eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
5.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
173 ویدیو
37 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! 👈وابسته به موسسه بقیه الله الاعظم ارواحناه فداه طرح شبهه و سوال : @poorseman سایت ipasookh.ir تمام کانالهای ما : https://yek.link/ipasookh
مشاهده در ایتا
دانلود
👌سلام علیکم و رحمه الله و برکاته ❗️کتابخانه کانال به آدرس ذیل تاسیس شده است , کتابهایی که توسط مدیر کانال تالیف شده است , در کانال کتابخانه قرار گرفته است : @ketabkhne_poorseman
پاسخی به وهابی که مدعی است امام ها نمی دانستند که امام بعدی هستند !!!! 🤔 : ❓حتی خود امام‌ها نمی‌دانستند که امام بعدی هستند‼️ صفوان می‌گويد به امام رضا عرض كردم : امام، چه زمانى ميداند که امام است؟ آیا زمانى كه به او خبر برسد که امام قبلی وفات كرده! يا همان زمانى كه وفات ميكند؟ مثل اينكه امام کاظم در بغداد وفات كرد و شما اينجا (در مدينه) بوديد! امام رضا فرمود : همان زمانى كه امام قبلی می‌ميرد، آگاه مى‌شود [که امام است]. عرض كردم : چگونه؟ فرمود : خدا به او الهام می‌كند.!!!! 📚 اصول کافی 381/1 ✅ صحيح [مرآة العقول ٢٤٠/٤] ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ ⚠️ این در حالی است که شیعیان مدّعی هستند که امامتِ امام‌ها از زمان پیغمبر ﷺ [بلکه انبیاء قبل از او]، تعیین و تصویب شده بود. طبیعتاً باید حداقل خود امام‌ها، ترتیبِ ائمه و اسامی و اشخاص‌اش را می‌دانستند ‼️ ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ 🔆 قضاوت با خوانندگان 🔆 💠💠 👌اعتقاد شیعه آن است که امامان علیهم السلام توسط پیامبر گرامی تعیین شده اند و هر امام هم امام بعدی خود را معرفی می کردند و پس از آن دنیا را ترک می گفت , در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3255 👌در مورد امام رضا ع هم این قضیه صادق است , چرا که امام کاظم ع بارها در زمان حیات خویش تصریح می کرد که امام رضا ع امام بعدی است . ❕حسين بن نعيم صحّاف روايت كرده است كه گفت: "من و هشام بن حكم و على بن يقطين در بغداد بوديم، پس على بن يقطين گفت كه: در خدمت حضرت امام موسى كاظم عليه السلام نشسته بودم كه پسرش على عليه السلام، بر آن حضرت داخل شد. بعد از آن، حضرت كاظم عليه السلام به من فرمود كه: «اى على بن يقطين، اينك على، سيّد فرزندان من است. و بدان كه من كُنيت خود را كه ابوالحسن است، به او بخشيدم». هشام بن حكم كف دست خود را بر پيشانى خود زد و گفت: واى بر تو! چه گفتى‌؟ على بن يقطين گفت: به خدا سوگند كه! از آن حضرت شنيدم، چنانچه گفتم. هشام گفت كه: آن حضرت تو را خبر داده است كه امر امامت بعد از او، در حضرت امام رضا عليه السلام قرار دارد. " " «يَا عَلِيَّ بْنَ يَقْطِينٍ‌، هٰذَا عَلِيٌّ سَيِّدُ وُلْدِي، أَمَا إِنِّي قَدْ نَحَلْتُهُ كُنْيَتِي» فَضَرَبَ هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ بِرَاحَتِهِ جَبْهَتَهُ‌، ثُمَّ قَالَ‌: وَيْحَكَ‌، كَيْفَ قُلْتَ؟ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ يَقْطِينٍ‌: سَمِعْتُ - وَ اللّٰهِ - مِنْهُ كَمَا قُلْتُ‌، فَقَالَ هِشَامٌ‌: أَخْبَرَكَ أَنَّ الْأَمْرَ فِيهِ مِنْ بَعْدِهِ‌. " 📚الکافی ج ١ ص ٣١١ 👌داود رَقّى گوید : "به خدمت امام موسى كاظم عليه السلام عرض كردم كه: فداى تو گردم! پير شده‌ام و سن و سالَم بسيار شده، پس مرا دستگيرى فرما از آتش دوزخ. داود مى‌گويد كه: حضرت به جانب پسرش امام رضا عليه السلام اشاره نمود و فرمود: «اينك صاحب و امام شما است بعد از من». " "قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسىٰ عليه السلام: إِنِّي قَدْ كَبِرَتْ سِنِّي، وَ دَقَّ عَظْمِي، وَ إِنِّي سَأَلْتُ أَبَاكَ عليه السلام، فَأَخْبَرَنِي بِكَ‌، فَأَخْبِرْنِي مَنْ بَعْدَكَ؟ فَقَالَ‌: «هٰذَا أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا». " 📚الکافی ج ١ ص ٣١٢ ❕راوی می گوید : " امام موسى كاظم عليه السلام به طلب ما فرستاد و ما را جمع فرمود، بعد از آن به ما فرمود كه: «آيا مى‌دانيد كه شما را براى چه طلب كردم‌؟» عرض كرديم: نه. فرمود كه: «شاهد باشيد كه همين پسرم ( علی ) وصىّ من است، و به امر من قيام خواهد نمود، و خليفۀ من است بعد از من. " " «اشْهَدُوا أَنَّ ابْنِي هٰذَا وَصِيِّي، وَالْقَيِّمُ بِأَمْرِي، وَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي " 📚الکافی ج ١ ص ٣١٢ ❕منصور بن يونس بزرج گفت : " روزى خدمت حضرت موسى بن جعفر رسيدم فرمود منصور ميدانى امروز چه كرده‏ام عرض كردم نه، فرمود پسرم علي را وصى و جانشين بعد از خود نموده‏ام پيش او برو و تهنيت بگو و اعلام كن باو كه من ترا باين كار مأمور نموده‏ام. منصور گفت: خدمت آن جناب رسيده تهنيت عرض كردم و اعلام نمودم كه پدرش مرا مأمور كرده به اين كار. " " دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ يَعْنِي مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع يَوْماً فَقَالَ لِي يَا مَنْصُورُ أَ مَا عَلِمْتَ مَا أَحْدَثْتُ فِي يَوْمِي هَذَا قُلْتُ لَا قَالَ قَدْ صَيَّرْتُ عَلِيّاً ابْنِي وَصِيِّي وَ الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِي فَادْخُلْ عَلَيْهِ وَ هَنِّئْهُ بِذَلِكَ وَ أَعْلِمْهُ أَنِّي أَمَرْتُكَ بِهَذَا قَالَ فَدَخَلْتُ عَلَيْهِ فَهَنَّأْتُهُ بِذَلِكَ وَ أَعْلَمْتُهُ أَنَّ أَبَاهُ أَمَرَنِي بِذَلِك‏ " 📚عیون الاخبار ج ١ ص ٢٢ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕علي بن عبد اللَّه هاشمى گفت : " ما در حدود شصت نفر جمع بوديم با غلامانمان كنار قبر پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم كه موسى بن جعفر عليه السّلام آمد دست فرزندش علي را در دست داشت فرمود مرا ميشناسيد عرض كرديم آرى شما آقا و بزرگ ما هستيد فرمود نام ببريد و نسب مرا معين كنيد. گفتيم شما موسى بن جعفر هستيد فرمود اين كيست؟ عرض كرديم او پسر شما علي بن موسى است. فرمود شاهد باشيد او وكيل من در حيات و وصى من پس از فوت است. " " فَاشْهَدُوا أَنَّهُ وَكِيلِي فِي حَيَاتِي وَ وَصِيِّي بَعْدَ مَوْتِي‏ " 📚عیون الاخبار ج ١ ص ٢٦ ❕محمّد بن زيد هاشمى گفت : "اكنون شيعه علي بن موسى را به عنوان امام خواهد شناخت گفتم زیرا حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام او را خواست و وصيت به او كرد. " "الْآنَ يَتَّخِذُ الشِّيعَةُ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى ع إِمَاماً قُلْتُ وَ كَيْفَ ذَاكَ قَالَ دَعَاهُ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع فَأَوْصَى إِلَيْهِ " 📚بحار الانوار ج ٤٩ ص ١٦ ❕حسين بن بشير گفت : " حضرت موسى بن جعفر پسرش علي بن موسى را به امامت براى ما تعيين كرد همان طورى كه پيغمبر اكرم علي بن ابى طالب را در غدير خم تعيين نمود فرمود اهل مدينه، يا فرمود اهل مسجد اين پسرم وصى بعد از من است. " "ْ أَقَامَ لَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع ابْنَهُ عَلِيّاً ... " 📚عیون الاخبار ج ١ ص ٢٩ _ اثباه الهداه ج ٤ ص ٢٩٨ ❕حال اشکال وهابی به این روایت است که صفوان گوید : " خدمت امام رضا عليه السلام عرض كردم كه: مرا خبر ده از امام، كه در چه زمان مى‌داند كه او امام است‌؟ آيا در هنگامى كه خبر به او مى‌رسد كه امام پيش، از دنيا در گذشته، يا در آن هنگام كه در مى‌گذرد، و پيش از آن‌كه خبر وفاتش برسد؟ مثل امام موسى كه در بغداد وفات نمود، و تو در اين جا بودى. فرمود كه: «اين را مى‌داند در هنگامى كه امام پيش، از دنيا در مى‌گذرد». عرض كردم: به چه چيز اين را مى‌داند؟ فرمود كه: «خدا او را الهام مى‌فرمايد». " " قُلْتُ لِلرِّضَا ع أَخْبِرْنِي عَنِ الْإِمَامِ مَتَى يَعْلَمُ أَنَّهُ إِمَامٌ حِينَ يَبْلُغُهُ أَنَّ صَاحِبَهُ قَدْ مَضَى أَوْ حِينَ يَمْضِي مِثْلَ أَبِي الْحَسَنِ قُبِضَ بِبَغْدَادَ وَ أَنْتَ هَاهُنَا قَالَ يَعْلَمُ ذَلِكَ حِينَ يَمْضِي صَاحِبُهُ قُلْتُ بِأَيِّ شَيْ‏ءٍ قَالَ يُلْهِمُهُ اللَّهُ. " 📚الکافی ج ١ ص ٣٨١ 👌وهابی می گوید که مطابق این روایت امام رضا ع نمی دانست که امام است مگر زمانی که امام کاظم ع فوت شدند !!!! ❓ما از وهابی سوال می پرسیم که خداوند در آیه ای می فرماید : "هم اكنون خداوند از شما تخفيف داد و👈 دانست كه در شما ضعفى وجود دارد👉 " "الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفا " ( انفال ٦٦ ) ❗️مطابق این آیه خداوند از ضعف مسلمین آگاه نبود و بعد آگاه شد !!!! آیا وهابی این سخن را می پذیرد !!!! ❕یا در آیه دیگر می فرماید : " أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ " " آيا چنين پنداشتيد كه شما (تنها با ادعاى ايمان) وارد بهشت خواهيد شد در حالى كه هنوز خداوند مجاهدان از شما و صابران را 👈ندانسته است؟👉 ( آل عمران ١٤٢ ) 👌طبق این آیه نیز هنوز خداوند از چیزهایی آگاهی پیدا نکرده است !!!! ❗️وهابی در مورد این آیات باید بگوید که تعابیری چون « دانست » ، « تا بداند » و مانند آن در مورد خداوند ، به معنای دیدن و تحقق علم فعلی خداوند است ، یعنی علم الهی در خارج تحقق یافت و صورت عینی به خود گرفت و معلوم الهی در عالم خارج محقق شد , چنان که فخر رازی مفسر اهلسنت این نکته را بیان می کند : " انه تعالی قبل حدوث الشیئ لا یعلمه حالا واقعا بل یعلم منه انه سیحدث اما عند حدوثه و وقوعه فان یعلمه حادثا واقعا ... حصل العلم بوقوعه و حصوله ...." 📚تفسیر مفاتیح الغیب ج ١٥ ص ٥٠٧ 👌 در ذیل در این رابطه بیشتر توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3417 👌ما نیز همین سخن را در مورد روایت مورد استناد وهابی می گوییم که مقصود آن است که امام ع زمانی متوجه می شود که امامتش به فعلیت رسیده است و از حالت شانی خارج شده است و در خارج تحقق یافته است که خداوند این مساله را به او الهام کند , آن هم زمانی که امام قبلی شهید شده باشد . ❕بنابراین امام ع می داند که امام بعدی او است اما هنوز امامتش به مرحله فعلیت نرسیده است تا وظائف امامتش را آغاز کند , زمانی متوجه می شود که امام است یعنی زمانی متوجه می شود که امامتش به مرحله فعلیت رسیده است , که امام قبلی در گذرد و این مساله به صورت الهام قلبی به او رسانده می شود . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❗️توضیحاتی بیشتر در مورد روایات موثوق الصدوری و اعتبار روایات شیعه !!!! ▪️ما در سالهای گذشته در این رابطه توضیحات خوبی داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2438 👌هم اینک اضافه می کنیم : 🍀ما معتقدیم که هر روایتی که قرینه بر صحتش باشد به عنوان یک روایت صحیح قلمداد می شود , اگر چه سند روایت , سندی ضعیف باشد , چنان که در تفسیر نمونه می خوانیم : " مساله مهم وثوق و اعتماد به خود خبر است، منتها گاهى اين وثوق از ناحيه اعتماد به" شخص خبر دهنده" حاصل مى‏شود، و گاه از قرائن ديگرى از بيرون، لذا در پاره‏اى از موارد با اينكه گوينده خبر فاسق است ما به خبر او اطمينان پيدا مى‏كنيم. 👌بنابر اين اين وثوق و اعتماد از هر راهى حاصل شود، خواه از طريق عدالت و تقوا و صداقت گوينده باشد، و يا از قرائن خارجى، براى ما معتبر است، و سيره عقلا كه مورد امضاى شرع اسلام قرار گرفته، نيز بر همين اساس است. ❕به همين دليل در فقه اسلامى مى‏بينيم بسيارى از اخبارى كه سند آنها ضعيف است، به خاطر اينكه مورد" عمل مشهور" قرار گرفته، و آنها از روى قرائنى به صحت خبر واقف شده‏اند معيار عمل قرار مى‏گيرد، و بر طبق آن فتوا مى‏دهند. 👌به عكس گاه اخبارى نقل شده كه گوينده آن شخص معتبرى است ولى قرائنى از خارج ما را نسبت به آن خبر بدبين مى‏سازد، اينجاست كه چاره‏اى از رها كردن آن نداريم، هر چند گوينده آن شخص عادل و معتبرى است. ❕بنا بر اين معيار در همه جا اعتماد به خود" خبر" است، هر چند عدالت و صداقت راوى غالبا وسيله‏اى است براى اين اعتماد اما يك قانون كلى نيست (دقت كنيد). " 📚تفسير نمونه، ج‏ 22، ص: 157 👌اهلبیت علیهم السلام برای پی بردن به صحت یک روایت دو راه حل مهم به ما نشان داده اند : 🔸١ _ روایت موافق با آیات قرآن و سنت پیامبر باشد , چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « روایتی که از ما نقل می شود را تصدیق نکنید مگر زمانی که موافق با کتاب خدا و سنت پیامبرش باشد » « لا تصدق علینا الا ما وافق کتاب الله و سنه نبیه » 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 123 🔸٢ _ عالمان بزرگ و مورد اعتماد و ثقه روایت مذکور را نقل کرده باشند , چنان که امام عصر علیه السلام فرمود ؛ « برای هیچ کس از شیعیان ما عذری نیست که تشکیک کنند در آنچه که ثقات ما ( یعنی محدثین مورد وثوق ) از ما برایشان نقل می کنند » " لا عذر لاحد من موالینا فی التشکیک فیما یرویه عنا ثقاتنا " 📚رجال کشی ج 2 ص 535 _ وسائل الشیعه ج 27 ص 150 ❕اکثر و معظم روایات شیعه موافق با قرآن و سنت است و توسط علمای بزرگ نقل شده و به ما رسیده است و این عالمان معتقد بودند که روایات معتبر را در کتابهایشان نقل می کنند و به این نکته با صراحت تصریح می کردند , تصریات این عالم بزرگ و صاحبان کتابهای روایی شیعه محکمترین دلیل بر اعتبار روایاتشان است , روایاتی که موافق با قرآن و سنت پیامبر گرامی نیز است , چنان که شیخ حر عاملی می گوید : " اکثر عالمان صاحب کتابهای روایی شیعه شهادت داده اند که روایاتی که نقل می کنند معتبر است , یا این شهادت را در اوائل کتابهایشان داده اند یا در اواخر آن و یا در اثناء , آنان اشاره می کردند یا تصریح می کردند که روایاتشان معتبر است و در مواردی که روایتی را معتبر نمی دانستند تصریح می کردند که این روایت ضعیف است یا آن روایت را تاویل می کردند یا می گفتند که اگر فلان غرض نبود این روایت را نقل نمی کردند , این عملکرد آنان گواه بر آن است که سایر روایاتی که نقل کرده اند معتبر است و آنان با اشاره یا تصریح این نکته را بیان می کردند که به ثبوت و صحت روایت و محتوا و مضمومنش معتقدیم " " أكثر أصحاب الكتب المذكورة قد شهدوا بنحو ذلك، إما في أوائل كتبهم أو في أواخرها، أو أثنائها. فإنهم كثيرا ما يضعفون حديثا بسبب قوة معارضه، أو نحو ذلك. أو يتعرضون لتأويله. أو يقولون: لو لا الغرض الفلاني لم نذكره، و يشيرون أو يصرحون بأن ما عداه من أخبار ذلك الكتاب معتمد عندهم، و هم قائلون بمضمونه، جازمون بثبوته، و صحة نقله. " 📚وسائل الشيعة، ج‏30، ص: 202 ❕و در نتیجه گیری بیان می دارد : "أن أصحاب الكتب الأربعة، و أمثالهم، قد شهدوا بصحة أحاديث‏ كتبهم، و ثبوتها، و نقلها من الأصول المجمع عليها. " صاحبان کتب اربعه و سایر کتابهای معتبر شهادت داده اند به صحت کتبشان و ثبوت و اینکه نقل آنها از اصول معتبر و مورد اجماع بر صحت است " 📚وسائل الشيعة، ج‏30، ص: 264 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕شیخ حر عاملی نقل می کند که شیخ طوسی هم به این نکته در دو کتاب العده و الاستبصار خودش تصریح کرده است که احادیثی که علمای بزرگ شیعه نقل کرده اند معتبر است و آنان با اعتقاد به صحت و اعتبار روایاتشان آن ها را نقل کرده اند و همینطور روایات دو کتاب تهذیب و استبصار هم همین حالت را دارد یعنی معتبر است : "قال الشيخ في كتابه (العدة) و في (الاستبصار) كلاما طويلا، ملخصه: ان أحاديث كتب أصحابنا، المشهورة بينهم، ثلاثة أقسام: منها: ما يكون الخبر متواترا. و منها: ما يكون مقترنا بقرينة، موجبة للقطع بمضمون الخبر. و منها: ما لا يوجد فيه هذا و لا ذاك، و لكن دلّت القرائنُ على وجوب العمل به. و أن القسم الثالث ينقسم إلى أقسام: منها: خبر أجمعوا على نقله، و لم ينقلوا له معارضا. و منها: ما انعقد إجماعهم على صحته. و أن كل خبر عمل به في (كتابي الأخبار) و غيرهما لا يخلو من الأقسام الأربعة. " 📚وسائل الشيعة، ج‏30، ص: 197 👌سید مرتضی هم تصریح می کرد که روایات شیعه که توسط عالمان ثقه نقل شده است معتبر اند و می گفت : " بيشتر اخبارى كه در كتابهاى ما نقل شده معلوم است و صحت آنها قطعى میباشد و صحيح بودن آنها يا از طريق تواتر بوسيله اشاعه و انتشار ، ثابت شده است و يا از طريق اماره و علامتى كه بر صحت آن اخبار و راستگويى روايتگران آنها دلالت می كنند . پس آن احاديث موجب قطع و يقين هستند اگر چه در كتابها با يك سند مخصوص و معيّن از طريق واحد ذكر شوند . " " إن أكثر أحاديثنا، المروية في كتبنا، معلومة، مقطوع على صحتها: إما بالتواتر من طريق الإشاعة، و الإذاعة. و إما بعلامة، و أمارة دلت على صحتها، و صدق رواتها. فهي موجبة للعلم، مقتضية للقطع، و إن وجدناها مودعة في الكتب بسند معين مخصوص من طريق الآحاد " 📚منتقی الجمان ج ١ ص ٣ ❕بنابراین در صحت روایت موثوق الصدور بودن آن کافی است و اگر روایتی قرینه بر صحت دارد که مثلا موافق با قرآن است و متعدد و توسط علمای ثقه نقل شده است , همین در اعتبار آن کافی است , چنان که اکثر روایات شیعه از همین قرار است , اگر چه سند یک روایت ضعیف هم باشد , و به این نکته عالمان بزرگ اصولی هم تصریح کرده اند . 👌شیخ بهایی نیز می گوید : " جمیع احادیث ما جز مواردی خاص و کم منتهی به ائمه علیهم السلام می شود " " جمیع احادیثنا الا ما ندر ینتهی الی ائمتنا الاثنی عشر " 📚الحبل المتین , البهائی العاملی , ص ٦ 👌استاد الفقهاء وحيد بهبهانى در تعليقه بعد از آن‌كه امورى را به عنوان امارات و قرائن حجيت اخبار، مى‌شمرد، اضافه مى‌كند: " ممكن است خبرى ذاتاً صحيح نباشد اما بر اثر جهاتى از قبيل اين‌كه دانشمندان اسلامى بالكل يا به طور اكثرى بر طبق آن فتوا داده و يا عمل كرده و يا آن را روايت و يا تلقى به قبول كرده‌اند، و يا آن‌كه محتواى آن موافق با كتاب يا سنت يا اجماع و يا عقل است و يا تجربه صحت محتواى آن را ثابت كرده و يا آن‌كه متن آن به گونه‌اى است كه گواهى مى‌دهد تنها از معصوم عليه السلام، صدور كلماتى، مانند آن ممكن و متصور است مانند دعاى كميل، خطب، كتب و حكم نهج البلاغه ، ادعيه صحيفه سجاديه ، دعاى ابو حمزه ثمالى، زيارت جامعه كبيره، و يا آن‌كه روايت به طور استفاضه و عالى السند نقل شده مانند رواياتى كه كلينى و ابن الوليد و صفّار و صدوق و امثال آنها از امام زمان و حضرت عسكرى و حضرت هادى و جواد الائمه عليهم السلام نقل كرده‌اند و از اين قبيل است: توقعاتى كه از ناحيه مقدسه رسيده و در دست اينها قرار گرفته است، كوتاه سخن اين‌كه: بايد مجتهد به اين قرائن و نظاير اينها توجه داشته باشد و در هر صورت هدايت از ناحيه خدا است. " " اعلم ان الامارات والقرائن كثيرة: ومن القرائن لحجية الخبر وقوع الاتفاق على العمل به أو على الفتوى به أو كونه مشهوراً بحسب الرواية أو الفتوى، أو مقبولاً مثل مقبولة عمر بن حنظلة أو موافقاً للكتاب أو السنة أو الإجماع، أو حكم العقل، أو التجربة مثل ما ورد في خواص الآيات والأعمال والأدعية التى خاصيتها مجربة مثل قرائة آخر الكهف للانتباه في الساعة التى تراد وغير ذلك، أو يكون فى متنه ما يشهد بكونه من الائمة عليهم السلام مثل خطب نهج البلاغة ونظائرها و الصحيفة السجّاديّة ودعاء أبى حمزة والزيارة الجامعة الكبيرة الى غير ذلك، ومثل كونه كثيراً مستفيضاً أو عالى السند مثل الروايات التى رواها الكلينى وابن الوليد والصفّار وأمثالهم والصدوق وأمثاله أيضاً عن القائم المنتظر عجل اللّٰه تعالى فرجه والعسكرى والتقى والنقى عليهم السلام ومنها التوقيعات التى وقعت فى أيديهم منهم عليهم السلام. وبالجملة ينبغى للمجتهد التنبّه لنظائر ما نبّهنا عليه والهداية من اللّٰه تعالى. " 📚مقباس الهداية، ص 80. 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕صاحب كفايه نيز مى‌گويد: "خلاصۀ گفتار در اين زمينه، آن است كه ملاك در حصول جبر و يا ترجيح، همان دخول در دليل حجّيت و يا مرجحيّت است كه به دليل حجيّت بر مى‌گردد، همان گونه كه ملاك در وهنْ خروج از دليل حجّيت است. بنا بر اين، بعيد نيست كه ضعفِ سند خبر، با ظنّ به صدور خبر و يا صحّت مضمونش جبران شود و بدين گونه، خبر، مشمول دليلى شود كه بر حجّيت خبر موثوق به، دلالت دارد. ❕ يكى از اسباب و علل وثوق‌آفرين، حضور روايت در بيش از يك «اصل» از اصول معتبر و متداول در زمان‌هاى پيشين است. ديگر، تكرّر يك روايت، گر چه در يك اصل و كتاب، با طريق‌هاى گوناگون و سندهاى متعدّد و معتبر آمده باشد. ديگر سبب و علّت وثوق، وجود روايت در يك اصل و كتاب است كه به كسانى چون زُراره و همانندانش - كه همه بر پذيرش و تصديقشان اجماع و اتّفاق كرده‌اند -، حضور داشته باشند، بر تصحيح آنچه از آنان رسيده است، چون صفوان بن يحيى و همانندانش. ديگر سبب وثوق، اين است كه روايت، از كتاب‌هايى باشد كه بين گذشتگان، وثوق و اعتماد بر آنها شايع بوده است، گر چه مؤلّفان آنها از اماميه نباشند. ديگر اسباب و علل وثوق‌آفرينى هم هست كه در كتاب‌هاى مرجع در احكام، آمده است. " 📚حاشية فرائد الاُصول، آخوند خراسانى، ص 70. ❕بيان شيخ انصارى نيز اين گونه است: " قدر متيقّن، اين است كه اين روايات، بر حجّيت خبر موثوق به، دلالت دارند، چه وثوق به صدور آنها، و چه وثوق به مضمون آنها باشد. " 📚فرائد الاُصول، ج 3، ص 67. 👌باز، شيخ انصارى معتقد است: " و امّا ادّعاى انسداد باب علمى را مى‌توان به راحتى نپذيرفت؛ چرا كه ادلّۀ حجّيت خبر موثوق به، چه از جهت ظهور باشد و چه از جهت صدور، و چه وثوق به خبر از راه وثاقت راوى به دست آيد و چه از طريق نشانه‌هاى ديگر، قابل خدشه نيست؛ بلكه اين ادلّه، قطعى هستند و با وجود اين ادلّه، جايى براى ادّعاى انسداد باب علمى در مُعظَم فقه نمى‌ماند؛ چرا كه خبر موثوق به، براى بيشتر احكام، كافى است، به گونه‌اى كه از رجوع به اصول عملى در شبهاتى كه خبر موثوق به نباشد، محذورِ خروج از دين و يا مخالفت با علم اجمالى و يا چيزهايى از اين دست، پديد نمى‌آيد " 📚فرائد الاُصول، ج 3، ص 83. ❕مرحوم مشكينى در حاشيۀ نهاية الاُصول، اين گونه بيان مى‌دارند: "تحقيق، اين است كه ملاك در حجّيت خبر، اعم از اين است كه راوى خبر، ثقه باشد ... و يا به صدور خبر، وثوق پديد آيد از هر راه كه باشد " 📚حاشيۀ كفاية الاُصول، مشكينى، ج 2، ص 161. ❕آقا ضياء عراقى، در نهاية الأفكار مى‌نويسد: "ملاك حجّيت، تنها بر پايۀ وثوق در نقل روايت است، به گونه‌اى كه احتمال كذب روايت، به درجه‌اى ضعيف باشد كه عقلا به آن توجّهى نكنند، و نيز تعبير به مأمونيت در دين و دنيا، تنها از اين جهت است كه لازمه‌اش وثوق به حديث است، نه از اين جهت كه مأمونيت راوى، در حجّيت روايت او، خصوصيت داشته باشد. " 📚نهاية الأفكار، ج 3، ص 134. ❕مرحوم محقّق اصفهانى، در نهاية الدراية آورده است: "سخن در بارۀ جابريت و موهنيت، به اجمال چنين است؛ امّا در بارۀ جابر بودن، چون دليل حجّيت خبر واحد، دلالت بر حجّيت خبر موثوق الصدور دلالت مى‌كند، بنا بر اين، اگر وثوق به صدور خبر پديد آيد، گر چه از راه غير معتبر باشد، موضوع حكم، وجداناً و قهراً، فراهم شده است و در نتيجه، دليل حجّيت خبر واحد، شامل آن مى‌گردد. " 📚نهاية الدراية، ج 3، ص 433-436. ❕علّامه محمّد تقى شوشترى، در تأييد مبناى مشهور (اعتبار خبر موثوق به) نظر خود را اين گونه بازگو مى‌كند: "حق اين است كه رواياتى كه راويانش «مُهمَل» اند، يعنى در رجال از آنان، نه خوبى و نه بدى‌اى ذكر شده است، مانند روايتى است كه راويانش در رجال، مدح شده باشند، به هر دو روايت بايد عمل كرد. اصحاب نيز به هر دو عمل مى‌كرده‌اند و همين كه راوى خبر، «مجروح» نباشد، مى‌توان به روايتش عمل كرد و لازم نيست كه حتماً «ممدوح» باشد و تنها به روايت «مجروحين» و «مطعونين» عمل نمى‌شود. البته روايات «مطعونين» هم با قرينه، قابل پذيرش است. " 📚قاموس الرجال، ج 1، ص 38. ( به نقل از مجموعه مقالات فارسی کنگره بین المللی ثقة الاسلام کلینی، جلد: ۱، صفحه: ۴۰۴ ) 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌شهید ثانی هم تصریح می کرد که قرائن خارجی موجب علم به صحت خبر می شود : " فان القرائن الخارجیه قد توجب العلم بمضمونه " 📚رسائل شهید ثانی ج ١ ص ٥٧٥ ❕فقیه و اصولی برجسته معاصر , آیت الله سبحانی نیز به این نکته تصریح می کند که ملاک در روایت موثوق الصدور بودن آن است و همین که قرینه بر اعتبار و صحت روایت باشد کافی است , اگر چه سند روایت ضعیف باشد : " إنّ مناط الحجّية عند العقلاء، هو الخبر الموثوق بصحته و صدوره، لا خصوص كون الراوي ثقة فلو كان المخبر ثقة، و دلّت القرائن على عدم صدق الخبر، لما عملوا به. و على ذلك يكون موضوع الحجّية هو الخبر الموثوق بصدوره، فيشمل الخبر الصحيح و الموثوق و الممدوح إذا كان بمرحلة مورثة للاطمئنان، بل يشمل الضعيف إذا دلّت الشواهد و القرائن على صدقه في خصوص المورد. " 📚المحصول في علم الاُصول، جلد: ۳، صفحه: ۲۸۰ ❕آیت الله ری شهری هم که از او تعبیر می کنند به " کلینی زمان " , او هم به این نکته تصریح کرده و می گوید " " به ديده ما نقل و نصّ معتبر، آن است كه «موثوقٌ به» و اطمينان‌آور باشد، حتّى اگر از سند استوار و صحيح برخوردار نباشد " 📚دانش نامه امیر المومنین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، جلد: ۱، صفحه: ۴۲ 👌ما می توانیم کلام بزرگان دیگری را نیز در این رابطه بیاوریم اما به نظر همین مقدار کافی باشد . ❕از آنچه گذشت دو نکته روشن است : 1⃣اکثر و معظم روایات شیعه معتبر است . 2⃣ملاک در صحت و اعتبار یک روایت موثوق الصدور بودن آن است نه وثوق السندی . ❗️❗️حال معاندین اشکال نکنند که اگر معظم روایات شیعه معتبر است , چرا خودتان گاه روایاتی را بررسی سندی کرده اید و ضعیف دانسته اید , زیرا پاسخش در بالا آمد که بررسی سندی ما آنجایی است که روایتی خلاف قرآن و سنت باشد و قرینه بر صحت نداشته باشد و به اصطلاح روایتی شاذ باشد در برابر روایت مشهور , امام صادق علیه السلام تصریح می کرد که روایت شاذ را نپذیر و مردودش بدان و روایت مشهور باید مورد قبول تو باشد : " « خذ بما اشتهر بین اصحابک و دع الشاذ النادر » " 📚بحار الانوار ج 2 ص 245 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🌸دو پرسش در مورد ولادت حضرت فاطمه صدیقه سلام الله علیها : 1⃣آیا راست است که حضرت زهرا در شکم مادر با خدیجه صحبت می کرد و وقتی به دنیا آمد سجده خداوند را کرد و چهار زن بهشتی او را به دنیا آوردند و نطفه او از میوه های بهشتی شکل گرفته است ❗️آیا چنین مطالبی در کتب شیعه و سنی آمده است یا غلو است ؟ ایشان قبل از مبعث به دنیا آمدند یا بعد از آن❓ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2392 2⃣این که می گویند رشد حضرت زهرا غیر طبیعی بوده تا چه اندازه مستنده ❕با این که میگن حوریان بهشتی هنگام تولد ایشون حاضر بودن و آسمان و زمینی با تولدشون نورانی شد ❗️ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2393
پرسش_هایی_مهم_پیرامون_جایگاه_زن_در_اسلامجلد_اول.pdf
1.29M
🔊انتشار به مناسبت روز زن ▫️عنوان کتاب : پرسشهایی مهم پیرامون جایگاه زن در اسلام ( جلد اول ) ✍تدوین در کانال پرسمان اعتقادی _ شیعه پاسخ 👌توضیحی در مورد کتاب : ❗️آنچه در نوشتار فوق می خوانید پاسخ به برخی از سوالات و شبهات پر تکرار پیرامون زنان و دیدگاه اسلام در مورد آنان است . 👌در نوشتار فوق مباحثی چون جواز تازیانه زدن به زنان در قرآن و روایات , ناقص العقل بودن زنان , نهی اسلام از مشورت با زنان , خرید زنان با پرداخت مهریه , کم بودن دیه و ارث زنان نسبت به مردان , پذیرفته نشدن شهادت زنان در اسلام و .... مورد بحث تفصیلی قرار گرفته است . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
پاسخی به وهابی در مورد تناقض در فقه شیعه ( طهارت آب برکه به اندازه کر ) 🤔 : امام رضا : اگر در یک برکه که آب باران در آن ریخته، کسی استنجاء از بول کند؛ نباید از آن وضو گرفت. 🔺 امام صادق : اگر در یک برکه که آب باران در آن ریخته، کودک یا چهارپایی بول کند؛ می‌توان از آن وضو گرفت. ▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬ 1⃣ مَا أَخْبَرَنِي بِهِ الشَّيْخُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ قَالَ : كَتَبْتُ إِلَى مَنْ يَسْأَلُهُ عَنِ الْغَدِيرِ يَجْتَمِعُ فِيهِ مَاءُ السَّمَاءِ أَوْ يُسْتَقَى فِيهِ مِنْ بِئْرٍ فَيَسْتَنْجِي فِيهِ الْإِنْسَانُ مِنْ بَوْلٍ أَوْ يَغْتَسِلُ فِيهِ الْجُنُبُ مَا حَدُّهُ الَّذِي لَا يَجُوزُ؟ فَكَتَبَ : «لَا تَوَضَّأْ مِنْ مِثْلِ هَذَا إِلَّا مِنْ ضَرُورَةٍ إِلَيْهِ». 📚 تهذيب الأحکام 150/1 ✅ صحيح [ملاذ الأخیار ٥٣٩/١] 2⃣ الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ : قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ {عَلَيْهِ السَّلَامُ} إِنَّا نُسَافِرُ فَرُبَّمَا بُلِينَا بِالْغَدِيرِ مِنَ الْمَطَرِ يَكُونُ إِلَى جَانِبِ الْقَرْيَةِ فَتَكُونُ فِيهِ الْعَذِرَةُ وَيَبُولُ فِيهِ الصَّبِيُّ وَتَبُولُ فِيهِ الدَّابَّةُ وَتَرُوثُ. فَقَالَ : إِنْ عَرَضَ فِي قَلْبِكَ مِنْهُ شَيْءٌ فَافْعَلْ هَكَذَا يَعْنِي افْرِجِ الْمَاءَ بِيَدِكَ. ثُمَّ تَوَضَّأْ فَإِنَّ الدِّينَ لَيْسَ بِمُضَيَّقٍ، فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ : {مٰا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ}. 📚 الإستبصار 22/1 ✅ موثّق [كشف الأسرار ١٩٨/٢] ❗️❗️ 💠پاسخ💠 ❕مقدمه : 👌مطابق فقه اهلبیت علیهم السلام , آب کر به وسیله برخورد با نجاست , نجس نمی شود , برخی از مراجع شیعه چنین می نویسند : " مسأله 23. آب كر بنابر احتياط واجب مقدار آبى است كه اگر در ظرفى كه طول و عرض و عمق آن هركدام سه وجب ونيم‏است بريزند، آن ظرف را پركند، يا وزن آن 384 كيلوگرم (384 ليتر) باشد. و معيار در وجب، وجبهاى متوسّط است. مسأله 24. چنانچه عين نجس مانند بول و خون در آب كر بريزد، نجس نمى‏شود، مگر اين‏كه بو يا رنگ، يا مزه آن تغيير كند. مسأله 25. اگر چيزى كه نجس شده (مانند لباس و ظرف) در آب كر بشويند، پاك مى‏شود. " 📚رسالة توضيح المسائل , آیت الله مکارم شیرازی ، ص: 20 👌امام صادق علیه السلام تصریح می کرد که اگر آب به اندازه کر باشد , هیچ نجاستی به صرف رسیدن به آب کر , موجب نجاست آب کر نمی شود : " عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَ الْمَاءُ قَدْرَ كُرٍّ لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْ‏ءٌ. " 📚الکافی ج ٣ ص ٢ 👌و می فرمودند که وقتی آب به اندازه کر است , اگر نجاستی به آن برسد , آن آب نجس نمی شود : " عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ الْغَدِيرُ فِيهِ مَاءٌ مُجْتَمِعٌ تَبُولُ فِيهِ الدَّوَابُّ وَ تَلَغُ فِيهِ الْكِلَابُ وَ يَغْتَسِلُ فِيهِ الْجُنُبُ قَالَ إِذَا كَانَ قَدْرَ كُرٍّ لَمْ يُنَجِّسْهُ شَيْ‏ء " 📚تهذیب الاحکام ج ١ ص ٤١٤ 👌این حکم نشانه سهل گیری شریعت اسلام است , زیرا معمولا در گذشته هر خانواده یا هر روستایی برای مصرف خود آبی ذخیره می کردند که به اندازه کر یا بیشتر بود , اگر حکم بر این می شد که این آب با برخورد با نجاست نجس شود , بسیاری از مردم به سختی و مشقت می افتادند و عمل کردن به تکالیف دینی برایشان سخت می شد , لذا حکم به عدم نجاست آب کر شد , تا سهل گیری آیین اسلام بیشتر به چشم آید . ❕خداوند می فرماید ؛ « در دین برای شما حرج و سختی قرار داده نشده است» « ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَج‏ » ( حج 78 ) ❗️پیامبر گرامی فرمود ؛ « من برای شریعت سهل و آسان مبعوث شده ام » « بُعِثْتُ بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّمْحَة » 📚وسائل الشیعه : ج 8 ص 116 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌با توجه به این مقدمه دو روایتی را که وهابی جاهل مدعی است که میانشان تناقض است را بررسی می کنیم : 🔸١ _ در یک روایت , ابو بصیر می گوید که ای بسا در سفرها , به برکه هایی بر می خوریم که در کنار آبادی است و نجاساتی در آن یافت می شود , آیا مثلا می توانم از آن آب وضو بگیرم ? امام ع فرمود : آب را با دستت بهم بزن و سپس وضو بگیر , زیرا در دین مضیقه و تنگنا نیست , خداوند در قرآن به این نکته تصریح کرده است که در دین حرجی و مضیقه ای نیست : "عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا نُسَافِرُ فَرُبَّمَا بُلِينَا بِالْغَدِيرِ مِنَ الْمَطَرِ يَكُونُ إِلَى جَانِبِ الْقَرْيَةِ فَيَكُونُ فِيهِ الْعَذِرَةُ وَ يَبُولُ فِيهِ الصَّبِيُّ وَ تَبُولُ فِيهِ الدَّابَّةُ وَ تَرُوثُ فَقَالَ إِنْ عَرَضَ فِي قَلْبِكَ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ فَقُلْ هَكَذَا يَعْنِي افْرِجِ الْمَاءَ بِيَدِكَ ثُمَّ تَوَضَّأْ فَإِنَّ الدِّينَ لَيْسَ بِمُضَيَّقٍ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَج‏ " 📚تهذیب الاحکام ج ١ ص ٤١٧ ❕مطابق این روایت حکمت عدم نجاست آب کر با برخورد به نجاست , آسان گیری دین اسلام دانسته شده است و امام ع می گوید که می توانی با آن آب وضو بگیری , اگر قلبت از نجاستی که در آب افتاده است کراهت دارد , آب را با دستت بهم بزن تا نجاست از بین رود و سپس وضو بگیر , یک حکم الزامی نیست که تو را مجبور کند که از آن آب وضو نگیری . 🔸٢ _ روایت دیگر هم شبیه همین روایت است که راوی از امام ع در مورد آب برکه ای سوال می کند که در آن نجاست افتاده است , آیا می توان از آن وضو گرفت , امام ع فرمود که از آن وضو نگیر , مگر آنکه ضرورتی باشد . " كَتَبْتُ إِلَى مَنْ يَسْأَلُهُ عَنِ الْغَدِيرِ يَجْتَمِعُ فِيهِ مَاءُ السَّمَاءِ وَ يُسْتَقَى فِيهِ مِنْ بِئْرٍ فَيَسْتَنْجِي فِيهِ الْإِنْسَانُ مِنْ بَوْلٍ أَوْ يَغْتَسِلُ فِيهِ الْجُنُبُ مَا حَدُّهُ الَّذِي لَا يَجُوزُ فَكَتَبَ لَا تَوَضَّأْ مِنْ مِثْلِ هَذَا إِلَّا مِنْ ضَرُورَةٍ إِلَيْهِ. " 📚تهذیب الاحکام ج ١ ص ١٥٠ ❕این روایت هم تایید کننده روایت اول است که می گوید اسلام دین سهل و آسان گیری است و اگر ضرورت است که از آن آب وضو بگیری , وضو بگیر و حکم الزامی نیست که تو را مجبور کند که از آن آب وضو نگیری , با این وجود اگر ضرورت نیست و می توانی آبی دیگر تهیه کنی , از آب دیگر وضو بگیر . 👌یعنی وضو گرفتن از آب دیگر مستحب و بهتر است اما اگر ضرورت در استفاده از همان آب است و امکان تهیه آب دیگر نیست , اشکالی ندارد که از همان آب وضو گرفته شود , بنابراین تضادی میان این دو روایت نیست , در یکی می گوید که واجب نیست از آب دیگری وضو بگیری و اسلام بر تو لازم نکرده است که از آب دیگری وضو بگیری , در دیگری می گوید که درست است که واجب نیست که از آب دیگری وضو بگیری , اما چون عرفا ممکن است که آن آب مشمئز کننده شده باشد , مستحب و بهتر است که اگر می توانی از آب دیگری وضو بگیری , اما اگر ضرورتی داری که امکان وضو از آب دیگر را نداری , از همان آب وضو بگیر , زیرا آن آب به اندازه کر بوده و نجس نشده است : " أَقُولُ: هَذَا مَحْمُولٌ عَلَى بُلُوغِ الْكُرِّيَّةِ وَ👈 اسْتِحْبَابِ الِاجْتِنَابِ مَعَ عَدَمِ الضَّرُورَةِ 👉وَ لَوْ لِحُصُولِ النِّفْرَةِ بِسَبَبِ الِاسْتِنْجَاءِ. " 📚وسائل الشیعه ج ١ ص ١٦٣ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
پاسخی به ردیه ملحد در مورد استدلال ابراهیم علیه السلام در برابر نمرود !!!! 🤔 : ❓استدلال مغالطه آمیز ابراهیم در مقابل نمرود !!! اگر قرآن از جانب خدایی عالم و‌ حکیم مطلق باشد، می‌بایست از مغالطه و بی منطقی مبری باشد. حال آنکه می‌بینیم الله در آیه ۲۵۸ بقره استدلال مغالطاتی ابراهیم در مقابل نمرود را به عنوان یک برهان قاطع معرفی می‌کند: أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۲۵۸﴾ ترجمه: آيا ندیدی که پادشاه زمان ابراهیم (علیه السّلام) به دلیل حکومتی که خدا به او داده بود درباره (یکتایی) خدا با ابراهیم به جدل برخاست؟ چون ابراهیم گفت: خدای من آن است که زنده گرداند و بمیراند، او گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم. ابراهیم گفت که خداوند خورشید را از طرف مشرق برآورد، تو اگر توانی از مغرب بیرون آر؛ آن نادان کافر در جواب عاجز ماند؛ و خدا راهنمای ستمکاران نخواهد بود. مغالطه آمیز بودن استدلال ابراهیم از این بابت است که با همین استدلال می‌توان خود الله را زیر سوال برد! به عبارتی اگر نمرود خطاب به ابراهیم میگفت: «این من هستم که خورشید را از مشرق برآورم، آیا خدای تو می‌تواند آن را از مغرب برآورد؟!» این ابراهیم بود که عاجز میشد! از طرفی همین سخن ابراهیم که از برآمدن خورشید از مشرق و مغرب می‌گوید، حاکی از آن است که الله و ابراهیم هر دو فکر می‌کنند این خورشید است که از شرق تا غرب حرکت میکند و باعث پدید آمدن روز و شب می‌شود. به عبارتی خالق دو تریلیون کهکشان عالم هستی هنوز نمی‌داند که این زمین است که می‌چرخد و باعث پدید آمدن روز و‌شب می‌شود! صحیح آن است که ابراهیم به نمرود می‌گفت اگر میتوانی کاری کن زمین بلعکس بچرخد ❗️❗️ 💠💠 👌اشکالی که معاند در مورد آیه مذکور ایراد کرده است , در نهایت ضعف و سستی است , چرا که به وضوح روشن است که استدلال ابراهیم علیه السلام , استدلالی کامل متقن است و حرف بی دلیل و بی منطق نزده است , بلکه تصریح کرده است که طلوع و غروب خورشید و به تبع رفت و آمد شب و روز , امری منظم و حکیمانه است که گواه بر وجودی ناظمی توانا و حکیم است که ما و ابراهیم ع او را خدا می نامیم , چنان که در آیه دیگر خداوند می فرماید : " در آفرينش آسمانها و زمين،👈 و آمد و شد شب و روز،👉 و كشتيهايى كه در دريا به سود مردم در حركتند، و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن زمين را پس از مرگ زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه در ميان زمين و آسمان معلقند، نشانه‏هايى است (از ذات پاك خدا و يگانگى او) براى مردمى كه عقل دارند و مى‏انديشند. " "إِنَّ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُون‏ " ( بقره ١٦٤ ) 👌در تفسیر نمونه در توضیح آیه فوق می خوانیم : "همه جا" نظم و انسجام" دليل بر وجود علم و دانش است، و همه جا" هماهنگى" دليل بر وحدت و يگانگى است. 👌روى اين اصل كه شرح آن را در كتابهاى خداشناسى گفته‏ايم، ما به هنگام برخورد به مظاهر نظم در جهان هستى از يك سو، و هماهنگى و وحدت عمل اين‏ دستگاههاى منظم از سوى ديگر، متوجه مبدء علم و قدرت يگانه و يكتايى مى‏شويم كه اين همه آوازه‏ها از او است. ❕فى المثل هنگامى كه هر يك از پرده‏هاى هفتگانه چشم را با ساختمان ويژه و ظريفش بررسى مى‏كنيم مى‏دانيم كه طبيعت بى‏شعور و كور و كر محال است بتواند مبدء چنين اثر بديعى باشد، سپس هنگامى كه همكارى و هماهنگى اين پرده‏هاى هفتگانه را با يكديگر، و هماهنگى مجموع چشم را با كل بدن انسان و هماهنگى يك انسان را با ساير انسانها، و هماهنگى كل جامعه انسانيت را با مجموعه نظام هستى در نظر مى‏گيريم مى‏دانيم كه همه اينها از يك جا سرچشمه گرفته است، و همه آثار قدرت يك ذات پاك است. ❓آيا يك شعر زيبا و نغز و پر محتوى ما را به ذوق و قريحه سرشار شاعر هدايت نمى‏كند؟ ❓آيا هماهنگى كامل قطعه‏هاى شعر موجود در يك ديوان با يكديگر دليل بر اين نيست كه همه از قريحه يك شاعر توانا تراوش كرده؟! 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌آرى اين دگرگونى ليل و نهار، و اين آمد و رفت روشنايى و تاريكى با آن نظم خاص و تدريجيش كه دائما از يكى كاسته و بر ديگرى افزوده مى‏شود، و به كمك آن فصول چهارگانه به وجود مى‏آيد، و درختان و گياهان و موجودات زنده مراحل تكاملى خود را در پرتو اين تغييرات تدريجى، گام به گام طى مى‏كنند، اينها نشانه ديگرى از ذات و صفات متعالى او هستند. 👌اگر اين تغيير تدريجى نبود، و يا اين تغييرات توام با هرج و مرج صورت مى‏گرفت و يا اصلا هميشه روز، و يا هميشه شب بود، حيات و زندگى از صفحه كره زمين به كلى برچيده مى‏شد و اگر فرضا وجود داشت دائما دچار آشفتگى و نابسامانى بود " 📚تفسير نمونه، ج‏1، ص: 557 👌از جنبه دیگر نیز آمد و رفت خورشید و شب و روز گواهی بر وجود محرکی است که پدید آورنده این تغییرات و حرکات است که ابراهیم ع و تمام موحدان او را خدا می نامند , توضیح اینکه : ❕جهانى كه در آن زندگى مى‏كنيم در حال دگرگونى دائم است، هيچ موجودى در يك حال نمى‏ماند، و همه چيز در حال تغيير است. 👌در اين ميان آميخته بودن زندگى انسان‏ها، و حيوانات و گياهان، با تغيير و دگرگونى و حركت چشمگيرتر است. هيچ‏كس نمى‏تواند اين تغيير و دگرگونى را چه در وجود خود، و چه در سطح جهان مادّه، انكار كند، 👈چرا كه انسان شب و روز با صحنه‏هاى مختلف اين دگرگونى روبه‏رو است؛ بلكه همين دو پديده‏اى كه نام آن را شب و روز مى‏گذاريم از روشن‏ترين نمونه‏هاى تغيير و دگرگونى در عالم محسوب مى‏شود.👉 👌اين دگرگونى‏ها و حركت‏ها كه بر ظاهر و باطن جهان حاكم است به خوبى نشان مى‏دهد كه نقطه ثابتى در اين جهان، وجود دارد كه همه اين دگرگونى‏ها و حركات از آنجا سرچشمه مى‏گيرد، و همه چون پرگار بر گرد آن مركز ثابت مى‏گردند. 📚پيام قرآن، ج‏ 3، ص: 23 ❕بنابراین آمد و شد خورشید و شب و روز گواه روشنی بر وجود خداوندی دانا و توانا است که محرک و پدید آورنده این صحنه است و ابراهیم ع هم بر همین اساس آن استدلال را در برابر نمرود ایراد کرد و نمرود نیز از پاسخ دادن ناتوان ماند . 👌اما این که معاند ادعا کرد که نمرود نیز می توانست بگوید که من هستم که طلوع و غروب خورشید را ایجاد می کنم , این سخن معاند نیز در نهایت جهالت و سستی است , زیرا یک انسان محدود و ناتوانا و فقیری چون نمرود که مالک هیچ چیز خود نیست , چگونه می تواند چنین قدرت و توانایی عظیم در اداره و تدبیر خورشید به آن عظمت داشته باشد !!!! چرا در اشکال و شبهه کردن فکر نمی کنید !!!! 👌خداوند می فرماید : "يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيد " " اى مردم! شما (همگى) نيازمندان به خدا هستيد، تنها خداوند است كه بى‏نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است. " ( فاطر ١٥ ) ❕فقر در اينجا معناى وسيعى دارد كه شامل هرگونه نياز در تمام وجود و هستى مى‏شود: ما براى ادامه زندگى مادّى نياز به نور آفتاب، آب، هوا، و انواع غذاها و پوشش و مسكن داريم. 👌ما براى ادامه حيات جسمانى به دستگاه‏هاى داخلى بدن مانند قلب و عروق و دستگاه تنفس و مغز و اعصاب نيازمنديم. ❕ما براى پيدا كردن راه از چاه و يافتن حق از باطل به نيروى عقل ... نياز داريم و چون همه اين امروز از سوى خدا است ما سر تا پا نيازمند او هستيم. 👌هر نفسى كه فرو مى‏رود و بر مى‏آيد محصول هزاران عامل است كه تا دست به دست هم ندهند انجام نمى‏شود، و همه اين عوامل مواهب الهى هستند، پس در هر نفسى هزاران نعمت موجود و بر هر نعمتى شكرى واجب! " 📚پيام قرآن، ج‏3، ص: 56 ❗️معاند جاهل در پایان اشکال کرده است که چون در آیات مذکور از آمد و شب خورشید سخن به میان آمده است , یعنی قرآن معتقد بوده است که این خورشید است که به دور زمین می چرخد !!!! 👌از او می پرسیم که مگر خودت و همه مردم و جوامع علمی , از اصطلاح طلوع خورشید یا غروب خورشید استفاده نمی کنند !!!! مگر آمدن و طلوع و غروب و رفتن را به خورشید نسبت نمی دهند !!!! آیا این به آن معناست که اینان معتقدند که خورشید دور زمین می چرخد !!!! ❕این زمین است که دور خورشید می چرخد و با گردش خود زمینه طلوع و غروب خورشید را ایجاد می کند . 👌 در آیه مذکور هم ابراهیم علیه السلام استدلال می کند که خداوند است که خورشید را از مشرق بیرون می آورد , اما چگونه این بیرون آمدن محقق می شود !!!? ❕ روشن است که به وسیله حرکت زمین به دور خورشید , چنان که قرآن در آیات دیگری تصریح کرده است که زمین است که به دور خورشید می چرخد , در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8219 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/4245 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
بررسی شخصیت یزید بن معاویه در روایات اهلسنت !!!! 🤔 : ❓شیعه ها میگویند یزید آدم لاابالی گری بوده مشروب مینوشیده و اهل محرمات بوده واز هیچ کار بدی فرو گذار نمیکرده !!!! ⚜از طرفی میدانیم که نوامیس امام حسین ودیگر دختران اقوام او به یزید در آمدند. ✅حال سوال ما از اهل تشیع این است ⁉️یزید که میگویید ادم شیطانی بوده آیا به نوامیس امام حسین وآن دختران تعرض وتجاوز کرده یا خیر؟ ⬅️اگر بگویید بله تجاوز کرده که ابروی نوامیس امام ها را برده اید. ⬅️اگر بگویید نکرده خب بفرمایید چرا نکرده مگر نمیگویید ادم شیطانی بوده و هر جنایتی میکرده چرا به نوامیس امام حسین دست درازی نکرده؟ ❗️❗️ 💠💠 👌این که یزید اهل فسق و فجور و مشروب خواری و لا ابالی گری بوده است , سخن شیعه نیست , بلکه سخنان علمای بزرگ اهلسنت است , به عنوان نمونه : ❗️ذهبی در مورد یزید می نویسد : " یزید شخصی ناصبی , تند خو , جلف و سبک , شراب خوار , و صاحب اعمال منکر بود , دولتش را با قتل حسین ع آغاز کرد و با واقعه حره به پایان رساند " " كان ناصبيا ، فظا ، غليظا ، جلفا . يتناول المسكر ، ويفعل المنكر . افتتح دولته بمقتل الشهيد الحسين ، واختتمها بواقعة الحرة " 📚سیر اعلام النبلاء ج ٤ ص ٣٧ 👌در ذیل در مورد جنایت یزید در واقعه حره و فرزندان نامشروعی که از این واقعه به دنیا آمدند , توضیح داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14096 ❕بزرگان اهلسنت نقل می کنند که یزید از کودکی اهل شرب خمر بود : " کان یزید بن معاویه فی حداثته صاحب شراب " 📚تاریخ مدینه دمشق ج ٦٥ ص ٤٠٣ _ البدایه و النهایه ج ٨ ص ٢٢٨ 👌عبدالله بن حنظله در مورد یزید می گفت که او اهل زنای با مادران اولاد و خواهران و دختران است , شرب خمر کرده و ترک صلاه می کند : " فقال : يا قوم ! والله ما خرجنا حتى خفنا أن نرجم من السماء ، رجل ينكح أمهات الأولاد ، والبنات ، والأخوات ، ويشرب الخمر ، ويدع الصلاة . " 📚سیر اعلام النبلاء ج ٣ ص ٣٢٤ _ تاریخ الخلفاء ج ١ ص ٢٠٩ 👌باز در نقل دیگر در مورد یزید می آورند : "یزید شخصی شراب خوار , فاجر , عقاب باز , بوزینه باز , سگ باز , اسب باز , ولگرد در دشت و بیابانهاست " " " یزید الخمور و یزید الفجور .... " 📚انساب الاشراف ج ٢ ص ١٩١ 👌یا باز نقل می کنند : " یزید شراب خوار , بوزینه باز , پلنگ باز و فاسقی بود که لواط می داد " " .... المابون فی فرجه .... " 📚البیان و التبیان , جاحظ , ج ١ ص ٢٧٦ _ عیون الاخبار , ابن قتیبه , ج ١ ص ٢٢٨ _ انساب الاشراف ج ٢ ص ١٩١ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕در کتاب واقعه عاشورا و پاسخ به شبهات تالیف علی اصغر رضوانی ص ١٠٠ چنین آمده است : "با مراجعه به تاریخ و بررسی شخصیّت ذاتی یزید که دارای خباثت باطنی بوده از کشتن شخصی مثل امام حسین علیه السلام هم ابایی نداشته و چنین کاری برایش آسان بوده است. 👌مسعودی نقل می‌کند: «یزید اهل طرب و دارای کنیزان و سگ‌ها و بوزینه‌ها و یوز پلنگها و ندیمان بر شراب بود. و هر کار زشتی که خود انجام می‌داد نزدیکانش نیز می‌کردند. در ایّام خلافت او غناء در مکّه و مدینه رواج یافته و آلات لهو و لعب استعمال می‌شد و مردم علناً شراب خواری می‌کردند … ». 📚مروج الذهب ج ٣ ص ٧٧ ❕گروهی از اهل مدینه از جمله عبداللَّه بن حنظله و مردانی از اشراف اهل مدینه بر یزید بن معاویه وارد شدند، یزید از آنان پذیرایی کرد … هنگامی که به مدینه بازگشتند، در میان جمعیت شروع به دشنام و سرزنش یزید نمودند، و اعلام داشتند که ما از نزد کسی می‌آییم که دین نداشته، شرب خمر می‌نمود و طنبور زده، خوانندگان نزد او غنا می‌خواندند و با سگ‌ها بازی می‌کرد … ». 📚تاریخ طبری ج ٤ ص ٣٦٨ _ کامل ابن اثیر ج ٣ ص ٣٠٧ _ البدایه و النهایه ج ٨ ص ٢٣٨ 👌عمربن سبیئه می‌گوید: «یزید در زمان حیات پدرش حج به جای آورد و هنگامی که به مدینه رسید بر مجلس شراب نشست و شروع به انشاء شعر نمود … ». 📚کامل ابن اثیر ج ٣ ص ٣١٧ _ مختصر تاریخ دمشق ج ٢٨ ص ٢٤ 👌سیوطی می‌گوید: «سبب پس گرفتن بیعت اهل مدینه از یزید این بود که او در انجام دادن معاصی اسراف می‌نمود». 📚تاریخ الخلفاء ص ٢٠٩ ❕بنابراین این شخصیت پر از فسق و فجور یزید است و این که یزید در برهه ای از زمان آن هم به خاطر اغراضی دست به تعرض به کسی و مثلا اسراء کربلا نزده باشد , دلیل نمی شود که بگوییم شخصیت او از فسق و فجور مبرا بوده است , چنانکه ما نیز خود می بینیم افراد فاسقی که در برخی از زمان دست به برخی از کارها به خاطر اغراضی نمی زنند , اما این دلیل بر طهارت شخصیت آنان نیست . 👌گذشته از آنکه یزید قاتل امام حسین علیه السلام بوده است , چنان که در ذیل بر اساس مدارک اهلسنت این قضیه را اثبات کرده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12400 ❕یزید پس از قتل امام حسین ع تحت فشار افکار عمومی واقع شده بود و نمی توانست جنایات و فسق و فجوری که وهابی از آنها نام برد را در حق اسراء کربلا اجرایی کند , همین فشار افکار عمومی و متاثر شدن مردم از قضیه شهادت امام حسین ع یکی از عوامل قیام مردم مدینه بر علیه یزید بود , چنان که در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14103 👌البته با این وجود نیز یزید از انجام برخی از جنایات در حق اسراء کربلا ابا نورزید و اسراء کربلا را با سختی و رنج و دست و پا بسته به شام برد , در ذیل بر اساس مدارک اهلسنت توضیح داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14110 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🌸بخشی از پیامهای پر مهر کاربران گرامی که قوت قلب ما برای ادامه فعالیت در مسیر آگاهی سازی و شبهه زدایی است . 👌شما نیز نظرات بیشتر خود پیرامون کانال را با ما در میان بگذارید . @Rahnamye_Behesht
بررسی احتمال اشتباه کردن امامان شیعه در کلام امام حسن علیهم السلام !!!!! 🤔 : ❓امام حسن می گوید : اگر من بدرستی جواب دهم پس این از طرف الله است و امیرالمومنین است و اگر خطا کردم پس از خودم است امیدوارم که خطا نکنم ان شاالله 📗کافی جلد ۱ صفحه ۲۰۳ مرآة العقول جلد ۲۳ صفحه ۳۰۹ : صحیح نکته : عصمت ائمه تکوینی نیست بلکه در مقام تشریع است ، امامان می توانند در ابلاغ دین خطا کنند پس با این وجود تفاسیر دیگه درمورد رجس در آیه تطهیر باطل است حال سوال ما از شیعیان این است چرا کسی که آن را معصوم از هر گونه خطا می دانید عصمت را بر نفس خود تضمین نمی کند و می گوید و اگر من به درستی جواب دادم و خطانکنم ؟ حال این که ادعای عصمت به معنای مصون ماندن از هر گونه خطاست و نفس گناه نمی کند !!!! 💠💠 👌استناد وهابی به روایتی از کتاب کافی شریف است که از محمّد بن مسلم روايت ميكند كه گفت: " از حضرت امام محمّد باقر و امام جعفر صادق عليهما السّلام شنيدم ميفرمودند: يك وقت امام حسن مجتبى در مجلس حضرت امير ع بود كه گروهى وارد شدند و به حضرت امام حسن گفتند: با حضرت امير المومنین ع كار داريم. ❕امام حسن ع فرمود: چه حاجتى داريد؟ گفتند: ميخواهيم مسأله‏اى سؤال نمائيم. فرمود: چه مسأله‏اى، آيا ممكن است آن را براى من بگوئيد؟ گفتند: زنى پس از اينكه با شوهرش همبستر شد برخاست با دختر باكره‏اى مساحقه كرد (يعنى عورت خود را به عورت وى ماليد) آن دختر بدين وسيله حامله شده، تو در اين باره چه ميگوئى؟ فرمود: مسأله‏اى است مشكل كه حضرت امير از عهده آن بر مى‏آيد، ولى در عين حال من جواب آن را ميگويم اگر صحيح گفتم از طرف خدا و امير المؤمنين است و اگر اشتباه گفتم از طرف خودم ميباشد، 👈اما اميدوارم كه با خواست خدا اشتباه نگويم.👉 👌اولين كارى كه بايد كرد اين است كه مهريه آن دختر باكره را از آن زن بگيرند. زيرا آن بچه جز با از بين رفتن بكارت آن دختر خارج نخواهد شد. آنگاه آن زن را بايد سنگ باران نمود، زيرا كه زناى محصنه كرده است. ❕سپس بايد صبر نمود تا آن دختر وضع حمل نمايد و آن بچه را به صاحب نطفه رد كرد، و آن دختر را تازيانه زد. 👌آن گروه از حضور امام حسن ع مرخص و با حضرت امير عليه السّلام مصادف شدند , امير المؤمنين به ايشان فرمود: شما به امام حسن چه گفتيد و او چه جوابى به شما داد؟ وقتى ايشان جريان را شرح دادند حضرت امير فرمود: 👈اگر از من هم اين پرسش را ميكرديد جوابى غير از اين جواب نداشتم.👉 " " بَيْنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع فِي مَجْلِسِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع إِذْ أَقْبَلَ قَوْمٌ فَقَالُوا يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَرَدْنَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ وَ مَا حَاجَتُكُمْ قَالُوا أَرَدْنَا أَنْ نَسْأَلَهُ عَنْ مَسْأَلَةٍ قَالَ وَ مَا هِيَ تُخْبِرُونَا بِهَا فَقَالُوا امْرَأَةٌ جَامَعَهَا زَوْجُهَا فَلَمَّا قَامَ عَنْهَا قَامَتْ بِحُمُوَّتِهَا فَوَقَعَتْ عَلَى جَارِيَةٍ بِكْرٍ فَسَاحَقَتْهَا فَأَلْقَتِ النُّطْفَةَ فِيهَا فَحَمَلَتْ فَمَا تَقُولُ فِي هَذَا فَقَالَ الْحَسَنُ ع مُعْضِلَةٌ وَ أَبُو الْحَسَنِ لَهَا وَ أَقُولُ فَإِنْ أَصَبْتُ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ مِنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ إِنْ أَخْطَأْتُ فَمِنْ نَفْسِي فَأَرْجُو أَنْ لَا أُخْطِئَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ يُعْمَدُ إِلَى الْمَرْأَةِ فَيُؤْخَذُ مِنْهَا مَهْرُ الْجَارِيَةِ الْبِكْرِ فِي أَوَّلِ وَهْلَةٍ لِأَنَّ الْوَلَدَ لَا يَخْرُجُ مِنْهَا حَتَّى تُشَقَّ فَتَذْهَبَ عُذْرَتُهَا ثُمَّ تُرْجَمُ الْمَرْأَةُ لِأَنَّهَا مُحْصَنَةٌ ثُمَّ يُنْتَظَرُ بِالْجَارِيَةِ حَتَّى تَضَعَ مَا فِي بَطْنِهَا وَ يُرَدُّ الْوَلَدُ إِلَى أَبِيهِ صَاحِبِ النُّطْفَةِ ثُمَّ تُجْلَدُ الْجَارِيَةُ الْحَدَّ قَالَ فَانْصَرَفَ الْقَوْمُ مِنْ عِنْدِ الْحَسَنِ ع فَلَقُوا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ مَا قُلْتُمْ لِأَبِي مُحَمَّدٍ وَ مَا قَالَ لَكُمْ فَأَخْبَرُوهُ فَقَالَ لَوْ أَنَّنِي الْمَسْئُولُ مَا كَانَ عِنْدِي فِيهَا أَكْثَرُ مِمَّا قَالَ ابْنِي. " 📚الکافی ج ٧ ص ٢٠٣ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌در این روایت مطلبی خلاف اعتقاد شیعه در عصمت ائمه علیهم السلام بیان نشده است , امام حسن علیه السلام می گوید که اگر اشتباه بگویم از نزد خودم است , یعنی اشتباه گفتن من زمانی است که تایید و یاری خداوند را به همراه نداشته باشم و به حال خود رها شده باشم , اما اگر خدا بخواهد و تایید و یاری خداوند با من باشد , خطا نمی کنم و صحیح می گویم . ❕ما معقدیم که تایید و یاری خداوند همیشه همراه امامان علیهم السلام است , لذا آنان هیچ گاه خطا و اشتباه نمی کنند , چنان که در ذیل مفصلا توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2398 👌امام صادق عليه السلام: " خداوند، ما را به خودمان وا نمى‌گذارد. اگر ما را به خود وا مى‌گذاشت، ما نيز مانند توده مردم بوديم، در حالى كه ما كسى هستيم كه خداوند عز و جل فرموده است: «مرا بخوانيد تا پاسختان دهم». " " إنَّ اللّهَ لا يَكِلُنا إلى أنفُسِنا، و لَو وَكَلَنا إلى أنفُسِنا لَكُنّا كَعُرضِ النّاسِ‌، و نَحنُ الَّذينَ قالَ اللّهُ عز و جل: «اُدْعُونِي أَسْتَجِبْ‌ لَكُمْ‌» . " 📚بصائر الدرجات: ص 466 ح 8، تأويل الآيات الظاهرة: ج 2 ص 532 ح 16 كلاهما عن محمّد بن النعمان، بحار الأنوار: ج 24 ص 310 ح 14 👌بنابراین چون خداوند همیشه همراه امامان علیهم السلام است و آنان را یاری می کند و آنان را هیچگاه به حال خود رها نمی کند , لذا آن بزرگواران ع هیچگاه خطا و اشتباه نمی کنند . ❕کلام امام حسن ع شبيه آنچه است که قرآن مجيد درباره يوسف نبی ع بيان كرده است، مى‏فرمايد: « «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّهِ» " آن زن (زليخا) قصد او كرد و او نيز- اگر برهان پروردگار را نمى‏ديد- قصد مى‏نمود». ( یوسف ٢٤ ) 👌اشاره به اينكه يوسف به عنوان يك انسان بيم اين مى‏رفت كه آلوده هوا و هوس همسر عزيز مصر شود؛ ولى مشاهده برهان ربّ كه اشاره به مقام عصمت و معرفت بالاى يوسف نسبت به پروردگار است، او را نگه داشت. " 📚پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏8، ص: 269 ❕امام حسن علیه السلام هم به عنوان یک انسان که یاری و تایید خداوند را نداشته باشد , ممکن بود که خطا کند , اما چون یاری و تایید خداوند با او بود , لذا دچار خطا و اشتباه نشد . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
توضیحاتی در مورد دو مرتبه عذاب شدن منافقین و مصرف زکات !!!! 🤔 : ❓کدام موجودِ عادل و آگاه و عقل کل یک موجود را برای یک عمل دوبار مجازات میکند؟ این بی عدالتی حتی از ظالم ترین حکام انسانی هم پذیرفتنی نیست !!!!! وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ ﴿۱۰۱﴾ و برخى از باديه‏ نشينانى كه پيرامون شما هستند منافقند و از ساكنان مدينه [نيز عده‏ اى] بر نفاق خو گرفته‏ اند تو آنان را نمى ‏شناسى ما آنان را مى ‏شناسيم به زودى آنان را دو بار عذاب مى ‏كنيم سپس به عذابى بزرگ بازگردانيده مى ‏شوند !!!! و اما جالب تر از آیه ی صد و یک ، آیه ی صد و سه همین سوره است که الله به محمد دستور میدهد از اموال مردم صدقه بگیر و روزگار سپری کن یعنی دقیقا همان کاری که از یک آخوند انتظار میرود⬇️ خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۱۰۳﴾ از اموال آنان صدقه‏ اى بگير تا به وسيله آن پاك و پاكيزه‏ شان سازى و برايشان دعا كن زيرا دعاى تو براى آنان آرامشى است و خدا شنواى داناست ( ۱۰۳) ❗️❗️ 💠💠 🔸١ _ خداوند در سوره توبه می فرماید : " و از (ميان) اعراب باديه‏نشينى كه اطراف شما هستند جمعى از منافقانند و از اهل (خود) مدينه (نيز) گروهى سخت به نفاق پاى بندند كه آنها را نمى‏شناسى و ما آنها را مى‏شناسيم، به زودى آنها را👈 دو باره مجازات مى‏كنيم👉 سپس به سوى مجازات بزرگى (در قيامت) فرستاده مى‏شوند. " ( توبه ١٠١ ) ❕معاند اشکال کرده است که چرا خداوند منافقین را دو مرتبه عذاب می کند , آیا این بی عدالتی نیست !!!!! 👌او توجه ندارد که مجازات خداوند به اندازه همان جرمی است که مجرمین مرتکب شده است , چنان که می فرماید : " لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون‏ " " جز آنچه را عمل مى‏كرديد جزا داده نمى‏شويد. " ( یس ٥٤ ) 👌به حسب آیه شریفه مورد استناد معاند , منافقین نیز به سبب اعمال زشتشان در دنیا دو مرتبه عذاب می شود و سپس به عذاب در آخرت منتقل می شوند . ❕دو مرتبه عذاب شدنشان در دنیا هم به حسب عملکرد خود آنها است یعنی یکی به خاطر اصل نفاقشان است و دیگری هم به سبب کارهای زشتی است که در لباس نفاق انجام دادند , بنابراین بیش از اندازه مجازات نمی شوند , چنان که در تفسیر نمونه می خوانیم : "يكى از اين دو عذاب همان مجازات اجتماعى آنها بخاطر رسواييشان و كشف اسرار درونيشان مى‏باشد كه به دنبال آن تمام حيثيت اجتماعى خود را از دست مى‏دهند، و شاهد آن را در آيات گذشته خوانديم، و در بعضى از احاديث نيز آمده كه وقتى كار اين گروه به مراحل خطرناك مى‏رسيد پيامبر ص آنها را با نام و نشان معرفى مى‏كرد، و حتى از مسجد بيرون مى‏ساخت!. 👌و مجازات دوم آنان همان است كه در آيه 50 سوره انفال اشاره شده، آنجا كه ميفرمايد: وَ لَوْ تَرى‏ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ ..." هر گاه كافران را بهنگامى كه فرشتگان مرگ جان آنها را مى‏گيرند ببينى كه چگونه به صورت و پشت آنها مى‏كوبند، و مجازات مى‏كنند، به حال آنها تاسف خواهى خورد". ❕اين احتمال نيز وجود دارد كه مجازات دوم اشاره به ناراحتيهاى درونى و شكنجه‏هاى روانى بوده باشد كه بر اثر پيروزى همه جانبه مسلمانان، دامن اين گروه را گرفت. " 📚تفسير نمونه، ج‏8، ص: 113 👌 توجیه دیگری نیز برای مجازات مضاعف مجرمین است , آنان هم خود گمراه بودند و هم دیگران را گمراه کردند , لذا مجازات دو برابر در انتظار آنها است , یکی به خاطر گمراهی خودشان و دیگری به خاطر گمراه ساختن دیگران , چنان که باز در تفسیر نمونه در ذیل آیاتی دیگر می خوانیم : "هم خود گمراه و گناهكار و تبهكار بودند، و هم ديگران را به اين راهها مى‏كشاندند، به همين دليل هم بار گناه خويش را بر دوش مى‏كشند و هم بار گناه ديگران را (بى‏آنكه از گناه ديگران چيزى كاسته شود). ❕شاهد اين سخن آنكه در آيات ديگر قرآن مى‏خوانيم وَ لَيَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ:" آنها در روز قيامت سنگينى گناه خويش، و گناهان ديگرى را با آن، بر دوش خود حمل مى‏كنند" (عنكبوت- 13). " 📚تفسیر نمونه ج ١٦ ص ٢٢٤ 💠 👇
💠ادامه 👇 🔸٢ _ خداوند در ادامه آیات مذکور فرمود : "خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيم‏ " " از اموال آنها صدقه‏اى (زكات) بگير تا به وسيله آن آنها را پاك سازى و پرورش دهى، و به آنها (هنگام گرفتن زكات) دعا كن كه دعاى تو مايه آرامش آنها است و خداوند شنوا و دانا است. " ( توبه ١٠٣ ) 👌ملحد جاهل گمان کرده است که پیامبر گرامی صدقاتی که در آیه از آن سخن به میان می آورد را برای خود بر می دارد , او توجه ندارد که آیه مذکور در رابطه با پرداخت زکات واجب است , چنان که در شان نزول آیه از امام صادق ع آمده است : " هنگامی که این آیه «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا» در ماه رمضان نازل شد، رسول خدا به منادی خود دستور داد که چنین اعلام کند: همانا خدا زکات را واحب کرد، چنان که نماز را بر شما واجب کرد. خدای عز و جل بر ایشان (زکات را) بر طلا و نقره واجب کرد و صدقه را بر شتران و گاو و گوسفندان، و گندم و جو، و خرما و کشمش واجب کرد. رسول خدا این حکم را در ماه رمضان به سمع مردم رساند و آنان را از دیگر موارد معاف نمود. ❕سپس گفت: چیزی از اموالشان پرداخت نشد تا این که سال آینده فرا رسید (یک سال گذشت). پس روزه گرفتند و افطار کردند و پیامبر به منادی خود دستور داد که چنین اعلام کند: ای مسلمانان! زکات اموالتان را دهید تا نمازتان قبول شود گفت: سپس کارگزاران صدقه و کارگزاران طُسوق (خراج زمین) را اعزام کرد. " "قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَمَّا أُنْزِلَتْ آيَةُ الزَّكَاةِ خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِهاوَ أُنْزِلَتْ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَأَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ ص مُنَادِيَهُ فَنَادَى فِي النَّاسِ أَنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَيْكُمُ الزَّكَاةَ كَمَا فَرَضَ عَلَيْكُمُ الصَّلَاةَ فَفَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِمْ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ فَرَضَ الصَّدَقَةَ مِنَ الْإِبِلِ وَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ وَ مِنَ الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ وَ التَّمْرِ وَ الزَّبِيبِ فَنَادَى فِيهِمْ بِذَلِكَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ وَ عَفَا لَهُمْ عَمَّا سِوَى ذَلِكَ قَالَ ثُمَّ لَمْ يَفْرِضْ لِشَيْ‏ءٍ مِنْ أَمْوَالِهِمْ حَتَّى حَالَ عَلَيْهِمُ الْحَوْلُ مِنْ قَابِلٍ فَصَامُوا وَ أَفْطَرُوا فَأَمَرَ مُنَادِيَهُ فَنَادَى فِي الْمُسْلِمِينَ أَيُّهَا الْمُسْلِمُونَ زَكُّوا أَمْوَالَكُمْ تُقْبَلْ صَلَاتُكُمْ قَالَ ثُمَّ وَجَّهَ عُمَّالَ الصَّدَقَةِ وَ عُمَّالَ الطَّسُوقِ. " 📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، ص: 497 👌بنابراین آیه مذکور در مورد وجوب زکات است , پیامبر گرامی اسلام به عنوان حاکم اسلامی , زکات پرداختی مردم را جمع آوری می کردند و آن را به مصرف مستمندان و نیازمندان می رساند , چنان که خداوند در مورد مصرف زکات جمع آوری شده فرمود : "إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ وَ الْعامِلِينَ عَلَيْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقابِ وَ الْغارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيم‏ " "زكات مخصوص فقراء و مساكين و كاركنانى است كه براى (جمع‏آورى) آن كار مى‏كنند، و كسانى كه براى جلب محبتشان اقدام مى‏شود، و براى (آزادى) بردگان، و بدهكاران، و در راه (تقويت آئين) خدا، و واماندگان در راه، اين يك فريضه (مهم) الهى است و خداوند دانا و حكيم است. " ( توبه ٦٠ ) @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🌸بخشی از پیامهای پر مهر کاربران گرامی که قوت قلب ما برای ادامه فعالیت در مسیر آگاهی سازی و شبهه زدایی است . 👌شما نیز نظرات بیشتر خود پیرامون کانال را با ما در میان بگذارید . @Rahnamye_Behesht
ساختن خانه با ارتفاع بلند !!! 🤔 : ❓خرافات کتب رافضه ❗️❗️❗️ هر کس سقف خانه اش بیش از 8 ذرع باشد ، آن خانه اقامتگاه جنیان خواهد بود !!!! عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: شَكَا إِلَيْهِ رَجُلٌ عَبَثَ أَهْلِ اَلْأَرْضِ بِأَهْلِ بَيْتِهِ وَ بِعِيَالِهِ فَقَالَ كَمْ سَقْفُ بَيْتِكَ فَقَالَ عَشَرَةُ أَذْرُعٍ فَقَالَ اِذْرَعْ ثَمَانِيَةَ أَذْرُعٍ ثُمَّ اُكْتُبْ آيَةَ اَلْكُرْسِيِّ فِيمَا بَيْنَ اَلثَّمَانِيَةِ إِلَى اَلْعَشَرَةِ كَمَا تَدُورُ فَإِنَّ كُلَّ بَيْتٍ سَمْكُهُ أَكْثَرُ مِنْ ثَمَانِيَةِ أَذْرُعٍ فَهُوَ مُحْتَضَرٌ تَحْضُرُهُ اَلْجِنُّ يَكُونُ فِيهِ مَسْكَنُهُ . - ابان بن عثمان گويد: مردى به امام صادق عليه السّلام شكايت نمود كه موجودات زمينى (مانند جن و...) با اهل بيت و خانواده‌اش بازى مى‌كنند. فرمود: سقف خانه‌ات چه اندازه است‌؟ عرض كرد: ده ذرع. فرمود: هشت ذرع، ذرع كن، سپس بين ذرع هشتم تا دهم، همان‌طوركه گرداگرد منزل دور مى‌زنى آية الكرسى بنويس؛ زيرا هر خانه‌اى كه سقف آن بيشتر از هشت ذرع باشد، آن اقامت‌گاهى براى جنيان خواهد بود كه در آن حاضر مى‌شوند و مسكن مى‌گزينند.😐 📚 الکافي ج ۶، ص ۵۲۹ 💠پاسخ : 💠 👌در روایات ما از ساختن خانه با ارتفاع فراتر از هفت یا هشت ذراع ( حدودا چهار متر ) , نهی شده است , چنان که در نقلی از امام صادق علیه السّلام آمده است که فرمود : " همانا خدا فرشته ای بر خانه سازی گمارده و به کسی که سقف اتاق را از هشت ذراع بالاتر برد گوید: ای فاسق! قصد کجا داری؟ " " ُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ وَكَّلَ مَلَكاً بِالْبِنَاءِ يَقُولُ لِمَنْ رَفَعَ سَقْفاً فَوْقَ ثَمَانِيَةِ أَذْرُعٍ أَيْنَ تُرِيدُ يَا فَاسِق‏ " 📚المحاسن ج ٢ ص ٦٠٨ _ الکافی ج ٦ ص ٥٢٩ 👌ساختن چنین خانه هایی با ارتفاع بلند , هم موجبات اذیت برای همسایگان را فراهم می سازد و هم انسان را ممکن است دچار غرور و خود فراموشی کند , زیرا رویه حکام و پادشاهان مغرور و بی خبر از خداوند , ساختن خانه ها و قصرهای پر ارتفاع و فخر فروشی بر دیگران بوده است . ❕همینطور در برخی از نقلها آمده است که ماوای شیاطین جنی در فضا و ارتفاع است و اگر خانه ای پر ارتفاع ساخته شود , آن خانه محل رفت و آمد شیاطین جنی قرار خواهد گرفت . ❕از محمد بن مسلم نقل است که امام باقر علیه السّلام درباره اندازه بلندی خانه به او فرمود: " ای محمد! اتاقت را تا هفت ذراع بساز؛ آنچه بالاتر از آن است شیاطین در آن جا گیرند. شیاطین نه در آسمانند و نه در زمین، همانا آنها در هوا مسکن دارند. " " عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ: يَا مُحَمَّدُ ابْنِ بَيْتَكَ سَبْعَةَ أَذْرُعٍ فَمَا كَانَ فَوْقَ ذَلِكَ سَكَنَتْهُ الشَّيَاطِينُ إِنَّ الشَّيْطَانَ لَيْسَ فِي السَّمَاءِ وَ لَا فِي الْأَرْضِ إِنَّمَا يَسْكُنُونَ الْهَوَاءَ. " 📚مکارم الاخلاق ص ١٢٦ _ بحار الانوار ج ٧٣ ص ١٥٤ 👌با این وجود اگر انسان مجبور شد که خانه با ارتفاع بسازد ( مثلا به خاطر محدودیت زمین مسکونی چاره ای جز ساخت خانه چند طبقه برای اسکان جمعیت نبود ) , فرمودند که بر سر در خانه آیه الکرسی نصب شود , چرا که این عمل دو فایده دارد : 🔸١ _ انسان را متوجه خداوند و حاکمت و قدرت مطلقه و ناچیزی انسان می کند و مانع انسان از غرور و خود فراموشی می شود . 🔸٢ _ جهت مقابله با شروری که ممکن است از ناحیه شیاطین جنی به انسان برسد , آیه الکرسی بسیار موثر است . ❕امام صادق علیه السّلام فرمود: "اگر خانه بیش از هشت ذراع باشد، در آن آیه الکرسی نوشته شود. " " عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا كَانَ الْبَيْتُ فَوْقَ ثَمَانِي أَذْرُعٍ فَاكْتُبْ عَلَيْهِ آيَةَ الْكُرْسِيِّ " 📚المحاسن ج ٢ ص ٦٠٩ _ بحار الانوار ج ٧٣ ص ١٥١ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
امامان ع بنی اسرائیل هستند !!!!! 🤔 : ❓ آیا میدانید منظور از بنی اسرائیل در قرآن چه کسانی هستند ؟!!!! در کتب روافض آمده است که حضرت صادق میگوید ، بنی اسرائیل ما [ آل محمد ] هستیم . 43- عن هارون بن محمد الحلبي قال‌ سألت أبا عبد الله ع عن قول الله: «يا بَنِي إِسْرائِيلَ‌» قال: هم نحن خاصة. 44- عن محمد بن علي عن أبي عبد الله ع قال‌ سألته عن قوله «يا بَنِي إِسْرائِيلَ‌» قال: هي خاصة بآل محمد . 📚📍نام کتاب : تفسير العيّاشي نویسنده : العياشي، محمد بن مسعود جلد : 1 صفحه : 44 ❗️❗️ بنی اسرائیل گوساله پرست هم شدند !!!! 💠💠 👌مطابق آنچه که در منابع دینی آمده است , آیات قرآن دارای بطون گسترده و معانی عمیقی است , چنان که علی علیه السلام فرمود ؛ « قرآن ظاهرش زيبا و آراسته و باطنش عميق و ژرف است، نكات شگفت‏ آورش هرگز تمام نمى ‏شود، اسرار نهفته ‏اش پايان نمى‏ گيرد و ظلمات (جهل و گمراهى) جز در پرتو انوارش بر طرف نخواهد شد » « انّ القرآن ظاهره انيق و باطنه عميق، لا تفنى عجائبه، و لا تنقضى غرائبه، و لا تكشف الظّلمات الّا به » 📚نهج البلاغه خطبه 18 ❕یا امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « برای قرآن باطنی وجود دارد و برای آن باطن نیز ، بطن دیگری وجود دارد و قرآن ظاهری دارد و برای آن ظاهر هم ظاهر دیگری است » « إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً وَ لِلْبَطْنِ بَطْنٌ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ لِلظَّهْرِ ظَهْر » 📚بحار الانوار ج89 ص94 👌سخنی که وهابی از کلام امام صادق علیه السلام مورد استناد قرار داد , در مورد تمام آیات مربوط به بنی اسرائیل و اعمال ناشایستی که آنان انجام دادند نیست , بلکه ناظر به این آیه شریفه است که فرمود : "اى بنى اسرائيل نعمتهايى را كه به شما ارزانى داشتيم به خاطر بياوريد و نيز به ياد بياوريد كه من شما را بر جهانيان برترى بخشيدم. " "يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِين‏ "( بقره ٤٧ ) ❕این آیه ظاهری دارد و باطنی , ظاهر آن ناظر به همان بنی اسرائیل زمان موسی علیه السلام است که خداوند آنان را بر مردمان زمانشان برتری داده بود , در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/154 👌اما معنای باطنی : ❕" اسر" به معنى" عبد" و ئيل (به معنى الله) است، و اين كلمه مجموعا به معنای عبد الله " است : 📚تفسير نمونه، ج‏1، ص: 205 👌پیامبر گرامی اسلام می فرمود که من اسرائیل و عبد الله هستم : "أنا عبد الله اسمي أحمد و أنا عبد الله اسمي إسرائيل " 📚تفسیر عیاشی ج ١ ص ٤٤ _ البرهان فی تفسیر القرآن ج ١ ص ٢١٠ 👌بنابراین امامان علیهم السلام هم که فرزندان پیامبر هستند , بنی اسرائیل هستند , بر این اساس امام صادق علیه السلام در مورد آیه ای که از برتری بنی اسرائیل سخن به میان آورد , فرمود که مقصود آیه ما هستیم که بر همگان برتری داریم ( طبق تفسیر باطنی آیه شریفه ) : " از امام صادق علیه السّلام نقل می‌کند که در باره آیه «یا بَنِی إِسْرائِیلَ» پرسیدم، فرمود: این آیه اختصاص به آل محمد دارد " " عن محمد بن علي عن أبي عبد الله ع قال سألته عن قوله «يا بَنِي إِسْرائِيلَ» قال: هي خاصة بآل محمد ع‏ " 📚تفسیر عیاشی ج ١ ص ٤٤ 👌در ادامه همان روایت اول که از پیامبر گرامی ص نقل کردیم آمده است که توصیفات پسندیده ای که خداوند از اسرائیل ( و بنی اسرائیل ) بیان می دارد , شامل من ( و فرزندانم یعنی امامان ) نیز می شود , زیرا من اسرائیل هستم ( و فرزندانم بنی اسرائیل هستند ) : " فما أمره فقد أمرني و ما عناه فقد عناني‏ " ❕بر همین اساس , علامه مجلسی می نویسد : ""شاید منظور از این آیه «یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ» این باشد که باطن آیه مربوط به آل محمّد است زیرا اسرائیل یعنی عبد اللَّه و ( طبق سخن پیامبر که فرمود ) من فرزند عبد اللَّه هستم و من عبد الله هستم به دلیل آیه سوره اسراء که خداوند پیامبر را عبد خداوند توصیف کرده است ( «سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ» -. إسراء ١ ) بنابراین : هر خطاب خوبی که در ظاهر به بنی اسرائیل می‌شود، باطن آن متوجه من و اهل بیت من است. " " بيان: لعل المعنى أن المراد بقوله تعالى يا بَنِي إِسْرائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ في الباطن آل محمد ع لأن إسرائيل معناه عبد الله و أنا ابن عبد الله و أنا عبد الله لقوله تعالى سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ فكل خطاب حسن يتوجه إلى بني إسرائيل في الظاهر يتوجه إلي و إلى أهل بيتي في الباطن‏ " 📚بحار الانوار ج ٢٤ ص ٣٩٧ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir