحابه همسو باشد. به بیان دیگر، سرّ اصلی گنجاندن اپیزود حمله به کاروان در جنگ بدر غایات مدافعه‌جویانه (apologetic) بوده که برای تطهیر صحابیان متخلف از بدر انجام پذیرفته است. در این سناریوی مدافعه جویانه، علت تخلف این صحابه از بدر عدم آگاهی آنان از در پیش بودن نبردی خونین بیان شده است، نه واهمهٔ آنان از جان خویش و بیمشان از مقابله با قریش. شایان ذکر است که توجیهات مدافعه‌جویانه متعدد دیگری نیز از سوی اعقاب برخی از صحابه که در بدر حاضر نبودند در روایات بیان شده است: برای مثال ادعا شده خوات بن جبیر در راه پیوستن به لشکر مسلمین دچار شکستگی پا شد و از این غزوه باز ماند. نقل شده که همسر عثمان دقیقا در همین زمان در بستر مرگ افتاد و بدین سبب او نتوانست در بدر حاضر شود. طلحه و سعید بن زید اشهلی مدعی‌اند که در سفر تجاری در شام بودند و روایت شده که سعد بن مالک ساعدی در همان زمان بیمار شد و از دنیا رفت. نیز آمده است که سعد بن عباده که برای ترغیب انصار برای شرکت در جنگ به خانه‌های مردم سرکشی می‌کرد از سوی یکی از آنان مورد هجوم قرار گرفته و بیهوش شد و در جنگ شرکت نکرد. شاهد هستیم که حجم وسیعی از دلیل‌تراشی‌ها برای شرکت نکردن صحابه در بدر گزارش شده و گنجاندن اپیزود حمله به کاروان هم دقیقا به این دلیل است که تخلف از این غزوه که دشوارترین معرکه‌ای بود که مسلمین تا بدان زمان تجربه کرده بودند را موجه جلوه دهد. 🔹 در ادامه مقاله، با استفاده از روش نقد فرم دلائلی در راستای تحکیم و تقویت نظریه فوق ارائه شده است. توضیح این که، داستان حمله به کاروان قریش از سوی مسلمین در جنگ بدر شباهت‌ها و المان‌های موازی انکارناپذیری با روایات ایام العرب (جنگ‌های دوران جاهلیت) دارد. یکی از جنگ‌های جاهلی موسوم به حروب الفجار (که خود متشکل از چندین دوره تخاصم و زد و خوردهای متوالی بوده) دارای اپیزودی است که به  «فجار اللطیمه» (جنگی که بر سر لطیمه (کاروان) رخ داد) موسوم است. شباهت‌های بین این دو نبرد هم در سطح کلیات و جزئیات این داستان‌ها است و هم در سطح الفاظ و عبارات که این امر نشان دهنده وقوع اقتباس ادبی (literary borrowing) بین این دو داستان است. از سوی دیگر، در مقاله با استفاده قواعد نقد فرم نشان داده شده که جهت اقتباس (direction of borrowing) از داستان فجار اللطیمه به داستان بدر بوده و به عبارت دیگر این علمای سیره بودند که برای خلق و پردازش داستان بدر از داستان‌های جاهلی بهره بردند، نه بالعکس. به عنوان نتیجه‌گیریِ این قسمت از مقاله نیز شواهدی مغفول از کتب تفسیری ارائه شده است که صریحا جنگ بدر را یک غزوه تدافعی توصیف کرده و تصریح نموده که این مکیان بودند که در جنگ بدر ابتداء به قتال کردند. @QuranHadithresearches
۲۲. «قرآن در زمینه تاریخ دین و تاریخ جهان: فرجام‌شناسی و آپوکالیپتیک در سوره‌های مکی میانی» از ذیشان غفار (۲۰۲۰) ✍🏻 برگرفته از معرفی فاطمه توفیقی در آینه پژوهش، سال سوم، شماره ششم، بهمن و اسفند۱۴۰۱ این کتاب به قلم ذیشان احمد غفار نمونه‌ای عالی از پژوهش تاریخی انتقادی درباره قرآن است، از نظر او قرآن پاسخی دینی و ایدئولوژیک به محیط مسیحی و یهودی معاصر است. 🔸 معرفی فصل‌های کتاب : 1️⃣ زمینه باستانی پسین اعلام قرآن و معیار تأمل‌پذیری تاریخی. فصل نخست کتاب مقدمه‌ای دربارهٔ مطالعهٔ قرآن در بافت باستان پسین و معیار تأمل‌پذیری تاریخی است. تأمل‌پذیری تاریخی یعنی به‌تصویرکشیدن تاریخ به صورتی که با پیرنگ کلی مفروضات مادی ما سازگار باشد. در ادامه غفار جغرافیای فکری محیط نزول قرآن را شرح می‌دهد. 2️⃣ بافتارزدایی فرجام‌شناسانه معبد (سوره اسراء آیات ۸-۴) فصل دوم کتاب علت اینکه در آیات ۸-۴ سورهٔ اسراء به وعد‌‌الآخره و نه به وعدالثانی برای ویرانی دوم معبد اشاره شده است را چنین عنوان می کند که قرآن می‌خواهد بگوید معبد یهودیان برای آخرین بار ویران شده است و دیگر ویران یا بازسازی نخواهد شد؛ ازاین‌رو معنای فرجام‌شناسانه ندارد. ادامه در فرسته بعد. @QuranHadithresearches
