eitaa logo
آرشیو پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
2.7هزار دنبال‌کننده
11 عکس
2 ویدیو
10 فایل
کانال اصلی ؛ @Rahnamye_Behesht #سایت ipasookh.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔این که به امام کاظم باب الحوائج می گویند از می آید ❕چرا ایشان را به این لقب نامیده اند ❗️ 💠💠 👌شیخ عباس می نویسد ؛ «امام کاظم علیه السلام در ميان مردم به باب الحوائج معروف است ( چرا که ) توسّل به آن حضرت براى امراض و بيمارى ها و رفع امراض ظاهرى و باطنى و دردهاى اعضاى خصوصا درد چشم مجرّب است» 📚منتهی الامال ج 3 ص 1463 ❕محمد بن طلحه در مورد صفت باب الحوائج امام کاظم علیه السلام می نویسد ؛ « مردم عراق او را «باب الحوائج الى الله» (دروازه برآمدن حاجات در درگاه الهى) مى خوانند، چراكه نيازهاى خود را با وسيله قرار دادن او به درگاه الهى برآورده مى ديدند. كرامتهاى او حيرت انگيز است و اين است كه او نزد خداوند از جايگاهى راستين و فناناپذير برخوردار است». 📚مطالب السوول ص 83 ❕احمد بن یوسف یکی دیگر از علمای اهل سنت در مورد این صفت امام علیه السلام می نویسد ؛ « امام کاظم نزد مردم عراق به «باب الحوائج» معروف است، زيرا هر نيازمندى كه به درگاه او نياز برده، نوميد بازنگشته است ...» 📚اخبار الدول ص 112 ❕ابو علی که از علمای بزرگ حنبلیان محسوب می شود می گوید ؛ « هرگاه مشكل و گرفتارى مرا فرا گيرد، آهنگ قبر موسى بن جعفر كرده، به او متوسل مى شوم و خدا آن گونه كه دوست دارم مرا برطرف مى كند» 📚تاریخ بغداد ج 1 ص 120 👌امام شافعى» پا را فراتر نهاده، درباره امام و منزلت او مى گويد ؛ « قبر موسى [بن جعفر] كاظم نوشداروى آزموده شده است » 📚تحفه العالم ج 2 ص 20 ❕ابن شهر آشوب نقل مى كند در بغداد زنى ديده شد كه سراسيمه مى دويد. از او پرسيدند كجا مى روى؟ گفت نزد موسى بن جعفر مى روم زيرا فرزندم را زندانى كرده اند. 👌مردى حنبلى مذهب از سر تمسخر گفت او (امام كاظم) در زندان مرد. زن گفت [خداوندا] به حرمت آن كشته در زندان قدرت [خود] را به من بنمايان. خيلى زود فرزندش از زندان آزاد شد و فرزند مرد مسخره كننده به كيفر رسيد » 📚 المناقب ج 4 ص 305 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
⚫️ویژه نامه شهادت امام کاظم علیه السلام ؛ 💠جایگاه امام کاظم علیه السلام در نزد مخالفین ایشان و علمای اهل سنت ؛ 1⃣ «ابو حاتم» درباره امام كاظم عليه السّلام مى گويد: « مورد وثوق، راستگو و يكى از امامان مسلمين است». 📚تهذیب التهذیب ج 10 ص 240 2⃣«خطيب بغدادى» حضرت را چنين توصيف مى كند: « او بخشنده و بزرگوار بود به او خبر مى رسيد كه شخصى او را [با زبان] آزار مى دهد. حضرت كيسه اى حاوى هزار دينار براى او مى فرستاد. گاهى مى شد كه كيسه هاى سيصد و چهارصد و دويست دينارى را در [ميان مردم] مدينه توزيع مى كرد. هرگاه مانند كيسه هاى موسى بن جعفر [عليه السّلام] به كسى مى رسيد او را بى نياز مى كرد». 📚تاریخ بغداد ج 13 ص 27 3⃣توصيف حضرت كاظم عليه السّلام را در بيان «ابن صبّاغ مالكى» چنين مى خوانيم: «مناقب و كرامات آشكار و فضايل و صفت هاى خيره كننده او گواهى مى دهند كه او از آسمان شرافت برآمد و از آن فراتر رفت، اوج شايستگى ها را درنورديد و به ستيغ آن رسيد، سرورى در برابر او قد خم كرد و او آن را مركب خود گرداند و در بهره هاى بزرگوارى به داورى نشست و برگزيده آن را انتخاب كرد و نيك برگزيد». 📚الفصول المهمه ص 217 4⃣«سبط ابن الجوزى» حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام را چنين توصيف مى كند: « موسى فرزند جعفر، فرزند محمد (باقر)، فرزند على بن الحسين، فرزند على بن ابى طالب، كنيه اش «ابو الحسن» و به كاظم، مأمون (به امانت شناخته شده)، پاكيزه و سرور ملقب بود و به دليل عبادت و شب زنده دارى اش، بنده صالح خدا خوانده مى شد». 📚تذکره الخواص ص 312 5⃣«كمال الدين، محمد بن طلحه شافعى» درباره امام كاظم عليه السّلام مى گويد: « او امام گرانقدر، عظيم الشأن، بزرگ و كوشا در اجتهاد، به عبادت و بندگى خداوند بلند آوازه، بر امر بندگى مواظب و در كرامتها مشهور است. شب را به نماز و عبادت و سجده به درگاه خدا سپرى مىكرد و روز را به صدقه دادن و روزه دارى به شام مىرساند. به سبب بردبارى فوق العاده و چشم پوشى از آنان كه در حق وى ستم روا داشته و دست تطاول به سوى او دراز مىكردند «كاظم» خوانده شده است. او بدكردارى نسبت به خود را با نيكى به بدكردار و ظلم ظالم در حق خود را باگذشت از او جبران مىكرد. «عبد صالح» خوانده مى شد، زيرا بسيار عبادت مىكرد. مردم عراق او را «باب الحوائج الى الله» (دروازه برآمدن حاجات در درگاه الهى) مى خوانند، چراكه نيازهاى خود را با وسيله قرار دادن او به درگاه الهى برآورده مىديدند. كرامتهاى او حيرت انگيز است و گوياى اين است كه او نزد خداوند از جايگاهى راستين و فناناپذير برخوردار است». 📚مطالب السوول ص 83 6⃣«احمد بن يوسف دمشقى قرمانى» امام را چنين تعريف كرده است: « او امام گرانقدر، يگانه عصر و حجت [بر مردم] است. شب را به نماز و بندگى صبح نموده و روز را به روزه شام مىكرد. از آنرو «كاظم» خوانده مىشود كه بى حد و حساب بردبار بوده و با كسى كه به حضرتش بدى مىكرد، راه گذشت در پيش مىگرفت. نزد مردم عراق به «باب الحوائج» معروف است، زيرا هر نيازمندى كه به درگاه او عرض نياز برده، نوميد بازنگشته است ... كرامات آشكارى از او ديده مىشود و مناقب خيره كننده اى دارد. از آسمان شرافت برآمد و از آن فراتر رفت و اوج شايستگى ها را در نورديد و به ستيغ آن رسيد». 📚اخبار الدول ص 112 7⃣«محمد بن احمد ذهبى» در توصيف امام موسى بن جعفر عليه السّلام مى نويسد: « [امام] موسى از بهترين حكيمان و از بندگان پرهيزگار خدا بود. مرقد او در بغداد (كاظمين امروز) شناخته شده است. در سال 183 ق. در 55 سالگى زندگى را وداع گفت». 📚میزان الاعتدال ج 3 ص 209 8⃣عبد المؤمن شبلنجى»، امام كاظم را چنين توصيف مى كند: « موسى كاظم رضى اللّه عنه عابدترين اهل زمان خود، دانشمندترين، بخشنده ترين و بزرگوارترين آنان بود. جوياى احوال فقيران و بينوايان مدينه مى شد و شبانه درهم و دينار و ديگر نيازمندى هاى زندگى را براى آنان مىبرد و آنان منبع اين بخششها را نمىشناختند. پس از وفات آن حضرت بود كه از خاستگاه اين كمكها آگاه شدند» 📚نور الابصار ص 218 9⃣ابن حجر نیز می نویسد ؛ « موسی الکاظم وارث علم و معرفت و کمال و فضل پدرش بود ، به او کاظم می گفتند به خاطر کثرت گذشت او از دیگران و حلم ورزیدن او ، و در نزد اهل عراق به باب قضاء الحوائج در نزد خدا معروف بود و او عابدترین مردم زمان خودش و عالمترین و بخشنده ترین آنها بود » 📚الصواعق المحرقه ص 121 ط البابی بحلب 0⃣1⃣یافعی نیز در مورد امام علیه السلام می گوید ؛ « او صالح و جواد و حلیم و کبیر القدر و مقام بود و به خاطر عبادت و سعی و تلاشش در بندگی خدا ، عبد صالح خوانده می شد و بخشنده و کریم بود » 📚مراه الجنان ج 1 ص 394 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که برخی امامان فرزندان خود را به نام نامگذاری کرده اند ❗️❗️مگر عایشه دشمن اهل بیت نبوده است ❕❕ 💠💠 👌مورخان و محدثان شیعی نام یکی از فرزندان دختر امام کاظم علیه السلام را ذکر کرده اند ؛ 📚بحار الانوار ج48 ص287 ❕در رابطه با تعداد فرزندان امام رضا علیه السلام اگر چه اختلاف است ، اما برخی علما نام یکی از فرزندان ایشان را ثبت کرده اند ؛ 📚بحار الانوار ج49 ص221 👌همینطور شیخ نام یکی از فرزندان امام هادی علیه السلام را عایشه ذکر کرده است ؛ 📚بحار الانوار ج50 ص231 ❕چنان که قبلا مفصلا یاد آور شده ایم ، اسم عایشه و اسامی خلفا ، از اسامی میان مردم عربستان بوده است و اختصاص به شخص خاصی نداشته است ، لذا علیهم السلام نیز از این اسامی بهره جسته اند . 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7317 ❕به عنوان مثال هم زمان با عصر امامان، برخی از یاران امامان نامشان بوده است ، افرادی هچون یزید بن حاتم از اصحاب امام سجاد ، یزید بن عبدالملک ، یزید صائغ و یزید کناسی از اصحاب امام باقر علیه السلام ، یزید الشعر ، یزید بن خلیفه ، یزید بن خلیل ، یزید بن عمر بن طلحه ، یزید بن فرقد ، یزید بن مولی حکم از اصحاب امام صادق علیه السلام و حتی نام یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام بن ذی الجوشن بوده است ❗️ 📚جامع الرواه ج1 ص402 ❔آیا می توان گفت این نامگذاری به سبب داشتن یزید بن معاویه و شمر بن ذی الجوشن بوده است ❕ 👌برخی از در مقام پاسخ به نامگذاری فرزندان امامان به عایشه و ابوبکر ، عمر و عثمان چنین می نویسند ؛ ❕« اوّلًا نام هاى نوزادان بيشتر از جانب مادران انتخاب مى شد، نه از جانب پدران؛ و اهل بيت عليهم السَّلام نه همگى، كه اندكى از آنان از بنى هاشم بودند، بنابراين بيشتر از غير بنى هاشم بودند و لذا انتخاب اين نوع اسامى از طرف مادران بوده است و امامان نيز در مقابل عمل انجام شده قرار مى گرفتند و بر تغيير نام نمى ديدند. 👌 اميرمؤمنان در رجز خود مى فرمايد: «من كسى هستم كه مرا حيدر نام نهاد. شير بيشه هاى شجاعتم». 💠ثانياً ؛ نام هاى ياد شده، تنها به سه نفر یا چهار نفر اختصاص نداشته و اين چنين نبوده كه در آن محيط، جز اين افراد چنين نامى نداشته باشند، بلكه از نام هاى و فراوان بوده و از سوى ديگر، در نامگذارى ملاك اين نبود كه چون خلفا یا چنين نام هايى داشتند، پس آن‌ها نيز براى فرزندان خود نام ايشان را برگزيدند، بلكه به خاطر آن بود كه اين نام ها، در ميان امت عربى از نام هاى به شمار مى رفت، به گواه اين كه گروه كثيرى از صحابه پيامبر و غیر آن ها كه هم عصر خلفا بودند، نام هاى ابوبكر، عمر و عثمان و عایشه را بر خود داشتند. 👌مثلا کسانی از صحابه که نام عایشه را داشتند ؛ ۱. عايشه بنت جرير بن عمرو ۲. عايشه بنت سعد بن أبى وقاص الزهرية ۳. عايشه بنت أبى سفيان بن الحارث بن زيد الانصاريه ۴. عايشه بنت عبدالرحمن بن عتيك النضريه ۵. عايشه بنت عمير بن الحارث بن ثعلبة الأنصارية ۶. عايشة بنت قدامة بن مظعون القرشية الجمحية ۷. عايشه بنت معاوية بن المغيرة بن أبي العاص بن أمية. 📚الاصابه ج8 ص235 به بعد 👌نتيجه مى گيريم كه اين نام‌ها از نام هاى فراگير و مشهور در ميان جامعه بوده و نام هاى متداولى به شمار مى رفته است و خاندان رسالت نيز از اين نام هاى مشهور بهره مى گرفتند، بى آن كه ملاك در نامگذارى خلفا یا عایشه باشند. حتى كسانى كه اين نام‌ها را بر خلفا نهاده اند، از همين فراگير استفاده كرده اند. 👌فرض كنيد اين اسامى فراگير نبوده و تقريباً اختصاص به آن چند نفر داشته است، ولى بايد توجه داشت كه زشت كارى يك فرد، نام او را ننگين نمى كند و فرد ارتباطى به نام او ندارد، با اين شرط كه نامش زيبا باشد. ❕منفورترين شخص در ميان مسلمين عبدالرحمن بن ملجم است، ولى نام عبدالرحمن در رجال شيعه و سنّى بيش از آن است كه شمارش شود. نام محمدرضا از نام هاى زيباست؛ مانند نام رضا كه از زيبايى خاصى برخوردارند، حال اگر چند نفر با اين نام‌ها به كارهاى زشت دست زدند، سبب نمى شود كه از اين نام‌ها بهره نگيرند. 👌نمى توان با این دليل واهى و سست بر بى مهرى هايى كه برخى از صحابه نسبت به خاندان روا داشته اند، پرده افكند. 📚نقد کتاب وحدت و شفقت صحابه و اهل بیت با یکدیگر، جعفر سبحانی ص36 👌بله اگر در یک مقطع ، نامگذاری به نام برخی از اسامی دشمنان دین ، تداعی کننده حمایت و محبت آنها در دل باشد ، بی شک چنین نامگذاری است و این همان است که در روایات از آن نهی شده است . 📚وسائل الشیعه ج21 ص398 باب 28 👌❕ادامه پاسخ 👇👇👇 @Rahnamye_Behesht
👌ادامه 👇👇👇 ❕« یعقوب بن می گوید به محضر امام صادق علیه السلام رفتم ، آن حضرت بالای سر فرزندش امام کظم که در گهواره بود ، ایستاده و با او نجوا می کرد ، من صبر کردم تا سخنان امام تمام شود ، امام صادق به من فرمود به نزد مولایت ( امام کاظم ) برو و به او سلام کن ، من هم چنین کردم و او با زبانی فصیح جوابم را داد ، و به من فرمود برو و نام دخترت را که دیروز گذاشته ای تغییر بده زیرا آن اسمی است که خداوند است . 👌یعقوب می گوید برای من دختری به دنیا آمده بود که نامش را ( نام دیگر عایشه ) گذاشته بودم . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « به توصیه او عمل کن تا هدایت شوی ». یعقوب می گوید من هم نام را عوض کردم 📚الکافی ج1 ص310 👌این برخورد امام صادق و امام کاظم علیهما السلام از این جهت بود که به جهت یعقوب بن سراج ، و نامگذاری فرزندش به نام عایشه احیانا در آن شرایط زمانی چنین تداعی می شد که او تایید کننده کارهای عایشه بوده و محبت او را به دل دارد ، لذا آن دو امام بزرگوار دستور به تغییر نام فرزندش دادند ، اما در زمانی که چنین تداعی از این نوع نامگذاری به ذهن نیاید ، بی شک چنین اشکال ندارد ، چنان که بر اساس نقل های فوق الذکر ، برخی امامان نام دختر خود را عایشه گذاشته بودند . ❕اما در زمان و عصر ما ، با توجه به آن که اسامی مذکور ، تداعی کننده یاد و جنایات دین و ائمه می باشد ، لذا عموم شیعیان از این نوع نامگذاری اجتناب می کنند ‌. https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔این که مادران برخی امامان بودند این واسه امامان بد نبود که مادرانشان کنیز هستند ❗️❗️ 💠💠 👌از دید اسلام ،ملاک برتری و شرافت تنها در تقوی و اخلاقی خلاصه می شود نه در برده یا آزاد بودن چرا که می فرماید ؛ "گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوی ترین شما است " 🔰حجرات 13 👌و می فرماید ؛ " با ایمان از زن آزاد بت پرست بهتر است " 🔰بقره 221 ♻️بر این اساس مادران برخی امامان از کنیزان بودند اما کنیزانی که سر آمد زنان خود بودند . ❗️مادر امام کاظم علیه السلام حمیده از کنیزانی بود که امام صادق علیه السلام در او فرمود ؛ "حمیده تصفیه شده از هر دنس و چرکی مانند شمس طلا بود که پیوسته فرشتگان او را حراست و پاسبانی می نمودند تا رسید به من " 📚بحار الانوار ج48 ص6 👌شیخ عباس می نویسد ؛ " آنچه برای من از روایات ظاهر شده است آن است که حضرت حمیده چنان فقیه و عالم به احکام و مسایل بوده است که امام صادق زنان را در اخذ مسایل و احکام دین امر می فرمود که به او کنند " 📚منتهی الامال ج3 ص1466 ❕مادر امام رضا علیه السلام نیز نجمه یا تکتم نام داشت که در مورد او گفته شده است بهترین زنان بود در و دین و حیا . 📚عیون الاخبار ج1 ص24 👌مادر امام جواد نیز ام ولدی به نام نام داشت که افضل زنان زمان خود بود . 📚منتهی الامال ج3 ص1754 ❕بنابراین به هیچ عنوان کنیز بودن مادر برخی امامان سبب نقص بر امامان نمی شود . اعتقادی https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔شیعه همان عقائد مسیحیت مانند عقیده به فداء و فدا شدن عیسی جهت آمرزش گناهان مسیحیان را دارند.در روایتی از امام کاظم در کتب شیعه آمده است که من با دادن جان خودم را حفظ کردم زمانی که خدا بر شیعیان غضب کرده بود ❕❕ 💠💠 👌روایت مورد استناد ، روایتی است که شیخ کلینی در کافی نقل می کند که امام علیه السلام فرمود ؛ « خدای عز و جل بر شیعه غضب کرد ، پس مرا مخیر ساخت که یا من و یا آنها فدا شویم ، به خدا قسم من با دادن جان خودم ایشان را کردم » 📚 ج1 ص260 👌علامه در شرح روایت می نویسد ؛ 🗯این غضب ممکن است به این جهت بود که شیعیان را ترک کرده و امامت آن امام را آشکار کرده اند ، سپس هارون الرشید مردد ماند بین این که شیعیان و تابعان آن امام را بکشد یا این که آن امام را زندانی کرده و او را به شهادت برساند . پس امام برای شیعیان خود دعا کرده و را برای خود خواستند . 📚 ج3 ص126 👌طبق این تفسیر ، این روایت ارتباطی با مساله در نزد مسیحیان ندارد . ❕البته روایت از حیث سند و است و عبارت « » که در سند روایت آمده است نشان دهنده این نکته است . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❓پرسش ❔شبهه دیگر کانال نقد اسلام پاسخ دهید: «وقتی علم غیب امامان شیعه از کار می افتد و دست بی گناهی قطع می شود .» ❗️به روایت زیر توجه کنید: « دو نفر نزد علی آمدند و بر علیه شخصی شهادت دادند که او سارق است .علی دست او را قطع کرد و سپس مرد دیگری آمد و آن دو گفتند اشتباه کردیم این سارق است .علی شهادتشان را نپذیرفت و آنها را به دیه شخص اول جریمه کرد( تهذیب الاحکام ج10 ص153- وسائل الشیعه ج18 ص243) ❓چرا علی از علم غیبش استفاده نکرد تا دست بی گناه قطع نشود❔ 💠پاسخ💠 👌آنچه از روایات استفاده می شود آن است که پیامبر گرامی و امامان اهل بیت با علم غیبشان بین مردم حکمرانی و قضاوت نمی کردند بلکه خداوند آنان را موظف کرده بود تا بین آنان از طریق بینات و قسم خوردن حکم برانند. 🔶پیامبر گرامی فرمود: «من بین شما با بینات و قسم حکم می کنم ( و از طریق علم غیب حکم نمی کنم) .ممکن است برخی شما در بینه آوردن زیرک تر از دیگری باشد و من به نفعش در مال برادرش حکم کنم اما او بداند که آن مال ناحق برای او قطعه ای از جهنم خواهد بود» 📚الکافی ج7 ص414 📚معانی الاخبار ص279 👌در روایتی آمده است: « زمانی که امام علی ابوموسی اشعری را برای حکمیت در جنگ صفین می فرستاد به او گفت :به کتاب خدا حکم کن واز آن تجاوز نکن .پس از آن که او رفت امام فرمود:« دارم می بینم که چگونه به من خیانت می کند» ❗️یکی از اصحاب گفت چرا او را می فرستید درحالی که می دانید خیانت می کند❓ 👌امام پاسخ داد: «اگر خداوند به علم خودش با بندگان رفتار می کرد دیگر نیازی به ارسال رسل نبود» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج2 ص261 🔶امام با این عمل نشان داد که او مامور است بر طبق علل و عوامل طبیعی عمل کند و مجاز به عمل کردن موافق علم غیب نمی باشد 📚مفاهیم القرآن ،سبحانی ،ج3 ص455 👌امام صادق فرمود: «خداوند به پیامبرش وحی کرد که تو موظفی بر طبق بینات حکم کنی» 📚وسائل الشیعه ج27 ص229 👌فلسفه آن نیز روشن است .اگر قرار بود که انبیا و امامان بر طبق علم غیب خودشان حکم بکنند ،تحمل آن حکم بر مردم گران خواهد آمد و آنان آن حکم را قبول نمی کردند .شاهد بر این سخن این است؛ ❗️ امام باقر فرمود: «حضرت داوود از خدای خویش درخواست کرد تا یک داوری از داوری های آخرت را به او نشان دهد. خداوند به او وحی کرد که: ای داوود، من احدی از خلقم را بر آنچه تو خواسته ای مطلع نساخته ام و شایسته نیست کسی جز من بدان داوری کند. حضرت باقر فرمود: با این حال، داوود مجددا از خداوند خواست تا یک داوری از داوری های قیامت را به او نشان دهد. 🔷حضرت فرمود: پس از آن جبرئیل نزد او آمد و گفت: خداوند دعای تو را مستجاب کرد و آنچه خواسته بودی به تو عنایت کرد. ای داوود، اولین دو نفری که فردا نزد تو می آیند داوری میانشان از داوری های قیامت است. 🔷امام فرمود: صبح گاهان داوود در مجلس قضاوت نشست. پیرمردی که جوانی را گرفته بود نزد داوود آمد. جوان شاخه ای انگور در دست داشت. پیرمرد به داوود گفت: ای پیامبر خدا، این جوان به باغستان من وارد شد و درخت انگورم را خراب کرد و بدون اجازه ام از آن خورد و این شاخه انگور را نیز بدون اذن من با خود برداشت .حضرت داوود به جوان گفت: تو چه می گویی؟ جوان اعتراف کرد که چنین کاری را کرده است. 👌خداوند عزوجل به داوود وحی کرد که: «ای داوود، من اگر پرده از داوری های آخرت برایت برگیرم و تو بر پایه آن، میان پیرمرد و جوان داوری کنی نه دلت تاب آن را دارد و نه قوم تو بدان تن می دهند. ای داوود، در گذشته این پیرمرد به زور وارد باغ پدر این جوان شده او را کشته و باغش را غصب کرده و چهل هزار درهم از او گرفته و آن را در کنار باغ دفن کرده است. حال به این جوان شمشیر بده و به او دستور ده که گردن این پیرمرد را بزند. باغ را هم به او تحویل بده و به او دستور ده که فلان جا و فلان جا را بکند و مالش را بردارد.» ❗️حضرت فرمود:« داوود از این جریان وحشت کرد و دل نگران شد و یاران عالم خود را جمع کرد و بدان ها این خبر را باز گفت و داوری را بر پایه وحی الهی، انجام داد.» 📚الکافی ج7 ص421 👌در روایت دیگر آمده است: « مردم بنی اسرائیل از این قضاوت داوود تعجب کردند و با یکدیگر سخن گفتند تا به گوش داوود رسید .لذا داوود از خداوند خواست که این تکلیف و داوری از طریق علم غیب را از او بردارد .خداوند نیز به او وحی کرد که با اتکا به دلائل و شواهد قضاوت کند» 📚الکافی ج7 ص414 🔶حضرت علی نیز در حکم مذکور طبق بینات حکم کردند و مامور به حکمرانی طبق علم غیب نبودند.بنابراین جریان مذکور با علم غیب حضرت منافاتی ندارد. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔لطفا به متن زیر از کانال ضد پاسخ دهید ❗️ ◾️ : فرو كردن انگشت در در هنگام نماز، نماز را باطل نميكند. بدون دادن هيچ توضيحى اصل روايت و ترجمه آنرا خدمتتان مينويسم. روايت از كتاب وسائل الشيعه: محمد بن يعقوب ، عن محمد بن يحيى ، عن محمد بن أحمد ، عن أحمد بن الحسن بن علي ، عن عمرو بن سعيد ، عن مصدق بن صدقة ، عن عمار بن موسى ، عن أبي عبدالله عليه‌السلام ، في المرأة تكون في الصلاة فتظن أنها قد حاضت ، قال : تدخل يدها ، فتمس الموضع ، فإن رأت شيئا انصرفت ، وإن لم تر شيئا أتمت صلاتها : می گوید: درباره زنی که در نماز است و گمان می برد که حیض شده است. امام فرمود: دستش را داخل ببرد و موضع را لمس نماید، پس اگر چیزی دید ، نمازش را قطع کند و اگر چیزی ندید پس نمازش را تمام کند. منبع: وسائل الشيعة ط-آل البیت نویسنده : العلامة الشيخ حرّ العاملي جلد : ١ صفحه : ٢٧٠ فقط تجسم كنيد يك خانمى در حين نماز در مسجد با لباس و چادر نماز بخواهد انگشتش را وارد واژنش كند!!!.............. همانطور که خوانديد در نزد دانشمند ترين امام شيعه كه كل مذهبشان را برگرفته از تعليمات ايشان ميدانند، ميگويد فرو كردن دست در واژن، در زنان و در حين نماز نه وضو و نه نماز را باطل نميكند. 💠💠 👌به راستی انسان از شدت جهل و عداوت این مدعیان نقد تشیع تعجب می کند که چگونه با تحریف روایت می خواهند مطلبی را به مخاطبان خود القاء کند . ❕امام علیه السلام مبین احکام الهی است . یکی از احکام خداوند در مورد نماز و وضو آن است که اگر انسان پس از وضو گرفتن آلت خود را کند وضوی او باطل نمی شود . 🔰امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « مس فرج وضو را باطل نمی کند » 📚التهذیب ج1 ص22 👌معاویه بن عمار از امام صادق علیه السلام سوال کرد در مورد مردی که در نماز واجبش دست به آلتش می زند ، آیا وضو و نمازش باطل می شود ❕ 👌امام علیه السلام پاسخ داد مس آلت سبب بطلان وضو و در پی آن نماز نمی شود ( لا باس به ) 📚الاستبصار ج1 ص88 ❕بر این اساس عمار بن موسی از امام صادق علیه السلام سوال می کند در مورد زنی که در حال نماز خواندن است که گمان می کند حیض شده است تکلیفش چیست ؟ ( زیرا با ثبوت حیض شدن نمازش باطل است و ادامه دادن نماز جایز نیست و حرام است ). 👌امام علیه السلام برای این که زن گرفتار حرام نشود راهکاری ارائه می دهد، می فرماید اگر امکانش است و می تواند موضع را از زیر چادر لمس کند ، چنین بکند ، اگر خونی احساس کرد ، دیگر به نماز ادامه ندهد و اگر چیزی ندید نماز را ادامه دهد . ❔حال کجای این سخن امام دارد که شما به آن اشکال می گیرید ❗️ https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔نزول آیه در شان اهل بیت چگونه دلالت بر عظمت و مقام آن بزرگواران دارد ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « هرگاه بعد از علم و دانشی که به تو رسیده ( باز ) کسانی درباره مسیح با تو به ستیز برخیزند بگو بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم ، شما نیز فرزندان خود را ، ما زنان خود را دعوت نماییم ، شما نیز زنان خود را و ما نفوس خود ( کسی که همچون جان ماست ) دعوت کتیم شما نیز از نفوس خود ، آنگاه مباهله ( و نفرین ) کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم » 🔶ال عمران 61 ❕در روايات اسلامي که و محدثان نقل کرده اند آمده است هنگامي که آيه فوق نازل شد، پيامبر به مسيحيان نجران پيشنهاد مباهله داد، بزرگان مسيحي از پيامبر يک روز مهلت خواستند، تا دراين باره با يکديگر مشورت کنند. اسقف اعظم به آنها گفت: نگاه کنيد اگر فردا محمد با فرزند و خانواده اش براي مباهله آمد از مباهله با او بپرهيزيد، و اگر و يارانش را همراه آورد و هياهو و سر و صدا به راه انداخت با او مباهله کنيد که ادعاي او بي پايه و اساس است. 👌فرداي آن روز، پيامبر در حالي آمد که دست علي عليه السلام را گرفته بود و حسن و حسين پيش روي او حرکت مي کردند، و فاطمه پشت سر او، مسيحيان و در پيشاپيش آنان، اسقف اعظم آنان بيرون آمدند هنگامي که پيامبر را با همراهان مشاهده کردند، اسقف آنان پرسيد: اينان کيانند؟ گفتند: اين يکي پسر عمو و داماد اوست، و اين دو دخترزاده هاي او هستند، و اين بانو، دختر اوست که از همه نزدش گرامي تر است. اسقف نگاهي کرد و گفت: من مردي را مي بينم که مصمم و باجرأت در مباهله است، و مي ترسم او راستگو باشد، و اگر راستگو باشد بلاي عظيمي بر ما وارد خواهد شد، سپس گفت: اي ابوالقاسم ما با تو مباهله نخواهيم کرد، بيا با هم صلح کنيم، و پس از آن، آنان حاضر شدند به شرايط ذمه تن در دهند. 📚تفسیر فخر رازی ج8 ص10 📚تفسیر قرطبی ج2 ص1346 📚روح البیان ج2 ص44 📚روح المعانی ج3 ص188 📚بحر المحیط ج2 ص472 🔰روایات در منابع معروف و دست اول اهل سنت و منابع اهل بیت علیهم السلام آمده است که با صراحت می گوید: آیه مباهله درباره علی علیه السلام و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است از جلمه: 👌 در صحیح مسلم در کتاب فضائل الصحابه در باب فضائل علی بن ابیطالب علیه السلام از سعد بن ابی وقاص نقل شده که معاویه به سعد گفت: چرا ابوتراب علی را سب و دشنام نمی دهی؟ گفت: من سه سخن از پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله به یاد دارم که به خاطر آنها نمی توانم علی علیه السلام را دشنام دهم! و اگر یکی از آنها برای من باشد بهتر از تعداد زیادی اشتران سرخ مو است- این حیوان از گرانبهاترین سرمایه های عرب محسوب می شد- سپس داستان حدیث منزلت (در جنگ تبوک) و داستان پرچم دادن به دست علی علیه السلام در جنگ خیبر را ذکر می کند، و بعد می افزاید: «هنگامی که آیه مباهله نازل شد؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را فرا خواند. سپس عرض داشت: خداوندا اینها اهل بیت من هستند». (و مصداق این آیه اند) 📚صحیح مسلم ج4 ص1871 👌 این حدیث را گروه دیگری از بزرگان اهل سنت نقل کرده اند مانند: 📚ترمذی در صحیح خود ج5 ص638 📚 احمد حنبل در مسند ج1 ص185 📚 بیهقی در السنن الکبری ج1 ص291 📚سیوطی در دُرُّالمنثور ذیل آیه 61 ال عمران 📚حاکم در مستدرک ج3 ص150 🔰وجه دلالت آیه شریفه بر اهل بیت علیهم السلام ؛ 1⃣خداوند به پیامبر گرامی امر فرمود که در مباهله فرزندان و زنان و خود را طلب نماید ، همانطور که گذشت منظور از انفسنا شخص علی علیه السلام است .این که پیامبر گرامی علی را جان و نفس خود خطاب کرده آیا معنای آن مراد است یا تنزیل مقامی است ؟ بدون شک معنای حقیقی منظور نیست یعنی علی پیامبر نیست بلکه منظور این است که علی در فضائل و کمالات و مقامات مانند پیامبر است . 👌پیامبر گرامی افضل از نوع بشر می باشد ، علی علیه السلام نیز که تمام کمالات پیامبر را داراست نیز افضل از تمام بشر و می باشد و شایسته تر از همگان به خلافت و ولایت می باشد . 2⃣هدف از ، دعا و پیروزی حق و غلبه بر دشمن و اثبات قرب الهی می باشد ، پیامبر گرامی برای این غرض اهل بیت خود را با خود همراه کرد و این نشان دهنده قرب و منزلت و بلندی مقام آنان در نزد حق تعالی می باشد به گونه ای که هیچ کس از افراد امت این مقام را ندارند و الا پیامبر باید آنان را با خود می ساخت . ❕از اینجا روشن می شود که اصحاب مباهله نزدیکترین و دوست ترین دوستان خدا هستند و هیچ کس حق تقدم و امیری بر آنان را ندارد . 📚حدیقه الشیعه ج1 ص68 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔اهل سنت می گویند منظور از در آیه مباهله علی نیست بلکه خود پیامبر است یعنی پیامبر گفته است ما خودمان را برای می خ‌وانیم شما هم خودتان را برای مباهله بخوانید ❕❕ 💠💠 👌بی شک این سخن خلاف روایات است که می گوید منظور از انفسنا علی علیه السلام است . ❕از سوی دیگر اگر منظور از ، خود پیامبر باشد ، دعوت کردن از خویشتن معنا ندارد و مفهومی ندارد که خداوند به پیامبر امر کند که از خودت برای مباهله دعوت کن ، زیرا دعوت کننده باید غیر از دعوت شده باشد . 👌بنابراین راهی باقی نمی ماند جز اینکه بگوییم منظور تنها علی علیه السلام است . ❕در مناظره ای که مامون عباسی با امام علیه السلام ترتیب دارد ، مامون از امام علیه السلام پرسید بزرگترین فضیلت امیر مومنان علی که قرآن بر آن دلالت دارد چیست ❕❕ 👌امام رضا علیه السلام فرمود آیه که پیامبر حسن و حسین و فاطمه و علی را با خود برای مباهله برد ، حسن و حسین مصداق ابناءنا بودند و زهرا مصداق نساءنا و علی مصداق ، پس علی علیه السلام به حکم آیه مصداق انفسنا می باشد و او نفس پیامبر به حکم خداوند است. 🔶از سوی دیگر ثابت است که پیامبر اسلام افضل از تمام خلق خدا است ، لذا نفس پیامبر اسلام هم افضل از است . 👌مامون گفت مراد از انفسنا خود پیامبر است و امیر مومنان را شامل نمی شود . ❕امام رضا علیه السلام فرمود آنچه گفتی نیست زیرا دعوت کننده باید غیر از دعوت شده باشد چنان که امر کننده ، آمر محسوب می شود نسبت به دیگری و معنا ندارد که انسان خودش را دعوت کند و بخواند و از آنجایی که پیامبر غیر امیر مومنان را برای مباهله حاضر نساخت ، روشن می شود که علی نفس پیامبر است که خداوند به عنوان دعوت از انفسنا از آن یاد کرده است. 🔶مامون از استدلال امام قانع شد و گفت با این جواب اشکال و سوال من مرتفع می شود . 📚بحار الانوار ج10 ص351 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔آیا راست است که در اسلام حکمی به نام مباهله و نفرین کردن دشمنان دینی داریم ❗️کانال های ضد دین می گویند اسلام به جای آنکه مخالفان خودش را با عقل و منطق مجاب کند آنان را دعوت به و مباهله می کنند آیا این عقلانیست ❕❕ 💠💠 👌«مُباهَله» در اصل از مادّه «بَهْل» (بر وزن اهل) به معناى رها كردن و قيد و بند را از چيزى برداشتن است، و به همين جهت هنگامى كه حيوانى را به حال خود واگذارند، و پستان آن را در كيسه قرار ندهند، تا نوزادش بتواند به آزادى شير بنوشد، به آن «باهِل» مى گويند، و «ابْتِهال» در دعا به معناى تضرع و واگذارى كار به خدا است. و اگر آن را گاهى به معناى و لعن و دورى از خدا گرفته اند نيز به خاطر اين است كه رها كردن و واگذار كردن بنده به حال خود اين نتائج را به دنبال مى آورد، اين بود معناى «مباهله» از نظر ريشه لغت. 💠و از نظر مفهوم متداول ، به معناى نفرين كردن دو نفر به يكديگر است، بدين ترتيب، افرادى كه با هم گفتگو درباره يك مسأله مهم مذهبى دارند در يك جا جمع شوند و به درگاه خدا كنند و از او بخواهند كه دروغگو را رسوا سازد و مجازات كند. 📚لغات در تفسیر نمونه ص 497 ❕مباهله به عنوان آخرین حربه برای غلبه بر خصم بعد از اثر نکردن منطق و استدلال است ، که به عنوان الهی بر حقانیت طریق و مسلکی اعتقادی ایراد می شود . بر خلاف آنچه در پرسش آمد ، مباهله بر خلاف عقل و منطق نیست بلکه کاملا موافق و مطابق عقل و منطق است ، زیرا دو طرف حق و باطل پس از آن که از طریق مذاکرات به نتیجه ای نرسیدند و طرف باطل با لجاجت از پذیرفتن حق امتناع کرد ، اقدام به مباهله می کنند و طرف حق با اقدام به مباهله این نکته را بیان می کند که آیین من مطابق با واقعیت و حقیقت است که می توانم بر این سخن معجزه ای هم ارائه کنم تا شکی در آن باقی نماند ، مباهله همان نقش معجزه را برای اثبات حقانیت دعوت حق می کند . ❕جریان مباهله کردن پیامبر گرامی اسلام با نجران مشهور و معروف است ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7243 👌بنابراین مباهله در برابر مخالفان يك حكم عمومی است که افراد با ايمان كه از تقوا و خدا پرستى كامل برخوردارند به هنگامى كه آنها در برابر دشمنان بر اثر لجاجت به جايى نرسد از آنها دعوت به مباهله می كنند. ❕از امام علیه السلام نقل شده كه فرمود ؛ « اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذيرفتند آنها را به مباهله دعوت كنيد ، راوى مى گويد سؤال كردم چگونه مباهله كنم؟ فرمود ؛ خود را سه روز اصلاح اخلاقى كن و گمان مى كنم كه فرمود روزه بگير و غسل كن، و با كسى كه مى خواهى مباهله كنى به صحرا برو، سپس انگشتان دست راستت را در انگشتان راست او بيفكن و از خودت آغاز كن و بگو خداوندا! تو پروردگار آسمانهاى هفتگانه و زمينهاى هفتگانه اى و آگاه از اسرار نهان هستى، و رحمان و رحيمى، اگر مخالف من حقى را انكار كرده و ادعاى دارد بلائى از آسمان بر او بفرست، و او را به عذاب دردناكى مبتلا ساز ، و بعد بار ديگر اين دعا را تكرار كن و بگو: اگر اين شخص حق را انكار كرده و ادعاى باطلى مى كند بلائى از آسمان بر او بفرست و او را به عذابى مبتلا كن ، سپس فرمود ، چيزى نخواهد گذشت كه نتيجه اين دعا آشكار خواهد شد، به خدا سوگند كه هرگز كسى را كه حاضر باشد اين چنين با من مباهله كند » 📚الکافی ج 2 ص 513_ وسائل الشیعه ج 7 ص 134 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
🤔 ❔چرا عمر ازدواج موقت را ممنوع کرد ❗️آیا راست است که امام علی با خواهر عمر کرده بود ، عمر از این جریان ناراحت شد و ازدواج موقت را ممنوع کرد ❕❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که ازدواج موقت در صدر اسلام و در زمان پیامبر گرامی مشروع و حلال بود اما پس از آن خلیفه دوم ، از این ازدواج جلوگیری کرد ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/5903 ❔این که چرا عمر ازدواج موقت را ممنوع کرد ، در روایات به آن اشاراتی شده است . ❕ از عروه بن زبیر روایت می کند ؛ « خوله دختر حكيم وارد بر عمر بن خطاب شد، و گفت ربيعه پسر اميه زنى را متعه كرده، و آن زن از وى باردار شده، عمر از جاى خود حركت كرد و از شدت ناراحتى رداى خود را به زمين كشيد، در حالى كه مى گفت: اين همان متعه است، و تو اگر زودتر به من خبر داده بودى او را مى كردم» 📚الدر المنثور ج2 ص141 ❕در کتاب الاصابه از ابن الکلبی نقل شده است که گوید «سلمة بن امية بن خلف جمحى، سلمى كنيز آزاد شده حكيم بن امية بن اوقص اسلمى را متعه كرد، و سلمى برايش فرزندى آورد، ولى او فرزند خود شد جريان به گوش عمر رسيد، و او از عمل متعه نهى كرد» 📚الاصابه ج2 ص63 👌در نقل دیگری از عمر آمده است ؛ « من از ازدواج موقت نهی می کنم تا نكاح از مشخص شود » 📚کنزالعمال ج16 ص522 👌در شیعه پاسخ می گوید چنین آمده است ؛ « در مورد متعه و ازدواج موقّت، به پندار بعضى تصوّر عمر بر اين بود كه اگر عقد موقّت جايز شود، شناختن نكاح از زنا مشكل مى شود، چرا كه هر مردى را با زنى ديديم، ممكن است ادّعا كنند كه ما ازدواج موقّت داريم و زنا گسترش پيدا مى کند ، اين پندار بسیار سست است چرا كه به عكس، ممنوع كردن عقد متعه موجب گسترش زنا و بى عفّتى است، زيرا بسيارند جوانانى كه قادر بر ازدواج دائم نيستند يا كسانى كه از همسران خود دورند و بر سر دوراهى ازدواج موقّت و زنا قرار دارند. است جلوگيرى از ازدواج موقّتى كه با برنامه ريزى صحيحى انجام مى شود، آنها را در وادى پرگناه و آلوده زنا و بى عفّتى مى افكند. 👌و به همين جهت در حديث معروفى از على عليه السلام نقل شده است كه «اگر عمر از متعه نهى نكرده بود، هيچ فردى جز بى بند و باران آلوده زنا نمى شد» ( تفسیر فخر رازی ج10 ص50) 📚شیعه پاسخ می گوید ، مکارم شیرازی ص132 ❕اما این که گفته می شود علت تحریم متعه توسط عمر ، ازدواج موقت علی علیه السلام با ، عمر بوده است کاملا ضعیف است و اصلا روایت و نقل مورد استنادی ندارد ، تنها از کتاب انوار النعمانیه نقل شده است ؛ «در خصوص علت تحريم متعه توسط عمر حكايت شده، كه وي شبي حضرت علي را به منزل خودش فرا خواند، پاسي از شب گذشت و عمر تقاضا كرد كه حضرت علي نزد وي بخوابد. صبح زود عمر از اتاقش خارج شد و به صورت اعتراض به حضرت علي گفت: شما معتقد بوديد كه مرد نبايد شب را به تنهايي بدون زن بگذراند و شما ديشب، شب را به تنهايي سپري كرديد حضرت علي گفت: شما از كجا خبر داريد كه من ديشب تنها بوده ام؟ من ديشب خواهرت را متعه نمودم و او نزد من بوده است.عمر اين قضيه را در قلبش مخفي نگه داشت و وقتي قدرت بر تحريم متعه يافت آن را تحريم نمود» 📚الانوار النعمانیه ، جزایری ، ج2 ص320 👌این نقل هیچ گونه ندارد و با تعبیر حکایت شده است ، بیان گردیده که معلوم نیست چه کسی این داستان را حکایت کرده است ، بنابراین قابل اعتماد نمی باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔یکی از کانال های ضد دین این سوال را مطرح کرده است که مسلمین یک روایت بیاورند که امام علی و اولادش با تجاوز عمر و سپاه اسلام و مخالفت کرده و آن را تقبیح کرده باشند ❕لطفا پاسخ دهید ❗️❗️ 💠💠 👌این که خلفای ثلاثه ،مورد غضب اهل بیت و علی علیه السلام بوده اند و اهل بیت آنها را به عنوان کسانی که ایمان به خداوند نداشتند و حق آنان را غصب کرده و مصداق راهنمایان گمراه و گمراه کننده بوده اند به گونه ای که در روز قیامت شدید ترین عذابها در انتظار آنها است ، معرفی کرده اند ، مطلبی ثابت و قطعی است که علامه بزرگوار حدود 200 روایت از اهل بیت در این موضوع تحت این باب نقل می کند ؛ « باب الثلاثه و و فضائح اعمالهم و قبائح آثارهم و فضل التبری منهم و » 📚 بحار الانوار ج30 ص145 باب 20 ❕بر این اساس طبیعی است که موضع اهل بیت در باره فتوحات خلفا که انسان را یاد کشتارهای چنگیز و و ...می اندازد موضعی منفی است به گونه ای که شیعه و سنی اتفاق دارند که علی علیه السلام در این فتوحات شرکت نکردند با این که در زمان پیامبر گرامی در اکثر نبردها حضور داشت . ❕با توجه به آنچه بیان شد این روایت از امیر مومنان به خوبی بیان کننده موضع ایشان در قبال فتوحات است که فرمود ؛ « مسلمان نباید در رکاب کسی که به حکم خدا ایمان ندارد و دستور خداوند را درباره رعایت نمی کند جهاد کند ، اگر در چنین جهادی شرکت کند ، دشمن ما را در غصب حقوق ما و ریختن خون ما یاری داده و مرگ او مرگ دوران جاهلیت است » 📚علل الشرایع ج2 ص464 📚الخصال ج2 ص625 📚تحف العقول ص114 🔶در نقل دیگری خطاب به بن زیاد فرمود ؛ « ای کمیل جهاد تنها در صورت حضور امام عادل جایز است ( و جهاد با امام حرام است )» 📚مستدرک الوسائل ج11 ص33 👌در نقل دیگری امام رضا علیه السلام فرمودند ؛ « جهاد لازم و واجب است تنها در صورت حضور امام » 📚وسائل الشیعه ج15 ص49 🔶در حدیث آمده است که خداوند به پیامبر گرامی عرضه داشت ؛ « جهاد مسلمین تنها به اذن تو یا امامان از فرزندان تو است که دارای درجات و است » 📚مستدرک الوسائل ج11 ص33 👌در نقل دیگری آمده است که بشیر به امام صادق علیه السلام عرضه داشت ؛ « در خواب دیدم که جهاد بدون اجازه امام واجب الاطاعه حرام است مانند گوشت میته و خون و گوشت خوک و تو به من گفتی بله چنین است . 👌امام صادق علیه السلام فرمود بله مطلب همان گونه است که تو در خواب دیده ای » 📚الکافی ج5 ص27 📚التهذیب ج6 ص134 👌این روایات صراحتا فتوحات زمان خلفا را چون تحت نظر امامان جائر و ظالم صورت گرفته و بدون اجازه امام معصوم و عادل بوده است ، فتوحاتی ظالمانه قلمداد می کند به گونه ای که کشتگان چنین فتوحاتی نیز شهید محسوب نمی شوند . ❕جهت آگاهی بیشتر به دو نمایه زیر مراجعه فرمایید ؛ 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3773 🔶 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3347 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔 ❔لطفا درباره این روایت توضیح دهید ❗️ ⚡️امام باقر در پاسخ به سوالی می گوید که عروس را هنگام خواستگاری باید دید زیرا که داماد با بهای زن را می خرد 📕ترجمه فروع کافی ج6ص195 💠💠 👌در روایاتی که در گذشته مفصلا حول آن بحث کرده ایم وارد شده است که انسان می تواند در جلسه به بدن زنی که می خواهد با او ازدواج کند و قصد جدی در کار است و مانعی نیز برای ازدواج وجود ندارد با رعایت شرایطی کند ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6371 ❕در روایات دیگری برای این جواز آورده شده است که از آنجایی که فرد خواستگار مشتری زن است و گویی قصد خرید او را دارد ، طبیعتا نگاه کردن به او جهت بیشتر بی اشکال است . 🔸عبداللَّه بن سِنان مى گويد ؛ «از حضرت صادق عليه السلام پرسيدم وقتى شخص اراده دارد با زنى ازدواج كند آيا جايز است به موى او نگاه كند؟ فرمود: آرى، زيرا به قيمت خريدار اوست و او را می خرد » 📚التهذیب ج 7 ص 435 👌این مضمون در روایات دیگری نیز وارد شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 87 باب 36 ❕مراد از گرانترین قیمت جهت خرید ، مهریه نیست زیرا ارزش پولی مهریه گرانترین قیمت محسوب نمی شود خصوصا با توجه به آنکه تاکید شده است که مهریه باید کم و باشد و از قرار دادن مهریه زیاد نهی شده است . 🔹 در نقلی آمده است ؛ « از برکت زن آن است که مهریه اش باشد و از شومی زن آن است که مهریه اش زیاد باشد » 📚الفقیه ج 3 ص 387 ❕تعبیر به خرید و فروش در روایات فوق تعبیری مجازی است به این که انسان با ازدواج کردن تمام زندگی و دارایی و عمر و وقت خود را صرف همسر و زندگی او می کند و تمام زندگی خود را می دهد تا همسرش را به دست آورد و نزد خود تا آخر عمر نگه دارد ، وقتی انسان چنین بهای مهمی پرداخت می کند ، حقش است که نسبت به آینده اش شناخت لازم را بدست آورد ، لذا در نقلی امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « نگاه کردن به زنی که قصد ازدواج با او است بی اشکال است ، زیرا اگر جز این باشد چرا انسان مال ( و زندگیش ) را در اختیار همسرش قرار می دهد » 📚الکافی ج 5 ص 365 🔹متفکر شهید ، می آورد ؛ « روایات ( فوق ) به آن معناست که آنچه انسان در زندگى زناشويى مايه مى گذارد از هر چيز گرانبهاتر است. واضح است كه مراد مهريّه نيست، زيرا ارزش پولى مهريّه گرانبهاترين نيست؛ بلكه مقصود اين است كه مى خواهد با او زندگى كند و عمر خويش را با او بسر برد » 📚مجموعه آثار ج 19 ص 534 👌فقیه ارجمند شیرازی می آورد ؛ « اين احاديث تعبير به خريدار و مشترى كرده بود ولى بايد توجّه كرد كه تعبير به خريدار معنايش اين نيست كه زنان خريد و فروش مى شوند چون نمى توان آنها را از خودشان خريد و اگر خريد و فروش باشد چرا بعد از طلاق مهريّه مى گيرند در حالى كه معامله فسخ شده است. اينها دليل است كه كلمه خريدار و فروشنده كنايه و مجاز است و معنى آن، اين است كه به خاطر كمالات معنوى و انسانى ، بهاى مهمّى جهت ( ازدواج و ادامه زندگی که عمر و سرمایه زندگیش است ) مى پردازند » 📚کتاب النکاح ج 1 ص 70 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185 https://sapp.ir/poorseman
سوال ایا امام حسن و امام حسین در فتوحات شرکت کردند؟ ✅پاسخ ما در گذشته در مورد فتوحات نظر خود را داده ایم که این فتوحات مورد تایید امامان نبوده است و به برخی از جنایاتی که در این فتوحات صورت گرفته اشاره داشته ایم و اورده ایم که انان تنها ایران را فتح کردند و ایرانیان سالها بعد با تحقیقات دانشمندان خودشان اسلام پذیرفتند واین امر حدود قرن سوم یعنی حدود 300 سال پس از فتح ایران صورت گرفت واوردیم اسلام نخستین بار در زمان پیامبر گرامی توسط حضرت امیر به ایران راه یافت 📚خدمات متقابل اسلام و ایران ،شهید مطهری ♦️و بر خلاف برخی به هیچ عنوان خود را ملزم نمی دانیم که از فتوحات دفاع کنیم .جهت دیدن کاملتر پاسخ کلید واژه « دلیران » را در کانال سرچ کنید ❗️حال می گوییم: ایا می توان پذیرفت امام حسن و امام حسین در فتوحاتی شرکت کرده باشند که انسان را به یاد جنگ های چنگیز،تیمور مغول و تاتار در قرون متمادی می اندازد و نظاره گر اعمال غیر انسانی برخی فرماندهان به ظاهر مسلمان باشند که بسیاری از انان مایه ننگ اسلام و مسلمانان گردیدند ؟ ♦️پاسخ روشن است این دو بزرگوار برای عدم شرکت خود در فتوحات همان دلایل پدر بزرگوار خویش را داشتند 🔵اما در رابطه با گزارش برخی منابع تاریخی اهل سنت در باره حضور ان دو بزرگوار در فتوحات باید گفت: 1⃣طبیعی است که تاریخ سازان متعصب طرفدار مکتب سقیفه برای توجیه غصب خلافت و فتوحات خلفای خود به هر بهانه ای از جمله گزارش هایی که هویت و اعتبار انها بررسی خواهد شد متوسل گردند 2⃣گزارش بلاذری در فتوح البدان ج1 ص330 گذشته از انکه سلسله سند ندارد از شرکت حسنین با تعبیر « چنان که گفته میشود» خبر داده که ضعف و عدم اعتماد به چنین خبری روشن است 3⃣در گزارش طبری در ج2 ص607 « حنش بن مالک » مجهول است و علی بن مجاهد کذاب ( تهذیب التهذیب،ج7 ص330) بوده است 4⃣گزارش ابونعیم در اخبار اصفهان ج1 ص112 نیز همان گزارش طبری است و روایت دیگری نیز می اورد که مرسل است 5⃣روایت ابن خلدون نیز در معجم البلدان ج4 ص315 بدون سند است ♦️امام خمینی چنین می نویسد: « حضور برخی از اصحاب خاص امیر مومنان در فتوحات ثابت نیست تا چه رسد به امام حسن ودرباره برخی از اصحاب خاص ان حضرت اگر هم ثابت باشد از سر ناچاری و جلوگیری از جنایات بیشتر در فتوحات بوده نه این که جنگ ها مورد تایید انان باشد» 📚کتاب البیع،ج3 ص105 ♦️پرسمان اعتقادی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔آیا راست است که امام حسین در شب عاشورا و صبح آن غسل کردند و نوره کشیدند ❕مگر بی آب نبودند ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که عمر سعد در روز هفتم ماه محرم به دستور عبید الله آب را به روی امام حسین علیه السلام و بست ، امام در مرحله اول برای مقابله با بی آبی ، چاهی حفر کردند که وقتی عبید الله مطلع بر این قضیه شد به عمر سعد دستور داد کاری کند که امام نتواند از مذکور استفاده کند . 👌امام علیه السلام در دومین اقدام برای دست یابی به آب حضرت را با سی سوار و بیست پیاده راهی شریعه فرات کرد تا آب مورد نیاز را فراهم کنند ، آنان نیز چنین کردند . ❕ظاهر آن است که این آب تا شب عاشورا پاسخگوی نیاز امام علیه السلام بوده است . شب عاشورا امام علی اکبر را با سی سوار و پیاده برای تهیه آب فرستاد و آنها آب تهیه کردند ، اما چنان که می آید ظاهر آن است که تمام آن آب فراهم شده قابل شرب نبوده است . 🔶با آغاز نبرد و غلبه کردن تشنگی بر امام حسین علیه السلام دو مرتبه حضرت عباس را برای تهیه آب فرستادند که در این مرحله حضرت عباس شهید شدند . 👌در مرحله آخر خود امام بارها برای آوردن آب به سوی رفتند اما با حمله سپاه دشمن مواجهه شده و نتوانستند کار به جایی ببرند . ❕تفصیل آنچه گفته شد را در نمایه زیر ببینید؛ 🔶 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1279 ❔حال سوال این است که آیا راست است که امام حسین علیه السلام و یارانشان در شب وصبح عاشورا کردند و کشیدند ❗️ 👌چنان که گفته شد امام حسین علیه السلام در شب عاشورا علی اکبر را برای تهیه آب ارسال کردند . ❕شیخ صدوق به نقل از امام سجاد علیه السلام می آورد؛ « امام حسین علی اکبر را با سی سوار و بیست پیاده برای آوردن آب فرستاد ، در حالی که بسیاری آنها را تهدید می کرد ، ( علی اکبر آب را تهیه کرد ) آنگاه امام حسین به یارانش فرمود برخیزید و آب بنوشید که آخرین توشه شماست ، و وضو بگیرید و غسل کنید و لباس هایتان را بشویید که کفن هایتان می شود » 📚امالی صدوق ص220 📚بحار الانوار ج44 ص316 👌این که امام علیه السلام دستور می دهد که یارانش با آب مذکور و شست و شوی کرده و لباس هایشان را بشویند قرینه است ، بر این که تمام آبی که حضرت علی اکبر کرده بود ، قابل شرب نبوده است و تنها مقداری از آن قابل شرب بوده که امام نسبت به آن مقدار دستور به می دهد و مقدار دیگر آن قابل شرب نبوده است که امام علیه السلام در مورد آن مقدار دستور به غسل و شست و شوی بدن و لباس ها می دهد . ❕صبح عاشورا نیز امام علیه السلام و تنی چند از یاران با همان مقدار آبی که قابل نبوده است، خود را شست و شوی داده و نوره کشیده اند تا با پاکی و طهارت ظاهری و باطنی به ملاقات خداوند بروند. 👌سید بن طاووس نقل می کند ؛ « چون صبح شد ، حسین فرمان داد تا خیمه ای برایش برپا شود ، و نیز فرمان داد تا کاسه بزرگی که در آن مشک فراوانی ریخته بودند آماده کنند و در داخل آن قرار داده شد . سپس امام به درون خیمه رفت تا نوره بمالد ، بریر بن حصین همدانی و عبد الرحمان بن عبد ربه بر در خیمه ایستاده بودند تا پس از امام نوره بمالند » 📚اللهوف ص154 👌این مضمون مورد نقل نیز قرار گرفته است ؛ 📚تاریخ طبری ج5 ص423 📚الکامل فی التاریخ ج2 ص561 📚البدایه و النهایه ج8 ص178 📚انساب الاشراف ج3 ص395 📚مثیر الاحزان ص54 👌دیده می شود برخی با شتابزدگی اقدام به رد نقل هایی می کنند که سخن از غسل کردن و نوره کشیدن در شب و صبح عاشورا دارد ، با این استدلال که با کمبود آب چنین چیزی معقول نیست ، اما چنان که گذشت قرائن گواه است که امام حسین علیه السلام و یاران با آب غیر قابل اقدام به غسل کردن و نوره کشیدن کرده بودند بنابراین لزومی به رد نقل های مذکور نمی باشد . https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
❗️شبهه از کانال ضد دین حسین به اموال یزید دستبرد زد: در روایتی که در یکی از معتبرترین کتب تاریخ مسلمانان یعنی تاریخ طبری با سند صحیح آمده حسین بن علی امام سوم شیعیان شخصیت چندان اخلاقمداری نبوده متن روایت: قال 👈ابومحنف👉:حدثنی الحارث بن کعب الوالبی،عن عقبة بن سمعان قال:. ✍ترجمه: عقبه بن سمعان گوید: وقتی حسین از مکه درآمد فرستادگان عمرو بن سعید بن عاص به سالاری یحیی بن سعید راه او را گرفتند و گفتند: باز گرد، کجا میروی؟!….والخ آنگاه حسین برفت تا به تنعیم رسید و کاروانی آنجا دید که از یمن می آید و بحیر بن ریسان حمیری که از جانب یزید عامل یمن بود برای وی فرستاده بود که پیش یزید می بردند. حسین کاروان را بگرفت و همراه ببرد(کاروانی که متعلق به وی نبود را صاحب شد), پس از آن به شتر بانان گفت: شما را مجبور نمیکنم، هر که خواهد با ما به عراق آید کرایه او را می دهیم و مصاحبتش را نیکو می داریم وهر که نخواهد همینجا از ما جدا شود کرایه او را به قدر مسافتی که پیموده می دهیم. 📚تاریخ الطبری، جلد پنجم، ص385 و 386 به تحقیق محمد ابراهیم،چاپ دارالمعارف مصر 💥حسین بن علی در راه کربلا به کاروانی تعلق به عامل یزید در یمن بر می خورد که اقلامی را برای یزید به دمشق می برده است. ایشان کاروان را توقیف کرده و اموال آن را صاحب شده و با رأفت اسلامی به شتربانان می فرماید دوست دارید بار را برای من تا عراق بیاورید، دوست ندارید برید. اینکه این امام معصوم و عاری از گناه! مگر برای امر به معروف نرفته بود ؟ خوب چرا سر راه دست به دزدی و راهزنی میزند ؟؟ 💎پاسخ : ❗️بررسی سندی روایت: 1⃣این روایت در کتب شیعه نیامده است .بلکه طبری که از متعصبین و از مخالفین سرسخت اهل بیت است این روایت را نقل کرده لذا روایتش مردود است.جهت اثبات دشمنی و مخالفت طبری با اهل بیت یک نمونه یاد آور می شویم . ❗️طبری در تاریخ خودش نقل می کند که پیامبر در جریان یوم الدار در جمع خویشان خود چنین فرمود: "کدامیک از شما مرا براین امر کمک می کند تا برادر ووصی وجانشین من درمیان شما باشد؟ 💭حضرت علی پاسخ مثبت داد. ❗️پیامبر درموردش فرمود: "همانا این شخص برادر ووصی وجانشین من در میان شما است" 📚تاریخ طبری،ج2 ص220 ❗اما همین طبری در تفسیرش وقتی این داستان را نقل می کند سخنان پیامبر را تحریف می کند وچنین نقل می کند: "پیامبر گفت کدامیک از شما مرا یاری می کند تا برادر من وچنان وچنان باشد"( لیکون اخی وکذا وکذا) ❗️ووقتی علی اعلام آمادگی کرد سخن پیامبر را خطاب به او چنین می آورد: "این شخصی برادر من وچنان وچنان است"( ان هذا اخی وکذا وکذا) 📚جامع البیان،ج19 ص149 ❗️دیدیم که چگونه طبری لجاجت و تعصب خود را در برابر ولایت اهل بیت با تحریف کردن نشان می دهد 2⃣در سند روایت ارسال وجود دارد و برخی از راویان ذکر نشده اند .روشن است که روایت مرسل قابل استناد نیست .بین ابو مخنف که در عصر امام صادق بوده با عقبه بن سمعان که از یاران امام حسین بوده راویانی بوده اند که ذکر نشده و تنها به یک راوی اشاره شده است . 3⃣روایت طبری از ابو مخنف هم ارسال دارد .زیرا طبری مستقیما از ابو مخنف نقل می کرد در حالی که سال ها بین انها فاصله است .با یک روایت مرسل و بدون سند نمی توان بر مطلبی بدین مهمی استدلال کرد 4⃣یکی از افرادی که در سند روایت واقع شده است حارث بن کعب والبی است که مجهول است لذا روایتش مردود است 📚مستدرکات علم رجال الحدیث ج2 ص275 5⃣در کتبی همانند ارشاد شیخ مفید سخنی از مصادره اموال نیست و فقط امده است که امام در منزل تنعیم شتران این کاروان را اجاره کرده بود 📚الارشاد ج2 ص68 ❗️بحث دلالت: 💭بعد از عهد شکنی معاویه در اعلام ولایت عهدی فرزندش یزید (که بر خلاف مفاد صلح نامه امام حسن مجتبی و معاویه بود)، امام حسین حکومت یزید را نامشروع دانسته و وظیفه خود را مخالفت و قیام در برابر آن می دانست و از همان روزهای نخست حکومت یزید حرکت اعتراضی خود را آغاز کردند و به مکه رفتند. بعد از اینکه مأموران یزید در صدد بودند با هتک حرمت مکه و بیت الله آن حضرت را به قتل بر سانند، حج خود را ناتمام گذاشته و مکه را به قصد عراق ترک کردند. در این زمان مبارزه بین امام و مأموران مخفی یزید شروع شده بود. در منزل تنعیم که بعد از مکه در مسیر عراق قرار گرفته است امام در راستای مبارزه خود دستور مصادره اموال کاروان یزید را صادر کردند و با این کار خود عدم مشروعیت یزید را عملاً به همگان اعلام نمودند.  ❗️امام از جانب خداوند حاکم و امام بوده است که یزید حق حکومت او را سلب کرده بود و امام حق تصرف در اموال حکومتی را داشته است .امام بنابر مصلحتی که دیدند اقدام به این کار کردند و روشن است که این تصرف در مال غیر نبوده است بلکه اموالی بوده است که تصرف در آن حق امام بوده و یزید به ناحق در آن تصرف کرده بود. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
❓پرسش ❔آیا کشتار یهودیان بنی قریظه توسط مسلمین صحت دارد که حدود 600 یا هفتصد نفر از مردان آنان را سر بریدند❔آیا این حکم عادلانه بود که پیامبر اجرا کرد❓ 👌پاسخ: ❗️توجه به نکاتی چند لازم است: 1⃣نخستین سالی که پیامبر گرامی وارد شهر مدینه شد برای پایان دادن به تمام دسته بندی ها و اختلافات داخلی پیمانی را منعقد ساخت که براساس آن یهودیان مدینه متعهد شده بودند هرگز بر علیه مسلمین و پیامبر اقدامی نکنند و به آنان صدمه ای وارد نکنند و اسلحه و مرکب در اختیار دشمنان قرار ندهند که اگر بر خلاف آن عمل کنند پیامبر با آنان همانند دشمن رفتار خواهد کرد ودر ریختن خون آنها و ضبط اموال و اسیر کردن زنان و فرزندان آن ها دستش باز باشد. 📚بحار الانوار ج19 ص110 2⃣تمام طوایف سه گانه یهود با عناوین مختلف پیمان را نقض کرده و آن را نادیده گرفتند.بنی قینقاع مسلمانی را کشتند و بنی النضیر نقشه کشتن پیامبر را طرح کردند.پیامبر نیز آنان را از محیط مدینه بیرون کرد. ❗️یهود بنی قریظه نیز در جریان جنگ احزاب شهر مدینه را دچار ناامنی کردند و برای ترساندن مسلمانان به خانه های آنان ریختند و اگر مراقبت پیامبر نبود چه بسا شهر به دست انان سقوط می کرد و مجاهدان مسلمان کشته و اموالشان اسیر و زنان و اولاد آنان اسیر می شدند. 3⃣بنی قریظه راضی شد که سعد معاذ برای انان حکم دهد.سعد حکم داد که مردان آنان که در توطئه شرکت داشته کشته شده و زنان و کودکان آنها اسیر شوند و اموالشان در اختیار مسلمین قرار گیرد. 4⃣سعد معاذ این حکم را به دلائل زیر صادر کرد؛ 🔷1-یهودیان بنی قریظه، چندی پیش با پیامبر پیمان بسته بودند که اگر بر ضد مصالح اسلام و مسلمانان قیام کنند، و دشمنان آئین یکتاپرستی را یاری نمایند، و فتنه و آشوبی برپا کنند، و بر ضد مسلمانان تحریکاتی بنمایند، مسلمانان در کشتن آنها آزاد باشند. او با خود فکر می کرد که اگر من آنها را طبق این پیمان موأخذه کنم، نظری بر خلاف عدالت نداده ام. 🔶2 -گروه پیمان شکن، در سایه سرنیزه های نیروهای عرب مدتی شهر مدینه را دچار ناامنی کرده، و برای ارعاب مسلمانان به خانه های آنها ریختند، و اگر مراقبت پیامبر نبود، و گروهی را برای استقرار امنیت در شهر، از لشکرگاه به داخل شهر اعزام نمی کرد، چه بسا نقشه های بنی قریظه عملی می شد، و آنان در این صورت مردان جنگنده مسلمانان را اعدام می کردند، و اموال آنها را ضبط و زنان و اولاد آنها را به اسارت درمی آوردند، سعدمعاذ با خود فکر کرد که اگر من در حق آنها چنین داوری کنم، سخنی بر خلاف حق و عدالت نگفته ام . 🔶 3-سعد معاذ، رئیس قبیله اوسیان با بنی قریظه هم پیمان بود و دوستی نزدیکی با هم داشتند .احتمال دارد که او از قوانین جزائی یهود اطلاع داشته است.متن تورات یهود اینست که: «هنگامی که به قصد نبرد آهنگ شهری نمودی، نخست آنها را به صلح دعوت نما، و اگر آنها از در جنگ وارد شدند، شهر را محاصره کن و همینکه بر شهر مسلط گشتی همه مردان را از دم تیغ بگذران ولی زنها و کودکان و حیوانات و هر چه در شهر موجود است، همه را برای خود به عنوان غنیمت بردار» . 📚تورات سفر تثنیه فصل20 ❗️شاید سعاد معاذ تصور کرد من که قاضی انتخابی طرفین هستم، اگر متجاوزان را با قوانین مذهبی خود آنها مجازات نمایم، کاری جز عدالت و انصاف انجام نداده ام. 🔷4 -ما تصور می کنیم که بزرگترین علت این رأی، این بود که سعد معاذ با دیدگان خود مشاهده کرده بود که رسول خدا بنا به درخواست خزرجیان، از تقصیر طائفه بنی قین قاع گذشت، و فقط اکتفاء کرد که از محیط مدینه بیرون روند.این گروه هنوز خاک اسلام را درست تخلیه نکرده بودند، که کعب اشرف، راه مکه را پیش گرفت و بر کشتگان «بدر» اشکهای تمساحانه ریخت و از پای ننشست تا قریش را برای جنگ مصمم ساخت.در نتیجه، جنگ احد پیش آمد و هفتاد تن از فرزندان اسلام در این راه شربت شهادت نوشیدند. 👌و همچنین بنی النضیر، مورد عفو و بخشودگی پیامبر قرار گرفتند، ولی در برابر آن، با تشکیل یک اتحادیه نظامی، جنگ احزاب را به وجود آوردند، که اگر کاردانی پیامبر اسلام، و نقشه خندق نبود، در همان روزهای نخست، تار و پود اسلام را به باد می دادند، و بعدها نامی از اسلام باقی نمی ماند و هزاران نفر کشته می شدند. 🗯❗️ادامه پاسخ👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 🗯سعد معاذ این مراتب را از نظر خود می گذراند.تجربه های گذشته، اجازه نمی داد که او تسلیم عواطف گردد، و مصالح هزاران تن را فدای دوستی و مصالح یک اقلیت نماید.زیرا به طور مسلم، این گروه در آینده این بار با تشکیل یک اتحادیه وسیع تر، نیروهای عرب را بر ضد اسلام شورانیده و با نقشه های دیگر هسته مرکزی اسلام را به خطر می افکندند.روی این جهت، موجودیت این گروه را صد در صد به ضرر اجتماع مسلمانان تشخیص داد، و یقین داشت که اگر این دسته از تیررس مسلمانان بیرون روند، لحظه ای آرام نخواهند گرفت، و مسلمانان را با خطرات بزرگی روبرو خواهند ساخت. ❗️اگر این جهات نبود، ارضاء افکار عمومی برای سعد معاذ فوق العاده ارزنده بود و رئیس یک ملت «اوس» پیش از هر چیز به پشتیبانی مردمش نیازمند است، و آزردن آنها و رد سفارشهای آنان، بزرگترین لطمه ایست که به رئیس یک جمعیت متوجه می گردد.ولی او تمام این درخواستها را بر خلاف مصالح هزاران مسلمان تشخیص داد، از اینرو، نارضایتی عموم را برای خود خرید، و از حکم خرد و منطق سربرنتافت. 📚فروغ ابدیت ص643 5⃣گزارش هایی که درباره تعداد کشته شدگان خبر می دهد متفاوت است. ❗️قرآن می گوید: «گروهی از آنان را به قتل می رساندید و گروهی را اسیر کردید » 🔷احزاب26 👌آیه اشاره دارد که گروهی از بنی قریظه کشته شدند نه تمام آنها . تنها همان ها کشته شدند که بر علیه اسلام و مسلمین توطئه کردند چنان که ابن جوزی می نویسد: «سعد حکم کرد هرکس که بر علیه مسلمین توطئه کرده است کشته شود» 📚الوفا ص695 👌قرآن نیز می گوید: « هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد» 🔷فاطر 18 ❗️اگر عده ای از مردان آنان بر علیه اسلام توطئه کردند باید همان سران فتنه مجازات شوند و دلیلی برای مجازات سایرین نمی باشد. 6⃣علامه سید جعفر عاملی می نویسد: «اقوال در تعداد کشته شدگان آنان مختلف است و از 300 نفر تا 1000 نفر نوشته اند.و در این باره دوازده قول نقل شده است و این کثرت قول نشان دهنده این است که تعداد کشته شدگان دقیقا روشن نیست .از سوی دیگر اهداف سیاسی و تعصبات دینی برای نشان دادن دشمنی اسلام با یهود موثر در ورود تحریف به این قضیه است. ❗️آنچه از مستندات به دست می آید آن است که مقتولین تنها توطئه گران بوده اند و نهایتا عدد آنها بین صد تا دویست نفر بوده اند 📚الصحیح من سیره النبی ج12 ص148 ❗️با توجه به این نکات شبهات وارده حول این جریان و واقعه رفع می شود. https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔من کتاب نقد قران رو از یکی از دوستان گرفتم حرفا الکی زیاد زده ولی یک شبهه داده کردم میشه شما توظیح بدین لطفا ❗️در آيه ي زير مجموع دوره بارداري و شيردهي 30 ماه ذكر شده است: (احقاف 15 ) ؛« و انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش كرديم مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنيا آورد وباربرداشتن و از شيرگرفتن او ماه است. ❕در آيه ي زير دوره ي شيردهي را دوسال (24 ماه) در نظر گرفته است. (لقمان 14) « و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش كرديم مادرش به او باردارشد سستى بر روى سستى و از شير باز گرفتنش در سال است كه شكرگزار من و پدر و مادرت باش كه بازگشت [همه] به سوى من است ❕با كم كردن دوره ي شيردهي از 6 30( ماه = 30 - 24) دوره ي بارداري 6 مي شود كه غلط است. عده اي از مفسران نيز متوجه اين غلط شده اند و با سخنان غير معقولي در پي دفاع از آن برآمده اند. 💠💠 👌حد اقل دوران حمل ماه و حد اکثر دوران حمل ماه می باشد و آیات مذکور به حد اقل این دوران اشاره دارد . ❕علی علیه السلام فرمود ؛ « حد اقل دوران حمل شش ماه است و زن کمتر از این مدت دوران نمی باشد » 📚الکافی ج5 ص563 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « دوران حمل حسین علیه السلام ماه بود » 📚امالی طوسی ج2 ص274 ❕علمای اهل سنت روایت می کنند ؛ « زنى را آوردند پيش عمر بن خطاب كه ماه زائيده بود پس مصمّم شد كه او را سنگسار كند. پس اين خبر بگوش على عليه السلام رسيد و فرمود: بر اين زن حدّى نيست. پس عمر كسى را فرستاد خدمت آنحضرت و سئوال كرد چرا رجم و سنگسار نشود پس فرمود: 👌خداوند تعالى فرمايد وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ « مادرها بايد فرزندانش انرا دو سال كامل شير دهد » و فرمود: «وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً» « و حمل (آبستنى) او و شيرخوارى او سى ماه است.» پس شش ماه دوره آبستنى و دو سال هم دوران شيرخوارهگى پس اين ماه ميشود پس عمر او را رها ساخت. ❕و یا در نقل دیگر آنها آمده است ؛ « به عمر رسانيدند زنى را كه شش ماه زائيده بود پس عمر خواست او را سنگسار كند پس خواهر او آمد نزد على بن ابيطالب عليه السلام و گفت كه عمر ميخواهد خواهر مرا سنگباران كند. شما را بخدا قسم ميدهم اگر براى او عذر و راهى ميدانيد مرا بآن خبر دهيد ، على عليه السلام فرمود: بدرستيكه براى او . پس آنزن الله اكبرى گفت كه عمر و كسانيكه پيش او بودند شنيدند پس راهى بسوى عمر شد و گفت كه گمان ميكند كه براى خواهر من عذريست پس عمر فرستاد نزد على عليه السلام كه عذر آنزن چيست، فرمود: خداوند ميفرمايد: 👌الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ مادرها بايد فرزندانشان را دو سال كامل شير دهند و گفت: و حمله و فصاله ثلاثون شهرا. و حمل و دوره شيرخوارهگى او سى ماه است و نيز گفت: و فصاله فى عامين و دوره شيرخوارهگى او در دو سال است و حمل در اينجا شش ماه است پس عمر او را رها كرد » ❕مدارك ياد شده: 📚سنن كبرى ج 7 ص 442، مختصر جامع العلم ص 150، الرّياض النضره ج 2 ص 194، ذخاير العقبى ص 82 تفسير الرازى ج 7 ص 484، اربعين الرازى 466، تفسير نيشابورى ج 3 در سوره احقاف، كفايه الكنجى ص 105 مناقب، خوارزمى ص 57، تذكره سبط بن جوزى ص 87، الدر المنثور ج 1 ص 288 و ج 6 ص 40 كه از جمعى از حافظين حديث نقل كرده، كنز العمّال ج 3 ص 96 نقل از پنج نفر از حفّاظ نموده و ج 3 ص 228 ( به نقل از الغدیر ج6 ص133) ❕در تفسیر چنین آمده است ؛ « در اينجا اين سؤال مطرح مى شود كه در آيه 233 سوره بقره دوران شيرخوارگى دو سال كامل (24 ماه) ذكر شده، وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضاعَةَ:" مادران فرزندان خود را دو سال كامل شير مىدهند، آنها كه بخواهند دوران شير دادن را تكميل كنند". ❕در حالى كه مجموع" دوران حمل و شيرخوارگى" در آيه مورد بحث فقط سى ماه ذكر شده، مگر ممكن است دوران حمل ماه باشد؟ 👌فقهاء و مفسران با الهام از روايات اسلامى در پاسخ گفته اند آرى حد اقل دوران حمل 6 ماه و حد اكثر دوران مفيد رضاع 24 ماه است، حتى از جمعى از پزشكان پيشين همچون" جالينوس" و" ابن سينا" نقل شده كه گفته اند: خود با چشم شاهد چنين امرى بوده اند كه فرزندى بعد از ماه به دنيا آمده است. 📚تفسیر نمونه ج21 ص327 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔پرسش ❔با یک دوست سنی بحثی داشتم گفت خرافات تو کتابهای شما است از جمله اینکه می گویید امام حسین از انگشت پیامبر شیر می خورد و از فاطمه شیر نمی خورد آیا واقعا چنین چیزی قابل قبول است❗️❗️ 💠پاسخ💠 🔷شیخ کلینی از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود: «امام حسین نه از پستان حضرت فاطمه و نه زنان دیگر شیر نخورد پیامبر انگشت و زبانش را در دهان او می‌گذاشت و او می‌مکید و این برای دو  سه روزش کافی بود .بنابراین است که گوشت و خون حسین از گوشت و خون پیامبر تشکیل شد» 📚الکافی ج1 ص465 📚کامل الزیارات ص57 ❕در این شکی نیست که از پیامبر گرامی معجزات و کرامات زیادی صادر شده است که قضیه مذکور یکی از آن موارد است . ❔چه مانع عقلی برای تحقق این کرامت و معجزه وجود دارد در حالی که همانند آن بارها از پیامبر صادر شده است و علمای اهل سنت در کتب خود ذکر کرده اند از جمله؛ 1⃣بخاری در صحیح خود نقل می کند: « جابر می گوید در یکی از سفرها همراه پیامبر بودیم که هنگام نماز عصر فرا رسید و ما بیش از اندکی آب همراه نداشتیم و همان مقدار را در ظرفی ریختیم .در این حال پیامبر به میان ما آمد و دست خود را در میان آن ظرف فرو برد و انگشتان را از یکدیگر جدا کرد و فرمود برکت الهی را برای وضو گیران از خداوند خواهانم .بلافاصله مشاهده کردیم که آب از میان انگشتان مبارکش فواره می زند .در این موقع مردم از آن آبها وضو گرفتند و رفع تشنگی نمودند. ما در آن روز هزار و چهار صد تن بودیم » 📚صحیح بخاری ج9 ص104 📚سنن نسائی ج1 ص80 2⃣در روایت دیگری می آورد که مسلمین در حدیبیه دچار کم آبی شدند : « پیامبر دست مبارکش را در میان دلو فرو بردند .ناگهان آب از میان انگشتانش مانند چشمه جوشان جاری شد در این موقع همگی از آن نوشیدیم و وضو گرفتیم . 🔶جابر می گوید: « اگر صد هزار تن هم بودیم آن آب همگی ما را کفایت می کرد » 📚صحیح بخاری ج6 ص38 ❗️این مضمون را دیگران از علمای اهل سنت هم نقل کرده اند؛ 📚مسند احمد ج5 ص298 📚سنن ترمذی ج2 ص78 📚طبقات ابن سعد ج1 ص98 قسم 1 📚تاریخ بغداد ج12 ص287 و ... 🗯بنابراین جریان سیر کردن امام حسین توسط پیامبر به قدرت غیبی و معجزه ، هیچ بعد و استبعادی را نمی پذیرد و یک خارق عادت قلمداد می شده است که همانند آن بارها از پیامبر اسلام و سایر پیامبران صادر شده است . ❓مگر عیسی بدون پدر به دنیا نیامد؟ مگر عصای موسی تبدیل به مار نشد؟ مگر عیسی از گل، پرنده خلق نمی کرد و مردگان را زنده نمی گرد؟ ❕همه این امور به عنوان معجزه و عمل خارق العاده قابل پذیرش است و عمل پیامبر اکرم هم در سیر کردن امام حسین از همین باب قابل قبول است ‌. 📝پرسمان اعتقادی https://telegram.me/joinchat/BRb8LDwfNBiQIByOu36zjw
🤔 ❔اخیرا برخی در سند زیارت عاشورا تشکیک وارد می کنند و می گویند سند معتبری ندارد ❕آیا براستی چنین است ❗️منظور از که می گوید خدایا اول و دوم و سوم و چهارمین کسی که به اهل بیت ظلم کرده اند لعنت کن چه کسانی هستند ❕❕ 💠پاسخ💠 👌زیارت شریف از جمله زیارات معتبری است که تمام علمای شیعه به خواندن آن مداومت داشته اند . ❕این زیارت شریف در کتب معتبر و مورد استناد زیر نقل شده است ؛ 📚کامل الزیارات ص176 📚مصباح المتهجد ج2 ص773 📚المزار الکبیر ص480 📚المصباح کفعمی ص482 📚بحار الانوار ج98 ص291 📚زاد المعاد ص234 ❕در گذشته توضیح داده ایم که تمام روایاتی که در کتب معتبر ما نقل شده است می باشد مگر مواردی که خلاف دلیل قطعی از آیات قرآن و سنت تلقی می شود ، زیرا مبنای صحیح در صحت روایات ، اعتماد به روایات موثوق الصدوری است ، یعنی روایاتی که از هر طریقی برای انسان اطمینان به صدور آنها از معصوم حاصل می شود حجت و مورد استناد است ، مانند نقل علمای بزرگ در کتابهایشان و مشهور بودن نزد علما و موافقت مضامین آن با کتاب و سنت و ... 👌زیارت عاشورا مورد نقل علمای بزرگ در کتب معتبرشان قرار گرفته است و مضامین آن موافق آیات قرآن و سنت ائمه است ،این قرائن گواه کافی برای صحت آن تلقی می شود و دیگر نیازی به بررسی سندی ندارد ؛ 🔶 https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2845 ❕با این وجود نیز برخی علما این زیارت را از لحاظ سندی کرده اند و تصریح به صحت آن کرده اند ؛ 📚رسائل و مقالات ، آیت الله سبحانی ، ج3 ص401 ❕اما این که منظور از اولی و دومی و سومی و چهارمی در این فراز از زیارت که می فرماید ؛ «خداوندا مخصوص گردان نخستین ستمگر را به لعنت من و آغاز کن بدان لعن اولی را و سپس دومی را و سومی و چهارمی را خدایا لعنت کن یزید را در مرتبه پنجم» ❔چه کسانی هستند ❕آیا خلفای و هستند یا غیر آنها ❗️ 👌در تاریخ آمده است ؛ «چون دشمنان شیخ طوسی نزد خلیفه عباسی سعایت او را کردند و خلیفه منظور از این چهار نفر را که در زیارت عاشورا آمده است از شیخ پرسید ، شیخ پاسخ داد اشتباه به عرض شما رسانده اند ، مراد از اولی قابیل است که هابیل را به قتل رساند ، دومی قیدار پی کننده شتر صالح است ، سومی قاتل حضرت یحیی بن زکریا است و چهارمی ابن ملجم قاتل علی بن ابی طالب است» 📚الاستبصار ج1 ص16 ترجمه المولف ،تحقیق موسوی ⚫️ این تفسیر بدون مستند است و شیخ چون در معرض خطر بود ، از باب این تفسیر را بیان داشتند و ما نیز هر کجا تقیه اقتضای آن را داشت می توانیم این تفسیر را در مورد چهار ملعون زیارت بیان بداریم . 🔶اما حقیقت آن است که منظور از چهار مذکور روشن و واضح است . آنان همان کسانی هستند که در بخش دیگری از زیارت عاشورا از آنان چنین یاد شده است ؛ « خدا لعنت کند مردم و کسانی را که کنار زدند شما را از مقام و دور کردند شما را از آن مرتبه هایی که خداوند آن رتبه ها را به شما داده بود » 👌و آنان همان کسانی هستند که امام همواره پس از نمازهایش آنها را لعن می کرد چنان که نقل شده است؛ « امام صادق در پایان نمازهای واجب همواره چهار نفر از مردان و چهار نفر از زنان را لعن می کرد و از آنان نام می برد ، چهار مرد ، فلانی ، و فلانی و فلانی و معاویه بودند و چهار زن ، فلانه و فلانه و هند و ام الحکم خواهر معاویه بودند » 📚الکافی ج3 ص342 📚وسائل الشیعه ج6 ص462 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
⁉️سوال پیامهایی از کانال های وهابی منتشر میشود که استدلال می شود بر حرمت عزاداری از جمله روایت می کنند که پیامبر فرمود: سه چیز از اعمال جاهلیت است که یکی از انها نوحه سرایی برای مردگان است( مستدرک ج2ص450) لطفا پاسخ دهید 💭پاسخ: ❗️ما در پاسخ های گذشته مفصلا مشروعیت عزاداری را طبق کتب شیعه و سنی اثبات کرده ایم حال با توجه به انچه در گذشته امده است می گوییم: ❗️ روایاتی که از نوحه سرایی نهی می کند در بیان حرمت نوحه سرایی و عزاداری به باطل است چنان که علامه حلی می گوید: ❗️"همه علمای شیعه اتفاق دارند که نوحه سرایی به باطل حرام است همچنین علما برای جواز ومشروعیت نوحه سرایی به حق اجماع واتفاق دارند" 📚منتهی المطلب،ج7 ص423 ❗️بنا براین به اجماع همه فقهای شیعه نوحه سرایی های باطل همچون خراش انداختن به صورت و پاره کردن لباس و چاک دادن یقه و به زبان اوردن جملات اعتراض گونه و کفر امیز از مصادیق عزاداری جاهلیت می باشد . 💭علامه مجلسی می گوید: "در دوران جاهلیت چون کسی از دنیا می رفت همراه با برشمردن جرمهایی همچون آدم کشی وجنایت میت وافتخار به آن برایش نوحه سرایی می کردند" 📚بحار الانوار،ج79 ص108 ❗️این گونه روایات اصل عزاداری را ممنوع نمی کند چرا که ما مشروعیت آن را ثابت کردیم، بلکه از انجام هر عملی که با قضا وقدر الهی منافات دارد نظیر داد کشیدن، گریبان پاره کردن، سخن باطل گفتن و...جلوگیری می کند لذا در پاره ای از روایات آمده است که نوحه سرایی در صورتی که همراه با سخنان حق باشد مانعی ندارد بلکه حتی می توان به ازای آن اجرت دریافت کرد 📚وسایل الشیعه،ج10 ص447 ❗️بنابراین مقصود از این گونه روایات، نوحه سرایی باطل ودروغ است که شباهت هایی با مراسم جاهلیت داشته است. ❗️در گذشته یاد اور شدیم ممنوعیت از عزاداری در روایات مذکور ناظر به مصیبت های شخصی و فردی است و این که گاهی مصیبت زده بر اثر بی تابی جام صبرش لبریز میشود و عکس العملی نشان می دهد که دور از آداب صابران است . 💭ولی سینه زدن و زنجیر زنی و مانند ان در عزاداری امام حسین نشانه حزن دینی است نه حزن شخصی و نشانه محبت به پیامبر و خاندان اوست که به دست سفاکان روزگار و انسان های بی رحم کشته شده اند . ❗️به تعبیر دیگر سینه زنی در اینجا بر خاسته از بی تابی روحی و ضعف ایمان که مورد روایات ممنوعه از عزاداری است نیست و هر گز در آن اعتراضی به تقدیر خداوند وجود ندارد بلکه برخاسته از حب درونی به پیامبر و ال اوست که حقیقت دین را تشکیل می دهد .این نوع حرکتها که همراه با نوحه خوانی و سینه زنی و پرچم های سیاه است نشان دهنده امور زیر است : 💎احیای مکتب عدالت خواهی و ظلم ستیزی 💎توجه دادن نسل حاضر به خیانت حاکمان گذشته 💎ابراز همدردی با پیامبر و خاندان او ❗️لذا سینه زنی برای امام حسین از مورد این روایات که مصیبت های فردی است خارج است . 💭در پایان نیز می اوریم که به فرض هم که نوحه سرایی برای عموم مردم مکروه و ناپسند باشد برای شخصیت های بزرگی که با حیات و مرگ خود مسیر تاریخ را عوض کردند نه تنها ناپسند نیست بلکه در روایات ما مورد تاکید قرار گرفته است چنان که شیخ طوسی روایت می کند که امام صادق فرمود: "هر جزع و نوحه گری و گریستن ناپسند است مگر جزع و گریستن برای شهادت امام حسین" 📚امالی طوسی ج1 ص162 📚وسایل الشیعه ج3ص282 ❗️فلسفه ان روشن است زیرا عزاداری برای حسین وسایر اهل بیت به خاطر مصیبتی است که بر دین وارد شده و نشانه حزن دینی است نه حزن فردی https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
💭متن شبهه از کانال ضد دین 💦نهی عزاداری در نزد شیعه 💥یکی از مواردی که از ساخته های روحانیون شیعه هست و هیچ جایگاهی حتی در اسلام ندارد ؛ عزاداری برای حسین بن علی است که متاسفانه معضل شدیدی برای جامعه ما به لحاظ مختلف شده است. 👈👈به روایت زیر توجه فرمایید : 4 - علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن النوفلي، عن السكوني، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): ضرب المسلم يده على فخذه عند المصيبة إحباط لاجره. 📚نام کتاب : الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني    جلد : 3  صفحه : 224   📚الکافی ج 3 ص 126 چاپ منشورات فجر بیروت 📚من لا یحضره الفقیه از شیخ صدوق ج 1 ص 151 و... ✍ترجمه : 👈هر مسلمانی که به هنگام مصیبت دست خود را بر رانش بکوبد ، موجب تباه کردن اجر خویش می شود (اجرش نابود میشود) 💭پاسخ: 1⃣در این روایت دو فرد وجود دارند که هر دو چون از اهل سنت هستند لذا روایت انها قابل استناد نیست .نوفلی و سکونی 2⃣این روایت معارض دارد و از امام صادق در روایت دیگری نقل شده است که فرمود: " پاداش مومن در مرگ فرزند بهشت است صبر کند یا نکند" 📚وسایل الشیعه ج2 باب72 روایت7 3⃣به فرض که دلالت روایت کامل باشد باز هم از اصل عزاداری نهی نمی کند بلکه از انجام عزاداری که ملازم با این حرکت باشد نهی می کند .شما می توانید بگویید که در این مراسم این عمل انجام نگیرد نه این که عزاداری را تحریم کند 4⃣در مشروعیت عزاداری برای مردگان و برای امام حسین روایات فراوانی وارده شده است که ما در پاسخ های گذشته اشاره داشته ایم وکسی نمی تواند عزاداری را به طور مطلق تحریم کند که جهت اگاهی بیشتر رجوع کنید: 📚وسایل الشیعه ج3 ص279 باب87 5⃣ممکن است تصور شود که اگر زدن بر ران به هنگام پیش امدن مصیبت حرام باشد پس سینه زنی در مراسم امام حسین نیز همین حکم را دارد. ❗️پاسخ آن روشن است .دست زدن بر ران که مورد روایت است ناظر به مصیبت های شخصی و فردی است و این که گاهی مصیبت زده بر اثر بی تابی جام صبرش لبریز میشود و عکس العملی نشان می دهد که دور از آداب صابران است . 💭ولی سینه زدن در عزاداری امام حسین نشانه حزن دینی است نه حزن شخصی و نشانه محبت به پیامبر و خاندان اوست که به دست سفاکان روزگار و انسان های بی رحم کشته شده اند . ❗️به تعبیر دیگر سینه زنی در اینجا بر خاسته از بی تابی روحی و ضعف ایمان که مورد روایت است نیست و هر گز در آن اعتراضی به تقدیر خداوند وجود ندارد بلکه برخاسته از حب درونی به پیامبر و ال اوست که حقیقت دین را تشکیل می دهد .این نوع حرکتها که همراه با نوحه خوانی و سینه زنی و پرچم های سیاه است نشان دهنده امور زیر است : 💎احیای مکتب عدالت خواهی و ظلم ستیزی 💎توجه دادن نسل حاضر به خیانت حاکمان گذشته 💎ابراز همدردی با پیامبر و خاندان او ❗️لذا سینه زنی برای امام حسین از مورد روایت که مصیبت های فردی است خارج است . 📚پاسداری از مرقد پیامبران و امامان، ایت الله سبحانی، ص90 https://telegram.me/Rahnamye_Behesht
🤔 ❔چرا شیعیان لا اقل به کتب خود نمی کنند؟ در اسلام و حتی شیعه عزادازی نهی شده است اما چرا شیعه عزاداری می کند؟ ❕محمد بن يحيى، عن سلمة بن الخطاب، عن سليمان بن سماعة الخزاعي، عن علي بن إسماعيل، عن عمرو بن أبي المقدام قال: سمعت أبا جعفر (عليه السلام) يقول: تدرون ما قوله تعالى: (ولا يعصينك في معروف)؟ قلت: لا، قال: إن رسول الله (صلى الله عليه وآله) قال: لفاطمة (عليها السلام): 👈إذا أنامت فلا تخمشي علي وجها ولا تنشري علي شعرا  ولا تنادي بالويل ولا تقيمي علي نائحة👉، قال: ثم قال: هذا المعروف الذي قال الله عز وجل. 📚نام کتاب : الكافي- ط الاسلامية نویسنده : الشيخ الكليني    جلد : 5  صفحه : 527 ✍از امام باقر شنیدم که می گفت : ایا می دانید معنای این گفتار خدا چیست که(لا یعصینک فی معروف یعنی در هیچ کار معروفی از تو نافرمانی نکنند)؟ پاسخ دادم : نه ؛ گفت : رسول خدا به فاطمه فرمود : 👈هنگامی که من مردم ، گونه بر من نخراش و موی خود را پریشان نکن و فریاد واویلا نده و 💥نوحه خوانی برایم بپا نکن💥👉. 🔷چرا خوانی می کنید؟؟ وقتی محمد به فاطمه میگه برایم نوحه خوانی نکنید ؛ شما چرا کاسه داغ تر از آش می شوید؟؟؟ 💠💠 👌عالم ارجمند ، مکارم در مقام بیان عقاید شیعه چنین عرضه می دارد ؛ 🔰« ما در باره روایات اهل بیت ؛ ❕« تکرار این موضوع را ضروری می دانیم که هر حدیثی که در یکی از منابع معروف یا سایر منابع معتبر وجود داشته باشد به این معنی نیست که آن حدیث به خصوص معتبر باشد ، بلکه هر حدیثی سندی دارد که باید هر یک از رجال سند آن جدا گانه مورد بررسی قرار گیرد هر گاه تمام رجال سند مورد اعتماد بودند آن حدیث به عنوان یک حدیث صحیح پذیرفته می شود در غیر این صورت ان حدیث مشکوک یا ضعیف است» 📚اعتقاد ما ، ص119 👌روایتی که مورد استناد قرار گرفت ، از حیث سندی و غیر قابل اعتماد است . ❕در سند آن بن الخطاب وجود دارد که نجاشی در مورد او می گوید ؛ « در حدیث ضعیف است » 📚رجال نجاشی ص187 👌وعلی بن اسماعیل وجود دارد که است . ❕راوی دیگر نیز عمروبن ابی المقدام است که دارای توثیق قاطعی نیست . علامه از برخی از علما نقل می کند که او را تضعیف کرده اند 📚رجال علامه حلی ص120 ❕لذا علامه در ذیل حدیث مذکور می گوید ؛ « الحدیث الرابع ضعیف »« این حدیث ضعیف است » 📚مراه العقول ج20 ص358 ❕این حدیث با همین راویان ضعیف و مجهول در کتاب معانی الاخبار هم نقل شده است ؛ 📚معانی الاخبار ص390 ❗️اگر از ضعف سندی این روایت هم چشم پوشی کنیم , باز هم گفتنی است که پیامبر گرامی به فاطمه سلام الله علیهما توصیه کرده بود که پس از وفات من ، خود را به عزاداری و جزع و فزع و گریه و زاری برای من مشغول نکند تا دشمن از این فرصت استفاده کند و نقشه های شوم خود را پیاده کند ، پیامبر گرامی آنان را مامور کرده بود که به جای گریه و زاری ، سعی خود را برای بدست آوردن خلافت جامعه به کار گیرند و عزاداری و جزع و فزع بر پیامبر ، آنان را از این وظیفه مهم غافل نسازد . ❕بنابراین نهی مذکور یک نهی ارشادی و تنها در همان بازده زمانی ابتدایی وفات پیامبر است . 👌ما در گذشته مفصلا ، عزاداری و نوحه و جزع و فزع کردن در مصائب اهل بیت علیهم السلام را از کتب شیعه و سنی اثبات کرده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7310 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7275 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7294 https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA