#پاداش_امامت
🤔#پرسش
❔یکی از اهل سنت این پرسش را مطرح کرده که پاداش و جزای اعتقاد به توحید، نبوت و معاد در قران مشخص شده، اگر امامت اصل چهارم دین است پس پاداش اعتقاد به آن در قران کجاست؟ #عقوبت عدم اعتقاد به امامت در قران کجاست ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در این شکی نیست که بر اساس آیات صریح قرآن و سنت قطعی پیامبر گرامی طبق روایات اهل سنت ، امامت اصلی از #اصول دین اسلام است که همگان موظف به تن دادن به این اصل مهم اعتقادی و پذیرش آن هستند که جهت آگاهی پاسخ گذشته ما را مطالعه کنید ؛
🌷 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2984
👌حال که ثابت شد که امامت اصلی از اصول دین اسلام است روشن می شود که انسان ، مسلمان راستین و #حقیقی نیست مگر آنکه معتقد به اصل امامت باشد چرا که می فرماید ؛
« وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ »
« و هر كس جز اسلام (و تسليم در برابر تمام فرامین حق،) آيينى براى خود انتخاب كند، از او پذيرفته نخواهد شد، و او در آخرت، از زيانكاران است »
🔰آل عمران 85
❕لذا در روایات فراوانی وارد شده است که کسانی که بدون اعتقاد به ولایت و امامت امامان اهل بیت علیهم السلام ، مسلمانی و عبادت می کنند ، هیچ یک از اعمال و عبادات آنها مقبول درگاه الهی نیست چرا که آنان مسلمان واقعی نیستند و اصلی از اصول دین را #منکرند که جهت آگاهی نمایه زیر را مطالعه کنید ؛
🌷 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2414
🔰کسانی که امر خداوند و پیامبرش را در مورد اصل امامت نادیده گرفتند مشمول این آیات می شوند که می فرماید ؛
« هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند اختيارى از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشد، و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند به #گمراهى آشكارى گرفتار شده است » ( احزاب 36)
👌و می فرماید ؛
« و آن كس كه نافرمانى خدا و پيامبرش كند و از مرزهاى او تجاوز نمايد او را در آتشى وارد مى كند كه #جاودانه در آن خواهد ماند و براى او مجازات توهين آميزى است » ( نساء 14)
❕اما کسانی که به امر خداوند و پیامبرش در مورد اصل امامت تن دادند نیز مشمول این آیات می شوند که می فرماید ؛
« هر كس اطاعت خدا و پيامبرش را كند وى را در باغهايى از بهشت وارد مى كند كه همواره آب از زير #درختان آن جارى است و جاودانه در آن مى مانند و اين پيروزى بزرگى است » ( نساء 13)
🔸« و كسى كه خدا و پيامبر را اطاعت كند، همنشين كسانى خواهد بود كه خدا نعمت خود را بر آنها تمام كرده، از پيامبران و صديقان و شهداء و صالحان، و آنها رفيقهاى #خوبى هستند » ( نساء 69)
❔چه فضیلتی از این بالاتر است که خداوند اسلام را با امامت می پذیرد و اگر کسی این اصل را منکر شود اسلام و تسلیم خداوند بودنش ناقص است و اسلام او قبول نیست و از جمله زیانکاران است ❗️
👌البته توجه به این نکته لازم است که منکرین اصل امامت اگر چه مسلمان حقیقی نیست اما به #تصریح روایات ، مسلمان ظاهری بوده و احکام اسلام در دنیا بر آنان مترتب می شود .
📚الکافی ج 2 ص 25
🔸اما در آخرت با آنان معامله غیر مسلمان می شود مگر کسانی از آنان که مستضعف بوده و از حق و حقیقت مطلع نشده اند ، که در گذشته مفصلا در مورد سرنوشت #مستضعفین بحث کرده ایم ؛
🌷 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2112
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
هدایت شده از آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
🤔پرسش
❓خواستم ببینم شیعه چه دلیل عقلی دارد که خداوند باید بعد از پیامبر امامی را برای مردم معین کند❕❕دلیل عقلی بر لزوم امامت چیست❗️❗️
💠پاسخ💠
👌در این رابطه دلائل متعددی اقامه شده است که ما به برخی اشاره می کنیم ؛
1⃣ امامت جانشینی از نبوت است ؛
🗯پیامبر گرامی در زمان حیات شریفشان چهار وظیفه حساس و مهم را بر عهده داشت ؛
🔶1- قرآن را تفسیر کرده و مقاصد و اهداف و رموز و اسرار آن را برای مردم بیان می کرد چنان که می فرماید:
« قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو آیات آن را برای مردم تبیین کنی »
🔶نحل 44
🔶2- احکام الهی را به مردم می رساند و آن ها را با حلال و حرام و واجبات و محرمات آشنا می ساختند .
🔶3- به شبهات و اشکالات وارده بر تعالیم اسلامی پاسخ می گفت .
🔶4- دین و آیین الهی را از تحریف و زیاده و کم حفظ می کرد .
👌پس از پیامبر اگر خداوند جانشینی برای او معرفی نکند که همانند پیامبر دارای علم و عصمت الهی باشد این وظائف به سر انجام نمی رسد .
👌مردم چون مفسر الهی در میان آنها نمی باشد تا آیات قرآن را تفسیر کند و مقاصد آن را بیان کند در فهم این کتاب شریف گرفتار سر درگمی شده و از هدایت آن بهره نمی گیرند .
🔷پیامبر گرامی فرصت نکردند تا تمام احکام مورد نیاز مردم را به آنها برساند ، زیرا در مکه گرفتار آزار و اذیت مشرکین و در مدینه هم درگیر نبرد با آنان بودند و بسیاری از احکام در زمان پیامبر مورد ابتلاء نبود تا پیامبر حکم آنها را بیان کند و بعد ها هم با گسترش روابط اجتماعی مسائل تازه ای پیش می آمد که نیازمند شناخت حکم الهی بود ، گذشته از آنکه در همان مقدار احکامی هم که پیامبر به مردم رسانید اختلاف شده و مردمان دچار چند دستگی شدند . اگر رهبران الهی در میان مردم نباشند تا بر اساس علوم پیامبر ، مردم را با احکام الهی آشنا نسازند مردم دیگر راهی به دستیابی به احکام الهی نخواهند داشت .
❕از سوی دیگر با نبود پیامبر این احتمال بود که آیین او دچار تحریف و کم و زیاد شود و در تعالیم و روایات پیامبر تغییر و تبدیل صورت گیرد .
🔷 و با فرض نبودن امام ، پس از پیامبر دیگر کسی نمی باشد که دارای علم الهی و عصمت الهی باشد تا بتواند به شبهات و سوالات مردمان پاسخ دهد .
👌همه این نیازها بر خداوند لازم و واجب می کند تا پس از پیامبر امامانی قرار دهد تا بر اساس تعالیم و علوم پیامبر که به آنها رسیده ظائف پیامبر را ادامه داده و بندگان در سایه تعالیم آنان مسیر کمال را در پیش بگیرند .
📚الالهیات ، سبحانی تبریزی ، ج4 ص26
❗️❗️❗️❗️👌ادامه پاسخ 👇👇👇👇
هدایت شده از آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❗️❗️❗️ادامه پاسخ 👇👇👇
2⃣دلیل دیگر استدلال هایی است که علامه حلی در بیان لزوم وجود رهبران الهی در جامعه می آورد ؛
🔶1. وجود پیامبر و امام ضروری است تا شناخت عقلی بشر، به واسطه ی بیان نقلی تقویت شود؛ زیرا اگر چه انسان با نیروی عقل بسیاری از حقایق از اصول و فروع دین را درک می کند، ولی گاهی در اعماق وجودش وسوسه ها و تزلزل هایی وجود دارد که مانع از اعتماد بر آن و انجام آنها می گردد، اما هنگامی که این احکام عقلی با بیان پیشوای الاهی تقویت گردد، هر گونه تزلزل و شک و دودلی زدوده خواهد شد و انسان با قوت قلب به سوی یافته های عقلی خود خواهد رفت.
🔶2. بسیاری از امور وجود دارد که عقل، حسن و قبح آن را درک نمی کند و باید دست به دامان پیشوایان الاهی گردد، تا بتواند خوبی و بدی آنها را دریابد.
🔶3. بسیاری از اشیا مفید و برخی دیگر زیان بارند و انسان تنها با فکر خود قادر به درک سود و زیان همه ی آنها نیست. این جاست که احساس نیاز می کند، تا کسی سود و زیان اشیا را برای او بیان نماید و این کار تنها از عهده ی پیشوایان الاهی که با منبع وحی در ارتباط هستند بر می آید.
🔶4. انسان موجود اجتماعی است و اجتماع بدون داشتن قوانینی که حقوق همه ی افراد را حفظ کند و آنها را در مسیر صحیح پیش ببرد؛ سامان نخواهد یافت و به کمال مطلوب نخواهد رسید، تشخیص این قوانین به طور صحیح و اجرای آنها جز به وسیله ی رهبران آگاه، پاک و معصوم صورت نخواهد گرفت.
🔶5. انسان ها در درک کمالات و تحصیل علوم و معارف و کسب فضایل متفاوت اند، بعضی از آنها توانایی حرکت در این مسیر را دارند و برخی عاجز و ناتوانند. رهبران الاهی گروه اوّل را تقویت و گروه دوم را یاری می کنند،تا هر دو گروه به کمال ممکن برسند.
🔶6.با توجه به تفاوت مراتب اخلاق در انسان ها، تنها راه برای پرورش این فضایل، رهبران پاک و معصوم هستند.
🔶7. پیشوایان الاهی از ثواب و عقاب و پاداش و کیفر الاهی در برابر طاعت و گناه آگاهی کامل دارند و هنگامی که دیگران را از این امور آگاه کنند، انگیزه نیرومندی برای انجام وظیفه در آنان پیدا می شود.
📚شرح تجرید ص271
3⃣خداوندی که نوع بشر را برای پیمودن راه کمال و سعادت آفریده است، همان گونه که باید برای هدایت او پیامبرانی را که متکی بر نیروی وحی و دارای مقام عصمت باشند مبعوث کند، لازم است برای تداوم این راه، بعد از رحلت پیامبران، جانشینان معصومی قرار دهد تا جامعه ی انسانی را در رسیدن به سر منزل مقصود کمک کنند و به یقین بدون آن این هدف ناتمام خواهد ماند؛ زیرا؛
🔶 اولاً: عقول انسانی به تنهایی برای تشخیص تمام عوامل و اسباب پیش رفت و کمال، قطعاً کافی نیست و گاهی حتی یک دهم آن را نیز تشخیص نمی دهد.
🔶ثانیاً: آیین انبیا بعد از رحلت آنان، ممکن است دست خوش انواع تحریفات گردد. برای جلوگیری از تحریف لازم است پاسدارانی معصوم و الاهی باشند، تا از آن پاسداری کنند و آیین خدا را از تحریف باطل گرایان و دخالت های جاهلان و تفسیر های صاحبان هوی و هوس بر کنار دارند .
🔶ثالثاً: تشکیل حکومت الاهی و برقراری عدل و قسط و رسانیدن انسان به اهدافی که برای آن آفریده شده است، جز از طریق انسان های معصوم ممکن نیست؛ زیرا به گواهی تاریخ حکومت های انسانی همیشه در مسیر منافع مادی افراد یا گروه های خاصی سیر کرده و تمام تلاش آنها در همین راستا بوده است و همان گونه که بارها آزموده ایم عناوینی مثل دموکراسی و حکومت بر مردم یا حقوق بشر و مانند آن پوششی است برای رسیدن به اهداف شیطانی قدرت ها و آنها با استفاده از همین ابزار مقاصدشان را به شکل مرموزی بر مردم تحمیل کرده اند.
👌 این سه اصل یعنی ارائه طریق در آنجا که عقل از تشخیص آن عاجز است و حفظ نیراثهای انبیاء و اقامه حکومت عدل در واقع پایه های اصلی وجود امام معصوم را تشکیل می دهد .
📚پیام قرآن ، مکارم شیرازی ج9 ص40
📝پرسمان اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#علی_علیه_السلام_شوخی_کردن
🤔#پرسش
❔این که می گویند خلافت به امام علی نرسید چون اهل مزاح و #شوخی بود و آدم جدی نبود چقدر سندیت دارد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌یکی از تهمتهایی که غاصبین خلافت و پیروان آنها به علی علیه السلام می زدند تا به این بهانه عدم #شایستگی آن حضرت را برای امر خلافت ثابت کنند ، این بود که می گفتند امام علیه السلام شوخ طبع و مزاح و نعوذ بالله اهل هزل و باطل است .
🔹«عمر» به هنگام انتخاب شوراى شش نفرى به على عليه السّلام گفت: «تو از همه شايسته ترى اگر #شوخ طبع نبودى »
📚تاریخ طبری ج 3 ص 294_ شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ج 1 ص 186
🔰بلاذرى از ابن عباس نقل می کند که «عمر گفته است نمى دانم با امت محمد چه كنم؟ (او اين جمله را پيش از ضربت خوردنش گفته بود) به او گفتم: چرا ناراحتى در صورتى كه ميان آنها افرادى كه شايستگى براى امر خلافت داشته باشند مى يابى؟ او گفت منظور تو على بن ابيطالب است؟ گفتم: آرى او به خاطر نزديكيش با رسول خدا و اينكه #داماد اوست و سابقه اش در اسلام و امتحانى كه در زندگى داده است شايستگى براى خلافت را دارد.عمر گفت: او آدم خوش نشين و مزاح است ( و شایسته خلافت نیست )»
📚انساب الاشراف ج 5 ص 16
🔹عمرو بن عاص از على علیه السلام ياد می نمود و می گفت شخصى است شوخ و مزّاح و شایستگی #خلافت را ندارد .
📚الامتاع و الموانسه ج 3 ص 183
👌علی علیه السلام در پاسخ عمرو عاص فرمود ؛
« از ابن نابغه (پسر آن زن بد نام- اشاره به عمرو عاص است-) در شگفتم! او براى مردم شام چنين وانمود مى كند كه من بسيار اهل مزاح و مردى شوخ طبعم، كه مردم را با شوخى و هزل، پيوسته سرگرم مى كنم. او سخنى باطل و كلامى به گناه، گفته است- و #بدترين سخنان گفتار دروغ است- او پيوسته دروغ مى گويد. وعده مى دهد و تخلّف مى كند. اگر چيزى از او درخواست شود، بخل مى ورزد و اگر خودش از ديگرى تقاضايى داشته باشد، اصرار مى كند. در پيمانش خيانت مى نمايد. (حتّى) پيوند خويشاوندى را قطع مى كند. هنگام نبرد لشكريان را امر و نهى مى كند (و سر و صداى زياد راه مى اندازد كه مردم شجاعش پندارند) ولى اين تا زمانى است كه دستها به قبضه شمشير نرفته است و هنگامى كه چنين شود، او براى رهايى جانش، بالاترين تدبيرش اين است كه جامه اش را كنار زند و عورت خود را نمايان سازد (تا كريمان از كشتنش چشم بپوشند.).
❕ آگاه باشيد! به خدا سوگند، ياد مرگ مرا از سرگرم شدن به بازى و #شوخى باز مى دارد، ولى فراموشى آخرت او را از سخن حق بازداشته است. او حاضر نشد با معاويه بيعت كند، مگر اينكه عطيّه و پاداشى از او بگيرد (و حكومت مصر را براى او تضمين نمايد) و در مقابل از دست دادن دينش، رشوه اندكى دريافت نمايد.»
📚نهج البلاغه خطبه 84
🔹دشمنان مولا امير مؤمنان عليه السّلام هنگامى كه نمى توانستند كوچكترين نقطه ضعفى در مورد #شايستگى هاى او براى امر خلافت بيابند، يا مقام علمى و تقوا و زهد و پارسايى و شجاعت و تدبير او را انكار كنند، به مسائلى از قبيله آنچه در بالا آمده، متشبّث مى شدند، كه چون آن حضرت بسيار مزاح مى كند، پس شايسته خلافت نيست و اين خود مى رساند كه شايستگى هاى امام عليه السّلام به حدّى روشن بود كه هيچ كس نمى توانست انگشت انكار بر آن بگذارد، به همين دليل، طبق مثل معروف «ألغريق يتشبّث بكلّ حشيش» به اين بهانه هاى واهى متشبّث مى شدند.
❕البته باید توجه کرد اگر آن حضرت گاه شوخى و #مزاح مى فرموده، روى حساب و برنامه بوده است و جزء فضايل آن حضرت محسوب مى شود كه انسانى خوشرو و خوش مجلس و داراى جاذبه فوق العاده اخلاقى بود، ولى دشمن كينه توز و بى منطق، از صفات خوب نيز تعبيرهاى زشتى مى كند و از آن دستاويزى براى تبليغات سوء خود مى سازد و نمونه آن، همان است كه در اين بالا آمده است.
👌امام عليه السّلام در واقع «#كثرت_مزاح» را از خود نفى مى كند، نه مزاح خردمندانه و ممدوح را، كه مايه صفاى روح و نشاط قلب و ادخال سرور در قلوب مؤمنين است.
📚پیام امام امیر المومنین ج 3 ص 466
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#علی_علیه_السلام_مصداق_آیه_حکمت
🤔#پرسش
❔ببخشید من از یک روحانی شنیدم که آیه #حکمت قرآن در شان امام علی نازل شده است ❗️با دوستان اهل سنتم وقتی این قضیه را مطرح می کنم ازم دلیل می خواهند ❕لطفا روشنگری کنید ❕❕
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید ؛
«يُؤتِى الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ اوتِىَ خَيْراً كثيراً »
🔰«خداوند دانش و #حكمت را به هركس بخواند (و شايسته باشد) مىدهد؛ و به هر كس دانش داده شود، كه خير فراوانى داده شده است». (بقره 269)
🔸حاكم حسكانى از علمای برجسته اهل سنت در شواهد التنزيل از ربيع بن خيثم نقل مى كند كه ؛
« نام على عليه السلام را نزد او بردند، گفت: «نديدم كسى از مردم بتواند ايرادى بر حكم و داورى آن حضرت بگيرد؛ و #خداوند متعال مى گويد كسى كه دانشى به او داده شده است خير فراوانى به او داده شده است».
📚شواهد التنزیل ج 1 ص 107
🔰در همان كتاب چند حديث ديگر به همين معنى يا نزديك به آن نقل شده است.
در ضمن از ابن عباس نيز نقل مى كند كه پيامبر اكرم فرمود: «كسى كه مى خواهد به ابراهيم در حلمش، و به نوح در #حكمتش، و به يوسف در مردم داريش بنگرد؛ نگاه به على بن ابى طالب عليه السلام كند».
📚همان مدرک ج 1 ص 106
🔹در صحيح #ترمذى نيز آمده است كه پيامبر اكرم فرمود: «انَا دارُ الْحِكْمَةِ وَ عَلِىٌّ بابُها» «من خانه دانشم و على عليه السلام در آن خانه است».
📚صحیح ترمذی ج 5 ص 637
🔸مسلّم است كه هر كسى بخواهد وارد خانه اى شود بايد از در وارد گردد، همان گونه كه قرآن مجيد نيز دستور داده است ؛ «و از در خانه ها وارد شويد» ( بقره 189) بنابراين هر كس مى خواهد به #خزائن علم و دانش پيامبر اسلام راه يابد، بايد از على عليه السلام آغاز كند، و كليد اين گنجينه را از او بطلبد.
❕ابو نعيم در حلية الاولیاء به سند خود، از «عبد الله» نقل مى كند كه در حضور رسول خدا شرفياب بودم، سخن از على عليه السّلام به ميان آمد؛ رسول خدا فرمود ؛ « حكمت به ده جزء تقسيم شده است، نه جزء از آن در اختيار على است و يك جزء آن در اختيار مردم ديگر است.»
📚حلیه الاولیاء ج 1 ص 64
🔸 متّقى هندی اين حديث را در كنز العمال نقل كرده است و در آخر آن آمده است ؛ : على عليه السّلام همان يك جزء را از #ديگران بهتر مى فهمد و به حقيقت آن بهتر مى رسد. »
📚کنزالعمال ج 6 ص 154_ 401
🔹محب طبرى در الرياض النضرة از «جميل بن عبد الله بن يزيد مدنى» نقل مى كند كه يكى از قضاوتها كه به داورى حضرت على عليه السّلام برگزار شده بود، به عرض رسول خدا رسيد. پيغمبر از حسن #داورى على عليه السّلام به شگفت آمد و فرمود ؛ « از خداى تعالى سپاسگزارم كه حكمت را در ميان ما اهل بيت قرار داد، و ما را از آن برخوردار ساخت.»
📚الریاض النضره ج 2 ص 200
🔸اين تعبيرات که همه برگرفته از روایات اهل سنت است به خوبى نشان مى دهد كه در امت اسلامى بعد از پيامبر اكرم كسى در علم و دانش و حكمت، به پاى على عليه السلام نمى رسد و از آنجا كه مهمترين ركن امامت، علم و #حكمت است؛ لايق ترين فرد براى امامت و خلافت بعد از پيامبر گرامى او بوده است.
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#ذیل_حدیث_غدیر
🤔#پرسش
❔درادامه حديث غدیر آمده « وال من والاه وعاده من عاداه يعني هركس دوست او شود توهم دوستش باش ودشمن دشمنانش باش » خوب اگردراول حديث مقصود از مولاسرپرست است چطوردرادامه امده هرکس که دوست اوباشد بلکه باید می امد هرکس #مطیع او باشد وهمین كلمه (وال من والاه )نشان میدهدکه ان کلمه مولا درابتدای حديث هم معنی دوست میدهد چون اگرغیراز این بود باید در ادامه میگفت وال من یطیعه (دوست هرکسی باش که مطیع اوباشد) ولی امده وال من والاه دوست هرکسی باش که دوست او باشد »
💠#پاسخ💠
👌طبق نقل و تصریح علمای اهل سنت پیامبر گرامی در ذیل حدیث غدیر فرمود ؛
« اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و الخذل من #خذله »
📚مسند احمد ج 1 ص 118_ سنن نسائی ج 5 ص 132_ مستدرک حاکم ج 3 ص 118
🔸اما باید توجه داشت که تعبیر فوق #دلالت بر این نمی کند که کلمه « مولی » در حدیث غدیر به معنای دوستی به کار رفته است زیرا ؛
1⃣ اين دعا، به قرينه صدر حديث غدیر «الست اولي بكم من انفسكم» حمل بر معناي #سرپرستي می شود ، و اين چنين معنا ميشود ؛ «بار خدايا! هر كس كه ولايت حضرت علي عليه السلام را پذيرفت او را دوست بدار، و هر كس از ولايت او سرباز زد او را #دشمن دار».
2⃣اين معنا هرگز با اهتمام شديد پيامبر در ذكر آن سازگاري ندارد؛ زيرا چگونه قابل توجيه است كه ما بگوييم پيامبر آن #جماعت عظيم را در آن بيابان گرم به جهت اعلان يك مطلب جزئي و آن اين كه حضرت علي عليه السلام محبّ آنها است، جمع كرده باشد.
3⃣در برخي از روايات جمله «وال من والاه» همراه با جمله «احبّ من احبّه» آمده است، و اين #شاهد بر آن است كه جمله اول به معناي محبّت نيست، در غير اين صورت تكرار لازم ميآيد.
👌ابن كثير از طبراني قضيه رحبه را نقل كرده و در ذيل آن آمده است: آن گاه سيزده نفر از صحابه برخاسته و شهادت دادند كه رسول خدا فرمود: «من كنت مولاه فعلي مولاه، اللّهم وال من والاه وعاد من عاداه، واحبّ من احبّه وابغض من ابغضه، وانصر من نصره واخذل من خذله».
📚البداية والنهاية، ج ۷، ص ۳۴۷.
👌متقي هندي نيز اين #حديث را نقل كرده و در ذيل آن از هيثمي نقل ميكند كه گفته است رجال سند اين حديث همگي از افراد ثقه هستند.
📚کنزالعمال ج 13 ص 158
4⃣به فرض هم که بگوییم جمله فوق می گوید هر کس علی علیه السلام را دوست یا دشمن بدارد ، این دوستی و دشمنی ، دوستی و دشمنی خداوند را در پی دارد باز هم باید توجه داشت که این جمله دعايي است كه پيامبر گرامی بعد از فارغ شدن از #خطبه، كرده است، و لذا نمي تواند قرينه بر حمل كلمه «مولي» بر معناي محبّت باشد، بلكه جمله قبل از آن كه همان «الست اولي بكم من انفسكم» است بهترين قرينه و زمينه سازي براي حمل كلمه «#مولي» بر معناي امامت و اولي به تصرف و سرپرستي است.
🔸ادامه #پاسخ 👇
@Rahnamye_Behesht
🔸ادامه #پاسخ 👇
👌با این وجود باز هم جمله فوق #تفسیر روشنی دارد و صراحت در امامت و عصمت امیر مومنان علیه السلام است به بیان زیبایی که علامه امینی دارد که می فرماید ؛
« پس از آنکه پیامبر گرامی علی علیه السلام را به امامت امت منصوب نمود ، آنحضرت مطلع بود كه در ميان مردم #كسانى هستند كه بر علي عليه السّلام رشك ميبرند و نيز اشخاصي هستند كه با آن جناب كينه ميورزند و در دسته اهل نفاق افرادى هستند كه بر مبناى خونهاى جاهليّت دشمنى با او را در دلهاى خود نگاه داشته اند و بعد از آن جناب بر مبناى حرص و آز آنها كه فكر سرورى و رياست و افزايش بهره هاى مادى در مغز خود مى پرورانند حوادث ناگوارى رخ خواهد داد و جنب و جوش هائى بكار خواهد افتاد، و علي عليه السّلام هم بحكم حق خواهى و عدالت آرزوها و اطماع آنها را #اجابت نخواهد كرد و آنها را جهت بى تجربگى و بي كفايتى لايق و سزاوار مقامهائي كه چشم طمع بدان دوخته اند نخواهد دانست، ناچار آنها هم بر سر مخالفت و رزمجوئى با او رفته و اوضاع را آشفته خواهند نمود ، در نتيجه توجه به اين كيفيّات و امور، آن جناب (بعد از ابلاغ ولايت علي عليه السّلام) شروع فرمود بدعا كردن به آنها كه پيرو و دوست و ياور اويند و نفرين به آنها كه بر سر دشمنى و اعراض از اويند تا بدينوسيله امر خلافت براى او تماميّت يابد و مردم بدانند كه پيروى و دوستى علي عليه السّلام موجب بهره مندى از موالات خداى سبحان و دشمنى و اعراض از علي عليه السّلام موجب خشم و سخط پروردگار است، تا بدين وسيله بسوى #حق و اهل حق بگردايند، و چنين دعائى آنهم بلفظ عمومى نخواهد بود مگر درباره كسي كه شأن و مقامي چنين دارا باشد .
🔸از جمله مزبور استفاده مي شود كه موالات و يارى علی علیه السلام و احتراز از دشمنى و اعراض از او بر هر كس و در هر زمان و در هر حال واجب است، و اين معنى مستلزم اين است كه آن حضرت در تمام #احوال و ازمان موصوف به عصمت و مصون از معصيت باشد، و جز حق هيچگاه سخنى نگويد و جز به حق كارى از او سر نزند و جز با حق نباشد زيرا اگر در معرض ارتكاب خلافي و معصيتى قرار گيرد لازم است كه بر او اعتراض شود و بخاطر عمل ناروايش مورد عداوت قرار گيرد و از او اعراض شود، پس چون رسول خدا نسبت به هيچ يك از شؤن و زمانهاى او استثنائى در فرمايش خود نياورده، ما خواهيم دانست كه على عليه السّلام در هيچ زمان و در هيچ حال فاقد عصمت و عدالت و حق خواهى نبوده، و كسى كه داراى چنين #مقامى باشد واجب است كه امام بر خلق باشد .
📚ترجمه الغدیر ج 2 ص 342
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
⁉️سوال
در زمان کنونی فساد اخلاقی وغيراخلاقی وکشت وکشتارانسانھای بيگناہ عادی شدہ پس امام زمان اگر وجود دارد چرا بہ داد انسانھا نمی رسد؟
🗯پاسخ:
❗️برای ظهور حضرت باید یارانی پرورش پیدا کنند و زمینه های ظهور فراهم شود، اگر یاران کارآمد تربیت نشوند و جهان آماده پذیرش امام نشود، امام عصر ظهور نمی کنند، همان طور که در طول تاریخ بروز جنگ جهانی اول و دوم باعث ظهور نشده، پس ما باید با تلاش یاران کارآمد تربیت کنیم و زمینه ها را هم فراهم کنیم تا امام زمان ظهور کنند.
🗯در کتاب راهنمای حقیقت چنین امده است:
«❗️برنامه حضرت مهدي با برنامه پيامبران و ساير پيشوايان يك تفاوت كلي دارد و آن اين كه برنامه وي قانونگذاري نيست، بلكه يك برنامه به تمام معني اجرايي در تمام جهان است. به اين معني كه او مأموريت دارد تمام اصول تعاليم اسلام را در جهان پياده كند و اصول عدالت و دادگري و حق و حقيقت را در ميان جامعه بشري بگستراند.
🔷روشن است كه پياده شدن چنين برنامة انقلابي جهاني، كه به وسيله آن اصول عدالت و دادگري و حقّ و حقيقت در ميان همه مردم جهان گسترش يابد، به شرايط و مقدّماتي نياز دارد كه تحقق آنها جز با مرور و تكامل همه جانبه اجتماع ممكن نيست برخي از آن مقدمات عبارتند از:
1⃣آمادگي روحي:
❗️در درجه نخست بايد مردم جهان براي اجراي اين اصول، تشنه و آماده گردند و تا زماني كه در مردم جهان تقاضايي نباشد، «عرضه» هر نوع برنامه مادّي و معنوي مؤثر نخواهد بود. قانون عرضه و تقاضا نه تنها در نظام زندگي اقتصادي حكمفرماست، بلكه مشابه اين نظام در عرضه برنامههاي معنوي و اصول اخلاقي و مكتبهاي سياسي و انقلابي نيز حاكم ميباشد و تا در اعماق دل مردم براي اين نوع امور تقاضا و درخواستي نباشد، عرضه آن با شكست رو به رو شده و كاري از پيش نخواهد رفت.
🗯امام باقر(ع) ميفرمايد:
«روزي كه قائم آل محمّد قيام كند، خدا دست خود را بر سر بندگان ميگذارد، در پرتو آن خردها را جمع ميگرداند و شعور آنان به حد كمال ميرسد»
📚کافی ج1 ص25
🗯البتّه گذشت زمان و شكست قوانين مادّي و پديد آمدن بنبستهاي جهاني و كشيده شدن بشريّت بر لب پرتگاه جنگ، مردم جهان را به تنگ آورده و آنان را به اين حقيقت واقف خواهد ساخت كه اصول و قوانين مادّي و سازمانهاي به اصطلاح بين المللي، نه تنها نميتوانند مشكلات زندگي را حل كنند و عدالت را در جهان حكمفرما سازند، بلكه همين خستگي و يأس، مردم دنيا را براي پذيرش يك انقلاب بنيادي مهيّا و آماده ميسازد و ميدانيم كه اين موضوع نياز به گذشت زمان دارد تا تجربههاي تلخ زندگي ثابت كند كه تمام نظامات مادّي و سازمانهاي بشري در اجراي اصول عدالت و احقاق حق و برقراري امنيّت و آرامش، عاجز و ناتوان ميباشند و سرانجام بايد بر اثر يأس و نوميدي، اين تقاضا در مردم گيتي براي تحقّق چنان آرمان الهي پديد آيد و زمينه براي عرضه يك انقلاب جهاني به وسيله يك مرد الهي و آسماني، از هر نظر مساعد گردد.
2⃣ تكامل علوم و فرهنگهاي انساني:
🗯از سوي ديگر براي برقرار ساختن يك حكومت جهاني بر اساس عدل و داد، نياز فراوان به پيشرفت علوم و دانشها و فرهنگهاي اجتماعي و مردمي است كه آن نيز بدون پيشرفت فكري و گذشت زمان، ممكن و ميسّر نميگردد.
❗️برقراري حكومت جهاني كه در پرتو آن، در سراسر جهان عدل و داد و قانون حكومت كند و همه مردم جهان از كليه مزاياي فردي و اجتماعي اسلامي بهرهمند گردند بدون وجود يك فرهنگ پيشرفته در كليّه شؤون بشري امكان پذير نيست و هرگز بدون يك فرهنگ كامل، جامه عمل به خود نميپوشد. اين نيز احتياج به گذشت زمان دارد.
3⃣تكامل وسايل ارتباط جمعي:
❗️ از طرفی چنين حكومتي به وجود وسايل كامل ارتباط جمعي نياز دارد تا در پرتو آن بتواند مقرّرات و احكام و اصول انساني را از طرق مختلف در مدّت كوتاهي به مردم جهان اعلام كند. اين امر نيز بدون تكامل صنايع انساني و گذشت زمان محقق نميشود.
4⃣پرورش نيروي انساني:
❗️از همه اينها گذشته ، پيشبرد چنين هدفي و پيريزي چنان انقلابي، به يك نيروي فعّال و سازنده انساني نياز دارد كه در واقع ارتش انقلاب جهاني را تشكيل ميدهد. تشكيل چنين ارتشي و به وجود آمدن چنين افراد پاكباخته و فداكاري، كه در راه هدف و حقيقت از همه چيز بگذرند، به گذشت زمان نياز دارد.
🗯اگر در برخي از روايات ميخوانيم كه فلسفة طولاني شدن غيبت امام زمان، همان امتحان و آزمايش مردم است، ممكن است ناظر به همين نكته باشد زيرا امتحان و آزمايش در منطق اسـلام به معني آزمـونهاي معمولي و كشف امور پنهاني نيست; بلكه مقصود از آن پرورش روحيّات پاك و پديد آوردن حداكثر ورزيدگي در افراد ميباشد.
🗯مجموع اين جهات چهارگانه نياز به اين دارد كه زمان قابل ملاحظهاي بگذرد و جهان از بسياري جهات پيش برود; و آمادگي روحي و فكري براي پذيرش حكومت جهاني بر اساس حقّ و عدالت در مردم پديد آيد; آنگاه اين برنامه با وسايل
و امكانات خاصّي در سطح جهاني وسيله حضرت مهدی پياده گردد و اين است گوشهاي از فلسفة غيبت طولاني امام.
🗯مجموع این جهات چهار گانه را می توان در امور زیر خلاصه کرد:
1⃣: تکامل روحی2⃣تکامل فرهنگی3⃣تکامل وسائل ارتباط جمعی4⃣تشکیل یک ارتش انقلاب جهانی از یک جمعیت پاکباخته وفداکار
📚راهنمای حقیقت،علامه سبحانی،ص483
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
هدایت شده از آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
⁉️سوال
آیا حضور امیرالمومنین در شورای شش نفره بیانگر قبول نظام شورایی در امامت و خلافت نیست؟
🗯پاسخ:
❗️شرکت امام در این شورا حتما نشانه تایید آن نیست؛
آنچه از تاریخ و گفتار امیرالمومنین بر می آید اضطرار ایشان برای شرکت در این شورا است، در توضیح باید گفت:
1⃣این راه می توانست راهی برای احقاق حق باشد و با وجود اندک احتمالی شایسته بود که ایشان در این شورا شرکت کند؛ یعنی حضرت نه برای تایید شورا بلکه برای احقاق حق و اتمام حجّت در آن شورا شرکت کرد .
2⃣روشن نیست که ورود امام به شوراى شش نفره، از روى اختیار بوده باشد، زیرا تهدیدهاى خلیفه دوّم درباره اعضاى شورا حاکى از یک استبداد عجیب و شگفت آور است و هنگامى که عمر هر شش نفر را احضار کرد و مساله خلافت را مطرح نمود، رو به محمد بن مسلمه کرد و گفت:
❗️هنگامى که از مراسم دفن من بازگشتید، با پنجاه مرد مسلّح این شش نفر را براى امر خلافت دعوت کن و همه را در خانه اى گِرد آور و با آن گروه مسلح بر در خانه توقف کن تا آنان یک نفر را از میان خود براى خلافت برگزینند.
🗯 اگر پنج نفر از آنان اتّفاق نظر کردند و یک نفر مخالفت کرد، او را گردن بزن و اگر چهار نفر متحد شدند و دو نفر مخالفت کردند آن دو مخالف را بکُش و اگر این شش نفر به دو دسته مساوى تقسیم شدند، حق با آن گروه خواهد بود که عبد الرحمان در میان آنها باشد.
❗️آنگاه آن سه نفر را براى موافقت با این گروه دعوت کن. اگر توافق حاصل نشد، گروه دوم را از بین ببر. واگر سه روز گذشت و در میان اعضاى شورا اتحاد نظرى پدید نیامد، هر شش نفر را اعدام کن و مسلمانان را آزاد بگذار تا فردى را براى زعامت خود برگزینند.
🗯چون مردم از مراسم دفن عمر باز گشتند، محمّد بن مسلمه با پنجاه تن شمشیر به دست، اعضاى شورا را در خانه اى گِرد آورد و آنان را از دستور عمر آگاه ساخت
📚شرح نهج البلاغه،ابن ابی الحدید،ج1 ص185
⁉️آیا با این ارعاب و تهدید مى توان تصور کرد که امام از روى میل باطنى در شورا شرکت کرده باشد؟
🗯گفتار امام در خطبه شقشقیه حاکى از نارضایتى وى در این مشارکت است. ایشان در این مورد چنین مى فرماید:
« آن گاه که عمر در گذشت امر خلافت را در قلمرو شورایى قرار داد که تصوّر می کرد من نیز همانند اعضاى آن هستم. خدایا از تو یارى مى طلبم در باره آن شورا.
❗️ کى حقانیت من مورد شک بود آن گاه که با ابوبکربودم، تا آنجا که امروز با این افراد همردیف شده ام؟ولى ناچار در فراز و نشیب با آنان موافقت کردم و در شورا شرکت جستم. ولى یکى از اعضا به سبب کینه اى که با من داشت (مقصود طلحه یا سعد و قّاص است)از من چهره برتافت و به نفع رقیب من کنار رفت و دیگرى (عبد الرحمان) به خاطر پیوند خویشاوندى با خلیفه به نفع او راى داد).
📚خطبه3
3⃣مشارکت امام در شوراى شش نفره از یک اصل کلى سرچشمه مى گرفت و آن این که:
❗️ اکنون که حق از محور خود بیرون رفته، باید کوشش کرد لااقل مصالح اسلام و مسلمین در حد امکان محفوظ بماند، شکاف کمتر شود و فساد مستولى نگردد.
🗯امام در حالى که خود را خلیفه شرعى مى دانست و حق خویش را مغصوب و به غارت رفته مى دید، ولى آنگاه که خلافت خلفا تثبیت گردید، مصلحت را در این دید که تا آنجا که مصالح اسلام و مسلمانان ایجاب کند با آنان همکارى نماید، و لذا خلفا در کارهاى مهم با او مشورت مى کردند، او نیز کمک فکرى مى کرد.
📚نهج البلاغه خطبه146
❗️هییت هاى علمى و تحقیقى از یهود و نصارا وارد مدینه مى شدند تا از برنامه آیین جدید آگاه گردند و یگانه کسى که پاسخگوى مشکلات آنان بود، شخص امام بود.
🗯او احساس کرد که زمزمه الحاد و دعوت به جاهلیت از گوشه و کنار شبه جزیره بلند شده و چه بسا اگر خلافت را یارى نکند، اصلو اساس به خطر بیفتد، چنان که در یکى از نامه هاى خود مى نویسد:
«تا این که با چشم خود دیدم گروهى از اسلام بازگشته و مى خواهند دین محمد را نابود سازند. (در اینجا بود) که ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یارى نکنم باید شاهد نابودى و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن براى من از رها ساختن خلافت و حکومت بر شما بزرگتر بود چرا که این بهره دوران کوتاه زندگى دنیا است، که زایل و تمام مى شود. همان طور که «سراب» تمام مى شود و یا همچون ابرهایى که از هم مى پاشند. پس براى دفع این حوادث به پا خاستم تا باطل از میان رفت و نابود شد و دین پا برجا و محکم گردید»
📚نهج البلاغه،نامه62
https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
#شرکت_نکردن_علی_علیه_السلام_در_جنگ_تبوک
🤔#پرسش
❔چرا امام علی در جنگ #تبوک که بزرگترین لشکر کشی مسلمین بود شرکت نداشت ❗️آیا سخن برخی اهل سنت که می گویند پیامبر از علی ناراحت بود و او را به #تبوک نبرد واقعیت دارد ❕❕
💠#پاسخ💠
👌يكى از افتخارهاى امير مؤمنان، اين است كه در تمام نبردها ملازم ركاب پيامبر و پرچمدار وى در #جنگهاى اسلامى بوده است، جز در غزوه «تبوك» كه به دستور پيامبر در مدينه باقى ماند و در اين جهاد شركت نكرد، زيرا پيامبر به خوبى مى دانست كه منافقان و برخى از افراد #قريش به دنبال فرصت مى گردند تا در غياب پيامبر، وضع را دگرگون سازند و حكومت نو بنياد اسلامى را واژگون كنند و اين فرصت در صورتى امكان پذير است كه پيامبر و ياران وى به مقصد دورى بروند و ارتباط آنان با مركز قطع شود.
👌تبوك، دورترين #نقطهاى بود كه پيامبر در طى غزوات خود به آنجا مسافرت نمود. پيامبر كاملا احساس كرد كه در غياب او ممكن است گروههاى ضد اسلامى، اوضاع را دگرگون سازند و همفكران خود را از نقاط مختلف حجاز گردآورده، متشكل شوند.
❕او با اينكه «محمد بن #مسلمه» را جانشين خود در مدينه قرار داده بود، ولى به على عليه السّلام فرمود:
«تو سرپرست اهل بيت و خويشاوندان من و گروه مهاجرى و براى اين كار جز من و تو، كسى ديگر شايستگى ندارد.»
💠اقامت امير مؤمنان در مدينه توطئه گران را بسيار ناراحت ساخت، زيرا فهميدند كه با وجود على و #مراقبتهاى پىگير او، ديگر نمى توانند نقشه هاى خود را پياده كنند. از اين رو، براى بيرون رفتن على از مدينه نقشه اى ريختند و شايع كردند كه با اينكه پيامبر با كمال ميل على را براى شركت در جهاد دعوت كرد، ولى او از جهت دورى راه و شدت گرما، از شرت در اين نبرد مقدس امتناع كرد. على عليه السّلام براى ابطال تهمت آنان به محضر پيامبر شرفياب گرديد و جريان را با آن حضرت در ميان نهاد. پيامبر، كلمه تاريخى خود را كه از دلايل واضح و روشن امامت و جانشينى بلافصل او پس از پيامبر است؛ درباره او چنين فرمود:
«برادرم به #مدينه بازگرد، زيرا براى حفظ شئون و اوضاع مدينه جز من و تو كسى شايستگى ندارد. تو نماينده من در ميان اهل بيت و خويشاوندان من هستى ... أما ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون من موسى إلّا أنّه لا نبيّ بعدي؟ آيا خشنود نمىشوى كه بگويم مثل تو نسبت به من، مثل هارون نسبت به موسى است، جز اينكه پس از من پيامبرى نيست. همان طورى كه او وصى و جانشين بلافصل موسى بود، تو نيز جانشين و خليفه پس از من هستى »
📚سیره ابن هشام ج2 ص520
📚بحار الانوار ج21 ص207
📚فروغ ابدیت ، ص864
❕روشن می شود که آنچه در پرسش شما آمد #خلاف واقع است و مستند تاریخی ندارد .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#شیطان_محب_علی_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔کانال های ضد دین و وهابیت این روزها خیلی شبهه می کنند که در روایات شیعه آمده است که #ابلیس حضرت علی را دوست دارد آنگاه اشکال می کنند که شما می گویید شیطان که دشمن خداست علی را که دوست خداست، دوست دارد ، یا شیطان #دشمن خدا نیست و یا علی دوست خدا نیست ❕❕
💠#پاسخ 💠
👌روایتی است که از سلمان #فارسی نقل شده است که می گوید ؛
«ابليس ملعون به گروهى گذشت كه به امير المؤمنين عليه السّلام ناسزا مى گفتند، ابليس جلو آنها ايستاد آن گروه گفتند: اين كيست كه جلو ما ايستاده؟ابليس گفت: من ابو مرّه هستم. گفتند: اى ابا مرّه، كلام ما را نشنيدى؟ ابليس گفت: بدا به حالتان، آقاى خود #على بن ابى طالب را سبّ كرده و ناسزا مىگوييد؟ گفتند: از كجا دانستى كه او آقاى ما است؟
ابليس گفت: از كلام پيامبرتان كه فرمود: هر كس كه من آقاى او هستم، على نيز آقاى او است خدايا كسى كه او را دوست دارد دوست بدار و آن كس كه دشمنش دارد دشمن بدار، خدايا يارى كن كسى را كه او را يارى كرده و ذليل نما كسى كه او را خوار كرده.
❔گفتند: آيا تو از موالى و شيعيان او هستى يا نه؟
👌ابليس گفت: من نه از موالى او بوده و نه شيعه اش هستم ولى #دوستش دارم و كسى بغض او را در دل نمى گيرد مگر آن كه من در مال و فرزندش شركت مى كنم »
📚امالی صدوق ص347
📚علل الشرایع ج1 ص144
❕این که #ابلیس علی علیه السلام را دوست دارد ، مطلبی غیر قابل قبول نمی باشد چرا که خداوند میفرماید ؛
« کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند خداوند رحمان محبت آنها را در دلها می افکند »
🔰مریم 96
❕در روایات فراوانی از طرق اهل سنت و تشیع آمده است که آیه مذکور در شان #علی علیه السلام نازل شده است و خداوند محبت او را در قلوب همگان قرار داده است ؛
📚شواهد التنزیل ج1 ص365
📚الدر المنثور ج4 ص287
📚کشاف ج3 ص47
📚تفسیر قرطبی ذیل آیه مذکور
📚صواعق المحرقه ص170
📚بحار الانوار ج35 ص354
❕در تفسیر #نمونه چنین آمده است ؛
👌 «ايمان و عمل صالح جاذبه و كشش فوق العادهاى دارد، اعتقاد به يگانگى خدا و دعوت پيامبران كه بازتابش در روح و فكر و گفتار و كردار انسان به صورت اخلاق عاليه انسانى، تقوا و پاكى و درستی و امانت و شجاعت و ايثار و گذشت، تجلى كند ، همچون نيروهاى عظيم مغناطيس كشيده و رباينده است.
❕حتى افراد #ناپاك و #آلوده از پاكان لذت میبرند، و از ناپاكانى همچون خود متنفرند، به همين دليل هنگامى كه فى المثل مى خواهند همسر يا شريكى انتخاب كنند تاكيد دارند كه طرف آنها پاك و نجيب و امين و درستكار باشد.
👌اين طبيعى است و در حقيقت نخستين پاداشى است كه خدا به مؤمنان و صالحان می دهد كه دامنه اش از دنيا به سراى ديگر نيز كشيده مى شود.
🔰اينكه بعضى آیه مذکور را در باره امير مؤمنان على علیه السلام دانسته و در روايات بسيارى به آن اشاره شده بدون شك درجه #عالى و مرحله بالاى آن، ويژه آن امام متقين است ولى اين مانع از آن نخواهد بود كه در مراحل ديگر همه مؤمنان و صالحان از طعم اين محبت و محبوبيت در افكار عمومى بچشند، و از اين مودت الهى سهمى ببرند، و نيز #مانع از آن نخواهد بود كه دشمنان نيز در دل خود احساس محبت و احترام نسبت به آنها كنند.
📚تفسیر نمونه ج 13 ص145
💠#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA