eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.8هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔این که در روایتی آمده است که امام جواد علیه السلام می گوید من منکر فضل و برتری ابوبکر و عمر نیستم چگونه با شیعه در مورد آنها جور می آید ❗️❗️ مگر آنان قاتل حضرت زهرا نبودند ❕ 💠💠 👌روایتی است طولانی که مرحوم طبرسی از امام جواد علیه السلام نقل می کند که ایشان در حال مناظره با یحیی بن اکثم و تنی چند از علمای اهل سنت بودند . در فرازهایی از این روایت چنین آمده است ؛ ❕« روايت شده كه پس از ازدواج حضرت جواد با ام الفضل روزى در مجلس مأمون كه حضرت جواد نيز حضور داشت و گروه زيادى نيز بودند يحيى بن اكثم بامام جواد عليه السّلام عرض كرد شما در باره اين خبر چه ميفرمائيد كه روايت شده جبرئيل بر پيغمبر نازل شد و گفت يا محمّد پروردگارت سلام ميرساند و ميگويد از ابا بكر بپرس ببين آيا از من راضى هست يا نه. 👌حضرت جواد فرمود من منكر ابى بكر نيستم ولى كسى كه اين خبر را نقل ميكند بايد متوجه آن خبر ديگر باشد كه پيغمبر در حجة الوداع فرمود: دروغگو بر من زياد شده و زيادتر خواهد شد. ❕هر كس عمدا بر من دروغ ببندد نشيمنگاهش پر از آتش مى‏شود هر وقت حديثى شنيديد آن را با قرآن كريم و سنت من مقايسه كنيد هر كدام كه موافق كتاب خدا و سنت من بود قبول كنيد و هر كدام مخالف كتاب خدا و سنت من بود رد كنيد. 👌اين خبرى كه تو نقل كردى موافق كتاب خدا نيست زيرا خداوند در قرآن كريم ميفرمايد: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ خدائى كه بر راز دل و افكار پنهان انسان مطلع است نمى ‏داند ابا بكر از او راضى است يا راضى نيست جبرئيل را ميفرستد تا حقيقت معلوم شود و از ته قلب مى‏گويد كه چگونه است. اين حرف را عقل نمى ‏پذيرد. ❕يحيى گفت روايت شده كه ابا بكر و عمر سرور پيران بهشت هستند نظر شما در باره اين روايت چيست فرمود اين خبر نيز محال است زيرا بهشتيان تمام جوانند در آنجا پيرى وجود ندارد اين خبر را بنى اميه جعل كردند در مقابل خبرى كه پيغمبر اكرم در باره امام حسن و امام حسين فرموده آن دو سرور جوانان بهشتند... 👌يحيى گفت روايت شده كه سكينه و وقار از زبان عمر بيان ميكند. امام جواد فرمود من منكر عمر نيستم ولى ابا بكر از عمر افضل است او خودش بالاى منبر مى ‏گويد مرا شيطانى است كه گاهى عارضم مى‏شود هر وقت ديديد منحرف شدم مرا براه آوريد.... 📚الاحتجاج ج2 ص447 👌برای پاسخ توجه به چند نکته لازم است ؛ 1⃣این روایت در کتاب احتجاج بدون سند نقل شده است لذا از حیث سندی ضعیف تلقی می شود . 2⃣امام جواد عليه السلام اين مطلب را در برابر طر فداران ابوبكر و عمر فرموده اند و طبيعی است كه وقتي كسی مي خواهد با مخالفين خودش مناظره كند ، نمي تواند مخالفت علنی خود را با تمام عقايد آن ها اعلام كند ؛ چون در اين صورت هيچ تأثيري بر آن ها نخواهد داشت . همانند داستان حضرت ابراهيم عليه السلام ، قرآن نقل می کند ؛ ❕« هنگامی که ( تاریکی ) شب او را پوشانید ستاره ای مشاهده کرد گفت این خدای من است اما هنگامی که غروب کرد گفت غروب کنندگان را دوست ندارم ، و هنگامی که ماه را دید ( که سینه افق را ) می شکافت گفت این خدای من است اما هنگامی که افول کرد گفت اگر پرودگارم مرا راهنمایی نکند مسلما از جمعیت گمراهان خواهم بود ، و هنگامی که خورشید را دید ( که سینه افق را ) می شکافت گفت این خدای من است ، این ( که از همه ) بزرگتر است اما هنگامی که غروب کرد گفت ای قوم من از شریکهایی که شما ( برای خدا ) می سازید بیزارم ، من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم » 🔶انعام 75-79 👌ابراهیم در برابر هر یک از این گروهای سه گانه قرار گرفت و نظر آنها را به عنوان یک پذیرفت و با آنها هم صدا شد تا هنگام غروب این کواکب آسمانی اشتباه آنها را روشن سازد . ❕همان گونه که مثلا ما با طرفداران سکون زمین و حرکت خورشید رو به رو می شویم و می گوییم بسیار خوب زمین ساکن است و خورشید ولی می دانید که لازمه این سخن آن است که خورشید با این فاصله عظیمی که با ما دارد در هر 24 ساعت چه دایره عظیمی را طی کند و چه سرعتی باید داشته باشد سرعتی که برای چنین جسمی اصلا محال است پس فرض شما باطل است . 💠این یکی از بهترین راه هایی است که برای نظرات مخالفان پیموده می شود بی آنکه حس عصبیت و لجاجت آنها تحریک گردد نخست با آن ها به عنوان یک فرضیه هم صدا شدن و سپس نتایج فاسد را نشان دادن درست همانند آنچه ابراهیم انجام داد ، امام جواد نیز برای بیان مطاعن ابوبکر و عمر نخست با طرفداران آنها در فضل و برتری آنها هم صدا شد و گفت منکر فضل آنها نیستم اما پس از آن این فرض را با بیان مطاعن آنها باطل ساخت . 💠ادامه 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