ادامه فرسته قبل 3️⃣ اهمیت ‌الهیات عهدی معبد و مادر مسیحا (سوره مریم آیات ۳۳-۱) در فصل سوم، با ارجاع به چند منبع مهم باستان پسین نشان داده می‌شود چگونه مادر مسیحا، هم با معبد اورشلیم پیوند داشته و هم خودش نشانه‌ای آخرالزمانی بوده است. اما قرآن همه این نمادها را از معنای تمثیلی و آخرالزمانی‌شان تهی می‌سازد. در ادامه به الهیات رحمت خدا در سورهٔ مریم تأ کید می‌کند. قرآن در اینجا الهیات رحمت را از فرجام‌شناسی مبتنی بر امپراتوری در آغاز قرن هفتم میلادی خالی می‌کند، به گونه‌ای که واژهٔ رحمت دیگر یادآور مسیح نیست و تنها یادآور فاعلیت خدا در جهان است. 4️⃣ داوود و سلیمان پادشاهی ابدی و اجداد مسیحایی؟ (سوره ص آیات۴۰-۱۷) فصل چهارم بـه پادشاهی داود و سلیمان در آیات ۱۷-۴۰ سوره ص می‌پردازد. با توجه به الـواح داودی نه‌گانه، در تبلیغـات امپراتوری بیزانسی، هراکلیوس خود را کسی مانند داود و دارای پادشاهی ابدی می‌دانسته است. قرآن با نفی پادشاهی ابدی داود، با این تبلیغات سیاسی مخالفت می‌کند و سروری را تنها متعلق به خدا می‌داند. 5️⃣ فرمانروای آخرالزمان و فرمانروای ایمانی : سلیمان، ملکه سبا و اسکندر (سوره نمل آیات ۳۷-۱۵) فصل پنجم‌ درباره سروری و نیاکان مسیحایی در آیات ۴۰-۱۷ سوره نمل است. با توجه به متون معاصر قرآن درباره پادشاهی هراکلیوس می‌توان فهمید قرآن می‌خواهد بگوید سروری واقعی به خدا تعلق دارد نه پادشاهی بزرگ سلیمان یا هراکلیوس و در پی این است که بگوید افساد کار پادشاهان زمینی و اهلاک که در ادامه سوره نمل آمده است، کار خداست. از آنجا که در میانۀ سوره نمل «بسم الله الرحمن الرحیم» ذکر شده است، نویسنده بخش قابل‌توجهی را بـه فهم ایـن بیان اختصاص می‌دهد. 6️⃣ دانش فرجام‌شناسانه و زمان فرجام‌شناسانه (سوره کهف) در فصل ششم، غفار با بررسی اپیزودهای گوناگون (اصحاب کهف، صاحب باغ، موسی و عبد صالح، ذوالقرنین) نشان می‌دهد سورهٔ کهف مجموعه‌ای از تمثیل‌ها (و نه رخدادهای واقعی) برای سخن‌گفتن از نوع خاصی از شناخت و دانش است. او این کار را با ارجاع به متون فلسفی و دینی باستان پسین و واکنش‌های قرآن به آنها نشان می‌دهد. 7️⃣ فرجام‌شناسی پادشاهی وعده داده شده (سوره روم آیات ۷-۲) در فصل هفتم نویسنده با ارائه شواهدی نشان می دهد که آیات ۷-۲ سورهٔ روم به قبل از پیروزی رومیان تعلق دارند و در پی این هستند که نشان دهند پیروزی واقعی از آن خداست و همو به رومیان کمک خواهد کرد تا پیروز شوند. 8️⃣ الهیات وعده‌های الهی (سوره انبیا) نویسنده فصل هشتم را با بررسی مصحف‌ها و قرائات آغاز می‌کند. سپس قسمت‌های مربوط به انبیای گوناگون را شرح می‌دهد و بعضی از کلیدواژه‌ها را به دقت بررسی می‌کند. سپس نشان می‌دهد قرآن ضمن تأکید بر روایت‌های انبیای پیشین، بسیاری از عناصر آن را نرمال‌سازی می‌کند؛ به‌گونه‌ای که بسیاری از نمادهایی که در یهودیت و مسیحیت فرجام‌شناسانه قلمداد می‌شوند، در ادبیات قرآنی چیزی صرفاً عادی و بدون معنا‌های رهایی‌بخش هستند. 9️⃣ محمد و هراکلیوس به عنوان تایپ و آنتی‌تایپ و چرخش تعالیم در مدینه فصل نهم در مقام نتیجه‌گیری مقایسه‌ای میان حضرت محمد (ص) و هراکلیوس طبق تصورات مخاطبان قرآن است. در سور مدنی، پیامبر به هراکلیوس شبیه می‌شود. ترجمه این بخش که خلاصه‌ای از ایده‌های اصلی کتاب است، در معرفی فاطمه توفیقی آمده است. غفار در آخر کتاب اشاره می‌کند خشونت متأثر از باورهای آخرالزمانی گروه‌هایی چون داعش هیچ ربطی به سوره‌های مکی ندارند؛ زیرا فرجام‌شناسی قرآن دقیقاً مخالف ساخت پادشاهی‌های زمینی برای ساخت آخرالزمان است. اصل مقاله در 👇 @QuranHadithresearches