#اختصاص_انفال_به_امام_علیه_السلام
🤔#پرسش
❔سندی دیگر از حرص و طمع زیاد اهل بیت به مال دنیا
📖 ثمالی گوید از امام باقر در مورد این آیه قرآن ﴿ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ ← از تو در باره انفال مى پرسند ﴾ پرسیدم و ایشان فرمودند هر چه از آنِ پادشاهان است ، برای امام است. عرض کردم: اما آنان آن چه را در دست دارند به فرزندان و زنان و خویشاوندان و اشراف خود به میبخشند. تا اینکه از خواجگان نیز یاد شد. هر چه را میگفتم٬ امام میفرمود: «آن نیز از آنِ ما است!»
📚 منبع: ترجمه تفسیر البرهان علامه بحرانی - ج۴ - ص۴۰۴ ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید ؛
« يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ » « از تو در باره انفال (غنائم و هر گونه مال بدون مالك مشخص) سؤال مى کنند بگو: انفال مخصوص خدا و پيامبر است، پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و ميان برادرانى را كه با هم ستيزه دارند آشتى دهيد و اطاعت خدا و پيامبرش را كنيد اگر ايمان داريد. » ( انفال 1)
👌انفال در اصل از ماده « نفل » ، به معنى زيادى است، و اين كه به نمازهاى مستحبّ نافله گفته مى شود چون اضافه بر واجبات است، و همچنين اگر نوه را نافله مى گويند به خاطر اين است كه بر فرزندان افزوده مى شود و اگر به غنائم جنگى نيز انفال گفته شده است، يا به جهت اين است كه يك سلسله اموال اضافى است كه بدون صاحب مى ماند و به دست جنگجويان مى افتد در حالى كه مالك خاصى براى آن وجود ندارد، و يا به اين جهت است كه جنگجويان براى پيروزى بر دشمن مى جنگند، نه براى غنيمت، بنا بر اين غنيمت يك موضوع اضافى است كه به دست آنها مى افتد.
📚لغات در تفسیر نمونه ص 80
❕گرچه آيه فوق در زمينه غنائم جنگى وارد شده است، ولى مفهوم آن يك حكم كلى و عمومى است، و تمام اموال اضافى يعنى آنچه مالك خصوصى ندارد را شامل مى شود، به همين دليل در رواياتى كه از طريق اهل بيت ع به ما رسيده مى بينيم كه مفهوم وسيعى براى انفال بيان شده است .
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌در روايات معتبر از امام باقر و امام صادق ع چنين مى خوانيم ؛
« انفال اموالى است كه از دار الحرب بدون جنگ گرفته مىشود و همچنين سرزمينى كه اهلش آن را ترك كرده و از آن هجرت مى كنند- و آن فىء ناميده مىشود- و ميراث كسى كه وارثى نداشته باشد، و سرزمين و اموالى كه پادشاهان به اين و آن مى بخشيدند- در صورتى كه صاحب آن شناخته نشود- و بيشه زارها و جنگلها و درهها و سرزمينهاى موات كه همه اينها از آن خدا و پيامبر و بعد از او براى كسى است كه قائم مقام او است، و 👈او آن را در هر راه كه مصلحت خويش و مصلحت مردمى كه تحت تكفل او هستند ببيند، مصرف خواهد كرد 👉»
📚عوالی اللئالی ، ج 2 ص 79
❕امام باقر عليه السلام فرمود ؛
« فيئ و انفال، هر زمينى است كه بدون خونريزى تصرّف شده باشد، يا [اموال] مردمى كه [در واگذارى آنها به مسلمانان با ايشان] مصالحه كرده باشند، يا [آنچه] كه مردم با دست خود تسليم كنند و هر زمين ويرانه اى، يا بستر رودها. اينها هم جزء فيئ است و👈 به خدا و پيامبر تعلّق دارد و هر آنچه از آن خدا باشد به رسول او تعلّق دارد و او هرگونه كه بخواهد به مصرف مى رساند و بعد از پيامبر به امام تعلّق دارد.👉 »
📚تفسیر عیاشی ج 2 ص 47
👌و فرمود ؛
« از جمله انفال است معادن و بيشه ها و جنگلها و هر زمين بى صاحب و هر سرزمين و آبادى اى كه اهالى آن از ميان رفته باشند. اينها متعلّق به ما مى باشد. »
📚همان ص 48
👌 امام صادق عليه السلام فرمود ؛
« انفال آن چيزى است كه [براى به دست آوردنش] اسب يا شترى نتاخته اند، يا [اموال] مردمى كه [در واگذارى آنها به مسلمانان با ايشان] مصالحه كرده باشند يا [آنچه] كه مردمى با دست خود بپردازند و هر زمين ويرانه اى و بستر رودها.👈 اينها از آنِ رسول خدا است و پس از او به امام تعلّق دارد و او هرگونه كه بخواهد به مصرف مى رساند.👉 »
📚الکافی ج 1 ص 539
👌از آنچه گفته شد چنين نتيجه مى گيريم كه مفهوم اصلى انفال نه تنها غنائم جنگى بلكه همه اموالى را كه مالك خصوصى ندارد شامل مى شود و تمام اين اموال متعلق به خدا و پيامبر و قائم مقام او ( امام ع ) است، و به تعبير ديگر متعلق به حكومت اسلامى است و در مسير👈 منافع عموم مسلمين👉 مصرف مى گردد.
📚تفسیر نمونه ج 7 ص 81
❕چنان که گفته شد ، و در روایت اول ، به آن تصریح شد ، اموالی که اختصاصی امام علیه السلام از انفال است ، در مسیر مصالح مسلمین که نمونه ای از مصلحت امام ع است ، به کار گرفته می شود ، چرا که به تعبیر روایت ، امام علیه السلام برای امت ، چون پدری مهربان و مادری نیکوکار است که ( بر اساس آن هر آنچه که در اختیار دارد ، در مسیر صلاح فرزندان خود ، یعنی صلاح و مصلحت امت تحت رهبری خود ، خرج می کند ) »
📚الکافی ج 1 ص 494
❕که یک نمونه مصداقی آن ، در روایتی از امام صادق ع مورد اشاره قرار گرفته است كه به مفضل فرمود ؛
«هنگامى كه ميان دو نفر از پيروان ما مشاجره اى ببينى (كه مربوط به امور مالى است) از مال من غرامت بپرداز (و آنها را با هم صلح ده). »
📚الکافی ج 2 ص 209
❕و به همين دليل در يكى ديگر از روايات مى خوانيم كه ؛
« مفضل روزى دو نفر از شيعيان را ديد كه در مورد ارث با هم نزاع دارند آنها را به منزل خود دعوت كرد، و چهارصد درهم كه مورد اختلاف آنها بود به آنها پرداخت و غائله را ختم كرد، سپس به آنها گفت ، بدانيد كه اين از مال من نبود، ولى امام صادق ع به من دستور داده است كه در اينگونه موارد با استفاده از سرمايه امام، صلح و مصالحه در ميان ياران ايجاد كنم »
📚الکافی ج 2 ص 209 _ بحار الانوار ج 76 ص 45
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌کاربری در مورد « روز سعد الاکبر » سوال کرده است که چه روزی است ❔
❕در مجامع روایی ما هیچ عنوانی به نام « روز سعد الاکبر » وجود ندارد و تمام آنچه در این رابطه در فضای مجازی پخش می شود ، دروغ و شایعه است ، در مورد « سعد و نحس ایام » در گذشته پاسخی مفصل داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1350
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد اینکه آیا خداوند برای تمام انسانها ، پیامبر مبعوث کرده است یاخیر را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1708
👌پاسخ پرسش کاربر در مورد این مساله که زکریای رازی نهصد سال پیش الکل را کشف کرد ، چگونه قرآن در هزار و چهارصد سال پیش آنرا حرام اعلام کرد را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2472
#بارش_تگرگ_از_کوه_در_قرآن
🤔#پرسش
❔ بارش تگرگ از کوه در قرآن
❗️برف، باران و تگرگ همگی از ابرهای موجود در آسمان به زمین می بارند و دلیل شکل گیری هر کدام نیز به بخار آب و تغییرات دما مربوط می شود.
مطابق تحقیقات علمی که در بالا ذکر شد تگرگ همان باران منجمد شده است که از آسمان می بارد و هیچ ربطی به کوه ندارد ولی قرآن بارش تگرگ را به کوهها نسبت داده که اشتباهی است بزرگ و مسلم ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در آيه 43 سوره نور مى خوانيم ؛
«آيا نديدى كه خداوند ابرهايى را به آرامى مى راند، سپس ميان آنها پيوند مى دهد، و بعد آن را متراكم مى سازد؟! در اين حال، مى بينى كه (دانه هاى) باران از لابه لاى آن خارج مى شود؛ و از آسمان- از كوههايى در آن (ابرهايى به شكل كوه)- دانه هاى تگرگ نازل مى كند، و هر كس را بخواهد بوسيله آن زيان مى رساند، و از هر كس بخواهد اين زيان را برطرف مى كند؛ نزديك است درخشندگى برق آن (ابرها، بينايى) چشمها را ببرد!».
👌در اين آيه تعبيرات مختلفى وجود دارد كه در گذشته دقيقاً معلوم نبوده است.آيه فوق مى گويد: «خداوند از كوههايى كه در آسمان است دانه هاى تگرگ نازل مى كند» « ینزل من السماء من جبال فیها من برد »
❗️هيچكس در آن عصر و زمان به دقت نمى دانست كه ابرها در آسمان به صورت كوههايى، با ارتفاعات متفاوت است كه ما قاعده آن را مى بينيم؛ زيرا تمام ابرها را به صورت يك صفحه گسترده در آسمان مشاهده مى كنيم اما هنگامى كه با هواپيما به فراز ابرها برويم، ابرها را به صورت كوهها و درّه ها و پستى ها و بلندى هايى مانند آنچه در سطح زمين است مشاهده مى نماييم و به تعبير ديگر سطح بالاى ابرها هرگز صاف نيست و همانند سطح زمين داراى ناهموارىهاى فراوان، و حتّى در بسيارى از موارد به صورت كوه روى هم انباشته شده است.
❕اين نكته دقيق را كه بر اثر پيشرفت علوم به اثبات رسيده نيز مى توان بر اين معنا افزود تا مفهوم جبال (كوهها) در آيه روشنتر شود.
👌يكى از دانشمندان در تحليل خود، سخنى دارد كه خلاصه اش اين است ؛
« در آيه مورد بحث، ابرهاى بلند به كوه هايى از يخ تعبير شده؛ زيرا دانشمندان در پروازهاى هوايى خود به ابرهايى برخورد كردهاند كه متشكل و مستور از سوزنهاى يخ است كه درست عنوان كوههائى از يخ بر آنها صادق است عجب اينكه يكى از دانشمندان شوروى سابق در تشريح بعضى از ابرهاى رگبارى چندين بار از آنها به عنوان كوه هايى از برف، يا كوه هاى ابر ياد كرده است ، به این ترتیب روشن می شود که براستی در آسمان ، کوههایی از یخ وجود دارد .
📚باد و باران در قرآن صفحه 140 و 141
❕اينها همه از يكسو، از سوى ديگر دانشمندان معاصر درباره چگونگى توليد تگرگ در آسمان چنين مى گويند ؛
« دانه هاى باران از ابر جدا مى شود، و در قسمت فوقانى هوا به جبهه سردى برخورد مى كند و يخ مى زند؛ ولى در آن حال بسيار كوچك است؛ سپس طوفانهاى شديدى كه در آن منطقه حكم فرما است، اين دانه ها را مجدداً به بالا پرتاب مى كند و بار ديگر اين دانه ها به داخل ابرها فرو مى رود و لايه ديگر از آب به روى آن، مى نشيند كه به هنگام جدا شدن از ابر مجدداً يخ مى بندد، و گاه اين موضوع چندين بار تكرار مى شود، تا زمانى كه تگرگ به اندازه اى درشت شود كه ديگر طوفان نتواند آن را به بالا پرتاب كند يا اينكه طوفان موقتاً آرام گيرد؛ اينجا است كه راه زمين را پيش مى گيرد و بدون مانع به طرف زمين حركت مى كند، و گاه به اندازه اى درشت و سنگين است كه خساراتى به مزارع و باغها و حيوانات و حتى انسانها وارد مى سازد. »
📚فرهنگ نامه- نام يك دايرة المعارف فارسى است- ماده تگرگ.
❕از اينجا روشن مى شود كه به وجود آمدن تگرگهاى درشت و سنگين درصورتى امكان پذير است كه كوه هاى ابر بر فراز آن، متراكم گردند تا هنگامى كه بادهاى شديد دانه يخ زده تگرگ را به ميان آن پرتاب مى كنند مقدار بيشترى آب به خود جذب كند و سنگين شود.
👌 به اين ترتيب كوههاى ابر، منبع قابل ملاحظه اى براى تكوّن تگرگهاى درشت كه در آيه به آن اشاره شده محسوب مى شود و اگر اين كوهها همان توده هاى ذرّات يخ باشد مسأله روشنتر مى گردد .
📚پیام قرآن ج 8 ص 198
❕بنابراین آیه مذکور یکی از معجزات علمی قرآن محسوب می شود که پرده از مساله ای برداشته است که قرن ها بعد ، مورد کشف واقع شده است ، چنان که در تفسیر نور به این نکته اشاره کرده و می نویسد ؛
« اگر كسى با هواپيما بالاتر از ابرها پرواز كند، مى بيند كه توده هاى ابر مثل كوه است و اين از معجزات قرآن است كه 14 قرن قبل فرمود: «يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ» از كوهِ ( ابر ) تگرگ مى فرستيم. »
📚تفسیر نور ، ج 6 ص 197
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌وهابی مدعی است که امام حسین علیه السلام به ابن عمر گفته است که مرا یاری کن ، چنان که پدرت پیامبر را یاری کرد ، این یعنی عمر بن خطاب در نظر اهلبیت علیهم السلام از یاری کنندگان پیامبر بوده است ❗️
❕این نقل علاوه بر آنکه بامسلمات تاریخی اهلسنت در تضاد است ، زیرا خودشان نقل می کنند که عمر بن خطاب از فراریان جنگ ها در زمان پیامبر بوده است ، نه یاری کنندگان پیامبر ( در ذیل بخوانید ) ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2105
👌از نظر سندی نیز ضعیف است ، زیرا مستند اصلی نقل فوق ، کتاب الفتوح ابن اعثم است ؛
📚الفتوح ، ج 5 ص 26
❕و ابن اعثم بدون آنکه سندی ارائه دهد ، نقل مذکور را می آورد ، نقل بدون سند نیز برای وهابی قابل استناد نیست ، گذشته از آنکه ابن اعثم از علمای سنی مسلک شافعی بوده است ؛
📚مجالس المومنین ، شوشتری ، ج 1 ص 278
👌علامه مجلسی نیز او را از علمای اهلسنت معرفی می کند و بر اساس قاعده الزام به کتابش در بحار الانوار ، استناد می کند ؛
📚بحار الانوار ، ج 1 ص 25
@Rahnamye_Behesht
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
#افشای_دروغ_وهابی_در_مورد_ابن_قتیبه_و_کتاب_الامامه_و_السیاسه
❕ابن قتیبه از علمای بزرگ اهلسنت است که در کتاب خود « الامامه و السیاسه » پرده از جنایاتی که خلفا به فاطمه صدیقه سلام الله علیها ، روا داشتند بر می دارد و نقل می کند ؛
« ابو بكر از كسانى كه از بيعت با او سر برتافتند و در خانه على گرد آمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به در خانه على عليه السّلام آمد و همگان را صدا زد كه بيرون بيايند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزيدند در اين موقع عمر هيزم طلبيد و گفت: به خدايى كه جان عمر در دست اوست بيرون بياييد يا خانه را با شما آتش مى زنم. مردى به عمر گفت: اى ابا حفص (كنيه عمر) در اين خانه، فاطمه، دختر پيامبر است، گفت: باشد!».
📚الامامه و السیاسه ، ص 12 چاپ مکتبه تجاریه کبری ، مصر
👌ابن قتيبه دنباله اين داستان را سوزناكتر و دردناكتر نوشته است، او مى گويد ؛
« عمر همراه گروهى به در خانه فاطمه آمدند، در خانه را زدند، هنگامى كه فاطمه صداى آنان را شنيد، با صداى بلند گفت: اى رسول خدا پس از تو چه مصيبتهايى به ما از فرزند خطاب و فرزند ابى قحافه رسيد، افرادى كه همراه عمر بودند هنگامى كه صداى زهرا و گريه او را شنيدند برگشتند؛ ولى عمر با گروهى باقى ماند و على را از خانه بيرون آوردند، نزد ابى بكر بردند و به او گفتند: بيعت كن، على عليه السّلام گفت: اگر بيعت نكنم چه مى شود؟ گفتند: به خدايى كه جز او خدايى نيست، گردن تو را مى زنيم ...».
📚همان مدرک ص 13
👌اين بخش از تاريخ براى علاقه مندان به ابوبکر و عمر ، قطعا بسيار سنگين و ناگوار است، لذا وهابیون فضای مجازی در صدد برآمدند در نسبت كتاب به ابن قتيبه ترديد كنند، در حالى كه ابن ابى الحديد استاد فن تاريخ، اين كتاب را از آثار او مى داند و پيوسته از آن مطالبى نقل مى كند، متأسفانه اين كتاب به سرنوشت تحريف دچار شده و بخشى از مطالب آن به هنگام چاپ حذف شده است، درحالى كه همان مطالب در شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد آمده است.
📚الغاره علی بیت الوحی ، ص 11
👌زركلى از بزرگان اهلسنت ، در كتاب الأعلام اين كتاب را از آثار ابن قتيبه مى داند .
📚الاعلام ج 4 ص 137
👌اليان سركيس نيز اين كتاب را از آثار ابن قتيبه مى شمارد.
📚معجم المطبوعات العربیه ، ج 1 ص 212
❕در کتاب « السر المصون ذیل علی کشف الظنون » ، ابن العظم ، ص 190 این کتاب از آثار ابن قتیبه دانسته شده است .
👌دکتر عمر فروخ نیز ، کتاب الامامه و السیاسه را از ابن قتیبه می داند ؛
📚تاریخ الادب العربی ، ج 1 ص 357
❕محمد عبدالقادر بامطرف ، نیز به همین عقیده است ؛
📚الجامع ، ج 4 ص 748
👌در بخش مصادر کتاب « الذخائر الشرقیه ، کورکیس عواد » کتاب مذکور از ابن قتیبه دانسته شده است ؛
📚الذخائر الشرقیه ج 4 ص 551
❕در کتاب معجم ما کتب عن الرسول ، ج 5 ص 247 ، نیز کتاب مذکور از ابن قتیبه دانسته شده است .
👌در کتاب « نزهه الخواطر ، عبدالحی حسنی » نیز کتاب مذکور ، از ابن قتیبه دانسته شده است » ؛
📚نزهه الخواطر ، ج 1 ص 8
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#سعادت_و_شقاوت_ذاتی
🤔#پرسش
❔سالها پیش روایتی شنیدم. نمیدانم از کدام منبع.. بدین مضمون الشقی من شقی فی بطن امه والسعید سعید فی بطن امه. در اینجا به فرض صحت وجبر ، گناه آن شقی بیچاره چیست که جبرا شقی شده... ❗️❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌عقیده به جبر و شقاوت و سعادت ذاتی ، مورد تایید اهلبیت علیهم السلام نبوده است و آن بزرگواران با شدت تمام با این تفکر برخورد داشته اند ، در ذیل مفصل در این رابطه توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2280
❕در تفسیر نمونه می خوانیم ؛
« اصولا اگر ما- آن چنان كه فخر رازى و هم فكرانش مى پندارند- محكوم به سعادت و شقاوت ذاتى باشيم، و بدون اراده به بديها و نيكي ها كشانده شويم تعليم و تربيت لغو و بيهوده خواهد بود. آمدن پيامبران و نزول كتب آسمانى و نصيحت و اندرز و تشويق و توبيخ و سرزنش و ملامت و مؤاخذه و سؤال و بالآخره كيفر و پاداش همگى بي فايده يا ظالمانه محسوب مى گردد. آنها كه مردم را در انجام نيك و بد مجبور مى دانند خواه اين جبر را جبر الهى، يا جبر طبيعى، يا جبر اقتصادى، و يا جبر محيط بدانند تنها به هنگام سخن گفتن و يا مطالعه در كتابها از اين مسلك طرفدارى مى كنند، ولى در عمل حتى خودشان هرگز چنين عقيده اى ندارند، به همين دليل اگر به حقوق آنها تجاوزى شود متجاوز را مستحق توبيخ و ملامت و محاكمه و مجازات مى دانند، و هرگز حاضر نيستند به عنوان اينكه او مجبور به انجام اين كار است از وى صرف نظر كنند و يا مجازاتش را ظالمانه به پندارند و يا بگويند او نمى توانسته است اين عمل را مرتكب نشود چون خدا خواسته يا جبر محيط و طبيعت بوده است، اين خود دليل ديگرى بر فطرى بودن اصل اختيار است.
❕به هر حال هيچ جبرى مسلكى را نمى یابيم كه در عمل روزانه خود به اين عقيده پاى بند باشد بلكه بر خوردش با تمام انسانها برخورد با افراد آزاد و مسئول و مختار است. تمام اقوام دنيا به دليل تشكيل دادگاه ها و دستگاه هاى قضايى براى كيفر متخلفان عملا آزادى اراده را پذيرفته اند. تمام مؤسسات تربيتى جهان نيز به طور ضمنى اين اصل را قبول كرده اند كه انسان با ميل و اراده خود كار مى كند و با تعليم و تربيت مى توان او را راهنمايى و ارشاد كرد و از خطاها و اشتباهات و كج انديشي ها بر كنار ساخت. »
📚تفسیر نمونه ج 9 ص 237
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌آنچه مورد اشکال قرار گرفته است ، این نقل از پیامبر گرامی است که فرمود ؛
« خوشبخت، كسى است كه در رَحِم مادرش خوشبخت شده است و بدبخت، كسى است كه در رَحِم مادرش بدبخت شده است. » «السعید من سعد فی بطن امه و الشقی من شقی فی بطن امه »
📚الزهد ص 14 _ الفقیه ج 4 ص 402
❕از ظاهر اين حديث، چنين برداشت مى شود كه خوشبختى و بدبختى، مادرزادى اند و سعادت و شقاوت انسانها، پيش از آن كه متولّد شوند، مشخّص است. به سخن ديگر، هر كسى در شكم مادرْ سعادتمند باشد، زندگى او پس از تولّد نيز توأم با خوشبختى است و اگر در شكم مادرْ بدبخت رقم خورده باشد، پس از تولّد نيز بدبخت خواهد بود.
❔بنا بر اين برداشت، اين سؤال، مطرح مى شود كه: آيا اين حديث، بر مجبور بودن انسانها در پيمودن راه سعادت و شقاوت، دلالت ندارد؟
👌امام کاظم علیه السلام به زیبایی به این پرسش ، پاسخ دادند ، چنان که در روایتی آمده است که محمّد بن ابى عمير می گوید ؛
« از امام كاظم عليه السلام درباره معناى اين سخن پيامبر خدا كه: «بدبخت، كسى است كه در رَحِم مادرش بدبخت شده است و خوشبخت، كسى است كه در رَحِم مادرش خوشبخت شده است» پرسيدم. ❔
👌فرمود ؛
«بدبخت، كسى است كه خدا در حالى كه او در رَحِم مادرش است، مى داند كه او كارهاى بدبختان را خواهد كرد، و خوشبخت، كسى است كه خدا در حالى كه او در رَحِم مادرش است، مى داند كه او كارهاى خوشبختان را خواهد كرد».
📚التوحید ، ص 356 _ بحار الانوار ، ج 5 ص 157
❕یعنی ، خداوند متعال، سرنوشت همه انسانها را قبل از تولّد آنها مى داند؛ امّا روشن است كه علم ازلى خداوند، علّت صدور افعال انسان نيست. خداوند متعال مى داند كه هر انسانى با اراده و انتخاب خود، چه راهى را در زندگى انتخاب مى كند. با اين فرض، انسان در انتخاب راه خوب يا بد، مجبور نيست .
👌اگر معناى حديث مورد بحث، اين بود كه خداوند متعال عدّه اى از مردم را فطرتاً خوشبخت و مؤمن و عدّه اى ديگر را فطرتاً بدبخت و كافر آفريده است، انسانها در پيمودن راه سعادت و شقاوت، مجبور بودند، حالْ آن كه چنين نيست و آفريدگار جهان، هيچ كس را بدبخت و كافر نيافريده و همه را فطرتاً موحّد آفريده است، چنان كه در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است ؛
« خداوند، آفريده هاى خود را آفريد و به آنها دستور داد و نهيشان كرد. و كفر، آن زمانى كه كافرْ كفر را انجام مى دهد، به كافر مى پيوندد. خداوند، وقتى بنده را آفريد، او را كافر نيافريد. همانا بنده، زمانى كافر گشت كه حجّت از سوى خدا به او رسيد و بر او عرضه شد؛ ولى او آن را انكار نمود. پس به خاطر انكار كردن حق، كافر گرديد. »
📚الاحتجاج ، ج 2 ص 223 _ بحار الأنوار ، ج 5 ص 18
👌بنابراین ، حدیث پیامبر گرامی ، تنها اشاره به علم ذاتی خداوند نسبت به سعادت و شقاوت انسانها است که روشن شد که علم الهی از انسانها سلب اختیار نمی کند ، چنان که در ذیل مفصل تر توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2462
❔ممکن است این پرسش مطرح شود که صحیح است که انسان با اختیار خودش ، مسیر سعادت و شقاوت را طی می کند ، اما خداوندی که می داند فلان انسان نهایت شقاوتمند و بدبخت می شود ، چرا او را خلق می کند ❗️در ذیل پاسخ این پرسش را داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1437
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
👌پاسخ شبهه پراکنی معاند که مدعی است پیامبر اسلام می گوید که در دنیا ، زنان مورد تمایل و محبت من هستند و فلسفه تعدد همسران ایشان را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1379
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1988