💠ادامه 👇👇👇 3⃣در اینجا پاسخ سومی نیز می باشد به این که امام تعابیر « من منکر فضل ابوبکر نیستم یا ابوبکر از عمر بیشتر بوده است» را از روی توریه بیان کرده اند . 👌 توریه اين است كه انسان سخنى بگويد كه ظاهرى دارد اما منظور گوينده چيز ديگر است، هر چند شنونده نظرش متوجه همان ظاهر مى‏ شود ❕ فى المثل كسى از ديگرى سؤال مى ‏كند كى از سفر آمدى؟ او مى‏ گويد: پيش از غروب در حالى كه پيش از ظهر آمده است، شنونده از ظاهر اين كلام كمى قبل از غروب را مى‏ فهمد، در حالى كه گوينده قبل از ظهر را اراده كرده، چرا كه آنهم قبل از غروب است ، این در صورتی است که از نظر مفهوم لغوى و عرفى قابليت دو معنا دارد ولى ذهنيات مخاطب آن را بر معنى خاصى تطبيق مى ‏كند در حالى كه گوينده اراده معنى ديگرى را دارد. 📚تفسیر نمونه ج19 ص95 ❕کلمه « » که در کلام امام علیه السلام آمد دو معنا دارد ؛ 1⃣برتری 2⃣پستی و پوچی و فرومایگی که کلمه فضول از آن گرفته میشود. 📚معجم الوسیط ، ماده فضل ❕امام می گوید من منکر فضل ابوبکر نیستم یا فضل ابوبکر از عمر بیشتر بوده است ، مخاطب که علمای اهل سنت هستند فکر می کنند معنای اول از فضل مد نظر امام است اما امام معنای دوم از آن را قصد کرده است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔چگونه تشیع می گوید ابوبکر در کشته شدن حضرت زهرا رضی الله عنه نقش داشته است در حالی که در کتاب کشف الغمه عالم تشیع اربلی آمده است که امام باقر ، ابوبکر را نام نهاده است ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی است که در کتاب کشف الغمه از عروه بن عبد الله نقل شده است که او می گوید من از امام باقر در مورد زینت شمشیر سوال کرد . امام باقر گفت اشکالی ندارد ، ابوبکر صدیق شمشیرش را زینت می کرد ، گفتم شما به او می گویید صدیق ؟ امام باقر از جاى خود پريد و رو به قبله ايستاد و فرمود: آرى صديق! آرى صديق! آرى صديق! هركس نگويد او صديق است خداوند سخنش را در دنيا و آخرت نپذيرد » 📚کشف الغمه ج2 ص147 👌حال توجه به چند لازم است ؛ 1⃣این روایت از حیث سندی ارسال دارد و ضعیف می باشد . 👌ناقل آن على بن عيساى اربلى است كه در سال 693 می زیسته است از فردى به ‏نام عروة بن عبداللَّه نقل مى ‏كند كه در عصر امام باقر (114- 57) مى‏ زيسته است. آيا چنين حديث بى سندى قابل است؟ 2⃣در رجال شيعه، تنها يك عروةبن عبداللَّه بن قشير جُعفى است كه وى كاملًا مجهول است. 📚تنقیح المقال ج2 ص251 👌و در رجال سنى وى به نام عروة بن عبداللَّه بن قشير جعفى، مكنى به «ابوسهل» آمده است، كه شاگرد عبداللَّه بن زبير بوده است . مردى كه نزد عبداللَّه بن زبير تلمّذ كرده و از او نقل مى‏ كند، از نظر روحيه بايد با او نزديك باشد و اين خاندان كاملًا از اميرمؤمنان منحرف بودند و قطعاً قول چنين فردى نمى ‏تواند سند باشد. 📚تهذیب الکمال ج10 ص27 3⃣از اين گذشته، دقت در مضمون حديث مى ‏رساند كه كاملًا از زبان امام علیه السلام دروغ گفته شده است زيرا مى‏ گويد: من از ابى جعفر عليه السلام در باره زينت كردن شمشير سؤال كردم. ايشان فرمود: ابوبكرِ صديق شمشير خود را مى‏ آراست. پرسيدم: او را صديق مى‏ نامى؟ از جاى خود پريد و رو به قبله ايستاد و فرمود: آرى صديق! آرى صديق! آرى صديق! هركس نگويد او صديق است خداوند سخنش را در دنيا و آخرت نپذيرد. 👌اين عملِ غير متناسب با امام باقر عليه السلام و مبالغه بيش از حد در اين مورد، نشانه آن است كه عروة بن عبداللَّه شاگرد عبداللَّه ‏بن زبير اين حديث را از زبان حضرت جعل كرده است‏. 4⃣به فرض هم که بگوییم روایت صحیح است ، ثابت است که روایت از باب تقیه صادر شده است .زیرا بنی اميه و بعد از آن ها بني العباس ، چنان عرصه را بر شيعيان تنگ كرده بود كه حتي دستور داده بودند هر كسي اسمش علي باشد ، او را از دم تيغ بگذرانند . 📚تاریخ مدینه دمشق ج41 ص481 👌در چنين وضعيتي كاملاً منقطی است كه چنين رواياتی از باب تقيه و براي حفظ جان شيعيان صادر شده باشد ؛ به خصوص كه راوی آن عروة بن عبد الله از مخالفين سر سخت اهل بيت بوده است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔این کتاب اللمعه البیضاء اقای تبریزی چیه که تو کتابش آورده «سینه های حضرت زهرا بسیار طولانی ( بسیار بزرگ ) بود ؛ به طوری که آن را از شانه اش به سمت پشت سر می انداخت و فرزندانش را از پشت سر شیر می داد ...» کانال های ضد دین به خاطر این سخنش به شیعه حمله می کنند ❗️❗️ 💠💠 👌مطلب مذکور در هیچ روایتی از کتب تشیع نیامده است و استناد آن به کتب حدیثی تشیع کذب و دروغ است . ❕مولف مذکور چنین می نویسد ؛ « وكان ثدياها طويلين بحيث كانت تلقيهما من أعلى كتفيها على عقبها، وترضع أولادها من وراء ظهرها ، على ما ذكر بعضهم ذلك مسندا إلى الرواية. « سينه هاي آن حضرت طولاني بود؛ به گونه‌ي كه آن را از شانه اش به سمت پشت سر مي‌انداخت و فرزندانش را از پشت سر شير مي‌داد، بنا بر آنچه برخي از علماي آنها با استناد به روايت شان اين مطلب را ذكر كرده اند» 📚اللمعه البیضاء ص235 ❕منظور از « بعضهم » علمای اهل سنت هستند که چنین مطالب موهونی را در رابطه با حضرت زهرا سلام الله علیها نقل می کنند و مولف کتاب مذکور آقای ( متوفای 1310 ق) تنها قصدش آن بوده است که نقل اهل سنت را بیان کند و رد کند و تعبیر « علی ما ذکر بعضهم » نشانه رد این سخن از سوی نویسنده است . ❕اگر این سخن را نیز نپذیریم باز هم می گوییم این نقل برای ما ندارد و روایتی در این رابطه در کتب حدیثی ما نیامده است و نقل چنین مطالبی از هر کس باشد مردود است و صاحب چنین نقلی شایسته انتقاد و ملامت و باز خواست است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔یکی از علمای اهل سنت این شبهه را کرد که چگونه می گویید حضرت زهرا به رسیده است در حالی که در کتب حدیثی شیعه مانند بحار الانوار گفته شده است فاطمه ❗️❗️ 💠💠 👌وفات کلمه ای عام است که هم شامل مرگ طبیعی می شود و هم شامل شهادت می گردد . ❕در همان کتاب بحار الانوار از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود ؛ « سبب فاطمه آن بود که قنفذ غلام عمر با غلاف شمشیر او را مضروب ساخت و به دنبال آن محسن را سقط کرد و گرفتار بیماری شدیدی شد و از دنیا رفت » 📚بحار الانوار ج43 ص170 👌می بینیم برای حضرت زهرا سلام الله علیها تعبیر به وفات شده است . ❕در مورد شهادت امام حسین علیه السلام نیز تعبیر وفات شده است . 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « آگاه باشيد كه امتم حسين را مي كشند، پس هر كس پس از او را زيارت كند، خداوند ثواب يك حج از حجهاي مرا براي وي مي نويسد » 📚مناقب ج3 ص272 👌در رابطه با شهادت علی علیه السلام نیز تعبیر به وفات شده است . « كان مع أخيه الحسن بعد وفاة أبيه عليهم السلام عشر سنين وبقي بعد وفاة أخيه الحسن عليه السلام إلي وقت مقتله عشر سنين.» «امام حسين عليه السلام، پس از پدر بزرگوارش، ده سال با برادرش امام حسن عليه السلام و ده سال پس از ايشان زندگي كرد » 📚بحار الانوار ج44 ص200 👌و آمده است ؛ « کان امیر المومنین قبل الفجر لیله الجمعه ...» 📚بحار الانوار ج42 ص227 👌در رابطه با شهادت امام حسن علیه السلام نیز تعبیر به وفات شده است ؛ « فی حدیث طویل فی ذکر الحسن بن علی » 📚بحار الانوار ج17 ص31 👌در رابطه با شهادت حضرت جعفر و جناب زید بن حارثه هم تعبیر به وفات شده است ؛« ان النبی حین جاءته جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه » 📚بحار الانوار ج21 ص55 ❕در رابطه با شهادت امام سجاد هم تعبیر به وفات شده است ؛ « فی الخامس و العشرین من المحرم کانت السجاد » 📚بحار الانوار ج46 ص152 👌در مورد شهادت امام صادق هم تعبیر به وفات شده است ؛ « کنا بالمدینه بعد ابی عبد الله ...» 📚بحار الانوار ج47 ص262 👌در رابطه با شهادت امام کاظم علیه السلام هم تعبیر وفات شده است . « فی الخامس و العشرین من رجب کانت ابی الحسن موسی بن جعفر » 📚بحار الانوار ج48 ص206 ❕اهل سنت معتقدند که عمر به رسیده است اما در مورد او تعبیر به وفات کرده اند ؛ « ويقال كان فتح الري قبل عمر بسنتين » 📚تاریخ طبری ج2 ص536 ❕هيثمي در كتابش بابي را با عنوان «باب عمر رضي الله عنه» قرار داده است . 📚مجمع الزوائد ج9 ص74 ❕با توجه به آنچه گفته شد روشن می شود که تعبیر به وفات ، تعبیری اعم است که هم شامل شهادت و هم شامل مرگ طبیعی می شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔چرا حضرت علی از خود حضرت فاطمه دفاع نکرد اما پس از شهادت او وقتی خلفا قصد نیش قبر و نماز خواندن بر جنازه ایشان را داشتند با از او دفاع کرد ❗️آیا این یکی از بزرگترین تناقض های شیعه نیست ❕ 💠💠 👌در رابطه با فلسفه عدم دفاع علی علیه السلام از حضرت زهرا سلام الله علیها و تعرض دستگاه خلافت به ایشان به نمایه زیر مراجعه فرمایید ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5205 ❕حضرت زهرا سلام الله علیها به خاطر خشمی که از مردمان زمان خودشان داشتند که چگونه حق خلافت حضرت علی را به جا نیاوردند و به دختر پیامبرشان جسارت کرده و اسباب شهادتشان را فراهم کردند ، به حضرت امیر وصیت کردند که ایشان را پنهانی دفن کرده و کسی را از احوال ایشان مطلع نکنند تا جهانیان بدانند که دختر پیامبر با حالت خشم و غضب از مردم از دنیا رفت و وصیت کرد که هیچ یک از آنان حق شرکت در تشییع جنازه و نماز خواندن بر او را نداشته باشند. 👌شیخ کلینی روایت می کند: « چون فاطمه بیمار شد وصیت نمود به علی که بیماری او را کتمان کند و مردم را بر احوال او مطلع نسازد پس حضرت به وصیت او عمل کرد و او را در شب دفن نمود و اثر قبر او را کرد...» 📚الکافی ج1 ص381 📚امالی طوسی ص109 🔶در روایت دیگر آمده است: « فاطمه به علی گفت زمانی که من از دنیا رفتم شبانه دفنم کن و آن دو نفر ( ابوبکر و عمر ) را مطلع نکن» 📚معانی الاخبار ص356 🔶در روایت دیگر آمده است: « فاطمه شبانه دفن شد و علی و حسن و حسین او را دفن کرده و قبرش را پنهان ساختند زیرا او نسبت به مردم خشمگین بود و نمی خواست آنان در مراسم فوت او شرکت کنند و علی قبر او را با زمین نمود تا شناخته نشود » 📚بحار الانوار ج43 ص183 🔶امام صادق فرمود: « فاطمه وصیت کرد تا شبانه و مخفیانه دفن شود تا ابوبکر و عمر بر او نماز نخوانند» 📚علل الشرایع ج1 ص185 👌علمای اهل سنت نیز این مضمون را نقل کرده اند. ❗️بخاری روایت می کند: « فاطمه شش ماه پس از پیامبر زنده بود .هنگامی که از دنیا رفت علی او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را با خبر نساخت» 📚صحیح بخاری ج4 ص1549 🔶ابن قتیبه می نویسد: « فاطمه قسم خورد که با ابوبکر سخن نگوید و کرد که شبانه دفن شود تا ابوبکر در دفن وی حضور نداشته باشد» 📚تاویل مختلف الحدیث ج1 ص300 🔶صنعانی می نویسد: « فاطمه دختر پیامبر شبانه به خاک سپرده شد تا ابوبکر بر او نماز نخواند چون بین آن دو پیشامدهایی رخ داده بود» 📚المصنف ج3 ص521 ❕در نقلی در کتاب دلائل امامه آمده است ؛ 👌صبح آن شبى كه فاطمه عليها السّلام را دفن نمودند اثر چهل قبر جديد در قبرستان بقيع مشاهده مى‏ شد ،هنگامى كه مسلمانان از درگذشت حضرت فاطمه آگاه و متوجه بقيع شدند با قبر جديد مواجه گرديدند، نتوانستند قبر حضرت زهرا را از ميان آن چهل قبر تشخيص دهند... زعماى قوم گفتند: گروهى از زنان مسلمان را احضار كنيد كه اين قبرها را بشكافند تا جنازه فاطمه را به دست بياوريم و بر بدن او نماز بخوانيم و قبرش را زيارت كنيم. 👌هنگامى كه خبر اين توطئه به گوش حضرت على بن ابى طالب عليه السّلام رسيد، در حالى آمد كه خشمناك، چشمان مباركش سرخ، رگهاى گردنش بيرون زده، قباى زرد رنگى پوشيده بود كه آن را به هنگام غضب و ناراحتى مى‏پوشيد و دست بر ذو الفقار گرفته بود، آمد تا وارد بقيع شد. شخصى به ميان مردم رفت و گفت: اين على بن ابى طالب است كه با اين حالت آمده و سوگند مى‏خورد كه اگر يك سنگ از اين قبور شود شمشير را در ميان همه شما بگذارد و تا آخرين نفر شما را نابود نمايد. ❕عمر در حالى كه با يارانش بود، با حضرت امير عليه السّلام ملاقات كرد و گفت: اى ابو الحسن! چه منظور دارى؟ به خداوند سوگند ما قبر فاطمه را مى‏شكافيم و بر جنازه ‏اش نماز مى‏گزاريم.حضرت امير لباسهاى وى را گرفت و او را از جاى بر كند و بر زمين زد و فرمود:اى ابو السوداء! ...به حقّ آن خدايى كه جان على در دست قدرت اوست اگر تو و يارانت راجع به اين قبرها عملى انجام دهيد زمين را از خون شما سيراب خواهم كرد. عمر! از اين خيال در گذر! پس از عمر ابو بكر با حضرت امير ملاقات نمود و گفت:اى ابو الحسن! تو را به حقّ پيغمبر اسلام و آن كسى كه بالاى عرش است سوگند مى‏دهم كه از عمر دست بردارى، زيرا ما از انجام دادن عملى كه تو نمى‏پسندى خوددارى مى‏كنيم راوى مى‏گويد: على عليه السّلام را رها كرد و مردم پراكنده شدند و به دنبال مقصود خود بازنگشتند. 📚دلائل الامامه ص136 👌این نقل به صورت و بدون سند از فردی به نام محمد بن همام که او نیز است نقل شده است ، بنابراین روایت از حیث سندی ضعیف است و نمی توان آن را دلیلی بر تناقض و تضاد در رفتار علی علیه السلام کرد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔برخی از ضد دینان شبهه می کنند که شما این قدر از حضرت زهرا تعریف و تمجید می کنید بگویید ایشان چه به بشریت کردند ❕چه اختراع و اکتشافی داشتند که دارای چنین مقامی شدند ❗️ 💠💠 👌از آیات و روایات استفاده می شود که خداوند عالم را برای انسان آفریده است ؛ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/4783 ❕و انسان هم برای به کمال و رسیدن خلق شده است . 👌 در روایتی امده است که خداوند در صحف ،حضرت موسی چنین فرمود: « ای بندگان من شما را نیافریدم تا بدین وسیله از و کمی در آمده و صاحب یاور و جماعت زیادی شوم و نه با شما انس گرفته تا به واسطه آن وحشت نکنم و نه به کمک شما عجز خود را ترمیم نمایم همین قدر بدانید که اگر تمام مخلوقات من در آسمان و زمین پشت به هم داده و اطاعت و عبادت من کنند و شب و روز مرا پرستش کنند به سلطنت و قدرتم چیزی اضافه نمی شود چه آن که ساحت من والاتر از آن بوده و از این نواقص مبرا است» 📚علل الشرایع ج1 ص13 👌در روایت دیگری امام علیه السلام فرمود: « خداوند از روی بازی و بازیچه بندگان را نیافریده بلکه آنان را آفریده و تکلیف به طاعت کرده تا از این طریق ( به تکامل رسیده) و بهشت و رضایت او شوند و انان را خلق ( وتکلیف) نکرده است تا به واسطه آنان منفعتی بدست اورده یا ضرری را از خود دفع کند بلکه آنان را خلق کرد تا به آنان نفع برساند و آنان را در جایگاه نعمت های قرار دهد» 📚بحار الانوار ج5 ص313 ❕بنابراین هدف از خلقت انسان رسیدن به کمال و سعادت است ، خداوند برای این هدف پیامبران خود را به سوی مردم فرستاد تا با تعلیم و تربیت مردم ، را به کمال و سعادت اخروی نزدیک کنند . ❕در آیات متعددی خداوند هدف از ارسال پیامبران را تزکیه و تربیت بندگان بیان کرده است ؛ 💠جمعه 2_ بقره 129 🔰یکی از برنامه های مهم انبیاء برای به سعادت رساندن مردم تربیت است ، آنان انسان های پاک و صالح و برگزیده هستند که با عمل، تقوی و راستی و درستی را به بندگان آموزش می دهند و آنان را به طرق کمال هدایت می کنند ،و از دوزخ نجات می دهند لذا خداوند می فرماید ؛« براى شما زندگى رسول خدا سرمشق بود»( احزاب 21) و می فرماید ؛« براى شما سرمشق نيكويى در زندگى ابراهيم و كه با او بودند وجود داشت‏ » ( ممتحنه 4) 👌بنابراین روشن می شود که انبیاء بزرگترین خدمت را به بشریت می کنند زیرا آنان را به سعادت و کمال اخروی و ابدی رهنمون می سازند و از عذاب نجات می دهند ، به همین خاطر است که در روایات ما از هدایتگران الهی به عنوان پدران معنوی انسان یاد شده است ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6296 ❕اگر مخترعان و مکتشفان سبب انسان به برخی از اسباب آسایش و راحتی در زندگی زود گذر دنیا می شوند ، انبیاء و پیامبران با تعالیم خود و تربیت بشر سبب هدایت آنها به آسایش و سعادت اخروی و نامحدود می شوند ، براستی عمل با ارزش تر است ؟ 👌خدمت حضرت زهرا سلام الله علیها به بشریت ، همان خدمت پیامبران الهی به است ، ایشان به قدری در ملکات نفسانی و سیره اخلاقی و عملی در درجات بالا بودند که به عنوان یک مصداق کامل و الگوی تام برای تربیت عملی بشر در تمام جنبه های زندگی تلقی می شدند به گونه ای که بشر می تواند با اقتدا به ایشان پله های رسیدن به کمال و سعادت را بالا برود ، لذا امام زمان علیه السلام بیان داشتند ؛ « دختر پیامبر خدا ( فاطمه زهرا ) برای من اسوه است » 📚الاحتجاج ج2 ص467 📚بحار الانوار ج53 ص180 👌و از امام عسکری نقل است که فرمود ؛ « ما حجت های خداوند بر بندگانش هستیم و فاطمه خداوند بر ما است » 📚تفسیر اطیب البیان ج13 ص225 👌سبقت ایشان در تخلق به اخلاق حسنه و ملکات فاضله به حدی در درجات اعلی بود که ایشان را از جمله زنان عالم قرار داده بود تا جایی که پیامبر گرامی فرمود ؛ « فاطمه زنان عالم است از بین تمام زنان اولین تا اخرین آنها » 📚کمال الدین ،ج1 ص257 ❕جهت آگاهی از سیره عملی و این بانوی بزرگ رجوع کنید ؛ 📚بحار الانوار ج43 ص2 ابواب تاریخ سیده نساء العالمین... https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔اگر علی در به امامت رسید چگونه حاضر شد که با ابوبکر کند و از امامتش صرف نظر کند ❗️❗️ 💠💠 👌در این که علی علیه السلام در ابتدای امر با ابوبکر بیعت نکرد ، میان شیعه و سنی نمی باشد و حتی بخاری و مسلم تصریح می کنند که علی علیه السلام حدود ماه از بیعت با ابوبکر امتناع کرد ؛ 📚صحیح بخاری ج6 ص396 📚صحیح مسلم ج3 ص1380 ❕اما این که آیا پس از اولیه از بیعت ، علی علیه السلام تن به بیعت با ابوبکر داد یا خیر ، میان شیعه اختلاف است . 🔶شیخ می نویسد ؛ ‌ « دانشمندان شیعه معتقدند که علی حتی لحظه ای با ابوبکر بیعت نکرد » 📚الفصول المختاره ص56 ❕نظر دیگر آن است که ابوبکر برای گرفتن بیعت ، به خانه امام علیه السلام حمله کرد و ایشان را به به مسجد بردند . 🔶مرحوم طبرسی نقل می کند؛ « عمر با جماعتی به منزل علی آمدند و گفتند با ابوبکر بیعت کنید .زبیر با شمشیر بر آنان حمله کرد اما شکست خورد » 📚الاحتجاج یک جلدی ص43-47 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: « علی را به زور در حالی که را به گردنش آویخته و او را می کشیدند برای بیعت به مسجد بردند» 📚الاختصاص ص274 📚بصائر الدرجات ص275 🔶امام باقر فرمود: « علی را در حالی به مسجد می بردند که ریسمان بر گردن او آویخته بودند» 📚رجال کشی ص7 رقم16 ❗️در روایت دیگر آمده است؛ « عمر با ضربتی درب خانه را شکست و داخل شدند و علی را در حالی که پیراهنش را به آویخته بودند خارج کردند » 📚تفسیر عیاشی ج2 ص67 👌ابن قتیبه از علمای اهل سنت هم نقل می کند: « عمر با گروهی علی را خارج کردند و نزد ابوبکر بردند و به او گفتند بیعت کن که اگر نکنی گردنت را می زنیم» 📚الامامه و السیاسه ص13 👌حضرت امیر در نهج البلاغه نیز اشاره به این جریان کرده است و خطاب به معاویه می نویسد: « تو گفته ای که مرا همچون شتر افسار زده ای می کشیدند تا بیعت کنم به خدا سوگند خواسته ای مذمت کنی ولی مدح و ثنا گفته ای و خواسته ای رسوا کنی ولی خودت رسوا شده ای این امر برای یک مسلمان عیب نیست که مظلوم واقع شود مادام که در دین خود تردید نداشته باشد و در یقین خود شک نکند» 📚نهج البلاغه نامه 28 🔰نهایتا علی علیه السلام تحت اکراه و اجبار تن به با ابوبکر داد چنان که شیخ کلینی از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود ؛ « علی تحت اکراه و فشار کرد زیرا یارانی نداشت» 📚الکافی ج8 ص296 👌ویا در دیگری آمده است ؛ « علی را در حالی که پیراهنش را به گردنش آویخته بودند ، به زور بردند و به او گفتند بیعت کن ، علی گفت اگر بیعت نکنم چه می شود ، گفتند تو را می کشیم ، علی گفت در این صورت بنده خدا و برادر رسول خدا را کشته اید ، سپس بیعت کرد و دست راستش را به عنوان بیعت به دستشان زد » 📚بحار الانوار ج28 ص393 👌مرحوم الدین می نویسد ؛ « امام علی از یک سو می خواست که حق مسلم خود را در خلافت و نص و وصیت پیامبر را محترم بشمرد و از سوی دیگر به و بد اندیشان که برای محو اسلام در کمین نشسته بودند و اختلاف مهاجران و انصار نیز ، زمینه را برای قدرت نمایی آنان فراهم می ساخت ، مجال عرض اندام ندهد ، به همین دلیل مدتی از بیعت خود داری کرد تا مساله نخست یعنی خلافت و امامت او گردد و سپس برای حفظ اسلام و دفع شر منافقان اقدام به بیعت کرد تا مساله دوم روی ندهد » 📚المراجعات نامه 84 ❕بنابراین اگر بیعت امیر مومنان را بپذیریم بر پایه همان دلیلی بوده است که مرحوم شرف الدین به آن اشاره داشتند و ما در دو پاسخ زیر مفصلا پیرامون این دلیل و فلسفه مماشات و امام علیه السلام با خلفا توضیح داده ایم ؛ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/5205 🔶https://t.me/Rahnamye_Behesht/4248 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که عمر فدک را از دست حضرت زهرا گرفت و پاره کرد ❗️انگیزه خلفا از غصب فدک چی بود ❕❕ 💠💠 👌در سیره حلبی از کتب نزد اهل سنت چنین آمده است ؛ «فاطمه دختر پیامبر نزد ابوبکر آمد در حالی که او بر منبر بود، گفت: ای ابوبکر آیا این در کتاب خدا است که دخترت از تو ارث ببرد و من از پدرم ارث نبرم، ابوبکر گریه کرد و اشکش جاری شد سپس از منبر پائین آمد، و نامه ای دایر به واگذاری فدک به فاطمه نوشت، در این حال عمر وارد شد گفت: این چیست؟ گفت: نامه ای نوشتم که میراث فاطمه را از پدرش به او واگذارم، عمر گفت: اگر این کار را کنی از کجا نبرد با دشمنان را فراهم می سازی در حالی که عرب بر ضد تو قیام کرده است؟ سپس عمر نامه را گرفت و پاره کرد. 📚سیره ج 3 ص 391 👌شیخ مفید نیز از امام علیه السلام نقل می کند ؛ « ابوبکر در رد فدک برای زهرا نامه نوشت. زهرا در حالی که نوشته را در دست داشت، در راه به او رسید، گفت: دختر محمد ، این نوشته چیست؟ حضرت فرمود: این نوشته ای است که ابوبکر در رد فدک برایم نوشته است. عمر گفت: بده به من. فاطمه حاضر نشد نوشته را به او بدهد. در این هنگام عمر لگدی به زهرا که فرزند پسری به نام محسن در شکم داشت کوبید ،در اثر این ضربه زهرا محسن را سقط کرد. سپس عمر او را سیلی زد. گویی هم اکنون به گوشواره های گوشش می نگرم که در اثر آن سیلی شکست. سپس نوشته را برداشت و پاره کرد. زهرا به خانه رفت و هفتاد و پنج روز بر اثر آن ضربت بود تا شهید شد » 📚الاختصاص ص185 📚بحار الانوار ج29 ص192 👌علت فدک را می توان در علل زیر خلاصه کرد ؛ 1⃣ فدك در دست خاندان پيامبر يك امتياز بزرگ معنوى براى آنها محسوب مى ‏شد، و اين خود دليل بر مقام و منزلت آنها در پيشگاه خدا و اختصاص نزديكى شديد به پيامبر به شمار مى‏ آمد، به خصوص اين‏كه در روايات شيعه و اهل سنّت آمده است كه به هنگام نزول آيه (وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ) پيامبر فاطمه (عليها السلام) را فراخواند و سرزمين فدك را به او بخشيد. 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4492 👌روشن است وجود فدك در دست خاندان پيامبر با اين سابقه تاريخى سبب مى‏ شد كه مردم ساير آثار پيامبر به خصوص مسأله خلافت و جانشينى آن حضرت را نيز در اين خاندان جستجو كنند و اين مطلبى نبود كه طرفداران انتقال به كسان ديگر بتوانند آن را تحمّل كنند. 2⃣اين مسأله از نظر بعد اقتصادى نيز مهم بود، و روى بعد سياسى آن اثر مى‏ گذاشت، چرا كه على عليه السلام و خاندان او اگر در مضيقه شديد اقتصادى قرار مى ‏گرفتند، توان سياسى آنها به همان نسبت تحليل مى ‏رفت . به تعبير ديگر وجود فدك در دست آنان امكاناتى در اختيارشان قرار مى ‏داد كه مى ‏توانست پشتوانه مسأله ولايت باشد، همان‏گونه كه اموال خديجه عليها السلام ‏اى براى پيشرفت اسلام در آغاز نبوّت پيامبر اسلام بود. ❕در همه دنيا معمول است هر گاه بخواهند شخص بزرگ، يا كشورى را منزوى كنند او را در محاصره اقتصادى قرار مى‏ دهند كه در تاريخ اسلام در داستان «شعب ابوطالب» و محاصره شديد اقتصادى مسلمين از سوى مشركان قريش آمده است. بنابراين جاى تعجب نيست كه مخالفان بكوشند اين سرمايه را از خاندان پيغمبر اكرم بگيرند، و آنها را منزوى كرده و دستشان را تهى سازند. ❕از سوی دیگر بهره مندی از منافع فدک سبب تقویت حکومت نو بنیان ابوبکر می شد لذا در همان ابتدای خلافت اقدام به غصب فدک کردند چنان که در روایت سیره حلبی به این نکته اشاره شد . 3⃣اگر آنها حاضر مى‏ شدند را به عنوان ميراث پيامبر و يا بخشش و هديه آن حضرت به فاطمه زهرا عليها السلام در اختيار آن حضرت قرار دهند راهى باز مى ‏شد كه مسأله خلافت را نيز از آنها مطالب كند. 👌اين نكته را دانشمند معروف اهل سنّت «ابن ابى‏ الحديد معتزلى» در شرح «نهج البلاغه» به طرز ظريفى منعكس كرده است. 🔰او از استادش «على بن فارقى» نقل می کند که می گفت ؛ «اگر ابى‏ بكر آن روز فدك را به ادعاى فاطمه به او مى‏ داد، فردا به سراغش مى ‏آمد و ادعاى خلافت براى همسرش مى‏ كرد. و وى را از مقامش كنار مى ‏زد، و او هيچ‏گونه عذر و دفاعى از خود نداشت، زيرا با دادن فدك پذيرفته بود كه فاطمه هر چه را ادعا كند راست مى ‏گويد، و نيازى به‏ بيّنه و گواه ندارد». 👌سپس ابن ابى الحديد مى ‏افزايد: اين يك واقعيت است، هر چند استادم آن را به عنوان مطرح كرد. 📚شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ج4 ص78 ❕اين اعتراف صريح از دو دانشمند اهل سنّت، زنده‏ اى جهت «بار سياسى» داستان فدك است. 📚زهرا برترین بانوی جهان ، مکارم شیرازی ، ص111 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔یکی از ماموستاهای اهل سنت میگفت این که می گویند خشم و غضب فاطمه با خشم و غضب خداوند است دروغ است و در روایات اهل سنت نیامده است ❗️آیا واقعیت دارد ❕❕ 💠💠 👌این که خشم و غضب فاطمه سلام الله علیها مساوی با و غضب خداوند است و کسی که فاطمه را مورد آزار قرار دهد ، مغضوب خداوند است ، در روایات فراوانی از کتب اهل مورد اشاره قرار گرفته است . ❕حاکم از پیامبر نقل می کند که خطاب به فاطمه عليها السّلام، فرمود: « به راستى خداى تعالى به خاطر خشم و غضب تو، مى‏ شود و به واسطه خرسندى تو، خرسند مى‏ گردد» 📚مستدرک حاکم ج3 ص153 👌این حدیث را ابن اثير اسد الغابة ج 5 ص522 و ابن حجر در اصابه ج8 ص 159 و در تهذيب التهذيب ج 12 ص 441 و متّقى هندی در كنز العمال ج7 ص 111 روايت كرده‏ اند. ❕ذهبی در ميزان الاعتدال حديث مسندى از حضرت على عليه السّلام و با حكم به صحت آن، روايت مى ‏كند كه رسول خدا به حضرت فاطمه عليها السّلام، فرمود: «حضرت پروردگار به خاطر خشم تو، مى‏ شود و بخاطر رضايت تو، راضى مى‏ گردد.» 📚میزان الاعتدال ج2 ص72 📚ذخائر العقبى ص 39 👌و در نقل دیگری فرمود ؛ « فاطمه پاره تن من است، هركس او را به آورد مرا خشمگين كرده است‏ » 📚صحیح بخاری ج6 ص491 📚فتح الباری ج7 ص84 📚فیض القدیر ج4 ص421 📚مسند احمد ج4 ص328 📚سنن ترمذی ج2 ص319 و ... 👌ناگفته پيداست كه خشم رسول خدا مايه اذيت و ناراحتى اوست و سزاى چنان شخصى در قرآن چنين بيان شده است؛ ❕ «وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ»» « آنان كه رسول خدا را آزار دهند، براى آنان عذاب دردناكى است». 🔰توبه 61 👌بخاری می نویسد ؛ «فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وي روي گردان شد و اين ناراحتي ادامه داشت تا از رفت» 📚صحیح بخاری ج4 ص78 👌و یا نقل می کند ؛ «فاطمه بر ابوبكر غضب كرد و با وي سخن نگفت تا از رفت » 📚صحیح بخاری ج8 ص149 ❕در نقلی آمده است که حضرت زهرا سلام الله علیها خطاب به ابوبکر و عمر فرمود ؛ «شما را به خدا سوگند مي‌دهم، آيا نشنيده ايد كه رسول خدا فرمود ؛ خشنودي فاطمه خشنودي من و خشم فاطمه خشم من است، پس هر كه فاطمه دخترم را دوست داشته باشد مرا دوست دارد و هركه او را خشنود سازد مرا خشنود ساخته و هر كه فاطمه را نمايد مرا خشمگين ساخته است. هردو گفتند: اين روايت را از آن حضرت شنيده ايم. 👌فرمود: «من خداوند و فرشتگان او را شاهد مي‌گيرم كه شما دو نفر مرا به خشم آورديد و خشنود نساخته ايد، هرگاه با رسول خدا كنم از شما دو نفر شكايت مي‌كنم ... به خدا سوگند در هر نمازي كه بجا مي‌آورم تو را ( ابوبکر )نفرين خواهيم كرد. 📚الامامه و السیاسه ص29 📚انساب الاشراف ، ج10 ص79 📚السقیفه و الفدک ، جوهری، ص102 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔روحانی بزرگواری می گفت وجوب خانه حضرت زهرا و عدم هتک و حمله به آن در آیاتی از آمده است آیا حقیقت دارد ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال‏» « (نور خدا) در خانه‏ هايى است كه خدا رخصت داده كه قدر و منزلت آنان يابد و نامش در آنها ياد شود و صبح و شام در آن تسبیح گفته شود » 🔰نور 36 ❕سيوطى در تفسير الدّر المنثور از انس بن مالك و بريده دو نفر از صحابه پيامبر گرامی نقل مى ‏كند هنگامى كه رسول خدا اين آيه را تلاوت فرمود، مردى برخاست و گفت: «اىُّ بُيُوتٍ هذِهِ يا رَسُوْلَ اللَّهِ»: «اين خانه هايى كه در اين آيه توصيف شده كدام است اى پيامبر خدا!» 👌پيامبر فرمود: «بُيُوتُ الانْبياء»: «خانه‏ هاى پيامبران است». ❕ابوبكر و گفت : «هذا البَيْتُ مِنْها لَبَيْتُ عَلىٍ وَ فاطِمَةَ؟!» «اين خانه از آنها است، خانه على و فاطمه» عليهما السلام؟ 👌فرمود: «نَعَمْ مِنْ افاضِلِها»: «آرى اين از برترين آنها است». 📚الدر المنثور ج5 ص50 👌شبيه همين معنى را حاكم حسكانى در شواهد التّنزيل از ابوبرزه يكى ديگر از صحابه از پيامبر اكرم نقل كرده است، بى آنكه نام شخص خاصى را ببرد، بلكه است «قيلَ يا رَسُولَ اللَّهِ ابَيتُ عَلَىٍّ وَ فاطِمَةَ مِنْها؟ قالَ مِنْ افْضَلِها»: «گفته شد آيا خانه على عليه السلام و فاطمه عليها السلام از آنها است»؟ پيامبر فرمود: «از برترين آنها است» 📚شواهد التنزیل ج1 ص410 📚روح المعانی ، ج18 ص157 👌این مضمون در روایات متعدد نیز آمده است ؛ 📚بحار الانوار ج23 ص325 باب 19 ❕خانه‏اى كه مركز نور الهى است و خدا به ترفيع آن امر فرموده از احترام بسيار بالايى برخوردار است.خانه ‏اى كه اصحاب كسا را در بر مى ‏گيرد و خدا از آن با جلالت و ياد مى‏ كند، بايد مورد احترام قاطبه مسلمانان باشد. 👌با اين همه سفارشهاى مؤكّد، متأسفانه عده ای از خدا بی خبر حرمت آن را ناديده گرفته، و به هتك آن و اهالی آن پرداختند، و اين مسئله ‏اى نيست كه بتوان بر آن پرده ‏پوشى گذاشت ، در گذشته مفصلا مستندات آن را ارائه داده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8079 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا حضرت زهرا در هنگام ظهور امام زمان می کنند و به دنیا باز میگردند یا خیر ❗️❗️ 💠💠 👌روایتی از امام صادق علیه السلام منقول است که امام علیه السلام سخن از پیامبر گرامی و سایر امامان در هنگام ظهور به میان آورده اند تا آنجا که می گویند ؛ «گويا مى‏ بينم كه ما آن موقع جلو پيغمبر جمع شده و بآن حضرت شكايت مى ‏كنيم كه امت بعد از وى چه بروز ما آوردند، و مى‏ گوئيم امت ما را تكذيب كردند و بى‏ اعتنائى و نفرين و لعنت و تهديد بقتل نمودند، واليان ستمگر آنها ما را از وطن بيرون آورده به پايتخت خود بردند و جمعى از ما را با سم و حبس كشتند. در اين وقت پيغمبر سخت گريه ميكند و ميفرمايد اى فرزندان من! هر چه بشما رسيد پیشتر بجد شما رسيد. 👌آنگاه فاطمه زهراء عليها السلام مى‏ آيد و از ظلم ابوبکر و عمر و غصب فدك‏ ملك خود توسط آنها، و رفتن به ميان مهاجرين و انصار و ايراد خطبه ‏اش در خصوص غصب ، و جوابى كه خليفه در رد او گفت كه پيغمبران ارث نمى‏ گذارند، و استدلال زهرا بگفته زكريا و يحيى و داستان داود و سليمان و اينكه دومى باو گفت آن طومارى را كه پدرت براى تو نوشت بمن نشان بده و او در آورد و نشان داد و او آن را گرفته پيش روى قريش و مهاجرين و انصار و سايرين پاره كرد و گريستن زهرا و برگشتن بطرف قبر پدرش رسول خدا... هم نقل مي كند كه چگونه عمر گفت يا على بيرون بيا و در آنچه مسلمانان شركت كرده‏ اند تو نيز شركت كن و گر نه گردنت را مى‏زنيم، فضه گفت: امير المؤمنين عليه السّلام مشغول كارى است ( جمع قرآن ) كه اگر انصاف داشته باشيد، خواهيد دانست كه او از آمدن معذور است، ولى آنها گوش نگرفتند و آوردند تا درب خانه‏ اى را كه امير مؤمنان و فاطمه و حسن و حسين و زينب و ام كلثوم و فضه در آن بودند آتش بزنند، و بالاخره، آن در را هم آتش زدند...قنفذ ملعون دستش را داخل نمود تا در را بگشايد، و عمر با تازيانه به بازوى فاطمه زد بطورى كه بازويش همچون بازوبند سياهى ورم كرد، و طورى با پا بدر نيم سوخته زد كه بشكم دختر پيغمبر خورد و او كه حامله بود محسن شش ماهه خود را سقط كرد...» 📚بحار الانوار ج53 ص17 📚ریاض الابرار ج3 ص225 📚عوالم العلوم ج11 قسم 2 ص749 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA