eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
206 ویدیو
49 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
❕پاسخ به شبهه تکراری معاند ( معاندین کاری جز باز نشر شبهات پوسیده و تکراری ندارند ) : 1⃣در مورد دریافت پول توسط امام حسین ع از معاویه در ذیل پاسخ مفصلی داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1770 2⃣در رابطه با اینکه امام حسن ع در صلحنامه با معاویه از او شرط دریافت پول کرده بود , در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3277 3⃣در رابطه با این که امام حسین ع از قیام کوتاه آمد و از عمر سعد درخواست کرد که اجازه دهد باز گردد , در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3202 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3240
توضیحی در مورد ارتباط نسبی عباس ع با شمر و ازدواج امام حسن ع با خواهر یزید..... 🤔 ❓قابل توجه شیعیان حواستون باشه عصبانی نشید خواهر شمرو فحش ندین چون خواهر شمر زن حضرت علی همان ام البنین مادر حضرت ابوالفضل است , مادر شمر هم فحش ندین چون مادر شمر مادر زن حضرت علی است , در ضمن خواهر یزید را هم فحش ندین چون زن امام حسن است , ابو سفیان و عمر و ابوبکر را هم فحش ندین , چون هر سه تای اون ها پدر خانم های حضرت محمد هستن , بهتره به خودتون فحش بدین که نا آگانه به اختلاف خانوادگی اینا دخالت کرده اید این ها از نظر نسبی و سببی هزار جور با هم فامیل بودن ❗️❗️ 💠💠 👌حضرت ام البنین س خواهر شمر نمی باشد تا مادر شمر , مادر زن علی ع تلقی شود . ❕نسب حضرت ام البنین س یا همان فاطمه کلابیه به این نحو است ؛ « ام البنین بنت حزام بن خالد بن ربیعه بن الوحید من بنی کلاب » 📚جمهره انساب العرب ج1 ص4 👌در حالی که نسب شمر چنین است ؛ « شمر بن ذی الجوشن الضبابی بن شرحبیل بن الاعور بن عمر بن معاویه و هو الضباب بن کلاب » 📚الطبقات الکبری ج 6 ص 46 ❕هر دو نفر بیش از پنج پشت یعنی در شخصی به نام کلاب به یکدیگر می رسند و هر دو کلابی هستند که به معنای هم قبیله بودن است و نه برادر و خواهر بودن ام البنین با شمر ملعون . ❕شاید آنچه برای شبهه افکن توهم بیان فوق را ایجاد کرده است , ماجرای امان نامه دادن به عباس ع از سوی شمر است که شمر در این ماجرا عباس ع و برادرانش را خواهر زاده خود خطاب کرده است . 👌مرحوم ابن طاووس نقل می کند : " شمر بن ذى الجوشن كه خدا، لعنتش كند آمد و ندا داد: خواهرزادگان من، عبد اللّه، جعفر، عبّاس و عثمان، كجا هستند؟ حسين عليه السلام فرمود: «پاسخش را بدهيد، هر چند فاسق است؛ چرا كه يكى از دايى‏هاى شماست». آنان به او گفتند: چه كار دارى؟ گفت: اى خواهرزادگان من! شما در امان هستيد. خود را به همراه برادرتان حسين، به كُشتن ندهيد و در اطاعت امير مؤمنان يزيد بن معاويه باشيد. عبّاس بن على عليه السلام، او را ندا داد: «دستانت، بُريده باد و لعنت بر امانى كه آورده‏اى، اى دشمن خدا! آيا به ما فرمان مى‏دهى كه برادر و سَرورمان حسين بن فاطمه را وا گذاريم و در اطاعت ملعونان و فرزندان ملعون‏ها درآييم؟!». شمر، خشمگينانه، به سوى لشكرش بازگشت. " " أقَبَل شِمرُ بنُ ذِي الجَوشَنِ لَعَنَهُ اللّهُ فَنادى: أينَ بنو اختي عَبدُ اللّهِ وجَعفَرٌ وَالعَبّاسُ وعُثمانُ؟ فَقالَ الحُسَينُ عليه السلام: أجيبوهُ وإن كانَ فاسِقا، فَإِنَّهُ بَعضُ أخوالِكُم، فَقالوا لَهُ: ما شَأنُكَ؟ فَقالَ: يا بَني اختي، أنتُم آمِنونَ، فَلا تَقتُلوا أنفُسَكُم مَعَ أخيكُمُ الحُسَينِ، وَالزَموا طاعَةَ أميرِ المُؤمِنينَ يَزيدَ بنِ مُعاوِيَةَ! فَناداهُ العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام: تَبَّت يَداكَ ولُعِنَ ما جِئتَ بِهِ مِن أمانِكَ يا عَدُوَّ اللّهِ! أتَأمُرُنا أن نَترُكَ أخانا وسَيِّدَنَا الحُسَينَ بنَ فاطِمَةَ ونَدخُلَ في طاعَةِ اللَّعناءِ أولادِ اللَّعناءِ؟! فَرَجَعَ الشِّمرُ إلى عَسكَرِهِ مُغضَبا " 📚الملهوف: ص 148، مثير الأحزان: ص 55 👌این که شمر حضرت عباس را خواهر زاده خود خطاب می کند منظورش آن است که مادر ایشان از قبیله ما است و مانند خواهر ما محسوب می شود نه آنکه واقعا خواهر ما باشد . ❕رسم عرب بر این بود که اگر دختری از طایفه آنها با طایفه دیگری ازدواج می کرد حتی اگر چند نسل می گذشت ، فرزندان او را با انتساباتی این گونه خطاب قرار می دادند . 👌لذا می بینیم که برخی از شارحین در توضیح بیان فوق می نویسند : " مقصودش چهار پسر ام البنين برادران حضرت سيد الشهداء بود كه چون مادرشان ام البنين از قبيله بنى كلاب بود و شمر نيز از آن قبيله بود از اين رو آنان را خواهر زاده خطاب كرد " 📚الإرشاد للمفيد / ترجمه رسولى محلاتى، ج‏2، ص: 91 ❕این نکته در پاورقی کتاب بحار الانوار هم مورد تاکید واقع شده است : " و ذلك لان أم البنين بنت حزام أم عبّاس و عثمان و جعفر و عبد اللّه كانت كلابية و شمر ابن ذى الجوشن كلابى‏ " 📚بحارالانور، جلد 46، صفحه 81 👌اما این که شبهه افکن مدعی شد که امام حسن ع خواهر یزید را به همسری گرفته است , این ادعا نیز دروغ و خلاف واقع است و مورخین چنین مطلبی را نقل نکرده اند . ❕شیخ عباس قمی موارد ذیل را به عنوان همسران امام حسن ع معرفی می کند : " امّ بشير دختر ابى مسعود عقبه خزرجى‏ _ خوله دختر منظور فزاريّه‏ _ امّ اسحاق دختر طلحة بن عبيد اللّه تميمى‏ " 📚منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام ، ج‏1، ص: 571 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕در رابطه با این ادعا که ابوبکر و عمر و ابوسفیان پدر خانم پیامبر اسلام بوده اند , لذا باید احترامشان حفظ شود نیز گفتنی است که ازدواج پیامبر گرامی با دختران آنان از روی احترام و درجه دادن به افراد مذکور نبوده است . 👌ازدواج پیامبر گرامی با عایشه و حفصه , دو دختر ابوبکر و عمر به پیشنهاد دیگران و از روی دلسوزی پیامبر ( که مثلا کسی با آنها ازدواج نمی کرد ) و جلب حمایت قبائلشان بوده است , چنان که در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2706 ❕ازدواج پیامبر با ام حبیبه دختر ابوسفیان نیز در جهت تجدید روحیه او بوده است , آن هم زمانی که او مسلمان شده بود و رابطه ای با پدرش که از دشمنان اسلام بود , نداشت , چنان که در ذیل گفته ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3264 👌صرف اینکه فردی رابطه نسبی و سببی با پیامبر گرامی داشته باشد , دلیل بر سعادت او نمی گردد , چنان که می بینیم فرزند نوح و همسران نوح و لوط و عموی پیامبر اسلام ابولهب , دارای این ارتباطات بودند , اما اهل دوزخ شدند و خداوند در مذمت آنان آیاتی را نازل کرد : ( هود ٤٧ _ تحریم ١٠ _ مسد ١ ) ❕در نقلی آمده است که امام سجاد ع خطاب به طاووس الفقیه فرمود : " خداوند بهشت را براى اطاعت كنندگان و نيكان آفريده است؛ هرچند برده‏اى حبشى باشد ( و هيچ نسبتى با پيامبر وآلش نداشته باشد ) و جهّنم را براى عاصيان و گنهكاران خلق نموده است؛ هر چند از قبيله قريش (و از نزديكان پيامبر ) باشد. ❕مگر اين آيه شريفه را نشنيده‏اى: «فَاذا نُفِخَ فِى الصُّورِ فَلا انْسابَ بَيْنَهُمْ يَؤمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ؛ هنگامى كه در صور دميده شود، هيچ يك از پيوندهاى خويشاوندى ميان آنها در آن روز نخواهد بود و از يكديگر تقاضاى كمك نمى‏كنند (چون كارى از كسى ساخته نيست! "مومنون ١٠١ " ) به خدا قسم فرداى قيامت هيچ چيزى به تو سود نمى‏رساند؛ مگر عمل صالحى كه پيش فرستاده‏اى " " خَلَقَ اللَّهُ الجَنَّةَ لِمَن أطاعَهُ وأحسَنَ ولَو كانَ عَبداً حَبَشيّاً، وخَلَقَ النّارَ لِمَن عَصاهُ ولَو كانَ ولَداً قُرَشيّاً، أما سَمِعتَ قولَهُ تعالى‏: «فإذا نُفِخَ في الصُّورِ فلا أنْسابَ بَيْنَهُم يَوْمَئِذٍ و لا يَتَسائلونَ» واللَّهِ، لا يَنفَعُكَ غَداً إلّاتَقدِمَةٌ تُقَدِّمُها مِن عَمَلٍ صالِحٍ " 📚بحارالانور، جلد 46، صفحه 81. 👌تقابلهای اهلبیت علیهم السلام با افراد هم به خاطر دین خداوند و عمل نکردن به فرامین الهی توسط دیگران بوده است نه تعصبات کور خانوادگی و قبیلگی که به دور از حق و حقیقت است و اساسا پیامبر اسلام ص به ما فرموده است : هر کس دارای چنین اختلافات و تعصبات کور قبیلگی باشد , از اسلام و ایمان خارج شده و وارد بر جاهلیت شده است , چنان که فرمود : " منَ كانَ في قَلبِهِ حَبَّةٌ مِن خَردَلٍ مِن عَصَبِيَّةٍ بَعَثَهُ اللَّهُ يَومَ القِيامَةِ مَعَ أعرابِ الجاهِلِيَّةِ " " هر كس در دلش به اندازه دانه خَردَلى عصبيّت باشد، خداوند در روز قيامت، او را با اعراب جاهلى بر مى‏انگيزد. " 📚الكافي: ج 2 ص 308 ح 3 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
عزاداری کردن امامان ع و گرفتن سالگرد برای امام حسین علیهم السلام 🤔 : ❓تریبون_آزاد_عقیل_هاشمی ❓اعتراف دانه درشت‌های آخوندیسم به عدم برگزاری سالگرد عزاداری توسط اهل بیت ❗️❗️ ❕امام جمعه اصفهان اعتراف کرد که امامان عزاداری نمی کردند ❗️❗️ 💠💠 👌امامان بزرگوار ما پس از واقعه کربلا همواره به مساله گریه و عزاداری بر امام حسین ع اهتمام می ورزیدند که هم اینک به نمونه هایی اشاره می شود : 1⃣گریه و عزادای امام سجاد ع : " امام باقر عليه السلام فرمود : " على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام در شبانه‏روز، هزار ركعت نماز مى‏خواند ... و بر پدرش حسين عليه السلام به مدّت بيست سال گريست. هيچ گاه غذايى در برابرش گذاشته نشد، مگر اين كه گريست، تا جايى كه يكى از غلامانش به ايشان گفت: اى پسر پيامبر خدا! آيا وقت آن نرسيده كه اندوهت به پايان برسد؟ به وى فرمود: «واى بر تو! يعقوبِ پيامبر، دوازده پسر داشت كه خدا يكى از آنها را از او پنهان كرد؛ ولى چشمانش از كثرت گريه بر يوسف، سفيد گرديد و موهايش از اندوه، سفيد شد و كمرش از غمْ خميد، در حالى كه پسرش زنده بود. من، پدر و برادر و عمو و هفده تن از خانواده‏ام را ديدم كه در اطرافم كشته شدند. چگونه اندوهم پايان پذيرد؟». " " ولَقَد كانَ بَكى عَلى أبيهِ الحُسَينِ عليه السلام عِشرينَ سَنَةً، وما وُضِعَ بَينَ يَدَيهِ طَعامٌ إلّا بَكى، حَتّى قالَ لَهُ مَولىً لَهُ: يَابنَ رَسولِ اللّهِ! أما آنَ لِحُزنِكَ أن يَنقَضِيَ فَقالَ لَهُ: وَيحَكَ، إنَّ يَعقوبَ النَّبِيَّ عليه السلام كانَ لَهُ اثنا عَشَرَ ابنا، فَغَيَّبَ اللّهُ عَنهُ واحِدا مِنهُم، فَابيَضَّت عَيناهُ مِن كَثرَةِ بُكائِهِ عَلَيهِ، وشابَ رَأسُهُ مِنَ الحُزنِ، وَاحدَودَبَ ظَهرُهُ مِنَ الغَمِّ، وكانَ ابنُهُ حَيّا فِي الدُّنيا، و أنَا نَظَرتُ إلى أبي و أخي وعَمّي وسَبعَةَ عَشَرَ مِن أهلِ بَيتي مَقتولينَ حَولي، فَكَيفَ يَنقَضي حُزني؟ " 📚الخصال یک جلدی , ص 517 ح 4، المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 166 _ بحار الأنوار: ج 46 ص 63 ح 19. 2⃣گریه و عزاداری امام باقر ع : ❕كميت می گوید : " بر آقايم امام باقر عليه السلام وارد شدم و گفتم: اى پسر پيامبر خدا! من در باره شما شعرهايى گفته‏ام. اجازه مى‏دهيد آنها را بخوانم. امام عليه السلام فرمود: اى كميت! [اين روزها] ايّام البيض است [و شعرخوانى در آن، روا نيست‏]». گفتم: اشعار، در باره شماست. فرمود: «بخوان» و من خواندم: روزگار، مرا خنداند و گرياند و روزگار، تحوّل و رنگارنگى دارد. نه تن كه در طَف، نيرنگ زده شدند، همه‏شان كفن گرديدند. ايشان گريست و امام صادق عليه السلام هم گريست و شنيدم كه كنيزى از پشت پرده مى‏گريد. نيز وقتى به اين گفته رسيدم كه: و شش تن كه كسى همپاى آنان نيست: پسران عقيل، بهترينِ جوانان، و آن گاه على، خوب و مولاى شما كه يادشان اندوه‏هايم را بر مى‏انگيزاند امام عليه السلام گريست و آن گاه فرمود: «هيچ كس نيست كه از ما ياد كند و يا ما نزد او ياد شويم و از چشمانش اشكى هر چند به كوچكىِ بال پشه باشد جارى شود، مگر اين كه خداوند در بهشت، خانه‏اى برايش مى‏سازد و آن را حجابى ميان او و آتش قرار مى‏دهد». " ....ما مِن رَجُلٍ ذَكَرَنا أو ذُكِرنا عِندَهُ فَخَرَجَ مِن عَينَيهِ ماءٌ ولَو قَدرَ مِثلِ جَناحِ البَعوضَةِ، إلّا بَنَى اللّهُ لَهُ بَيتا فِي الجَنَّةِ، وجَعَلَ ذلِكَ حِجابا بَينَهُ وبَينَ النّارِ " 📚كفاية الأثر: ص 248، بحار الأنوار: ج 36 ص 390 ح 2. 3⃣گریه و عزاداری امام صادق ع : ❕عبد اللّه بن سِنان می گوید : " در روز عاشورا بر سَرورم امام صادق عليه السلام وارد شدم، در حالى كه گرفته و اندوهناك بود و اشك‏هايى همانند لؤلؤ از چشمانش سرازير بود. گفتم: اى پسر پيامبر خدا! گريه‏ات از چيست؟ خداوند، چشمانت را گريان نكند! به من فرمود: «آيا غافلى؟ آيا نمى‏دانى كه حسين بن على عليه السلام در چنين روزى كشته شد؟». امام صادق عليه السلام چنان گريست كه مَحاسنش از اشك‏هايش تر شد. " " أما عَلِمتَ أنَّ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام اصيبَ في مِثلِ هذَا اليَومِ؟ ... قالَ: وبَكى أبو عَبدِ اللّه عليه السلام حَتَّى اخضَلَّت لِحيَتُهُ بِدُموعِهِ. " 📚مصباح المتهجّد: ص 782، المزار الكبير: ص 473 ح 6، الإقبال: ج 3 ص 65 , بحار الأنوار: ج 101 ص 303 ح 4. 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕هارون بن خارجه می گوید : "در خدمت امام صادق عليه السلام بوديم كه از حسين عليه السلام ياد كرديم. ايشان گريست و ما هم گريه كرديم. امام عليه السلام سرش را بلند كرد و فرمود: «حسين عليه السلام فرمود:" من كشته اشكم و هيچ مؤمنى مرا ياد نمى‏كند، مگر اين كه مى‏گريَد"». " كُنّا عِندَهُ، فَذَكَرنَا الحُسَينَ عليه السلام، فَبَكى أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام وبَكَينا. قالَ: ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ، فَقالَ: قالَ الحُسَينُ عليه السلام: أنَا قَتيلُ العَبرَةِ، لا يَذكُرُني مُؤمِنٌ إلّا بَكى‏ " 📚كامل الزيارات: ص 216 ح 313 _ بحار الأنوار: ج 44 ص 279 ح 5. ❕امام صادق ع خانواده خود را نیز توصیه به عزاداری می کرد , چنان که در نقلی سفيان بن مُصعَب عبدى می گوید : "بر امام صادق عليه السلام وارد شدم. فرمود: «به امّ فَرْوه بگوييد كه بيايد و بشنود كه با جدّش چه كار كردند». امّ فَروه آمد و پشت پرده نشست. امام عليه السلام به من فرمود: «بخوان». گفتم: اى امّ فَروه! تمام تلاشت را بكن كه اشكت جارى باشد. امّ فَروه، مويه كرد و شيون زن‏ها، بلند شد. امام صادق عليه السلام فرمود: «در! در!». مردم، مقابل در، گِرد آمدند. امام صادق عليه السلام كودكى از ما را كه بى‏هوش شده بود، به سوى آنها فرستاد و زنان، شيون كردند. " " دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَقالَ: قولوا لِامِّ فَروَةَ «1» تَجي‏ءُ فَتَسمَعُ ما صُنِعَ بِجَدِّها، قالَ: فَجاءَت فَقَعَدَت خَلفَ السِّترِ، ثُمَّ قالَ عليه السلام: أنشِدنا، قالَ: فَقُلتُ: «فَروُ جودي بِدَمعِكِ المَسكوبِ». قالَ: فَصاحَت وصِحنَ النِّساءُ، فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام: البابَ البابَ، فَاجتَمَعَ أهلُ المَدينَةِ عَلَى البابِ. قالَ: فَبَعَثَ إلَيهِم أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام صَبِيٌّ لَنا غُشِيَ عَلَيهِ، فَصِحنَ النِّساء " 📚الكافي: ج 8 ص 216 ح 263. 4⃣گریه و عزاداری امام کاظم ع : ❕ابراهيم بن ابى محمود، از امام رضا عليه السلام نقل می کند که فرمود : "وقتى ماه محرّم‏ مى‏رسيد، پدرم خندان ديده نمى‏شد و پريشان‏حالى بر او سايه مى‏انداخت، تا اين كه ده روز از آن مى‏گذشت. وقتى روز دهم فرا مى‏رسيد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه‏اش بود و مى‏فرمود: «امروز، همان روزى است كه حسين عليه السلام كشته شده است». " " كانَ أبي عليه السلام إذا دَخَلَ شَهرُ المُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِكا، وكانَتِ الكَآبَةُ تَغلِبُ عَلَيهِ حَتّى يَمضِيَ مِنهُ عَشَرَةُ أيّامٍ، فَإِذا كانَ يَومُ العاشِرِ كانَ ذلِكَ اليَومُ يَومَ مُصيبَتِهِ وحُزنِهِ وبُكائِهِ، ويَقولُ: هُوَ اليَومُ الَّذي قُتِلَ فيهِ الحُسَينُ عليه السلام. " 📚الأمالي للصدوق: ص 191 ح 199، الإقبال: ج 3 ص 28، روضة الواعظين: ص 187، بحار الأنوار: ج 44 ص 284 ح 17. 5⃣گریه و عزاداری امام رضا ع : " ابو بكّار می گوید : "مقدارى از خاك كنار سرِ امام حسين بن على عليه السلام را بر گرفتم كه گِل سرخ بود و بر امام رضا عليه السلام وارد شدم و آن را به ايشان عرضه كردم. آن را گرفت و بوييد و گريست و اشك‏هايش روان شد و آن گاه فرمود: «اين، تربت جدّم است». " " أخَذتُ مِنَ التُّربَةِ الَّتي عِندَ رَأسِ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام، فَإِنَّها طينَةٌ حَمراءُ فَدَخَلتُ عَلَى الرِّضا عليه السلام فَعَرَضتُها عَلَيهِ، فَأَخَذَها في كَفِّهِ، ثُمَّ شَمَّها، ثُمَّ بَكى حَتّى جَرَت دُموعُهُ، ثُمَّ قالَ: هذِهِ تُربَةُ جَدّي. " 📚كامل الزيارات: ص 474 ح 723، بحار الأنوار: ج 101 ص 131 ح 56. 6⃣گریه و عزادای امام زمان ع : ❕ایشان در زیارت ناحیه مقدسه می فرماید : " اكنون كه روزگار، مرا عقب آورده و تقدير، مرا از يارى دادن به تو باز داشته و نبوده‏ام تا با جنگجويان با تو، بجنگم و در برابر برافرازندگان پرچم دشمنى با تو، بِايستم، پس هر صبح و شام بر تو مى‏نالم و به جاى اشك، از ديده خون مى‏افشانم، از سرِ حسرت و تأسّف بر تو و افسوس خوردن بر گرفتارى‏هايى كه به تو رسيده، تا آن گاه كه از سوز مصيبت و غم فقدانت بميرم. " "فَلَئِن أخَّرَتنِي الدُّهورُ، وعاقَني عَن نَصرِكَ المَقدورُ، ولَم أكُن لِمَن حارَبَكَ مُحارِبا، ولِمَن نَصَبَ لَكَ العَداوَةَ مُناصِبا، فَلَأَندُبَنَّكَ صَباحا ومَساءً، ولَأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّموعِ دَما، حَسرَةً عَلَيكَ وتَأَسُّفا عَلى ما دَهاكَ وتَلَهُّفا، حَتّى أموتَ بِلَوعَةِ المُصابِ، وغُصَّةِ الاكتِيابِ. " 📚المزار الكبير: ص 501 ح 9، بحار الأنوار: ج 101 ص 320 ح 8. 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕بنابراین ادعای اینکه امامان ما عزاداری بر امام حسین ع نمی کردند , از اساس کذب و دروغ است . البته با توجه به جو تقیه ای که از جانب بنی امیه و بنی العباس بر امامان ع حاکم بوده است , عزاداری بر امام حسین به صورت رسمی و علنی در جامعه صورت نمی گرفت و این عزاداری ها در مجالس خصوصی و خانوادگی و جمع یاران و شیعیان بوده است , چنان که امامان ع توصیه به برقراری چنین مجالس خانوادگی به خاطر جو تقیه می کردند . ❕در نقلی امام باقر ع خطاب به یکی از اصحاب فرمود : «وقتى روز عاشورا مى‏شود، به بيابان برود، يا روى بلندىِ خانه‏اش، با اشاره به امام حسين عليه السلام سلام كند و با جدّيت، بر قاتلش نفرين كند و پس از آن، دو ركعت نماز بگزارد. اين كار را نزديك ظهر، قبل از اذان، انجام دهد. آن گاه بر حسين عليه السلام مرثيه بسرايد و بگِريد و سفارش كند كسانى كه در خانه‏اش هستند، بر حسين عليه السلام گريه كنند و با ناله كردن بر حسين عليه السلام، در خانه‏اش ماتم بر پا كند و با هم براى گريستن، هم‏صدا شوند. من براى آنان، از طرف خدا ضمانت مى‏كنم كه اگر اين كار را انجام دهند، همه اين ثواب‏ها را به دست مى‏آورند». " ....... فَأَنَا ضامِنٌ لَهُم إذا فَعَلوا ذلِكَ عَلَى اللّهِ عز و جل جَميعَ هذَا الثَّوابِ. " 📚كامل الزيارات: ص 326 ح 556، بحار الأنوار: ج 101 ص 290 ح 1. 👌بر این اساس , عزاداری در زمان ائمه بیشتر در مجالس خصوصی و جمع یاران بوده است تا آن که در آغاز سده چهارم هجرى، حكومت آل بويِه در ايران و حكومت فاطميان در شمال افريقا شكل گرفتند و اندك اندك، بر قلمرو خود افزودند. در نيمه دوم سده چهارم، ايران (بجز مناطق شرقى آن) و مركز عراق، در اختيار دولت آل بويه بود و شمالِ شرق افريقا، مصر، شام و فلسطين نيز در اختيار فاطميان قرار داشت. در سال 352 ق، معزّ الدوله ديلمى، حاكم بويه‏اى بغداد، با فرمانى، مردم را به اقامه عزادارى در روز عاشورا و در معابر، فرا خواند و بدين سان، عزادارى رسميت يافت. يك دهه بعد، فاطميان نيز در مصر چنين كردند. ❕مورّخان در رخدادهاى سال 352 ق، آورده‏اند كه در دهم محرّم اين‏سال، معزّ الدوله دستور داد كه مردم مغازه‏هايشان را ببندند و بازارها و داد و ستد را تعطيل كنند، نوحه سر دهند و لباس‏هاى پشمين بپوشند و زنان، با موى پريشان و صورت سياه و گريبان چاك‏زده، نوحه‏كنان در شهر بچرخند و براى مصيبت امام حسين عليه السلام، بر صورتشان بزنند. مردم نيز چنين كردند و از آن جا كه حاكم با آنان بود و جمعيت شيعه بسيار بود، اهل سنّت نتوانستند از آن جلوگيرى كنند . 📚الكامل فى التاريخ: ج 5 ص 331، المنتظم: ج 14 ص 150، النجوم الزاهرة: ج 2 ص 334، البداية و النهاية: ج 11 ص 276 ❕در کتاب البداية و النهاية (ج 8 ص 202) نيز آمده است: " رافضى‏ها در دولت آل بويه، زياده‏روى كردند و در حدود سال چهارصد در روز عاشورا در شهرهايى مانند بغداد، طبل‏ها به صدا در مى‏آمد و در كوچه و بازار، خاكستر و كاه مى‏پاشيدند و بر درِ مغازه‏ها پارچه سياه مى‏آويختند و مردم، اندوهناك و گريان، ظاهر مى‏شدند و بسيارى از مردم براى همراهى و همدلى با حسين كه تشنه كشته شد، آب نمى‏نوشيدند و زن‏ها صورت‏هايشان را باز مى‏كردند و نوحه‏سرايى مى‏نمودند و به سينه و صورت مى‏كوبيدند و پابرهنه در كوچه و بازار راه مى‏افتادند. " ❕پس از فرمان معزّ الدوله، عزادارى در بغداد، به صورت آيينى رسمى در آمد كه همه‏ساله، در هر كوى و برزن، با حضور شيعيان، انجام مى‏گرفت. جامعه اهل سنّت‏ ساكن در مركز خلافت، اين جريان را خوش نمى‏داشتند. از اين رو، گاه درگيرى‏هايى به وجود مى‏آمد . ❗️در الكامل فى‏التاريخ (ج 5 ص 336) و البداية و النهاية (ج 11 ص 286) در يادكرد رويداداهاى سال 350 ق، آمده است: " دهم عاشوراى اين سال، بازارهاى بغداد، تعطيل شدند و مردم، آنچه را كه پيش‏تر گفته شد، كردند. آشوب بزرگى ميان شيعيان و اهل سنّت برپا شد. تعداد زيادى زخمى شدند و اموال به يغما رفت. " ❕منظور امام جمعه اصفهان هم در مورد عدم برگزاری عزاداری توسط امامان همین عزاداری رسمی در جامعه به خاطر جو تقیه بوده است , که وهابی کلام ایشان را تقطیع کرده است , امام جمعه اصفهان می گوید : " ائمه ما هیچ‌کدام به خاطر وجود دشمن و احتمال لطمه به خود و یاران خود عزاداری نمی‌کردند. دستورات ما دستورات الهی است؛ اگر از سوی خداوند به ما می‌رسید که در عزای امامان اگر کشته شوید اجر و پاداش به عزادار می‌رسید آنگاه می‌توانستیم در این شرایط کرونایی همان عزاداری سابق را برگزار کنیم، اما اگر از روی احساس و عقل شخصی خود دستور صادر کنیم و عزاداری را واجب بدانیم، تنها بر سر مردم کلاه می‌گذاریم و آن‌ها را فریب می‌دهیم. " https://tn.ai/2327493 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
توضیحی در مورد اختلاط زنان و مردان در مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام 🤔 ❓کلیپی در حال انتشاره که زنان بدون حجاب در کنار مردان تو دسته زنجیر زنی زنجیر می زنند و این متن را زیرش گذاشته ممنون میشم پاسخ بدید : امام حسین مال همه مسلمانهاست بی حجاب بد حجاب با حجاب سعی کنید شبکه های مجازی باعث نشود نسبت به اصل دین و محرم و امام حسین برایتان شبهه ایجاد کند در تمام ادیان روحانی نما ها که باعث می شوند مردم نسبت به دین و ایمانشون ضعیف شوند بوده و هست ولی ادیان دیگر ی عده نمیایند اصل دینشون را زیر سوال ببرند یه عمر یا حسین گفتیم مواظب باشید به یا یزید ختم نشود ❗️❗️ 💠💠 👌رعایت حجاب حکم مسلم قرآن است که خداوند با صراحت روی آن تاکید کرده و می فرماید : " قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِن‏ ... " " به زنان با ايمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ كنند، و زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است آشكار ننمايند، و (اطراف) روسرى‏هاى خود را بر سينه خود افكنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود) و زينت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان يا پدرانشان‏ .... " ( نور ٣١ ) ❕و فرمود : " يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ " " اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلبابها (روسرى‏هاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است‏ " ( احزاب ٥٩ ) 👌همینطور , عدم اختلاط زنان با مردان نامحرم به قدری مهم است که خداوند در مورد زنان پیامبر می فرماید : " و هنگامى كه چيزى از وسائل زندگى (به عنوان عاريت) از آنها (همسران پيامبر) مى‏خواهيد از پشت پرده بخواهيد، اين كار دلهاى شما و آنها را پاكتر مى‏دارد " " إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِن‏ " ( احزاب ٥٣ ) ❕این نکات یعنی حجاب بانوان و عدم اختلاط آنان با مردان نامحرم در روایات اسلامی نیز تاکید شده است . 👌امیر مومنان ع فرمود : " يا أهلَ العِراقِ، نُبِّئتُ أنَّ نِساءَكُم يُدافِعنَ الرِّجالَ فِي الطَّريقِ، أما تَستَحيونَ؟! " اى مردم عراق! خبردار شده‏ام كه زنان شما در گذرگاه‏ها، با مردان، تنه به تنه مى‏خورند. آيا شرم نمى‏كنيد؟! " 📚الكافي: ج 5 ص 537 ح 6 ❕یا فرمود : " آيا شرم نمى‏كنيد و غيرت نداريد كه زنان شما به بازارها مى‏روند و با بى‏نزاكت‏ها درهم مى‏آميزند؟! " " أما تَستَحيونَ و لا تَغارونَ؟ نِساؤُكُم يَخرُجنَ إلَى الأَسواقِ و يُزاحِمنَ العُلوجَ " 📚همان منبع ❕فاطمه صدیقه س فرمود : « برترین زنان ، زنانی هستند که مردان را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند » " خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ الرِّجَال‏ " 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 232 ❕در روایتی آمده است ؛ « شخصى كه نابينا بود از فاطمه اجازه خواست تا به حضور او برود، فاطمه اجازه داد ولى در طول ملاقات حجاب بر سر داشت. پيامبر خدا به او فرمود: چرا حجاب در بر نمودى در حالى كه او تو را نمى ‏ديد؟ فاطمه گفت: اگر او مرا نمى‏ بيند، من او را مى‏ بينم، و او بوى تن مرا نيز حسّ مى‏ كند. پيامبر فرمود ، شهادت مى‏ دهم كه تو پاره ‏اى از وجود من هستى. » " اسْتَأْذَنَ أَعْمَى عَلَى فَاطِمَةَ ع فَحَجَبَتْهُ فَقَالَ لَهَا النَّبِيُّ ع لِمَ تَحْجُبِينَهُ وَ هُوَ لَا يَرَاكِ قَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنْ لَمْ يَكُنْ يَرَانِي فَإِنِّي أَرَاهُ وَ هُوَ يَشَمُّ الرِّيحَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكِ بَضْعَةٌ مِنِّي. " 📚دعائم الاسلام ج 2 ص 214 _ النوادر ، راوندی ، ص 14 ❕علی ع هم در نهی از اختلاط زنان با مردان فرمود : " «اگر بتوانى كه آنها غير از تو (از مردان بيگانه) ديگرى را نشناسند چنين كن»؛ (وَ إِنِ اسْتَطَعْتَ أَلَّا يَعْرِفْنَ غَيْرَكَ فَافْعَلْ). " 📚نهج البلاغه , نامه ٣٣ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕بنابراین آیین اسلام و احکام قرآن , تاکید بر حجاب و عدم اختلاط مردان با زنان دارد و امام حسین ع نیز با صراحت , هدفش از قیام را احیای دستورات اسلام و احکام الهی معرفی می کند و می فرماید : « خداوندا! تو مى ‏دانى كه آنچه از ما (در طريق تلاش براى بسيج مردم) صورت گرفت، به خاطر رقابت در امر زمامدارى و يا به چنگ آوردن ثروت و مال نبود، بلكه هدف ما آن است كه نشانه ‏هاى دين تو را آشكار سازيم و اصلاح و درستى را در همه بلاد بر ملا كنيم تا بندگان مظلومت آسوده باشند و فرايض و سنّت‏ها و احكامت مورد عمل قرار گيرد» " «اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ مَا كَانَ مِنَّا تَنافُساً فِي سُلْطانٍ، وَ لا الِتماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَ لكِنْ لِنَرَىَ الْمَعالِمَ مِنْ دِينِكَ، وَ نُظْهِرَ الْإِصْلاحَ فِي بِلادِكَ، وَ يَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِكَ، وَ يُعْمَلُ بِفَرَائِضِكَ وَ سُنَّتِكَ وَ أَحْكامِك‏ " 📚تحف العقول، ص 170 و بحارالانوار، ج 97، ص 79. 👌کسی هم که عزادار امام حسین ع است باید همان مسیر امام حسین ع را دنبال کند و نسبت به رعایت حجاب و عدم اختلاط با نامحرمان , بی تفاوت نباشد , چنان که خود امام حسین ع به لزوم رعایت دستورات خداوند تاکید می کرد و می فرمود : " شما را به تقوا و پروا كردن از خدا سفارش مى‏كنم؛ زيرا خدا ضمانت داده است كه كسى را كه از او پروا كند، از آنچه ناخوشش باشد، بدانچه او را خوش آيد، انتقال دهد و از آنجا كه گمان نمى‏برد و حساب نمى‏كند، روزى‏اش رساند. 👈مبادا تو از كسانى باشى كه به سبب گناهانِ بندگان خدا، بر آنان بيمناك است؛ ولى از سزاى گناه خويش، آسوده خاطر است؛ زيرا خداى تبارك و تعالى درباره بهشتش نيرنگ نمى‏خورد و آنچه [از نعيم آخرت‏] نزد اوست، جز با فرمان‏بُردارى از او به دست نمى‏آيد، إن شاء اللّه! 👉 " اوصيكُم بِتَقوَى اللّهِ، فَإِنَّ اللّهَ قَد ضَمِنَ لِمَنِ اتَّقاهُ أن يُحَوِّلَهُ عَمّا يَكرَهُ إلى ما يُحِبُّ، و يَرزُقَهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ، فَإِيّاكَ أن تَكونَ مِمَّن يَخافُ عَلَى العِبادِ مِن ذُنوبِهِم و يَأمَنُ العُقوبَةَ مِن ذَنبِهِ، فَإِنَّ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالى لا يُخدَعُ عَن جَنَّتِهِ، و لا يُنالُ ما عِندَهُ إلّا بِطاعَتِهِ إن شاءَ اللّه‏ " 📚تحف العقول: ص 239، بحار الأنوار: ج 78 ص 120 ح 3. ❗️امام حسین علیه السلام به کسانی که هدف از قیامش را نادیده می گیرند و محرمات الهی را زیر پای می گذارند , پیشنهاد جالبی برای ترک گناه دادند . 👌روایت است : " مردى نزد امام حسين عليه السلام آمد و گفت: من، مردى گُنهكارم و در برابر گناه، شكيبايى ندارم. مرا اندرزى ده. امام عليه السلام فرمود: ❗️ «پنج كار را انجام بده و سپس، هر گناهى كه خواستى، بكن. نخست، آن كه روزىِ خدا را نخور و هر گناهى خواستى، بكن. دوم، از ولايت خدا بيرون برو و هر گناهى خواستى، بكن. سوم، جايى كه خدا تو را نبيند، پيدا كن و هر گناهى خواستى، بكن. چهارم، چون فرشته مرگ آمد تا قبضِ روحت كند، او را از خود بران و هر گناهى خواستى، بكن. پنجم، چون مالك (فرشته جهنّمْ) تو را به دوزخْ وارد كرد، به آن، وارد مشو و هر گناهى خواستى، بكن». " رُوِيَ أنَّ الحُسَينَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام جاءَهُ رَجُلٌ وقالَ: أنَا رَجُلٌ عاصٍ ولا أصبِرُ عَنِ المَعصِيَةِ، فَعِظني بِمَوعِظَةٍ. فَقالَ عليه السلام: افعَل خَمسَةَ أشياءَ و أذنِب ما شِئتَ، فَأَوَّلُ ذلِكَ: لا تَأكُل رِزقَ اللّهِ و أذنِب ما شِئتَ، وَالثّاني: اخرُج مِن وِلايَةِ اللّهِ و أذنِب ما شِئتَ، وَالثّالِثُ: اطلُب مَوضِعا لا يَراكَ اللّهُ و أذنِب ما شِئتَ، وَالرّابِعُ: إذا جاءَ مَلَكُ المَوتِ لِيَقبِضَ روحَكَ فَادفَعهُ عَن نَفسِكَ وَأذنِب ما شِئتَ، وَالخامِسُ: إذا أدخَلَكَ مالِكٌ فِي النّارِ فَلا تَدخُل فِي النّارِ و أذنِب ما شِئتَ. " 📚بحار الأنوار: ج 78 ص 126 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
نقش سقیفه و خلفای اهلسنت در حادثه کربلا و شهید شدن امام حسین علیه السلام 🤔 ❓مولوی عبدالحمید در خطبه نماز جمعه : قیام امام حسین در مقابل آدم‌های ناتوان، بی‌کفایت، نالایق، مستبد و در زمانی اتفاق افتاد که خطر از بین‌ رفتن دستاوردهای پیامبر اکرم و خلفای راشدین وجود داشت.?❗️❗️ 💠 💠 👌متاسفانه علمای اهلسنت با تحریف تاریخ درصدد وارونه نشان دادن حقایق برای فریب مردمانشان اند و الا کیست که نداند که خلفای اهلسنت و واقعه سقیفه بود که عامل اصلی کشته شدن امام حسین ع در کربلاست . ❕«بنى‏اميّه» كه سالها، بزرگترين جنگ‏ها و توطئه‏ها را در عصر پيامبر اسلام بر ضدّ اسلام به راه انداخته بودند، سرانجام با پذيرش شكستى تلخ به عنوان «طُلَقا» (آزادشدگان پيامبر) در ميان مسلمانان با خوارى و بدنامى روزگار مى‏گذراندند. آنان هنگام رحلت پيامبر اكرم از هيچ اعتبار و وجهه‏اى برخوردار نبودند تا بتوانند چون دو دهه گذشته در مقابل موج جديد اسلام بپا خيزند. ❕ولى با حادثه‏اى كه پس از شهادت پيامبر اسلام در جريان سقيفه اتّفاق افتاد و در نتيجه دست «بنى‏هاشم» از حكومت اسلامى و مديريّت جامعه نوبنياد و پرتلاطم آن روز كوتاه شد، شرايطى فراهم گشت كه در نهايت به سلطه قطعى بنى‏اميّه بر جامعه اسلامى انجاميد. 👌يكى از مهمترين پيامدهاى سقيفه، شكسته شدن حرمت پيامبر بود. در سقيفه سخنان صريح پيامبر در نصب على عليه السلام براى خلافت و رهبرى امّت به فراموشى سپرده شد و ابّهت حضرت در ميان امّت شكسته شد. ❕طبيعى بود كه اهل‏بيت پيامبر و مؤمنان راستين زير بار اين خواسته ناروا نروند و در نتيجه با مقاومت دستگاه خلافت مواجه شوند كه اين خود به شكسته شدن بيشتر حرمت خاندان پيامبر دامن مى‏زد و آن را در ميان امّت رسميّت مى‏بخشيد. 👌دستگاه خلافت كه جايگاه خويش را با برافروختن آتش تعصّب قبيله‏اى به چنگ آورده بود، براى حفظ آن جايگاه تا بدانجا پيش رفت كه به خانه وحى و رسالت‏ يورش برد. چيزى كه تا چند صباح قبل از آن، حتّى به مخيّله هيچ مسلمانى خطور نمى‏كرد , در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2302 ❕پرواضح بود كه اين حرمت شكنى‏ها، آن هم از سوى كسانى كه سال‏ها محضر پيامبر اكرم را مستقيماً درك كرده، و از اين جهت براى خويش وجهه و اعتبارى كسب نموده بودند، مى‏توانست تا چه ميزان مورد سوء استفاده فرصت طلبانى چون «بنى‏اميّه» قرار گيرد، و آينده اسلام را در كابوس حوادث دردناكى فرو برد و نتايج شومى را براى آيندگان به بار آورد که کربلا و کشتار آل الله روشن ترین نتیجه این حرمت شکنی است . ❕دومين نتيجه روشنى كه از سقيفه به دست آمد تبديل شدن خلافت الهى، كه اعتبارش از نصّ و تعيين مستقيم خداوند و رسولش نشأت مى‏گرفت، به يك امر عادى بشرى بود، آن هم به گونه‏اى كه مى‏توان سرنوشت مسئله‏اى با اين اهمّيّت را در يك مشاجره كوتاه ميان انصار و تنى چند از قريش، بدون حضور بزرگان اسلام، با تكيه بر عصبيّت قومى و قبيله‏اى تعيين كرد , در ذیل بخوانید : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4135 ❕در نظام اجتماعى، اگر اصلى شكسته شود، يا قانونى به نفع طايفه خاصّى رقم خورد، ديگر هيچ تضمينى وجود ندارد كه اصل‏هاى ديگر شكسته نشود. 👌درست به همين دليل، پس از سقيفه، انتخاب زمامدار و خليفه از هيچ قانون معيّنى پيروى نكرد. تكليف مسأله‏اى با اين اهمّيّت روزى در ميان مشاجره بين انصار و تعداد انگشت شمارى از قريش رقم خورد، و روز ديگر به وصيّت خليفه اوّل و انتخاب شخصى او و ديگر بار به شوراى شش نفره سپرده شد. ❕جالب است بدانيم همين هرج و مرج و بى ثباتى در انتخاب خليفه، بهانه‏اى شد كه آن را معاويه براى نامزدى يزيد براى خلافت مطرح سازد. 👌وى خطاب به مردم چنين گفت: «اى مردم! شما مى‏دانيد كه پيامبر از دنيا رفت و كسى را جانشين خود قرار نداد، مسلمانان خود به سراغ ابوبكر رفته و وى را انتخاب كردند. ولى ابوبكر در وقت وفاتش طبق وصيّتى خلافت را به عمر واگذار نمود. عمر هم در زمان مرگش آن را به شوراى شش نفرى محوّل كرد. پس چنان‏كه مى‏بينيد ابوبكر در تعيين خليفه كارى كرد كه پيامبر آن كار را انجام نداده بود. عمر هم كارى كرد كه ابوبكر نكرده بود. هر يك مصلحت مسلمانان را ديدند و عمل كردند. امروز هم من مصلحت مى‏بينم كه براى يزيد بيعت بگيرم و از اختلافات در ميان امّت جلوگيرى نمايم!». 📚 الامامة و السياسة، ج 1، ص 211- 212. 👌آرى، اين محصولِ نهال شومى بود كه در سقيفه غرس شده بود. به نظر عجيب و طنز آلود مى‏رسد كه رداى خلافت بر اندام فردى چون يزيد قرار گيرد . 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❗️از سوی دیگر , حكومت بنى‏اميّه پديده‏اى نبود كه يك روزه در دنياى اسلام سر برآورده باشد، بلكه اين حكومت طىّ ساليانى با حمايت‏هاى پيدا و پنهان خلفا پا به عرصه وجود گذاشت. ❕ هنگامى كه ماجراى سقيفه اتّفاق افتاد ابوسفيان پدر معاویه در مدينه حضور نداشت. پس از مراجعت، چون از قضايا باخبر شد، ابتدا به منظور فتنه‏جويى به نزد اميرمؤمنان عليه السلام رفت ولى چون جوابى نشنيد به سوى ابوبكر و عمر شتافت. ❕عمر به ابوبكر گفت: " ابوسفيان نزد ما مى‏آيد، وى مرد خطرناكى است بهتر است زكات اموالى را كه جمع آورى كرده است، به خود او ببخشى تا سكوت كند! " 📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ص ص ٤٤ 👌با اين نقشه عمر، دوره همزيستى مسالمت‏آميز ابوسفيان با دستگاه خلافت اسلامى فرا رسيد ولى اسناد تاريخى نشان مى‏دهد كه واقعيّت بسيار فراتر از يك حق سكوت معمولى و بى ارزش بوده است. هر چه بود در سال سيزدهم هجرى بنى‏اميّه پاداش اين سكوت و تسليم را اين‏گونه از خليفه وقت دريافت مى‏كنند. ❕در آن سال، ابوبكر لشكرى را به سركردگى يزيد- فرزند ابوسفيان و برادر معاويه- براى جنگ با روميان به سوى شام گسيل مى‏دارد. پرچمدار اين سپاه كسى جز معاويه- فرزند ديگر ابوسفيان- نيست. وى كه پس از مرگ برادرش به عنوان فرمانده لشكر برگزيده مى‏شود در دوره خلافت عمر به ولايت آن ديار نيز منصوب مى‏گردد. ❕شگفت‏ آورتر آن كه بررسى‏هاى تاريخى نشان مى‏دهد خليفه دوم با وجود همه سخت‏گيرى‏هايى كه نسبت به عمّال و فرمانداران خود داشت، از فاحش‏ترين اشتباهات معاويه چشم‏ پوشى مى‏كرد و با اين‏كه مى‏ديد معاويه بساط پادشاهى و سلطنت پهن كرده و بر ضدّ حكومت اسلامى در منطقه پهناور شام آشيانه فساد بنا نموده است، هرگز درصدد اصلاح آن، حتّى به صورت يك تذكّر خشك و خالى هم برنيامد! و اين راستى عجيب است. 👌 «عمر» در حساب‏رسى و سخت‏گيرى از عمّال و فرماندارانش تا بدانجا جدّى بود كه «خالد بن وليد» را كه «شمشير خدا» لقب گرفته بود، به جرم دست‏اندازى به بيت‏المال مسلمين از فرماندهى عزل كرد. 📚شرح نهج البلاغه , ابن ابی الحدید ج ١ ص ١٨٠ 👌 «محمّد بن مسلمه انصارى» را به جانب «عمرو بن عاص» كه فرماندارى مصر را به عهده داشت روانه ساخت تا به حساب و كتاب وى رسيدگى كند و در صورت تخلّف، اموالش را مصادره نمايد. نماينده خليفه در مصر بدون آن‏كه به طعام آماده «عمرو» دست بزند نصف دارايى او را مصادره كرد و با خود به مدينه آورد. 📚همان منبع ص ١٧٥ ❕و آنگاه كه «ابوهريره» از طريق نامشروع به بيت المال مسلمين خيانت كرد، اندوخته‏اش را به بيت المال بازگرداند و با شلّاق بر پشت و بدن وى نواخت و با خشونت به وى خطاب كرد و گفت: «مادرت «اميمه» تو را جز براى خرچرانى نزاييده است!». 📚عقد الفرید ج ٢ ص ١٤ ❕سيره و رفتار عمر چنان بود كه همه ساله دارايى و اموال فرمانداران و عمّالش را با دقّت تمام رسيدگى مى‏كرد و در صورت عزل هر يك، دارايى‏هاى آنان را مصادره مى‏كرد. 📚شرح نهج البلاغه ج ١ ص ١٧٤ به بعد ❓ولى با اين همه سخت‏گيرى‏ها چه رازى در طرز رفتار وى با معاويه نهفته بود كه در مقابل خيانت‏ها و بدعت‏هاى زشت او هرگز واكنش جدّى از خود نشان نداد؟ ❕در حالى كه عزل معاويه و قراردادن فرد شايسته‏اى به جاى وى، براى عمر در آن زمان بسيار آسان بود، امّا چنان با وى مماشات مى‏كرد كه سبب حيرت و اعجاب همه محقّقان بى طرف امّت است. 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌كارهاى ضدّ دينى پيدا و پنهان معاويه هيچگاه از ديدگاه عمر پنهان نبود. او خود به هنگام ديدن معاويه مى‏گفت: «وى كسراى عرب است!» 📚تاریخ ابن عساکر ج ٥٩ ص ١١٤ _ اسد الغابه ج ٤ ص ٣٨٦ ❗️ ولى در عمل وى را براى‏ طرد حاكميّت اسلامى و استقرار نظام پادشاهى، آزاد و مطلق العنان گذاشته بود، و قلمرو وسيعى از سرزمين كشورهاى سوريّه، فلسطين، اردن و لبنان امروزى را به وى ارزانى داشت و او را بر مال و جان و ناموس مسلمانان مسلّط كرد. ❕روزى كه عمر به دمشق پا نهاد، موكب عظيم و پرطمطراق معاويه را در ميان صدها محافظ و نگهبان مشاهده كرد، ولى تنها به يك پرسش ساده و اجمالى بسنده كرد و ديگر هيچ مخالفت جدّى از خليفه ديده نشد. 📚الاستیعاب ج ١ ص ٢٥٣ _ الاصابه ج ٣ ص ٤١٣ ❕حتّى آن وقت كه شنيد معاويه خود را نخستين پادشاه عرب ناميده است، چندان حسّاسيّتى از خود بروز نداد، و آنگاه كه خورجين پر از پول را از ابوسفيان گرفت، با آن كه مى‏دانست آن پول‏ها را فرزندش معاويه از بيت المال مسلمين به پدرش داده است، از اين خيانت آشكار بر نياشفت!. 📚الغدیر ج ٦ ص ١٦٤ 👌حيرت انگيزتر آن‏كه به نقل «ابن‏ابى‏الحديد» در شرح نهج البلاغه، عمر هنگام مرگ كه از شدّت درد به خود مى‏پيچيد به اهل شورى چنين گفت: «پس از من اختلاف نكنيد و از تفرقه بپرهيزيد، چه اين‏كه اگر با يكديگر اختلاف كنيد معاويه وارد عمل مى‏شود و حكومت را از چنگ شما خواهد ربود!». " " «... وَ إِنْ تَحاسَدْتُمْ وَ تَقاعَدْتُمْ وَ تَدابَرْتُمْ وَ تَباغَضْتُمْ غَلَبَكُمْ عَلى هذَا الْأَمْرِ مُعاوِيَةُ بْنُ أَبِي سُفْيانَ وَكانَ مُعاوِيَةُ حِينَئِذٍ أَمِيرَ الشَّامِ». " 📚شرح نهج البلاغه ج ١ ص ١٨٧ ❓راستى چرا خليفه تا آنجا دست معاويه را در تثبيت موقعيّت دودمان بنى‏اميّه در شام بازگذاشت كه حال قدرت وى را به رخ اهل شورى مى‏كشد؟! ❓آيا منظور خليفه از تقويت بنى‏اميّه در شام اين بود كه قدرت بنى‏هاشم را مهار كند؟ و در صورت بروز هر گونه تحرّك و قيامى از سوى بنى هاشم، آنان را با قدرتِ دشمنان ديرينه اسلام، يعنى بنى‏اميّه سركوب نمايد؟! ❕آرى! ممكن است راز اصلى اين همه مدارا و مماشات در همين نكته نهفته باشد! 👌در واقع، خليفه با به حكومت رساندن بنى‏اميّه در شام، ضريب امنيّت خويش را بالا برده و خود را در مقابل قيام‏هاى احتمالى فرزندان پيامبر از بنى‏هاشم بيمه كرده بود و از دودمان بنى‏اميّه به عنوان سپر حفاظتى خويش در مقابل طوفان خشم بنى‏هاشم استفاده كرده بود و به همين جهت، به آنان مجال مى‏داد تا با خاطرى آسوده پايه‏هاى حكومت استبدادى خويش را در آن منطقه پهناور و ثروتمند، محكم و استوار سازند. ❕حكومتى كه خون فرزندان پيامبر اسلام و سالار شهيدان اباعبداللّه الحسين عليه السلام را به ناحق به زمين ريخت و فجايعى را در اسلام مرتكب شد كه هرگز از خاطره‏ها محو نخواهد شد. 👌اين جريان در زمان عثمان كه خود نيز از بنى‏اميّه بوده است، شتاب بيشترى يافت , اینجاست كه عمق اين كلام كه « قُتِلَ الْحُسَيْنُ يَوْمَ السَّقِيفَةِ " امام حسين عليه السلام در همان روز سقيفه به شهادت رسيد» بيشتر آشكار مى‏شود. " ❕مرحوم محقّق اصفهانى در دو بيت بسيار جامع و پر معنى به همين نكته اشاره كرده، مى‏گويد: 👌 «آن هنگام كه حرمله تير مى‏انداخت (و حلقوم على اصغر را نشانه مى‏گرفت) اين حرمله نبود كه تير مى‏انداخت، بلكه اين تير را كسى رها كرده است كه چنين بسترى را براى حرمله آماده ساخته بود! اين تيرى است كه از سوى سقيفه رها شده و كمانش در دستان خليفه بود!» 📚به نقل از کتاب عاشورا ريشه‏ها، انگيزه‏ها، رويدادها، پيامدها، ص: 115 به بعد ❗️در ذیل توضیحات بیشتری در این رابطه داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/509 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❕وهابی در این کلیپ مدعی است , خوردن نذری های شیعیان حرام است چون این نذورات به نام خداوند نمی باشد , پاسخ ادعای دروغش را در ذیل داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2283
❕مولوی عبدالحمید با حمایت از شورش طالبان مدعی شده است که طالبان نصرت الهی را به همراه دارند ❗️❗️❗️ 👌این در حالی است که اعتقاد اهلسنت و جماعت آن است که حکومت به جبر الهی در اختیار حاکمان است و مردم باید در هر صورتی از حاکمان اطاعت کنند , حتی اگر حاکمان ظالم و فاسق باشند و به آنان ظلم کنند ❗️اگر از اطاعت چنین حاکمانی کسی خارج شود از اسلام خارج شده است ❗️در ذیل ببینید : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3552 👌بنابراین طالبان بر علیه حاکمان وقت خود قیام کردند و بر خلاف خواست خداوند عمل کرده و از اسلام خارج شده اند , آن وقت عبدالحمید می گوید نصرت الهی با طالبان است ❗️ ❕به راستی چرا مذهب اهلسنت این قدر بی در و پیکر و علمایشان به این قدر حریص به منافع اند که به خاطر منافع حتی مسلمات مذهب خود را انکار می کنند ❗️❗️❗️
❕نظر به تقاضای شما عزیزان برای خلاصه تر بودن پاسخ ها برای نشر در کانالها و گروهها , از این پس تلخیص و خلاصه پاسخها تهیه و در کانال آرشیو قرار داده می شود , جهت استفاده عضو کانال آرشیو ما شوید : 💠@Rahnamaye_Behesht
توضیحی در مورد ارتباط نسبی علی اکبر ع با ابوسفیان 🤔 ❓علی اکبر شهیدی از دودمان رسول اللهﷺَ و امام‌ الطلقاء ابوسفیان رضی‌الله‌عنه: ▶️ایشان عمه‌زاده امیر یزید بن معاویه بود و وجود ایشان دلیل محکمی هست از اینکه یزید و امویان در شهادت او و پدرش دستی نداشتند زیرا عرب در تعصب به عشیره و فامیل دوستی شهره هستند ❗️❗️ 📝كنيه او ابوالحسن ، و مادرش ليلى دختر ابو مُرّة بن عُروة بن مسعود ثَقَفى بود. گفته‌اند كه مادر ليلى ، يعنى مادر بزرگ على‌اكبر ►ميمونه دختر ابو سفيان◄ بوده است و به همين جهت، بر پايه گزارشى معتبر ، معاويه ، او را شايسته‌ترين فرد براى خلافت مى‌دانست و او را چنين توصيف كرد : ✪شايسته ترين فرد براى امر حکومت، على بن الحسين بن على رضی‌الله‌عنهم است! جدّش رسول‌خداﷺ و دليرى بنى‌هاشم ، سخاوت بنى‌اميّه و فخر ثقيف را داراست✪ 📓←الطبقات‌الكبرى(الطبقةالخامسةمن‌الصحابة) ٫ (۱/۴۷۰) ❗️❗️ 💠💠 👌ليلى، مادر على‏اكبر، يكى ديگر از همسران امام حسين عليه السلام است. پدر او، ابو مُرّه صحابه پيامبر و مادرش ميمونه، دختر ابو سفيان است. ❕جدّ ليلى، عروة بن مسعود ثقفى، از بزرگان صحابه است كه در رُخداد صلح‏ حديبيّه، به نمايندگى از قريش، نزد پيامبر آمد. پيامبر ص وى را پس از اختيار كردن اسلام، جهت تبليغ دين، به سوى قبيله‏اش ثقيف فرستاد و وى بر اثر اصابت تيرى به شهادت رسيد. چون خبر شهادت وى به پيامبر رسيد، فرمود: " مَثَل عروه، مَثَل صاحب ياسين است كه قومش را به سوى خدا دعوت كرد؛ ولى آنها او را كُشتند. " 📚الطبقات الكبرى: ج 5 ص 504، اسد الغابة: ج 4 ص 30. ❕چنان که گفتیم , مادر ليلى، يعنى مادر بزرگ على اكبر، ميمونه دختر ابو سفيان بوده است و به همين جهت، بر پايه گزارشى، معاويه، او را شايسته‏ترين فرد براى خلافت مى‏دانست و او را چنين توصيف كرد: " شايسته‏ترين فرد براى اين كار (خلافت)، على بن الحسين بن على است. جدّش پيامبر خدا است و دليرى بنى هاشم، سخاوت بنى اميّه و فخر ثقيف را دارد. " 📚مقاتل الطالبيّين: ص 86 ❕البتّه اين سخن معاويه، در واقع، يك موضعگيرى سياسى، به منظور نفى خلافت از خاندان رسالت و حسنین ع است، نه اين كه واقعا او خلافت را حقّ على اكبر مى‏دانسته است. 📚دانش نامه امام حسین ع ج ١ ص ٣١٥ ❓جای سوال است که اگر معاویه لعنه الله علیه , علی اکبر ع را شایسته خلافت می دید , چرا خلافت را به فرزندش یزید واگذار کرد , مگر اهلسنت روایت ندارند که پیامبر گرامی فرمود : «هر کس شخصی را بر ده نفر بگمارد، در حالی که می‌داند در میان آن ده نفر برتر از او وجود دارد، خدا و رسول و جماعتی از مسلمین را فریب داده است». " ايما رجل استعمل رجلا على عشرة أنفس علم أن في العشرة أفضل ممن استعمل فقد غش الله وغش رسوله وغش جماعة المسلمين . " 📚کنزالعمال ج ٦ ص ١٩ ح ١٤٦٥٣ ❕یا احمد بن حنبل، به سند خود از ابن عباس، روایت کرده است : " هر کس فردی را سرپرست جماعتی قرار دهد در حالی که می‌داند در میان آنان کسی وجود دارد که بیشتر مورد رضای خداوند است، به خدا و رسول او و مؤمنین خیانت کرده است. " 📚مسند احمد ج ١ ص ١٦٥ با تحقیق احمد شاکر ❕همینطور ارتباط نَسَبى علی اکبر ع با ابو سفيان از ناحيه مادر، سبب شد كه طبق نقلى، در روز عاشورا، امويان به وى امان دهند، كه وى با آن، مخالفت ورزيد , چنان که نقل می کنند : " مردى از شاميان، على اكبر، فرزند حسين عليه السلام را كه مادرش آمنه، دختر ابو مُرّة بن عُروة بن مسعود ثقفى بود، و مادر آمنه نيز دختر ابو سفيان بن حَرب (جدّ يزيد) بود، فرا خواند و گفت: تو با امير مؤمنان [يزيد]، خويشاوندى دارى و به او نزديكى. اگر بخواهى، ما به تو امان مى‏دهيم و به هر كجا كه دوست داشتى، برو! على اكبر گفت: «بدان كه به خدا سوگند رعايتِ خويشاوندىِ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله، لازم‏تر از رعايت خويشاوندى ابو سفيان است!». "دَعا رَجُلٌ مِن أهلِ الشّامِ عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ الأَكبَرَ وامُّهُ آمِنَةُ بِنتُ أبي مُرَّةَ بنِ عُروَةَ بنِ مَسعودٍ الثَّقَفِيِّ وامُّها بِنتُ أبي سُفيانَ بنِ حَربٍ فَقالَ: إنَّ لَكَ بِأَميرِ المُؤمِنينَ قَرابَةً ورَحِماً، فَإِن شِئتَ آمَنّاكَ، وَامضِ حَيثُما أحبَبتَ! فَقالَ: أما وَاللّهِ لَقَرابَةُ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله كانَت أولى أن تُرعى مِن قَرابَةِ أبي سُفيانَ " 📚الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ج 1 ص 470، نسب قريش: ص 57 ❕می بینیم علی اکبر ع با صراحت تصریح می کند که ارتباط نسبی که با ابوسفیان دارد , هیچ ارزش و بهایی ندارد و قابل احترام نیست , این سخن ردیه روشنی است بر کلام وهابی که در صدد بود از این ارتباط نسبی , برای ابوسفیان فضیلت تراشی کند . 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌وهابی مدعی شد که چون علی اکبر ع با ابوسفیان و امویان ارتباط نسبی دارد , لذا هیچگاه یزید فرمان به قتل امام حسین ع نمی داده است زیرا عرب در تعصب به عشیره و فامیل دوستی شهره است❗️ ❕در رد این سخن نیز گفتنی است که مگر پیامبر اسلام ص با قریش ارتباط نسبی نداشت و از قوم و عشیره آنان نبود , پس چگونه قریش شدیدترین جنگ ها را بر علیه پیامبر طراحی کرد و بارها قصد کشتن پیامبر ص را داشتند که خداوند مانع شد ❗️❗️❗️ ❕علمای اهلسنت نقل می کنند که پیامبر خطاب به کشته شدگان جنگ بدر که از قریش و اقوام پیامبر بودند , چنین فرمود : " بد قوم و فامیل و عشیره ای برای من پیامبرتان بودید , مرا تکذیب کردید در حالی که دیگر مردم تصدیقم کردند و مرا از شهرم اخراج کردید در حالی که دیگر مردم به من پناه دادند و با من به جنگ و نبرد برخاستید در حالی که دیگر مردم مرا یاری کردند " " بئس عشيرة النبي كنتم لنبيكم كذبتموني وصدقني الناس وأخرجتموني وآواني الناس وقاتلتموني ونصرني الناس " 📚تاریخ طبری ج ٢ ص ١٥٦ _ الکامل فی التاریخ ج ٢ ص ١٢٩ ❕به هر حال در ذیل بر اساس مدارک اهلسنت , مفصل ثابت کرده ایم که قتل امام حسین ع و همراهیانش در صحرای کربلا , به دستور مستقیم یزید ملعون بوده است : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2717 ❕اساسا این که مادر علی اکبر ع از دودمان ابوسفیان بوده است , فضیلتی برای ابوسفیان محسوب نمی شود . ❕خداوند می فرماید : " إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى‏ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُون‏ " " خداوند شكافنده دانه و هسته است، زنده را از مرده خارج مى‏سازد و مرده را از زنده، اين است خداى شما پس چگونه از حق منحرف مى‏شويد؟ " ( انعام ٩٥ ) ❕از رواياتى كه در تفسير اين آيه يا آيات مشابه آن از امامان اهل بيت علیهم السلام به ما رسيده است استفاده مى ‏شود كه حيات و مرگ مادى نيست بلكه حيات و مرگ معنوى را نيز در بر مى‏ گيرد . 👌 افراد با ايمانى را مى ‏بينيم كه از پدرانى بى‏ ايمان به وجود مى ‏آيند، و افراد شرور و آلوده و بى‏ ايمانى را مشاهده مى ‏كنيم كه از نسل افراد پاكند، و قانون وراثت را با اراده و اختيار خود نقض مى ‏كنند كه اين خود يكى ديگر از نشانه ‏هاى عظمت آفريدگار است كه چنين قدرت اراده ‏اى به انسان بخشيده است. 📚تفسیر نمونه ج 5 ص 357 ❕ امام صادق ع فرمود : " خدای عز و جل می فرماید : «یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ» حیّ، مؤمن است كه گِل آن از گِل انسان كافر خارج می‌شود. و مرده‌ای كه از زنده خارج می‌شود، همان كافری است كه از گِل مؤمن خارج می‌شود. پس حیّ، مؤمن است و میّت، كافر است و این همان گفته خدای عز و جل است كه فرمود: «أَوَمَن كَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ» [آیا كسی كه مرده (دل) بود و زنده‌اش گردانیدیم] پس مرگ او در نتیجه آمیخته شدن گِل او با گِل انسان كافر بود و زندگی وی هنگامی بود كه خدای عز و جل با سخن خویش آنها را از هم جدا ساخت و خداوند عز و جل این چنین، انسان مؤمن را در هنگام تولدش، از تاریكی كه در آن وارد شده است، بیرون می­آورد " " َ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ فَالْحَيُّ الْمُؤْمِنُ الَّذِي تَخْرُجُ طِينَتُهُ مِنْ طِينَةِ الْكَافِرِ وَ الْمَيِّتُ الَّذِي يَخْرُجُ مِنَ الْحَيِّ هُوَ الْكَافِرُ الَّذِي يَخْرُجُ مِنْ طِينَةِ الْمُؤْمِنِ فَالْحَيُّ الْمُؤْمِنُ وَ الْمَيِّتُ الْكَافِرُ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ- أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ فَكَانَ مَوْتُهُ اخْتِلَاطَ طِينَتِهِ مَعَ طِينَةِ الْكَافِرِ وَ كَانَ حَيَاتُهُ حِينَ فَرَّقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَيْنَهُمَا بِكَلِمَتِه‏ " 📚الكافی، ج ۲، ص ۴، ح ۷. ❕حضرت لیلی مادر علی اکبر ع نیز مصداق بارز آیه و تولد زنده دل از مرده دل و نشانه قدرت خداوندی محسوب می شده است , یعنی یک بانوی پاک و مطهره و طاهره و مومنه از نسلی به دنیا آمد که ریشه آن بازگشت می کرد به ابوسفیان که عداوت و دشمنی او با آیین الهی و اهل بیت علیهم السلام قطعی بوده است . " كانت هذه المرأة جليلة القدر عظيمة المنزلة، شاركت آل البيت عليهم السّلام أحزانهم، حيث كانت حاضرة واقعة الطف، تنظر لولدها و زوجها يذبحان، و هي محتسبة ذلك في سبيل اللّه تعالى. " 📚أعلام النساء المؤمنات، ص: 712 ❗️تلخیص و خلاصه این پاسخ را اینجا بخوانید . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕معاند با تحریف و ترجمه غلط از کلام امام سجاد ع مدعی است که طبق بیان امام سجاد ع اطاعت از حاکم واجب بوده است لذا امام حسین ع با این امر وجوبی مخالفت کرده و در برابر یزید قیام کرده است , در ذیل پاسخش را داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1573 👌قریب به نود و نه درصد از شبهاتی که این کانال معاند در مورد محرم منتشر می کند , تکراری است و در ویژه نامه سنجاق شده در کانال پاسخ داده ایم . ❕گویی کفگیر معاندین برای شبهه پراکنی به ته دیگ خورده است 💪💪💪
قیام امام حسین ع برای احیای سنت خلفای اهلسنت ❗️❗️❗️ 🤔 ❓امام حسین رضی الله عنه قیام کرد تا به سیره خلفای اهل سنت عمل کند : ❕ إني لم أخرج أشرا ولا بطرا ولا مفسدا ولا ظالما و إنما خرجت لطلب النجاح والصلاح في أمة جدي محمدﷺ أريد أن آمر بالمعروف وأنهى عن المنكر وأسير بسيرة جدي محمدﷺ وسيرة أبي علي بن أبي طالب و سيرة الخلفاء الراشدين المهديين رضي الله عنهم، فمن قبلني بقبول الحق فالله أولى بالحق، ومن رد علي هذا أصبر حتى يقضي [الله] بيني وبين القوم بالحق ويحكم بيني وبينهم [بالحق] و هو خير الحاكمين، هذه وصيتي إليك يا أخي و ما توفيقي إلا بالله عليه توكلت و إليه أنيب، والسلام عليك وعلى من اتبع الهدى، ولا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم.» 📝بسم الله الرحمن الرحيم، همانا حسین بن علی شهادت می دهد که خدایی جز الله نیست، یکتاست و شریکی ندارد و شهادت می دهد به اینکه محمد بنده خدا و فرستاده اوست و به حق از جانب خدا آمده و شهادت می دهد به اینکه بهشت حق است و آتش جهنم حق است و اینکه زمان قیامت فرا می رسد و هیچ شکی در آن نیست و در این زمان خداوند صاحبان قبور را برمی انگیزد. من برای خوشگذرانی و خودخواهی و خودرأیی و ایجاد ظلم و فساد از خارج نشدم فقط برای نجات و صلاح امت جدم محمد خارج شدم. می خواهم که امر به معروف و نهی از منکر کنم و به شیوه جدم محمد و پدرم علی بن ابی طالب و خلفای هدایت شده راشدین که خداوند از آنها راضی باشد حرکت کنم. پس هرکس (دعوت) مرا به حق پذیرفت، (بداند) که خداوند حقیقتا سزاورتر است و هرآنکس که (دعوت) مرا رد کرد، من صبر می کنم تا اینکه خداوند بین من و آن قوم به حق قضاوت و داوری کند که خداوند بهترین داور است. برادرم، این وصیت من به تو است. هیچ توفیقی جز از جانب خدا نیست. به او توکل می کنم و به سوی او باز می گردم. درود و سلام بر تو و هر آن کسی که دنباله رو راه هدایت است و هیچ نیرو و توانی جز از جانب خداوند بلند مرتبه و بزرگ نیست. 📚منابع شیعی: موسوعة الامام‌الحسين(۱/۲۹۹) بحارالأنوار(۴۴/۴۱۳) الفتوح ٫ أبن‌أعثم(۵/۲۰) مقتل الحسین ٫ خوارزمی(۱/۲۷۳) إحقاق الحق ٫ التستري(۱۱/۶۰۲) 💠 بنابراین اهل سنت و جماعت همان پیروان حقیقی اهل بیت و سیدنا حسین رضی الله عنه هستند ، که پیروی از قرآن و سنت و خلفای راشدین مهدیین میکنند و حقیقتا که سیدنا حسین رضی الله تعالی عنه یک سنی مذهب بودند و مشتی محکم بر دهان یاوه گویان شیعه . ❗️❗️ 💠💠 👌مقصود از " خلفاء راشدین " یا " ائمه راشدین " ( خلفاء و ائمه هدایت یافته ) , در بیانات پیامبر گرامی و امامان ع , امامان دوازده گانه و هدایت یافته شیعه اند که متاسفانه اهلسنت این تعبیر زیبا را مصادره به خلفای نابکار و منحرف خود کرده اند ❗️❗️ ❕پیامبر گرامی فرمود : " بر شما باد به آنچه از سنت من می شناسید , عمل کنید و سنت " خلفاء راشدین " از اهلبیتم " "فَعَلَيْكُمْ بِمَا عَرَفْتُمُ مِنْ سُنَّتِي بَعْدِي وَ سُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي‏ " 📚إرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏1، ص: 37 👌و فرمود : " تمسک کنید بعد از من به اهلبیتم و ائمه راشدین از ذریه ام , چرا که شما در این صورت گمراه نمی شوید " . سوال کردند امامان پس از شما چند نفرند ? پیامبر پاسخ داد : " دوازده نفر از اهلبیتم " " فَتَمَسَّكُوا بِأَهْلِ بَيْتِي بَعْدِي وَ الْأَئِمَّةِ الرَّاشِدِينَ مِنْ ذُرِّيَّتِي فَإِنَّكُمْ لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ كَمِ الْأَئِمَّةُ بَعْدَكَ فَقَالَ اثْنَا عَشَرَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي أَوْ قَالَ مِنْ عِتْرَتِي. " 📚کفایه الاثر ص ٣٤ _ اثباه الهداه ج ٢ ص ١٥٣ ❕در نقل دیگر آمده است : " امام باقر ع از سیره خلفای راشدین یاد کرد و فرمود وقتی که نوبت به آخرین آن خلفای راشدین شود ( امام مهدی ع ) , عیسی بن مریم , پشت سرش نماز می خواند بر تو باد به عمل کردن به سنتش و به قرآن کریم " " ذَكَرَ أَبُو جَعْفَرٍ الْبَاقِرُ ع سِيرَةَ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ فَلَمَّا بَلَغَ آخِرَهُمْ قَالَ الثَّانِي عَشَرَ الَّذِي يُصَلِّي عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ع خَلْفَهُ عَلَيْكَ بِسُنَّتِهِ وَ الْقُرْآنِ الْكَرِيمِ. " 📚بحار الانوار ج ٥١ ص ١٣٧ _ کمال الدین ج ١ ص ٣٣٢ ❕یا خطاب به امام مهدی ع می گوییم : " سلام بر امام قائم به حق خداوند و حجت خدا در زمینش , درود خداوند بر او و پدران راشدینش " " السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الْقَائِمِ [الْعَالِمِ‏] .... و عَلَى آبَائِهِ الرَّاشِدِينَ " 📚اقبال الاعمال ج ٢ ص ٥٧٣ ❕بنابراین مقصود امام حسین ع از عمل به سیره خلفای راشدین , سیره امامان و حجج الهی در زمین است که امام علی ع و امام حسن ع قبل از امام حسین ع مصداق آن هستند و پس از امام حسین ع هم سایر امامان مصداق آن می باشند . 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕چگونه می توان گفت امام حسین ع طرفدار سیره و عملکرد ابوبکر و عمر بوده است , در حالی که مطابق نصوص اهلسنت , پدر بزرگوارش , امام علی ع در روز شوری از سیره آن دو برائت جست و راضی نشد که مطابق سیره آن دو عمل کند تا حاکم اسلام شود . 👌یعقوبی نقل می کند : " چون عمر در گذشت و اعضاى شورا گرد آمدند، عبد الرحمن بن عوفِ زُهْرى از آنان خواست تا خويشتن را از نامزدىِ خلافت، كنار كشد و در برابر [آن‏]، او شخصى را از ميان بقيّه برگزيند. آنان چنين كردند و او سه روز درنگ كرد و با على بن ابى طالب خلوت كرد و گفت: خدا را بر تو شاهد مى‏گيريم كه اگر اين امر به تو سپرده شد، در ميان ما به روش كتاب خدا و سنّت پيامبر و سيره ابو بكر و عمر، عمل كنى. ❕ [على عليه السلام‏] فرمود: «هر اندازه كه بتوانم، مطابق با كتاب خدا و سنّت پيامبرش عمل مى‏كنم». 👌عبد الرحمن با عثمان [نيز] خلوت كرد و به او گفت: خدا را بر تو شاهد مى‏گيريم كه اگر اين امر به تو سپرده شد، در ميان ما به روش كتاب خدا و سنّت پيامبرش و سيره ابو بكر و عمر، عمل كنى. ❕عثمان گفت: [اين،] حقّ شماست كه در ميانتان، مطابق با كتاب خدا و سنّت پيامبرش و سيره ابو بكر و عمر، عمل كنم. 👌سپس [عبد الرحمن دوباره‏] با على عليه السلام خلوت كرد و گفته نخستين خود را به او باز گفت و على عليه السلام نيز همان پاسخ پيشينش را گفت. سپس با عثمان خلوت كرد و گفته نخستين خود را به او باز گفت و عثمان نيز همان پاسخ پيشينش را گفت. سپس [عبد الرحمن براى بار سوم‏] با على خلوت كرد و گفته نخستين خود را به او باز گفت و على نيز پاسخ داد: «بى‏گمان، با بودن كتاب‏خدا وسنّت پيامبرش، به سيره كس ديگرى نياز نيست. تو مى‏كوشى كه خلافت را از من دور كنى!». ❕عبد الرحمن [براى بار سوم‏] با عثمان خلوت كرد و سخن را به او باز گفت و او هم همان پاسخ [پيشينش‏] را داد و عبد الرحمن دست بر دستش زد [و با او بيعت كرد]. " ... فَقالَ: أسيرُ فيكُم بِكِتابِ اللّهِ وسُنَّةِ نَبِيِّهِ مَا استَطَعتُ... إنَّ كِتابَ اللّهِ وسُنَّةَ نَبِيِّهِ لا يُحتاجُ مَعَهُما إلى إجِّيرى أحَدٍ! أنتَ مُجتَهِدٌ أن تَزوِيَ هذَا الأَمرَ عَنّي!! " 📚تاريخ اليعقوبي: ج 2 ص 162 _ وشرح نهج البلاغة: ابن ابی الحدید ج 9 ص 53. ❕طبری و دیگران نقل می کنند : " على برخاست و پايين منبر ايستاد. عبد الرحمنْ دست او را گرفت و گفت: آيا تو با من، بر اساس كتاب خدا وسنّت پيامبرش‏ و راه و روش ابو بكر و عمر، بيعت مى‏كنى؟ على فرمود: "خدا گواه است كه نه‏ " " فَقامَ إلَيهِ عَلِيٌّ فَوَقَفَ تَحتَ المِنبَرِ، فَأَخَذَ عَبدُ الرَّحمنِ بِيَدِهِ فَقالَ: هَل أنتَ مُبايِعي عَلى كِتابِ اللّهِ وسُنَّةِ نَبِيِّهِ وفِعلِ أبي بَكرٍ وعُمَرَ؟ قالَ: اللّهُمَّ لا " 📚تاريخ الطبري: ج 4 ص 238، تاريخ الإسلام للذهبي: ج 3 ص 305، البداية والنهاية: ج 7 ص 146 ❕یا علمای اهلسنت نقل می کنند که امام حسین ع به این صورت از ابوبکر و عمر برائت می جست . 👌عبد الرحمن اصفهانى می گوید : " حسين بن على به نزد ابوبكر كه بر منبر پيامبر نشسته بود آمد و فرمود: «از جايگاه پدرم، پايين بيا». [ابو بكر] گفت: راست گفتى. اين، جايگاه پدرت است! و سپس او را در دامان خود نشاند و گريست. على فرمود: «به خدا سوگند، اين، به فرمان من نبود». ابو بكر گفت: راست گفتى. به خدا سوگند، من تو را متّهم نمى‏كنم‏ " " جاءَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ إلى أبي بَكرٍ وهُوَ عَلى مِنبَرِ رَسولِ اللّهِ فَقالَ: انزِل عَن مَجلِسِ أبي! ... " 📚تاريخ دمشق: ج 30 ص 307. ❕یا نقل می کنند که عبيد بن حنين، می گوید : " حسین چنین گفت که بر منبر به سوى عمر بن خطّاب بالا رفتم و به او گفتم: از منبر پدرم فرود آى و از منبر پدرت بالا برو! عمر به من گفت: پدرم منبرى نداشت. و مرا كنار خود نشاند و چون فرود آمد، مرا به خانه‏اش برد و به من گفت: پسر عزيزم! چه كسى اين را به تو آموخته است؟ گفتم: هيچ كس آن را به من نياموخته است. " صَعِدتُ إلى عُمَرَ بنِ الخَطّابِ المِنبَرَ، فَقُلتُ لَهُ: انزِل عَن مِنبَرِ أبي وَاصعَد مِنبَرَ أبيكَ.فَقالَ لي: إنَّ أبي لَم يَكُن لَهُ مِنبَرٌ. فَأَقعَدَني مَعَهُ، فَلَمّا نَزَلَ ذَهَبَ بي إلى مَنزِلِهِ، فَقالَ: أي بُنَيَّ، مَن عَلَّمَكَ هذا؟ قُلتُ: ما عَلَّمَنيهِ أحَدٌ " 📚الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ج 1 ص 394 الرقم 363، تاريخ دمشق: ج 14 ص 175، تهذيب الكمال: ج 6 ص 404، تاريخ بغداد: ج 1 ص 141، سير أعلام النبلاء: ج 3 ص 285 ، الإصابة: ج 2 ص 69، تاريخ واسط: ص 203، تاريخ المدينة: ج 3 ص 799 ، كنز العمّال: ج 13 ص 654 ح 37662 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕یا امام حسین ع در انتقاد از عثمان و دنیا پرستی او خطاب به ابوذر که عثمان او را تبعید کرده بود , فرمود : " ای عمو , خداوند متعال قادر است که آنچه را مى‏بينى، دگرگون كند و خداوند، «هر روز، به كارى است» و مردم دنيايشان را از تو باز داشتند و تو دينت را از آنان دريغ داشتى، و چه قدر تو از آنچه تو را باز داشتند، بى‏نيازى و آنان به آنچه تو از ايشان دريغ داشتى، نيازمندند! از خدا شكيب و يارى بخواه و از آزمندى و بى‏تابى، [به خدا] پناه ببر، كه شكيبايى و بزرگوارى، از دين است و آزمندى، روزى را پيش نمى‏اندازد و بى‏تابى، اجل را پس نمى‏اندازد». " " ثُمَّ تَكَلَّمَ الحُسَينُ فَقالَ: يا عَمّاه، إنَّ اللّهَ تَعالى قادِرٌ أن يُغَيِّرَ ما قَد تَرى، وَاللّهُ «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» ، وقَد مَنَعَكَ القَومُ دُنياهُم ومَنَعتَهُم دينَكَ؛ فَما أغناكَ عَمّا مَنَعوكَ و أحوَجَهُم إلى ما مَنَعتَهُم! فَاسأَلِ اللّهَ الصَّبرَ وَالنَّصرَ، وَاستَعِذ بِهِ مِنَ الجَشَعَ وَالجَزَعِ؛ فَإِنَّ الصَّبرَ مِنَ الدّينِ وَالكَرَمِ، وإنَّ الجَشَعَ لا يُقَدِّمُ رِزقا، وَالجَزَعَ لا يُؤَخِّرُ أجَلًا. " 📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج 8 ص 252 ❕در منابع شیعه نیز آمده است که امام حسین ع با نقل روایتی از پیامبر اسلام به زیبایی برائت خود را از ابوبکر و عمر و عثمان اعلام داشت . 👌امام حسین ع فرمود : " رسول الله فرمودند: ابو بكر به منزله گوش من، عمر به منزله چشم من، و عثمان به منزله قلب من است، فرداى آن روز، مجدّدا خدمت آن حضرت رسيدم و امير المؤمنين و ابو بكر، عمر و عثمان نيز آنجا بودند. عرض كردم: پدر جان! ديروز در مورد اين اصحابتان، مطلبى فرموديد، مقصودتان چه بود؟ فرمودند: بله، سپس به آنان اشاره كرده، چنين گفتند: آنان گوش و چشم و قلب هستند، و از اين وصيّ- و به علىّ بن- ابي طالب اشاره كردند- سؤال خواهند شد، سپس افزودند: خداوند- عزّ و جلّ- ميفرمايد: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» (گوش و چشم و دل از او سؤال خواهد شد- اسراء- 36) سپس فرمودند: قسم‏ به عزّت پروردگارم، تمام امّتم را در قيامت نگه ميدارند و از ولايت او سؤال خواهند نمود و اين مطلب همان است كه در اين آيه آمده است «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» (آنان را نگه داريد! كه از ايشان سؤال خواهد شد- صافّات: 24). " " قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ أَبَا بَكْرٍ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ السَّمْعِ وَ إِنَّ عُمَرَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ الْبَصَرِ وَ إِنَّ عُثْمَانَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ الْفُؤَادِ قَالَ فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ دَخَلْتُ إِلَيْهِ وَ عِنْدَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ فَقُلْتُ لَهُ يَا أَبَتِ سَمِعْتُكَ تَقُولُ فِي أَصْحَابِكَ هَؤُلَاءِ قَوْلًا فَمَا هُوَ فَقَالَ ص نَعَمْ ثُمَّ أَشَارَ إِلَيْهِمْ فَقَالَ هُمُ السَّمْعُ وَ الْبَصَرُ وَ الْفُؤَادُ وَ سَيُسْأَلُوَن عَنْ وَصِيِّي هَذَا وَ أَشَارَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع‏ " 📚عیون الاخبار ج ١ ص ٣١٣ ❕امام حسین ع این برائت جویی را به فرزندان خود نیز آموزش می داد , چنان که از فاطمه دختر ایشان نقل است : " او بغض ابوبکر و عمر را داشت " " عَنْ فَاطِمَةَ ابْنَةِ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلَامُ: أَنَّهَا كَانَتْ تُبْغِضُ أَبَا بَكْرٍ وَ عُمَرَ ... " 📚تقریب المعارف ص ٢٥٤ _ بحار الانوار ج ٣٠ ص ٣٨٩ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
پاسخی به معاند پیرامون دعوت کنندگان امام حسین ع به کوفه 🤔 ❓اثبات شيعه بودن قاتلان حسين در كربلا آيت الله خوئى از بزرگترين علماى تاريخ تشيع در كتاب معجم الرجال الحديث خود در مورد شبث بن ربعى مينويسد: او جزء نويسندگان نامه به حسين بود، كه از او خواستند به كوفه بيايد، اما خلاف آن عمل كرد و يكى از جنگجويان بر عليه حسين بود. حسين در روز عاشورا او را صدا زد و گفت: ای شيث بن ربعى، و اى حجار بن ابجر، و ای قیس بن اشعث و ای یزید بن حارث، مگر شما به من نامه ننوشتيد که میوه ها رسیده و سبز شده اند و ... در ادامه خوئى ميگويد: شيخ مفيد نيز اين مطلب را در كتاب الارشاد خود ذكر كرده است حال از آخوندهاى شياد شيعه سئوال ميكنيم: آيا حسين نمی دانست كه اين همه راه با اهل و عيالش راه بيفتد بيايد فقط به خاطر اينكه يك عده غير شيعى برايش نامه نوشته و او را دعوت كرده اند؟؟ اگر آنها شيعه نبودند و حسين آنها را نميشناخت چطور در كربلا آنها را به نام صدا زد و از آنها و رفتارشان شكايت كرد؟ ❗️❗️ 💠💠 👌به طور رسمى تشیع در کوفه از قرن دوم و سوم شروع شد و تشيّع كنونى كوفه نيز از آن زمان است و در قرن نخست، کوفه وضعیت کنونی را نداشته است . ❕علی ع با صراحت به این نکته تصریح کرده و می فرماید : " ما هي إلّا الكوفة، أقبضها و أبسطها، إن لم تكوني إلّا أنت، تهبّ أعاصيرك، فقبّحك اللّه " " براى حكومت من، جز كوفه كه آن را جمع مى‏كنم و يا مى‏گشايم، باقى نمانده. اى كوفه! اگر تنها تو (سرمايه من در برابر دشمن) باشى، آن هم با اين همه طوفان‏ها كه دارى، چهره‏ات زشت باد (و اى كاش تو هم نبودى)! سپس امام عليه السّلام به گفته شاعر تمثّل جست كه مى‏گويد: " به جان پدر نيكو كارت- اى عمرو!- سوگند! كه من، تنها، سهم اندكى از آن پيمانه دارم. " ❕اين كلام، اشاره به اين دارد كه بر اثر نافرمانى و عصيان مردم كوفه و عراق، توان من در حكومت و مبارزه با دشمن، كاهش يافته است. 📚نهج البلاغه خطبه ٢٥ _ پیام امام امیر المومنین ج ٢ ص ٧٨ ❕همینطور نافرمانی مردمان کوفه و تمایل آنان به مکتب سقیفه و موضع گیری در برابر علی ع از روایت دیگری نیز به وضوح استفاده می شود . ❕در روایتی علی ع به این نکته اشاره کرده و می فرماید ؛ « واليان پيش از من عمدا با پيامبر اكرم به مخالفت برخاستند و پيمان او را شكستند و روش او را دگرگون ساختند، 👈و اگر من بخواهم مردم را به ترك اين كردارهاى مخالف پيامبر وادار كنم و آنان را بسوى حق بازگردانم و به همان روش كه در زمان پيامبر اكرم بود تغييرشان دهم، همه لشكريانم از پيرامونم بپراكنند، تا آنكه من مى‏ مانم با گروه اندكى از شيعيانم كه فضل مرا شناخته‏ اند و از روى قرآن و سنّت رسول اللَّه مرا واجب الطاعه مى‏ دانند.👉 ❕شما بگوييد كه اگر من در باره مقام ابراهيم فرمانى صادر كنم كه آن را به همان جايى برگردانم كه پيامبر اكرم در آنجايش نهاد، و فدك را به وارثان فاطمه پس دهم، و صاع پيامبر را به ميزانى برگردانم كه در دوران آن حضرت بود .... 🔸( علی ع در این روایت حدود 30 بدعت را برشمردند و در ادامه فرمودند ) ؛ ❕« در اين صورت همه از گرد من پراكنده مى‏ شدند. به خدا سوگند كه من به مردم فرمان دادم در ماه رمضان همان نماز فريضه را به جماعت بخوانند، و به آنها اعلان داشتم كه جماعت در نماز نافله، بدعت است و دستور خدا نيست ولى فرياد گروهى از سربازانم كه همراه من با دشمن مى‏ جنگيدند بلند شد. آنها فرياد مى ‏زدند كه: اى مسلمانان سنّت عمر دگرگون شد، على ما را از نماز نافله ماه رمضان باز مى‏دارد. و من ترسيدم كه مبادا در بخشى از سپاهم جنجالى بپا شود. 👈من از دست اين امّت، از نظر تفرقه اندازى و پيروى آنها، از پيشوايان گمراهى و از دعوتگران بسوى دوزخ چه‏ ها كه نكشيدم‏ » " واللَّه! لقد امرت الناس أن لا يجتمعوا في شهر رمضان إلّافي فريضة وأعلمتهم أن‏ اجتماعهم في النوافل بدعة، فتنادى بعض أهل عسكري ممّن يقاتل معي: يا أهل الإسلام! غيّرت سنّة عمر " 📚الکافی ج 8 ص 59 _ بحار الانوار ج 34 ص 173 ❕در دوره بعد از امام علی ع هم بر اثر سيطره بنى أميه بر آن و فرستادن جاسوسان و مأموران خشن و ناپاك خويش، و دادن زمام امور به دست اين گونه افراد و بخشش بيت المال به نااهلان، فضاى كوفه را آلوده و مسموم ساختند، و بسيارى از مردم را از آيين تقوى و پاكى منحرف كردند. 📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏2، ص: 531 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕بنابراین تمام کوفیان از شیعیان خالص نبودند و اقلیتی از آنان شیعه بودند , دیگران از سایر مسلمین بودند که امام ع را به کوفه دعوت کردند و در نامه ارسالی به سوی امام حسین ع صراحتا تصریح کرده اند که این نامه دعوت از سوی شیعیان امام ع و سایر مسلمین است که همگان از خلافت یزید بیزار بودند , در نامه آنان چنين آمد : «به نام خداوند بخشنده مهربان. به حسين بن على، از: سليمان بن صُرَد، مُسَيَّب بن نَجَبه، رِفاعة بن شدّاد، حبيب بن مظاهر، 👈 و شيعيان او از مؤمنان و مسلمانان كوفه.👉 " بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيم‏ لِحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ مِن: سُلَيمانَ بنِ صُرَدٍ وَالمُسَيَّبِ بنِ نَجَبَةَ ، ورِفاعَةَ بنِ شَدّادٍ ، وحَبيبِ بنِ مُظاهِرٍ ، وشيعَتِهِ مِنَ المُؤمِنينَ وَالمُسلِمينَ مِن أهلِ الكوفَةِ. " 📚تاريخ الطبري: ج 5 ص 352، الكامل في التاريخ: ج 2 ص 533؛ الإرشاد: ج 2 ص 36 ❕مردم کوفه از فرق مختلف مسلمین نمی خواستند که یزید حاکم اسلامی باشند و به امام حسین ع نامه نوشتند که بیایند و حکومت را بگیرد . 👌امام حسين عليه السلام زمانى كه در مكّه بود، پيوسته از جانب مردم كوفه، نامه دريافت مى‏كرد. مردم كوفه در نامه‏هاى خود، حضرت را به جانب كوفه و پذيرفتن رهبرى خويش دعوت مى‏كردند. ❕امام عليه السلام نامه‏اى در پاسخ مردم كوفه نوشت و به همراه هانى بن هانى و سعيد بن عبداللَّه- كه آخرين فرستادگان كوفيان بودند- ارسال كرد. نامه چنين بود: " «به نام خداوند بخشاينده مهربان؛ از حسين بن على عليه السلام، به بزرگان مؤمنان و مسلمانان! هانى و سعيد همراه نامه‏هايتان به سوى من آمدند- و اين دوتن آخرين كسانى بودند كه نامه‏هايتان را آوردند- محتواى همه نامه‏هايتان (به طور فشرده) اين بود كه: 👈 «امام و پيشوايى نداريم، به سوى ما بيا! اميد است كه خداوند به وسيله تو ما را بر محور حقّ و هدايت گردآورد».👉 اكنون من، برادر، پسر عمو و شخص مورد اعتماد از خاندانم- مسلم بن عقيل- را به سوى شما مى‏فرستم؛ به او فرمان دادم كه تصميم و برنامه‏ها و افكارتان را براى من بنويسد. اگر نوشت كه بزرگان، انديشمندان و خردمندان شما، با آنچه كه در نامه‏هايتان بود همراه و هماهنگند؛ به زودى به سوى شما خواهم آمد إن شاء اللَّه». در پايان نامه نوشت-: «به جانم سوگند! امام و پيشوا فقط كسى است كه به كتاب خدا عمل كند و عدل و داد را برپا دارد، دين حق را پذيرفته، و خود را وقف در راه خدا كند و السلام». " فَإِنْ كَتَبَ إِلَىَّ: أَنَّهُ قَدْ أَجْمَعَ رَأْىُ مَلَئِكُمْ، وَ ذَوِى الْفَضْلِ وَ الْحِجى‏ مِنْكُمْ، عَلى‏ مِثْلَ ما قَدِمَتْ عَلَىَّ بِهِ رُسُلُكُمْ، وَ قَرَأْتُ فِي كُتُبِكُمْ، اقْدِمُ عَلَيْكُمْ وَشيكاً إِنْ شاءَ اللَّهُ، فَلَعَمْري مَاالْإِمامُ إِلّا الْعامِلُ بِالْكِتابِ، وَ الْآخِذُ بِالْقِسْطِ، وَ الدَّائِنُ بِالْحَقِّ، وَ الْحابِسُ نَفْسَهُ عَلى‏ ذاتِ اللَّهِ، وَ السَّلامُ». " 📚تاریخ طبری ج ٥ ص ٣٥٣ _ ارشاد مفید ج ٢ ص ٣٩ ❕مردم كوفه با نامه‏هاى متعدّدى كه براى امام عليه السلام نوشتند و براى پذيرش رهبرى آن حضرت و مبارزه با دشمنان اسلام اعلام آمادگى كامل كردند، خود را در بوته آزمايش جديدى قرار دادند و امام عليه السلام با اين كه سابقه سوء آنها را در دوران حكومت پدر و برادر بزرگوارش به خوبى مى‏دانست، امّا به اين اميد كه حوادث دردناك گذشته و بلاهايى را كه حكّام ظالم و بى رحم و بى ايمان بنى اميّه بر سر آنها آورده‏اند، آنها را بيدار كرده باشد، به نامه‏هاى آنها پاسخ مثبت داد، و براى آزمون آنان نماينده خاصّ خود مسلم بن عقيل، آن مرد شجاع و پاكباخته را به سوى آنها روانه نمود. 📚عاشورا ريشه‏ها، انگيزه‏ها، رويدادها، پيامدها، ص: 342 ❕عبداللَّه ابن زبير خطاب به امام حسین ع عرضه داشت «آيا مى‏خواهى به سراغ مردمى بروى كه پدرت را كشته و برادرت را از نزدشان بيرون كردند؟» 👌امام عليه السلام فرمود: «أَتَتْني بَيْعَةُ أَرْبَعينَ أَلْفاً يَحْلِفُونَ لِي بِالطَّلاقِ وَ الْعِتاقِ مِنْ اهْلِ الْكُوفَةِ " بيعت چهل هزار تن از مردم كوفه كه در وفادارى به طلاق و عتاق سوگند خورده‏اند به دستم رسيده است». 📚تاريخ ابن عساكر، ص 194، ح 249 (شرح حال امام‏حسين عليه السلام). ❕اين روايت نشان مى‏دهد كه کوفیان از ظلم و ستم بنى اميّه به ستوه آمده بودند، وهتك مقدّسات الهى و ارزشهاى اسلامى به وسيله اين بازماندگان عصر شرك و جاهليّت همه را به ماهيّت اين جنايتكاران خائن آشنا ساخت و ترديدى براى مردم در كفر آنها باقى نگذارد. ❕لذا آنها به دنبال رهبرى مى‏گشتند كه در سايه او قيام كنند، چه رهبرى بهتر از امام حسين عليه السلام. سيل نامه‏هاى كوفيان و بيعت آنان با امام عليه السلام حجّت را بر حضرت تمام كرد، هر چند اين افراد بى وفا اين بار هم عهد و پيمان خود را شكستند و سرانجام امام عليه السلام را تنها گذاردند. 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌کسانی چون شبث بن ربعی و حجار بن ابجر و قیس بن الاشعث و یزید بن الحارث که جزء دعوت کنندگان امام ع بودند , از شیعیان و پیروان امام حسین ع نبودند , شبث بن ربعی از خوارج بود : " رجع الی الخوارج " و سایرین هم از پیروان و شیعیان امام حسین ع نبودند و احیانا برخی از آنها در لشگر معاویه هم شمشیر زده اند : 📚رجال طوسی ص ٦٨ _ المقالات و الرسالات ج ٣٠ ص ٣٥ _ مستدرکات رجال الحدیث ج ٦ ص ٢٨٤ _ و ج ٨ ص ٢٤٨ ❕اینان اگر چه شیعه نبودند , اما در جامعه اسلامی مورد شناخت بودند و امام حسین ع هم آنان را می شناخت و خطابشان قرار داد : " «يا شَبَثَ بْنَ رَبَعي، وَ يا حَجَّارَ بْنَ أَبْجَرٍ، وَ يا قَيْسَ بْنَ الْأَشْعَثِ، وَ يا يَزيدَ بْنَ الْحارِثِ، أَلَمْ تَكْتُبُوا الَىَّ: «أَنْ قَدْ أَيْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ اخْضَرَّ الْجَنابُ، وَ طَمَّتِ الْجِمامُ وَ إِنَّما تُقْدِمُ عَلى‏ جُنْدٍ لَكَ مُجَنَّدٌ، فَاقْبِلْ؟! اى شبث بن ربعى! اى حجّار بن ابجر! اى قيس بن اشعث! اى يزيد بن حارث! آيا شما براى من نامه ننوشتيد كه درختان ما ثمر داده است و باغها سرسبز شده و چاه‏ها پرآب گشته و تو در سرزمينى پا مى‏گذارى كه لشكرى آراسته و انبوه در خدمت تو است، پس به سوى ما بيا!». آنان در پاسخ گفتند: ما چنين نامه‏اى ننوشتيم! امام فرمود: «سُبْحانَ اللَّهِ! بَلى‏ وَاللَّهِ لَقَدْ فَعَلْتُمْ‏ ؛ سبحان اللَّه! آرى به خدا سوگند! شما اين نامه را نوشتيد». " 📚تاريخ الطبري: ج 5 ص 424، الكامل في التاريخ: ج 2 ص 561؛ 👌برخی از نویسندگان می نویسند : " كسانى كه براى سيّدالشهداء عليه السلام نامه نوشته‏اند سه دسته بوده‏اند: 1. شيعيان خالص كه در اقليّت بودند؛ 2. خوارجى كه در كوفه زندگى مى‏كردند؛ 3. عمّال و پيروان بنواميّه. ❕خوارج، فرقه بزرگ ديگرى بودند كه در شهر كوفه مسكن گزيدند. سران اين گروه افرادى مانند اشعث بن قيس، شبث بن ربعى، عمرو بن حريث و افراد ديگرى بودند....شبث بن ربعى، حجار بن ابجر، قيس بن اشعث و يزيد بن الحارث در زمره كسانى هستند كه براى سيّدالشهداء عليه السلام دعوت نامه فرستادند و آن حضرت را به كوفه دعوت كردند. با اين حال، آنان از سران لشكر و فرماندهان سپاه عمر سعد بودند. " 📚ناگفته هايى از حقايق عاشورا، ص: 188 ❕از شیعیان خالصی که امام حسین ع را دعوت کردند , برخی توسط ابن زیاد کشته شدند و برخی دیگر دستگیر و روانه زندان شدند . 👌کشته شدگان کسانی چون : ميثم تمّار _ عبيداللَّه بن عمرو بن عزيز كندى‏ _ عبيداللَّه بن حارث بن نوفل هَمْدانى‏ _ عبدالأعلى بن يزيد كلبى عليمى‏ _ عبّاس بن جعده جدلى‏ _عمارة بن صلخب أزدى‏ و ... بودند : 📚تاريخ الكوفه: ص ٣٣٢ _ ٣٣٥ ❕در ميان زندانيان افرادى چون مختار، حارث اعور همدانى و ... بودند , چنان که طبرى مى‏نويسد: " ابن زياد در نامه‏اى به يزيد نوشت: " وما تركت لكم ذا ظنّة أخافه عليكم إلّاوهو في سجنكم؛ " " كسى را كه احتمال مى‏دادم بر ضدّ شما حركتى بكند و قيامى صورت دهد، باقى نگذاشتم، مگر اين‏كه در زندان شما به سر مى‏برد. " 📚تاريخ الطبري: ج ٤ ص ٣٨٧ _ الكامل فى التاريخ: ج ٤ ص ١٣١ ❕البته برخی از شیعیان سست ایمان هم بودند که از حمایت امام حسین ع شانه خالی کردند اما در برابر امام حسین ع شمشیر نکشیدند و بعدها از عدم حمایت خود از امام حسین ع پشیمان شدند و " توابین " نام گرفتند و قیام توابین را پایه گذاری کردند که در ذیل پیرامون آنان توضیحات کافی را داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2775 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir