eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
173 ویدیو
37 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman سایت ipasookh.ir تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدگاه آیت الله خویی پیرامون شهادت فاطمه س و اعتبار کتاب سلیم بن قیس !!!! 🤔 : ❓دروغ کانال شیعه و توهین به شعور شیعیان کانال پرسمان اعتقادی با قیچی کردن نظر آیت الله خوئی سعی دارد وانمود کند که آیت الله خوئی نسخه موجود از کتاب سلیم بن قیس را قبول دارد و صحیح میداند . دوستان عزیز خلاصه نظر آیت الله خوئی این است : 1 _ در زمانهای گذشته کتاب سلیم کتابی معتبر بوده و در این راستا نظر نعمانی را نقل میکند در زمان گذشته 2 _ اما این کتابی که امروزه موجود است دارای اشکالاتی است و نسخه موجود با سند معتبر نقل نشده (و خوئی نسخه موجود را قبول ندارد) کانال شیعه با نام پرسمان اعتقادی ، نظر خوئی را قیچی کرده و نظرش را در مورد کتاب موجود کتمان کرده , چرا حقایق را کتمان میکند ؟ از چه چیزی ترس دارند ؟ ❗️❗️ 💠💠 👌ما در گذشته پیرامون نظر آیت الله خویی در مورد شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها و کتاب سلیم بن قیس توضیح دادیم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4590 ❕و گفتیم که روایات شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها , در کتاب شریف سلیم بن قیس آمده است و آیت الله خویی نیز معتقد است که کتاب سلیم بن قیس معتبر است , پس آیت الله خویی شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها را قبول دارد . 👌ما چنین گفتیم : 👌آیت الله خویی هم معتقد بود که هم سلیم بن قیس از بزرگان است و هم کتابش از معتبرترین کتابها است و هر چه در آن است صحیح است , و متذکر این نکات می شد که : ❕ "سلیم بن قیس انسان جلیل القدر و عظیم الشانی است که از اولیاء و اصحاب خاص امیر مومنان بود , کتابش از اصول معتبره بلکه از بزرگترین اصول معتبره است و تمام آنچه در آن است , صحیح بوده و از معصوم صادر شده است و تمام روایاتش را باید تصدیق و تایید کرد , و نیز ایشان , کلام شیخ حر عاملی را تایید می کند که کتاب سلیم بن قیس از کتب مورد اعتمادی است که قرائن بر ثبوت و انتسابش به سلیم وجود دارد و شکی در این رابطه نیست " " بقي الكلام في جهات: الأولى: أن سليم بن قيس- في نفسه- ثقة جليل القدر عظيم الشأن، و يكفي في ذلك شهادة البرقي بأنه من الأولياء من أصحاب أمير المؤمنين ع، ... الثانية: أن كتاب سليم بن قيس- على ما ذكره النعماني- من الأصول المعتبرة بل من أكبرها، و أن جميع ما فيه صحيح قد صدر من المعصوم ع، أو ممن لا بد من تصديقه و قبول روايته، و عده صاحب الوسائل في الخاتمة في الفائدة الرابعة، من الكتب المعتمدة التي قامت القرائن على ثبوتها و تواترت عن مؤلفيها، أو علمت صحة نسبتها إليهم بحيث لم يبق فيه شك. " 📚معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، خویی , ج‏ 9، ص: 230 ❕بنابراین آیت الله خویی با اعتقاد به تمام آنچه که در کتاب سلیم بن قیس است , عملا معتقد است که فاطمه صدیقه سلام الله علیها به شهادت رسیده اند . 👌حال وهابی به این پاسخ اشکال کرده است که آیت الله خویی , اصل کتاب سلیم بن قیس را معتبر می داند , اما نسخه کنونی آن کتاب را معتبر نمی داند و گفته است که با سند ضعیف نقل شده است ❗️❗️ ❕متاسفانه وهابی در بیان مطلب فوق دقت کافی را به خرج نداده است , و الا چنین سخنی را نمی گفت !!!! ▫️١ _ شیخ حر عاملی , محدث و کتاب شناس بزرگ , تصریح می کند که " نسخه ای که از کتاب سلیم به دست ما رسیده است , هیچ مطلب فاسدی در آن نیست و هیچ نشانه ای از وضع و جعل در آن نیست ( چه از نظر سند و چه از نظر محتوا ) , این که برخی از علما اشکالات سندی و محتوایی به کتاب مذکور وارد کرده اند , مربوط به نسخ دیگر از کتاب سلیم است , نه نسخه ای که به ما رسیده است " " و الذي وصل إلينا، من نسخه ليس فيه شي‏ء فاسد، و لا شي‏ء مما استدل به على الوضع، و لعل الموضوع الفاسد غيره، و لذلك لم يشتهر، و لم يصل إلينا. " 📚وسائل الشيعة، ج‏30، ص: 386 ❕آیت الله خویی , در کتاب معجم الرجال خود , این کلام شیخ حر عاملی را نقل می کند و قبول میکند و قرائنی بر صحت ادعای شیخ حر عاملی بیان می دارد : " أقول: و مما يدل على صحة ما ذكره صاحب الوسائل أن النعماني روى في كتاب الغيبة بإسناده عن سليم بن قيس في كتابه حديثا طويلا .... " 📚معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، ج‏9، ص: 231 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕بنابراین آیت الله خویی , سخن شیخ حر عاملی را می پذیرد که نسخه کنونی کتاب سلیم بن قیس , هیچ اشکالی بر آن نیست , تنها بیان می دارد که طریق شیخ طوسی به کتاب سلیم بن قیس به هر دو سند یا یک سند , ضعیف است : " كيفما كان فطريق الشيخ إلى كتاب سليم بن قيس بكلا سنديه ضعيف، و لا أقل من جهة محمد بن علي الصيرفي (أبي سمينة). " 📚معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، ج‏9، ص: 237 ❕اما سند و طریق ما به کتاب سلیم بن قیس , به طریق و سند شیخ طوسی که آیت الله خویی بحث ضعف را در موردش مطرح می کند , اختصاص ندارد , بلکه چنان که محقق کتاب سلیم بن قیس بیان می دارد , کتاب سلیم بن قیس با ٢١ سند و طریق به ما رسیده است : " انّ لكتاب سليم واحد و عشرون سندا موثوقا بها، فانّ الكتاب وصل إلينا بعدة طرق تبلغ عددها 21 طريقا. " 📚كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج‏1، ص: 207 👌بنابراین , کتاب سلیم بن قیس با طرق فراوانی به ما رسیده است و شیخ حر عاملی و آیت الله خویی معتقدند که طرق مذکور صحیح اند , و نسخه صحیح از کتاب سلیم بن قیس دست ما رسیده است , تنها مرحوم خویی به طریق شیخ طوسی و راویانی خاص , اشکالاتی دارد که این اشکال هم به اصل اعتبار کتاب سلیم بن قیس که به ما از طرق دیگر رسیده است , اشکالی وارد نمی کند . ❕ممکن است وهابی اشکال کند که اگر مرحوم خویی طبق نظر شیخ حر عاملی , معتقد است که کتاب سلیم بن قیسی که به ما رسیده است , معتبر است , پس چرا در کتاب صراط النجاه خود می گوید که اگر چه کتاب سلیم بن قیس معتبر است , اما نمی توان گفت که نسخه ای که از کتاب هم اینک در دست ما است , نفس همان کتاب سلیم بن قیس است " " ما رأيكم في كتاب سليم بن قيس ؟ باسمه تعالى : كتاب سليم بن قيس كتاب معتبر ولكن لم يثبت أنّ الكتاب المتداول بين أيدينا هو نفس ذلك الكتاب ، والله العالم ." 📚صراط النجاه ج ٥ ص ٢٧٩ ❕پاسخ می گوییم : 👌قول ایشان در کتاب معجم الرجال مقدم است و ایشان در آن کتاب , کتاب کنونی سلیم بن قیس را معتبر می شمارد , از آنجایی که کتاب معجم الرجال در سالهای پایانی عمرش نوشته شد , می توان گفت که نظر نهایی اش در آن کتاب آمده است . ❕کتاب صراط النجاه را شخصی به نام موسى مفيد الدين عاصي العاملي تالیف کرده است و استفتاءاتی که از ابتدای مرجعیت آیت الله خویی پاسخ گفته شده است را در کتاب می آورد : " فكان يكثر ورود الاستفتاءات والمسائل عليه ولذلك قام بأمر جمعها وتبويبها وطبعها ثلة من الطلبة والفضلاء ، واستكمالا لذلك قام فضيلة للشيخ موسى مفيد الدين عاصي العاملي ( دام توفيقه ) " 📚صراط النجاه ج ١ ص ٦ ❕بر این اساس می توان گفت که آیت الله خویی در اوائل معتقد بود که نسخه کنونی از کتاب سلیم بن قیس , همان نسخه اصلی نیست , اما بعدها و در اواخر عمر از این دیدگاه عدول کرد و در کتاب معجم الرجال خود , قائل به اعتبار نسخه کنونی سلیم بن قیس شد . 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 🔸٢ _ اگر هم از آنچه که در مورد کتاب سلیم بن قیس و آیت الله خویی گفتیم , کوتاه بیاییم , باز هم می توانیم پاسخ دهیم که هدف اصلی از بحث در مورد اعتبار کتاب سلیم بن قیس , بازگشت می کند به حوادث صدر اسلام و شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها و این که آیا کتاب سلیم بن قیس معتبر است , تا شهادت فاطمه س واقعیت داشته باشد , یا کتاب سلیم بن قیس معتبر نیست !!!! 👌ما حتی اگر بگوییم که کتاب سلیم بن قیس معتبر نیست و آیت الله خویی این کتاب را معتبر نمی داند , باز نمی توانیم شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها را منکر شویم و بگوییم که آیت الله خویی قائل به شهادت فاطمه س نبوده است , چنان که وهابی این مطلب را شبهه کرده بود . ❕زیرا می بینیم که آیت الله خویی در همان کتاب صراط النجاه خود , تصریح می کند که قضیه شهادت فاطمه صدیقه س , مشهور و معروف است . 👌س 980: هل الروايات التي يذكرها خطباء المنبر، وبعض الكتاب عن كسر « عمر » لضلع السيدة فاطمة ( عليها السلام ) صحيحة برأيكم؟ ❕الخوئي: ذلك مشهور معروف. "آيا روايات و سخناني كه گويندگان در منابر و بعضي از نويسندگان در كتاب هايشان نوشته و گفته اند كه عمر پهلوي فاطمه س را شكسته، به نظر شما درست است؟ ❕پاسخ : " اين روايات مشهور و معروف است. " 📚صراط النجاه ج ٣ ص ٣١٤ ❕این که ایشان می گوید این قضیه معروف و مشهور است , یعنی واضح و روشن است که این قضیه از ناحیه ائمه ع به ثبوت رسیده است , چنان که خود آیت الله خویی تصریح می کند که گاه شهرت به معنای لغوی خودش به کار می رود , یعنی خبری که ظاهر و واضح است که از معصوم صادر شده است , چنان که همین معنا از شهرت در کلام امام معصوم نیز آمده است . " إذ المراد بقوله عليه السلام «خذ بما اشتهر بين أصحابك» هو الشهرة بالمعنى اللغوي، أي الظاهر الواضح كما يقال شهر سيفه و سيف شاهر، فيكون المراد به الخبر الواضح صدوره، بأن كان مقطوع الصدور أو المطمأن بصدوره " 📚مصباح الأصول ، ج‏1، ص: 165 ❕شاهد روشن این بیان آن است که کتاب صراط النجاه , با تعلیقات آیت الله تبریزی به چاپ رسیده است , و آیت الله تبریزی در مقدمه می گوید که اگر جایی من چیزی نگفتم , یعنی همان نظر آیت الله خویی را قبول دارم : " فتركت أجوبة الأستاذ الخوئي ( قدس سره ) التي توافق نظري بلا تعليق " 📚صراط النجاه ج ١ ص ٦ 👌آیت الله تبریزی نیز وقتی آیت الله خویی گفت که قضیه شهادت فاطمه س مشهور و معروف است , تعلیقه ای بر این مطلب نزد و آن را قبول کرد , حال مقصود از شهرت چیست ? ❕گفتیم که شهرت در کلام فوق یعنی واضح و آشکار بودن , و مقصود آیت الله خویی همین بوده است , لذا آیت الله تبریزی با آن کلام مخالفت نکرد , زیرا خود آیت الله تبریزی نیز معتقد است که قضیه شهادت فاطمه س و شکستن پهلویش از مسلمات تاریخی و واضحات است و قابل کتمان نیست , شاهد روشن این قضیه مخفی بودن قبر فاطمه س است : " لقد ناقشني أحد الإخوة حول مظلومية الزهراء ( سلام الله عليه ا ) وكسر ضلعها فقال : إن كسر الضلع لم يثبت عن طريق الأئمة ( عليهم السّلام ) ، ما هو رأيكم ؟ باسمه تعالى : مظلومية الزهراء ( سلام الله عليها ) من المسلمات ولا يحتاج ثبوتها إلى أزيد من أنها أوصت بدفنها ليلًا لئلَّا يحضر جنازتها من ظلمها وأخفي قبرها ، والله العالم . " 📚الانوار الاهیه فی مسائل الاعتقادیه , میرزا جواد تبریزی , ص ١١٧ ❕و باز آیت الله تبریزی در بیان دیگری , علاوه بر دلیل فوق , روایاتی که اثبات کننده شهادت فاطمه س است را بیان می دارد : " باسمه تعالى : كفى في ثبوت ظلامتها وصحّة ما نقل من مصايبها وما جرى عليها خفاء قبرها ووصيّتها بأن تُدفن ليلًا إظهاراً لمظلوميّتها ، مضافاً لما نُقل عن عليّ من الكلمات في الكافي ( ج 1 ، ص 458 ) عند ما دفنها ، كما في مولد الزهراء من كتاب الحجّة قال : « وستنبئك ابنتك بتظافر أمّتك على هضمها ، فاحفها السؤال واستخبرها الحال ، فكم من غليل معتلج بصدرها لم تجد إلى بثه سبيلًا ، وستقول ويحكم الله ، والله خير الحاكمين » . و قال : « فبعين الله تُدفَنُ ابنتك سرّاً ويهضم حقّها وتمنع إرثها ، ولم يتباعد العهد ولم يخلق منك الذكر ، وإلى الله يا رسول الله المشتكى » . و في الجزء الثاني من نفس الباب بسند معتبر عن الكاظم قال : « إنّها صدِّيقة شهيدة » . وهو ظاهر في مظلوميّتها وشهادتها . ويؤيّده ما في البحار ( ج 43 ، باب رقم 11 ) عن دلائل الإمامة للطبري بإسناده عن كثير من العلماء عن الصادق ( عليه السّلام ) : « وكان سبب وفاتها أنّ قنفذاً أمره مولاه فلكزها بنعل السيف بأمره فأسقطت محسناً » ! والله الهادي للحق . " 📚همان منبع ص ١١٨ ❕بنابراین حتی اگر بگوییم که آیت الله خویی , کتاب سلیم بن قیس را معتبر نمی دانسته است , باز نمی توانیم بگوییم که ایشان منکر شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها بوده است !!!! @Rahnamye_Behesht
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️مولوی نقشبندی در خطبه های نماز جمعه این هفته راسک , در دفاع از گرگیج سخنانی گفت که مورد توجه وهابیت فضای مجازی واقع شد و با آب و تاب آن را پخش کردند !!!!! 😳شباهت سخنان گرگیج با آیت الله وحید خراسانی !!!!
پاسخی به مقایسه سخنان هتاکانه گرگیج با سخنان آیت الله وحید خراسانی !!!! 🤔 : ❓وحید خراسانی واهانت به نسب عیسی علیه السلام! ◾️وحید خراسانی به مسیحی هایی که قران را سوزانده بودند گفت:اگر شما قران را قبول نکنید نتیجش این میشود که عیسی بن مریم ولد الزنا است {العیاذ بالله}. ⬅️طبق منطقی که شیعیان این روز ها برای سخن مولانا گرگیج حفظه الله به کار میبرند، این سخنان اقای وحید خراسانی توهین به حضرت عیسی است. ◾️وحکم ساب النبی باید روی وحید خراسانی اجرا شود ◾️واز مرجع تقلید بودن عزل شود. ⬅️واگر این سخن وی را توهین ندانید پس سخن مولانا گرگیج حفظه الله راهم نباید توهین بدانید. چون استدلال انها عین هم است بااین تفاوت که استدلال مولانا گرگیج دقیق تر است. ❗️❗️ 💠 💠 👌متاسفانه وهابیون فضای مجازی , چشم و گوش بسته سخنان نقشبندی امام جمعه موقت راسک را تکرار می کنند اما اگر اندک تاملی می کردند چنین نمی گفتند زیرا هم سخنان فوق فاقد بن مایه علمی است و هم مولوی نقشبندی قابلیت امام بودن را ندارد , زیرا او متهم به قتل مولوی جنگی زهی است و چندسالی هم در زاهدان زندان بوده است . چرا از یک فرد لات و خلافکار تبعیت می کنید !!!!! 👌اما پاسخ : ❗️توهین آنجایی است که انسان چیزی و نسبت ناپسندی را به دیگری نسبت دهد که آن نسبت قابل اثبات نباشد , مثلا خداوند با صراحت می گوید که حق ندارید به بتهای مشرکین توهین کنید و دشنام و بدگویی داشته باشید : " وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ " "(بت ) كسانى را كه غير خدا را مى‏خوانند دشنام ندهيد مبادا آنها (نيز) از روى ظلم و جهل خدا را دشنام دهند " ( انعام ١٠٨ ) ❕قرآن در این آیه با صراحت می گوید که حق ندارید به بتهای مشرکین توهین و بدگویی کنید , اما در همین قرآن آیاتی است که خداوند و پیامبرانش چون حضرت ابراهیم ع از بتها بدگویی می کردند !!!! 👌مثلا خداوند در آیه ای می گوید که بت ها پلیدند : " فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثان‏ " " از پليديها يعنى از بتها اجتناب كنيد " ( حج ٣٠ ) ❕یا در آیه ای دیگر , بت ها را موجودات بی عرضه خطاب کرده و می فرماید : " آيا (آنها لا اقل همانند خود شما) پاهايى دارند كه با آن راه بروند؟ يا دستهايى دارند كه با آن چيزى را بگيرند (و كارى انجام دهند)؟ يا چشمانى دارند كه با آن ببينند؟ يا گوشهايى دارند كه با آن بشنوند؟ (نه، هرگز، هيچكدام) بگو (اكنون كه چنين است) اين بتهايى را كه شريك خدا قرار داده‏ايد (بر ضد من) بخوانيد و براى من نقشه بكشيد و لحظه‏اى مهلت ندهيد (تا بدانيد كارى از آنها ساخته نيست!). " " أَ لَهُمْ أَرْجُلٌ يَمْشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَيْدٍ يَبْطِشُونَ بِها أَمْ لَهُمْ أَعْيُنٌ يُبْصِرُونَ بِها أَمْ لَهُمْ آذانٌ يَسْمَعُونَ بِها قُلِ ادْعُوا شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ كِيدُونِ فَلا تُنْظِرُونِ " ( اعراف ١٩٥ ) ❕یا بیان می دارد که ابراهیم ع از بتها بدگویی می کرد : " (گروهى) گفتند: شنيديم جوانى از بتها ( به بدی ) سخن مى‏گفت كه او را ابراهيم مى‏گفتند. " " قالُوا سَمِعْنا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهِيم‏ " ( انبیاء ٦٠ ) ❓حال نقشبندی و وهابیون پاسخ دهند که جریان چیست ? چگونه خداوند توهین و بدگویی از بتها را ممنوع می کند , اما خودش از بتها بدگویی می کند !!!! ❕شما اگر سواد داشته باشید , باید بگویید که بدگویی و توهین آنجایی است که نسبت ناپسندی به دیگری داده شود که در او نباشد , اما اگر نسبتی به دیگر داده شود که در او است , دیگر اینجا توهین و بدگویی نیست , بلکه خبر دادن از واقع است , بنابراین اگر خداوند هم بت ها را پلید یا موجودات بی عرضه می داند , توهین نکرده است , بلکه از واقعیت آنها خبر داده است !!!! ❕راغب عالم بزرگ اهلسنت و لغوی معروف , در مفردات خود به این نکته تصریح می کند و ملاک بدگویی و دشنام و توهین را نسبتی می داند که در دیگری نباشد , یعنی دیگری شایسته آن نسبت بد نباشد و می گوید : " سب كردن ( و توهین ) مشركين نسبت به خداوند نه از اين جهت است كه با صراحت ناسزا مى‏گويند , بلكه به طريقى به يادآورى نام خداى پردازند كه او را با آنچه كه سزاوار او نيست، در ميان خود بيان مى‏كنند و در آن سخنان ناروا آنقدر لجاجت و گستاخى مى‏ورزند كه كار به مجادله مى‏كشد و در ذكر خدا به نسبت‏هايى ناروا مى‏رسند، كه خداى تعالى از آنها منزّه است. " 📚ترجمه مفردات الفاظ قرآن، ج‏ 2، ص: 172 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕بر این اساس , آیت الله وحید خراسانی نیز مساله ای را به مسیحیت نسبت می دهد که واقعیت دارد و این که انجیل آنان مسیح را ولد الزنا می داند , بنابراین چون این نسبت واقعیت دارد و انجیل مسیحیت چنین چیزی را بیان کرده است , توهینی به مسیحیت و حضرت مسیح رخ نداده است , زیرا آیت الله وحید تنها خبر از واقع و انجیل مسیحیت در مورد عیسی مسیح می دهد , نه آنکه خودش هم به آن معتقد باشد . 👌آیت الله وحید در سالهای گذشته چنین گفتند : " ای پاپ وامانده! که سکوت می کنی، عرضه داری جواب این را بدهی؟ اگر این قرآن نبود به حکم تورات و انجیلی که الان هست، عیسی بن مریم ولد الزنا است و ولد الزنا محروم از ملکوت خدا است پس هم نسب عیسی، هم حسب عیسی به برکت نفس خاتم انبیاء است. اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ. " 🌐 shia-news.com/000Av4 ❕در روایات اسلامی آمده است که در مورد عیسی مسیح ع تهمت زنازادگی زدند و گفتند که او فرزند یوسف نجار است !!!! 👌علامه مجلسی نقل می کند : " در روايات بسيار از طريق عامه و خاصه منقول است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلم به امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: تو شبيهى به عيسى بن مريم كه بعضى در او غلو كردند و او را خدا و پسر خدا گفتند، و جمعى با او دشمنى كردند 👈 به مرتبه‏اى كه او را فرزند زنا و فرزند يوسف نجّار گفتند، 👉و هر دو به جهنم رفتند، و جمعى بر دين حقّ او ماندند و او را بنده و پيغمبر خدا گفتند، همچنين جمعى تو را خدا خواهند گفت و جمعى تو را كافر خواهند دانست و هر دو به جهنم مى‏روند، و آنها كه تو را بنده مقرّب خدا و خليفه پيغمبر خدا دانند ناجى خواهند بود " 📚حياة القلوب، ج‏ 2، ص: 1090 👌درنقل دیگری , امام صادق ع فرمود : " آیا آنان به مریم نسبت ندادند که از مردی نجار که نامش یوسف بود , به عیسی ع حامله شد " " أَ لَمْ يَنْسُبُوا مَرْيَمَ بِنْتَ عِمْرَانَ ع إِلَى أَنَّهَا حَمَلَتْ بِعِيسَى مِنْ رَجُلٍ نَجَّارٍ اسْمُهُ يُوسُف‏ " 📚امالی صدوق ص ١٠٣ 👌در اناجیل کنونی نیز عیسی ع را پسر یوسف نجار دانسته اند !!!! ❕در انجيل متّى چنين مى‏خوانيم: «كتاب نسب‏ نامه عيسى مسيح بن داوود بن ابراهيم- ابراهيم اسحاق را آورد و اسحاق يعقوب را آورد و يعقوب يهودا و برادران او را آورد ... تا آنجا كه مى‏گويد ... و متّان يعقوب را آورد و يعقوب‏ , یوسف شوهر مريم را آورد كه عيسى مسمّى به مسيح از او متولّد شد " 📚انجیل متی باب ١ شماره ١ تا ١٦ 👌می بینیم که می گوید عیسی ع از یوسف به دنیا آمد , و در نسب نامه و شجره نامه عیسی ع نام یوسف نجار آمده است یعنی یوسف نجار حلقه وصل عیسی و اجدادش است !!!! ❕در فرازی دیگر از اناجیل آمده است که عیسی ع از نسل داوود است : " خداوند تخت پادشاهی پدرش داوود را به او عطا خواهد فرمود او تا ابد بر خاندان یعقوب سلطنت خواهد کرد و پادشاهی او را هرگز زوالی نخواهد بود " 📚انجیل لوقا باب ١ شماره ٣٢ _ ٣٣ 👌در فراز دیگری تصریح شده است که عیسی ع از طریق یوسف نجار به داوود می رسد , یعنی یوسف پدر اوست که در وقتی که هنوز نامزد مریم بود و ازدواج هم نکرده بود , مریم به مسیح حامله شده بود !!!! " یوسف نیز از شهر ناصره جلیل رهسپار بیت لحم یهودیه زادگاه داوود شد , زیرا از نسل و خاندان داوود بود , او به آنجا رفت تا با نامزدش مریم که زایمانش نزدیک بود , نام نویسی کند, هنگامی که آنجا بودند , وقت زایمان مریم فرا رسید و نخستین فرزندش را که پسر بود , به دنیا آورد " 📚 انجیل لوقا باب ٢ شماره ٤ تا ٧ 👌و باز در فراز دیگر می گوید : " عیسی حدود سی سال سن داشت که خدمت خود را آغاز کرد , او به گمان مردم پسر یوسف بود " 📚انجیل لوقا باب ٣ شماره ٢٣ 👌و صراحتا در فرازی دیگر , از یوسف و مریم س به عنوان والدین و پدر و مادر مسیح یاد شده است : " والدین عیسی هر سال برای عید پسخ به اورشلیم می رفتند ... چون والدینش او را در آنجا ندیدند شگفت زده شدند مادرش به او گفت پسرم چرا با او چنین کردی پدرت و من با نگرانی بسیار در جستجوی تو بودیم " 📚انجیل لوقا باب ٢ شماره ٤١ _٤٨ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌بنابراین از انجیل مسیحیت زنازادگی عیسی ع اثبات می شود و اگر ما به مسیحیت بگوییم که در انجیل شما آمده است که عیسی ع زنازاده است , نه به مسیح ع توهین کرده ایم و نه به مسیحیت , زیرا از مطلبی واقع و راست در نزد مسیحیت پرده بر داشته ایم . ❕ما نیز به سنیان می گوییم که پیامبری که شما معرفی می کنید , قصد خودکشی داشت , یا دیگران از همبستری او با همسرانش خبر داشتند , یا در مقابل ابوبکر و عمر با شورت بود که ران پاهایش دیده می شد , یا که گاه در برابر دیگران کاملا لخت و عریان می شد , یا از گوشت ذبح شده بر بتها می خورد , یا ایستاده و در مقابل دیگران ادرار می کرد , یا که نمازهایش قضا می شد یا که سحر می شد و صدها نسبت بد دیگر که سنیان به پیامبر نسبت می دهند . ❗️ آیا ما به پیامبر اسلام یا اهلسنت توهین کردیم !!! روشن است که خیر , زیرا ما خبر از واقع و عقیده اهلسنت نسبت به پیامبر دادیم , نه توهینی به پیامبر کرده ایم و نه به اهلسنت , اگر چه خود معتقد به این نسبتها نیستیم . ( نسبتهای ناروائی که سنیان به پیامبر نسبت می دهند را در نمایه های ذیل آورده ایم ) : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6372 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/10461 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14416 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/2913 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6332 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14394 👌بنابراین آیت الله وحید نیز خبر از محتوای نادرست اناجیل در مورد مسیح ع می دهد , چون این خبر دادن نسبتی واقعی است , و مثلا در اناجیل آمده است , نه توهینی به مسیحیت است و نه به عیسی مسیح ع . ❕اما سخنان گرگیج چنین نیست , زیرا او نسبتی را به شیعیان و اعتقادشان در مورد ائمه ع داد که واقعیت نداشت , یعنی طبق اعتقاد شیعه حتی اگر خلافت شرعی عمر پذیرفته نشود , باز در نسب پاک ائمه ع خللی وارد نمی شود , اما گرگیج به دروغ و خلاف واقع مدعی شد که طبق اعتقاد خود شیعه ائمه ع حرامزاده اند , چون خلافت عمر را قبول ندارند , در حالی که چنین چیزی خلاف واقع و نسبتی دروغین است . 👌بنابراین چون گرگیج نسبت سوئی به ائمه شیعه و اعتقادات شیعه داده است که خلاف واقع بوده است , لذا این نسبتش توهین و ناسزا بوده و این حق شیعه است که محاکمه گرگیج را طلب کند , در ذیل پیرامون چگونگی خلاف واقع گویی گرگیج توضیح داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14407 💠 ( نکته پایانی : ❗️ امام کاظم علیه السلام فرمود ؛ " الزموهم بما الزموا به انفسهم » « مخالفین را بر اساس آنچه خودشان به آن پایبند هستند و قبول دارند ملزم کنید » 📚وسائل الشیعه ج 26 ص 320 ❗️آیت الله وحید نیز با انجیلی که خود مسیحیان قبول دارند , آنان را محکوم کرد که گفته اند , عیسی ع زنا زاده است , حال یک مسیحی ممکن است که بگوید در نقل دیگری در همان انجیل آمده است که مریم از روح القدس آبستن شد , این احتجاج او نمی تواند مشکلی را حل کند , زیرا قاعده در تعارض تساقط و از بین رفتن اعتبار اناجیل به خاطر تناقض گویی است , زیرا در جایی گفته است که یوسف نجار پدر عیسی ع است و در جایی پیدایش عیسی را به روح القدس مربوط می داند , بنابراین در این صورت هم باز شبهه حرامزادگی عیسی ع برطرف نمی شود و مسیحیان نیازمند قرآن هستند که این شبهه را حل کند که چگونه مریم که ازدواج نکرده بود , به عیسی آبستن شد , در هر صورت صحت استدلال آیت الله وحید سر جایش است . ) @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❕مولوی عبدالغفار نقشبندی امام جمعه موقت راسک که در سالهای گذشته متهم به قتل مولوی جنگی زهی بوده است و چند سالی هم در زاهدان زندان بوده است , مردم را تحریک می کند که به حمایت از مولوی گرگیج قیام کنند و می گوید عده ای نامرد ( نماینده رهبری و به تبع خود رهبری ) , تربیون نماز جمعه گرگیج را از او گرفتند !!!!!! ❓این جماعت گربه صفت تا کی باید چنین آزادانه امنیت ما را به هم بزنند و به مسوولین و رهبری توهین کنند و کسی با آنان کاری نداشته باشد !!!! آیا این کلیپ به دست مقامات مربوطه می رسد تا با او برخورد کنند !!!! @Rahnamye_Behesht
بررسی فقهی و قانونی عزل گرگیج از امامت جمعه !!!! 🤔 : ❓مولوی عبد الحمید در خطبه نماز جمعه این هفته زاهدان : حرف‌هایی می‌زنیم که در چارچوب قانون هستند و از روی زیاده‌خواهی و غیرمنصفانه نیستند. قانون در تعلیم و تربیت و مسائل مذهبی آزادی داده است. مولانا عبدالحمید با اشاره به اینکه وقتی قانون استثنایی قائل نشده است، کسی نمی‌تواند مانعی ایجاد کند، افزودند: نماز جمعه هم جزو مراسم مذهبی است که باید بدون ممانعت و مشکل برگزار شود. متاسفانه در عمل قانون اساسی بطور کامل اجرا نشد و آن آزادی‌ای را که قانون اساسی به ما داده است نداریم. این بر خلاف مُرّ قانون اساسی است و ما در چارچوب قانون اساسی فرمان می‌بریم. میثاق ملی ما قانون اساسی است و اگر کسی از قانون اساسی رد شود، پذیرفتنش برای ما مشکل است؛ چون این به ضرر ماست. ما قانون را قبول کرده‌ایم و از مقام معظم رهبری و همه مسئولان در چارچوب قانون اساسی فرمان می‌بریم. همین قانون اساسی آزادی ما را تعریف کرده است و ما خواهان این آزادی و حق و حقوق‌مان هستیم. ما معتقدیم که در مسائل مذهبی باید ما را آزاد بگذارید. ❕مولوی عبدالغفار نقشبندی در خطبه نماز جمعه این هفته راسک : "به داد اهل سنت برسید پیش از آنکه دیر بشود و فرصت‌ها از دست برود، 🔹 طبق بند ۱۲ قانون اساسی کشور ، ما (اهلسنت) در مراسم مذهبی خودمان آزاد هستیم،چون با صراحت در قانون اساسی آمده است؛ 《مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی ، شافعی ، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند و مراسم مذهبی خودشان را می‌توانند آزادانه طبق فقه خودشان انجام دهند》 پس آیا ممانعت از برگزاری نماز جمعه توسط عالم عالیقدر استان گلستان، دخالتی در مراسم عبادی اهل سنت نیست؟! ❗️❗️ 💠💠 👌متاسفانه انسان از شدت جهل و بیسوادی این مولوی های پر ادعا تعجب می کند که چگونه نمی فهمند که عزل مولوی گرگیج از سمت امام جمعه بودن , هم موافق قانون اساسی است و هم موافق با فقه ابوحنیفه که این مولویان مطابق با آن عمل می کنند و طبق فقه خودشان اگر کسی به این مساله اعتراض کند از اسلام خارج شده است و کشتنش واجب است ❕❕❕ 🔸١ _ از منظر قانون اساسی با صراحت تصریح شده است که آزادی اقلیت های دینی تا جایی است که به وحدت ملی و موازین اسلامی , ضربه نزند . ❕در اصل بیست و ششم قانون اساسی می خوانیم : " احزاب‏، جمعیت‏ ها، انجمن‏ های‏ سیاسی‏ و صنفی‏ و انجمنهای‏ اسلامی‏ یا اقلیتهای‏ دینی‏ شناخته‏ شده‏ آزادند، مشروط به‏ این‏ که‏ اصول‏ استقلال‏، آزادی‏، وحدت‏ ملی‏، موازین‏ اسلامی‏ و اساس‏ جمهور اسلامی‏ را نقض‏ نکنند " 🌐https://rc.majlis.ir/fa/law/show/133615 👌مولوی گرگیج با سخنان جاهلانه خود , به عقاید میلیونها شیعه توهین کرد و آنان را بسیار عصبانی کرد تا جایی که ممکن بود این قضیه به درگیری های علنی و خونین کشیده شود , آیا چنین عملکردی از مولوی گرگیج بر خلاف وحدت ملی نبود !!!! ❕آیا توهین و بی احترامی به اهلبیت پیامبر گرامی اسلام , عملکردی بر خلاف موازین اسلامی نیست !!!!! 👌بنابراین این حق حکومت اسلامی است که در برابر چنین کسی که بر خلاف وحدت ملی و موازین اسلامی عمل می کند , واکنش نشان دهد و آزادی او را محدود کند و محراب و منبر را از او بگیرد تا تنبیهی باشد بر عملکرد ناصواب او , چنین اقدامی کاملا مطابق با قانون اساسی است . 🔸٢ _ از منظر فقه حنفی که آقایان عبدالحمید و گرگیج و نقشبندی و سایرین در فروع دینشان به آن عمل می کنند و به اصطلاح حنفی مسلک هستند نیز این قضیه روشن است که نماز جمعه تنها با اذن و اجازه سلطان و حاکم باید برگزار شود , تنها کسی اجازه امامت نماز جمعه را دارد که حاکم جامعه اسلامی به او اجازه داده باشد . ❕در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه می خوانیم : " حنفیه گفتند که در نماز جمعه دو دسته از شروط معتبر است , شروط وجوب و شروط صحت ... شروط صحت عبارتند از هفت شرط که شرط دومش عبارت است از این که نماز جمعه باید با اذن سلطان و حاکم یا نائبش باشد " " الحنفية - قالوا : تنقسم شروط الجمعة الزائدة على شروط الصلاة إلى قسمين : شروط وجوب ، وشروط صحة .... أما شروط صحتها فهي سبعة ... ثانيها : إذن السلطان أو نائبه الذي ولَّاه إمارة " 📚الفقه علی المذاهب الاربعه ج ١ ص ٥١٦ ❕ابن عربی نیز تصریح می کند که ابوحنیفه معتقد بود که نماز جمعه باید با اذن امام و سلطان جامعه اسلامی باشد : " خلافاً لأبي حنيفة وإنما تفتقر إلى الإمام " 📚احکام القران ابن عربی ج 4 ص 250 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌در کتاب بدایع الصنایع نیز تصریح شده است که : " سلطان شرط اداء جمعه در نزد ما است که اقامه آن بدون اجازه سلطان یا نائبش جایز نیست " " أما السلطان فشرط أداء الجمعة عندنا حتى لا يجوز اقامتها بدون حضرته أو حضرة نائبة " 📚بدایع الصنایع : لابی بکر کاشانی ج 1 ص 261 👌سرخسی عالم بزرگ اهلسنت هم در کتاب مبسوطش به این نکته تصریح می کند : " والسلطان من شرائط الجمعة عندنا " 📚المبسوط , سرخسی ج 2 ص 25 ❕شیخ طوسی نیز در کتاب شریف خلاف خود , فتوای ابوحنیفه را نقل می کند که فتوا می داد : انعقاد نماز جمعه بدون اجازه سلطان یا کسی که سلطان به او اجازه داده باشد , جایز نیست و اگر بدون اذن سلطان نماز جمعه منعقد شود , آن نماز صحیح نیست : " من شرط انعقاد الجمعة الإمام، أو من يأمره الإمام بذلك، من قاضٍ أو أمير و نحو ذلك، و متى أقيمت بغير أمره لم تصح، و به قال الأوزاعي، و أبو حنيفة " 📚الخلاف، ج‏ 1، ص: 626 ❕محقق کتاب الخلاف بیان می دارد که عقیده حنفیان در ممنوعیت و بطلان اقامه نماز جمعه بدون اذن حاکم جامعه و نائبش , در کتب ذیل از علمای اهلسنت آمده است : 📚الهداية ج 1: ص 82 _ اللباب ج 1: ص 112 _ مراقي الفلاح: ص 86 _ المجموع ج 4: ص 583 💠بنابراین : ▫️الف : عزل گرگیج از امام جمعه بودن کاملا منطبق با قانون اساسی است . ▫️ب : حاکم جامعه اسلامی و نماینده اش صلاح ندیدند که گرگیج امام جمعه باشند و او را عزل کردند , این عزل کاملا منطبق با فقه حنفی است و اگر گرگیج به این نهی و عزل توجه نکند و در مسجد دیگری اقامه نماز جمعه و امامت بکند , این نماز جمعه باطل است . ▫️ج : سنیانی که در مسجد دیگری می روند و به همراه گرگیج اقامه جمعه می کنند , بدانند که نمازشان باطل است , گرگیج این مساله را به آنان نمی گوید چون حب ریاست و امامت را دارد و هوای نفسش او را فریب داده است , شما سنیان عزیز گول این مرد پر فریب را نخورید و نمازهایتان را با امامت بدون اذن او بر باد ندهید ( آخرت خود را به دنیای گرگیج نفروشید ) . 💠ادامه 👇
▫️ادامه 👇 🔸٣ _ این که سنیان نسبت به این مساله این قدر اعتراض و مخالفت می کنند و به مانند مولوی نقشبندی , مردم را دعوت به شورش و قیام در برابر تصمیم حاکمیت می کنند و از اطاعت دستور حاکم اسلامی سرباز می زنند , مطابق روایات و اعتقاد خود اهلسنت , این عملکرد گناه بزرگی بوده است که آنان را به کفر نزدیک می کند , زیرا وظیفه آنان اطاعت از حاکم اسلامی , بدون هیچ گونه حرف و حدیثی است , حتی اگر معتقد باشند که حاکم به آنان ظلم کرده است !!!!! 👌اهلسنت از پیامبر اسلام نقل می کنند که فرمود ؛ «مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا يَكْرَهُهُ فَلْيَصْبِرْ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ، إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» «هر کس از امیر و حاکم خود چیزی را ببیند که ناخوشایندش باشد، باید بر آن صبر کند. چرا که اگر کسی به اندازه یک وجب، از جماعت مسلمین جدا شود، و سپس بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است. » 📚صحیح بخاری ج 8 ص 87 _ صحیح مسلم ج 6 ص 21 👌و نقل می کنند که فرمود ؛ « پس از من پیشوایانی بر مسند قدرت خواهند نشست که از هدایت من بهره نبرده اند و به سنت من عمل نکرده و در میان آنها افرادی خواهند بود که در شکل و پوست آدمیزاد اما قلب آنها قلب شیطان است . به سخنان آنان گوش ده و از فرمانشان اطاعت کن اگر شما را مورد ضرب و شتم قرار داده و اموال شما را غارت کردند وظیفه شما اطاعت و فرمانبرداری آنهاست» " «يَكُونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ لَا يَهْتَدُونَ بِهُدَايَ، وَ لَا يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِي. وَ سَيَقُومُ فِيهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ فِي جُثْمَانِ إِنْسٍ قَالَ قُلْتُ: كَيْفَ أَصْنَعُ؟ يَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ؟ قَالَ «تَسْمَعُ وَ تُطِيعُ لِلْأَمِيرِ. وَ إِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ. وَ أُخِذَ مَالُكَ. فَاسْمَعْ وَ أَطِعْ». 📚صحیح مسلم ج 6 ص 20 _ سنن بیهقی ج 8 ص 159 _ کنزالعمال ج 5 ص 309 ❕احمد بن حنبل می گوید ؛ « شنیدن و اطاعت کردن برای امیر و حاکم مومنین واجب است ، چه حاکم نیکوکار باشد و چه بدکار و فاجر و هرکس بر امام مسلمین خروج کند و در حال خروج بر او بمیرد ، به مرگ جاهلیت مرده است » " السمع والطاعة للأئمّة وأمير المؤمنين البر و الفاجر ومن خرج على إمام من أئمّة المسلمين وكان الناس قد اجتمعوا عليه وأقرّوا له بالخلافة بأي وجه من الوجوه، أكان بالرضا أو بالغلبة فقد شق الخارج عصا المسلمين وخالف الآثار عن رسول اللَّه، فإن مات الخارج عليه، مات ميتة جاهلية " 📚تاریخ المذاهب الاسلامیه ، ابی زهره ، ج 2 ص 322 ❕یا در کتاب شرح عقیده الطحاویه که از کتب مشهور در حوزه های اهلسنت است آمده است ؛ « جایز نمی دانیم خروج بر حاکمان و ولاه امرمان را ، اگرچه آنان اهل جور و ستم باشند » " ولا نرى الخروج على أئمّتنا ولا ولاة أمرنا وإن جاروا " 📚شرح العقیده الطحاویه ص 110 👌بنابراین وظیفه اهلسنت , اطاعت از تصمیم حاکمیت در عزل گرگیج است , اگر آنان اعتراض کنند و دوگانگی و کشمکشی در این رابطه درست کنند و وحدت ملی را بر هم بزنند , مطابق روایات صحیح اهلسنت از اسلام خارج شده اند . ❕مسلم در صحیح خودش نقل می کند که پبامبر گرامی فرمود : " هرکسی که بخواهد که در امر امت تفرقه بیندازد و اجتماع آنان را به هم بزند , او را با شمشیر بزنید , هرکسی که باشد " " فَمَنْ أَرَادَ أَنْ يُفَرِّقَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ، وَ هِيَ جَمِيعٌ، فَاضْرِبُوهُ بِالسَّيْفِ، كَائِنًا مَنْ كَانَ " 📚صحيح مسلم، ج‏3، ص: 1479 ❕در نقل دیگر می آورند که فرمود : « دست خدا بر سر جماعت است، و شيطان همراه كسى است كه با جماعت مسلمانان ناسازگارى كند. ، کسی که از جماعت مسلمین جدا شود را بکشید » « یرید یفرق امر امه محمد کائنا من کان فاقتلوه » 📚سنن نسائی ، ج 7 ص 92 👌در نقل دیگر فرمود : " « هر كس يك وجب از جماعت جدا شود، حلقه اسلام را از گردن خود گشوده است. » « فقد خلع ربقه الاسلام من عنقه » 📚مسند احمد ج 4 ص130 _ سنن ترمذی ، ج 4 ص 226 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
نامگذاری نام فرزند امیر مومنان علیه السلام توسط عمر !!!!! 🤔 : ❓در اين ويديو يك آخوند شيعه عراقى از روى كتاب تاريخ مدينه اثبات ميكند كه: رابطه على بن ابيطالب و عمر بن خطاب آنقدر خوب بوده كه على، نامگذارى فرزند پسرش را به عمر هديه ميكند. ويديو را زيرنويس كامل كرده ايم كه بتوان حتى بدون ديدن كل ويديو زيرنويس را خواند. عمر به على تولد فرزندش را تبريك گفته و از او درخواست ميكند و ميگويد (وهب لى اسمه) يعنى اسمش را به من هديه بده! على هم اجازه ميدهد، سپس عمر نام خود را بر اين كودك ميگذارد. بعد آخوندهاى دروغگو ميگويند: على و عمر دشمن بودند و .. در مورد ازدواج عمر بن خطاب و دختر على و فاطمه (ام كلثوم) اين مقاله را حتما مطالعه كنيد. چون اثبات ميكند اين جنايتكاران روابط بسيار دوستانه اى داشته اند و دشمنى بين آنها كالائى است كه آخوندها ميفروشند براى پر كردن جيبشان ❗️❗️ 💠💠 👌در پاسخ به شبهه پراکنی ملحد , توجه به نکاتی لازم است : 🔸١ _ جناب ملحد که در صف وهابیون برای هجمه به شیعه قرار گرفته ای , چرا این قدر بیسوادی و نمی دانی که اگر می خواهی مطلبی را بر علیه شیعیان به اثبات برسانی , باید به کتب خود شیعیان احتجاج کنی نه کتب مخالفین آنها !!!! 👌ابن حزم , عالم بزرگ اهلسنت می گوید : " ما ( اهل سنت ) نمی توانیم با روایات خود علیه دیگران اقامه حجت کنیم , چرا که آنها نخواهند پذیرفت , همان گونه که دیگران نمی توانند با روایات خود با ما احتجاج کنند , پس لازم است که هر دو طرف به روایاتی استناد کنند که دیگری قبول داشته و حجیت آن را پذیرفته اند " " لا معنى لاحتجاجنا عليهم برواياتنا ، فهم لا يصدّقونها ، ولا معنى لاحتجاجهم علينا برواياتهم ، فنحن لا نصدّقها ، وإنّما يجب أن يحتجّ الخصوم بعضهم على بعض بما يصدّقه الذي تقام عليه الحجّة به " 📚الفصل فی الملل و الاهواء و النحل ج ٤ ص ٧٨ 🔸٢ _ روایتی که ملحد به آن احتجاج کرد , در کتاب تاریخ مدینه ابن شبه النمیری ج ٢ ص ٧٥٥ آمده است , که از کتب اهلسنت است , با این وجود باز هم روایت مذکور , طبق مبانی رجالی اهلسنت , ضعیف است . ❕راوی روایت , عیسی بن عبد الله بن محمد بن عمر است که ابن حبان عالم رجالی بزرگ اهلسنت , نام او را در زمره روایان ضعیف می آورد و می گوید روایات جعلی را بیان می کرده اند و قابل احتجاج نیست : " عيسى بن عبد الله بن محمد بن عمر بن علي بن أبي طالب : من أهل الكوفة يروى عن أبيه عن آبائه أشياء موضوعة ، لا يحل الاحتجاج به " 📚المجروحین : ابن حبان ج 2 ص 121 👌ذهبی , دیگر عالم بزرگ رجالی اهلسنت هم نام او را در ردیف راویان ضعیف می آورد و از دار القطنی نقل می کند که تصریح کرده است که او متروک الحدیث است : " قال الدارقطني متروك " 📚المغنی فی الضعفاء , ذهبی ج 2 ص 167 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 🔸٣ _ ما اگر هم بپذیریم که روایت مذکور صحیح باشد , باز هم مدعای ملحد اثبات نمی شود , زیرا روایت نمی گوید که مثلا علی علیه السلام به دنبال عمر فرستاد تا نام فرزندش را عمر بگذارد , بلکه تصریح دارد که خود عمر پیشقدم شود و از روی تحکم به علی ع امر کرد که نامگذاری بر روی مولودش را به او ببخشد و در ادامه نیز او را به نام خودش نام نهاد : " قال: فهب لي اسمه.... قال: فقد سميته باسمي‏ " 📚تاریخ مدینه ج ٢ ص ٧٥٣ ❕رویه عمر بر آن بود که از قدرتش سوء استفاده می کرد و اسامی افراد را تغییر می داد , چنان که نام ثعلبه بن سعد را تغییر داد و معلی گزارد : " کان اسم المعلی ثعلبه , فسماه عمر بن الخطاب المعلی " 📚الانساب ج ١ ص ٢٥٠ ❕عمر گستاخی را از این هم بیشتر کرده بود و طبق نقل ابن بطال و ابن حجر عسقلانی , به اهالی کوفه فرمان داد تا نام هیچ پیامبری را بر فرزندان خود نگذارند : " كان عمر رضي الله عنه كتب إلى أهل الكوفة : لا تسموا أحدا باسم نبي " 📚شرح صحیح بخاری , ابن بطال , ج ٩ ص ٣٤٤ _ فتح الباری , ابن حجر عسقلانی , ج ١٠ ص ٥٧٢ ❕عینی , عالم بزرگ اهلسنت می نویسد : " عمر به مردم کوفه فرمان داد تا نام پیامبری را بر فرزندان خود نگذارند , همچنین گروهی از مردم مدینه مگر تعدادی از صحابه را امر کرد تا نام فرزندانشان که به نام محمد است , تغییر دهند و آنان نیز چنین کردند " " وكان عمر رضي الله تعالى عنه كتب إلى أهل الكوفة لا تسموا أحدا باسم نبي وأمر جماعة بالمدينة بتغيير أسماء أبنائهم المسمين بمحمد حتى ذكر له جماعة من الصحابة أنه اذن لهم في ذلك فتركهم " 📚عمده القاری ج ١٥ ص ٣٩ ❕بنابراین اگر نامگذاری از سوی عمر در مورد فرزند علی علیه السلام هم صورت گرفته باشد , از روی تحکم و جبر خلیفه دوم بوده است و علی علیه السلام هم برای دفع شر عمر از خود و شیعیان , خواسته او را اجابت کرد , زیرا حضرت بنا نداشتند که در برابر خلفا شمشیر بکشند , آن هم به خاطر کمی یار و مصلحت اسلام , چنان که این قضیه را در پاسخ ذیل تبیین کرده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2309 ❕در رابطه با ازدواج عمر با ام کلثوم نیز در دو پاسخ ذیل , توضیحات مفصلی داده ایم و تبیین کرده ایم که این قضیه نیز برای عمر فضیلتی نمی سازد : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1772 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3108 ❕و در پاسخ ذیل نیز طبق روایات خود اهلسنت ثابت کرده ایم که علی علیه السلام از عمر و سیره او بیزار بود و معتقد بود که عمر حیله گر و خائن و دروغگو است : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4443 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
بررسی قضیه مولوی گرگیچ.pdf
1.15M
👌عنوان کتابچه : " بررسی قضیه مولوی گرگیج " ✍نویسنده : احمد پودینه ئی ( مدیر سایت و کانال پرسمان اعتقادی _ شیعه پاسخ ) ❗️آنچه در نوشتار فوق می خوانید : ▫️١ _ پاسخ به شبهه پراکنی و اهانت گرگیج پیرامون نسب ائمه علیهم السلام !!! ▫️٢ _ بررسی فقهی حکم اعدام مولوی گرگیج طبق مبانی فقهی شیعه و اهلسنت !!! ▫️٣ _ پاسخ به جوابیه وهابیون در دفاع از گرگیج !!!! ▫️٤ _پاسخی به مقایسه سخنان هتاکانه گرگیج با سخنان آیت الله وحید خراسانی !!!! ▫️٥ _ بررسی قانونی و فقهی عزل گرگیج از امامت جمعه ( طبق مبانی فقهی اهلسنت ) @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
تقدم و تاخر گوساله پرستی و تقاضای رویت در بنی اسرائیل !!!! 🤔 : ❓چه کسی قرآن را سروده است و با چه هدفی؟!!!! در آیات پنجاه و چهار و پنجاه و پنج سوره بقره میخوانیم ابتدا قوم بنی اسرائیل گوساله را پرستش میکنند و عفو میشوند و سپس از موسی میخواهند خدا را آشکارا ببینند که دچار صاعقه میشوند اما در یک فراموش کاری اسف بار الله در آیه ی ۱۵۳ سوره نساء میگوید⬇️ ابتدا خواستند خدا را ببینند و دچار صاعقه شدند و سپس گوساله را پرستش کردند وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۵۴﴾ و چون موسى به قوم خود گفت اى قوم من شما با [به پرستش] گرفتن گوساله برخود ستم كرديد پس به درگاه آفريننده خود توبه كنيد و [خطاكاران] خودتان را به قتل برسانيد كه اين [كار] نزد آفريدگارتان براى شما بهتر است پس [خدا] توبه شما را پذيرفت كه او توبه‏ پذير مهربان است (۵۴) وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿۵۵﴾ و چون گفتيد اى موسى تا خدا را آشكارا نبينيم هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد پس در حالى كه مى ‏نگريستيد صاعقه شما را فرو گرفت (۵۵) ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ اهل كتاب از تو مى‏ خواهند كه كتابى از آسمان [يكباره] بر آنان فرود آورى البته از موسى بزرگتر از اين را خواستند و گفتند خدا را آشكارا به ما بنماى پس به سزاى ظلمشان صاعقه آنان را فرو گرفت‏ سپس بعد از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد گوساله را [به پرستش] گرفتند و ما از آن هم درگذشتيم و به موسى برهانى روشن عطا كرديم (۱۵۳) ❗️❗️ 💠💠 👌بر اساس آیه ١٥٣ سوره نساء , قوم بنی اسرائیل در ابتدا خواهان آن شدند که خداوند را با چشم ببینند و بعد از آن بود که گوساله پرستی را پیشه کردند . ❕" اهل كتاب از تو تقاضا مى‏كنند كتابى از آسمان (يك جا) بر آنها نازل كنى (در حالى كه اين بهانه‏اى بيش نيست) آنها از موسى بزرگتر از اين را خواستند و گفتند خدا را آشكارا بما نشان بده، و به خاطر اين ستم صاعقه آنها را فرو گرفت، سپس گوساله (سامرى) را پس از آن همه دلايل روشن كه براى آنها آمد (به خدايى) انتخاب كردند ولى ما آنها را عفو كرديم و به موسى برترى آشكارى داديم. " " يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‏ أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى‏ سُلْطاناً مُبِينا " ( نساء ١٥٣ ) 👌در این آیه از تعبیر " ثم " استفاده شده است که برای ترتیب زمانی به کار می رود و شاهدی بر ادعای ما است که تقاضای دیدن قبل از گوساله پرستی بوده است . 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕روایات شیعه نیز تقاضای دیدن خداوند را زمانی می داند که بنی اسرائیل هنوز به موسی ع ایمان نیاورده بودند , موسی ع به آنان گفت که خداوند با من سخن می گوید و مناجات دارد و به من ایمان آورید , بنی اسرائیل ادعای موسی ع را نپذیرفتند و طالب بودند که خودشان صدای خداوند را بشنوند یا خداوند را با چشم سر ببینند : " فَإِنَّ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ لَمَّا قَالَ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِنَّ اللَّهَ يُكَلِّمُنِي وَ يُنَاجِينِي لَمْ يُصَدِّقُوهُ فَقَالَ لَهُمُ اخْتَارُوا مِنْكُمْ مَنْ يَجِي‏ءُ مَعِي حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَهُ فَاخْتَارُوا سَبْعِينَ رَجُلًا مِنْ خِيَارِهِمْ وَ ذَهَبُوا مَعَ مُوسَى إِلَى الْمِيقَاتِ فَدَنَا مُوسَى وَ نَاجَى رَبَّهُ وَ كَلَّمَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَقَالَ مُوسَى لِأَصْحَابِهِ اسْمَعُوا وَ اشْهَدُوا عِنْدَ بَنِي إِسْرَائِيلَ بِذَلِكَ فَقَالُوا لَهُ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَاسْأَلْهُ أَنْ يَظْهَرَ لَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ صَاعِقَةً فَاحْتَرَقُوا وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ثُمَّ بَعَثْناكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون‏ " 📚تفسیر قمی ج ١ ص ٢٤١ "لَكِنَّهُ لَمَّا كَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَرَّبَهُ نَجِيّاً رَجَعَ إِلَى قَوْمِهِ فَأَخْبَرَهُمْ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كَلَّمَهُ وَ قَرَّبَهُ وَ نَاجَاهُ فَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَسْمَعَ كَلَامَهُ كَمَا سَمِعْتَ وَ كَانَ الْقَوْمُ سَبْعَمِائَةِ أَلْفِ رَجُلٍ فَاخْتَارَ مِنْهُمْ سَبْعِينَ أَلْفاً ثُمَّ اخْتَارَ مِنْهُمْ سَبْعَةَ آلَافٍ ثُمَّ اخْتَارَ مِنْهُمْ سَبْعَمِائَةٍ ثُمَّ اخْتَارَ مِنْهُمْ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِ رَبِّهِ فَخَرَجَ بِهِمْ إِلَى طُورِ سَيْنَاءَ فَأَقَامَهُمْ فِي سَفْحِ الْجَبَلِ وَ صَعِدَ مُوسَى ع إِلَى الطُّورِ وَ سَأَلَ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنْ يُكَلِّمَهُ وَ يُسْمِعَهُمْ كَلَامَهُ فَكَلَّمَهُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ سَمِعُوا كَلَامَهُ مِنْ فَوْقُ وَ أَسْفَلُ وَ يَمِينُ وَ شِمَالُ وَ وَرَاءُ وَ أَمَامُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحْدَثَهُ فِي الشَّجَرَةِ ثُمَّ جَعَلَهُ مُنْبَعِثاً مِنْهَا حَتَّى سَمِعُوهُ مِنْ جَمِيعِ الْوُجُوهِ فَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ بِأَنَّ هَذَا الَّذِي سَمِعْنَاهُ كَلَامُ اللَّهِ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَلَمَّا قَالُوا هَذَا الْقَوْلَ الْعَظِيمَ وَ اسْتَكْبَرُوا وَ عَتَوْا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمْ صَاعِقَةً فَأَخَذَتْهُمْ بِظُلْمِهِم‏ " 📚التوحيد (للصدوق)، ص: 121 👌بنی اسرائیل پس از ماجرای فوق به موسی ع ایمان آوردند و حوادث یکی پس از دیگری گذشت , تا آن که موسی ع بنی اسرائیل را از دست فرعون نجات داد و از مصر خارج شد و مامور شد که به میقات خداوند , برای دریافت تورات برود و هارون ع را جانشین خود در میان بنی اسرائیل گزارد , اما بنی اسرائیل فریب سامری را خوردند و قصد کشتن هارون ع را داشتند و گوساله پرستی را پیشه کردند : "ذَهَبَ إِلَى الْمِيقَاتِ وَ خَلَّفَ هَارُونَ عَلَى قَوْمِهِ فَلَمَّا جَاءَتِ الثَّلَاثُونَ يَوْماً وَ لَمْ يَرْجِعْ مُوسَى إِلَيْهِمْ عَصَوْا وَ أَرَادُوا أَنْ يَقْتُلُوا هَارُون‏ " 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج ٣ ص ٧٧٢ ❕لذا می بینیم که علامه مجلسی نیز در بابی که در بحار الانوار در شرح قضایای بنی اسرائیل گشوده است , تقاضای رویت را قبل از گوساله پرستی گنجانده است : " باب 7 ... سؤال الرؤية و عبادة العجل و ما يتعلق بها " 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏13، ص: 195 💠 👇
💠ادامه 👇 ❕حال معاند اشکال کرده است که در آیات سوره بقره خداوند بیان داشته است که بنی اسرائیل ابتدا گوساله پرست شدند و سپس تقاضای رویت داشتند : " و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه با موسى چهل شب وعده گذارديم (و او به ميعادگاه براى گرفتن فرمانهاى الهى آمد)👈 سپس شما گوساله را (معبود خود) انتخاب نموديد در حالى كه با اين كار (به خود) ستم مى‏كرديد. 👉" ( ٥٤ بقره ) " و (نيز به خاطر بياوريد) هنگامى كه گفتيد اى موسى👈 ما هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد مگر اينكه خدا را آشكارا (با چشم خود) ببينيم،👉 در همين حال صاعقه شما را گرفت در حالى كه تماشا مى‏كرديد " ( بقره ٥٥ ) 👌در حالی که می بینیم که معاند دروغ می گوید , خداوند در این آیات نمی گوید که در ابتدا آنان گوساله پرست شدند و بعد تقاضای رویت کردند , تنها در آیه نخست از گوساله پرستی بنی اسرائیل سخن به میان آمده است و در آیه بعدی از تقاضای رویت خداوند , دلیل آن هم روشن است : 🔸١ _ به حسب آیات و روایات فوق الذکر , بنی اسرائیل ابتدا تقاضای رویت را داشتند و سپس گوساله پرست شدند , اما در دو آیه مذکور در سوره بقره , خداوند در مقام بیان جرم های بنی اسرائیل است و از جرم بزرگتر آنان یعنی گوساله پرستی سخن می گوید تا می رسد به جرم کوچکتر که تقاضای رویت خداوند را داشتند , این قضیه چه ارتباطی با بحث تناقض دارد !!!! 🔸٢ _ اساسا این مساله مسلم است که آیات قرآن به حسب ترتیب نزول جمع آوری نشده است , یعنی چنین نیست که مثلا در ابتدا آیه ٥٤ بقره نازل شده باشد و بعد آیه ٥٥ . ❗️ در جمع آوری قرآن ترتیب نزول ملاک قرار نگرفته است , لذا می بینیم که اولین سوره های نازل شده بر پیامبر در آخر قرآن است و آخرین سور نازل شده در ابتدای قرآن , بر همین اساس برخی می نویسند : " ترتيب نزول سوره‏ها و آيات قرآن با ترتيب فعلى آن كاملًا مغايرت دارد؛ مثلًا سوره‏هايى است كه در مدينه نازل گرديده‏اند و قاعدتاً بايد جاى آنها پس از سوره‏هايى باشد كه «مكّه» نازل شده‏اند و عكس آن نيز چنين است، حتّى برخى از آيات يك سوره در مكّه و بعضى از آن در مدينه نازل گرديده است و چه بسا ميان نزول دو آيه از يك سوره سال‏ها فاصله شده است. ❗️اگر ما شأن نزول آيات را به دقّت بخوانيم و يا لااقل آنچه را كه بالاى سوره‏هاى قرآن نوشته شده است ملاحظه كنيم از هرگونه توضيحى بى‏نياز مى‏شويم؛ سوره‏هايى است كه آنها را سوره مدنى مى‏نامند ولى بعضى آيات آن در «مكّه» نازل شده است، مانند سوره «انفال» كه تمام آن مدنى است مگر از آيه 20 تا 26 كه در مكّه نازل گرديده است و عكس آن نيز در قرآن فراوان است مانند سوره «شعراء» و «كهف» و امثال اينها. 👌بنابر اين، ترتيب و نظم آيات و روابط آنها هيچ‏گاه نمى‏تواند براى ما در برابر روايات و احاديث قطعى، سند محكمى باشد و روش دانشمندان اسلام در تفسير قرآن نيز همين بوده است و اين موضوع شواهد بسيارى دارد. ❗️هرگز قرآن نظم تأليف بشرى را ندارد كه موضوعى را گرفته و تا آخر سوره آن را تعقيب كند؛ قرآن مجموعه آياتى است كه برحسب حوادث و پيشامدهاى گوناگون و هدف‏هاى مختلف، تدريجاً از طرف خداوند فرستاده شده است؛ چه بسا در يك سوره مقصدهاى مختلف و موضوعات گوناگون مورد بحث واقع شده است و به همين دليل نمى‏توان قبل و بعد آيه‏اى را گواه محكم بر چيزى گرفت و روابط آنها را حفظ نمود؛ گاهى تمام آيات يك سوره به صورت آياتى است كه مضامين آنها بسان حلقه زنجير به هم پيوسته وارد شده‏اند و گاهى ابداً به هم مربوط نيستند. ❗️با توجّه به اين مطلب، مشكل بزرگى كه گاهى براى انسان پيش مى‏آيد، حل مى‏شود و آن اين كه بسيارى از آيات، در ميان سوره‏اى، كوچكترين تناسبى با قبل و بعد خود ندارد , گرچه بعضى از مفسّران زياد كوشش مى‏كنند كه تناسبى براى آنها در نظر بگيرند و ارتباط آنها را درست نمايند، ولى شايد اين كار يك زحمت بيهوده باشد؛ زيرا تمام آيات يك سوره-/ به فرض آن كه همه آنها در مدينه و يا مكّه نازل شده باشد-/ يكجا نازل نشده-/ بلكه به مناسبات و مقتضياتى نازل گرديده و هرچند آيه، برى خود شأن نزول جداگانه‏اى دارد، روى اين حساب هيچ دليلى ندارد كه تمام آيات يك سوره با هم مرتبط و مطالب آن به صورت حلقه زنجيرى جلوه كند. " 📚پاسخ به پرسشهاى مذهبى , سبحانی تبریزی و مکارم شیرازی , ص: 188 👌بنابراین مثلا چنین نبوده است که ابتدا آیه ٥٤ بقره نازل شده باشد و بعد آیه ٥٥ یا دو آیه پشت سر هم در یک زمان نازل شده باشد , تا معاند بحث تناقض گویی را مطرح کند , و در پاسخ اول نیز گفتیم که حتی اگر آیه ٥٥ متاخر از آیه ٥٤ نازل شده باشد , باز هم فلسفه روشنی در پی آن بوده است و این قضیه ارتباطی هم با بحث تناقض و دوگانه گویی در قرآن ندارد . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
لزوم شستن پاها در وضو با استدلال به آلودگی پاها !!!! 🤔 : ❓استدلال وهابی بر شستن پاها در وضو با استناد به سخنان آقا میری !!!! اهل سنت پاهاشون را می شویند دمشون هم گرم مساجد اهل سنت خیلی تمیزه فرش های مساجد شون هم بو نمیده خدا پدرتون را هم بیامرزه که مسجدهاتون اینقدر تمیزه 🎙 سخنان زیبای استاد حاج حسن آقا میری ❗️❗️ 💠 💠 👌ما در ذیل بر اساس آیه شریفه قرآن و روایات خود اهلسنت , ثابت کرده ایم که هم خداوند امر کرده است که در وضو پاها مسح شود و هم پیامبر گرامی اسلام چنین می کرده است : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1716 ❓حال آیا ما حق داریم که در برابر حکم خداوند و پیامبر اجتهاد کنیم و بگوییم که باید پاها را در وضو شست چون پاها از آلودگی پاک می شود !!!! 👌روشن است که چنین سخنی مردود و اجتهاد در برابر نص است , چرا که خداوند می فرماید : « هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری از خود داشته باشند و هر کس نافرمانی خدا و رسول را کند به گمراهی آشکاری گرفتار شده است» ( احزاب 38 ) 👌ما نمی توانیم با عقول ناقصه خود در احکام شرعی خداوند مداخله کنیم , این مساله هم در روایات شیعه ممنوع شده است و هم اهلسنت , که چون روی سخن ما با اهلسنت است , بحث را بر اساس مبنا و روایات اهلسنت پیش می بریم . ❕اساسا اهلسنت منکر حسن و قبح عقلی اند , و ابوالحسن اشعری که اهلسنت در اصول دینشان مقلد او هستند و اشعری مسلک اند , از منکرین جدی حسن و قبح عقلی بوده است و معتقد است که عقل نمی تواند خوبی و بدی را درک کند , حال اهلسنت چگونه در این بحث می توانند با استدلال به حکم عقل , شستن پاها در وضو را توجیه کنند و بگویند شستن خوب است !!!! 👌در کتاب فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی می خواهیم : "ابو الحسن اشعرى، مسألۀ حسن و قبح عقلى را تحت عنوان «التعديل و التجوير»، در كتاب خود به نام «اللمع»، عنوان كرده است، انكار اين مسأله، يكى از زيربناهاى كلام اشاعره را تشكيل مى‌دهد، آنان به پيروى از اهل حديث و حنابله، خرد را كوچكتر از آن مى‌دانند كه حسن و قبح اشياء را درك كند و يا اصلح را از غير اصلح جدا سازد، بلكه مى‌گويند، كسانى كه عقل را بر درك حسن و قبح افعال توانا مى‌شمارند، مشيت الهى را محدود مى‌سازند و از حريت و آزادى آن مى‌كاهند، زيرا پذيرفتن داورى عقل در اين قلمرو، سبب مى‌شود كه خدا آنچه را كه خرد «خوب» شمرد، انجام دهد و آنچه را «بد» دانست ترك كند، چه محدوديتى بالاتر و روشنتر از اين‌؟ آنگاه مى‌گويند، براى حفظ اطلاق ارادۀ خدا، چاره‌اى جز اين نيست كه بگوييم خوب و بد آنست كه خدا آن را خوب و بد بشمارد، و هرگاه خدا كافرى را به بهشت و مؤمنى را به دوزخ روانه كرد، خوب خواهد بود و اگر كودك معصومى را وارد آتش ساخت، كار خوبى به حساب خواهد آمد. " 📚فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، جلد: ۲، صفحه: ۲۲۷ ❕اشعری مى‌گويد: «اگر كسى از ما بپرسد: آيا بر خدا شايسته است كه كودكان را در آخرت معذب سازد؟ در پاسخ گفته مى‌شود، آرى و اگر او اين كار را بكند، عادل و دادگر است، و همچنين بر او زشت نيست كه موءمنان را معذب سازد و كافران را وارد بهشت كند ( چون عقل خوبی و بدی را درک نمی کند تا در این رابطه حکمی کند ) " 📚اللمع، ص 116-117 ❕در کتاب صحیح بخاری در روایات متعددی , تاکید شده است که بندگان اجازه ندارند تا با رای و عقل خودشان در دین الهی مداخله کنند , و نقل می کند : " رای و عقلتان را در دینان متهم کنید ( و به حکم عقل عمل نکنید ) " " اتَّهِمُوا رَأْيَكُمْ عَلَى دِينِكُم‏ " 📚صحیح بخاری ج ٨ ص ١٤٨ _ صحیح مسلم ج ٥ ص ١٧٦ ❕در نقل دیگری فرمود : " مردمان جاهلی می مانند که به رای و عقلشان به مردم فتوا می دهند , هم دیگران را گمراه می کنند و هم خود گمراه اند " " فَيَبْقَى نَاسٌ جُهَّالٌ، يُسْتَفْتَوْنَ فَيُفْتُونَ بِرَأْيِهِمْ، فَيُضِلُّونَ وَ يَضِلُّون‏ " 📚صحیح بخاری ج ٨ ص ١٤٨ _ تفسیر قرطبی ج ١ ص ٢٨٥ ❕شعبی می گفت : " هر چه دیگران به نقل از پیامبر گفتند , بپذیر و آنچه که به رای و عقل خود گفتند , در بیابان پر علف انداز " "الشَّعْبِيُّ «مَا حَدَّثُوكَ هَؤُلَاءِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ فَخُذ بِهِ، وَ مَا قَالُوهُ بِرَأْيِهِمْ، فَأَلْقِهِ فِي الْحُشِّ» " 📚سنن دارمی ج ١ ص ٦٧ _ العلل احمد بن حنبل ج ١ ص ٢٨٣ 👌بنابراین هیچ اهلسنتی حق ندارد که در باب وضو با استدلال به رای و عقل خویش , رجحان شستن پاها را استخراج کند و در برابر حکم خدا و رسول موضع گیری کند . ❕اگر پاها در جوراب و کفش بوده است و مثلا بو گرفته است , فرد می تواند قبل از وضو گرفتن پاها را بشوید و بعد وضو بگیرد و بر روی پاها مسح کند , اما نمی تواند به بهانه کثیف بودن پاها , حکم شستن پا را در وضو وارد کند . 💠 👇
💠ادامه 👇 👌استاد گرانقدر , آیت الله مکارم شیرازی در این رابطه استدلال جالبی دارد و می گوید : " شايد بعضى فكر مى‏كردند، چه بهتر كه پاهايى كه غالباً در معرض آلودگى است بشويند، مسح كردن آن چه فايده‏اى دارد، به خصوص اين كه گروهى در آن اعصار اصلا پا برهنه بودند و كفش به پا نمى‏كردند، به همين دليل يكى از احترامات ميهمان اين بوده كه به هنگام ورود، آب مى‏آوردند و پاهاى او را مى‏شستند! 👌شاهد اين سخن گفتارى است كه نويسنده تفسير المنار در ذيل آيه وضو براى توجيه كلمات قائلين به غسل گفته است، او مى‏گويد: «كشيدن دست تر روى پاهايى كه غالباً غبارآلود يا كثيف است نه تنها فايده‏اى ندارد، بلكه آن را كثيف‏تر مى‏كند و دست هم آلوده و كثيف مى‏شود. " ❕و فقيه معروف اهل سنّت ابن قدامه (متوفّاى 620 قمرى) از بعضى نقل مى‏كند كه پاها در معرض آلودگى هستند ولى سر چنين نيست بنابراين مناسب است پاها شسته شود و سر مسح گردد. 📚المغنی ابن قدامه ج ١ ص ١١ 👌 به اين ترتيب اجتهاد و استحسان خود را بر ظاهر آيه قرآن ترجيح داده و مسح را رها كرده و آيه را توجيه غير وجيه كرده‏اند. ❕ولى اين گروه گويا فراموش كرده‏اند كه وضو تركيبى است از نظافت و عبادت، مسح كردن سر آن هم با يك انگشت كه بعضى فتوى داده‏اند نقشى در نظافت ندارد، همچنين مسح پاها. 👈در واقع مسح سر و پاها اشاره‏اى است به اين نكته كه شخص وضوگيرنده از فرق تا قدم مطيع فرمان خداست و الّا نه مسح سر موجب نظافت است نه مسح پا.👉 👌به هر حال ما تابع فرمان خدا هستيم و حق نداريم با عقل قاصر خود دستورات الهى را تغيير دهيم، هنگامى كه قرآن در آخرين‏ سوره‏اى كه بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نازل شده دستور مى‏دهد دست و صورت را بشوييم و سر و پاها را مسح كنيم، نبايد با فلسفه چينى‏هاى عقول قاصر انسانى با آن مخالفت نماييم و براى توجيه مخالفت‏ها دست به تفسيرهاى غير موجّهى براى كلام خدا بزنيم. ❕آرى تفسير به رأى و اجتهاد در مقابل نص، دو بلاى عظيم است كه متأسّفانه چهره فقه اسلامى را در بعضى از موارد مخدوش كرده است. " 📚شیعه پاسخ می گوید ص ١٨٢ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❗️جدای از آنچه که در کلام آیت الله مکارم شیرازی در مورد چرایی مسح سر و پا مورد بیان قرار گرفت , در روایتی امام صادق علیه السلام فرمود : " چند نفر يهودى محضر مبارك رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مشرف شدند و راجع به مسائلى از حضرتش سؤال كردند و در ضمن آنچه پرسيدند عرضه داشتند: اى محمّد بفرماييد: براى چه اعضاء چهارگانه (صورت، دست، پا، سر) را كه نظيف‏ترين و پاكيزه‏ترين مواضع جسد هستند وضوء مى‏دهند؟ ❗️نبىّ اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمودند: هنگامى كه شيطان آدم را وسوسه كرد و او را به درخت منهى نزديك كرد و آن حضرت به درخت نگريست آب رو و رونق و جلاء صورتش رفت، سپس ايستاد و به طرف درخت حركت كرد و اين اوّلين گامى بود كه در عالم وجود به طرف خطاء و لغزش برداشته شد، پس از آن با دستش از ميوه درخت تناول كرد پس زينت و پوشش از جسد و اندامش ريخت، آدم دست بر سر نهاد و گريست و زمانى كه حقّ تعالى توبه آدم را پذيرفت بر او و بر فرزندانش واجب كرد كه اين جوارح و اعضاء چهارگانه را وضوء دهند و شرحش چنين است: "چون به درخت نگريست به او امر كرد صورتش را بشويد و چون با دستها از درخت تناول نمود او را مأمور ساخت كه آنها را تا آرنج بشويد و به خاطر آن كه دست بر سر نهاد مسح سر را بر او واجب نمود و بالاخره چون با پاها به طرف لغزش و خطاء گام برداشت مسح قدمين را بر او لازم نمود. " َ " امَرَهُ بِغَسْلِ الْوَجْهِ لِمَا نَظَرَ إِلَى الشَّجَرَةِ وَ أَمَرَهُ بِغَسْلِ الْيَدَيْنِ إِلَى الْمِرْفَقَيْنِ لِمَا تَنَاوَلَ مِنْهَا وَ أَمَرَهُ بِمَسْحِ الرَّأْسِ لِمَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَى أُمِّ رَأْسِهِ وَ أَمَرَهُ بِمَسْحِ الْقَدَمَيْنِ لِمَا مَشَى بِهِمَا إِلَى الْخَطِيئَةِ. " 📚علل الشرایع ج ١ ص ٢٨٠ _ ( ترجمه علل الشرایع ذهنی ج ١ ص ٨٨٥ ) _ الاختصاص مفید , ص ٣٦ ❗️در روایت دیگری , امام رضا ع فرمود : " اگر گفته شود: چرا در وضوء شستن صورت و دست‏ها و مسح سر و پاها واجب گشته؟ 👌در جواب گفته مى‏شود: براى اين كه بنده وقتى در مقابل پروردگار جبّار ايستاد از جوارح و اعضائش مانع و حاجب را بر طرف كرده و آنچه را كه در وضوء واجب است شسته يا مسح كند ظاهر مى‏گرداند چه آن كه با صورت خود را رو به قبله قرار داده و سجده نموده و خضوع و خشوع مى‏نمايد و با دست سؤال كرده و از درگاه ربوبى طلب حاجت نموده و از غير خدا خود را منقطع قرار مى‏دهد و با سر در ركوع و سجود خود را مقابل قبله قرار مى‏دهد و با پاها ايستاده و مى‏نشيند. ❗️اگر گفته شود: چرا صورت و دو دست را بايد شست و سر و پاها را مسح نمود و جهت اين كه شستن تمام يا مسح همه واجب نشده چيست؟ 👌در جواب گفته شده: علّت‏هاى بسيار دارد: " از جمله آن كه: عبادت عبارتست از ركوع و سجود و اين دو با صورت و دو دست صورت مى‏گيرد نه با سر و پاها لذا صورت و دو دست لازم است شسته شوند و بدين وسيله طهارت و نظافت بيشترى پيدا مى‏كنند. ❗️ديگر آن كه: شستن سر و پاها در تمام اوقات نماز از طاقت مردم خارج بوده و تكليف به آن در همه حالات سرما و گرما، سفر و حضر، مرض و صحّت و جميع ازمان، شب و روز تكليف شاقّى است به خلاف شستن صورت و دست‏ها كه مشقّت چندانى ندارد و فرائض و عبادات واجب بر اساس طاقت ضعيف‏ترين افراد صحيح المزاج واجب گرديده و سپس تعميم داده شده و اشخاص قوى را نيز شامل گرديده است. 👌ديگر آن كه سر و پاها در تمام اوقات همچون صورت و دست‏ها منكشف و ظاهر نبوده بلكه با عمامه و كلاه يا جوراب و كفش مستور پوشيده هستند قهرا از آلودگى مصون‏تر و محفوظتر مى‏باشند لذا شستن آنها چندان لزومى ندارد. " " ... يَشْتَدُّ ذَلِكَ عَلَيْهِمْ فِي الْبَرْدِ وَ السَّفَرِ وَ الْمَرَضِ وَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ غَسْلُ الْوَجْهِ وَ الْيَدَيْنِ أَخَفُّ مِنْ غَسْلِ الرَّأْسِ وَ الرِّجْلَيْنِ وَ إِنَّمَا وُضِعَتِ الْفَرَائِضُ عَلَى قَدْرِ أَقَلِّ النَّاسِ طَاقَةً مِنْ أَهْلِ الصِّحَّةِ ثُمَّ عُمَّ فِيهَا الْقَوِيُّ وَ الضَّعِيفُ وَ مِنْهَا أَنَّ الرَّأْسَ وَ الرِّجْلَيْنِ لَيْسَ هُمَا فِي كُلِّ وَقْتٍ بَادِيَيْنِ وَ ظَاهِرَيْنِ كَالْوَجْهِ وَ الْيَدَيْنِ لِمَوْضِعِ الْعِمَامَةِ وَ الْخُفَّيْنِ وَ غَيْرِ ذَلِك‏ " 📚علل الشرایع ج ١ ص ٢٥٧ ( ترجمه علل الشرایع ج ١ ص ٨١٧ ) _ بحار الانوار ج ٦ ص ٦٥ 👌و نکته پایانی این که استدلال به سخنان آقامیری خلع لباس شده در مورد شستن پاها در وضو , نشانه استیصال و بدبختی وهابیون و خالی بودن دستشان از دلائل متقن است و الا به سخنان یک فرد بیسواد و متروک استدلال نمی کردند , ما در ذیل نقدهایی به آقامیری داشته ایم و نشانه داده ایم که سوادش در چه سطحی است !!!!! 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2263 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2265 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2271 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
توضیحی بیشتر در مورد دفاع حضرت علی از فاطمه سلام الله علیهما!!!! 🤔 : ❓در روایت شیعه آمده است که خداوند نفرت دارد از مردی که به خانه اش حمله کنند و نجنگد !!!! "وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُبْغِضُ رَجُلًا يُدْخَلُ عَلَيْهِ فِي بَيْتِهِ وَ لَا يُقَاتِلُ. " ( عيون أخبار الرضا ج‏2، ص: 28 ) ❓آیا امام علی جنگید با مهاجمین به فاطمه یا می گویید که سکوت کرد که متناقض میشود کدام را می پذیرید یا شیعه ❗️❗️❗️ 💠💠 👌چنان که در روایت مورد استناد وهابی و روایات دیگری که در مجامع روایی ما نقل شده است آمده است : 📚وسائل الشیعه ج ١٥ ص ١١٩ باب ٤٦ ❕حکم اولیه آن است که انسان باید در برابر مهاجمنی که به خانه اش تعرض کرده اند , مقابله کند , اما روشن است که هر حکم اولیه ای می تواند توسط حکم ثانویه , وجوب عمل از آن برداشته شود . 👌مثلا خداوند می فرماید ؛ « خداوند تنها (گوشت) مردار و خون و گوشت خوك، و آنچه نام غير خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام كرده است 👈(ولى) آن كس كه مجبور شود (در موقع ضرورت براى حفظ جان خود از آن بخورد) در صورتى كه ستمگر و متجاوز نباشد گناهى بر او نيست، 👉 خداوند بخشنده و مهربان است.» ( بقره 173) ❕ از آنجا كه گاه ضرورتهايى پيش مى‏ آيد كه انسان براى حفظ جان خويش مجبور به استفاده از بعضى از غذاهاى حرام مى‏ شود , قرآن در ذيل آيه آن را استثنا كرده و مى‏ گويد ؛ « ولى كسى كه مجبور شود (براى نجات جان خويش از مرگ) از آنها بخورد گناهى بر او نيست، به شرط اينكه ستمگر و متجاوز نباشد » (فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ). 👌بنابراین حکم اولیه آن است که خوردن مردار و گوشت خوک حرام است , اما به حکم ثانویه و در هنگام اضطرار , انسان می تواند حتی گوشت مردار یا خوک را هم بخورد . ❕یا باز خداوند می فرماید ؛ " اى افرادى كه ايمان آورده‏ايد، روزه بر شما نوشته شد همان گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شده، تا پرهيزكار شويد - چند روز معدودى را (بايد روزه بداريد) و كسانى كه از شما بيمار يا مسافر باشند روزهاى ديگرى را (بجاى آن روزه بگيرند) و بر كسانى كه قدرت انجام آن را ندارند (همچون پير مردان و پير زنان) لازم است كفاره بدهند، مسكينى را اطعام كنند " " يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ _ أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكِين‏ " ( بقره ١٨٣ _ ١٨٤ ) ❕می بینیم که حکم اولیه آن است که بر همه واجب است که روزه بگیرند و اگر چنین نکنند , مغضوب الهی اند , اما به حکم ثانویه و اضطرار کسانی چون بیماران و مسافران و افراد کهنسال می توانند روزه نگیرند و مغضوب الهی هم نیستند . 👌یا باز خداوند می فرماید : " اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد در حالى كه مست هستيد به نماز نزديك نشويد تا بدانيد چه مى‏گوئيد و همچنين هنگامى كه جنب هستيد، مگر اينكه مسافر باشيد، تا غسل كنيد، و اگر بيماريد يا مسافر و يا" قضاى حاجت" كرده‏ايد و يا با زنان آميزش جنسى داشته‏ايد و در اين حال آب (براى وضو و غسل) نيابيد با خاك پاكى تيمم كنيد، به اين طريق كه صورتها و دستها را با آن مسح كنيد، خداوند بخشنده و آمرزنده است. " " يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‏ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى‏ تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ كُنْتُمْ مَرْضى‏ أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُوراً "( نساء ٤٣ ) 👌می بینیم که حکم اولیه آن است که باید طهارت با آب باشد , اما اگر اضطرار بود , به حکم ثانویه طهارت با آب برداشته می شود . ❕امام صادق ع فرمود ؛ « هيچ حرامى الهى نيست مگر اين كه خداوند آن را براى كسى كه مضطر شده است ، حلال فرموده‏ است » « لَيْسَ شَيْ‏ءٌ مِمَّا حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا وَ قَدْ أَحَلَّهُ لِمَنِ اضْطُرَّ إِلَيْه » 📚بحار الانوار : ج 72 ص 411 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌دفاع کردن در برابر مهاجم نیز به حکم اولیه واجب است , اما اگر اضطراری پیش آید , به حکم ثانویه , وجوب دفاع برداشته می شود به گونه ای که دفاع نکردن موجب غضب الهی نمی گردد , بلکه اگر انسان دفاع کند , مغضوب الهی می گردد , چنان که در موارد فوق دیدیم که روزه نگرفتن یا خوردن گوشت خوک یا طهارت با آب نگرفتن , غضب الهی را در پی داشت , اما به حکم ثانویه و اضطرار این غضب برداشته می شود و اتفاقا اگر انسان به حکم ثانویه عمل نکند , مغضوب الهی می گردد . ❕در رابطه با دفاع امیر مومنان ع هم همین سخن مطرح است . امیر مومنان ع در ابتدای امر , از حضرت فاطمه س دفاع کرد , چنان که سلیم بن قیس می گوید : "على عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد. ولى سخن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و وصيتى را كه به او كرده بود بياد آورد و فرمود: «اى پسر صُهاك ، قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر نبود مقدّرى كه از طرف خداوند گذشته و عهدى كه پيامبر با من نموده است مى‏دانستى كه تو نمى‏توانى به خانه من داخل شوى». " 📚أسرار آل محمد عليهم السلام / ترجمه كتاب سليم، ص: 227 👌بنابراین امیر مومنان دفاع کرد , اما این دفاع را ادامه نداد و متذکر سخن پیامبر گرامی شد که حضرت را به خاطر اضطرار و مصلحت اسلام , به صبر و خویشتن داری , دعوت کرده بود , لذا حضرت دفاعش را ادامه نداد , زیرا در صورت ادامه دادن , هرج و مرج و نزاع بزرگتری ایجاد می شد و اسلام در معرض زوال قرار می گرفت , چنان که در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2309 ❕در روایت صحیح اهلسنت هم آمده است که امیر مومنان از طرف پیامبر گرامی اسلام , مامور به صبر و صلح شده بود , چنان که احمد بن حنبل نقل می کند که امیر مومنان ع فرمود : " پیامبر فرمود : که پس از من اختلاف و درگیری خواهد بود , اگر توانستی که صلح کنی , چنین کن " " عن علي بن أبي طالب رضي الله عنه قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم انه سيكون بعدي اختلاف أو أمر فان استطعت أن تكون السلم فافعل " 📚مسند احمد ج ١ ص ٩٠ _ کنزالعمال ج ١١ ص ١٤٨ _التاریخ الکبیر , بخاری , ج ١ ص ٤٤١ 👌ابن حجر تصریح می کند که این روایت صحیح است : "رواه عبد الله ورجاله ثقات . " 📚مجمع الزوائد ج ٧ ص ٢٣٤ ❕بنابراین امیر مومنان ع از جانب پیامبر و به حکم ثانویه و اضطرار و به خاطر مصلحت اسلام , مامور به صبر و صلح بود و از آنجایی که پیامبر , امر الهی را بیان می دارد : "وَما یَنْطِقُ عَنِ الهَوی _ إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحی » ( نجم4 _3) «پیامبر از روی هوای نفس سخن نمی گوید، بلکه گفتار او وحی الهی است که به او می ‌رسد». 👌یعنی خداوند امیر مومنان را مامور به صبر و صلح کرده بود و رضایت الهی در این امر بود و امیر مومنان ع هم به امر الهی خویشتن داری کرد و درگیری را ادامه نداد . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️پاسخ به استناد وهابی به سخنان جناب وفسی برای رد عزاداری کردن برای حضرت محسن علیه السلام 👇👇👇👇
پاسخی به جناب وفسی در مورد عقیده به شهادت محسن ع و ضدیت آن با وحدت !!!! 🤔 : ❓عزاداری برای محسن وامثال اینها تفرقه است وتفرقه اندازان باید کشته شوند! 🎥 حامد وفسی (مدیر یکی از حوزه‌های علمیه تهران): 👈ایشان با استناد به جمله‌ای از «خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه» ؛ کسانی که برای محسن عزاداری می‌کنند را بدتر از مفسد فی الارض می‌داند و می‌گوید: مسلمان‌ها وظیفه دارند آنها را بکشند! ، چون عزاداری کردن برای محسن تفرقه و فتنه است!!!!! 💠💠 👌امیر مومنان در نهج البلاغه , خطاب به خوارج می فرماید : " ثمّ أنتم شرار النّاس، و من رمى به الشّيطان مراميه، و ضرب به تيهه! و سيهلك فيّ صنفان: محبّ مفرط يذهب به الحبّ إلى غير الحقّ، و مبغض مفرط يذهب به البغض إلى غير الحقّ، و خير النّاس فيّ حالا النّمط الأوسط فالزموه، و الزموا السّواد الأعظم فإنّ يد اللّه مع الجماعة. و إيّاكم و الفرقة! فإنّ الشّاذّ من النّاس للشّيطان، كما أنّ الشّاذّ من الغنم للذّئب. ألا من دعا إلى هذا الشّعار فاقتلوه، و لو كان تحت عمامتي هذه. " " شما (خوارج) شرورترين مردم و كسانى هستيد كه شيطان آنها را هدف تيرهاى خود قرار داده، و به سرگردانى كشانده است، (و افكار شيطانى و اعمال ضد انسانى شما، بهترين گواه بر اين معناست). و به زودى دو گروه درباره من هلاك (و گمراه) مى‏شوند: دوست افراطى كه محبّتش او را به غير حق مى‏كشاند و دشمن افراطى كه از سر دشمنى قدم در غير طريق حق مى‏نهد. بهترين مردم درباره من، گروه ميانه رو هستند، از آنها جدا نشويد و هميشه همراه جمعيّت‏هاى بزرگ (اكثريت طرفدار حق) باشيد، كه دست خدا با جمعيّت است. از جدايى بپرهيزيد (جدايى از توده‏هاى عظيم و مؤمن) زيرا افراد تنها و جدا، نصيب شيطانند، همان گونه كه گوسفند تك‏رو، طعمه گرگ است. 👈آگاه باشيد! هر كس به اين شعار (شعار خوارج لا حكم إلّا للّه) مردم را دعوت كند او را به قتل برسانيد هر چند زير عمامه من باشد (و به من پناهنده شود).👉 📚نهج البلاغه , خطبه ١٢٧ ❕جناب وفسی مدعی شده است که مقصود امیر مومنان از تعبیر " من دعا الی هذا الشعار فاقتلوه " , شعار تفرقه است که اگر کسی دعوت به تفرقه کند , باید کشته شود , و بحث کردن از حضرت محسن ع یا نهم ربیع , مصداق این شعار تفرقه انگیز است و حکمش قتل است !!!! 🔸١ _ متاسفانه جناب وفسی روی به چرند گویی آورده است و توجه ندارد که مخاطب کلام امیر مومنان ع خوارج بودند که شعار " لا حکم الا لله " سر می دادند و در پی آن روی به شورش و آشوب و آدمکشی آورده بودند و مصداق مفسد فی الارض شده بودند , و از آنجایی که حکم مفسد فی الارض , اعدام است , امیر مومنان ع هم می گوید که اگر کسی , مسیر خوارج را در پی گیرد و فتنه و آشوب و قتل به راه اندازد , باید کشته شود . ❕در ذیل در مورد حکم مفسد فی الارض و همینطور در مورد عملکرد خوارج , توضیحات کافی را داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1655 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1134 👌بنابراین سخن امیر مومنان ع ناظر به خوارج و فتنه و آشوب و قتلی است که آنان در جامعه اسلامی ایجاد می کردند و کلام مولا ع ارتباطی با بحث از شهادت محسن ع یا نهم ربیع و ... ندارد , چنان که علامه محقق , استاد مکارم شیرازی , در شرح کلام امیر مومنان ع می نویسد : " در اين كه منظور امام عليه السّلام از واژه «شعار» كه در عبارت بالا آمده كدام شعار است شارحان «نهج البلاغه» احتمالات گوناگونى داده‏اند، گاه گفته‏اند: منظور «شعار تفرقه» است و گاه «شعارى» كه در چگونگى اصلاح موى سر خود داشتند كه وسط آن را مى‏تراشيدند و دور آن را همچون تاجى كه بر سر بگذارند، باقى مى‏گذاشتند و گاه شعار لا حكم إلّا للّه دانسته‏اند ولى مناسبتر از همه , همان احتمال سوّم است كه همه جا به عنوان «شعار خوارج» محسوب مى‏شد، و در سايه آن فتنه‏ها و فسادهاى فراوانى كردند و آتش سوزانى در جامعه اسلامى بر پا نمودند و در واقع آنان با اين شعار اسباب تفرقه و جنگ و خونريزى و فساد فى الارض را فراهم مى‏ساختند و به همين دليل طرفداران اين شعار محكوم به اعدام شدند. " 📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏5، ص: 332 💠 👇