eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.2هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔طبق تفکر شیعه مادر امام زمان از پهلو حامله شد و امام زمان هم از مادرش خارج شد. إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَوْصِیَاءِ لَا نُحْمَلُ فِی الْبُطُونِ وَ إِنَّمَا نُحْمَلُ فِی الْجُیُوبِ وَ لَا نُخْرَجُ مِنَ الْأَرْحَامِ وَ إِنَّمَا نُخْرَجُ مِنَ الْفَخِذِ الْأَیْمَنِ مِنْ أُمَّهَاتِنَا لِأَنَّنَا نُورُ اللَّهِ الَّذِی لَا تَنَالُهُ الدَّنَاسَاتُ 📗 نام کتاب : الهداية الكبرى نویسنده : حسين بن حمدان الخصيبي جلد : 1 صفحه : 355 📝علامه مجلسی هم در کتاب حق الیقین این روایت را به زبان فارسی می آورد 👇👇👇 حمل ما اوصياى پيغمبران در شكم نميباشد 👈در پهلو ميباشد 👉و از رحم بيرون نميآييم بلكه👈👈 از ران مادران فرود مى‌آييم 👉👉زيرا كه ما نورهاى حق‌تعالى‌ايم و چرك و كثافت و نجاست را از ما دور گردانيده است.  📘نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى جلد : 1 صفحه : 313 💠💠 👌روایتی است که در کتاب الهدایه الکبری به نقل از امام علیه السلام آمده است که فرمود ؛ « حمل ما اوصیای پیغمبران در شکم نمی باشد بلکه در پهلو می باشد و ما از رحم بیرون نمی آییم بلکه از ران مادران متولد می شویم زیرا که ما نور حق تعالی هستیم و چرک و کثافت و نجاست را از ما دور گردانیده است » 📚الهدایه الکبری ص355 ❕مولف کتاب الهدایه الکبری ، حسین بن حمدان می باشد که نجاشی می گوید او فاسد المذهب بوده و روایاتش مردود است . 📚رجال نجاشی ص67 👌مولف کتاب مذکور روایت را به صورت آن هم از دو تن به نام های غیان الکلابی و موسی بن محمد الرازی نقل می کند که هر دو مجهول و ضعیف هستند . 📚مستدرکات رجال الحدیث ج6 ص189 👌علامه مجلسی نیز در دو کتاب خود روایت مذکور را بدون سند و مرسل نقل می کند که این ارسال سبب روایت می گردد. 📚جلاء العیون ص1008 📚حق الیقین ص313 ❕از ضعف سند هم بگذریم در روایت مذکور مطلبی خلاف نمی باشد . ❔چه مانعی دارد که امام علیه السلام جهت دوری از نجاست و کثافت ، حملش در مادر باشد و از ران مادر متولد شود و از متولد نشود ❗️آیا در قدرت خدا شک است که نمی تواند چنین کاری را کند یا در قرب و منزلت امامان علیهم السلام تردیدی است ❕ 👌بنابراین روایت مذکور دلالت عظمت و مقام امامان می کند و تلقی نمی شود اگر چه سند ضعیفی دارد. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا راست است که در روایات آمده است که زن به مانند است که هیچ ارزشی ندارد ❗️آیا این تعبیر قابل قبول است ❕❕ 💠 💠 👌آنچه در روایت آمده است نقل زیر است که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « زن مانند است پس بسیار دقت کن که چه چیزی را به عنوان گردنبند انتخاب می کنی ، بدان که زنان قیمتی ندارند نه زنان خوب و نه زنان بد ، اما زنان خوب که نمی توان ارزش آنان را با طلا و نقره بسنجی زیرا آنان بسیار قیمتی تر از طلا و نقره اند ، اما زنان بد که حتی با خاک نیز هم ارزش نیستند بلکه خاک از آنها ارزشمند تر است » 📚الکافی ج5 ص332 👌تعبیر به گردنبند از آن جهت است که همانگونه که گردنبند همیشه همراه انسان است و انسان به آن شناخته می شود ، همسر نیز با انسان معیت دارد و انسان به شناخته می شود ، لذا همان گونه که در انتخاب گردنبند دقت می کنید ، در انتخاب همسر هم دقت بکنید و همسرانی انتخاب بکنید که به خاطر خوب بودن قابل قیمت گذاری نیستند . 👌تعبیر به ارزشمند تر بودن خاک از زنان بد هم از این جهت است که زنی که سبب نابودی دنیا و آخرت همسرش می شود از خاک هم کمتر است زیرا خاک بدون آزار و بلکه دارای منافع است اما زن بد بدون منافع و دارای آزار و شریت است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔لطفا به متن زیر از کانال ضد دین پاسخ دهید ؛‌ ❔ روايت اول: قال ابا عبدالله(جعفر الصادق) : ما أنزل الله آية في المنافقين إلا وهي فيمن ينتحل التشيع : هر آیه ای که در قران در مورد نازل شده است این در مورد است! : رجال كشى ٢٥٤ بحارالأنوار ج ٦٥ ص ١٦٦ اختيار معرفة الرجال از شيخ طوسى ج ٢ ص ٥٨٩ حديث ٥٣٥ _________________________ روايت دوم: متن عربى: يقول امام الباقر : (لو كان الناس كلهم لنا شيعة لكان ثلاثة أرباعهم لنا شكاكا والربع الآخر أحمق. : اگر تمام مردم شيعه ما باشند، سه چهارمشان به ما شك دارند و ربع ديگرشان احمق : رجال الكشي ص ١٧٩ 💠💠 👌برای پاسخ باید توجه داشت که افراد در برابر شیعه بودن دو دسته اند ؛ 1⃣دسته ای در عقاید و فروع دین و در اعمال و رفتار تابع و پیرو اهل بیت علیهم السلام هستند ، این ها همان شیعیان هستند که پیامبر گرامی آنان را چنین معرفی کرد ؛ « ای علی شیعیان تو رستگاران روز قیامت هستند ، هر کس به یکی از آنها اهانت کند به تو اهانت کرده و هر کس به تو اهانت کند به من اهانت کرده و هر کس به من اهانت کند وارد دوزخ می شود » 📚امالی صدوق ص16 👌و در نقل دیگر فرمود ؛ « خداوند به شیعیان هفت چیز را داده است ، مدارای ملک الموت هنگام گرفتن جانشان ، آرامش در سختی های مرگ ، و روشنایی در تاریکی ها ، و امنیت از فزع قیامت ، و قسط در هنگام میزان ، و جواز عبور از پل صراط ، و داخل شدن در قبل از سایر مردم به هشتاد سال زودتر » 📚بحار الانوار ج65 ص9 2⃣دسته دوم کسانی هستند که تنها ادعای شیعه بودن را دارند و نه در اصول و نه در فروع و نه در اعمال و رفتار از اهل بیت علیهم السلام تبعیت نمی کنند ، بی شک این افراد از جمله هستند که شایسته آتش دوزخند . 🔶امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «شیعه بودن به زبان نیست که کسی به زبان بگوید من شیعه ام ولی در رفتار و در کردار با ما مخالفت کند .شیعه همیشه با زبان و دل با ما همراست» 📚وسایل الشیعه ج15 ص247 💭امام باقر علیه السلام فرمود: " شیعه ما تنها کسی است که از خدا اطاعت کند" 📚امالی طوسی ج1 ص279 ❗️امام صادق فرمود: " اصحاب و شیعیان ما عاقلان و متقیان هستند و هر کس که عاقل و متقی نیست جزو شیعیان من محسوب نمی شود" 📚رجال کشی ص219 ❗️وفرمود: " کسانی هستند که خود را شیعه معرفی می کنند که از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین بدتر هستند" 📚بحار الانوار ج65 ص166 ❗️امام رضا فرمود: " شیعیان ما کسانی هستند که در برابر امر ما تسلیم هستند و از سخنان ما پیروی می کنند و با دشمنان ما در مخالفت هستند و هر کس چنین نباشد شیعه نیست" 📚صفات الشیعه ص162 ❕روایاتی که کانال ضد دین به آن کرد اشاره به کسانی است که ادعای شیعه بودن را می کنند اما شیعه واقعی نیستند ، با این وجود دو روایتی هم که به آن استدلال شد خالی از و نیست . ❕در روایت اول آمده است ؛ « ینتحل التشیع » یعنی کسی که « ادعای تشیع گری می کند و تشیع گری را به خود نسبت می دهد » 📚معجم الوسیط ، ماده نحل 👌در سند روایت دوم هم ، سلام بن سعید الجمحی وجود دارد که است . 📚تنقیح المقال ج32 ص151 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
سوال آیا در عصر غیبت امام زمان (عج) اجرای حدود باید متوقف شود؟ یا خیر ؟ ✅پاسخ شیخ مفید استاد کلام شیعه چنین می اورد : « اما اقامه حدود پس اقامه ان با حاکم اسلامی است که از جانب خداوند منصوب شده است و انان امامان اهل بیت می باشند و کسانی که امامان بر اجرای حدود نصب کنند از حکام و پادشاهان و ثابت است که امامان اختیار اجرای حدود را به فقهای شیعه داده اند در صورتی که تمکن از اجرای ان داشته باشند» 📚المقنعه ص 129 ❗️ایت الله مکارم می اورد : «معروف به این علمای امامیه جواز اقامه ی حدود در حال غیبت امام برای فقهای عادل است» 📚انوارالفقاهه،کتاب البیع،ص435 ❗️صاحب جواهر که کتاب فقهیش دائرة المعارف در فقه شیعی است پس از بحث گسترده درباره ی اجرای حدود در عصر غیبت تصریح میکند که بین علمای شیعه اجماع وجود دارد به اینکه فقها در صورت تمکن میتوانند در عصر غیبت حدود را اجرا کنند 📚جواهرالکلام،ج21،ص394 ❗️برای اثبات این نظریه میتوان به امور زیر تمسک جست 1⃣با تأمل در علتهای تشریع حدود که از حکم عقل وروایات بر می اید میتوان به این نتیجه رسید که حدود باید در عصر غیبت اجرا شود، مثلا اجرای حد زنا برای جلوگیری از شیوع فساد وفحشا میباشد واجرای حد شرب خمر برای نهی از ان می باشد واجرای حد سرقت برای حفظ اموال می باشد و روشن است که این علل در عصر غیبت وجود دارد وبا ترک حدود مفاسد عظیم در جامعه ایجاد میشود،چگونه میتوان حدود را تعطیل کرد در حالی که علتهای ان باقی است 2⃣ادله ی اجرای حدود در قران وروایات مطلق است ومقید به زمان خاصی نشده است وظاهر انها وجوب اقامه ی حدود در تمام زمانها میباشد 📚مبانی تکلمه المنهاج،ج1،ص224 3⃣روایاتی که تصریح میکند فقیه در عصر غیبت نائب امام است، عام میباشد که یکی از موارد این نیابت اجرای حدود است وما در پیامهای گذشته ی کانال مفصلاً در مورد ان بحث کرده ایم 4⃣روایتی است که شیخ صدوق در الفقیه خود می اورد که امام صادق فرمود: «اختیار اجرای حدود با کسی است که حکم کردن به انان تفویض شده است» 📚الفقیه،ج4،ص71 📚التهذیب،ج10،ص155 ❗️و روشن است که کسانی که حکم به انها تفویض شده است شامل فقیه جامع الشرایط میشود،چنانکه شیخ مفید به ان تصریح کرده است وما در ابتدای سخن به کلام شیخ مفید استناد جستیم 🆔ایدی ما در تلگرام برای طرح سوالات @poorseman 📢کانال ما در تلگرام https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔لطفا در مورد بودن پیامبر توضیح دهید ❗️برخی می گویند پیامبر امی بوده یعنی اهل مکه که ام القری نامیده می شود بوده است ، نه بی سواد ،اضافه اینکه در روایات آمده پیامبر خواندن و نوشتن بلد بوده و اینکه امی به معنای بی نیست ❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » «آنها كه از فرستاده (خدا) پيامبر" " پيروى مى‏ كنند كسى كه صفاتش را در تورات و انجيلى كه نزدشان است مى ‏يابند و آنها را به معروف دستور مى‏ دهد و از منكر باز مى‏ دارد، پاكيزه‏ ها را براى آنها حلال مى‏ شمرد، ناپاكها را تحريم مى‏ كند، و بارهاى سنگين و زنجيرهايى را كه بر آنها بود (از دوش و گردنشان) برمى ‏دارد آنها كه به او ايمان آوردند و حمايتش كردند و ياريش نمودند و از نورى كه با او نازل شده پيروى كردند آنان رستگارانند » ( اعراف 157) ❕درباره مفهوم" امى" كه از ماده" ام" بمعنى « مادر » يا « امت » به معنى جمعيت گرفته شده است در ميان گفتگو است، جمعى آن را به معنى درس نخوانده مى‏ دانند، يعنى به همان حالتى كه از مادر متولد شده باقى مانده و مكتب استادى را نديده است، و بعضى آن را به معنى كسى كه از ميان امت و توده مردم برخاسته، نه از ميان اشراف، و مترفين و جباران، و بعضى به مناسبت اينكه مكه را" ام القرى" مى ‏گويند اين كلمه را مرادف" مكى" دانسته‏ اند. ❕روايات اسلامى كه در منابع حديث وارد شده نيز بعضى آن را به معنى درس نخوانده و بعضى آن را به معنى مكى تفسير كرده‏ اند ( براى اطلاع از اين روايات به تفسير نور الثقلين جلد 2 صفحه 78 و 79 و تفسير روح المعانى جلد 9 صفحه 70 ذيل آيه مورد بحث مراجعه فرمائيد.) 👌 ولى هيچ مانعى ندارد كه كلمه" امى" اشاره به هر سه مفهوم بوده باشد چرا كه استعمال يك در چند معنى، هيچگونه مانعى ندارد، و در ادبيات عرب شواهد فراوانى براى اين موضوع وجود دارد. 💢 بیشتر ؛ ♻️در اينكه پيامبر اسلام به مكتب نرفت و خط ننوشت، در ميان مورخان بحثى نيست و قرآن نيز صريحا در آيه 48 سوره عنكبوت درباره وضع پيامبر ص قبل از بعثت مى ‏گويد «وَ ما كُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ كِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذاً لَارْتابَ الْمُبْطِلُونَ » پيش از اين نه كتابى مى‏ خواندى و نه با دست خود چيزى مى ‏نوشتى تا موجب ترديد دشمنانى كه مى‏ خواهند سخنان ترا ابطال كنند گردد » ❕اصولا در محيط حجاز به اندازه ‏اى باسواد بود كه افراد باسواد كاملا معروف و شناخته شده بودند، در مكه كه مركز حجاز محسوب مى‏ شد تعداد كسانى كه از مردان مى‏ توانستند بخوانند و بنويسند از 17 نفر تجاوز نمى ‏كرد و از زنان تنها يك زن بود كه سواد خواندن و نوشتن داشت . 📚فتوح البلدان ص459 👌 مسلما در چنين محيطى اگر نزد معلمى خواندن و نوشتن را آموخته بود كاملا معروف و مشهور مى‏ شد و به فرض اينكه نبوتش را نپذيريم او چگونه مى‏ توانست با صراحت در كتاب خويش اين موضوع را نفى كند؟ آيا مردم به او اعتراض نمى‏ كردند كه درس خواندن تو مسلم است، اين قرينه روشنى بر امى بودن او است. ❕و در هر حال وجود اين صفت در پيامبر در زمينه نبوت او بود تا هر گونه احتمالى جز ارتباط به خداوند و جهان ما وراء طبيعت در زمينه دعوت او منتفى گردد. 💠اين در مورد دوران قبل از نبوت و اما پس از بعثت نيز در هيچيك از تواريخ نقل نشده است كه او خواندن و نوشتن را از كسى فرا گرفته باشد، بنا بر اين به همان حال امى بودن تا پايان باقى ماند. ❕❕ولى اشتباه بزرگى كه بايد در اينجا از آن اجتناب كرد اين است كه درس نخواندن غير از بى‏ سواد بودن است و كسانى كه كلمه" امى" را به معنى" بى‏ سواد" مى‏ كنند، گويا توجه به اين تفاوت ندارند. 👌هيچ مانعى ندارد كه پيامبر به تعليم الهى خواندن يا خواندن و نوشتن را بداند، بى آنكه نزد انسانى فرا گرفته باشد، زيرا چنين اطلاعى بدون ترديد از كمالات انسانى است و مقام نبوت است. 👌شاهد اين سخن آن است كه در رواياتى كه از امامان اهل بيت نقل شده مى‏ خوانيم « پيامبر مى ‏توانست بخواند و يا هم توانايى خواندن داشت و هم توانايى . 📚 تفسير برهان جلد چهارم صفحه 332 ذيل آيات اول سوره جمعه. 👇 👌ادامه 👇 ❕اما برای اینکه جایی برای کوچکترین تردید برای د
عوت او نماند ، سعی بر آن بود که از توانایی خواندن و نوشتن استفاده نکند . 👌ممکن است گفته شود که در دو روايت كه از ائمه اهل بيت نقل شده، صريحا تفسير" امى" به درس نخوانده، نفى گرديده است، و تنها به معنى كسى كه به" ام القرى" (مكه) منسوب است، تفسير شده است . 📚تفسير برهان جلد 4 صفحه 332 و تفسير نور الثقلين جلد 2 ص 78 ذيل آيه مورد بحث. 👌در پاسخ مى ‏گوئيم يكى از اين دو روايت به اصطلاح" مرفوعه" است و سند آن فاقد ارزش، و روايت دوم از" جعفر بن محمد صوفى" نقل شده كه از نظر علم رجال شخص مجهولى است. ❕از مجموع آنچه گفتيم چنين نتيجه مى‏گيريم كه: 1⃣پيامبر به طور ، نزد كسى خواندن و نوشتن را فرا نگرفته بود، و به اين ترتيب يكى از صفات او اين است كه نزد استادى درس نخوانده است . 2⃣هيچگونه دليل در دست نداريم كه پيامبر قبل از نبوت يا بعد از آن" عملا" چيزى را خوانده يا نوشته باشد ، اگرچه اگر بعد از نبوت چیزی را خوانده یا نوشته باشد ، با امی بودن ایشان منافاتی ندارد . 3⃣ اين موضوع منافاتى با آن ندارد كه پيامبر به تعليم پروردگار قادر بر خواندن يا نوشتن بوده باشد ، همچنان كه پيامبران بزرگ نخوانده ‏اند ولى بزرگترين معلّمان در عالم بشريّت بوده ‏اند. حضرت آدم يك فرد درس نخوانده بود، ولى به تصريح قرآن مجيد معلّم فرشتگان بود، چنان كه در سوره بقره بطور تفصيل اين مطلب در طىّ آيه‏ هاى 28 تا 32 بيان شده است. 📚تفسیر ج6 ص395 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❓🤔پرسش ❔راست است که می گویند علی پس از گذشت سه روز از شهادت فاطمه ازدواج کرد ؟ آیا چنین چیزی قابل قبول است مگر علی عزادار نبوده است❗️ 💠پاسخ💠 👌از جمله وصیت هایی که حضرت زهرا به حضرت علی کردند این بود که فرمود: « من به تو وصیت می کنم که پس از من با دختر خواهرم زینب ازدواج کنی زیرا او ( برای رسیدگی به فرزندانم) شباهت به من دارد» 📚کتاب سلیم بن قیس ج2 ص870 📚روضه الواعظین ج1 ص151 📚بحار الانوار ج43 ص192 👌حضرت علی نیز بنابر وصیت حضرت زهرا با امامه دختر زینب ازدواج کرد تا پس از حضرت زهرا به فرزندان ایشان رسیدگی های لازم را صورت دهد . ❗️امامه دختر ابوالعاص بن ربیع است .او دختر زینب بوده است .زینب دختر یا دختر خوانده پیامبر بوده و پیامبر او را بسیار دوست می داشت . برای حضرت علی فرزندی بنام محمد را به دنیا آورد که در کربلا شهید شد .پس از شهادت علی معاویه از او خواستگاری کرد و او جواب رد داد و با مغیره بن نوفل از اصحاب علی علیه السلام ازدواج کرد و سر انجام در سال 50 هجری از دنیا رفت . 📚ریاحین الشریعه ج3 ص350 ❓حال ازدواج علی علیه السلام با امامه چند روز پس از شهادت حضرت زهرا بوده است؟ 1⃣شیخ عباس قمی می نویسد: « به روایتی تزویج امامه پس از گذشت سه شب از وفات فاطمه واقع شد» 📚منتهی الامال ج1 ص453 ❗️نقد: 👌این نقل بدون ذکر سند بوده است و قابل استناد نمی باشد . 2⃣مرحوم ابن شهر آشوب از کتاب قوت القلوب نقل می کند: « علی پس از گذشت نه شب از وفات فاطمه با امامه ازدواج کرد» 📚مناقب ال ابی طالب ج3 ص350 🔷علامه مجلسی نیز این قول را از کتاب مناقب نقل می کند؛ 📚بحار الانوار ج42 ص92 ❗️نقد: 👌این سخن نیز فاقد سند و منبع بوده و قابل استناد نمی باشد . گذشته از آنکه مرحوم ابن شهر آشوب این مطلب را از یک عالم سنی نقل می کند و آن عالم سنی نیز برای سخن خودش سندی ارائه نمی دهد .بنابراین این قول نیز قابل استناد نمی باشد. 🔴آنچه مسلم است آن است که حضرت علی پس از شهادت حضرت زهرا با امامه ازدواج کرده است اما این سخن که پس از گذشته فاصله اندکی مانند سه روز یا کمتر از ده روز این ازدواج صورت گرفته است مستند قابل قبول و صحیحی ندارد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
❔پرسش ❓چرا ما تنها برای امام حسین مراسم اربعین را برگزار می کنیم و برای سایر اهل بیت چنین نمی کنیم .فلسفه زیارت امام حسین در روز اربعین چیه❔ 💠پاسخ: 💢در این شکی نیست که مصیبت امام حسین در عالم نظیر و مانندی ندارد و بزرگترین مصیبت ها بوده است به گونه ای که همانند آن حتی برای سایر اهل بیت نیز اتفاق نیفتاده است . 🗯امام حسن خطاب به امام حسین فرمود: «هیچ روز و مصیبتی مانند مصیبت تو نمی باشد» 📚امالی صدوق ص116 🔶امام صادق فرمود: «مصیبت حسین بزرگترین مصیبت هاست» 📚علل الشرایع ج1 ص225 👌امام رضا فرمود: «مصیبت حسین پلک چشم ما اهل بیت را زخم کرده و اشک های ما را روان ساخته است» 📚امالی صدوق ص128 👌لذا اهل بیت برای مصیبت امام حسین اهمیت خاصی قائل بودند و همگان را دستور به عزاداری کردن برای آن امام مظلوم می دادند. 📚وسائل الشیعه ج14 ص495 باب63 🔷همین بزرگی مصیبت سبب شده است که اهل بیت دستور به برگزاری مراسم اربعین برای حسین علیه السلام بدهند. 🔶امام عسکری فرمود: «نشانه های مومن پنج چیز است؛ به جا آوردن پنجاه و یک رکعت نماز در هر شب و روز و زیارت اربعین ( امام حسین) و انگشتر بر دست راست کردن و پیشانی را به هنگام سجده بر خاک گذاردن؛ و بسم الله الرحمان الرحیم را در نماز بلند گفتن» 📚مصباح المجتهد ص787 📚اقبال ص589 🗯برای این روز زیارت مخصوصی از امام صادق نیز نقل شده است؛ 📚بحار الانوار ج98 ص331 📚تهذیب ج6 ص113 👌حال پرسش اینجاست که چرا زیارت امام حسین در این روز مستحب می باشد❔ ❗️علامه مجلسی می نویسد: «چون جابر که از بزرگان صحابه بود اساس این کار را گذاشت می تواند دلیل فضیلت زیارت آن حضرت در این روز باشد ولی با این حال احتمال است که وجوه دیگری باشد که برای ما مخفی است» 📚زاد المعاد ص402 👌اما به نظر می رسد که نمی تواند این همه اهتمام نسبت به زیارت اربعین و آن را از علائم مومن شمردن وخ نقل زیارتنامه ای مخصوص از سوی امام صادق به صرف زیارت آن حضرت از سوی جابر بن عبدالله انصاری در اربعین باشد . ❗️با توجه به این که درباره هیچ یک از معصومین زیارت اربعین وارد نشده است . 🔷مطلب همان است که دانشمند شهیر ابوریحان بیرونی گفته است: «در بیستم ماه صفر سر مطهر امام حسین به پیکرش بازگردانده شد و همراه آن به خاک سپرده شد و در همین روز زیارت اربعین وارد شده است» 📚الاثار الباقیه ص331 🗯زیارت اربعین پس از الحاق سر آن حضرت به بدنش در روز بیستم صفر توسط امام سجاد سنت گردید . 👌لذا به نظر می رسد که اهمیت زیارت اربعین نه به سبب زیارت جابر در چنین روزی است بلکه به سبب الحاق سرهای شهدا در این روز توسط امام سجاد و زیارت آن قبور پاک توسط امام و کاروان حسینی در اربعین است و این عمل از شعائر مهم شیعه مطرح شده است . 👌از این رو علامه مجلسی می نویسد: «مشهور آن است که سبب تاکید زیارت آن حضرت در این روز آن است که امام سجاد با سایر اهل بیت در این روز بعد از مراجعت از شام به کربلا وارد شدند و سرهای شهدا را به بدن ملحق کردند» 📚زاد المعاد ص402 ❗️در نتیجه با توجه به این نکته که اربعین فی حد نفسه امتیازی ندارد آن گونه که شب های جمعه و نیمه شعبان و شب های قدر امتیاز دارند باید در اربعین امام حسین حادثه ای ویژه اتفاق افتاده باشد که آن را از سایر روزهای قبل و بعدش ممتاز ساخته باشد و این جز با الحاق سرهای شهدا به بدن هایشان و زیارت قبور توسط امام سجاد و کاروان همراه نمی تواند باشد. 📚عاشورائ،ایت الله مکارم ص635 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❓آیا در عصر حاضر، با پیشرفت ، پای پیاده به زیارت حرم مطهر معصومین (علیهم السلام) رفتن از جمله سفر به مشهد مقدس و کربلا جایز است؟ بدون شک هدر دادن عمر و وقت نزد خردمندان کاری جاهلانه و نکوهیده است ❕❕ 💠💠 🗯آنچه از روایات متعدد اسلامی به دست می آید آن است که پیاده روی برای زیارت قبر امامان معصوم خصوصا امام حسین از و فضیلت خاصی برخوردار می باشد. ❗️این روایات را محدث بزرگ شیخ حر عاملی در کتاب شریفش گرد آوری کرده است؛ 📚وسائل الشیعه ج14 ص439 باب41 🔷امام فرمود: «هر کس به قصد زیارت قبر حسین از منزلش خارج شود اگر پیاده باشد خداوند در ازای هر قدمی که بر می دارد حسنه ای برای او می نویسد و گناهی از گناهانش را می آمرزد» 📚التهذیب ج6 ص43 📚ثواب الاعمال ص116 📚کامل الزیارات ص132 🗯در روایت دیگر آمده است که خداوند در ازای هر قدمی که برای زیارت حسین علیه السلام بر می دارد هزار حسنه به او داده و هزار گناه او را می آمرزد و هزار درجه بر مقامش می افزاید 📚کامل الزیارات ص133 📚وسائل الشیعه ج14 ص440 🗯ودر روایت دیگر امام فرمود: «به ازای هر قدمی که بر می دارد خداوند پاداش یک حج و یک عمره را به او میدهد» 📚مستدرک الوسائل ج10 ص262 ♻️استحباب پیاده روی برای زیارت قبور سایر امامان نیز وارد شده است؛ 📚وسائل الشیعه ج14 ص381 باب24 ❗️فلسفه آن نیز در دو چیز می باشد: 1⃣اظهار محبت به امامان خصوصا امام حسین؛زیرا زائر وقتی با پای پیاده به زیارت می رود می خواهد نشان دهد که این و صاحب آن جزو محبوبترین افراد نزد من هستند که من بخاطر انان رنج پیاده روی را بر خود تحمیل می کنم .این حب همان حبی است که اساس دین می باشد و سبب تبعیت افراد از محبوبشان میشود 📚بحار الانوار ج66 ص236 باب36 2⃣سبب تعظیم و اهل بیت خصوصا امام حسین می باشد همان تعظیمی که خداوند می فرماید: «هر کس شعائر الهی را تعظیم و تکریم کند این کار نشانه تقوای دل است» 🔷حج32 ❗️چنان که روایات متعددی در وجوب تعظیم و تکریم اهل بیت در منابع روایی ما وارده شده است؛ 📚بحار الانوار ج24 ص185 🗯روشن است که با این بیان ؛پیاده روی برای زیارت انان وقت تلف کنی نمی باشد که هیچ بلکه صرف در بهترین امور می باشد. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که زمانی که علی علیه السلام را به زور به مسجد می بردند حضرت زهرا کرد که خودم را لخت می کنم اگر علی را رها نکنید ❕❕ 💠💠 👌در مجامع ما نقل شده است ؛ ❕« هنگامى كه پس از بيعت سقيفه، على عليه السّلام را به زور از خانه ‏اش خارج نموده و نزد ابو بكر مى‏ بردند تا بيعت نمايد، حضرت فاطمه عليها السّلام از خانه خارج شد و نزد قبر پدرش رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آمده و گفت: پسر عموى مرا رها كنيد، به حقّ خداوندى كه محمّد را به حقّ مبعوث كرده، اگر على را رها نكنيد موهاى سرم را مى‏ کنم و پيراهن رسول خدا را بر سر مى‏ گذارم و شما را نفرين مى ‏كنم، به خداوند سوگند كه ناقه صالح در نزد خدا، عزيزتر از فرزندان من نبود. 👌سلمان مى‏ گويد: به خداوند سوگند ديدم كه پايه‏ هاى ديوار مسجد از جا كنده مى‏ شود به طورى كه اگر كسى بخواهد مى‏ تواند از آنجا داخل مسجد گردد، پس به نزد حضرت فاطمه عليها السّلام رفتم و به او گفتم: اى سرور و مولاى من! اى بانوى بزرگ! خداوند متعال پدر شما را مبعوث فرمود تا رحمت براى عالميان باشد، پس شما نقمت و عذاب را براى آنها نخواهيد و نفرينشان نكنيد. در اين حال ديدم كه پايه‏ ها به جاى خود بازگشتند و از زير آنها چنان گرد و خاكى برخاست كه داخل بينى‏ هاى ما شد.» 📚مناقب آل ابی طالب ج3 ص339 📚الاحتجاج ج1 ص86 ❕تعبیر به کردن موها ، به معنای لخت کردن آنها را در برابر نامحرم نمی باشد ، بلکه در میان زنان عرب بوده است که در هنگام مصیبت ، موهای خود را باز و پریشان می کردند ، به گونه ای که گیسوان در زیر پوشش و چادر بوده و حجاب در برابر نامحرمان رعایت می شده است. 👌در قدیم الایام موی زنان به بستن یا بافتن مو بود که در هنگام مصیبت به نشانه حزن موها را باز کرده و در زیر پوشش پریشان می کردند و تا هنگامی که سوگوار بودند آن را نمی بستند ، و بر آن شانه نمی زدند ، بلکه مقنعه یا روسری خود را بر روی موهای خود می بستند . 👌در روایتی دارد که وقتی کشته شدن پیامبر در جنگ احد منتشر شد ؛ « زنان انصار صورت های خود را خراشیده و موهای خود را کردند » 📚الکافی ج8 ص318 ❕بنابراین روشن می شود که پریشان کردن مو در هنگام مصیبت در میان زنان عرب مرسوم بوده است و به هیچ معنا به معنای لخت کردن مو در نزد نامحرم نمی باشد . 👌پاسخ دیگر آنکه در ما آمده است که پریشان کردن مو برای زنان مناسب حالت دعا می باشد و دعا یا نفرین آنها را به اجابت نزدیکتر می کند . 💠علامه نقل می کند ؛ « امام صادق علیه السلام به خواهرشان به جهت مریضی فرزندش فرمود لباست را بپوش و به پشت بام برو و سپس مقنعه ات را بردار تا موهایت آشکار شود سپس این دعا را بخوان ... پس از آن مریضی فرزند او شفا یافت » 📚بحار الانوار ج92 ص10 ❕از این روایت استفاده می شود ک پریشان ساختن مو برای بانوان تاثیر خاصی در اجابت دعا یا نفرین دارد و بیان کننده حالت خضوع و اضطرار دعا کننده است ، اما این به معنای کردن در نزد نامحرم نمی باشد ، بلکه مراد آن است که در تنهایی و خفاء و در حالت راز و نیاز با خداوند این عمل انجام داده شود . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❓آیا راست است که پیامبر در نماز های خود سهو می کرده است یا نماز صبح را خواب می مانده است❕❕ 💠پاسخ💠 👌اهل سنت معتقدند که پیامبر گرامی گرفتار سهو و نسیان می شده است و در نمازش خلل وارد می شده یا احیانا نمازش قضا می شده است. 🔶ابو داود از عمران بن حصین روایت می کند ؛ « پیامبر در سفر نماز صبح را خواب ماندند و زمانی برخاستند که آفتاب زده بود .پیامبر بلال را امر کرد که اذان بگوید و آنان وضو گرفتند و نماز را به جماعت خواندند» 📚سنن ابی داود ج1 ص224 🔶مسلم نقل می کند که ابوهریره می گفت : « پیامبر با ما نماز چهار رکعتی را از روی سهو دو رکعتی می خواند » 📚صحیح مسلم ج1 ص403 👌ومی گوید: « پیامبر نماز ظهر را دو رکعتی خواند . مردی از بنی سلیم به نزد پیامبر رفت و گفت آیا نماز را شکسته خواندی یا فراموش کردی !!» 📚همان مدرک ص404 🗯بخاری نیز نقل می کند که ابوهریره می گفت: « پیامبر نماز ظهر را دو رکعتی به جا آورد و پس از آن دو سجده سهو به جا آورد» 📚صحیح بخاری ج2 ص67 👌این که پیامبر گرامی در نماز سهو می کردند یا نماز صبحشان قضا می شده است در روایات شیعه نیز مورد اشاره قرار گرفته است؛ 📚بحار الانوار ج17 ص100 به بعد ❗️حال توجه به نکاتی لازم است؛ 1⃣اگر پیامبران و امامان در موضوعات و احکام و عبادات دچار سهو و نسیان و فراموشی شوند طبیعی است که اعتماد مردم نسبت به سخنان آنان سلب می شود زیرا در هر سخن و رفتار آنان احتمال سهو و نسیان داده می شود . ❕بنابراین مردم با سخنان آنان هدایت نمی شوند و غرض از ارسال آنان که هدایت مردم بود لغو می شود و چنین چیزی نیز بر خداوند حکیم محال است . 🔶لذا باید انان از تمامی سهو ها و نسیان ها معصوم و مصون باشد تا نقض غرض و عدم هدایت مردم لازم نیاید. 2⃣امام علی علیه السلام در وصف هدایتگران الهی فرمود: «انان معصوم هستند از تمام گناهان صغیره و کبیره و در جواب دادن خطا نمی کنند و هیچ گاه دچار سهو و نسیان نمی شوند» 📚بحار الانوار ج25 ص351 🔶پیامبر گرامی فرمود: «سهو و نسیان برای شما است و ما گرفتار سهو و نسیان نمی شویم» 📚بحار الانوار ج17 ص111 ❗️در روایات فراوانی آمده است که هدایتگران الهی همواره از طرف خداوند و فرشتگان و روح القدس تایید و یاری می شوند و چنین افرادی هیچ گاه دچار سهو و خطا نمی شوند 📚بحار الانوار ج25 ص47 باب3 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « پیامبر هیچ گاه سجده سهو به جا نیاورد ( زیرا در نماز گرفتار سهو و نسیان نمی شد) » 📚التهذیب ج2 ص350 3⃣بزرگان از علمای شیعه هم سهو و نسیان بر پیامبر گرامی را مردود دانسته اند. ❕شیخ مفید می گوید: « احادیثی که دلالت بر سهو پیامبر می کند اخبار آحادی است که موجب علم و عمل نمی شود» 📚التنبیه بالمعلوم من البرهان ص7 🔷علامه حلی می گوید: « اخباری که دلالت بر سهو پیامبر می کند نزد ما شیعیان باطل است زیرا پیامبر معصوم است و سهو نمی کند» 📚تذکره الفقهاء ج1 ص130 4⃣احادیثی که در کتب اهل سنت مبنی بر سهو و نسیان پیامبر نقل شده است نزد ما مردود و جعلی تلقی می شود . 👌روایاتی هم که در کتب ما مبنی بر سهو النبی وارد شده است چون موافق با روایات اهل سنت است ، از روی تقیه صادر شده است و اعتبار ندارد. ❗️شیخ حر عاملی چنین می گوید: « احادیثی که دلالت بر سهو پیامبر می کند حمل می شود بر تقیه چنان که شیخ طوسی به این نکته اشاره کرده است زیرا ادله زیاد عقلی و نقلی حاکم است که پیامبر به صورت مطلق گرفتار سهو و نسیان نمی شود » 📚وسائل الشیعه ج8 ص199 📝پرسمان اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا این پیام که یک ضد دین به همراه کلیپ آقای برایم فرستاده صحیح است ❗️« آخوند قرائتی : 《غلمان هایی که در قرآن به آنها اشاره شده؛ پسر بچه های کفار هستند که در بهشت، محکوم به سرویس دادن اند؛ چون نه بهشتی اند و نه جهنمی!!!》 💠💠 👌خداوند نعمت‏ها را بر اهل بهشت تمام كرده است، و همه چيز به آنها داده، و از جمله پذيرائى‏ کنندگان خدمتكارانى است كه از آنها به عالى‏ترين كيفيت پذيرائى مى‏كنند. ❕حسن ظاهر، و لطف باطن آنها، و خَلْق و خُلق نيكوى آنان، چنان بهشتيان را مجذوب خود مى‏سازد كه همه درد و رنج‏هايى را كه در دنيا در مسير اطاعت حق ديدند و كشيدند مى‏كنند. ❕در يك مورد از آنها تعبير به «غِلْمان» كرده است مى‏فرمايد: «وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَانَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ» «برگرداگرد آنها نوجوانانى براى (خدمت) آنان گردش مى‏كنند كه همچون مرواريدهاى در صدفند» (طور 24). 👌و می فرماید ؛«يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ- بِاكْوابٍ وَابارِيقَ- وَ كَأسٍ مِنْ مَعينٍ»: «پيوسته در اطراف آنها نوجوانانى جاودانى در طراوت و شكوه باقدحها و كوزه‏ها و جام‏هايى از نهرهاى جارى بهشتى مى‏گردند» (واقعه 17 و 18). 👌و می فرماید ؛ «وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ اذا رَأَيْتَهُمْ حِسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً: «و بر گرد آنها نوجوانانى جاودانى (براى پذيرائى) مى‏گردند كه وقتى آنها را ببينى گمان مى‏كنى مرواريد پراكنده‏ اند» (انسان 19) ❕برخی از بر پایه روایتی می گویند که منظور از اين نوجوانان بهشتى ، اطفال مشركان و فاقد حسنات هستند كه خدا هرگز آنها را به خاطر پدرانشان مجازات نمى‏ كند، بلكه به صورت‏ خدمتگزارانى در بهشت از مؤمنان پذيرائى مى‏كنند، و از اين پذيرائى كردن غرق سرورند. 📚بحار الانوار ج5 ص291 ❕اما اين احتمال است و روايتى كه در اين زمينه نقل شده روايت مرسله ‏و بدون سندی است که قابل استدلال نمی باشد . 📚پیام قرآن ج6 ص207 👌تفسیر بهتر آن است که بگوییم آنها هستند بهشتى كه خداوند مخصوصا آنان را براى اين هدف آفريده است. 📚تفسیر نمونه ج23 ص212 ❕اما در رابطه با این که تکلیف فرزندان نابالغ کفار در روز قیامت چه می شود در روایتی از عبد الله بن سلام نقل شده است که می گوید ؛ « از پيامبر خدا پرسيدم و گفتم: مرا آگاه ساز كه آيا خداوند عز و جل بى‏ دليل، مردمى را كيفر مى‏ دهد ، فرمود: «پناه بر خدا! [چنين نيست‏]». گفتم: پس فرزندان ، آيا در بهشت‏ اند، يا دوزخ؟ ❕فرمود: «خداوند تبارك و تعالى [نسبت به مهربانى‏] به آنان سزاوارتر است. هر گاه روز رستاخيز شد و خداوند عز و جل مردمان را براى داورى گرد آورد، فرزندان مشركان را مى‏آورد و به آنان مى‏فرمايد: بندگان و كنيزان من! پروردگار شما كيست؟ و آيين و اعمال شما چيست؟ 👌مى‏گويند: خدايا! پروردگار ما! تو ما را آفريدى و ما چيزى را نيافريده‏ ايم، و تو ما را ميراندى و ما چيزى را نميرانده ‏ايم، و براى ما زبانى كه بِدان سخن بگوييم و گوشى كه بِدان بشنويم و كتابى كه آن را كنيم و فرستاده‏ اى كه از او پيروى نماييم، قرار ندادى و البتّه ما، جز آنچه تو به ما آموخته‏ اى، دانشى نداريم. 👌خداوند عز و جل به آنان مى ‏فرمايد: بندگان و كنيزان من! آيا اگر شما را به كارى فرمان دهم، آن را انجام مى‏ دهيد؟ مى‏گويند: گوش به فرمان توييم، اى پروردگار ما. ❕آن گاه خداوند عز و جل به آتشى كه به آن، فَلَق گفته مى‏شود و سخت‏ترين كيفر در جهنّم است، فرمان مى‏دهد و آن از جايگاه خود به صورت سياه و تاريك همراه با ‏ها و زنجيرها بيرون مى‏آيد. 👌سپس خداوند تبارك و تعالى كودكان مشركان را فرمان مى‏دهد كه خودشان را در اين آتش بيفكنند. هر كه در دانش خداوند عز و جل پيشينه نيك‏بختى داشته باشد، خود را در آن مى‏ افكند؛ ولى آن آتش براى او سرد و سلامت مى ‏شود، همچنان كه براى ابراهيم عليه السلام شد، و هر كه در دانش خداوند عز و جل پيشينه تيره‏ بختى داشته باشد، خوددارى مى‏ كند و خود را در آن آتش نمى‏ افكند. آن گاه خداوند تبارك و تعالى به آتش فرمان مى ‏دهد و آتش، او را به خاطر اين كه فرمان خدا را ترك كرده و از وارد شدن در آن خوددارى نموده است، مى ‏بلعد. پس به دنبال ، در جهنّم خواهد بود» 📚توحید صدوق ص390 📚بحار الانوار ج5 ص291 👌در نقل دیگری آمده است که خداوند می فرماید ؛ « من شما را رو در رو فرمان دادم و مرا اطاعت نكرديد. چه مى‏كرديد اگر فرستاده‏ اى را از غيب برايتان مى‏فرستادم؟». 📚الکافی ج3 ص248 ❕در گذشته تر پیرامون این قضیه بحث کرده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2112 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❓پرسش ❔آیا از دید شما مسلمین اکثریت مردم جهان چون اسلام را قبول نکرده اند اهل جهنم هستند و آتش جهنم منتظر آنان است .❗️ ❓آیا چنین آیینی که معتقد است اکثریت مردم در آتش می سوزند آیین خوبی است❕ 💠پاسخ💠 👌در این شکی نیست که در زمان کنونی یگانه آیینی که مورد قبول و پسند خداوند می باشد تنها آیین اسلام است. 🔶خداوند می فرماید: «هرکس جز اسلام آیینی برای خود انتخاب کند از او پذیرفته نخواهد شد واو در آخرت از زیانکاران است» 🔷 ال عمران 85 🔷ومی فرماید: « دین در نزد خدا اسلام است» 🔷 ال عمران 19 👌امیر مومنان فرمود: "کسی که جز اسلام آیینی را برگزیند شقاوت و بدبختی دامن اورا خواهد گرفت، دستگیره ایمانش از هم گسسته، سقوط او شدید وسر انجام اندوهی طولانی وعذابی مهلک خواهد داشت» 📚نهج البلاغه،خطبه 161 👌بنابراین همگان موظف هستند که تن به آیین اسلام داده و از آیین خود دست بر دارند و اگر عمدا و از روی تعصب و دشمنی ، با اسلام مخالفت کنند شکی نیست که مشمول عذاب خواهند شد . 👌اما باید توجه کرد که هم اکنون بیشتر مردم جهان در عدم پذیرش اسلام مقصر نبوده و مصداق مستضعف می باشند که مشمول لطف الهی واقع می شوند. 🔶خداوند می فرماید: « مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که به راستی تحت فشار قرار گرفته اند و مستضعف بوده اند که نه چاره ای دارند و نه راهی ( برای نجات از محیط آلوده ) می یابند .آنها ممکن است که خداوند مورد عفوشان قرار دهد و خداوند عفو کننده و آمرزنده است» 🔷نسائ 98 - 99 👌در تفسیر نمونه چنین آمده است: « از بررسی آیات قرآن و روایات استفاده می شود افرادی که از نظر فکری یا بدنی و یا اقتصادی آن چنان ضعیف باشند که قادر به شناسایی حق از باطل نشوند و یا اینکه با تشخیص عقیده صحیح بر اثر ناتوانی جسمی یا ضعف مالی و یا محدودیت هایی که محیط بر آنها تحمیل کرده قادر به انجام وظائف و تدین به دین حق نباشند مستضعف هستند» 📚تفسیر نمونه ج4 ص87 👌با توجه به تعریف بالا روشن می شود که بیشتر مردم جهان را مستضعفین تشکیل می دهند زیرا بیشتر آنان در محیط هایی قرار گرفته اند که یا اسلام به آنها نرسیده است و یا اگر هم خبر اسلام به آنها رسیده با توجه به تبلیغاتی که بر علیه اسلام میشود به هیچ عنوان اسلام به عنوان یک آیین سالم به آنان معرفی نشده است. 👌تکلیف این گونه افراد روشن است؛ 1⃣اگر چه به اسلام ایمان نیاورده اند اما انسان هایی هستند که اهل انجام اعمال خیر و کمک به دیگران بوده و از انجام کارهای زشت و پلید مطابق فطرتشان دوری می کنند .این گونه افراد وارد بهشت می شوند. 🔷 امام باقر در مورد این گونه مستضعفان که اهل انجام اعمال نیک بوده اند فرمود: « خداوند در برزخ آنان را مشمول لطف و نعمات بهشتی می کند تا روز قیامت» 📚تفسیر قمی ج2 ص260 📚الکافی ج3 ص246 👌ودر روز قیامت نیز به بهشت می روند چنان که امام صادق فرمود: «مستضعفین به سبب انجام اعمال حسنه و دوری از کارهای زشت وارد بهشت می شوند» 📚معانی الاخبار ، صدوق ، ص201 2⃣اما دسته دوم از مستضعفان که اهل انجام اعمال خیر و نیک نبوده اند و احیانا گرفتار برخی از کارهای زشت نیز می شده اند؛ ❗️برزخ آنان همانند خواب می گذرد و انان چیزی احساس نمی کنند نه مشمول نعمت می شوند و نه گرفتار عقاب ؛ 🔷چنان که امام باقر فرمود: « آنها به حال خود رها می شوند» 📚بحار الانوار ج6 ص235 👌خداوند نیز می گوید روز قیامت آنان می گویند جز لحظه ای در عالم برزخ توقف نکرده اند ( زیرا چیزی را احساس نکرده اند) 🔷روم 55 ❗️و زمانی که قیامت بر پا شود خداوند فرشته ای را به سوی آنان مبعوث می کند همانند آنکه در دنیا برای مردم پیامبرانی را مبعوث ساخت تا حجت را بر آنان تمام کند. 🔶 آن فرشته آنان را دعوت به ایمان به خدا و اطاعت از او می کند و آنان را آزادانه به سوی او فرا می خواند . اگر ایمان آوردند اهل نجات بوده و الا اگر کفر و عصیان پیشه کنند از نجات دور می باشند. 📚الکافی ج3 ص248 📚الفصول المهمه ، حر عاملی، ج1 ص278 باب 56 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
⁉️سوال پس از شهادت حسین علیه السلام چه اتفاقاتی در عالم افتاد لطفا از کتب اهل سنت نشان دهید چون می خواهم در برابر انان احتجاج کنم تا بفهمند مصیبت حسین بسیار بزرگ بوده 💭پاسخ: 1⃣برخورد ستارگان آسمان با یکدیگر: ❗️طبرای و دیگران از علمای اهل سنت روایت می کنند که عیسی بن حارث کندی می گوید: "هنگامی که حسین را شهید کردند تا هفت روز می دیدیم که برخی ستارگان با یکدیگر برخورد می کنند" 📚المعجم الکبیر ج3 ص114 📚تهذیب الکمال ج6 ص433 2⃣دیوارهای خونین پس از طلوع افتاب: ❗️طبری در تاریخ خود نقل می کند: "پس از شهادت حسین به مدت دو یا سه ماه از زمان طلوع خورشید تا بالا امدن افتاب گویی دیوارها به خون آغشته بودند" 📚تاریخ طبری ج3 ص300 📚انساب الاشراف ج1 ص428 3⃣خونین بودن آسمان : ❗️ابن عساکر و دیگران نقل می کنند: "هنگامی که حسین شهید شد آسمان خون بارید و همچنان دیده می شد که تمام اشیا و اسباب مملو از خون بود و همین باران خون در خراسان و شام و کوفه نیز باریده بود" 📚تاریخ مدینه دمشق ج14 ص229 📚تاریخ الاسلام ج5 ص16 4⃣اشک ریختن آسمان: ❗️ابن سیرین می گوید: "آسمان برای هیچ کس جز یحیی بن زکریا و حسین بن علی نگریسته است" 📚سیر اعلام النبلای ج3 ص312 📚بغیه الطالب ج6 ص2634 5⃣تاریک شدن دنیا: "خلف بن خلیفه از پدرش نقل می کند: هنگامی که حسین شهید شد آن قدر آسمان تاریک شد که هنگام ظهر ستارگان آسمان ظاهر شدند و خاک سرخ از آسمان فرو ریخت" 📚تاریخ مدینه دمشق ج14 ص226 📚تهذیب التهذیب ج2 ص305 6⃣جاری شدن خون تازه از زیر سنگ ها: ❗️زهری می گوید: "در روز شهادت حسین زیر هر سنگی را بر می داشتند از زیر آن خون تازه می جوشید" 📚المعجم الکبیر ج3 ص113 📚دلایل النبوه ج6 ص471 ❗️همینطور: 7⃣جاری شدن خون از دیوار دار الاماره ابن زیاد: 📚تهذیب الکمال ج6 ص434 📚تاریخ مدینه دمشق ج14 ص229 ❗️و اتفاقات عجیب دیگر که همگان نشانه حقانیت امام حسین و بزرگی مصیبت ایشان می باشد که جهت اگاهی بیشتر از مدارک آن در کتب اهل سنت رجوع کنید: 📚فضایل الخمسه ،محقق فیروز ابادی ،ج3 ص292 به بعد https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
⁉️سوال ایادرسته که میگن پیامبر بارها برای امام حسین (ع)گریه کردن.وبرای مظلومیتش درصحرای کربلا اشک ریختن? اگه درسته لطفا منبعشو بهم بدید.اگه از اهل سنت هم داشته باشین ممنون میشم 🗯پاسخ: ❗️این مطلب در منابع متعددی از روایات شیعه و سنی نقل شده است . 💎حاکم نیشابوری از علمای برجسته اهل سنت روایت می کند : ❗️"پیامبر روزی امام حسین را دیدند و شروع کردند به گریه کردن .از ایشان سوال کردند که چرا گریه می کنید؟ 💎ایشان فرمودند: "جبرییل بر من نازل شد و اطلاع داد که بزودی امتم همین فرزندم را شهید می کنند و جبرییل مقداری از تربت او را که به رنگ سرخ در آمده بود به من داد" 📚مستدرک علی الصحیحین ج3 ص176 ❗️حاکم همین مضمون را در ج4 ص398 از کتابش نقل می کند. 💭گریه کردن پیامبر گرامی بر امام حسین را دیگران از علمای اهل سنت نیز نقل کرده اند از جمله: 📚متقی هندی در کنزالعمال ج7 ص106 📚مسند احمد بن حنبل ج3 ص242 📚طبری در ذخایر العقبی ص147 📚هیثمی در مجمع الزواید ج9 ص187 📚ابن حجر در صواعق المحرقه ص115 ❗️و...که جهت اگاهی رجوع فرمایید: 📚فضایل الخمسه ،محقق فیروز آبادی ،ج3 ص272 به بعد ❗️مساله گریه کردن پیامبر گرامی بر امام حسین و خبر دادن جبرییل از شهادت ایشان در منابع متعددی از کتب شیعه نیز ذکر شده است مانند: 📚کامل الزیارات ص146 📚کشف الغمه ج2 ص270 📚الارشاد ج2 ص130 📚اعلام الوری ج1ص428 📚امالی صدوق ص191 📚مناقب ابن شهر اشوب ج2 ص209 ❗️و...که جهت اگاهی بیشتر رجوع کنید به : 📚بحار الانوار ج44 ص223 باب30 ❗️روشن است که ما نیز اگر برای حسین علیه السلام گریه و عزاداری می کنیم به پیامبر گرامی اقتدا کرده ایم همان پیامبری که خداوند در باره او می فرماید: "انچه را رسول خدا برای شما اورده بگیرید و اجرا کنید " 💎حشر 7 ❗️ومی فرماید: "برای شما در سیره پیامبر اسوه نیکویی است ( به او اقتدا کنید)" 💎احزاب21 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
سوال برخی اشکال وارد می کنند که قرآن تحت تاثیر محیط صادر شده ( محیط زدگی) واز جانب خداوند نیست مثلا قران قلب را مرکز تفکر می کند اعراف 179، حج 46 تفکر قدیم این بود که قلب مرکز تعقل است ونمی دانستند که مغز داخل جمجمه مرکز تعقل است نه قلب که یک پمپ ساده عضلانی است .محمد هم این غلط را از محیطش گرفته و به اسم خدا وارد قران کرد ♦️پاسخ 💢در تفسیر شریف نمونه بحثی مطرح شده است به عنوان :« مقصود از قلب در قرآن» ♦️و چنین می آورد: « چرا درک حقایق در قرآن به قلب نسبت داده شده است در حالی که می دانیم قلب مرکز ادراکات نیست بلکه تلمبه ای است برای گردش خون در بدن ؟ ❗️در پاسخ چنین می گوییم : «قلب» در قرآنبه معانى گوناگونى آمده است، از جمله:  1⃣به معنى «عقل و درک»، چنان که در آیه37سوره«ق» مى خوانیم: «اِنَّ فی ذلِکَ لَذِکْرى لِمَنْ کانَ لَهُ قَلْب»؛ (در این مطالب، تذکر و یادآورى است براى آنان که نیروى عقل و درک داشته باشند).  2⃣ به معنى «روح و جان»، چنان که درسوره«احزاب» آیه10 آمده است: «وَ اِذْ زاغَتِ الاَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ»؛ (هنگامى که چشم ها از وحشت فرو مانده و جان ها به لب رسیده بود).  3⃣به معنى «مرکز عواطف»، آیه12سوره«انفال» شاهد این معنى است: «سَاُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْب»؛ (به زودى در دل کافران ترس ایجاد مى کنم). ♦️ و در جاى دیگر درسوره«آل عمران» آیه159 مى خوانیم: «فَبِما رَحْمَه مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک»؛ (... اگر سنگدل بودى از اطرافت پراکنده مى شدند).  💢توضیح این که، در وجود انسان دو مرکز نیرومند به چشم مى خورد:  1 ـ مرکز ادراکات، که همان «مغز و دستگاه اعصاب» است و لذا هنگامى که مطلب فکرى براى ما پیش مى آید، احساس مى کنیم با مغز خویش آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار مى دهیم - اگر چه مغز و سلسله اعصاب در واقع وسیله و ابزارى براى روح هستند -.   2 ـ مرکز عواطف، که عبارت است از همان «قلبِ» صنوبرى که در بخش چپ سینه قرار دارد و مسایل عاطفى در مرحله اول، روى همین مرکز اثر مى گذارد، اولین جرقه از قلب شروع مى شود. ما هنگامى که با مصیبتى روبرو مى شویم بالوجدان فشار آن را روى همین قلب صنوبرى احساس مى کنیم و همچنان وقتى که به مطلب سرورانگیزى بر مى خوریم فرح و انبساط را در همین مرکز احساس مى کنیم (دقت کنید). ♦️درست است که مرکز اصلى «ادراکات» و «عواطف» همگى روح و روان آدمى است ولى تظاهرات و عکس العمل هاى جسمى آنها متفاوت است عکس العمل درک و فهم، نخستین بار در دستگاه مغز آشکار مى شود، ولى عکس العمل مسایل عاطفى از قبیل محبت، عداوت، ترس، آرامش، شادى و غم در قلب انسان ظاهر مى گردد، به طورى که به هنگام ایجاد این امور به روشنى اثر آنها را در قلب خود احساس مى کنیم. ❗️نتیجه این که: اگر در قرآن مسایل عاطفى، به قلب (همین عضو مخصوص) و مسایل عقلى، به قلب (به معنى عقل یا مغز) نسبت داده شده، دلیل آن همان است که گفته شد، و سخنى به گزاف نرفته است. از همه اینها گذشته، قلب به معنى عضو مخصوص نقش مهمى در حیات و بقاى انسان دارد، به طورى که یک لحظه توقف آن با نابودى همراه است. بنابراین چه مانعى دارد که فعالیت هاى فکرى و عاطفى به آن نسبت داده شود. 📚تفسیر نمونه ج1 ص88 به بعد ♦️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔خدا در قرآن کریم فرموده هر مصیبتی به شما رسد بخاطر اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند ( شوری32) ❓در اینجا علت همه مصائب اعمال انسان ذکر شده در صورتیکه در آیات و روایات دیگر عوامل دیگری چون آزمون الهی، ترفیع درجات هم ذکر شده. ❓این تناقض ظاهری رو چگونه بایستی حل کرد؟ ❓مثلا معصومین علیهم السلام که هیچ گاه گناهی مرتکب نشده اند تا بخواهد به این دلیل مصائبی به ایشان وارد شود درحالیکه می بینیم زندگیشان سراسر رنج و سختی بوده..❕ 💠پاسخ💠 🌀خداوند می فرماید: « هر مصیبتی به شما می رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند» 🔷شوری 30 👌در تفسیر نمونه چنین آمده است؛ ❗️« گرچه ظاهر آیه عام است و همه مصائب را در بر می گیرد ولی مطابق معمول در عمومات استثناهایی وجود دارد مانند مصائب و مشکلاتی که دامنگیر انبیائ و ائمه معصومین می شد که برای ترفیع مقام یا آزمایش آنها بود. 👌وهمچنین مصائبی که گریبان غیر معصومین را می گیرد و جنبه آزمون دارد و یا مصائبی که بر اثر ندانم کاری ها و عدم دقت و مشورت و سهل انگاری ها در امور حاصل می شود که اثر تکوینی اعمال خود انسان است . 🔶جمع میان آیات مختلف و روایات ایجاب می کند که عموم این آیه را تخصیص بزنیم . ❗️از آنجا که مصایب و گرفتاری برای بیشتر افراد جنبه کیفری و کفاره ای دارد آیه فوق آن را به صورت عموم مطرح ساخته است اما سایر آیات و روایات این عموم را تخصیص زده است و بیان کرده است برخی مصائب برای برخی افراد به سبب شکوفایی استعدادها یا هشدار نسبت به آینده یا آزمون الهی و یا بیداری از غرور و غفلت و مانند آن اتفاق می افتد. 📚تفسیر نمونه ج20 ص441 👌در روایتی آمده است که از امام صادق تفسیر آیه فوق را سوال کردند ایشان فرمودند: ❗️« می دانید که علی و اهل بیتش بعد از او گرفتار مصائبی شدند آیا به خاطر اعمالشان بود در حالی که آنها اهل بیت طهارتند و معصوم هستند از گناهان❓ 🔶سپس افزود: « رسول خدا پیوسته توبه می کرد و در هر شبانه روز صد بار استغفار می نمود بی آنکه گناهی مرتکب شده باشد .خداوند برای اولیائ و دوستانش مصائبی قرار می دهد تا به خاطر صبر در برابر آن از او پاداش بگیرند بی آنکه گناهی مرتکب شده باشند» 📚الکافی ج2 ص325 📚قرب الاسناد ص79 📚تفسیر قمی ج2 ص277 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج4 ص827 👌بنابراین امام می فرماید عمومیت آیه مذکور در مورد برخی افراد نظیر انبیا و اولیا تخصیص می خورد . 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
⁉️سوال با این که مى دانیم خداوند رحمان و رحیم است و نسبت به بندگان خود مهربان مى باشد، چرا در منابع اسلامى اعم از قرآن و حدیث وارده شده است که از خدابترسیم ؟ ترس از خداوند دادگر و مهربان چه مفهومى دارد؟ 🗯پاسخ: ❗️مى دانیم ترس بموقع و به صورت منطقى و معقول در وجود انسان یکى از نعمتهاى الهى است؛ زیرا ترس یک «عامل حفاظتى» است که انسان را در برابر بسیارى از خطرات مصون مى دارد؛ اگر انسان از عوامل خطر نمى ترسید، مثلا از درندگان، فرو ریختن سقف خانه هاى لرزان و بیمارى خطرناک نمى هراسید، دیرى نمى پایید که در کام هر خطرى فرو مى رفت و به زودى رشته زندگى او از هم مى گسست. 🔴همین ترس به انسان هشدار مى دهد که به بدن یک جذامى بدون جهت دست نزند، به لب پرتگاه نرود و در برابر خطرات احتمالى به وسایل ایمنى مجهّز گردد. ❗️اگر در این موارد و مشابه آنها ترس از ضرر و خطر در وجود انسان وجود نداشت، گروههای زیادى خیلى زود به کام نیستى کشیده مى شدند. 🗯البتّه ترس در صورتى مایه حفظ و تکامل انسان شمرده مى شود که منطقى و عقلانى باشد؛ یعنى انسان از عواملى که واقعاً خطرناک هستند بترسد ولى بطور مسلّم ترسهاى بى دلیل و غیر منطقى که از آن به «جُبن» تعبیر مى آورند، مایه عقب افتادگى و وسیله شکست و ناکامى است. ❗️ترس بى جهت آن است که انسان بدون دلیل از موضوعى بترسد و یا در موردى که باید به میدان حوادث برود، از آن فرار کند و در تمام صحنه هاى مختلف زندگى جنبه و قیافه منفى به خود بگیرد؛ این گونه ترسها مسلّماً مذموم و بیهوده و مایه عقب افتادگىد انسان است. 🗯اکنون به مساله ترس از خدابرگردیم: 🔴قرآن مجید چنین مى فرماید: «و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوى باز دارد، قطعاً بهشت جایگاه اوست» 📓نازعات 40 و41 ❗️در این آیه به جاى ترس از خدا، ترس از مقام خداقرار داده شده است. اکنون ببینیم مقصود از ترس از «مقام» خداچیست؟ 🗯مقصود همان مقام عدالت و دادگرى اوست؛ ⁉️آیا عدالت خداترس آور و وحشتناک است؟ ❗️ جواب این سوال روشن است؛ آنها که حسابشان پاک است، از عدالت خداوند ترس ندارند؛ امّا آنها که پرونده تاریکى دارند، مسلّماً از عدالت او مى ترسند؛ زیرا اگر خداوند با بندگان بزهکار خود بر اساس عدالت و دادگرى رفتار کند، باید آنان را مطابق پرونده هاى سیاه خودشان به کیفرهاى سخت محکوم سازد. آیا چنین موضوعى ترسناک و وحشتناک نیست؟ 🗯از این بیان نتیجه مى گیریم که مقصود از ترس خداوند ترس از مقام عدالت او ، ترس از گناه و اعمال زشت خویشتن است؛ اینهاست که باید انسان از آنها بترسد و هر کجا ترس از خدامطرح است، مقصود همین است و بس. ❗️امیرمومنان در یکى از سخنان خود به این حقیقت اشاره مى کند و مى فرماید: «شایسته است هر فردى فقط از عمل ناشایست خود بترسد» 📚نهج البلاغه ،کلمات قصار شماره 82 ⁉️ممکن است سوال شود که هر گاه مقصود از جمله «ترس از خدا» ترس از گناه و اعمال ناشایست است، پس چرا اولیا و پیشوایان معصوم با این که در برابر گناه معصوم بوده و هرگز گناهى از آنان سر نمى زده، بیش از همه از خدامى ترسیدند؟ ❗️پاسخ این سوال چندان پیچیده نیست؛ زیرا بیم آنان از یک رشته «ترک اولى» بود که به هیچ وجه گناه محسوب نمى شود؛ ولى انتظار از آنان این است که آنها را نیز انجام ندهند. انتظاراتى که از آنان هست از دیگران نیست؛ چه بسا ممکن است عملى براى نوع افراد مباح و مشروع و حتّى عبادت شمرده شود، ولى همان عمل براى کسانى که در سطح عالى قرار دارند نسبت به موقعیّت و مقامى که به دست آورده اند، لغزش محسوب گردد» 📚برگرفته از کتاب پاسخ به پرسش های مذهبی،ص667 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔یکی از کانال های ضد دین به روایاتی استدلال می کند که امام حسن زنان زیادی می گرفت و آنان را طلاق می داد خواستم ببینم این روایات صحیح است❗️❗️ 🔶امام صادق گفت: مردی به حضور امام علی رسید و گفت: حسن و حسین و عبدالله ابن جعفر از دختر من خواستگاری کردند، اکنون با تو مشورت می کنم که کدام یک از ایشان را بپذیرم.حضرت فرمود: شخصی که مورد مشورت قرار میگیرد امین است اما فرزندم حسن، طلاق دهنده زنان(طلاق) است. دخترت را به فرزندم حسین بده این کار برای دخترت خیر است. منبع: المحاسن، احمد بن محمد بن خالد البرقی ج ٢ ص ٦٠١ 🔶امام صادق گفت: امام علی در حالى كه بر فراز منبر مشغول سخنرانى بود فرمود: به فرزندم حسن زن ندهيد او زياد طلاق می‌دهد. مردى از قبيله همدان برخاست و گفت: آرى، به خدا قسم ما به حسن زن ميدهيم، در حالی که او فرزند پيغمبر و على بن ابی طالب است اگر بخواهد نگه ميدارد و اگر نخواهد طلاق ميدهد. 📚الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الكافي، ج ٦ ص ٥٦، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،١٣٦٢ هـ.ش. 💠پاسخ💠 ❗️این روایات ضعیف و غیر قابل استدلال است . 1⃣روایت اول از کتاب محاسن مرحوم برقی ارسال دارد زیرا مرحوم برقی روایت را مستقیما از ابن محمود نقل می کند در حالی که بین آنها سال ها فاصله بوده است . ❗️راویانی در این بین بوده اند که از سند حدیث ساقط شده است لذا چون تمام راویان حدیث مشخص نشده است روایت می شود مرسل و بدون سند کامل و روشن است که روایت مرسل ضعیف بوده و قابل استدلال نیست. 2⃣روایت دوم از کتاب کافی نیز ضعیف است . ❗️در سند آن حسن بن محمد بن سماعه قرار دارد که از بزرگان و متعصبان واقفیه بوده و از دشمنان امام رضا علیه السلام محسوب می شده است. 📚رجال نجاشی ص40 ❗️محمد بن زیاد بن عیسی نیز در سند حدیث قرار دارد که راوی به این نام در مجامع رجالی توثیق نشده است و مجهول است . 📚مستدرکات رجال الحدیث ج7 ص101 ❗️این مضامین و نسبت ها به امام حسن از ناحیه دشمنان ایشان ایجاد شده است و به هیچ عنوان صحت ندارد .جهت آگاهی بیشتر به نمایه زیر رجوع فرمایید https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2120 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
⁉️سوال ایا راسته که امام حسن دارای زنان زیادی بود و هر روز زنی می گرفت و طلاق می داد 🗯پاسخ: ❗️امام حسن از جهات مختلف دارای شخصیتی برجسته و صفاتی ممتاز داشت وهیچگاه از یاد خدا غافل نمی شد و چندین بار تمام اموال خود را در راه خداوند انفاق کرد و بارها با پای پیاده حج می گذارد و ... 📚بحار الانوار ج43 ص331 باب 16 ❗️با توجّه به این حقایق، قابل قبول نیست که شخصى داراى چنین اخلاق و رفتار و چنین زندگى که در سراسر عبادت و کوشش در راه خداست آن چنان که بعضى از مورّخان مبالغه جو نوشته اند علاقه و توجّه خارج از حدّ متعارف به مساله ازدواجو زناشویى از خود نشان دهد. 🗯از شواهد زنده این موضوع، تعداد فرزندان آن حضرت است که طبق نوشته مورّخان، اگر آن حضرت همسران زیادى اختیار کرده بود، لازمه اش این بود که فرزندان زیادى هم داشته باشد در صورتى که چنین نیست؛ بالاترین رقم را در مورد فرزندان امام مجتبى ابن جوزى نوشته است که 23 نفر مى باشد. 📚تذکره ص214 ❗️یعقوبى فرزندان آن حضرت را هشت نفر; 📚تاریخ یعقوبی ج2 ص216 ❗️ابن شهر آشوب سیزده پسر و یک دختر; 📚مناقب ج4 ص29 ❗️و مرحوم شیخ مفیدکه در این گونه مباحث بیش از دیگران دقّت و تحقیق داشته، تعداد فرزندان آن حضرت را جمعاً پانزده نفر (اعم از دختر و پسر) مى داند. 📚اعلام الوری ص212 ❗️صاحب کتاب «العدد» که بنا به نقل مرحوم علاّمه مجلسى همسران زیادى براى آن حضرت نوشته است، در عین حال فرزندان حضرت مجتبى را بیش از پانزده نفر ننوشته است. 📚بحار الانوار ج44 ص173 ❗️بدین ترتیب طبق تصریح مورّخان، امام مجتبى حدّاکثر بیش از بیست و سه فرزند نداشته است و این نشان مى دهد که موضوع تعدّد زوجات آن حضرت به آن صورت که در پاره اى از کتاب ها به چشم مى خورد کاملا بى اساس است. 🗯در زمان ما نیز کسانى یافت مى شوند که این اندازه اولاد داشته باشند بدون آن که زنان زیادى بگیرند و احتمال این که آن حضرت همسران زیادى داشته ولى عقیم بوده اند و یا به علل دیگرى فرزندى به دنیا نیاورده اند نیز بسیار ضعیف است و این گونه احتمالات در بررسى موضوعات و مسایل تاریخى فاقد ارزش مى باشد. ⁉️آیا با توجّه به این تعداد فرزندان، دروغ بودن نسبت صدها همسر به امام حسن روشن به نظر نمى رسد؟ و آیا با توجّه به این سند تاریخى، نباید گفت که این گونه اخبار دروغین، ساخته و پرداخته عمّال بنى امیّه است که در جعل اخبار سابقه فراوانى داشتند؟ ❗️ و ما نباید دانسته و ندانسته در مسیر این گونه اخبار مجعول قرار گرفته و با نقل آنها به دشمنان خاندان پیامبر(علیه السلام) کمک کنیم! 🔴علاوه بر این مورّخانى که تعداد زنان حضرت امام مجتبى را زیاد نوشته اند، از تعیین نام آنها و یا نام قبیله آنها فرومانده اند و فقط چند تن از دانشمندان به ذکر نام همسران معدودى اکتفا کرده اند که ما ذیلا به نحوه تزویج آنها اشاره خواهیم کرد. ❗️خنده آورتر آن که برخى از محدثّان که به نحو مبالغه آمیزى ده ها همسر به آن حضرت نسبت داده اند، نوشته اند که پس از شهادت حضرت، همه آن زنها، پاى برهنه در تشییع جنازه امام شرکت کردند. ❗️بى پایگى این سخن از آن جا پیداست که شرکت زنان، آن هم پاى برهنه در میان نامحرمان، معلوم نیست از نظر اسلام تا چه پایه درست است؟ ⁉️اگر چنین چیزى در محیط مدینه صورت مى گرفت; آیا فقهاى اهل تسنّن که همواره دنبال دستاویزى جهت خرده گیرى از اهل بیتمى گشتند، آن را به باد انتقاد نمى گرفتند؟ ❗️بعلاوه، زنانى که به واسطه طلاق از شوهران خود جدا مى شوند، از نظر عاطفى نه تنها هیچ گونه همبستگى با شوهران سابق خود ندارند، بلکه درباره آنها به شدّت دچار افکار منفى مى شوند; بنابر این چگونه قابل قبول است زنانى که پیوند ازدواج آنها مدّتى پیش قطع شده بود، در تشییع جنازه شرکت کنند؟ ⁉️آیا این موضوع ثابت نمى کند که تعداد همسران آن حضرت نیز از این قبیل است؟! ♻️حلّ مساله ❗️آنچه در این زمینه به نظر مى رسد این است که اگر فرض کنیم این عددهاى بزرگ حقیقت داشته است، باید بگوییم مسلمانان آن عصر به واسطه علاقه خاصّى که به پیامبر داشتند، مى خواستند به افتخار خویشاوندى و قرابت با پیامبر نایل گردند و چون پیشواى دوّم، نوه بزرگ آن حضرت و فرزند ارشد امیرمومنان بود، گاهى دختران خود را داوطلبانه به حضرت مجتبى تزویج مى کردند و تنها به تشریفات عقد شرعى اکتفا مى نمودند. ❗️ بنابر این آنها زنان افتخارى پیشواى دوّم محسوب مى شدند که صرفاً روى جهت فوق با حضرت وصلت مى کردند. 🗯و نیز به احتمال قوى، عدّه اى از زنانى که به نام همسران آن حضرت در تاریخ ثبت شده است، زنان بى پناهى بودند که امام مجتبى تکفّل آنها را به عهده گرفته بود و براى آن که تحقیر نشوند، برحسب ظاهر آنها را تزویج مى نمود. 📚صلح الحسن ص11 📚منابع جهت مطالعه و تحقیق: 1⃣پاسخ به پرسشهای مذهبی،ص202 2⃣پیشوایان هدایت،ص41 3⃣منتهی الامال ج1 ص593 4⃣بحا
❔پرسش ❓چرا اسلام در سوره نسای حکم به جواز به همسری گرفتن زنان شوهر دار اسیر شده در جنگ می دهد❔ 🗯پاسخ؛ 1⃣اسلام نکاح زن اسیر شده از کفار را برای مسلمانان بعد از طاهر شدن رحمش‌ به گذشت مدت زمانی از شوهر اولش حلال نموده است؛ 📚وسائل الشیعه ج21 ص104 📚مستدرک الوسائل ج15 ص12 🗯گفته شده است که این حکم مشروط به این است که زن و شوهرش در یک مکان نباشند و بین آن ها فاصله باشد و اگر آن زن و شوهر هر دو با هم اسیر شوند برای غیر شوهرش حلال نخواهد بود. 2⃣این حکم تنها مربوط به زنان کفار است و در جنگ میان دو ملت مسلمان جاری نمیشود 📚وسائل الشیعه ج15 ص76 3⃣حکم جهاد در اسلام تنها جنبه دفاعی دارد.حکم بردگی گرفتن تنها مربوط به جنگی است که کافران و مشرکان برای نابود کردن جامعه اسلامی به کشور اسلامی حمله کنند و یا در صدد تهیه مقدمات آن باشند. ❗️در این صورت مسلمانان تنها حق دارند که مردان و زنان حاضر در میدان جنگ را به بردگی بگیرند نه غیر انان را آن هم تنها در صورت صلاحدید امام و جانشین امام 📚وسائل الشیعه ج15 ص64 باب18 4⃣جواز به همسر گرفتن زنان کافری که به دست مسلمانان اسیر می شدند بر اساس یک واقعیت حاکم بر جوامع آن روز بوده است؛ زیرا این زنان بخشی از نیروهای جبهه دشمن بودند که اگر آزاد می شدند، تقویت جبهه دشمن را در پی داشت. کشتن همه آنان کار بسیار بیرحمانه ای بود. هچنین به کار گرفتن آن ها در معادن و مزارع، بدون این که از حق استفاده از غرایز جنسی برخوردار باشند عواقب خطرناکی از جمله رواج فحشا در بین آن ها را به دنبال داشت . 🗯به همین دلیل اسلام به مسلمانان اجازه داده تا با شرایطی آنان را در منازل و مزارع و ... به کار بگیرند و ضمن رد و ممنوع کردن هر گونه تجاوز و سوء استفاده جنسی ، به مسلمانان اجازه داده است در صورت تمایل با شرایط خاصی با آنان روابط زناشویی مشروع داشته باشند و با رسمیت بخشیدن به این نحوه روابط زناشویی ، تعهدات متقابلی را در طرفین ایجاد کرده است که در سلامت اخلاقی طرفین و جامعه اثرات مثبت بسیار دارد. 👌در تفسیر نمونه چنین آمده است؛ «اسلام تنها دریک مورد اجازه برده گیری میدهد وآن هم در مورد اسیران جنگی است آن هم هرگز جنبه الزامی ندارد. 👌در آن روز زندانهایی نبود که بتوان اسیران جنگی را تا روشن شدن وضعشان در زندان نگهداشت وراهی جز تقسیم کردن آنها در میان خانواده ها ونگه داری به صورت برده نداشت. ❗بدیهی است هنگامی که چنین شرایطی تغییر کند هیچ دلیلی ندارد که امام مسلمین حکم بردگی را درباره اسیران بپذیرد می تواند آنها را از طریق منت یا فدیه آزاد کند .زیرا اسلام پیشوای مسلمین را دراین امر مخیر ساخته تا با در نظر گرفتن مصالح اقدام کند 📚تفسیر نمونه،ج21 ص412 🗯علامه طباطبایی چنین می اورد: «عمده اسباب برده گیری سه چیز بود 1 جنگ 2 زور وقلدری3 داشتن ولایت ابوت وشوهری وامثال ان ❗️اسلام تنها برده گیری در جنگ را امضا کرد آن هم تنها در جنگ هایی معتبر دانست که بین مسلمین و کفار اتفاق افتد که در این صورت مسلمین می توانند اسیر کافر را استرقاق نمایند نه جنگهایی که بین خود مسلمین رخ می دهد ❗️جهت این امضا کردن ومعتبر شمردن برده گیری اسرای جنگی این است که به طور کلی دشمن محارب هدفی جز نابودی انسانیت واز بین بردن نسل بشری و ویران ساختن ابادی ها ندارد وفطرت بشر بدون هیچ تردیدی چنین کسی را محکوم به زوال دانسته وبر هر کسی واجب می داند که اینگونه دشمن های بشریت را جزو مجتمع بشری به شمار نیاورده وانان را مستحق تمتع از مزایای حیات وتنعم به حقوق اجتماعی نداند ونیز حکم می کند بوجوب از بین بردن انان ویا دست کم اسیر کردنشان » 📚ترجمه تفسیر المیزان ج6 ص498 5⃣این اجازه محدود را هم اسلام به آن جهت داد تا مشرکان به حمله بر کشورهای اسلامی ترغیب نشوند و در صدد از بین بردن اسلام نباشند و این حکم به نوعی عامل بازدارنده برای آنها بوده است. 6⃣فتوحاتی که در زمان خلفا صورت گرفت و اسارت هایی که توسط انان محقق شد به هیچ وجه بر اساس تعالیم اسلامی نبوده است و کارهای انان را نباید معیار اسلام دانست. 👌پرسش و پاسخ های مرتبط؛ 1⃣چرا اسلام قانون بردگی را به یک باره از بین نبرد و مورد تایید قرار دارد❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3660 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3661 2⃣چرا امامان برای خود برده داشتند❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/2357 3⃣چرا در اسلام حجاب برای زنان برده واجب نیست❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/4889 4⃣آیا فتوحات و اسارت هایی که در زمان خلفا صورت گرفت مورد تایید اسلام است❓ https://telegram.me/Rahnamye_Behesht/3773 ⭕️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔بنده پاسخ شما را در مورد برنامه اسلام برای آزادی تدریجی بردگان مطالعه کردم ❗️صحیح است که اسلام برای آزادی بردگان داشته اما چرا اجازه برده گیری را به مسلمین داد ❕چرا به اسارت گرفتن در اسلام جایز بوده است ❗️❗️ 💠💠 👌بله آخرين ايرادى را كه ممكن است در موضوع بردگى بر اسلام بگيرند اين است كه درست است اسلام برنامه براى آزادى بردگان ترتيب داده؛ ولى معلوم نيست چرا اسلام وسيله ‏اى براى ايجاد بردگى بدست مردم مى‏ دهد، و اجازه مى ‏دهد اسيران جنگى را سربازان مسلمان به عنوان «برده» خريد و فروش كنند؟! 👌اين آخرين چيزى است كه ممكن است به ما بگويند اما اگر در قضاوت عجله نكنيم و با دقت مطلب را مورد بررسى وتحليل قرار دهيم آن هم حل خواهد شد. ولى در هر حال بايد دانست كه اين ايراد را دول امروز و كسانى كه طرفدار و يا مقلد و پيرو آنها هستند حق ندارند بكنند؛ زيرا معامله ‏اى كه فاتحين آنها با اسيران جنگى خود مى ‏نمايند، و مطالبى كه عدّه ‏اى از آنها پس از آزاد شدن از طرز رفتار دول فاتح نقل مى‏ كنند روشن مى‏ سازد كه اين اسارت بدترين نوع بردگى خشونت ‏آميز است گو اين‏كه حاضر نيستند اين كلمه را در چنين مواردى بكار برند؛ از جمله اين‏كه دول فاتح پس از جنگ جهانى دوّم كارى بر سر ملل مغلوب آوردند كه راستى بردگى در برابر آن صد شرف داشت . ❕در هر حال در اين‏جا به دو نكته بايد توجه داشت ؛ 1⃣براى پى بردن به وضع اسراى جنگى در اسلام؛ بايد ديد اسلام با چه اشخاصى مى ‏جنگد و حدود مقرّرات جهاد در اسلام چيست، بطور خلاصه بايد گفت: جهاد در اسلام افراد بى‏ ايمانى است كه حاضر به هيچ‏گونه سازش با قوانين الهى و حق و عدالت نيستند، و در برابر هيچ منطقى سر تسليم فرود نمى ‏آورند و درصدد نابودی اسلام و مسلمین هستند ، زيرا روشن است كه اسلام به خاطر يك سلسله اغراض سياسى خاص يا منافع اقتصادى با كسى نمى ‏جنگد، اختلافات نژادى و منطقه‏ اى و تزاحم و اصطكاك منافع مادى ملت‏ها در اسلام مجوز جنگ نيست، جهاد در اسلام به صورت «حق» و «باطل»، و «عدالت» و «ظلم» و در مسير آزادى انسانها است. 🔸اگر مقرّرات جهاد اسلامى درست و به دقت رعايت شود كسانى كه در جبهه مخالف قرار دارند طبعاً كسانى خواهند بود كه حاضر به هيچ گونه سازش با حق نيستند و اجراى اصول عدالت اسلامى را با منافع خود مى ‏بينند، و از آشفتگى اجتماع و گمراهى مردم پشتيبانى مى‏ كنند و خلاصه: يك موجود ضد بشرى و طرفدار جهل و فساد خواهند بود. ❕و اگر در زمان اين مقرّرات درست رعايت نمى‏ شده و افرادى را به ظلم و ستم برده و بنده مى‏ ساختند، مربوط به اسلام نيست، زيرا بحث ما درباره قوانين اسلامى و آثار اجتماعى آن است. 🔸تمام اشتباه مخالفين ما در همين جاست كه مجوز جنگ را در اسلام چيزى شبيه آنچه در ميان دول متخاصم از اغراض سياسى و اقتصادى است، دانسته‏ اند. در حالى كه اين طور نيست و در اسلام بر اساس و پايه ديگرى استوارست كه با توجّه به آن، افراد مغلوب و اسير، اشخاص صالح و درست و صحيح العملى نخواهند بود. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 2⃣موضوع مهم و قابل توجّه اين‏جاست كه بر خلاف آن‏چه بعضى خيال مى‏ كنند، حكم بردگى درباره اسيران جنگى يك حكم اجبارى نيست، بلكه اين موضوع بسته به صلاحديد پيشواى مسلمان‏هاست. زيرا پس از آن‏كه جنگ خاتمه پيدا كرد سربازان موظّفند تمام اسيران را تحت الحفظ به نزد پيشواى اسلام بياورند (هيچ‏كس حق كشتن آنها را ندارد!) او يكى از سه موضوع را، با در نظر گرفتن مصالح و شرايط زمان و مكان، درباره آنها اجرا مى ‏كند يا دستور مى‏ دهد آنها را بدون قيد و شرط آزاد كنند يا اگر صلاح دانست در مقابل پرداخت دستور آزادى آنها را صادر مى‏كند.و يا اگر مصلحت اقتضا كند حكم به «استرقاق» و بنده بودن آنها مى‏نمايد. همان طور كه ملاحظه مى‏ شود حكم استرقاق يك حكم الزامى نيست و كاملًا «قابل انعطاف» است و در صورتى كه مقتضى باشد به كلى مى ‏توان از آن چشم پوشيد. 📚مسالک ج 1 کتاب جهاد فصل مربوط به اسران جنگی 👌مطابق تصريح دانشمندان اسلامى، حكومت اسلامى حتماً بايد آنچه صلاح به حال مسلمان‏هاست از اين سه موضوع انتخاب كند. يعنى اگر در يك زمان اوضاع و احوال محيط ايجاب كند كه اسيران جنگى به صورت برده درآيند. يعنى مثلًا تربيت و اصلاح آنها جز به اين راه نشود و زندان و بازداشتگاه به صورت كنونى براى نگهدارى اسيران وجود نداشته باشد اين حكم اجرا خواهد شد. اما اگر با در نظر گرفتن شرايط زمانى و مكانى ضرورتى احساس نگردد و زيان داشته باشد (همانند زمان ما) بطور الزام بايد از آن صرف ‏نظر كرد و يكى از دو حكم ديگر كه اقرب به صلاح است اجرا شود).و با توجّه به اين معنا جاى ايرادى در مورد اسيران جنگى اسلامى باقى نخواهد ماند. 📚اسلام و آزادی بردگان ص 13 ❕خلاصه آنکه اسلام تنها دریک مورد اجازه برده گیری میدهد وآن هم در مورد اسیران جنگی است آن هم هرگز جنبه الزامی ندارد. 👌در آن روز یعنی زمان پیامبر گرامی زندانهایی نبود که بتوان اسیران جنگی را تا روشن شدن وضعشان در زندان و راهی جز تقسیم کردن آنها در میان خانواده ها ونگه داری به صورت برده نداشت. ❗بدیهی است هنگامی که چنین شرایطی تغییر کند مانند زمان ما ، هیچ دلیلی ندارد که امام مسلمین حکم بردگی را درباره اسیران بپذیرد می تواند آنها را از طریق منت یا فدیه آزاد کند .زیرا چنان که گذشت ، اسلام پیشوای مسلمین را دراین امر مخیر ساخته تا با در نظر مصالح اقدام کند 📚تفسیر نمونه،ج21 ص412 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔برخی از معاندان می گویند خداوند و پیامبر اسلام به همسران خودش بزرگترین را کرد و آنها را از ازدواج کردن پس از خودش نهی کرد ❕با این که برخی از آنان چون عایشه جوان بودند ❗️براستی حکم حرمت ازدواج با همسران پیامبر چه دارد ❕ 💠💠 👌حرمت ازدواج با همسران پیامبر گرامی اسلام پس از وفات ایشان ، مساله ای است که مورد قرآن قرار گرفته است و می فرماید ؛ « شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید و نه هرگز همسران او را بعد از او به خود در آورید که این کار نزد خدا عظیم است » ( احزاب 53) ❕در شان نزول آیه نقل شده است ؛ « زمانی که ابو سلمه و خنیس بن حذاقه از دنیا رفتند و پیامبر اسلام با همسران آنها ، ام سلمه و حفصه ازدواج کرد ، طلحه و عثمان می گفتند آیا محمد با زنان ما پس از فوت ما ازدواج کند اما ما پس از فوت او با همسرانش ازدواج نکنیم ، به خدا سوگند می خوریم که پس از پیامبر با همسران او ازدواج می کنیم ، طلحه قصد ازدواج با و عثمان قصد ازدواج با ام سلمه را داشت که خداوند آیه فوق را نازل کرد » 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 4 ص 486 ❕این مضمون را علمای اهل هم نقل کرده اند ؛ 📚الدر المنثور ج 5 ص 214 ❔در اينجا سؤالى پيش مى‏ آيد كه چگونه خداوند همسران پيامبر را كه بعضى به هنگام وفات او نسبتا جوان بودند از حق انتخاب همسر ساخته است؟ 👌پاسخ اين سؤال با توجه به فلسفه اين تحريم روشن است زیرا ؛ 1⃣چنان كه از شان نزول آيه دانستيم، بعضى به عنوان انتقام‏ جويى و توهين به ساحت پيامبر چنين تصميمى را گرفته بودند و از اين راه مى‏ خواستند ضربه ‏اى بر حيثيت آن حضرت وارد كنند. 2⃣اگر اين مساله مجاز بود جمعى به عنوان اينكه همسر پيامبر را بعد از او در اختيار خود گرفته‏ اند ممكن بود اين كار را وسيله سوء استفاده قرار دهند، و به اين بهانه موقعيت اجتماعى براى خويش دست و پا كنند، و يا به عنوان اينكه آگاهى خاص از درون خانه پيامبر و تعليمات و مكتب او دارند به تحريف اسلام پردازند، و يا مطالبى را از اين طريق در ميان مردم نشر دهند كه مخالف مقام پيامبر باشد (دقت كنيد). ❕اين خطر هنگامى ملموس‏تر مى ‏شود كه بدانيم گروهى خود را براى اين كار آماده ساخته بودند بعضى آن را به زبان آورده و بعضى شايد تنها در دل داشتند. از جمله كسانى را كه بعضى از اهل سنت در اينجا نام برده ‏اند طلحه است که اسناد آن بیان شد . ❕خداوندى كه بر اسرار نهان و آشكار آگاه است براى بر هم زدن اين توطئه زشت يك حكم قاطع صادر فرمود و جلو اين امور را به كلى گرفت، و براى تحكيم پايه ‏هاى آن به همسران پيامبر لقب ام المؤمنين داد تا بدانند ازدواج با آنها همچون ازدواج با مادر خويش است ، با توجه به آنچه گفته شد روشن مى‏ شود كه چرا پيامبر لازم بود از اين محروميت استقبال كنند؟ ❕در طول زندگى انسان گاه مسائل مهمى مطرح مى‏ شود كه به خاطر آنها بايد فداكارى و از خودگذشتگى نشان داد، و از بعضى از حقوق حقه خود چشم پوشيد، به خصوص اينكه هميشه افتخارات بزرگ مسئوليتهاى سنگينى نيز همراه دارد، بدون شك همسران پيامبر افتخار عظيمى از طريق ازدواجشان با پيامبر كسب كردند، داشتن چنين نياز به چنين فداكارى هم دارد. 👌به همين دليل اغلب زنان پيامبر بعد از او در ميان امت اسلامى بسيار محترم مى‏ زيستند، و از وضع خود بسيار و خشنود بودند، و آن محروميت را در برابر اين افتخارات ناچيز مى‏ شمردند. 📚تفسیر نمونه ج 17 ص 404 ❕ پاسخ به دیگری ؛ 🔰اوّلًا ؛ زنان پيامبر با آغوش باز از اين مسأله استقبال كرده و در بين مؤمنين عظمت خاصى پيدا كردند و به عنوان «امّهات المؤمنين» خوانده مى‏ شدند و در هيچ جا ديده نشده است كه از اين حكم الهى گلايه ‏اى داشته باشند، پس وقتى خود، افتخار بدانند و راضى باشند، نمى‏ توانيد از آنها دفاع كنيد. اين سخن را كسى مى ‏گويد كه زن را در مورد علايق جنسى بشناسد و شخصيّت او را در علايق جنسى بداند. 🔰ثانياً: بعضى انسانها در يك شرايط اجتماعى قرار مى ‏گيرند كه بايد از خود فداكارى نشان بدهند. اگر زنان پيامبر آزاد بودند كه ازدواج كنند، مورد بهره‏ بردارى سوء افراد ديگر قرار مى‏ گرفتند كه‏ مى‏ شد، احترام پيامبر از بين برود و مفسده ‏اى در درون جامعه اسلامى ايجاد گردد، و لذا بايد براى حفظ حرمت پيامبر و حفظ حريم جامعه اسلامى چنين فداكارى داشته باشند. در جائى كه شوهر مرحوم مى ‏شود و زن براى بزرگ كردن بچّه‏ هاى خود شوهر نمى‏ كند و فداكارى مى ‏كند، و عقلا او را مدح مى ‏كنند، پس در اينجا كه همسر پيامبر به خاطر حفظ فداكارى مى‏ كند، قطعاً پسنديده و مورد ستايش است. 📚کتاب النکاح ، ، ج 2 ص 107 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA